ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چنان که گذشت این آغازگر هر آغاز (قرآن) به پرسشهای اساسی فطرت پاسخ میدهد؛ پرسشهای همهی انسانها با آن رو به رو میشوند؛ خواه مؤمن باشند یا کافر، چه در این سفر از هدایت یافتگان باشند یا از گمراهان؛ چه به وجود این پرسشهای فطری آگاهی داشته و یا که از آن بیاطلاع باشند:
- چه کسی آفرینندهی این جهان است؟
- چه کسی مدبّر هستی و پدیدههای آن است؟
- از کجا آمدهایم؟
- پس از مرگ به کجا میرویم؟
- به چه هدفی زندگی میکنیم؟
- و بر اساس کدام برنامه و قانون، زندگی را به سر میبریم؟
پاسخ به این پرسشها به هر نوعی که باشد برنامه و روش زندگی را مشخص میکند. هرگاه که پاسخ پرسشها، همانند پاسخ شاعر جاهلی معاصر، ایلیا ابو ماضی، باشد، آنجا که سروده است:
جِئتُ لا أَعلَمُ مِن أَینَ
وَلکِنِّی أَتَیتُ |
|
وَلَقَد أَبصَرتُ قُدّامِی طَریقاً فَمَشَیتُ |
«آمدهام، نمیدانم از کجا، ولی آمدهام، و پیش رویم راهی را دیدهام و آن را در پیش گرفتهام».
شکی نیست که این پاسخ، همهی مظاهر سرگردانی و گمراهی جاهلیت را به هنگام فقدان نوری که بتوان در مسیر از آن اقتباس کرد، به نمایش گذاشته و برنامهی زندگی جاهلیت را به درازای گمراهی که در آن حرکت میکند ترسیم مینماید، و تنها قرآن -سرآغازِ هر آغاز- پاسخ درست این گونه پرسشهای فطری را میدهد و به این سان برنامه و روش درست زندگی ترسیم شده و شکل میگیرد.
قرآن اهمیت زیادی به نخستین پرسشهای فطری میدهد:
چه کسی آفرینندهی این جهان است؟
زیرا خداوند متعال میداند که این پرسش از جمله پرسشهای محوری و اساسی است و پاسخهای نادرست به این پرسشهای بزرگ، گمراهیهای بزرگ به دنبال دارد و رسیدن به پاسخ درست نیز هدایت بزرگی در پی خواهد داشت.
به همین دلیل میبینیم که قضیهی الوهیت محور آیات قرآن است و گستردهترین دایرهی سخن را تشکیل میدهد، اما قرآن با عنایت بسیاری که به این قضیه دارد پرسشهای دیگری نیر مطرح میکند:
از کجا آمدهایم؟ پس از مرگ به کجا خواهیم رفت؟ و برای چه هدفی و بر اساس چه برنامهای زندگی میکنیم؟ و... .
میبینیم که پس از بحث طولانی دربارهی مسألهی الوهیت به تفصیل از قضیهی انسان سخن به میان میآورد.
به عبارت دیگر، آیات قرآنی شامل این دو قضیهی مهم هستند:
قضیهی الوهیت از یک سو، و قضیهی عبودیت از سوی دیگر که انسان و جهان هستی در آن مشترکند.
﴿کُلّٞ لَّهُۥ قَٰنِتُونَ١١٦﴾ [البقرة: 116]. «همگی فرمان بردار او هستند».
انسان بزرگترین و مهمترین نقش را در میان آفریدگان به دوش دارد، چرا که او آفریدهای است که بار امانت را از میان همهی آفریدگان به دوش گرفت، آن امانتی که همگان از به دوش کشیدن و به منزل رساندن آن ترسیدند و شانه خالی نمودند:
﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَیۡنَ أَن یَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ﴾ [الأحزاب: 72].
«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند، حال اینکه انسان آن را پذیرفت».