ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
[روز بیرون آمدن مردگان از میان قبورشان]:
﴿یَوۡمَ یَسۡمَعُونَ ٱلصَّیۡحَةَ بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِ٤٢﴾ [ق: 42]
[رخ دهندهای که هیچ شک و تردیدی در وقوع آن نیست، بلکه حقیقتی واقعی است]:
﴿إِذَا وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ١﴾ [الواقعة: 1]
[روز زیانمندی کافران و سودمندی مؤمنان]:
﴿یَوۡمَ یَجۡمَعُکُمۡ لِیَوۡمِ ٱلۡجَمۡعِۖ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِۗ وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَیَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا یُکَفِّرۡ عَنۡهُ سَیَِّٔاتِهِۦ وَیُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٩﴾ [التغابن: 9]
***
توضیح موضوع: علماء و مفسرین واژهی «تغابن» را چندین معنی کردهاند:
الف) زیانمند گشتن گروهی و سودمند شدن گروهی. اینطور که دستهای دنیا را به آخرت میفروشند و در آخرت سود میبرند، و رضای خدا و بهشت را از آنِ خود میکنند، و دستهای آخرت را به دنیا میفروشند و در آخرت زیانخورده و متضرر میگردند.
ب) فراموش کردن همدیگر، چرا که در قیامت بر اثر هول و هراس آخرت، کسی به فکر کسی نیست و هر کسی خود را میکوشد.
ج) جلوه کردن غَبَنها. یعنی روز قیامت، کافران به خاطر ایمان نیاوردن، و فاسقان به خاطر نداشتن عمل صالح، و مؤمنین به خاطر آنکه میتوانستند عمل بیشتری انجام دهند، همه به نوعی احساس خسارت، حسرت و غبن دارند.
د) در آن روز، هر کس به فکر آن است که چگونه بار خود را به دوش دیگر اندازد، و مجرم دوست دارد که به جای خود فرزند و تمام بستگان، بلکه تمام مردم به جای او به دوزخ رفته و او نجات یابد.
ه) و شاید «تغابن» به این معنا باشد که رهبران فاسد، پیروان خود را مغبون کرده، و پیروان نیز به خاطر اطاعت کورکورانه به رهبرانِ فاسد فرصت فساد بیشتری داده و آنان را مغبون کردند که اگر اطاعت آنان نمیشد، فساد آنها این همه توسعه نمییافت.
و) روزی که غابن (برنده) و مغبون (بازنده) شناخته میشوند. روزی که جهنّمیان جایگاه خالی خود را در بهشت میبینند و تأسف میخورند، و بهشتیان جای خالی خود را در دوزخ میبینند و خوشحال میشوند. به هر حال روز قیامت، روز ظهور غبنها است و تعارض گروه مؤمنان و کافران، نتیجهاش در قیامت ظاهر میشود.
[رخداد راستین و حقیقی]:
﴿ٱلۡحَآقَّةُ١ مَا ٱلۡحَآقَّةُ٢ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡحَآقَّةُ٣﴾ [الحاقة: 1-3]
***
توضیح موضوع: «الحاقة»: از «حق» به معنای امر ثابت و محقق است. این کلمه یکی از نامهای قیامت است، زیرا قیامت واقعهای حتمی، حقیقی، قطعی و ثابت است و از آنجا که قیامت حتماً و قطعاً فرا میرسد و حقیقت و واقعیت دارد، بدین نام خوانده شده است.
«القارعة» [در هم کوبنده و بلای بزرگ. قیامت جهان را در هم میکوبد و هول و هراس آن، دلها را به تپش میاندازد و حوادث و اهوال آن مردمان را فرا میگیرد، البته چنین خوف و وحشت و هراسی، کافران و منافقان و مشرکان و فاجران را دربرمیگیرد و مؤمنان در شادی و شادخواری بوده و دور از شدائد و مصائب میباشند]:
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ وَعَادُۢ بِٱلۡقَارِعَةِ٤﴾ [الحاقة: 4].
[حادثهی عظیم و مصیبت طاقتفرسا و بلای سخت و فراگیر]:
﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡکُبۡرَىٰ٣٤﴾ [النازعات: 34].
[صدای گوش خراش و هراس انگیز نفخهی صور دوم قیامت]:
﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلصَّآخَّةُ٣٣﴾ [عبس: 33].
***
توضیح موضوع: مراد از «صاخّة» چند چیز میتواند باشد:
الف) صدای کر کننده و گوش خراس و هراس انگیز نفخهی صور دوم است که به دنبال برخورد اجرام و کرات آسمانی بر اثر تخریب جهان طنینانداز میگردد و انسان را از همه چیز جز خود و اعمالش و سرنوشتش غافل میکند.
ب) و یا مراد ناله و فریاد گوش خراش مردم در آن روز سخت و طاقتفرسا و عظیم و فراگیراست.
[حادثهی فراگیر که مردمان کافر و فاجر و فاسق را زیر مصائب و شدائد خود میگیرد]:
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ٱلۡغَٰشِیَةِ١﴾ [الغاشیة: 1]
تذکر: در این کتاب من فقط به ذکر یک موضع از این نامها در قرآن پرداختهام، و هر کس اطلاعات بیشتری از مواضع تکرار نامهای قیامت میخواهد، باید به کتاب «المعجم المفهرس لالفاظ القران الکریم» اثر: سیّد محمد فؤاد عبدالباقی، مراجعه کند. [مؤلف]