اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

پایان

پایان

حمد و ستایش از آن الله است که آنچه اراده داشتیم به پایان برد؛ حمد و ستایش در آغاز و پایان از آن اوست. و یاری و توفیق از جانب اوست ﴿فَلِلَّهِ ٱلۡحَمۡدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٣٦ [الجاثیة: 36]

 از الله متعال می‌‌خواهم که این کتاب را خالصانه به درگاهش بپذیرد و آن‌‌را از من قبول کند و اشتباهاتی که احیانا در آن وجود دارد، مورد بخشش و مغفرت قرار دهد.

و با آن کسانی را بهره‌‌مند گرداند که آن‌‌را می‌‌نویسند و می‌‌خوانند و آموزش می‌‌دهند و منتشر می‌‌کنند؛ براستی او شنوای اجابت کننده است.

به فضل و یاری الله متعال این کتاب با مبحث توحید آغاز شده و با مبحث جهاد در راه الله به پایان رسید.

حمد و ستایش از آنِ الله است که با نعمت‌‌های او، اعمال نیک به پایان می‌‌رسد و حمد و شکر برای اوست که اسماء و صفات والایی دارد و از عظمت و جلال و جمال برخوردار است و نیکی و نعمت بخشیدنش بی‌‌مثل و مانند است. حمد و شکر از آن اوست به خاطر دین و شریعتش نیکویش، پاداش و مجازات نیکویش و وسعت رحمت و صبر و فضل او تعالی؛

الله متعال سزاوار و شایسته‌‌ی حمد و عبادت و اطاعت و پادشاهی است؛ برای اوست آفریدن و تمام امور به او باز می‌‌گردد و حمد و ستایش در دنیا و آخرت از آنِ اوست.

پروردگارا حمد و ستایش، حمدی بسیار، پاک و مبارک از آنِ توست به اندازه پُری آسمان و زمین و آنچه در پس آن‌هاست و پُری هرچیز دیگری که تو بخواهی؛ تو سزاوار و شایسته مدح و بزرگواری هستی؛ و تو از آنچه بنده می‌‌گوید شایسته‌‌تری؛ همه‌‌ی ما بنده‌‌ی تو هستیم؛ الله آنچه عطا کنی مانعی برای آن نیست و از آنچه منع کنی، کسی را یارای دادن نیست؛ و مال و دارایی سودی ندارد، هر نفعی از هستی توست».

﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ [البقرة: 201]

﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا [الفرقان: 74]

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨ [آل عمران: 8]

﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ [الأعراف: 23]

﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ [البقرة: 286]

﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٨٢ [الصافات: 180-182].

«سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِکَ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَأَتُوبُ إِلَیْکَ».

والسلام

25 اسفند 1395  مطابق با 16 جمادی الثانی 1438  زاهدان

محمد گل گمشادزهی

 

2- احکام غیر مسلمانان

2- احکام غیر مسلمانان

1- اهل ذمه

اقسام کفار: کفار به دو بخش تقسیم می‌‌شوند: اهل حرب، اهل عهد؛

اهل حرب کسانی هستند که بین ما و آن‌ها جنگ است که پیش‌‌تر احکام آن‌ها در مبحث جهاد در راه الله بیان شد.

اما کسانی‌که اهل عهد و پیمان هستند، به سه بخش تقسیم می‌‌شوند، اهل ذمه؛ اهل امان؛ اهل هُدنه.

1- اهل ذمه: عبارتند از کفاری که در سرزمین‌‌های اسلامی اقامت دارند. و به حضور آن‌ها در سرزمین‌‌های اسلامی در برابر پرداخت جزیه و پایبندی به احکام اسلام اجازه داده شده است.

2- اهل امان: عبارتند از کفاری که به سرزمین‌‌های اسلامی می‌‌آیند بدون اینکه اقامت داشته باشند و قصدشان تجارت یا زیارت یا کار و... غیره است.

اسلام به این دسته از کفار عرضه می‌‌شود، اگر پذیرفتند که هیچ وگرنه بازگرداندن آن‌ها به سرزمین‌‌شان واجب است.

3- اهل هُدنه: کفاری هستند که در سرزمین خودشان می‌‌باشند و با مسلمانان جهت عدم جنگ برای مدتی مشخص، پیمان بسته و صلح کرده‌‌اند.

اهل ذمه

اهل ذمه همان اهل کتاب، پیروان موسی و عیسی علیهما‌‌السلام می‌‌باشند. اما تنها در مواردی خاص با مجوسیان همان رفتاری می‌‌شود که با اهل کتاب می‌‌شود. از مجوسیان جزیه گرفته شده و با زنان‌‌شان ازدواج نمی‌‌شود و ذبایح‌‌شان خورده نمی‌‌شود.

اما مشرکان هیچ عهد و پیمان و امانی نزد الله و رسولش و مومنان ندارند. مشرکی که در سرزمین‌‌های اسلامی ساکن است، اسلام بروی عرضه می‌‌شود که یا اسلام می‌‌آورد و یا از سرزمین‌‌های اسلام سفر می‌کند یا اینکه کشته می‌‌شود. زیرا اسلام به شرک و بت پرستی اجازه نمی‌دهد زیرا درآنها ظلم و تجاوز می‌‌باشد.

اما اهل کتاب در این سه مورد به ترتیب اختیار دارند: اسلام را بپذیرند یا جزیه پرداخت کنند و یا وارد جنگ شوند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حَتَّىٰ یُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡیَةَ عَن یَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ٢٩ [التوبة: 29] «با کسانی از اهل کتاب که نه به الله و نه به روز قیامت ایمان دارند و نه آنچه را الله و رسولش حرام کرده، حرام می‌دانند و نه دین حق را می‌پذیرند، بجنگید، تا زمانی که با ذلت و خواری به دست خویش جزیه بدهند».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٩٣ [البقرة: 193] «و با آن‌ها جنگ کنید تا فتنه (شرک) باقی نماند و دین (خالصانه) از آن الله گردد. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست».

3- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿لَا یَرۡقُبُونَ فِی مُؤۡمِنٍ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُعۡتَدُونَ١٠ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ١١ [التوبة: 10-11] «درباره هیچ فرد مؤمنی خویشاوندی و پیمان را رعایت نمی‌کنند و آنان مردمی تجاوز کاراند. پس اگر توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بدهند، برادران دینی شما هستند و ما آیات خود را برای گروهی که می‌دانند بیان می‌کنیم».

مقدار جزیه

رهبر مسلمانان یا نایب وی مقدار جزیه را بر حسب سخت‌‌گیری و آسان‌‌گیری از طلا یا نقره یا پول رایج یا دیگر چیزهای مباح مانند لباس و آهن و حیواناتی چون گاو و گوسفند و ... تعین می‌‌کند.

کودک، زن، برده، فقیر، مجنون، کور و راهب جزیه نمی‌‌پردازند.

و چون اهل ذمه جزیه یا خراج یا دیه یا بدهی خود را پرداخت کند، معتقد به تحریم آن نیستیم و نیز همچون شراب و خوک حرام نیستند و قبول کردن این موارد از آن‌ها جایز است.

احکام اهل ذمه

 عهد و پیمان ذمه را امام یا نایب وی منعقد می‌کند و چون اهل ذمه جزیه بپردازند، قبول کردن آن بر ما واجب است و در این‌‌صورت جنگیدن با آن‌ها حرام است و اگر کسی از آن‌ها اسلام آورد، پرداخت جزیه از عهده‌‌ی ‌‌وی ساقط می‌‌شود. و به هنگام دریافت جزیه از آن‌ها، قدرت خود را به آن‌ها نشان می‌‌دهیم و جزیه را در حالی از ایشان دریافت می‌کنیم که خوار و زبون هستند.

عیادت، شرکت در تعزیه و نیکی کردن به اهل ذمه جهت جلب قلوب و امید اسلام آوردن آن‌ها امری جایز است اما نشاندن آن‌ها در صدر مجالس و برخاستن به احترام آن‌ها و سلام کردن به آن‌ها جایز نیست و اگر سلام کردند پاسخ دادن سلام با این کلمات (و علیکم) واجب است.

و تبریک گفتن به آن‌ها در عیدشان جایز نیست اما تبریک گفتن به آن‌ها در اموری چون ازدواج و... جایز است.

اهل ذمه از کنیسه ساختن و معابد منع می‌‌شوند زیرا محل شرک می‌‌باشند. و نیز از اظهار شراب و خوک و ناقوس و بلند خواندن کتاب‌‌شان و از اینکه خانه‌‌ای بلندتر از خانه‌‌ی مسلمانان بسازند و از مواردی این چنینی منع می‌‌شوند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حَتَّىٰ یُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡیَةَ عَن یَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ٢٩ [التوبة: 29] «با کسانی از اهل کتاب که نه به الله و نه به روز قیامت ایمان دارند و نه آنچه را الله و رسولش حرام کرده، حرام می‌دانند و نه دین حق را می‌پذیرند، بجنگید، تا زمانی که با ذلت و خواری به دست خویش جزیه بدهند».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿لَّا یَنۡهَىٰکُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَلَمۡ یُخۡرِجُوکُم مِّن دِیَٰرِکُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ٨ [الممتحنة: 8] «الله شما را از نیکی‌ کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی‌که در (امر) دین با شما نجنگیده‌اند و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌اند، نهی نمی‌کند؛ بی‌گمان الله عدالت پیشگان را دوست دارد».

فضل کسانی از اهل کتاب که مسلمان می‌‌شوند

از ابوموسی روایت است که رسول الله فرمود: «سه شخص‌‌اند که نزد الله دو اجر دارند: اهل کتابی که به پیامبرش و به محمد ایمان بیاورد؛ غلامی که حق الله و صاحبش را ادا کند؛ مردی که کنیزش را خوب تربیت کند و به او علم و دانش بیاموزد؛ سپس او را آزاد نموده و با وی ازدواج کند. هریک از این‌ها دوپاداش دارد».[1]

قضاوت در میان اهل ذمه بر مبنای احکام اسلامی می‌‌باشد.

بر رهبر و امام مسلمانان واجب است که در جان و مال و آبروی اهل ذمه بر مبنای احکام اسلامی قضاوت کند. و بر آن‌ها حدود مواردی که معتقد به تحریم آن هستند مانند زنا، اقامه کند. اما در برابر مواردی که معتقد به حلال بودن آن‌ها هستند مانند شراب و خوک، مجازات نمی‌‌شوند اما از اظهار این امور منع می‌‌شوند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن یَفۡتِنُوکَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ٤٩ أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ٥٠ [المائدة: 49-50] «و در میان آن‌ها (= یهود) بر اساس آنچه الله (در قرآن) نازل کرده حکم کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش، مبادا تو را از بعضی از چیزهایی که الله بر تو نازل کرده منحرف کنند و اگر آن‌ها (از حکم تو) روی گردانند، پس بدان که الله می‌خواهد آنان را به (خاطر) پاره‌ای از گناهان‌شان مجازات کند و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند. آیا آن‌ها حکم جاهلیت را می‌خواهند؟! چه کسی برای گروهی که یقین دارند بهتر از الله حکم می‌کند؟!».

متمایز بودن اهل ذمه از مسلمانان

اهل ذمه ملزم می‌‌شوند که در حیات و مرگ با مسلمانان متفاوت باشند تا اینکه مردم به آن‌ها فریفته نشوند. بنابراین از لباس‌‌ها و مرکب‌‌هایی استفاده می‌‌کنند که از پایین‌‌ترین کیفیت برخوردار باشند تا در جامعه‌‌ی اسلامی از مسلمانان متمایز باشند. و چون امید اسلام آوردن‌‌شان باشد وارد شدن آن‌ها به مساجد جز مسجدالحرام جایز است. زیرا ورود مشرک به مسجدالحرام حرام است. و چون بمیرند در قبرستان مسلمانان دفع نمی‌‌شوند بلکه در قبرستان‌‌های مخصوص به خود دفن می‌‌شوند.

چه زمانی عهد و پیمان ذمی نقض می‌‌شود؟

1- عهد و پیمان ذمی نقض شده و خون و مالش حلال می‌‌شود، زمانی که از پرداخت جزیه سر باز زند، یا به احکام اسلام پایبند نباشد یا اینکه در حق و حقوق مسلمانان با قتل یا زنا یا راهزنی یا جاسوسی از مسلمانان تجاوز کند. یا اینکه از الله یا رسولش یا کتابش یا شریعتش به بدی یاد کند.

2- چون عهد و پیمان ذمی با یکی از این موارد نقض شود، محارب محسوب می‌‌شود و امام و رهبر مسلمانان اختیار دارد که او را بکشد یا برده کند یا بدون هیچ مجازاتی بر وی منت گذارد و وی را رها کند یا از او فدیه بگیرد؛ و این بر حسب مصلحت و دفع مفسده می‌‌باشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِن نَّکَثُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُم مِّنۢ بَعۡدِ عَهۡدِهِمۡ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمۡ فَقَٰتِلُوٓاْ أَئِمَّةَ ٱلۡکُفۡرِ إِنَّهُمۡ لَآ أَیۡمَٰنَ لَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَنتَهُونَ١٢ [التوبة: 12] «و اگر سوگند (و پیمان‌های) خود را پس از عهد (و پیمان) خویش شکستند و در دین شما طعن زدند، پس با پیشوایان کفر جنگ کنید، زیرا آن‌ها عهد (و پیمانی) ندارند، باشد که (از کردار خود) دست بر دارند».

2- اهل امان

عقد امان

عبارت است از امان دادن به کفاری که برای مدتی مشخص با اهداف تجاری و ... به سرزمین‌‌های اسلامی وارد می‌‌شوند و قصد اقامت ندارند تا اینکه برگردند.

حکم عقد امان

امان دادن کافر برای مدتی مشخص تا اینکه تجارت کند یا کلام الله را بشنود و بازگردد، از طرف هر مسلمان بالغ، عاقل، مختار، مادامی که ضرر و زیانی به دنبال نداشته باشد، جایز است. و انعقاد عقد امان از سوی امام و رهبر مسلمانان با تمام مشرکان جایز است. و چون کافری امان داده شد، کشتن و اسارت و هرگونه اذیت و آزار وی حرام است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٱسۡتَجَارَکَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ یَسۡمَعَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡلَمُونَ٦ [التوبة: 6] «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پس اورا پناه بده تا سخن الله را بشنود، سپس اورا به محل امنش برسان، این بدان سبب است که آن‌ها گروهی‌‌اند که نمی‌دانند».

حکم ماندن کفار در جزیرة‌‌العرب

1- حدود جزیرة‌‌العرب

از غرب: دریای سرخ.

از شرق: خلیج عربی.

از شمال: انتهای دریای سرخ از شمال و بخشی که پایان آن از شرق روبه‌‌روی ارتفاعات شام و عراق می‌‌باشد. اما عراق و سوریه و اردن جزء آن نیست.

از جنوب: دریای غرب.

2- اجازه دادن به یهود و نصاری و سایر کفار برای سکونت در جزیرة‌‌العرب جایز نیست اما با وجود ضرورت جهت انجام کار جایز می‌‌باشد به شرط این‌که از شر آن‌ها در امان باشیم.

1- از ابن عباس روایت است که رسول الله فرمود: «مشرکان را از جزیرة‌‌العرب بیرون کنید».[2]

2- و از عمر بن خطاب روایت است که شنیدم رسول الله فرمود: «یهود و نصاری را از جزیرة‌‌العرب بیرون می‌‌کنم تا جز مسلمانان کسی در آن باقی نماند».[3]

موارد شدن کافر به مسجد

1- برای کفار جایز نیست که به حرم مکه وارد شوند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَیۡلَةٗ فَسَوۡفَ یُغۡنِیکُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٢٨ [التوبة: 28] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، بی‌گمان مشرکان پلیداند، پس نباید بعد از اِمسال، به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از فقر (و تنگدستی) می‌ترسید، پس هرگاه الله بخواهد شما را از فضل خود بی‌نیازتان می‌سازد، بی‌گمان الله دانای حکیم است».

2- برای کفار جایز نیست وارد مساجدی شوند که خارج از محدوده‌‌ی حرم می‌‌باشند مگر با اجازه‌‌ی مسلمان به منظور نیاز یا مصلحت دینی یا دنیوی.

از ابوهریره روایت است که: رسول الله سوارانی به سوی نجد فرستاد و آنان مردی را از طایفه‌‌ی بنی‌‌حنیفه که به او ثمامه بن اثال می‌‌گفتند، همراه خود آوردند و او را به یکی از ستون‌‌های مسجد بستند. چون رسول الله نزد وی آمد، فرمود: ثمامه را آزاد کنید. ثمامه پس از آزاد شدن به نخلستانی که نزدیک مسجد بود، رفته و غسل کرد و سپس وارد مسجد شد و گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».[4]

گناه کسی‌که معاهدی را بکشد که هیچ جرمی مرتکب نشده است

بر هر مسلمانی حرام است که معاهدی را بدون ارتکاب جرم بکشد. از عبدالله بن عمرو روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس معاهدی را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمی‌‌رسد. گفتنی است که بوی بهشت از مسافت چهل سال راه به مشام می‌رسد».[5]

حکم ساختن کنیسه و کلیسا

مساجد خانه‌‌های ایمان و توحید می‌‌باشند و کنیسه‌‌ها و کلیساها خانه‌‌های شرک و کفری هستند که در آن‌ها غیرالله عبادت می‌‌شود. و زمین با تمام وسعت آن برای الله ﻷ می‌‌باشد.

الله متعال به ساختن مسجد و عبادت در آن تنها برای او تعالی دستور داده است و از هرآنچه غیرالله در آن عبادت می‌‌شود، نهی کرده است. بنابراین ساختن معابد کفر و شرک در هر مکانی که باشد، حرام است. زیرا در ساختن آن‌ها درواقع اعتراف به باطل و پذیرفتن آن و اظهار شعایر کفر و همکاری در گناه و تجاوز، فریب دادن مردم، خشم الله و فتنه نهفته است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ [المائدة: 2] «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [زیرا] بی‌تردید، الله سخت‌کیفر است».

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨٥ [آل عمران: 85] «و هرکس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است».

3- اهل هُدنه

عبارتند از کفاری که امام و رهبر مسلمانان با موضوعیت عدم جنگ تا مدتی مشخص با آن‌ها عهد و پیمان بسته است.

هُدنه

عبارت است از عهد و پیمان امام یا نایب وی بر ترک جنگ با دشمن برای مدتی مشخص - هرچند طولانی شود- به اندازه‌‌ی نیاز.

حکم عقد هُدنه

چون امام و رهبر مسلمانان با کفار عقد هدنه برقرار نمود، التزام به آن لازم است. و این عقد جهت مصلحت جایز می‌‌باشد. زیرا به تاخیر انداختن جهاد به دلیل عذری چون ضعف مسلمانان هرچند با پرداخت مالی از سوی ما باشد، جایز است. و بستن این عقد در برابر عوض یا بدون آن جایز می‌‌باشد.

و کفاری که با آن‌ها عقد هدنه بسته شده، در برابر جنایتی که در حق مسلمان مرتکب شوند، مواخذه می‌‌شوند. چه این جنایت از نوع مالی باشد، یا قصاص و شلاق به دنبال داشته باشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰکَ خَلِیفَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡکُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا نَسُواْ یَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ٢٦ [ص: 26]«ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه می‌کند، بی‌گمان کسانی‌که از راه الله گمراه می‌شوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند».

وفای به عهد و پیمان

وفای به عهد و پیمان در برابر دشمن واجب است و نقض آن جایز نیست مگر زمانی که دشمن عهد و پیمان بسته شده را نقض کند یا اینکه با ما رفتاری صادقانه نداشته باشند یا ترس خیانت از سوی آن‌ها وجود داشته باشد؛ در این شرایط عهد و پیمان نقض شده و ادامه دادن به آن بر ما لازم نیست.

و چون ترس خیانت کفار بود، می‌‌توانیم بعد از اعلام نقض عهد و پیمان با آن‌ها وارد جنگ شویم.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسۡ‍ُٔولٗا [الإسراء: 34] «و به عهد (خویش) وفا کنید، بی‌گمان از عهد سؤال می‌شود».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَذَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ وَرَسُولُهُۥۚ فَإِن تُبۡتُمۡ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ غَیۡرُ مُعۡجِزِی ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ٣ إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ثُمَّ لَمۡ یَنقُصُوکُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَمۡ یُظَٰهِرُواْ عَلَیۡکُمۡ أَحَدٗا فَأَتِمُّوٓاْ إِلَیۡهِمۡ عَهۡدَهُمۡ إِلَىٰ مُدَّتِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ٤ [التوبة: 3-4] «و (این) اعلامی است از جانب الله و پیامبرش به مردم، در روز حج اکبر (= روز عید قربان) که: الله و پیامبرش از مشرکان بیزارند، پس اگر توبه کنید، برای شما بهتراست و اگر روی بگردانید (و سرپیچی کنید) پس بدانید که شما نمی‌توانید الله را ناتوان سازید و کسانی‌که کافر شدند به عذاب دردناکی بشارت ده!. مگر کسانی از مشرکان که با آن‌ها پیمان بسته‌اید، آنگاه آن‌ها چیزی (از آن در حق شما) فرو گذار نکردند و کسی را بر (علیه) شما یاری ندادند، پس پیمان آن‌ها را تا مدت (پیمان)‌شان به آخر (و اتمام) برسانید، همانا الله پرهیزگاران را دوست دارد».

3- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿کَیۡفَ یَکُونُ لِلۡمُشۡرِکِینَ عَهۡدٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِۦٓ إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَکُمۡ فَٱسۡتَقِیمُواْ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ٧ [التوبة: 7] «چگونه برای مشرکان نزد الله و نزد رسولش (عهد و) پیمانی خواهد بود، مگر کسانی‌که نزد مسجدالحرام با آن‌ها پیمان بستید، تا زمانی که (برپیمان‌شان) وفادار ماندند، شما نیز (بر سرپیمان‌تان) وفادار باشید، بی‌گمان الله پرهیزگاران را دوست دارد».

 

4- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوۡمٍ خِیَانَةٗ فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡ عَلَىٰ سَوَآءٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَ٥٨ [الأنفال: 58] «و اگر از خیانت قومی بیم داشتی؛ منصفانه (پیمان‌شان را) به سوی آنان بیانداز (و فسخ پیمان‌شان را برای همگان اعلان کن)، به راستی که الله خائنان را دوست نمی‌دارد».

حالت‌‌هایی که در آن‌ها عقد هُدنه واجب می‌‌شود

عقد هدنه در دو حالت واجب می‌‌گردد:

1- زمانی که دشمن خواهان آن باشد، خواسته‌‌ی آن‌ها را جهت حفظ جان افراد و امید صلح اجابت می‌‌کنیم. چنان‌‌که رسول الله با مشرکین قریش در حدیبیه بر ترک جنگ به مدت ده سال صلح کرد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٦١ وَإِن یُرِیدُوٓاْ أَن یَخۡدَعُوکَ فَإِنَّ حَسۡبَکَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَیَّدَکَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِینَ٦٢ [الأنفال: 61-62] «و اگر به صلح مایل شدند، پس تو (نیز) از در صلح درآی و بر الله توکل کن، بی‌گمان او شنوای داناست. و اگر بخواهند تو را فریب دهند، پس الله برای تو کافی است، اوست که با یاری خود و مؤمنان تو را تأیید (و تقویت) کرد».

2- آغاز نکردن جنگ در ماه‌‌های حرام: ذوالقعده، ذوالحجة، محرم، رجب؛ بنابراین با دشمنان عهد و پیمان امضا می‌کنیم که در این ماه‌‌ها نجنگیم و چون ماه‌‌های حرام به پایان رسید، با آن‌ها می‌‌جنگیم؛ اما اگر دشمن در این ماه‌‌ها وارد جنگ شد، با آن‌ها می‌‌جنگیم و از دین و جان و سرزمین‌‌مان دفاع می‌‌کنیم.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثۡنَا عَشَرَ شَهۡرٗا فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ یَوۡمَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ مِنۡهَآ أَرۡبَعَةٌ حُرُمٞۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُۚ فَلَا تَظۡلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمۡۚ وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ کَآفَّةٗ کَمَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ کَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ٣٦ [التوبة: 36] «بی‌گمان تعداد ماه‌ها نزد الله در کتاب الله، از آن روز که آسمان‌ها و زمین را آفریده، دوازده ماه است، که چهار ماه از آن، (ماه) حرام است این، دین ثابت و درست (الهی) است. پس در این ماه‌ها به خود ستم نکنید و دسته جمعی با مشرکان بجنگید، همان‌‌گونه که آن‌ها دسته جمعی با شما می‌جنگند و بدانید که الله با پرهیزگاران است».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَإِذَا ٱنسَلَخَ ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ فَٱقۡتُلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ حَیۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ وَخُذُوهُمۡ وَٱحۡصُرُوهُمۡ وَٱقۡعُدُواْ لَهُمۡ کُلَّ مَرۡصَدٖۚ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٥ [التوبة: 5] «پس هنگامی‌که ماه‌های حرام پایان پذیرفت؛ مشرکان را هر کجا یافتید، بکشید و آن‌ها را (اسیر) بگیرید و آن‌ها را محاصره کنید و در هر کمین‌‌گاه، بر سر راه‌شان بنشینید، پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند؛ آن‌ها را رها کنید، بی‌گمان الله آمرزندۀ مهربان است».

حکم جنگ در مسجدالحرام

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یُقَٰتِلُونَکُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ١٩٠ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَیۡثُ ثَقِفۡتُمُوهُمۡ وَأَخۡرِجُوهُم مِّنۡ حَیۡثُ أَخۡرَجُوکُمۡۚ وَٱلۡفِتۡنَةُ أَشَدُّ مِنَ ٱلۡقَتۡلِۚ وَلَا تُقَٰتِلُوهُمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ حَتَّىٰ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِیهِۖ فَإِن قَٰتَلُوکُمۡ فَٱقۡتُلُوهُمۡۗ کَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٩١ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٩٢ وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٩٣ [البقرة: 190-193] «و در راه الله با کسانی‌که با شما می‌جنگند، جنگ کنید و از حد تجاوز نکنید که الله تجاوزگران را دوست نمی‌دارد. و آن‌ها را هر کجا یافتید، بکشید و از آنجا (مکه) که شما را بیرون کرده‌اند؛ آن‌ها را بیرون کنید و فتنه (شرک) از کشتن بدتر است. و با آن‌ها در نزد مسجدالحرام جنگ نکنید، تا اینکه با شما در آنجا بجنگند، پس اگر (در آنجا) با شما جنگیدند، ایشان را بکشید، سزای کافران چنین است. پس اگر دست برداشتند، بی‌گمان الله آمرزنده‌ی مهربان است. و با آن‌ها جنگ کنید؛ تا فتنه (شرک) باقی نماند و دین (خالصانه) از آن الله گردد. پس اگر دست برداشتند؛ تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست».

پروردگارا ما را هدایتگرانی هدایت شده، نه گمراه و گمراه کننده قرار بده؛ و در حالی ما را بمیران که از ما راضی هستی‌ای پروردگار جهانیان؛ پروردگارا به ما بیاموز آنچه به سود ماست و ما را از آنچه به ما می‌‌آموزی، بهره‌‌مند گردان، براستی که تو دانای با حکمتی؛

 

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡکِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلٗا٢٩ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا٣٠ یُدۡخِلُ مَن یَشَآءُ فِی رَحۡمَتِهِۦۚ وَٱلظَّٰلِمِینَ أَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمَۢا٣١ [الإنسان: 29-31] «بی‌گمان این یادآوری (و پند) است، پس هرکس که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمی‌گزیند. و شما چیزی را نمی‌خواهید مگر اینکه الله بخواهد، بی‌گمان الله دانای حکیم است. هرکس را که بخواهد در رحمت خود وارد می‌کند و برای ستمکاران عذاب دردناکی آماده کرده است».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ٨٨ [هود: 88] «من جز اصلاح - تا آنجا که توانایی دارم- نمی‌خواهم و توفیق من جز به (فضل) الله نیست، بر او توکل کردم و به سوی او باز می‌گردم».




[1]- متفق علیه؛ بخاری: 97؛ مسلم: 154؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[2]- متفق علیه؛ بخاری: 3053؛ مسلم: 1637

[3]- مسلم: 1767

[4]- متفق علیه؛ بخاری: 462؛ مسلم: 1764

[5]- بخاری: 3166

1- کتاب الجهاد فی سبیل الله

1- کتاب الجهاد فی سبیل الله

1- فضیلت جهاد در راه الله متعال

قال الله تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ١١١ [التوبة: 111].

 «همانا الله از مؤمنان جان‌هایشان و اموال‌شان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده است. در راه الله پیکار می‌کنند، پس می‌کشند و کشته می‌شوند، این وعده‌ای است که در تورات و انجیل و قرآن بر او (الله، مقرر) است، و چه کسی از الله به وعدۀ خود وفاکننده‌تر است؟ پس به معامله‌ای که کرده‌اید شاد باشید و این همان کامیابی بزرگ است».

فضیلت سفر برای جهاد در راه الله متعال

عن انس بن مالک س عن النبی قال: «لَغَدْوَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ رَوْحَةٌ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا»[1].

 «انس بن مالک س گوید: پیامبر ج گفت: یک روز یا یک شب جهاد در راه الله اجر و پاداشش نزد الله از تمام آنچه در دنیا هست بیش‌تر است».

و عن أبی أیوب س قال: قال رسول الله: «غَدْوَةٌ فِی سَبِیلِ اللهِ، أَوْ رَوْحَةٌ، خَیْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَغَرَبَتْ»[2].

 «ابو ایوب انصاری س می‌فرماید: رسول الله ج فرمود: یک صبح تا ظهر یا یک ظهر تا شب جهاد در راه الله بهتر از هرچیزی است که خورشید بر آن طلوع و غروب کرده است».

فضیلت خروج برای جهاد در راه الله متعال و مردن یا کشته‌شدن در این راه

قال الله تعالی: ﴿وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا١٠٠ [النساء: 100].

 «و هرکس در راه الله هجرت کند، اقامتگاه‌های زیاد و گشایشی (در مصالح دین و دنیا) در زمین خواهد دید، و هرکس از خانۀ خود بیرون آید و به سوی الله و پیامبرش هجرت کند، سپس مرگ او را دریابد، اجر او بر عهدۀ اللهست، و الله امرزگار و مهربان است».

و قال الله تعالی: ﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ١٥٧ وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ١٥٨ [آل عمران: 157-158].

 «و اگر در راه الله کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و عفو و رحمت الله بهتر از چیزی است که آنان جمع‌آوری می‌کند، و اگر بمیرید یا کشته شوید حتماً به سوی الله بازگردانده می‌شوید».

فضیلت کسی‌که اراده جهاد در راه الله متعال را داشته باشد ولی عذر و یا مریضی داشته باشد

عن أنس س أن النبی ج کان فی غزاة فقال: «إِنَّ أَقْوَامًا بِالْمَدِینَةِ خَلْفَنَا، مَا سَلَکْنَا شِعْبًا وَلاَ وَادِیًا إِلَّا وَهُمْ مَعَنَا فِیهِ، حَبَسَهُمُ العُذْرُ»[3].

ترجمه: انس س می‌گوید: نبی ج در یکی از غزوات (تبوک) فرمود: «گروهی از مسلمانان، پشت سر ما در مدینه، مانده‌اند (و نتوانسته‌اند در این غزوه، شرکت کنند). ولی هر دره و رودخانه‌ای را که ما طی می‌کنیم، آنان همراه ما هستند (در اجر و ثواب با ما شریکند) زیرا عذر، مانع آمدن آن‌ها با ما شد.

فضیلت کسی‌که مجاهدی را در راه الله تجهیز کند

عن زید بن خالد س أن رسول الله ج قال: «مَنْ جَهَّزَ غَازِیًا فِی سَبِیلِ اللهِ، فَقَدْ غَزَا، وَمَنْ خَلَفَهُ فِی أَهْلِهِ بِخَیْرٍ، فَقَدْ غَزَا»[4].

 زید بن خالد س گوید: پیامبر ج فرمود: «کسی که یک مجاهد در راه الله را به وسایل لازم مجهز کند مانند اینست که خود به جهاد رفته باشد، کسی که به جای مجاهد در منزل او بماند و با صداقت و پاکی با خانواده او رفتار کند و به آنان کمک کند مثل این است که به جهاد رفته باشد».

فضیلت کسی‌که بخشش کند از جان و مالش در راه الله متعال

قال الله تعالى: ﴿مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ١٢٠ وَلَا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً وَلَا یَقْطَعُونَ وَادِیًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ١٢١ [التوبة: 120-121].

  «و هیچ خرجی، خواه اندک و خواه زیاد نمی‌کنند و هیچ سرزمینی را نمی‌پیمایند مگر اینکه برای‌شان نوشته می‌شود، تا الله نیکوترین آنچه می‌کردند به آنان پاداش دهد. و مؤمنان را نسزد که همه (برای جنگ با دشمنان) بیرون بروند، پس چرا از هر قوم و قبیله‌ای از آنان گروهی بیرون نمی‌روند تا (= کسانی که بیرون نرفتند) در دین آگاهی پیدا کنند و قوم‌شان را (= مجاهدین) – چرا به سوی قوم‌شان باز آیند – با اندوخته‌ی خود بیم دهند تا (با امتثال او امر الله و اجتناب از نواهی‌اش از عذاب او) دوری کنند».

2- و عن أبی عبس س قال: سمعت رسول الله ج یقول: «مَنِ اغْبَرَّتْ قَدَمَاهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ»[5].

 «ابو عبس س در حالی که برای نماز جمعه می‌رفت، گفت: از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «هرکس که قدم‌هایش در راه الله گردآلود شوند، آتش دوزخ بر او حرام خواهد شد».

فضیلت انفاق در راه الله متعال

قال الله تعالی: ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ٢٦١ [البقرة: 261].

 «کسانی که مال‌هایشان را در راه الله انفاق می‌کنند سپس به دنبال آن منت نمی‌گذارند، و آزار نمی‌رسانند، پاداشش‌شان نزد پروردگارشان است، و نه ترسی بر آن‌هاست و نه اندوهگین می‌گردند».

و عن أبی مسعود الأنصاری س قال: «جَاءَ رَجُلٌ بِنَاقَةٍ مَخْطُومَةٍ، فَقَالَ: هَذِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لَکَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ سَبْعُ مِائَةِ نَاقَةٍ کُلُّهَا مَخْطُومَةٌ»[6].

 «از ابومسعود س روایت شده است که گفت: مردی شتری مهار شده نزد پیامبر ج آورد و گفت: این (برای استفاده) در راه الله باشد، پیامبر ج فرمود: «در روز قیامت در برابر این شتر، هفتصد شتر که همه مهار شده‌اند، به تو عطا می‌شود».

فضیلت کسی‌که در راه الله متعال کشته شود

 قال الله تعالی: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ١٦٩ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ١٧٠ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ١٧١ [آل عمران: 169-171].

 «و کسانی را که در راه الله کشته شده‌اند مرده نپندارید، بلکه آنان زنده‌اند (و) پیش پروردگارشان روزی داده می‌شوند. آنان از فضل و کرمی که الله به آن‌ها داده است شادمان‌اند و به کسانی که بعد از آنان می‌آیند و هنوز به آن‌ها نپیوسته‌اند مژده می‌دهند که ترسی بر آن‌ها نیست و اندوهگین نمی‌شوند».

و عن أبی قتاده س قال: «جاء رجل الی رسول الله فقال: أَرَأَیْتَ إِنْ قُتِلْتُ فِی سَبِیلِ اللهِ، تُکَفَّرُ عَنِّی خَطَایَایَ؟ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «نَعَمْ، وَأَنْتَ صَابِرٌ مُحْتَسِبٌ، مُقْبِلٌ غَیْرُ مُدْبِرٍ، إِلَّا الدَّیْنَ، فَإِنَّ جِبْرِیلَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ لِی ذَلِکَ». أخرجه مسلم[7].

 «از ابو قتاده س روایت شده که: رسول الله ج در میان ایشان خطبه خوانده و یادآوری کرد که جهاد در راه الله و ایمان به الله بهترین اعمال است. بعد مردی ایستاده و گفت: خبرم ده ای رسول الله ج که هرگاه در راه الله کشته شوم آیا گناهانم محو می‌شود؟ رسول الله ج فرمود: بلی اگر در راه الله کشته شوی و تو صابر باشی و اخلاص نمایی و رو آورنده بوده و پشت‌دهنده به دشمن نباشی. سپس رسول الله ج فرمود: چگونه گفتی؟ گفت: خبرم ده ای رسول الله ج هرگاه در راه الله کشته شوم، آیا گناهانم محو می‌شود؟ رسول الله ج به وی گفت: بلی، در حالی که تو اخلاص نموده و صبر کنی. روآورنده بوده و به دشمنان پشت ندهی. به جز قرض، زیرا جبریل ÷ این را برایم گفت».

2- احکام جهاد در راه الله

اهداف جهاد در راه الله

هدف از جنگیدن در اسلام این است که دین به طور کامل از آنِ الله باشد؛ مردم از تاریکی‌‌های کفر و شرک و جهل به سوی نور ایمان و توحید و علم هدایت شوند، متجاوزان قلع و قمع شوند، فتنه‌‌ها نابود شوند، کلمه‌‌ی الله بالا و برتر باشد، دین الله ابلاغ گردد و موانع موجود در مسیر تبلیغ و نشر دین برداشته شود؛ و چون ابلاغ دین بدون جنگ میسر باشد، نیازی به جنگ نخواهد بود. و با کسانی‌که دعوت به آن‌ها نرسیده است، جنگی نخواهد بود مگر پس از اینکه به اسلام دعوت شوند و در صورتی ‌‌که دعوت اسلام را نپذیرند، امام و خلیفه مسلمین آن‌ها را به پرداخت جزیه دستور می‌‌دهد، اگر از پرداخت جزیه هم سرباز زدند، از الله طلب یاری کرده و با آن‌ها می‌‌جنگد؛ و در صورتی ‌‌که دعوت اسلام به آن‌ها رسیده باشد، جنگیدن با آن‌ها بدون ابلاغ دعوت برای بار دیگر، جایز است. الله متعال انسان‌‌ها را برای عبادت خودش آفرید لذا دعوت آن‌ها قبل از هر امری واجب است و کشتن هیچ‌یک از آن‌ها جایز نیست مگر کسی‌که عناد کند و بر کفر خود اصرار داشته باشد یا آنکه مرتد شود یا ظلم کند یا راه تعدی و تجاوز در پیش گیرد یا اینکه مانع اسلام آوردن دیگران شود یا مسلمانان را مورد آزار و اذیت قرار دهد؛ و رسول الله با هیچ قومی نجنگید مگر اینکه قبل از جنگ آن‌ها را به اسلام دعوت داد.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا٤٥ وَدَاعِیًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِیرٗا٤٦ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا کَبِیرٗا٤٧ وَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَدَعۡ أَذَىٰهُمۡ وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا٤٨ [الأحزاب: 45-48] «ای پیامبر، ما تو را گواه و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و دعوت کننده به سوی الله به فرمان او و چراغی روشنی بخش قرار دادی و مؤمنان را بشارت ده که برای آن‌ها از سوی الله فضل بزرگی است. و از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزار‌شان را و اگذار (و به آنان اعتنای نکن) و بر الله توکل کن و الله (به عنوان) کارساز (و مدافع) بسنده است».

اثر صبر و یقین در عمل

چون مسلمان به حق بپردازد و نیت وی همراه با استعانت از الله و برای او تعالی باشد، هرچند آنچه در آسمان‌ها و زمین است به مکر و نیرنگ علیه او روی آورند، الله متعال وی را در برابر آن‌ها کفایت می‌‌کند. و بنده بر حسب تفریط یا افراط در این امور سه‌‌گانه یا بخشی از آن‌ها یاری می‌‌شود.

 بنابراین کسی‌که به باطلی بپردازد یاری نمی‌‌شود و اگر یاری شود، عاقبت از آنِ او نخواهد بود و نکوهیده و خوار خواهد بود. و اگر به حق بپردازد اما برای الله نباشد بلکه قصد وی ستایش و سپاسگزاری مردم باشد، نیز یاری نمی‌‌شود. زیرا یاری و پیروزی برای کسی است که جهاد می‌کند تا کلمه‌‌ی الله بالا و برتر باشد. و اگر یاری شود یاری وی بر حسب صبر و حقی که به همراه دارد، می‌‌باشد؛ و اگر به حق بپردازد و از غیرالله یاری طلبد، یاری نشده و تنها خواهد ماند. بنابراین صبر همیشه یاری می‌‌شود؛ اگر حق با کسی باشد که صبر می‌‌کند، عاقبت و سرانجام از آنِ او خواهد بود و در غیر این‌‌صورت، عاقبت و فرجام برای او نخواهد بود و به هدف نمی‌‌رسد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ فَلَا تَکُن فِی مِرۡیَةٖ مِّن لِّقَآئِهِۦۖ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ٢٣ وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواْۖ وَکَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یُوقِنُونَ٢٤ [السجدة: 23-24] «به راستی به موسی کتاب (تورات) دادیم، پس (ای پیامبر گرامی،) از دیدار او (= موسی) در شک و تردید مباش و ما آن (تورات) را (وسیله) هدایت برای بنی‌‌اسرائیل قرار دادیم. و از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند؛ زیراشکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠ [آل عمران: 200] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، صبر کنید و دیگران را به صبر و شیکبائی فرا خوانید (و پایداری کنید) و مرزها را نگهبانی کنید و از الله بترسید، شاید رستگار شوید».

حکم جهاد در راه الله

 جهاد در راه الله فرض کفایه می‌‌باشد؛ چون عده‌‌ای به اندازه‌‌ی کفایت به آن بپردازند، از عهده‌‌ی دیگران ساقط می‌‌شود. و در حالت‌‌های زیر، جهاد در راه الله به هرکسی توان آن‌‌را داشته باشد، واجب می‌‌شود.

1- چون برای جنگ صف آرایی شود.

2-     چون امام مسلمانان اعلان نفیر عام کند.

3- چون دشمن شهرش را محاصره کند.

4- چون به وجود او در جنگ نیاز باشد مانند کسی‌که پزشک است یا خلبان و... .

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٤١ [التوبة: 41] «سبکبار و گرانبار (همگی برای جهاد) کوچ کنید و با اموال‌تان و جان‌های‌‌تان در راه الله جهاد کنید، این برای شما بهتر است، اگر بدانید».

5- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ کَآفَّةٗ کَمَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ کَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ [التوبة: 36] «و دسته‌ جمعی با مشرکان بجنگید، همانگونه که آن‌ها دسته ‌جمعی با شما می‌جنگند و بدانید که الله با پرهیزگاران است».

گاهی جهاد در راه الله با جان و مال واجب است و این برای کسی است که توانایی جانی و مالی دارد و گاهی تنها با جان واجب می‌‌شود و آن برای کسی است که مال ندارد و گاهی تنها با مال واجب می‌‌شود و این در صورتی است که انسان توانایی جسمی برای جهاد نداشته باشد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٩٣ [البقرة: 193] «و با آن‌ها جنگ کنید تا فتنه (شرک) باقی نماند و دین (خالصانه) از آن الله گردد. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست».

2- از انس روایت است که رسول الله فرمود: «با اموال و جان‌‌ها و زبان‌‌تان با مشرکین جهاد کنید».[8]

اقسام جهاد در راه الله

 جهاد در راه الله به چهار بخش تقسیم می‌‌شود:

1- جهاد با نفس؛ عبارت است از تلاش و کوشش در مسیر فراگیری و آموختن دین و عمل به آن، دعوت به سوی آن و صبر بر اذیت و آزارهایی که در مسیر است.

2- جهاد با شیطان: جهاد در مسیر دفع شب‌هات و شهواتی که شیطان به بنده القا می‌‌کند.

3- جهاد با ظالمان و اهل بدعت و کسانی‌که مرتکب امور منکر می‌‌شوند؛ در صورت توانایی جهاد در این زمینه با دست می‌‌باشد و در وهله‌‌ی دوم با زبان و در صورت عدم توانایی لازم برای جهاد زبانی، در قالب انکار قلبی آن می‌‌باشد. و این بر حسب شرایط و مصلحت می‌‌باشد.

4- جهاد با کفار و منافقین که با قلب و زبان و مال و جان می‌‌باشد. و مقصود ما در اینجا همین نوع از جهاد است.

انواع جهاد در راه الله

 جهاد در راه الله بر دو نوع است:

1- جهاد در راه الله جهت برتر بودن کلمه‌‌ی الله و ابلاغ دینش به جهانیان؛ و این بزرگ‌ترین انواع جهاد می‌‌باشد. این نوع جهاد به خودی خود نیک است و این جهاد تمام پیامبران بوده است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَبَعَثۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٖ نَّذِیرٗا٥١ فَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا کَبِیرٗا٥٢ [الفرقان: 51-52] «و اگر می‌خواستیم در هر قریه و دیاری بیم‌‌دهنده می‌فرستادیم. پس (ای پیامبر!) از کافران اطاعت مکن و به وسیله آن (= قرآن) با آن‌ها جهاد بزرگی بنما».

 2- جهاد مسلحانه با کفار برای برتر بودن کلمه‌‌ی الله به هنگام نیاز؛ این نوع جهاد به دلیل امر دیگری نیک است. زیرا در آن نابودی متجاوزان، از بین رفتن فتنه‌‌ها و اعلای کلمه الله می‌‌باشد. و مقصود ما در اینجا بیان همین نوع جهاد می‌‌باشد.

حالت‌‌های جهاد در راه الله

جهاد در راه الله چهار حالت دارد:

1- جهاد ضد کفار و مشرکین؛ و این امری لازم جهت حفظ مسلمانان از شر آن‌ها و نشر اسلام میان کفار و مشرکین می‌‌باشد. که به ترتیب می‌‌توانند بین اسلام یا پرداخت جزیه یا جنگ، یکی را به اختیار انتخاب کنند.

2- جهاد بر ضد مرتدین؛ کسانی‌که مرتد شده‌‌اند مختارند به ترتیب میان بازگشت به اسلام یا جنگ یکی را انتخاب کنند.

3- جهاد ضد باغیان؛ و آن‌ها کسانی هستند که علیه امام مسلمانان خروج کنند و فتنه برپا کنند؛ در این‌‌صورت اگر از رفتار خود باز آمدند که هیچ وگرنه مسلمانان با آن‌ها می‌‌جنگند.

4- جهاد ضد قطاع الطریق؛ و آن‌ها کسانی هستند که مسلحانه با مردم درگیر می‌شوند. امام در مورد آن‌ها مخیر است بین اجرای حکم قتل یا دار زدن یا قطع کردن دست و پای آن‌ها برخلاف هم یا تبعید کردن آن‌ها؛ و مجازات آن‌ها بر حسب جرمی است که مرتکب می‌‌شوند و وابسته به رای و نظر امام می‌‌باشد.

شروط وجوب جهاد در راه الله

اسلام، عقل، بلوغ، مرد بودن، سلامتی جسمی، وجود مال کافی در صورتی که بیت المال آن‌‌را متقبل نشود.

3- احکام مجاهدین در راه الله

آداب مجاهدین در راه الله

اخلاص، صبر، صداقت، پایداری، استقامت، اطاعت از امیر یا رهبر، دوری از گناهان، دعا و ذکر زیاد، طلب یاری و تأیید از الله متعال از جمله خواندن این دعا: «اللَّهُمَّ مُنْزِلَ الکِتَابِ، وَمُجْرِیَ السَّحَابِ، وَهَازِمَ الأَحْزَابِ، اهْزِمْهُمْ وَانْصُرْنَا عَلَیْهِمْ»: «پروردگارا، ای نازل کننده‌‌ی کتاب و‌ای به حرکت درآورنده‌‌ی ابرها و‌ای شکست دهنده‌‌ی احزاب، آنان را شکست بده و ما را بر آنان پیروز گردان».[9]

و از جمله آداب مجاهدین عدم خیانت، نکشتن زنان، کودکان، راهبان و افراد کهنسال است و این در صورتی است که در جنگ شرکت نداشته باشند اما اگر آن‌ها نیز بجنگند یا به جنگ تشویق کنند یا در امور جنگ صاحب‌‌نظر باشند و به نوعی در تدبیر جنگ نقش داشته باشند، کشته می‌‌شوند.

 از دیگر آداب مجاهدین دوری از عُجب و خودپسندی، غرور، ریا، مشتاق نبودن برای رویارویی با دشمن و عدم سوزاندن انسان و حیوان با آتش می‌‌باشد.

 و از آداب مجاهدین است که اسلام را بر دشمن عرضه کنند، اگر از پذیرفتن اسلام سرباز زدند، پرداخت جزیه به آن‌ها پیشنهاد شود واگر آن‌‌را هم نپذیرفتند، جنگ با آن‌ها حلال می‌‌شود.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ٤٦ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ٤٧ [الأنفال: 45-47] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، هنگامی‌که با گروهی (از دشمن) روبرو شدید، پایدار (و ثابت قدم) باشید و الله را بسیار یاد کنید، تا رستگار شوید و الله و پیامبرش را اطاعت کنید و با همدیگر نزاع نکنید که سست شوید و قوت (و مهابت) شما از میان برود و صبر کنید، بی‌گمان الله با صابران است. و مانند کسانی نباشید که با سرکشی و خود نمایی به مردم، از سرزمین خود (مکه) بیرون آمدند و (مردم را) از راه الله باز می‌داشتند و الله به آنچه می‌کنند؛ احاطه دارد».

رباط (نگهبانی)

 عبارت است از حفظ مرزهای میان مسلمانان و کفار؛

فضل نگهبانی در راه الله

 از سهل بن سعد روایت است که رسول الله فرمود: «نگهبانی روزی در راه الله بهتر است از دنیا و آنچه در آن است».[10]

حفظ مرزهای سرزمین‌‌های اسلامی

 بر مسلمانان واجب است از مرزهای خود در برابر کفار حفاظت کنند یا با عهد و پیمان و یا با سلاح و مجاهدان؛ و این بستگی به شرایط در هر زمان دارد.

حکم اجازه گرفتن از پدر و مادر در جهاد

1- کسی‌که به جهاد از نوع نافله می‌‌پردازد، باید از پدر و مادر مسلمانش اجازه بگیرد. زیرا جهاد فرض کفایه است مگر در حالت‌‌هایی خاص؛ و نیکی کردن به پدر و مادر در هر حالتی فرض عین است؛ اما زمانی که جهاد واجب شد (فرض عین شد) اگر مانع جهاد کردن وی شدند، بدون اجازه‌‌ی آن‌ها به جهاد می‌‌پردازد.

2- هر عمل نافله‌‌ای که منفعتی برای انسان به دنبال دارد و در آن ضرری متوجه پدر و مادرش نمی‌‌‌‌شود، نیازی به اجازه گرفتن از آن‌ها ندارد مانند نماز شب، روزه‌‌ی نفل و... .

اما اگر ضرری را متوجه پدر و مادر یا یکی از آن‌ها کند، مانند جهاد از نوع نافله‌‌ی آن، می‌‌توانند مانع وی شوند و در این‌‌صورت بر هر مسلمانی واجب است که خواسته‌‌ی آن‌ها را اجابت کند. زیرا اطاعت از پدر و مادر واجب است اما عمل نافله واجب نیست.

صفت مجاهدی که در راه الله جهاد می‌‌کند

 از ابوموسی روایت است که مردی نزد رسول الله آمده و گفت: یکی به خاطر  غنیمت و دیگری به خاطر نام و نشان و فردی به خاطر ریا می‌‌جنگد، کدام‌یک از آن‌ها مجاهد در راه الله است؟ رسول الله فرمود: «کسی‌که برای اعلان کلمه‌‌ی الله بجنگد، مجاهدِ در راه الله می‌‌باشد».[11]

جهاد زنان

 جهاد بر مردان واجب است زیرا آن‌ها از نیرو و صبر لازم برای جهاد برخوردارند اما به هنگام نیاز، جهاد زنان به همراه مردان و در قالب خدمت رسانی می‌‌باشد.

 از انس بن مالک روایت است که می‌‌گوید: هرگاه رسول الله به جهاد می‌‌رفت، زنانی از انصار و ام سلیم را نیز به همراه می‌‌بردند که به لشکریان آب می‌‌دادند و زخمیان را مداوا می‌‌کردند.[12]

خود را به هلاکت انداختن

درحقیقت ماندن در شهر و مال‌‌اندوزی و ترک جهاد در راه الله مصداق خود را به هلاکت انداختن می‌‌باشد. جمع مال و بخل ورزیدن از انفاق آن در راه الله و مشغول شدن به آن و غافل شدن از نصرت و یاری حق، مصداق به هلاکت انداختن خود و ترک اوامر الهی یا انجام نواهی می‌‌باشد. این دین برای کسی است که در آن ذوب می‌‌شود نه آنکه از آن غافل می‌‌شود؛ و پیامد ترک جهاد در راه الله دو چیز است: خواری در دنیا با تسلط دشمن و چیره شدن وی بر سرزمین‌‌های اسلامی و در مرحله‌‌ی بعد بازداشتن مسلمانان از دین‌‌شان که موجب عذاب دردناک در آخرت می‌‌شود.

 اما کسی‌که در صفوف دشمن نفوذ می‌‌کند، خود را به هلاکت نینداخته است بلکه جان خود را برای کسب رضایت الله متعال فروخته است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَةِ وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٩٥ [البقرة: 195] «و در راه الله انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که الله نیکوکاران را دوست می‌دارد».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَشۡرِی نَفۡسَهُ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ٢٠٧ [البقرة: 207] «و از مردمان کسی هست که جان خود را برای به دست آوردن خشنودی الله می‌فروشد و الله نسبت به بندگان مهربان است».

3- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَکُم بَیۡنَکُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنکُمۡۚ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا٢٩ [النساء: 29] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از راه‌های نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید، زیرا الله (نسبت) به شما مهربان است».

4- و از اسلم بن ابی عمران روایت است که می‌‌گوید: «در غزوه‌‌ای از مدینه به قصد قسطنطنیه خارج شدیم و امیر ما در این غزوه عبدالرحمن بن خالد بن ولید بود. و رومیان آماده‌‌ جنگ و منتظر مسلمانان بودند که ناگهان یکی از مسلمانان به تنهایی به دشمن حمله کرد. عده‌‌ای گفتند: دست نگه‌‌دار، لااله الا الله؛ خود را به دستش هلاک نمود. ابو ایوب گفت: این آیه در مورد ما گروه انصار نازل شد؛ آنگاه که الله پیامبرش را یاری کرد و اسلام را پیروز گردانید، گفتم: از این پس به اموال و سر و سامان دادن آن‌ها بپردازیم. پس الله متعال این آیه را نازل کرد: ﴿وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَةِ [البقرة: 195] بنابراین خود را به هلاکت انداختن این است که به اموال و ساماندهی آن روی آورده و جهاد را ترک کنیم. ابو عمران می‌‌گوید: ابوایوب چنان در راه الله جهاد کرد که در قسطنطنیه دفن شد».[13]

مجازات کسی‌که جهاد در راه الله را ترک می‌‌کند

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَا لَکُمۡ إِذَا قِیلَ لَکُمُ ٱنفِرُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِیتُم بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ٣٨ إِلَّا تَنفِرُواْ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا وَیَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَیۡ‍ٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ٣٩ [التوبة: 38-39] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده، هنگامی‌که به شما گفته می‌شود: (به سوی جهاد) در راه الله حرکت کنید، به زمین می‌چسپید (و سستی می‌کنید) آیا به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟! حال آنکه متاع زندگی دنیا، در (برابر) آخرت، جز اندکی (هیچ) نیست. اگر (برای جهاد) کوچ نکنید، (الله) شما را به عذاب دردناکی، عذاب می‌کند و قوم دیگری را بجای شما قرار می‌دهد و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید و الله بر هر چیزی تواناست».

2- از ابوامامه روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس جهاد نکند، یا مجاهدی را تجهیز نکند یا اینکه در سرپرستی بازماندگان و خانواده‌‌ی مجاهدی رفتار خوبی نداشته باشد، الله متعال قبل از روز قیامت او را به عذابی سخت گرفتار می‌‌کند....[14]

دعاهایی که مسلمان به هنگام ترس از دشمن می‌‌خواند:

1- «اللهُمَّ اکْفِنِیهِمْ بِمَا شِئْتَ»[15] «پروردگارا، چنان‌‌که خود صلاح می‌‌دانی مرا از شر آنان محفوظ بدار».

2- «اللَّهُمَّ إِنَّا نَجْعَلُکَ فِی نُحُورِهِمْ، وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِمْ»[16] «پروردگارا، ما تو را در برابر آنان قرار می‌‌دهیم و از شرارت‌‌های‌‌شان به تو پناه می‌‌آوریم».

وظایف امام در جهاد

 بر امام یا نایب وی واجب است به هنگام حرکت به سوی دشمن، سپاه و اسلحه سپاهیان را بررسی کند و مانع به جهاد رفتن کسانی شود که صلاحیت لازم برای جهاد را ندارند. و در جهاد جز در موارد ضروری از کفار طلب یاری نمی‌‌کند. لشکر را آماده می‌‌کند؛ با آن‌ها به نرمی و مهربانی برخورد می‌‌کند؛ از آن‌ها بهترین موضع‌‌گیری‌‌ها را می‌‌خواهد؛ لشکریان را از هرگونه فساد و گناه منع می‌‌کند؛

سخنانی را با آن‌ها مطرح می‌کند که موجب تقویت روحی وروانی ایشان در جهاد شود و آن‌ها را به شهادت در راه الله و محافظت از نمازها و ذکر و دعای زیاد تشویق می‌‌کند. و آن‌ها را به صبر و امید پاداش امر می‌‌کند. لشکر اسلام را تقسیم می‌کند و در میان آن‌ها نگهبانان را مشخص می‌کند و جاسوس‌‌هایی را در بین دشمن می‌‌فرستد.

 و در جهاد با کسانی‌که به دینداری معروف هستند و آنان که صاحب‌‌نظر می‌‌باشند، مشورت می‌کند و آنان را به اجر و پاداش و پیروزی بشارت می‌‌دهد.

 امام می‌‌تواند برحسب مصلحت، به برخی از لشکریان یا کسانی‌که آن‌ها را برای انجام سریه می‌‌فرستد، به اندازه‌‌ی یک‌‌چهارم سهم بعد از جدا کردن خمس غنایم در هنگام رفتن آن‌ها به جهاد و یک‌‌سوم بعد از جدا کردن خمس به هنگام بازگشت، اضافه از غنایم بدهد. و همراهی لشکریان و دعا برای آن‌ها و استقبال از آن‌ها به هنگام بازگشت از جنگ مستحب می‌‌باشد. الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٢ [المائدة: 2] «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [زیرا] بی‌تردید، الله سخت‌کیفر است».

آنچه بر مجاهدان واجب است

بر لشکریان سپاه اسلام واجب است در آنچه معصیت و نافرمانی الله متعال نیست از امام یا نایب وی اطاعت کنند؛ صبر پیشه کنند و جز با اجازه‌‌ی او جنگ را آغاز نکنند مگر اینکه ناگهان با دشمن روبرو شوند و از شر و اذیت و آزار آن‌ها ترسان باشند که در این‌‌صورت جایز است از جان خود دفاع کنند؛ و اگر کافری مبارزه طلبید، برای کسی‌که قدرت و شجاعت لازم را در وجود خود می‌‌بیند، مستحب است با اجازه‌‌ی امام با وی مبارزه کند.

 و هرکس برای جهاد در راه الله خارج شود و با سلاحش بمیرد، دو اجر و پاداش دارد.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا٥٩ [النساء: 59] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از الله اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و از صاحبان امرتان؛ و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن‌‌را به الله و پیامبر بازگردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام‌تر است».

صفت فریب در جهاد

چون رهبر مسلمانان قصد جنگ با ساکنان شهر یا قبیله‌‌ای مثلا در سمت شمال داشته باشد، چنان وانمود می‌کند که به عنوان مثال قصد جنوب دارد. زیرا جنگ فریب است و در این عمل دو فایده می‌‌باشد:

1- خسارت‌‌های جانی و مالی در بین طرفین جنگ کم‌تر خواهد بود و سنگدلی جای خود را به رحمت می‌‌دهد.

2- افزایش توان لشکر مسلمانان از نگاه افراد و اسلحه جهت آمادگی برای جنگی که در آن فریبی نیست.

از کعب بن مالک روایت است که: هرگاه رسول الله قصد غزوه‌‌ای داشت، با اعلام مقصدی دیگر مقصد اصلی را مخفی می‌‌داشت.[17]

4- احکام جنگ در راه الله

وقت جنگ

از نعمان بن مقرن روایت است که می‌‌گوید: رسول الله را دیدم که اگر ابتدای روز نمی‌‌جنگید، پیکار را تا زوال آفتاب به تاخیر می‌‌انداخت و صبر می‌کرد تا باد بوزد و پیروزی - نصرت الهی- فرود آید».[18]

 چون دشمن به صورت ناگهانی بر مسلمانان هجوم آوردند، دفع آنان در هر زمانی که باشد، واجب است.

وقت نزول یاری و نصرت الله

الله متعال یاری کردن دوستانش را بر خود واجب کرده است اما این نصرت و یاری را به اموری وابسته کرده است.

1- حقیقت ایمان در قلوب مجاهدان:

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَکَانَ حَقًّا عَلَیۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ [الروم: 47] «و یاری دادن مؤمنان بر (عهده) ما بود».

2- وجود مقتضیات ایمان که عبارتند از اعمال نیک در تمام امور زندگی؛

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَیَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن یَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ٤٠ ٱلَّذِینَ إِن مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ٤١ [الحج: 40-41] «و مسلماً الله یاری می‌کند کسی‌که (دین) او را یاری دهد، بی‌گمان الله قوی پیروزمند است. (همان) کسانی‌که اگر در زمین به آن‌ها قدرت (و حکومت) بخشیم، نماز را بر پا می‌دارند و زکات را می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و سرانجام کارها از آن الله است».

3- کامل بودن تعداد افرادی که توان جهاد در راه الله را دارند؛ الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ [الأنفال: 60] «و آنچه از نیرو در توان دارید، برای (مقابله با) آن‌ها آماده سازید و (همچنین) از اسبان بسته (ی ورزیده، مهیا کنید) تا به وسیله‌‌ی آن دشمن الله و دشمن خود را بترسانید و (همچنین) دشمنان دیگری غیر از آن‌ها را که شما نمی‌شناسید و الله آن‌ها را می‌شناسد».

4- به کار بردن تمام تلاشی که در توان دارند و توکل به الله متعال و اطاعت از امیر و صبر؛

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ فِینَا لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٦٩ [العنکبوت: 69] «و کسانی‌که در راه ما (کوشش و) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خویش هدایت‌‌شان می‌کنیم و یقیناً الله با نیکوکاران است».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ٤٦ [الأنفال: 45-46] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، هنگامی‌که با گروهی (از دشمن) روبرو شدید، پایدار (و ثابت قدم) باشید و الله را بسیار یاد کنید، تا رستگار شوید. و الله و پیامبرش را اطاعت کنید و با همدیگر نزاع نکنید که سست شوید و قوت (و مهابت) شما از میان برود و صبر کنید، بی‌گمان الله با صابران است».

و اینگونه و با وجود این فاکتورها، معیت الله متعال همراه آنان خواهد بود و نصرت و یاری الله بر آن‌ها نازل می‌‌شود چنان‌‌که بر پیامبران نازل شد و چنان‌‌که برای رسول الله و اصحابش در غزوات مختلف حاصل گشت.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٧١ إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ١٧٢ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ١٧٣ [الصافات: 171-173] «و به راستی وعده ما برای بندگان فرستاده ما از پیش صادر شده است. که هر آینه آن‌ها یاری شدگانند. و بی‌گمان لشکر ما پیروزند».

فرار از میدان جهاد

چون دو لشکر اسلام و کفر با هم رویارو شدند، فرار از میدان جنگ حرام است مگر در دو حالت:

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ زَحۡفٗا فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ١٥ وَمَن یُوَلِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَ بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ١٦ [الأنفال: 15-16] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید؛ زیرابا انبوه کافران (در میدان جنگ) روبرو شوید، پس به آن‌ها پشت نکنید. و هرکس در آن روز به آن‌ها پشت کند - مگر آنکه (هدفش از کناره‌گیری) برای حمله دوباره یا (به قصد) پیوستن به گروهی (دیگر باشد) - به خشم الله بازگشته (و سزاوار) است و جایگاه او جهنم است و چه بد جایگاهی است».

اقسام شهیدان در راه الله

1- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «شهدا پنج گروه‌‌اند:

1.     کسی‌که در اثر طاعون و وبا بمیرد.

2.     کسی‌که در اثر اسهال بمیرد.

3.     کسی‌که در اثر غرق شدن در آب بمیرد.

4.     کسی‌که زیر آوار فوت کند.

5.     و کسی‌که در راه الله کشته شود».[19]

 2- از جابر بن عتیک روایت است که رسول الله فرمود: «شهادت علاوه بر کشته شدن در راه الله، بر هفت قسم است: کسی‌که در اثر بیماری طاعون و وبا بمیرد، شهید است؛ کسی‌که در اثر اسهال بمیرد شهید است؛ کسی‌که در اثر غرق شدن بمیرد شهید است؛ کسی‌که در اثر سوختن بمیرد شهید است؛ و زنی که در اثر زایمان بمیرد شهید است».[20]

3- از سعید بن زید روایت است که: شنیدم رسول الله فرمود: «هرکس به خاطر مالش کشته شود، شهید است، کسی‌که به خاطر دینش کشته شود شهید است؛ کسی‌که به خاطر دفاع از جانش کشته شود، شهید است؛ کسی‌که به خاطر خانواده‌‌اش کشته شود، شهید است».[21]

حکم کسی‌که به تنهایی محاصره شود

چون مسلمان ترس اسیر شدن داشته و توان جنگیدن با دشمن را نداشته باشد، می‌‌تواند خود را تسلیم کند یا اینکه بجنگد تا کشته شود یا مغلوب گردد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ سَیَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ یُسۡرٗا٧ [الطلاق: 7] «الله هیچ‌کس را جز به‌ اندازه (توانایی) که به او داده مکلّف نمی‌کند، الله به زودی بعد از سختی (و تنگدستی) آسانی (و گشایش) قرار می‌دهد».

حکم کسی‌که به تنهایی به دشمن حمله کند

 هرکس به تنهایی به سرزمین دشمن یا لشکر کفارِ متجاوز و به قصد متضرر کردن دشمنان و ایجاد رعب و وحشت در قلب آنان حمله کند و با آن‌ها بجنگد و کشته شود، به پاداش شهادت در راه الله دست می‌‌یابد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞فَلۡیُقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یَشۡرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا بِٱلۡأٓخِرَةِۚ وَمَن یُقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَیُقۡتَلۡ أَوۡ یَغۡلِبۡ فَسَوۡفَ نُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا٧٤ [النساء: 74] «پس کسانی‌که زندگی دنیا را به آخرت فروخته‌اند، باید در راه الله پیکار کنند و آن کسی‌که در راه الله پیکار کند، چه کشته شود یا پیروز گردد، به زودی پاداش بزرگی خواهیم داد».

حکم کسی‌که در راه الله کشته می‌‌شود

 هرکس در راه الله کشته شود، شهید است و الله به کسی‌که در راه او کشته می‌‌شود، داناتر است. به طور مشخص اسم شهید بر کسی اطلاق نمی‌‌شود بلکه گفته می‌‌شود: از الله متعال می‌‌خواهیم که او را شهید قرار دهد. زیرا شهادت امری غیبی است که جز الله متعال حقیقت آن‌‌را نمی‌‌داند.

و شهید، شهید نامیده شده چون الله و مردم را بر صدق و راستی ایمانش گواه می‌‌گیرد و با شهید شدن ثابت می‌کند که این دین حق است.

شهید در حقیقت زنده است و نمرده؛ و الله متعال مومنان را از این نهی کرده که به شهید مرده بگویند. تا اینکه هیچ‌کس گمان نبرد شهید مرده است و به خاطر ترس از مرگ از جهاد فرار کند و مردم از جهاد سرباز نزنند زیرا طبیعتا هر انسانی از مرگ فرار می‌‌کند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ١٦٩ فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ١٧٠ ۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٧١ [آل عمران: 169-171] «و هرگز کسانی را که در راه الله کشته شده‌اند، مرده مپندار؛ بلکه زنده‌اند نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. به آنچه الله از فضل و کرم خود به ایشان داده‌است، شادمانند و به کسانی‌که هنوز به آن‌ها نپیوسته‌اند، خوش‌‌وقتند که نه بیمی بر آن‌هاست و نه اندوهگین می‌شوند. به نعمت و فضل الله شادمانند و اینکه (می‌‌بینند) الله پاداش مؤمنان را ضایع نمی‌کند».

حکم پیوند اعضا

 پیوند عضو چهار حالت دارد:

الف) پیوند عضوی از اعضای بدن به عضو دیگری از بدن؛ مانند پیوند استخوان یا پوست از قسمتی به قسمت دیگر بدن؛ این حالت جایز است.

ب) پیوند اعضا میان دو انسان؛ چه کسی‌که عضو از او به دیگری پیوند زده می‌شود، مسلمان باشد یا کافر؛ زنده باشد یا مرده؛ در این‌‌صورت دو حالت وجود دارد:

 1- اگر پیوند عضو منجر به آسیب‌‌های جدی مانند قطع دست یا پا یا کلیه می‌‌شود، در این‌‌صورت پیوند زدن حرام است زیرا در واقع تهدید حیات متیقن با عملی ظنی و بر مبنای حدس و گمان می‌‌باشد. و اگر پیوند منجر به فوت شخص شود، مانند پیوند قلب یا ریه، چنین پیوندی قتل نفس محسوب می‌‌شود که از شدیدترین امور حرام است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا [النساء: 29] «و خودتان را نکشید، زیرا الله (نسبت) به شما مهربان است».

2- پیوند عضو یا بخشی از آن از مرده به زنده؛ در این‌‌صورت اگر نیاز فرد زنده ضروری باشد چنان‌‌که حیات وی وابسته به آن پیوند باشد، مانند پیوند قلب یا ریه یا کلیه، در این شرایط برحسب ضرورت و نیاز جایز است و این زمانی است که مرده قبل از وفاتش به این کار اجازه داده باشد و کسی‌که به او پیوند زده می‌‌شود بدان راضی باشد و مداوا فقط وابسته به این پیوند باشد و پزشکی متخصص به آن بپردازد.

ج) پیوند عضو از حیوانی که در شریعت پاک است به انسان، جایز است.

د) پیوند عضو از حیوان نجس مانند سگ و خوک به انسان جایز نیست.

5- احکام غنایم جنگی

غنایم

 عبارت است از هرآنچه مسلمانان مجاهد از دشمن‌‌شان به دست می‌‌آورند مانند اسلحه، اسیر، اموال، خانه‌‌ها، زمین‌‌ها و... .

حکم غنیمت‌‌هایی که لشکر مسلمانان و سریه‌‌های آن در جهاد به دست می‌‌آورند:

 1- لشکر اسلام در غنیمت‌‌هایی که گروه‌‌های مجاهدین در سریه‌‌ها به دست می‌آورند، شریک است و نیز آن‌ها در غنایمی که لشکر اسلام به دست می‌‌آورد، شریک هستند؛ و هرکس در حال جنگ یکی از افراد دشمن را بکشد، لباس و سلاح و مرکب و مال وی از آنِ او خواهد بود.

2- هیچ‌کس در غنیمت سهمی ندارد مگر چهار صفت داشته باشد: بالغ باشد، عاقل باشد، آزاد باشد و مذکر باشد. و اگر کسی برخی از این شروط را نداشت، مقدار اندکی از غنیمت به او داده می‌‌شود و سهمی در غنیمت ندارد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٦٩ [الأنفال: 69] «پس از آنچه غنیمت گرفته‌اید، حلال پاکیزه بخورید و از الله بترسید، همانا الله آمرزنده مهربان است».

3- پاداش دادن به کافر در برابر نیکی کردن وی به مسلمانان، اگر میسر باشد، امری جایز است.

تقسیم غنایم

 غنیمت برای کسانی خواهد بود که در جنگ شرکت داشته‌‌اند. قبل از تقسیم غنایم، خمس آن جدا می‌‌شود و به این ترتیب تقسیم می‌‌شود: سهمی برای الله و رسولش خواهد بود که در مصالح مسلمانان صرف می‌‌شود؛ سهمی از آنِ ذوالقربی می‌‌باشد؛ سهمی از آنِ یتیمان است؛ سهمی برای فقرا می‌‌باشد؛ سهمی برای در راه ماندگان (ابن سبیل) خواهد بود؛ و باقی‌‌مانده‌‌ی غنیمت که چهار پنجم است بین مجاهدانی که غنیمت را به‌‌ دست آوردند، تقسیم می‌‌شود به این ترتیب: به کسی‌که پیاده بوده یک سهم و به آنکه سوار بر مرکب (که شامل هواپیما یا تانک و... می‌‌شود) بوده سه سهم تعلق می‌‌گیرد.

دزدی از غنیمت حرام است و در اختیارات امام است که بر حسب مصلحت و چنان‌‌که مناسب می‌‌بیند چنین کسی را ادب کند.

آنچه از اموال مشرکین بدون جنگ گرفته می‌‌شود، مانند جزیه و خراج و از این قبیل، فیء محسوب می‌‌شود که در امور مسلمانان مصرف می‌‌شود.

 فیء: اموالی است که از کفار به حق و بدون جنگ گرفته می‌‌شود.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا یَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ٤١ [الأنفال: 41] «و بدانید که هرگونه غنیمتی به دست آوردید، یک‌‌پنجمش برای الله و برای پیامبر و برای خویشان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به الله و آنچه بر بنده خود در روز فرقان (= جدایی حق از باطل)، روز برخورد دو گروه (مؤمنین و مشرکین در بدر) نازل کردیم، ایمان آورده‌اید و الله بر هرچیز تواناست».

 2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ کَیۡ لَا یَکُونَ دُولَةَۢ بَیۡنَ ٱلۡأَغۡنِیَآءِ مِنکُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٧ [الحشر: 7] «و آنچه الله از (اموال) اهل آبادی‌ها به پیامبرش بازگردانده (و بخشیده) است، پس از آنِ الله و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و بی‌نوایان و در راه ماندگان است. تا (این اموال) در میان ثروتمندان شما دست به دست نشود و آنچه که رسول الله به شما بدهد آن‌‌را بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی کرده است پس خودداری کنید و از الله بترسید، بی‌گمان الله سخت‌کیفر است».

بخشش از مال غنیمت به برخی از مجاهدین

برای امیر لشکر جایز است از مال غنیمت چیزی به برخی از مجاهدان ببخشد و این در صورتی است که مصلحتی در این امر ببیند که سودی برای مسلمانان و مجاهدان در بر دارد، اما اگر مصلحتی در آن نباشد، چنین کاری نمی‌‌کند.

اسیران کفار

 کفاری که در جنگ اسیر می‌‌شوند، به دوگونه‌‌اند:

 1- زنان و کودکان؛ این دو گروه به محض اسارت، برده می‌‌شوند.

2- مردانی که می‌‌جنگند؛ امام مسلمانان اختیار دارد که یکی از این احکام را در مورد آن‌ها و بر حسب مصلحت اجرا کند: آزاد کردن آن‌ها بدون پرداخت فدیه؛ فدیه گرفتن از آن‌ها در برابر آزادی؛ کشتن اسیران؛ برده گرفتن آن‌ها؛

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِیدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا وَٱللَّهُ یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٦٧ [الأنفال: 67] «هیچ پیامبری را سزاوار نیست که اسیرانی داشته باشد تا آنکه در زمین کشتار بسیار کند، شما (با گرفتن فدیه از اسیران) متاع دنیا را می‌خواهید و الله (سرای) آخرت را (برای شما) می‌خواهد و الله پیروزمند حکیم است».

 2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَإِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَثۡخَنتُمُوهُمۡ فَشُدُّواْ ٱلۡوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّىٰ تَضَعَ ٱلۡحَرۡبُ أَوۡزَارَهَاۚ ذَٰلِکَۖ وَلَوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنۡهُمۡ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَاْ بَعۡضَکُم بِبَعۡضٖۗ وَٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ٤ سَیَهۡدِیهِمۡ وَیُصۡلِحُ بَالَهُمۡ٥ وَیُدۡخِلُهُمُ ٱلۡجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمۡ٦ [محمد: 4-6] «پس هنگامی‌که (در میدان نبرد) با کسانی‌که کفر ورزیدند، روبرو شدید گردن‌ها(ی‌‌شان) را بزنید (و نبرد را ادامه دهید) تا هنگامی‌که (بسیاری از) آن‌ها را از پای در آوردید و بکشتید، پس بند (اسیران) را محکم ببندید، آنگاه پس از آن یا بر آنان منت گذارید (و آزاد‌شان کنید) یا (از آنان) فدیه بگیرید (و رهای‌شان کنید) تا جنگ بار سنگین خود را (بر زمین) نهد، (حکم) این است و اگر الله می‌خواست از آن‌ها انتقام می‌گرفت و لیکن (می‌‌خواهد) بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید و کسانی‌که در راه الله کشته شدند، پس (الله) هرگز اعمال آن‌ها را نابود نمی‌کند. به زودی آن‌ها را هدایت می‌نماید و (حال و) کارشان را اصلاح می‌کند. و آن‌ها را به بهشتی که (اوصافش) برای آن‌ها بیان داشته است، وارد می‌کند».

آمیزش با زنانی که اسیر شدند

 زنانی که اسیر می‌‌شوند، به محض اسیر شدن نکاح‌‌شان فسخ می‌‌شود -اگر ازدواج کرده باشند- و آمیزش با آن‌ها جایز نیست مگر بعد از تقسیم کردن آنها؛ و زنی که در میان اسیران حامله است با وضع حمل و آنکه حامله نیست با حیض شدن، از پاک بودن رحمش اطلاع حاصل می‌‌شود.

عملکرد امام در سرزمینی که غنیمت به دست آمده است؛

چون مسلمانان زمینی را از دشمن‌‌شان غنیمت بگیرند رهبر مسلمانان میان دو امر مختار است: تقسیم آن بین مسلمانان یا اینکه آن‌‌را بر مسلمانان وقف کند. و چون آن‌‌را وقف مسلمانان کند خراج و مالیات مستمر بر آن تعیین می‌کند و آن‌‌را از کسانی وصول می‌کند که غنایم را در اختیار دارند.




[1]- متفق علیه؛ أخرجه البخاری برقم (2792) واللفظ له، و مسلم برقم (1880).

[2]- أخرجه مسلم برقم (1883).

[3]- أخرجه البخاری برقم (2839).

[4]- متفق علیه؛ أخرجه البخاری برقم (2843) واللفظ له، و مسلم برقم (1895).

[5]- أخرجه البخاری برقم (907).

[6]- أحرجه مسلم برقم (1892).

[7]- أخرجه مسلم برقم (1885).

[8]- صحیح؛ ابوداود: 2504؛ نسائی: 3096؛ متن از ابوداود می‌‌باشد.

[9]- متفق علیه؛ بخاری: 2966، مسلم: 1742.

[10]- بخاری: 2892

[11]- متفق علیه؛ بخاری: 2810؛ مسلم: 1904؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[12]- مسلم: 1810

[13]- صحیح؛ ابوداود: 2512؛ ترمذی: 2972؛ متن از ابوداود می‌‌باشد.

[14]- حسن، ابوداود: 2503؛ ابن ماجه: 2762؛ متن از ابوداود می‌‌باشد.

[15]- مسلم: 3005

[16]- صحیح؛ احمد: 19958؛ ابوداود: 1537

[17]- متفق علیه؛ بخاری: 2948؛ مسلم: 2769؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[18]- صحیح؛ ابوداود: 2655؛ ترمذی: 1613؛ متن از ابوداود می‌‌باشد.

[19]- متفق علیه؛ بخاری: 2829؛ مسلم: 1914؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[20]- صحیح؛ ابوداود: 3111؛ نسایی: 1846؛ متن از نسایی می‌‌باشد.

[21]- صحیح؛ ابوداود: 4772؛ ترمذی: 1421؛ متن از ترمذی می‌‌باشد.

کتاب دعوت به سوی الله

کتاب دعوت به سوی الله

1- کامل بودن دین اسلام

سنت‌های جهان آفرینش

اسلام دین کاملی است که الله به وسیله‌ی آن بشر را گرامی داشته است، و به وسیله‌ی اسلام، سعادت انسان در دنیا و آخرت تحقق می‌یابد، پس الله ﻷ این جهان را بوجود آوردند و برای هرمخلوقی در آن سنتی قرار داده که مطابق آن سنت حرکت می‌کند، و به وسیله‌ی آن سنت، هدف الله تحقق می‌یابد، پس برای هرچیزی سنتی وجود دارد که فقط به وسیله‌ی دستور الله تغییر و تبدیل در آن بوجود می‌آید:

﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا٢٣ [الفتح: 23].

(این سنت اللهست که از پیش چنین بوده است و تو در سنت الله دگرگونی نخواهی یافت).

پس خورشید، و ماه، وشب، و روز، و گیاهان، و حیوانات، و بادها، و آب‌ها، و ستارگان، و دریاها، و کوه‌ها هر کدام از یک سنتی پیروی می‌کنند، و این‌چنین الله می‌فرماید:

﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ٤٠ [یس: 40].

(نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشى جوید و هرکدام در سپهرى شناورند).

سنت‌های شرعی

انسان هم‌چنین موجودی از مخلوقات الهی است که به سنت و قانونی نیاز دارد که در تمام اموراتش مطابق آن حرکت نماید تا در دنیا و آخرت به سعادت برسد، و این سنت، دینی است که الله به وسیله‌ی آن، او را گرامی داشته و از وی راضی می‌شود، و به غیر از دین، چیز دیگری از او پذیرفته نمی‌شود، و خوشبختی و بدبختی انسان بستگی به تمسک و پیروی کردن، یا روی گردانی از آن دارد، و او در پذیرفتن و یا عدم پذیرش آن مختار است.

1- الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡیُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡیَکۡفُرۡۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَاۚ وَإِن یَسۡتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٖ کَٱلۡمُهۡلِ یَشۡوِی ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا٢٩ [الکهف: 29].

(بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست هرکه بخواهد ایمان بیاورد و هرکه بخواهد کافر شود ما برای کافران آتشی که دود آن همه را در برمی گیرد، آماده کرده‌ایم و چون به استغاثه آب خواهند از آبی چون مس گداخته که از حرارتش چهره‌ها کباب می‌شود بخورانندشان، چه آب بدی و چه آرامگاهی بدی).

2- و الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿قُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ مِنۡهَا جَمِیعٗاۖ فَإِمَّا یَأۡتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدٗى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٣٨ [البقرة: 38].

(گفتیم: همه از بهشت فرو شوید، پس اگر از جانب من راهنمایی برای‌تان آمد بر آن‌ها که از راهنمایی من پیروی کنند بیمی نخواهد بود و خود اندوهناک نمی‌شوند).

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٣٩ [البقرة: 39].

(کسانی‌که کافر شوند و آیات الله را تکذیب کنند خود اهل جهنمند و جاودانه در آنجا خواهند بود).

برتری الله بر بشریت

و هنگامی‌که الله انسان را آفرید، آنچه که در آسمان‌ها و زمین قرار دارد را در اختیار او قرار داد، و بر او کتاب‌ها را نازل نمود، و پیامبران را به‌سوی وی فرستاد. و او را از اسباب علم و معرفت مانند شنوایی و بینایی و عقل بهره مند ساخت، و او را به عبادت الله یکتا که شریک ندارد مشرف گردانید:

1- الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَأَسۡبَغَ عَلَیۡکُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗۗ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یُجَٰدِلُ فِی ٱللَّهِ بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَلَا هُدٗى وَلَا کِتَٰبٖ مُّنِیرٖ٢٠ [لقمان: 20].

(آیا ندانسته‏‌اید که الله آنچه را که در آسمان‌ها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمت‌هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است و برخى از مردم درباره الله بى[آنکه] دانش و رهنمود و کتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى‌خیزند).

2- و الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ أَخۡرَجَکُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٧٨ [النحل: 78].

(و الله شما را از شکم مادرانتان در حالى که چیزى نمىدانستید بیرون آورد و براى شما گوش و چشم‌ها و دل‌ها قرارداد باشد که سپاسگزارى کنید).

3- و الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَیۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٣٦ [النحل: 36].

(و در حقیقت در میان هر امتى فرستادهاى برانگیختیم [تا بگوید] الله را عبادت کنید و از طاغوت [=فریبگر] بپرهیزید پس از ایشان کسى است که الله [او را] هدایت کرده و از ایشان کسى است که گمراهى بر او سزاوار است بنابراین در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است).

بزرگ‌ترین نعمت

الله با عنایت نمودن نعمت‌های زیادی به بندگانش که قابل شمارش نیستند بر آن‌ها منت نهاده است. از مهم‌ترین این نعمت‌ها، نعمت آفرینش، و نعمت کمک کردن و نعمت هدایت است. و از میان تمام نعمت‌ها، نعمت اسلام بزرگ‌ترین نعمتی است که الله به وسیله‌ی آن محمد ج را به‌سوی تمام انسان‌ها فرستاده است.

و دین اسلام، دین کامل و جامع و دایمی است.

رابطه‌ی انسان با پروردگارش با امور ذیل تنظیم می‌گردد: عبادت کردن و توحید و شکرگزاریش، و توجه کردن به‌سوی او در تمام امور، خوف و ترس داشتن از او، و توکل کردن بر او، و ذلیل شدن و محبت داشتن فقط برای او، و نزدیک شدن به‌سوی او، و درخواست کمک کردن از او، و طلب نمودن آنچه که او را راضی می‌گرداند و پیمودن راه‌هایی که به بهشت او منتهی می‌شود و چگونگی نجات یافتن از غضب و خشم و مجازاتش.

و رابطه‌ی انسان با رسول ج با رعایت کردن موارد ذیل برقرار می‌شود: اطاعت کردن و محبت ورزیدن و پیروی نمودن از پیامبر ج، و تصدیق کردن آنچه که آورده است و اقتدا کردن به آن، و آن چنان‌که پیامبر ج تشریع نموده است، الله عبادت شود.

و رابطه‌ی انسان با دیگران مانند مادر، و پدر، و همسر، و فرزندان، و خویشاوندان، و همسایه‌ها، و دانشمند و نادان، و مسلمان و کافر، و حاکم و محکوم و غیره نیز تنظیم می‌شود. و معاملات مالی انسان با رعایت کردن امور ذیل منظم می‌گردد: کسب حلال، و دوری کردن از فریب و حیله، در خرید و فروش سخاوت داشتن، و انفاق کردن در امور خیر، و جستجو کردن صدق و راستی، و اجتناب کردن از ربا و دروغ، و کیفیت توزیع صدقات، و تقسیم نمودن میراث و مانند آن.

و اسلام زندگی خانوادگی انسان و تربیت نمودن فرزندان، و حفاظت خانواده از فساد را تنظیم می‌نماید، و زندگی مرد و زن در حالت شادی و سختی، بی‌نیازی و فقر، سلامتی و بیماری، امنیت و ترس، و در حالت سفر و حضر منظم می‌شود.

و اسلام سایر رابطه‌ها را بر پل استوار محبت و دشمنی داشتن به خاطر  الله تنظیم می‌کند، و به مکارم اخلاق و صفات زیبا مانند کرم، بخشش، حیاء و پاکدامنی، راستی و نیکی، عدل و احسان و رحمت و شفقت و مانند آن‌ها دعوت می‌دهد.

و اسلام از هربدی و فساد و ظلم و طغیان، مانند شرک به الله، قتل ناحق، زنا و دروغ، تکبر، دزدی، غیبت، خوردن مال مردم به ناحق، ربا و شراب و سحر و ریاء و مانند آن‌ها نهی می‌کند.

و بعد از آن زندگی انسان در آخرت را تنظیم می‌نماید و آن بستگی به زندگی او در دنیا دارد، پس کسی‌که ایمان و اعمال صالح داشته باشد وارد بهشت می‌شود و با رؤیت پروردگارش خوشبخت می‌شود، و از نعمت‌هایی بهره مند می‌شود که هیچ چشمی آن‌ها را ندیده است و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب و ذهن هیچ شخصی خطور نکرده است، برای همیشه در آن بهشت جاویدان می‌ماند، اما کسی‌که با کفر و نافرمانی وارد جهان آخرت شود، داخل آتش می‌رود، کافر برای همیشه در آن می‌ماند، اما فرد گناه‌کار به اندازه‌ی گناهانش در آن عذاب داده می‌شود یا اینکه الله او را مورد مغفرت قرار می‌دهد.

1- الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّیَةُ وَٱلنَّطِیحَةُ وَمَآ أَکَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِکُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِی مَخۡمَصَةٍ غَیۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣ [المائدة: 3].

(بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر الله کشته شده باشد و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [الله]ست امروز کسانى که کافر شده‏‌اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏‌اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم و هرکس دچار گرسنگى شود بى‏آنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید الله آمرزنده مهربان است).

2- والله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ١٦٤ [آل عمران: 164].

(به یقین الله بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد قطعا پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).

3- و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ کَثِیرٗا مِّمَّا کُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَعۡفُواْ عَن کَثِیرٖۚ قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ١٥ [المائدة: 15].

(اى اهل کتاب پیامبر ما به‌سوى شما آمده است که بسیارى از چیزهایى از کتاب [آسمانى خود] را که پوشیده مىداشتید براى شما بیان مىکند و از بسیارى [خطاهاى شما] درمىگذرد قطعا براى شما از جانب الله روشنایى و کتابى روشنگر آمده است).

﴿یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ١٦ [المائدة: 16].

(الله هرکه را از خشنودى او پیروى کند به وسیله آن [کتاب] به راه‌‌هاى سلامت رهنمون مىشود و به توفیق خویش آنان را از تاریکی‌ها به‌سوى روشنایى بیرون مىبرد و به راهى راست هدایتشان مىکند).

4- و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٣ [النساء: 13].

(اینها احکام الهى است و هرکس از الله و پیامبر او اطاعت کند وى را به باغ‌هایى درآورد که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در آن جاودانه‏‌اند و این همان کامیابى بزرگ است).

﴿وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ یُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِیهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِینٞ١٤ [النساء: 14].

(و هرکس از الله و پیامبر او نافرمانى کند و از حدود مقرر او تجاوز نماید وى را در آتشى درآورد که همواره در آن خواهد بود و براى او عذابى خفتآور است).

و این دین آنجایی که شب و روز وجود دارد خواهد رسید، سپس مانند ابتدای شروعش غریب می‌شود.

1- ثوبان س از رسول ج روایت می‌کند که فرمود: «بدرستی که الله زمین را برایم جمع کرد پس همه‌ی مشرق‌ها و مغرب‌های آن را مشاهده کردم بدرستی که پادشاهی و سیطره‌ی امت من، تا جایی که زمین برایم جمع شد، خواهد رسید»[1].

2- وتمیم داری س می‌گوید که از رسول ج شنیدم که فرمود: «این دین تا مکانی که شب و روز می‌رسد، خواهد رسید و هیچ خانه‌ی سنگی یا گلی و خانه‌ی مویی باقی نمی‌ماند مگر اینکه الله این دین را به آنجا داخل خواهد کرد، به وسیله‌ی عزت دادن به فرد عزیزی یا ذلیل و خوار کردن شخص ذلیلی، عزتی که الله به وسیله‌ی آن اسلام را عزیز می‌گرداند و ذلتی که الله به وسیله‌ی آن کفر را خوار و ذلیل می‌سازد»[2].

3- و این عمر س از رسول ج روایت می‌نماید که فرمود: «بدرستی که اسلام با غربت شروع شد و دوباره به حالت اول (غربت) برمی گردد، و بین دو مسجد (مکه و مدینه) جمع می‌شود همانطوری که مار در سوراخش جمع می‌شود»[3].

و در لفظ أحمد بعد از «کما بدأ: فطوبا للغرباء» ذکر شده است. گفته شد: غرباء چه کسانی هستند؟ فرمود: «رانده شده‌های قبائل».

راه نجات و رستگاری

الله دین را برای ما کامل نمود و نعمتش را بر ما تمام کرد و راضی شد که اسلام دین ما باشد. کسی‌که آن را قبول نمود در دنیا خوشبخت می‌شود و روز قیامت وارد بهشت می‌شود، و کسی‌که از آن روی گرداند در دنیا بدبخت می‌شود و روز قیامت وارد آتش می‌گردد، و الله از هیچ شخصی به غیر از اسلام، دینی راقبول نمی‌کند.

1- الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّیَةُ وَٱلنَّطِیحَةُ وَمَآ أَکَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِکُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِی مَخۡمَصَةٍ غَیۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣ [المائدة: 3].

(بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر الله کشته شده باشد و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [الله]ست امروز کسانى که کافر شده‏‌اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏‌اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم و هرکس دچار گرسنگى شود بى‏آنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید الله آمرزنده مهربان است).

2- و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨٥ [آل عمران: 85].

(و هرکه جز اسلام دینى [دیگر] جوید هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است یوسف).

3- و ابوهریره از رسول ج روایت می‌کند که فرمود: «سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، هرکس از این امت، چه یهودی و چه نصرانی، خبر مرا بشنود و بدون ایمان آوردن به رسالت من، بمیرد از جهنمیان است»[4].

2- حکمت خلقت انسان

الله متعال این جهان را برای تکمیل قدرت و عملش آفریده است، و همه چیز در آن تسبیح او را انجام می‌دهند و اگر انسان این امر را بشناسد بر عبادت الله متعال بیش‌تر عامل می‌باشد و این همان مراد الله است که محقق می‌شود.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ یَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عِلۡمَۢا١٢ [الطلاق: 12].

(اللهست آن‌که هفت آسمان و همانند آن‌ها زمین بیافرید فرمان او میان آسمان‌ها و زمین جاری است تا بدانید که الله بر هرچیز قادر است و به علم بر همه چیز احاطه دارد).

الله متعال انسان و جن‌ها را برای عبادت خودش، بدون شریک آفریده است، آنطور که می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦ [الذاریات: 56].

(و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا عبادت کنند).

﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧ [الذاریات: 57].

(از آنان هیچ روزیى نمىخواهم و نمىخواهم که مرا خوراک دهند).

مراحل و زمان‌هایی‌که انسان آن‌ها را می‌گذراند

الله انسان را آفریده است و برای او مرحله‌ها و زمان‌ها و مکان‌ها و احوالی قرار داده است که از آن‌ها عبور می‌کند و به بهشت یا جهنم خاتمه می‌یابد.

و این مراحل عبارتند از:

1- شکم مادر: این نخستین مرحله‌ای است که انسان از آن عبور می‌نماید و در آن ساکن می‌شود، و سکونتش در آنجا نه (9) ماه بیش‌تر یا کمتر می‌باشد و الله در این تاریکی‌ها، با قدرت و علم و حکمت خویش، آنچه که او نیاز دارد از جمله غذا و نوشیدنی و سکونت و پناهگاه، برایش آماده می‌نماید، و او در این مرحله مکلف نیست، و به خاطر  دو دلیل در آنجا موجود می‌باشد: تکمیل اعضاء و جوارح، بعد از اینکه خلقت ظاهر و باطنش کامل شد او را به‌سوی دنیا خارج می‌نماید.

2- خانه‌ی دنیا: از شکم مادر وسیع تر، و اقامت کردن در آن نیز از شکم مادر بیش‌تر است، آنچه را که انسان در این دنیا به آن نیاز دارد، الله برایش آماده می‌کند، و او را از عقل، شنوایی و بینایی بهره مند می‌سازد و پیامبران را به‌سویش ارسال می‌نماید، و کتاب‌ها را برایش نازل می‌کند، و او را به اطاعت خویش امر می‌نماید و از معصیت و نافرمانی خویش نهی می‌کند، و در مقابل اطاعت کردن به او وعده‌ی بهشت، و در برابر نافرمانی وعده‌ی جهنم می‌دهد، و حکمت از وجود انسان در این دنیا به خاطر  دو دلیل است: تکمیل ایمان به الله، و کامل نمودن اعمال صالحی که الله آن‌ها را سبب داخل شدن بهشت قرار داده است، سپس با عملش به‌سوی خانه‌ای که در پیش دارد خارج می‌شود.

3- خانه‌ی برزخ در قبر: نخستین منزل از منزل‌های آخرت است، انسان در آن باقی می‌ماند تا اینکه مرگ تمام مخلوقات به پایان رسد و قیامت شروع شود، و اقامت کردن در آن بیش‌تر از اقامت در دنیا است، و آرامش یا سختی آن بیش‌تر و کامل‌تر از خانه دنیا است که به عملش بستگی دارد، قبر یا باغی از باغ‌های بهشت و یا گودالی از گودال‌های جهنم است، جزاء دادن در آن شروع می‌شود سپس از آنجا به خانه‌ی همیشگی که بهشت یا جهنم است انتقال می‌یابد.

4- خانه‌ی آخرت: اقامت در آن برای همیشه وجود دارد و مؤمنان از تمام نعمت‌های آن بهره مند می‌شوند و به همه‌ی خواسته‌ها و خواهش‌های خویش بطور کامل دست می‌یابند، کسی‌که در دنیا آنچه را که الله دوست دارد از ایمان و اخلاق و اعمال را کامل نماید، در روز قیامت نیز الله خواسته‌های او را کامل می‌کند، از چیزهایی که هیچ چشمی آن‌ها را ندیده، و هیچ گوشی در مورد آن‌ها نشنیده و در قلب و ذهن هیچ شخصی نیز خطور نکرده است.

اما اگر ایمان و عمل صالحی با خویش نیاورده است پس جزایش جهنم است و برای همیشه در آنجا باقی خواهد ماند.

کمال نعمت قلب

الله انسان را به بهترین روش آفریده و او را بر سایر موجودات برتری داده، و برای هر عضو از اعضای انسان، کمالی قرار داده که اگر حاصل نشود، پس آن در پریشانی و اضطراب و درد بسر می‌برد، کمال چشم را در بینایی، و کمال گوش را در شنوایی و کمال زبان را در سخن گفتن قرار داده است، اگر کمال این اعضای قوی از آن‌ها سلب شود، درد و نقصان و کمبودی بوجود می‌آید.

و هم‌چنین الله کمال قلب و نعمت و شادی و لذت و آرامش آن را در شناخت و محبت و الفت پروردگارش، و علاقه داشتن به‌سوی او، و عمل کردن به آنچه که سبب رضایت باری تعالی می‌شود قرار داده است.

پس هنگامی‌که آن‌ها در قلبی وجود نداشتند، عذاب و اضطراب در آن قلب بیش‌تر از چشمی می‌شود که نور ندارد و گوشی که فاقد شنوایی است و قلب سالم حق را می‌بیند همانطوری که چشم، خورشید را مشاهده می‌کند.

فقه دنیا و آخرت

الله برای چیزی زینت و هدفی قرار داده است، پس گیاهان دارای زینت هستند که شامل شاخه‌ها و برگ‌ها و گل‌ها می‌باشند، ولی مقصد آن، دانه‌ها و ثمر آن هستند، و لباس نیز برای زینت و زیبایی است ولی هدف از آن، پوشیدن عورت است، هم‌چنین دنیا و آنچه که در آن وجود دارند دارای زینت هستند، ولی هدف از آن، ایمان و انجام اعمال صالح است.

دنیا زینت است ولی مقصد و هدف آخرت است، و هرچیزی که مقصد را فراموش کند به زینت تعلق دارد.

و پیامبران و پیروان‌شان به مقاصد مشغول می‌شدند، ولی اهل دنیا به زیبایی‌ها و بازی و سرگرمی مشغول می‌شوند، و الله به ما امر فرمود که از دنیا به اندازه‌ی نیاز استفاده کنیم و به اندازه‌ی توان خویش برای آخرت عمل نمائیم.

و هنگامی‌که در دنیا اشیاء و زیبایی‌ها با مقصد که عبادت الله یکتا و اطاعت کردن از آن و رسولش است تعارض داشته باشند، عبادت و اطاعت کردن الله و پیروی نمودن از رسولش و جهاد کردن در راه او و نشر دینش را که مورد محبت اوست را بر هرچیزی تقدیم می‌نمائیم.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِینَةٗ لَّهَا لِنَبۡلُوَهُمۡ أَیُّهُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗا٧ [الکهف: 7].

(در حقیقت ما آنچه را که بر زمین است زیورى براى آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند).

و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِینَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَیۡنَکُمۡ وَتَکَاثُرٞ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِۖ کَمَثَلِ غَیۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡکُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَکُونُ حُطَٰمٗاۖ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِیدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞۚ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ٢٠ [الحدید: 20].

(بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزون‏جویى در اموال و فرزندان است [مث ل آنها] چون مث ل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب الله آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست).

﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا کَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أُعِدَّتۡ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ٢١ [الحدید: 21].

([براى رسیدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که پهنایش چون پهناى آسمان و زمین است [و] براى کسانى آماده شده که به الله و پیامبرانش ایمان آورده‏‌اند بر یکدیگر سبقت جویید این فضل اللهست که به هرکس بخواهد آن را مىدهد و الله را فزون‏بخشى بزرگ است).

و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِن کَانَ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ وَإِخۡوَٰنُکُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ وَعَشِیرَتُکُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٞ تَخۡشَوۡنَ کَسَادَهَا وَمَسَٰکِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادٖ فِی سَبِیلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ یَأۡتِیَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ٢٤ [التوبة: 24].

(بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى که گرد آورده‏‌اید و تجارتى که از کسادش بیمناکید و سراهایى را که خوش مى دارید نزد شما از الله و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست‌داشتنى‏‌تر است پس منتظر باشید تا الله فرمانش را [به اجرا در]آورد و الله گروه فاسقان را راهنمایى نمىکند).

ارزش دنیا به نسبت آخرت

الله و رسولش ارزش و مقام دنیا را به نسبت آخرت، بصورت شفاف و کامل چنین بیان نمودند:

1- ارزش ذاتی دنیا: الله پاک و منزه چنین می‌فرماید:

﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِیَ ٱلۡحَیَوَانُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ٦٤ [العنکبوت: 64].

(این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است اى کاش مىدانستند).

2- ارزش دنیا از جهت زمان: الله پاک و منزه چنین آن را بیان می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَا لَکُمۡ إِذَا قِیلَ لَکُمُ ٱنفِرُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِیتُم بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ٣٨ [التوبة: 38].

(اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید شما را چه شده است که چون به شما گفته مىشود در راه الله بسیج‏شوید کندى به خرج مىدهید آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده‏‌اید متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست).

3- ارزش و مقام دنیا از جهت وزن: رسول ج چنین آن را بیان می‌فرماید: «اگر دنیا نزد الله به اندازه‌ی بال پشه‌ای ارزش داشت، به هیچ کافری از آن آب نوشیدنی نمی‌داد»[5].

4- ارزش دنیا از جهت پیمودن: رسول ج چنین بیان می‌فرماید: «سوگند به الله! ارزش دنیا در مقابل آخرت این قدر است که یکی از شما این انگشت خویش را (و به سبابه اشاره کرد) در دریا فرو برد پس بنگرد چطور برمی گردد»[6].

5- ارزش دنیا از جهت مساحت: رسول ج آن را چنین بیان می‌فرماید: «در بهشت، جای شلاق بهتر از دنیا و آنچه که در آن قرار دارد، است»[7].

6- ارزش دنیا از جهت درهم: رسول ج از کنار بزغاله‌ی مرداری که گوشهای کوچکی داشت عبور کرد، گوش بزغاله را گرفت و برداشت و فرمود:«چه کسی از شما دوست دارد که این را به یک درهم بخرد؟» صحابه عرض کردند: ما دوست نداریم که حتی آن را مجانی برداریم، چکارش می‌کنیم؟ رسول الله ج فرمود:«آیا تمایل دارید که از شما باشد؟» صحابه گفتند: سوگند به الله، اگر زنده می‌بود، معیوب بود، زیرا گوشهایش بسیار کوچک است. الان که مرده چگونه به آن تمایل داریم؟ پیامبر ج فرمود: «سوگند به الله، ارزش دنیا نزد الله متعال کم‌تر از ارزش این نزد شماست»[8].

اصل خوشبختی و بدبختی

الله ﻷ سعادت و بدبختی انسان را بر اساس ایمان و اعمال صالح یا کفر و اعمال بدی قرار داده است که انسان مرتکب آن می‌شود.

پس کسی‌که ایمان بیاورد و اعمال صالحی را که الله و رسولش امر فرمود را انجام دهد، در دنیا خوشبخت می‌شود و سپس هنگام مرگ فرشتگان آنچه که باعث شادی او می‌شود به وی بشارت می‌دهند و این سبب افزایش خوشبختی او می‌گردد، سپس هنگامی‌که داخل قبر می‌شود سعادت او افزایش می‌یابد، سپس هنگام حشر و بعد از آن نیز سعادتش افزایش می‌یابد و اوج سعادت زمانی است که وارد بهشت می‌شود.

و هنگامی‌که انسان کفر ورزد و اعمال زشت مرتکب شود نیز این‌چنین است، بدبخت محسوب می‌شود و احوالش نیز در این دنیا بد می‌شوند، و هنگام مرگ و در قبر و هنگام حشر بدبختی او افزایش می‌یابد و اوج بدبختی زمانی است که وارد آتش و جهنم می‌شود.

کسی‌که در دنیا اعمال متنوعی که مورد رضایت الله است را انجام دهد بر حسب اعمال زیادی که مرتکب شده است، در بهشت نیز از نعمت‌های گوناگونی بهره مند خواهد شد.

و کسی‌که در این دنیا انواع عمل‌های زشت را مرتکب شود بر حسب اعمال زیادی که انجام داده است، اقسام عذاب‌ها و دردها در جهنم به او می‌رسند.

1- الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٩٧ [النحل: 97].

(هرکس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزهاى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد).

2- و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةٗ ضَنکٗا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَعۡمَىٰ١٢٤ [طه: 124].

(و هرکس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مىکنیم).

﴿وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی مَنۡ أَسۡرَفَ وَلَمۡ یُؤۡمِنۢ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِۦۚ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبۡقَىٰٓ١٢٧ [طه: 127].

(و این گونه هرکه را به افراط گراییده و به نشانههاى پروردگارش نگرویده است سزا مىدهیم و قطعا شکنجه آخرت سخت‏‌تر و پایدارتر است).

کسی‌که آنچه را به او نفع می‌رساند ترک نماید به وسیله‌ی چیزی که به او می‌رساند مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد:

سنت الله چنین است که هر شخصی آنچه که امکان نفع برایش دارد را ترک نماید با چیزی که برایش ضرر دارد مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد و از اولی محروم می‌گردد.

هنگامی‌که مشرکان از عبادت الله بخشنده دوری نمودند و به عبادت بت‌ها روی آوردند و زمانی که از روی تکبر از پیامبران تبعیت و پیروی نکردند، به فرمانبرداری از هر آنچه که باعث تباهی عقل و دین است، پرداختند و هنگامی‌که کتب آسمانی‌که برای هدایت بشریت نازل شده‌اند را ترک کردند، به پیروی و تبعیت کردن از پست‌ترین کتاب‌ها روی آوردند که برای عقل بسیار ضرر دارد، و هنگامی‌که انفاق مال هایشان را در راه الله بخشنده ترک کردند، مال هایشان را به خاطر  تبعیت از هواهای نفسانی و شیطانی خرج کردند.

و کسی‌که از الله و رسولش اطاعت کند و خواهش‌ها و شهوت‌های نفسانی را ترک نماید، الله در مقابل محبت و عبادت و انس و بازگشتی که او داشته است، بیش‌تر از همه‌ی لذت‌های دنیا به او خواهد داد.

3- دعوت به سوی الله متعال

فضل الله با ارسال پیامبران

1- رحمت الله ﻷ همه چیز را فرامی گیرد، و رحمت الله به نسبت بندگانش این است که پیامبران را به‌سوی آن‌ها فرستاده، و کتاب‌ها را برای آن‌ها نازل کرده است، که آن‌ها را نسبت به پروردگار و آفریننده و روزی دهنده‌ی‌شان آشنا می‌نمایند و آنچه که مورد رضایت پروردگار است را برای‌شان بیان می‌کنند و آن‌ها را به‌سوی اطاعت کردن، ثواب، و در مقابل نافرمانی‌اش عذاب می‌دهد: [فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلاله].

﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَیۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٣٦ [النحل: 36].

(و در حقیقت در میان هر امتى فرستادهاى برانگیختیم [تا بگوید] الله را عبادت کنید و از طاغوت [=فریبگر] بپرهیزید پس از ایشان کسى است که الله [او را] هدایت کرده و از ایشان کسى است که گمراهى بر او سزاوار است بنابراین در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است).

2- و هنگامی‌که ایمان مردم ضعیف شد و در شرک قرار گرفتند، الله به‌سوی آن‌ها پیامبری فرستاد که آن‌ها را به‌سوی توحید و عبادت الله یکتا دعوت می‌دهد، و ارسال پیامبران به صورت پی درپی ادامه داشت و هر پیامبری فقط به‌سوی قوم خویش مبعوث می‌شد، تا اینکه الله با ارسال محمد ج که پیامبر ما و آقای تمام پیامبران است به نبوت و رسالت خاتمه و پایان داد.

الله، محمد ج را به عنوان پیامبر انتخاب نمود، و او را برای هدایت و دین حقیقت به‌سوی تمام مردم فرستاد، پس او رسالت را تبلیغ نمود و حق امانت را رعایت کرد و امت را نصیحت فرمود، و در راه الله جهاد کرد، و امت را بر چنان روشنایی ترک نمود که شب آن، مانند روزش روشن بود، و هرکس از آن روی گرداند هلاک می‌شود.

وظیفه‌ی انبیاء و پیامبران

هنگامی‌که رسول ج به نسبت سایر انبیاء و پیامبران فضیلت دارد و آخرین پیامبر است، و امتش آخرین امت و با فضیلت‌ترین است و الله به امتش وظیفه‌ی انبیاء و پیامبران را داده است، رسول ج در مدت بیست و سه سال در جزیرة العرب، مردم را را به‌سوی الله دعوت داد و به اندازه‌ی توانایی اهل عصر خویش را دعوت داد، ابتدا خانواده‌اش و بعد خویشاوندان نزدیک و بعد قوم خویش سپس اهل مکه و اطراف، بعد تمام عرب‌ها و سپس تمام مردم را به‌سوی الله دعوت داد و برای آن‌ها بیان فرمود که فرستاده‌ی الله به‌سوی تمام بشریت و رحمتی برای تمام جهانیان است، پس مردم، گروه گروه در دین الله داخل شدند.

1- الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا کَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٢٨ [سبأ: 28].

(و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم لیکن بیشتر مردم نمىدانند).

2- و الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ١٠٧ [الأنبیاء: 107].

(و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم).

اسباب هدایت

مردم در زمان رسول ج تحت تاثیر اسباب زیادی قرار گرفتند و مسلمان شدند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

1-  دعوت دادن به وسیله‌ی زبان، همانطور که رسول ج، ابوبکر و خدیجه و علی س و... را دعوت دادند و آن‌ها مسلمان شدند.

2-  تعلیم، همانطور که عمربن خطاب س از تلاوت قرآن متاثر شد، هنگامی‌که فاطمه خواهر عمر با همسرش سعیدبن زید و جناب بن ارث در منزل فاطمه قرآن را با یکدیگر مدارسه می‌کردند، و هم‌چنین مصعب بن عمیر س حلقه‌ی قرآنی در مدینه تشکیل داد که باعث شد أسید بن حضیر و سعدبن معاذ اسلام آورند.

3-  عبادت، هند دختر عتبه وقتی که مشاهده کرد مسلمانان در فتح مکه در مسجدالحرام نماز می‌خوانند مسلمان شد، و هم‌چنین ثمامه فرزند أثال حنفی س در مسجدالنبی از عبادت کردن متاثر شد و ایمان آورد و...

4-  انفاق و اکرام نیز سبب اسلام آوردن بعضی شد، همانطور که رسول ج در فتح مکه به صفوان بن امیه و معاویه س و... اموالی عطا کرد پس آن‌ها مسلمان شدند، و هم‌چنین به شخصی که در کوهستان زندگی می‌کرد گوسفندی بخشید پس او مسلمان شد، و با اسلام آوردن آن شخص، قومش نیز مسلمان شدند.

5-  خوش اخلاقی و احسان و ایثار و برابری و صدق و راستی نیز سبب اسلام آوردن بسیاری شد. الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ٤ [القلم: 4].

(و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری).

دعوت دادن بشریت برای امت واجب است

و هنگامی‌که الله ﻷ به این امت، دعوت به‌سوی الله را بخشید که وظیفه‌ی انبیاء و پیامبران است سرزمین‌ها و بندگانی را انتخاب نمود تا اینکه میدانی برای دعوت دادن به‌سوی الله تا روز قیامت باشند.

و رسول ج به نسبت اصحاب و یارانش سعی و تلاش نمود تا اینکه دو امر در بین آن‌ها صورت گرفت: به پاداشتن دین در زندگی آن‌ها و در زندگی تمام مردم، و اینکه مسئولیت سایر سرزمین‌ها و بندگان تا روز قیامت بر عهده‌ی امتش می‌باشد. و اینکه مسلمان در مقابل ترک کردن عبادت که هدف انفرادی است و در برابر ترک نمودن دعوت که مقصد اجتماعی است، محاسبه می‌شود. و بعد از آن الله ﻷ رسول ج را از دنیا بردند و قبض روح کردند.

1- الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠ [آل عمران: 110].

(شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شده‏‌اید به کار پسندیده فرمان مى‌دهید و از کار ناپسند بازمى دارید و به الله ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعا برای‌شان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و[لى] بیش‌ترشان نافرمانند).

2- والله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ [آل عمران: 104].

(و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند).

3- و الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٨ [یوسف: 108].

(بگو این است راه من که من و هرکس پیروىام کرد با بینایى به‌سوى الله دعوت مىکنیم و منزه است الله و من از مشرکان نیستم).

بصیرت در سه مورد: علم داشتن قبل از دعوت، و نرمی همراه با دعوت، و صبر داشتن بعد از دعوت. اصحاب از رسول ج اسباب و روشهای دعوت را یاد گرفتند، و مسئولیت دعوت را بعد از او بر عهده گرفتند، راحتی و خواهش‌های خویش را قربانی کردند و دیار خویش را ترک نمودند و جان و مال و وقت خویش را جهت نشر دین در جهان، وقف کردند.

مردم را به‌سوی توحید و یکتاپرستی دعوت نمودند تا اینکه کلمه‌ی توحید در خانه‌های مشرق زمین و مغرب زمین از شام و عراق و مصر و شمال آفریقا و روسیه و ماوراءالنهر و... داخل شود. و این سرزمین‌ها فتح شدند و اسلام در آنجا منتشر شد، و توحید جای شرک، و ایمان جای کفر را گرفت، و علما و دعوتگران، و عبادت کنندگان و زاهدان و صالحان و مجاهدانی در آن سرزمین‌ها ظهور کردند که باعث روشنی چشمان هر مسلمانی می‌شوند.

آن‌ها از بهترین قرن‌ها هستند و کسانی‌اند که الله از آن‌ها اعلان رضایت کرده و آن‌ها نیز از او راضی بودند، و در عهدی که با الله بستند صادق بودند: [والسابقون الاولون....].

﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٠٠ [التوبة: 100].

(و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانى که با نیکوکارى از آنان پیروى کردند الله از ایشان خشنود و آنان [نیز] از او خشنودند و براى آنان باغ‌هایى آماده کرده که از زیر [درختان] آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانه‏‌اند این است همان کامیابى بزرگ).

تقدیم نمودن امور دینی بر کارهای دنیا

هنگامی‌که رسول ج و اصحابش ش امور دینی و دعوی را بر امور کسب و مباح تقدیم کردند مال و سرمایه در زندگی‌شان کم شد، ولی در مقابل، ایمان و اعمال صالح زیاد گردیدو حقیقت اخلاق و...... اخلاقی آشکار گردید و فتوحات نیز زیاد شد.

امروزه هنگامی‌که اکثر مسلمانان امور کسب و کار را بر امور دعوی و دینی مقدم می‌نمایند، مال و سرمایه‌شان با دو امر مواجه می‌شوند: اهتمام ورزیدن به جمع آوری مال و سرمایه مانند یهود، و سعی و تلاش نمودن برای تکمیل خواهش‌های نفسانی و شهوانی مانند نصارا. هنگامی‌که هدف و مقصد تغییر کرد جانب دنیا و جسم انسان قوی گردید اما دین و روح ضعیف شدند.. سعی و تلاش برای دنیا صورت گرفت نه برای دین، و دین مانند یک یتیمی شد که اطراف مردم می‌چرخد ولی کسی را نمی‌یابد که کفالت و سرپرستی او را بر عهده گیرد، برای اینکه مردم مشغول دنیا و شهوت‌هایشان هستند.

باقی ماندن دین

و این دین تا روز قیامت باقی خواهد ماند، گروهی از امت رسول ج آن را بپا خواهند داشت تا اینکه قیامت رخ دهد در حالیکه آن‌ها پیروز هستند و آن طائفه‌ی منصوره است.

معاویه س می‌گوید از رسول ج شنیدم که فرمود: همیشه گروهی از امت من دین الله را بپا خواهند داشت و کسی‌که آن‌ها را تنها گذارد و یا با آن‌ها مخالفت کند هیچ ضرری به آن‌ها نمی‌رساند، تا اینکه قیامت فرارسد، در حالیکه نمایان و بر مردم غالب هستند[9].

فضیلت دعوت دادن به‌سوی الله متعال

کسی‌که ایمان آورد و عبادت انجام می‌دهد و به‌سوی الله دعوت می‌دهد، الله ﻷ او را به وسیله‌ی چیزهایی گرامی می‌دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: الله او را عزت می‌دهد اگرچه اسباب عزت نزدش نباشد، مانند بلال و سلمان س، و تمام اعمال دین را نزدش محبوب قرار می‌دهد که آن‌ها را انجام می‌دهد و به‌سوی آن دعوت می‌نماید.

 و الله محبت او را در قلب‌های انسان‌ها قرار می‌دهد.

و بساط باطل را از اطرافش جمع می‌نماید.

و با نصرت‌های غیبی خویش او را نصرت می‌کند.

و دعایش را اجابت می‌نماید و برایش شکوه و بزرگی قرار خواهد داد.

و کسی را که دعوت دهد و سبب هدایتش شود مانند اجر و پاداش آن شخص به او نیز می‌دهد، و به او استقامت و هدایت عطا می‌نماید.

1- الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٣ [فصلت: 33].

(و کیست نیکوسخن‏تر از کسى که به‌سوى الله دعوت کند، و کارى شایسته در پیش گیرد و بگوید که من از مسلمانانم‏).

2- و ابوهریره س از رسول ج روایت می‌کند که فرمود: «هرکس مردم را به‌سوی هدایت -کارخیر و سنتی- دعوت کند، به اندازه‌ی پاداش کسانی‌که از او پیروی می‌نمایند، اجر و پاداش می‌برد، بدون اینکه از پاداش آنان چیزی کاسته شود، هم‌چنین کسی‌که مردم را به‌سوی گمراهی فراخواند، به اندازه‌ی گناه کسانی‌که از او پیروی می‌کنند، گناهکار می‌گردد، بدون اینکه از گناه آنان چیزی کاسته شود»[10].

سهل بن سعد س روایت می‌کند که رسول ج در روز خیبر به علی بن ابی طالب س فرمود: «با آرامش، به نزد آنان برو تا بدانجا برسی، سپس آن‌ها را به اسلام دعوت کن و از دستورات الله متعال باخبر ساز، سوگند به الله، اگر الله متعال یکی از آن‌ها را به وسیله‌ی تو هدایت کند، برایت از شتران سرخ رنگ، بهتر است»[11].

اقسام مردم در عمل

مردم در عمل دو گروه هستند:

بعضی برای جمع آوری دنیا سعی و تلاش می‌کنند و سپس از این دنیا می‌روند و آن را ترک می‌نمایند، و گروهی برای آخرت سعی و تلاش می‌کنند سپس فوت می‌کنند در حالیکه مؤمن هستند.

و کسانی‌که برای آخرت تلاش می‌کنند نیز دو گروه هستند:

1- کسانی‌که فقط به عبادت مشغول هستند، عمل‌شان قطع می‌شود مگر در سه مورد: صدقه‌ی جادی، یا کسی‌که علی به دیگران تعلیم داده است پس نفع آن نیز به او می‌رسد یا فرزند صالحی که برای پدرش دعا می‌کند.

2- اما کسی‌که به عبادت و دعوت دادن به‌سوی الله مشغول است و سعی و تلاش می‌نماید تا نام الله بالا رود، پس عمل او استمرار دارد، برای اینکه هرکس به سبب او هدایت شود مانند اجر و پاداش او تا روز قیامت به آن شخص نیز می‌رسد.

الله بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿أَجَعَلۡتُمۡ سِقَایَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ کَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ لَا یَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٩ [التوبة: 19].

(آیا سیراب ساختن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند [کار] کسى پنداشته‏‌اید که به الله و روز بازپسین ایمان آورده و در راه الله جهاد مىکند [نه این دو] نزد الله یکسان نیستند و الله بیدادگران را هدایت نخواهد کرد).

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ٢٢ [التوبة: 22].

(جاودانه در آن‌ها خواهند بود در حقیقت اللهست که نزد او پاداشى بزرگ است).

4- فضیلت دعوت و دعوتگران

نیاز بشر به دین، همانند نیاز بدن به روح است، همان‌طور که اگر روح نباشد بدن از کار می‌‌افتد، به همین صورت اگر ملتی دین نداشته باشد، دنیا و آخرتش نابود خواهد شد.

اصل دعوت

حقیقت دعوت، دعوت به سوی الله است که به مردم الله را با اسم‌‌ها، صفات، افعال، خزینه‌‌ها، وعده‌‌ها، وعیدها معرفی کنیم و نعمت‌‌ها و خوبی‌‌های الهی را به آن‌ها بازگو و معرفی نماییم. دین، شریعت، آیات پاداش‌‌ها و عذاب‌‌های الله را به مردم برسانیم.

آری، الله را با اسم‌‌ها و صفات و افعالش معرفی می‌کنیم تا به عظمت و بزرگی‌‌اش اعتراف کنند. و الله را با علم و قدرتش معرفی می‌کنیم تا از او بترسند و بیم داشته باشند. خزینه‌‌های الله را به مردم معرفی می‌کنیم تا از او تعالی بخواهند و دعا کنند. وعده‌‌های الله را به مردم بازگو کنیم تا به سوی اطاعتش بشتابند و مردم را با وعیدهای الله آشنا می‌کنیم تا از معصیت و نافرمانیش دوری نمایند. و نعمت‌‌ها و احسان الله را معرفی می‌کنیم تا شکر آن‌را بجا آورند. دین الله را به مردم معرفی می‌کنیم تا الله را با کمال محبت، تعظیم و فروتنی مطابق شریعت رسول الله عبادت کنند. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٣ [فصلت: 33]: «و چه کسی خوش گفتارتر است از کسی‌که به سوی الله دعوت کند، و کار شایسته انجام دهد، و گوید: (بی شک من از مسلمانان هستم؟!)».

 به این وسیله قلب سرشار از ایمان می‌‌شود تا جایی‌‌که تمام اعضای بدن با کمال محبت و تعظیم تسلیم اطاعت و عبادت الله می‌‌شود.

و اصل دعوت برای دعوتگر نکته تمرکزی است تا ایمانش افزایش یابد و اعمال و اخلاقش اصلاح و نیکو گردد. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ فِینَا لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٦٩ [العنکبوت: 69]: «و کسانی‌که در راه ما (کوشش و) جهاد کنند؛ قطعاً به راه‌های خویش هدایت‌شان می‌کنیم، و قطعاً الله با نیکوکاران است».

و دعوتگر در دعوت به مردم، فطرتی را که الله نسل انسان را در هنگام آفرینش بر آن سرشته است، متذکر می‌‌شود که آنان را بر خودشان گواه گرفت. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ١٧٢ [الأعراف: 172]: «و (به یاد بیاور) هنگامی‌که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، نسل آن‌ها را برگرفت، و ایشان را بر خودشان گواه ساخت، (و فرمود:) (آیا من پروردگار شما نیستم؟) گفتند: (آری، (هستی) گواهی می‌دهیم). و (این گواهی بدین خاطر بود که مبادا) در روز قیامت بگویید: (ما از این، بی‌خبر بودیم)».

به این ترتیب دعوتگر این عهد و پیمان را به مردم یاد آور می‌شود تا پروردگار خود را که از پیش به وحدانیتش گواهی داده‌‌اند، عبادت کنند. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّرٞ٢١ لَّسۡتَ عَلَیۡهِم بِمُصَیۡطِرٍ٢٢ إِلَّا مَن تَوَلَّىٰ وَکَفَرَ٢٣ فَیُعَذِّبُهُ ٱللَّهُ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَکۡبَرَ٢٤ إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم٢٦ [الغاشیة: 21-26]: «(ای پیامبر) پند بده، که تو تنها پند دهنده‌ای. تو بر آن‌ها مسلط (و چیره) نیستی (که بر ایمان مجبورشان کنی). مگر کسی‌که روی گرداند و کافر شود. سپس الله با عذاب بزرگ او را عذاب می‌کند. قطعا بازگشت آن‌ها به سوی ماست. سپس به طور قطع حساب‌شان (نیز) با ماست».

لطف و عنایت الله در فرستادن رسولان

رحمت الله همه چیز را فراگرفته و از رحمت الهی بر بندگانش است که نعمت‌‌های بی‌شماری به آن‌ها داده و رسولان را برای هدایت‌‌شان فرستاده و بر آنان کتاب‌‌ها نازل کرده است تا به مردم پروردگار، خالق و رازق‌‌شان را معرفی کنند و برای‌‌شان شرح دهند که چه کارهایی باید بکنند تا الله خشنود شود و مردم را به اطاعت و عبادت الله یکتایی که شریکی ندارد، دعوت دهند. و توضیح دهند که الله برای‌‌شان چه چیز از ثواب برای فرمانبرداران و عذاب برای سرکشان آماده کرده است. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَیۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٣٦ [النحل: 36]: «یقیناً ما در (میان) هر امت پیامبری را فرستادیم که: «الله یکتا را عبادت کنید، و از طاغوت دوری نمایید». سپس الله برخی از آنان را هدایت کرد و بر برخی از آنان گمراهی محقق گشت، در زمین بگردید، آنگاه بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چه شده است؟».

و از رحمت الله بر بندگانش است که هرگاه ایمان مردم ضعیف می‌‌شد و به دام شرک گرفتار می‌‌شدند، رسولان را می‌‌فرستاد تا آن‌ها را به عقیده توحید و عبادت فقط الله و دوری از عبادت غیر الله دعوت دهند.

و هر پیامبری فقط به سوی قوم خودش فرستاده می‌‌شد تا آن که الله نبوت و رسالت را با خاتم و سردار پیامبران و رسولان، پیامبر ما محمد ج خاتمه و تمام نمود. به این ترتیب الله رسولش، محمد ج را به نبوت و رسالت انتخاب نمود و او را با هدایت و دین حق برای همه مردم فرستاد و رسالتش را ابلاغ و امانتش را ادا کرد و امت را نصیحت و در راه الله جهاد نمود و امتش را بر راه روشنی گذاشت که شب آن مانند روزش روشن است و جز فرد هلاک شونده از آن منحرف نمی‌‌شود.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی بَعَثَ فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٢ [الجمعة: 2]: «او کسی است که در میان درس ناخواندگان رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان می‌خواند، و آن‌ها را پاک (و تزکیه) می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت (سنت) می‌آموزد، و اگر چه پیش از این در گمراهی آشکار بودند».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ٩ [الصف: 9]: «او کسی است که پیامبر خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن‌را بر همه‌ی ادیان غالب گرداند، هرچند مشرکان خوش نداشته باشند».

برترین انبیا و رسولان

پیامبر ما، محمد ج افضل انبیا و رسولان است و امتش برترین و آخرین امت‌‌ها است. که رسالتش را ابلاغ و امانتش را ادا و امتش را نصیحت و در راه الله حق جهاد را ادا کرده است.

پیامبر ما ج در سرزمینی مشخص که جزیرة العرب است، در زمان مشخص بیست و سه سال با دعوت مردم به دین الله قیام نمود و در مدت رسالت خود تا توانست مردم آن زمان را دعوت داد و دعوت را از خانواده‌‌ و خویشاوندان نزدیک خود و سپس قبیله‌‌اش و اهالی مکه و اطرافش شروع نمود و در ادامه همه‌‌ی عرب‌‌ها و همه مردم را دعوت داد و توضیح داد که پیامبر از جانب الله به سوی تمام مردم و رحمت برای جهانیان است، در اواخر عمر مبارک مردم گروه گروه به دین الله ایمان می‌‌آوردند و سپس الله ایشان را از دنیا برد.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا کَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٢٨ [سبأ: 28]: «و (ای پیامبر!) ما تو را برای همه‌ی مردم؛ جز بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم، و لیکن بیش‌تر مردم نمی‌دانند».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ١٠٧ [الأنبیاء: 107]: «و (ای پیامبر!) تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».

برترین امت‌‌ها

الله با بعثت محمد ج به فرستادن انبیا و رسولان خاتمه داد و با این امت به دیگر امت‌‌ها پایان داد و وظیفه‌‌ی انبیا و رسولان را که دعوت به سوی الله در مشرق و مغرب زمین است، تا قیامت به این امت داد، به همین دلیل این امت برترین امت‌‌ها در دنیا و آخرت است و بیش‌تر بهشتیان از این امت خواهد بود.

و به خاطر  عظمت این کار و ارزش و شرافت این وظیفه و سنگینی این مسئولیت بود که الله از همان روز اول این امت را همانند انبیا تربیت نمود و از بین دیگر امت‌‌ها برگزید و انتخاب نمود و به خاطر قیام برای دعوت به سوی الله، این امت را با چهار تاج، تاج گذاری شده و از دیگر امت‌‌ها برتری داد:

اول: تاج بهترین بودن: الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠ [آل عمران: 110]: «شما بهترین امتی هستید که برای [نجات و سعادت] مردم [به میدان جهاد و دعوت] بیرون آمده‌اند و امر به معروف [اسلام و توحید] و نهی از منکر [کفر و شرک] می‌کنید و به الله ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورند، برای آنان بهتر است. [ولى تنها] برخی از آن‌ها با ایمانند و اکثر آن‌ها فاسق [و خارج از عقیده‌ی صحیح و توحید الوهیت] مى‌باشند».

دوم: تاج انتخاب و برگزیده شدن: الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَجَٰهِدُواْ فِی ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِۦۚ هُوَ ٱجۡتَبَىٰکُمۡ وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ مِّلَّةَ أَبِیکُمۡ إِبۡرَٰهِیمَۚ هُوَ سَمَّىٰکُمُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ مِن قَبۡلُ وَفِی هَٰذَا لِیَکُونَ ٱلرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیۡکُمۡ وَتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِۚ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱعۡتَصِمُواْ بِٱللَّهِ هُوَ مَوۡلَىٰکُمۡۖ فَنِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُ٧٨ [الحج: 78]: «و در راه الله جهاد کنید، چنان که سزاوار جهاد (در راه) او است، او شما را بر گزید، و در دین برای شما هیچ سختی (و تنگنایی) قرار نداد، (همان) آیین پدرتان ابراهیم است، او (الله) پیش از این (در کتاب‌های پیشین) و در این (قرآن نیز) شما را مسلمان نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم باشید، پس نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید، و به [دین] الله تمسک جویید، که او مولای شماست، چه خوب مولا، و چه خوب یاوری است».

سوم و چهارم: وسط بودن و شاهد بودن:

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَیَکُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَیۡکُمۡ شَهِیدٗاۗ [البقرة: 143]: «و همچنین شما را امت میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید، و پیامبر هم بر شما گواه باشد».

برترین قرن‌‌ها

برترین قرن‌‌ها، قرنی است که پیامبر و اصحابش در آن زندگی می‌‌کردند، همان‌‌ها که به خاطر پنج صفت ذیل بهترین امت‌‌ها شده‌‌اند:

ایمان .. عبادت .. دعوت .. علم و آموزش .. جهاد در راه الله.

و آنگاه که الله به این امت این دین را داد و آن را با وظیفه‌‌ی انبیا و رسولان که دعوت به سوی الله است، ارزش و احترام بخشید، از سرزمین‌‌ها، بندگان و در هر زمان عرصه‌‌هایی برای دعوت اسلامی در شرق و غرب تا قیامت باقی گذاشت.

رسول الله در بین اصحاب خود تا جایی در دعوت تلاش نمود که دو مسئله در بین‌‌شان پدید آمد:

دین در زندگی اصحاب اجرایی و عملی شد و دین در زندگی مردم پدید آمد و اصحاب آموخته بودند که دعوت دیگر سرزمین‌‌ها و بندگان تا قیامت به عهده‌‌ امت اوست. و اصحاب بخوبی فهمیده بودند که فرد مسلمان به خاطر ترک تکلیف فردی که عبادت است و ترک تکلیف اجتماعی که دعوت است، بازخواست خواهد شد. سپس پیامبر بعد از ابلاغ آشکار و گذاشتن امت بر صراط مستقیم، وفات کرد.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ [آل عمران: 110]: «شما بهترین امتی هستید که برای [نجات و سعادت] مردم [به میدان جهاد و دعوت] بیرون آمده‌اند و امر به معروف [اسلام و توحید] و نهی از منکر [کفر و شرک] می‌کنید و به الله ایمان دارید».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٥ [آل عمران: 104-105]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همین‌‌هایند که رستگارند. و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آن‌که دلایل روشن برای‌شان آمد، و اینان برای‌شان عذاب بزرگی است».

3- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٨ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت می‌کنم، و کسانی‌که از من پیروی کردند (نیز چنین می‌کنند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم»».

تردیدی نیست که بصیرت با علم، قبل از دعوت در فرد پدید می‌‌آید و نرمی باید با دعوت همراه باشد اما صبر در هنگام دعوت و بعد از دعوت الزامی است.

4- عبدالله بن مسعود س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: (بهترین مردم، کسانی هستند که در زمان من بسر می‌برند (صحابه). و بعد، کسانی‌که بعد از آن‌ها می‌آیند (تابعین). و سپس کسانی‌که پس از آن‌ها می‌آیند (تبع تابعین). و بعد از آنان، کسانی می‌آیند که گاهی قبل از سوگند خوردن، گواهی می‌دهند و گاهی قبل از گواهی دادن، سوگند می‌خورند).[12]

قیام اصحاب پیامبر ج برای دعوت به سوی الله

اصحاب پیامبر از ایشان ابزار و روش‌‌های دعوت را به صورت عملی آموخته بودند و بعد از ایشان رسالت دعوت را بدوش کشیدند، در نتیجه به خاطر  دعوت مردم به دین الله استراحت، آسایش و خواسته‌‌های خود را قربانی کردند و از وطن، خانواده و اموال خود به خاطر  اعلای کلمه الله گذشتند و جان، مال و عمر خود را برای ترویج دین اسلام در سراسر عالم فدا نمودند.

آری، اصحاب پیامبر دعوتگرانی به سوی الله شده بودند که مسئولیت رساندن «لا اله الا الله» را بدوش کشیده بودند که به تمام خانه‌‌ها در مشرق و مغرب در شام و عراق .. در مصر و شمال آفریقا .. در روسیه و ماوراء النهر .. و دیگر کشورها .. رساندند و اسلام در تمام این سرزمین‌‌ها منتشر شد و توحید جای شرک .. ایمان جای کفر را گرفت و در این سرزمین‌‌ها علما و دعوتگران .. عابدان و زاهدان .. نیکوکاران و مجاهدانی به میدان هدایت مردم آمدند تا جایی که هر مسلمانی را آن شرایط شاد و خرسند می‌نمود.

آری، مهاجران هرچه داشتند به خاطر  دین ترک کردند و انصار هرچه داشتند به خاطر دین فدا نمودند، در نتیجه دین فراگیر و همه جا منتشر شد و امنیت محقق گردید.

آری، آنان بهترین انسان‌‌های قرن‌‌ها بودند .. آن‌ها کسانی بودند که الله از آن‌ها اعلان رضایت کرد و آن‌ها نیز از لطف و احسانی که الله به آن‌ها کرده بود، خرسند و خوشنود بودند. آنان بودند که به عهدی که با الله بسته بودند صادقانه وفاداری کردند و مهاجران، انصار و کسانی‌که به خوبی از آن‌ها پیروی کردند، همان‌‌ها بودند. الله از همه آنان راضی باد و آنان نیز از الله راضی بودند. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٠٠ [التوبة: 100]: «و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی‌که به نحوه احسن از آن‌ها پیروی کردند، الله از آن‌ها خشنود گشت، و آن‌ها (نیز) از او خشنود شدند، و برای آن‌ها باغ‌هایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، این است کامیابی بزرگ».

مقدم دانستن کارهای دینی بر کارهای دنیوی

آنگاه که پیامبر و اصحاب برنامه‌‌های جهاد و دعوت را بر کسب و کارهای زندگی دنیوی مقدم دانستند، در زندگی‌شان با کم بود اموال و امکانات رفاهی روبرو شدند. اما در مقابل ایمان و اعمال نیک‌‌شان افزوده شد و حقیقت اخلاق در زندگی‌‌شان به نمایش در آمد و فتوحات زیاد شد و خیر و امنیت فراگیر گردید. اما در این زمان وقتی بیش‌تر مسلمانان کار و کاسبی را بر جهاد و دعوت ترجیح دادند، اموال و امکانات رفاهی زیادی به دست آوردند لیکن در مقابل ایمان و اعمال نیک‌‌شان ضعیف و کم شده است و این دو پیامد داشته است:

اول: مثل یهودیان به جمع آوری اموال پرداختند.

دوم: مثل نصارا به شهوترانی روی آوردند.

آری، وقتی هدف مسلمانان در زندگی تغییر کرد؛ توجه و اهمیت به دنیا و تن پروری پررنگ گردید. و اهمیت به دین و روان ضعیف شد و نیروها و تلاش‌‌ها برای دنیا متمرکز گردید و دین همانند بچه یتیمی شده است که بین مردم می‌‌چرخد و کسی را پیدا نمی‌کند که سرپرستی‌‌اش را به عهده بگیرد؛ زیرامردم سرگرم دنیا و شهوت‌‌های خود هستند، به همین دلیل شر و فساد بیش‌تر دنیا را گرفته است و آنچه رایج است و فراگیر بزرگتر و فراگیرتر از آن است که بتوان توصیفش نمود. و هرگز آخر این امت اصلاح نخواهد شد مگر با آنچه اول این امت از ایمان، یقین، عبادت، دعوت و جهاد در راه الله اصلاح شده است. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَایَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ کَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ لَا یَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٩ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ یُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِیهَا نَعِیمٞ مُّقِیمٌ٢١ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ٢٢ [التوبة: 19-22]: «آیا آب دادن به حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همچون (عمل) کسی‌که به الله و روز قیامت ایمان آورده و در راه الله جهاد کرده است، برابر می‌گیرید؟! (خیر، آن‌ها) نزد الله برابر نیستند، و الله گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند. (مقام) کسانی‌که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال‌شان و جان‌های‌شان در راه الله جهاد کردند، نزد الله برتر (و بلند مرتبه‌تر) است، و آن‌ها همان رستگارانند. پروردگارشان آن‌ها را به رحمتی از نزد خود و خشنودی (خویش) و به باغ‌هایی (از بهشت) که درآن نعمت‌های جاویدانه دارند، بشارت می‌دهد. همواره در آن جاودانند، قطعاً اجر (و پاداش) بزرگ نزد الله است».

فضیلت دعوت به سوی الله

هرکس ایمان بیاورد و عبادت کند و مردم را به دین الله دعوت دهد، الله او را با کرامت‌‌هایی محترم و ارجمند خواهد گرداند که مهم‌‌ترین آن‌ها به شرح ذیل هستند:

الله او را عزت می‌‌دهد، هر چند شرایط عزت را نداشته باشد. همان طور که به بلال و سلمان عزت داد و پایبند و عمل به همه برنامه‌‌ها و دستورات دین را برایش محبوب و دوست داشتنی می‌‌گرداند تا جایی که مردم را به آن دعوت می‌دهد و لذت عبادت را در قلبش احساس می‌‌کند.

و الله محبتش را در دل مردم قرار می‌دهد که او را دوست می‌‌دارند و بساط باطل را از اطرافش درهم می‌‌پیچد و او را با نصرت و یاریش پشتیبانی می‌‌کند، دعاهایش را اجابت می‌‌نماید، هیبتش را در دل مردم می‌‌اندازد، برایش پاداشی همانند پاداش کسانی‌که دعوت داده و به وسیله‌‌اش هدایت شده است، می‌دهد و به او استقامت و هدایت می‌‌بخشد و او را سبب هدایت بشر قرار می‌‌دهد.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا٧٠ یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا٧١ [الأحزاب: 70-71]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از الله بترسید، و سخن درست (و حق) بگویید. تا (الله) کارهای‌تان را برای‌تان اصلاح گرداند، و گناهان‌تان را بیامرزد، و هرکس از الله و پیامبرش اطاعت کند؛ یقیناً به کامیابی عظیمی دست یافته است».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٣ وَلَا تَسۡتَوِی ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّیِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ٣٤ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ٣٥ [فصلت: 33-35]: «و چه کسی خوش گفتارتر است از کسی‌که به سوی الله دعوت کند، و کار شایسته انجام دهد، و گوید: «بی شک من از مسلمانان هستم؟!» و (هرگز) نیکی و بدی یکسان نیست، همیشه به نیکوترین شیوه پاسخ ده، پس ناگاه (می‌بینی) همان کس که میان تو و او دشمنی بوده، گویی دوست صمیمی است. و (اما) جز کسانی‌که شکیبا باشند آن‌را نپذیرند، و جز دارنده بهره بزرگ (از ایمان و اخلاق) آن را نپذیرد».

3- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ فِینَا لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٦٩ [العنکبوت: 69]: «و کسانی‌که در راه ما (کوشش و) جهاد کنند؛ قطعاً به راه‌های خویش هدایت‌شان می‌کنیم، و یقیناً الله با نیکوکاران است».

4- ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: (هرکس به هدایتی(یکی از آیات قرآن یا احادیث صحیح) دعوت دهد، برایش ثوابی همانند ثواب کسانی‌که از وی پیروی کنند داده می‌‌شود بدون آن که از ثواب آن‌ها کم شود. و هرکس به گناهی و انحرافی دعوت دهد، برایش گناهی همانند گناه مرتکب شوندگان نوشته می‌‌شود آن هم بدون آن‌که از گناه‌شان چیزی کاسته شود).[13]

5- سهل بن سعد س روایت می‌کند که رسول الله ج در جنگ خبیر به علی بن ابی طالب فرمود: (با خونسردی به راهت ادامه بده تا به میدان آن‌ها فرود آیی و بعداً آنان را به اسلام دعوت کن و خبر ده آن‌ها را به حقوقی که الله بر آن‌ها واجب گردانیده است، سوگند به الله! که اگر الله به وسیله تو یک نفر را هدایت کند، برایت از شترهای سرخ مو بهتر است).[14]

5- احکام دعوت به سوی الله

فهم صحیح قرآن کریم

الله قرآن کریم را شرح و توضیح برای همه چیز نازل کرده است. به این ترتیب قرآن عظیم کتاب توحید و ایمان .. و کتاب دعوت .. و کتاب هدایت .. کتاب علم .. و کتاب پاداش و ثواب است.

1- ‌‌قرآن کریم، کتاب توحید و ایمان است، الله در قرآن ادله‌‌ی توحید و وحدانیت الله، ارکان ایمان، صفات مؤمنین و ثمرات این‌ها را در دنیا و آخرت ذکر کرده است.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلۡفُلۡکِ ٱلَّتِی تَجۡرِی فِی ٱلۡبَحۡرِ بِمَا یَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٖ فَأَحۡیَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّةٖ وَتَصۡرِیفِ ٱلرِّیَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلۡمُسَخَّرِ بَیۡنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ١٦٤ [البقرة: 164]: «قطعا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز، و کشتی‌هایی که در دریا در حرکت‌‌ هستند با آنچه به مردم سود می‌رساند و آبی که الله از آسمان نازل کرده که با آن زمین را پس از مردنش زنده نموده، و انواع جانداران را در آن پراکنده کرده و (در) تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در میان زمین و آسمان‌ها مسخرند؛ قطعا نشانه‌هایی است برای مردمی که می‌اندیشند».

2- الله در قرآن داستان پیامبران و رسولان را در عرصه دعوت شرح داده تا به آن‌ها اقتدا کنیم و برای ما از اشتباهات امت‌‌های گذشته پرده برداشته و به ما هشدار داده است تا اشتباهات آن‌ها را تکرار نکنیم و این داستان‌‌ها را می‌‌توان در سوره‌‌های بقره، آل عمران، اعراف، شعراء، یونس، هود، ابراهیم، یوسف، انبیاء و .. دیگر سوره‌‌ها مطالعه نمود.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿لَقَدۡ کَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا کَانَ حَدِیثٗا یُفۡتَرَىٰ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١١١ [یوسف: 111]: «قطعا در داستان‌‌های‌‌شان عبرتی برای خردمندان است، این (قرآن) سخنی نبود که (به دروغ) بافته شود، بلکه تصدیق کننده‌‌ی کتاب‌های پیش از آن است، و بیان کننده (و شرح) هرچیز است، و هدایت و رحمت برای گروهی است که ایمان می‌آورند».

3- قرآن کریم کتاب هدایت است. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ١٥ یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ١٦ [المائدة: 15-16]: «به راستی از جانب الله نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. الله به وسیله‌ی آن کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند و به راه‌های سلامت هدایت می‌کند و به فرمان خود آن‌ها را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی می‌برد و آنان را به راه راست هدایت می‌کند».

4- قرآن حکیم کتاب علوم و احکام است. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ تِبۡیَٰنٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ [النحل: 89]: «(ما این) کتاب را بر تو نازل کردیم، که بیانگر [کلیات] همه چیز، و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است».

5- قرآن عظیم کتاب پاداش و ثواب است که خواندن یک حرف آن ده ثواب دارد. ابن مسعود س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: هرکس یک آیه از قرآن بخواند، در برابر آن برایش یک نیکی داده می‌شود و آن نیکی ده برابر می‌شود، من نمی‌گوییم «الم» یک حرف است، بلکه الف یک حرف، لام یک حرف و میم یک حرف است).[15]

و بزرگ‌ترین مقاصد قرآن عظیم، آموزش توحید و ایمان و اخلاص عبادت برای الله و شناخت صفات مؤمنان و آموزش دعوت به سوی الله و اقتدای به سردار پیامبران و رسولان در ایمان، صداقت و یقین، اخلاق نیکو و قیام برای دعوت به سوی الله است.

و باید توجه داشت که راه یابی با آیات قرآن از بزرگ‌ترین علوم است که شناخت الله با اسم‌‌ها، صفات و افعالش و نیز شناخت قدرت، عظمت، علم وسیع و گسترده، رحمت و مغفرت الله را با شناخت نعمت‌‌ها و احسانش در برمی‌‌گیرد. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَکُمۡ وَمَثۡوَىٰکُمۡ١٩ [محمد: 19]: «(ای پیامبر) بدان که معبودی (بر حقی) جز «الله» نیست، و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش طلب کن، و الله محل حرکت شما و قرار گاه شما را می‌داند».

و با شناخت این واقعیت، خالص نمودن توحید برای الله کامل [و عقیده صحیح] می‌‌شود و سپس علم و عمل به آنچه در قرآن از احکام، عبادات، معاملات است و آراسته شدن به دستورات قرآنی از مکارم اخلاق و اقتدا به انبیا و رسولان فراهم می‌گردد.

وقتی دعوت فعال باشد، هدایت و ایمان در فرد می‌‌آید و وقتی ایمان در فردی بیاید، علاقمند شدن به همه انواع اعمال صالح در فرد پدید می‌‌آید و آنگاه که فردی به عقیده صحیح با ایمان و عمل صالح پایبند باشد، الله او را در دنیا خوشبخت و در آخرت به بهشت می‌‌برد. البته لازم است که در کنار این مقاصد بزرگ رسیدن به پاداش و ثواب از جانب الله که یکتاست و شریکی ندارد، نیت داشته باشیم. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ٢٤ [محمد: 24]: «آیا در قرآن تدبّر نمی‌کنند یا بر دل‌هایشان قفل‌هاست؟!».

در این زمان اکثر امت از برکت وحی(قرآن و سنت صحیح) به سبب ترک دعوت به سوی الله محروم شده است. اکثر مردم قرآن را می‌خوانند، حفظ می‌‌کنند، آموزش می‌‌بینند و آموزش می‌‌دهند تا فقط در آخرت به پاداش و ثوابی برسند و این کافی نیست؛ زیراتلاوت قرآن عبادت است. تدبر در قرآن عبادت و عمل به قرآن نیز عبادت است. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣ [العصر: 1-3]: «سوگند به عصر. که انسان در (خسران و) زیان است. مگر کسانی‌که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش نموده، و یکدیگر را به صبر سفارش کرده‌اند».

الهی! قرآن عظیم را به نفع ما شاهدی قرار بده و آن‌را شاهدی بر علیه ما قرار مده و تدبر به نحوه احسن در قرآن، تصدیق به اخبار آن و عمل به احکامش را نصیب ما گردان! 

 الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ١٥٥ [الأنعام: 155]: «و این (قرآن) کتابی است پُر برکت، که ما نازل کردیم، از آن پیروی کنید، و پرهیزگار باشید، تا مورد رحمت قرار گیرید».

اهمیت دعوت به سوی الله

الله تعالی کلیات تمام احکام را در قرآن ذکر کرده و رسول الله در سنت شرح داده است. اما تلاش برای دعوت را الله در قرآن طوری با تفصیل شرح داده که شافی، کافی و کامل است. حتی الله عبادات انبیا را بطور مفصل شرح نداده؛ نه حج آدم، نه نماز ابراهیم، نه روزه‌‌ی داود را توضیح نداده است، بلکه فقط به صورت کلی از این‌ها خبر داده است. و حتی الله داستان زندگی یک عابد را در قرآن ذکر نکرده است، اما دعوت انبیا را مفصلا بیان کرده است که با چه آزارها و تکذیب‌‌ها روبرو شده‌‌اند و توضیح داده که چگونه صبر نموده‌‌اند و دلسوز امت‌‌های خویش بوده‌‌اند و شرح داده که چگونه آن‌ها را یاری نموده و دشمنان‌‌شان را رسوا و ذلیل کرده و ما را به اقتدای به آنان دعوت داده است.

آری، در بیست و نه جزء قرآن داستان موسی را با تفصیل شرح داده است که همه در مورد اصول دعوت به سوی الله است. و داستان دعوت انبیا را با تفصیل در قرآن ذکر کرده است و داستان دعوت آدم، یونس، زکریا، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، هود، صالح، شعیب، لوط، یوسف و دیگر پیامبران † را برای ما ذکر فرموده است؛ زیرااین امت با دعوت به سوی الله مبعوث شده‌اند و انبیاء در صدر آن‌ها پیامبر ما محمد ج الگوی این امت است. 

الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا٢١ [الأحزاب: 21]: «قطعاً برای شما در [زندگی] رسول الله الگوی نیکویی است، برای آنان که به الله و روز آخرت امید دارند، و الله را بسیار ذکر می‌کنند».

زمان آغاز دعوت

دعوت به سوی الله؛ شرح و توضیح مسایل ایمان به الله، اسم‌‌ها، صفات و افعال او تعالی و دیگر ارکان ایمان می‌‌باشد. و دعوت به سوی الله از نخستین روز و از بزرگ‌ترین ثمرات آن توحید و ایمان و اعمال صالح بوده است. و باید توجه داشت که بین ایمان و نزول احکام عملی فاصله زمانی طولانی بوده است اما بین ایمان و دعوت هیچ فاصله‌ای نبوده است؛ زیرااین امت مانند انبیا برای هدایت مردم تا قیامت مأمور هستند.

در گذشته هر پیامبری بعد از ایمان، به امتش احکام عملی را آموزش می‌‌داد. اما الله محمد را مبعوث نمود و دستور داد به امتش بعد از ایمان، دعوت را آموزش دهد و سپس احکام دین را در مدینه به آن‌ها آموزش داد؛ زیرااین امت همانند انبیا برای نشر دین در عالم تا قیامت، مبعوث شده‌‌اند.

آری، رسول الله از همان اولین روزها در مکه ابوبکر، عمر، عثمان، علی، خدیجه، بلال، عمار، و دیگر اصحابی که در آن روزها ایمان آوردند، را دعوت داد.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِیَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٢ [إبراهیم: 52]: «این (قرآن) ابلاغی برای مردم است و تا بدان هشدار یابند و تا بدانند که او معبودی [برحق و] یکتاست، و تا خردمندان پندگیرند».

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٥ [آل عمران: 104-105]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همین‌‌هایند که رستگارند. و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آن که دلایل روشن برای‌‌شان آمد، و اینان برای‌‌شان عذاب بزرگی است».

حکم دعوت به سوی الله

الله با مقدر نمودن عمر کم برای امت رسول الله، اعمال نیکی که پاداش چند و چندین برابر دارند، گناهان‌‌شان بخشیده می‌‌شود و عیب‌‌های‌‌شان را می‌‌پوشاند و آن‌ها را ارزش و احترام داده، این به خاطر آن است که کار دعوت را که کار انبیا است، انجام می‌‌دهند.

آری، الله این امت را از بین همه امت‌‌ها انتخاب نموده و برگزیده و با این دین و دعوت به سوی الله، به آن ارزش و شرافت داده است، بنابراین دعوت به سوی الله وظیفه‌‌ی هر مرد و زن مسلمان است که باید هریک بر حسب توان و علم خودش دعوت دهد.

و دعوت به سوی الله، رسالت و نیاز امت است که با آن ایمان اضافه می‌‌شود و مردم به فرمان الله هدایت می‌‌شوند.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٨ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت می‌کنم، و کسانی‌که از من پیروی کردند (نیز چنین می‌کند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم».

این آیه نصی عام برای دعوت در زمان است: شب و روز .. و مطلق در مکان است: شمال و جنوب .. شرق و غرب .. و مطلق در جنس است: عرب و عجم .. و مطلق در نوع است: مرد و زن .. و مطلق در سن است: بزرگ و کوچک .. و مطلق در رنگ است: سفید و سیاه .. و مطلق در طبقات است: سران و بردگان .. ثروتمندان و فقرا .. و مطلق در احوال است: برای مقیم، مسافر، آزاد، زندانی، سالم و بیمار .. به این ترتیب دعوت برای همه‌‌ی افراد فوق واجب است؛ زیرااز مردم هستند و این دین برای تمام مردم است و دعوت برای هرکس از گروه‌‌های فوق که ایمان بیاورد واجب است؛ زیرااز امت محمد هستند که بهترین امت است که برای نجات مردم به میدان دعوت آمده‌اند. 

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ١٢٥ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش، با آن‌ها (بحث و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به کسی‌که از راه او گمراه شده است؛ داناتر است و او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».

3- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِیَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٢ [إبراهیم: 52]: «این (قرآن) ابلاغی برای مردم است و تا بدان هشدار یابند و تا بدانند که او معبودی [برحق و] یکتاست، و تا خردمندان پندگیرند».

4- و رسول الله در روز قربانی، در حجة الوداع خطاب به تمام کسانی‌که به ایشان از اصحابش، عرب و عجم .. مرد و زن .. سفید و سیاه‌‌شان .. ثروتمند و فقیرشان .. و سران بردگان‌‌شان که ایمان آورده بودند. پیامبر ج فرمود: (باید هریک از شما حاضرین، این احکام را به کسانی‌که حضور ندارند، برساند. چه بسا فرد غایب از شخص حاضر، مطلب را بهتر دریابد).[16]

5- عبدالله بن عمرو ب روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: (از (دین و سنت من) من به مردم ابلاغ کنید، اگر چه یک آیه باشد. و نقل روایت بنی اسرائیل، اشکالی ندارد. (البته در صورتی که با احکام دین، تضادی نداشته باشد). و هرکس عمداً سخن دروغی را به من نسبت دهد، باید جایگاهش را در دوزخ، آماده بداند).[17]

و با تلاش برای اعلای کلمة الله و نشر آن هدایت برای خود ما به دست می‌‌آید.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ فِینَا لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٦٩ [العنکبوت: 69]: «و کسانی‌که در راه ما (تلاش و) جهاد کنند؛ به طور قطع آن‌ها را به راه‌‌های خویش هدایت‌‌شان می‌کنیم و قطعا الله با نیکوکاران است».

صفت دعوتگر به سوی حق

دعوتگر به سوی حق کسی است که در قلبش عقیده‌‌ی صحیح و یقین به ذات الله، اسم‌‌ها، صفات و افعال او تعالی داشته و سخنش از دل باشد، بنابراین سخن دعوتگر یا دارو است یا بیماری، اگر از سرچشمه‌‌ی نبوت باشد که وحی را همان‌‌طور که نازل شده با یقین و تقوا به مردم برساند، سخنش داروی شفا بخشی است که الله به وسیله‌‌ی آن بیمار را شفا می‌دهد و هر فرد گمراهی را که الله هدایتش را مقدر کرده باشد، هدایت می‌‌کند.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿أَوَ مَن کَانَ مَیۡتٗا فَأَحۡیَیۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا یَمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُۥ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ لَیۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلۡکَٰفِرِینَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٢٢ [الأنعام: 122]: «آیا کسی‌که (با کفر) مرده بود، سپس (با هدایت) او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در (میان) مردم راه می‌رود، همانند کسی است که در تاریکی‌ها باشد، و از آن خارج نگردد؟! این‌گونه برای کافران آنچه که انجام می‌دهند آراسته شده است».

اما اگر سخن دعوتگر از هوای نفس و کارهای خودش باشد که با حرف‌‌هایش مخالف است، سخن و دعوتش بیماری است که اول بخودش ضرر دارد و دیگران را نیز از حق منحرف می‌‌گرداند و بندگان الله را به فتنه می‌‌اندازد.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَیۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ٥٠ [القصص: 50]: «پس اگر (قرآن و سنت را از) تو نپذیرفتند، بدان که آن‌ها فقط از هوس‌های خود پیروی می‌کنند، و کسیت گمراه‌تر از آن کس که هوای نفس خود را بدون (هیچ) هدایتی از (سوی) الله پیروی می‌کند؟! قطعا الله قوم ستم‌کار را هدایت نمی‌کند».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢ [الصف: 2]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چرا چیزی را می‌گویید که خودتان عمل نمی‌کنید؟!».

راه‌‌های دعوت به سوی الله

دعوت به سوی الله بر هر مرد و زن در حد توانش، واجب است.

و دعوت به سوی الله دو روش دارد:

اول: روش نرم: به این صورت که مردم را با حکمت، پند نیکو، شرح و توضیح ادله و برهان‌‌ها با بهترین و نرم‌‌ترین شیوه، دعوت دهیم.

و باید توجه داشت که روش پسندیده و مشروع از آغاز تا پایان برای تمام مردم همین است.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ١٢٥ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش، با آن‌ها (گفتگو و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به کسی‌که از راه او گمراه شده؛ داناتر است و او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».

دوم: روش استفاده از قدرت و زور: این روش جهاد در راه الله است بر علیه مستکبران، سرکشان و ظالمان است. از این روش در صورتی استفاده می‌کنیم که کفار دعوت به اسلام را قبول نکنند [یا مسلمانان را به ناحق بکشند و برای نابودی اسلام و مسلمین تلاش کنند] در چنین وضعی راه استفاده از قدرت و زور که جهادِ مقدسِ مسلحانه‌‌ی در راه الله با کفار و برای نابودی فتنه است، در پیش می‌‌گیریم تا شهرها و کشورها فتح شود، فقط الله را عبادت کنند، حدود الهی اجرا شود، فتنه‌‌ها از بین برود و در ملک الله (زمین) فقط دین الله [که دین حق است،] حاکم گردد، سپس هرکس خواست ایمان بیاورد و هرکس نخواست کافر بماند و در قبول دین هیچ اجبار نیست.

به این ترتیب جهاد در راه الله بعد از اقامه‌‌ی حجت با دعوت به سوی الله است تا در همه جا فقط دین الله حاکم گردد. 

 1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٩٣ [البقرة: 193]: «و با آن‌ها بجنگید؛ تا فتنه (کفر و شرک) باقی نماند، و دین (قانون حاکم بر تمام دنیا) از آن الله باشد. اگر [از کفر و شرک] دست برداشتند؛ جنگ و دشمنی جز با ستم‌کاران نمی‌‌ماند».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلۡکُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱغۡلُظۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٩ [التحریم: 9]: «ای پیامبر! با کفار و منافقان جهاد کن، و بر آن‌ها سخت بگیر، و جایگاه‌شان دوزخ است و بد جایگاهی است».

3- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿لَآ إِکۡرَاهَ فِی ٱلدِّینِۖ قَد تَّبَیَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَیِّۚ فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٢٥٦ [البقرة: 256]: «در (قبول) دین هیچ اجباری نیست، قطعاً راه راست (و هدایت) از راه انحراف (و گمراهی) روشن شده است. پس هرکس به طاغوت (شیطان، تمام نمادهای عبادت غیر الله و انسان‌های گمراه و طغیانگر) کفر ورزد و به الله ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمی چنگ زده است، که آن را گسستن نیست، و الله شنوای داناست».

4- ابن عمر ب روایت‌‌ می‌کند که رسول الله ج فرمود: (به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا آن که گواهی دهند که معبود بر حقی جز الله نیست و محمد پیامبر اللهست. وقتی به این اقرار کردند، خون‌ها و اموال‌شان جز به حق اسلام محفوظ می‌باشد و حساب آن‌ها با الله است).[18]

اقسام مردم در میدان تلاش و کار

مردم در میدان کار و تلاش بر دو دسته هستند:

برخی برای جمع آوری دنیا تلاش می‌‌کنند و بعد از مدتی هرچه جمع کردند، می‌‌گذارند و از این دنیا می‌‌روند. و برخی برای آخرت تلاش می‌‌کنند و بعد از مرگ حاصل تلاش‌‌های خود را می‌‌بینند و مؤمنان همین‌‌ها هستند.

و کسانی‌که برای آخرت تلاش می‌‌کنند و زحمت می‌‌کشند نیز بر دو دسته هستند:

اول: فقط مشغول عبادت هستند. این‌ها با مرگ‌‌ عمل نیک‌‌شان تمام می‌‌شود.

دوم: کسانی‌که مشغول عبادت و دعوت به سوی الله به هدف اعلای کلمة الله می‌باشند، این‌ها اعمال نیک‌‌ و اجر و پاداش‌‌شان تا قیامت استمرار دارد؛ زیراهرکس به وسیله این‌ها هدایت شده باشد، همانند ثواب او به این‌ها نیز تا قیامت می‌‌رسد.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَایَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ کَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ لَا یَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٩ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ یُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِیهَا نَعِیمٞ مُّقِیمٌ٢١ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ٢٢ [التوبة: 19-22]: «آیا آب دادن به حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همچون (عمل) کسی‌که به الله و روز قیامت ایمان آورده و در راه الله جهاد کرده است، برابر می‌گیرید؟! (خیر، آن‌ها) نزد الله برابر نیستند، و الله گروه ستم‌کاران را هدایت نمی‌کند. (مقام) کسانی‌که ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و با مال و جان خود در راه الله جهاد کردند، نزد الله برتر است، و رستگاران همین‌هایند. پروردگارشان آن‌ها را به رحمتی از نزد خود و خشنودی (خویش) و به باغ‌هایی (از بهشت) که درآن نعمت‌های جاویدانه دارند، بشارت می‌دهد. همواره در آن می‌مانند، قطعا پاداش بزرگ نزد الله است».

  2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٣ [فصلت: 33]: «و چه کسی خوش گفتارتر است از کسی‌که به سوی الله دعوت کند، و عمل صالح انجام دهد، و بگوید: قطعا من از مسلمانانم؟!».

3- ابوهریره روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: (هرکس به هدایتی[یکی از آیات قرآن یا احادیث صحیح] دعوت دهد برایش ثوابی همانند ثواب کسانی‌که از وی پیروی کنند داده می‌‌شود بدون آن که از ثواب آن‌ها کم شود. و هرکس به گناهی و انحرافی دعوت دهد، برایش گناهی همانند گناه مرتکب شوندگان نوشته می‌‌شود آن هم بدون آن که از گناه‌شان چیزی کاسته شود).[19]

4- ابوهریره س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «هرگاه انسان بمیرد، عملش قطع می‌شود؛ مگر از سه چیز؛ صدقه جاریه، علمی که به وسیله آن به دیگران نفع برسد و فرزند نیکو کاری که برایش دعا کند).[20]

جهاد حقیقی

باید دانست که دنیا همانند جسد و روح آن دین است و روح دین، دعوت است و روح دعوت، فداکاری و قربانی کردن همه چیز برای دین است و روح فداکاری، فدا نمودن دوست داشتنی‌‌ها و ترک آن‌ها به خاطر دین است و روح فدا کاری و ترک، هجرت و نصرت به خاطر اعلای کلمة الله می‌باشد.

و برای زنده نگهداشتن کامل دین، در سراسر عالم، باید هجرت و نصرت داشته باشیم تا دین در همه‌‌ی دنیا منتشر شود.

آری، مهاجران هرچه داشتند، ترک کردند و انصار با تمام توان فداکاری و یاری نمودند تا سومی که حاکمیت دین باشد، پدید آمد. الله از تمام آن‌ها راضی و خشنود باد.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٠٠ [التوبة: 100]: «و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی‌که به نحوه احسن از آن‌ها پیروی کردند، الله از آن‌ها خشنود گشت، و آن‌ها (نیز) از او خشنود شدند، و برای آن‌ها باغ‌هایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، کامیابی بزرگ [واقعی] این است».

و جهاد حقیقی این است که با تمام توان به خاطر دین تلاش کنیم و هرچه داریم در این راه فدا و تا مرگ بر این راه استقامت نماییم.

باید توجه داشت که ارزشمندترین چیز در خزینه‌‌های الهی، هدایت است لذا الله آن را جز به خواص از خلق خود که خواهان هدایت‌‌اند و برای به دست آوردنش جهاد می‌‌کنند و الله می‌‌داند که این‌ها صلاحیت دارند، آن را نمی‌دهد و مؤمنان واقعی همین‌‌ها هستند. به همین دلیل است که الله به ما دستور داده که در هر روز آن را در نمازهای فرض هفده بار از الله بخواهیم.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ١ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ٣ مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ٤ إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧ [الفاتحة: 1-7]

(به نام الله بخشنده‌‌ی مهربان ستایش مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است. بخشنده‌‌ی مهربان است. مالک روز جزاء است. فقط تو را عبادت می‌‌کنیم؛ و فقط از تو کمک ویاری می‌‌خواهیم. ما را به راه راست ببر. راه کسانی‌که بر آنان نعمت دادی؛ نه خشم گرفتگان بر آن‌ها؛ و نه گمراهان).

فداکاری و جانفشانی برای اعلای کلمة الله

وظیفه هر فرد مسلمان است که همواره تلاش کند که خودش بر عقیده صحیح استقامت نماید و به نحو احسن الله را عبادت کند و نیز در دعوت دیگران به عقیده و عبادت صحیح، امر به معروف و نهی از منکر با تمام توان تلاش نماید. و جهاد و فداکاری برای اعلای کلمة الله سه مسیر دارد:

اول: جهاد و مبارزه با کفار تا ایمان بیاورند و هدایت شوند.  

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۚ بَلۡ هُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِیرٖ مِّن قَبۡلِکَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ٣ [السجدة: 3]: «آیا می‌گویند: «(محمد ج) آن را به دروغ از خودش بافته است؟» (نه) بلکه آن حقِ از جانب پرودگار توست، تا هشدار دهی قومی را که پیش از تو هشدار دهنده‌‌ای برای‌‌شان نیامده است، تا [به راه حق بیایند و] هدایت شوند).

دوم: تلاش و جهاد در برابر سرکشان تا فرمانبردار شوند و در برابر جاهلان تا عالِم شوند و در برابر غافلان تا آگاه و بیدار شوند. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ [آل عمران: 104]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همین‌‌هایند که رستگارند».

سوم: تلاش برای دعوت صالحان تا اصلاح کننده و افراد بیدار و هشیار، تذکر دهنده و علما آموزش دهنده شوند.

1-‌‌ الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣ [العصر: 1-3]: «سوگند به عصر. که انسان در (خسران و) زیان است. مگر کسانی‌که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش نموده، و یکدیگر را به صبر سفارش کرده‌‌اند).

2- و الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّرٞ٢١ [الغاشیة: 21]: «پس (ای پیامبر) پند بده، که تو تنها پند دهنده‌ای).

3- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ٧٩ [آل عمران: 79]: «برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه (سزاوار پیامبران این است که به مردم بگویند:) «به سبب آن که کتاب (آسمانی) آموزش می‌دادید و از آن رو که درس می‌خواندید (مردمانی) ربانی و الهی باشید»).

اولین دعوتگر این امت

الله تعالی تمام انبیا و رسولان را به بهترین اخلاق اختصاص داده است و سپس اخلاق نیک همه را در سردار پیامبران، محمد ج جمع فرمود و بعد از ایشان آن را در امت سردار انبیا پخش نمود که بهترین امت است و برای نجات مردم در تمام عرصه‌‌ها به میدان آمده است تا در عبادت، دعوت، اخلاق و .. تمام مردم را به سوی الله دعوت کنند.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗا یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا٢٩ [الفتح: 29]: «محمد رسول الله است، و کسانی‌که با او هستند، بر کافران سخت گیر (و شدید) و در میان خود مهربانند، آن‌ها را درحال رکوع و سجده می‌بینی که از الله فضل و خشنودی می‌طلبند، نشانه (درستکاری) آن‌ها در چهره‌های‌شان از اثر سجده (نمایان) است. این توصیف آنان در تورات است، و توصیف آن‌ها در انجیل همانند زراعتی که جوانه بزند، سپس آن را تقویت کند، تا محکم گردد و بر پای خود بایستد و کشاورزان را شگفت زده کند، تا از آن‌ها کافران را به خشم آورد، الله به کسانی از آن‌ها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است«.

و از آن جایی که صحابه دریافته بودند که دعوت به سوی الله واجب است و فضیلت و ثواب این دعوت را بخوبی می‌‌دانستند، مرد و زن‌‌شان در میادین دعوت، آموزش و جهاد برای اعلای کلمة الله و نشر آن در تمام دنیا از یکدیگر سبقت می‌‌گرفتند و در مشرق و مغرب برای دعوت با حکمت و پند نیکو درحالی‌‌ می‌‌رفتند که قلب‌‌های‌‌شان سرشار از مهربانی و دلسوزی نسبت به مردم بود.

آری، همه اصحاب برای دعوت قیام کردند و تا مرگ، با جان و مال خود در راه الله جهاد کردند. و شواهد این واقعیت در قرآن، کتاب‌‌های حدیث و سیرت بسیار و روشن است. 

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿لَٰکِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡخَیۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٨٨ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٨٩ [التوبة: 88-89]: «لیکن پیامبر و کسانی‌که با او ایمان آوردند، با اموال‌‌شان و جان‌های خود (در راه الله) جهاد کردند، نیکی‌ها (همه) از آنِ آن‌هاست، و آنانند که رستگارانند. الله برای آن‌ها باغ‌هایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، این کامیابی بزرگ است».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ١٢٥ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش، با آن‌ها (بحث و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به کسی‌که از راه او گمراه شده است؛ داناتر است و او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».

دروازه‌‌های هدایت

 الله انسان را به چهار صورت ذیل به دین حق هدایت کرده است:

اول: هدایت بیانی: به این صورت است که انسان حق را با شنیدن قرآن، یا شنیدن یک جمله یا یک سخنرانی یا قرائت قرآن، یا مطالعه یک کتاب هدایت می‌‌شود و راه حق را پیدا می‌کند و این در حالت آشنایی و عادی می‌باشد و اصل بر همین است. به این ترتیب هرگاه حق را بشنویم، بعد از اینکه به یقین فهمیدیم حق است، باید قبول کنیم.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤ [الأنفال: 24]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! (دعوت) الله و پیامبر (او) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی فرا می‌خواند که شما را حیات (و زندگی) می‌بخشد، و بدانید که الله میان شخص و قلب او حایل می‌شود، و (بدانید) که به سوی او محشور خواهید شد».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُمۡ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ٢١ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّکُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٢ [البقرة: 21-22]: «ای مردم، پروردگارتان را عبادت کنید، همان که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزگار شوید. آن کس که زمین را برای شما بگسترد و آسمان را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد. و از آسمان آبی فرو فرستاد و به وسیله‌‌ی آن انواع میوه‌ها را بوجود آورد تا روزی شما باشد. بنابراین برای الله همتایانی قرار ندهید، درحالی‌‌که می‌دانید».

دوم: تنبیه یا مجازات تربیتی: اگر انسان از را دعوت بیانی حق را نپذیرد، الله با رحمتش او را به روشی دیگر وادار به تسلیم می‌کند که اسم آن مجازات تربیتی است که با بیماری، یا تنگدستی (فقیری)، یا ترس، یا سختی یا مصیبت‌‌ها متوجه می‌کند تا بعد از تحمل سختی‌‌ها به درگاه پروردگارش توبه کند.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٥ ٱلَّذِینَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِیبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦ أُوْلَٰٓئِکَ عَلَیۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ١٥٧ [البقرة: 155-157]: «و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کم‌‌بود در اموال و جان‌‌ها و میوه‌‌ها آزمایش می‌کنیم. و مژده بده به صبر کنندگان. آن‌ها که هرگاه مصیبتی به ایشان برسد می‌‌گویند: ما از آنِ الله هستیم، و به سوی او باز می‌گردیم. این‌ها هستند که درودها و رحمتی از پروردگارشان بر ایشان است و اینانند هدایت یافتگان».

سوم: با دادن نعمت‌‌ها و آسایش و امکانات استدراجی(موقتی و غیر واقعی): اگر بنده با استفاده از هدایتی که الله فرستاده و با مصیبت‌‌ها به راه حق نیاید و متوجه نشود، الله رحمانِ رحیم او را با روشی دیگر به راه حق راهنمایی می‌کند و او با ارزش‌‌های ظاهری استراجا فرد را با ثروت و کثرت سود در معاملات .. و بخشیدن کثرت فرزند و امکانات مادی دنیوی و سلامتی و دادن قدرت آزمایش می‌کند تا با شکر این نعمت‌‌های الهی به راه حق بیاید. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ٥٦ [المؤمنون: 55-56]: «آیا گمان می‌‌کنند که آن مال و فرزندان که با آن‌ها آنان را یاری می‌‌دهیم. برای این است که شتابان خیرات (و نیکی‌‌ها) به آن‌ها برسانیم؟! (چنین نیست) بلکه آن‌ها (حقیقت را) در نمی‌یابند».

چهارم: درهم کوبیدن (عذاب) الهی: وقتی انسانی هدایتی را که الله فرستاده قبول نکند و با مصبیت‌‌هایی که گرفتار می‌‌شود هم توبه نکند و به خود نیاید و با نعمت‌‌هایی هم که الله به می‌‌بخشد، بیدار نشود و سپاسگزاری و شکر نکند و این آخرین هشدار است و سپس درهم کوبیدن الهی، پس از اتمام حجت و عدم پذیرش دعوت حق و عدم توبه بعد از مصیبت‌‌ها و عدم شکر بعد از رسیدن به انواع نعمت‌‌ها است.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَکُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّیۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ٤٠ [العنکبوت: 40]: «آنگاه هریک از آن‌ها را به (کیفر) گناهش [درهم کوبیدیم و] نابود کردیم، بر برخی از آنان طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و برخی از آنان را با صدای بسیار وحشتناکِ مرگبار نابود کردیم، و برخی را به زمین فرو بردیم، و برخی را غرق کردیم، و الله هرگز به آن‌ها ستم نکرد، لیکن آن‌ها (خود) بر خویشتن ستم می‌کردند».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ٤٤ فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٤٥ [الأنعام: 44-45]: «چون آنچه را به آن‌ها یاد آوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز را به روی آن‌ها گشودیم تا وقتی که به آنچه داده شدند مغرور وشاد گشتند، ناگهان آن‌ها را گرفتیم، در این هنگام همه مأیوس شدند. پس ریشه قومی که ستم کرده بودند، قطع شد، و ستایش مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است».

3- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیۡنَٰهُمۡ فَٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡعَمَىٰ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ١٧ وَنَجَّیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ١٨ [فصلت: 17-18]: «و اما (قوم) ثمود را هدایت کردیم، آن‌ها کوری [گمراهی] را بر هدایت ترجیح دادند، لذا به (خاطر) آنچه می‌کردند، صاعقه عذاب خوارکننده آن‌ها را درهم کوبید. و کسانی را که ایمان آورده بودند و پرهیزگار بودند، نجات دادیم».

الهی! ما را به راه هدایت بیاور و دیگران را نیز به وسیله ما به راست بیاور، و ما را سببی برای هدایت راه یافتگان قرار بده، قطعا تو هرکس را بخواهی به راه مستقیم می‌‌آوری.

اسباب (انگیزه‌‌های) هدایت

مردم در زمان رسول الله تحت تأثیر اسباب و انگیزه‌‌های زیادی مسلمان شدند که مهم‌‌ترین آن‌ها به شرح ذیل است:

1- دعوت زبانی؛ رسول الله ابوبکر، خدیجه، علی و .. را زبانی دعوت دادند و مسلمان شدند و بلافاصله به پیروی از پیامبر برای دعوت به سوی الله قیام کردند.

2- آموزش: عمر س در منزل خواهر خود فاطمه که با شوهرش سعید بن زید و خباب بن ارت داشتند قرآن می‌‌خواندند، با شنیدن و خواندن آیات قرآن متأثر شد و ایمان آورد. و نیز اسید بن حضیر و سعد بن معاذ با حضور در حلقه‌‌ی درس مصعب بن عمیر که به مدینه آمده بود، ایمان آوردند.

3- عبادت: وقتی هند دختر عتبه در سال فتح دید مسلمانان در مسجد الحرام نماز می‌‌خواندند، متأثر شد و ایمان آورد و ثمامه بن اثال حنفی در مسجد النبی با دیدن عبادت و دیگر رفتار مسلمانان، متأثر شد و ایمان آورد.

4- انفاق و بخشیدن مال: پیامبر ج در سال فتح به صفوان بن امیه و معاویه و کسان دیگر اموالی بخشید که مسلمان شدند و به مردی شمار زیادی گوسفند که بین دو کوه را پر کرده بود، بخشید در نتیجه او مسلمان شد و قومش نیز مسلمان شدند.

5- اخلاق پسندیده، نیکوکاری، ایثار، همدردی، راستگویی و .. دیگر خوبی‌‌های اخلاق، الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ٤ [القلم: 4]: «و قطعاً تو (ای محمد) بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و بالایی هستی».

6- دقت و اندیشیدن در نشانه‌‌های نظام هستی و آیات قرآنی.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ٣٦ [الطور: 35-36]: «آیا آن‌ها از هیچ (و بدون آفریننده)، آفریده شده‌اند، یا خود خالق (خویش)‌اند. آیا آن‌ها آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! (خیر) بلکه آن‌ها یقین نمی‌کنند).

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا٨٢ [النساء: 82]: «آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن می‌یافتند).

وجوب دعوت به سوی الله

دعوت به سوی الله بر هر فرد بر حسب علم و قدرتش واجب است.

و مسلمانان بر دو دسته هستند:

اول: عالمی که خودش حق را بیان می‌کند و از مردم می‌خواهد که از او پیروی کنند، همان‌طور مثل مؤمن آل فرعون: الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ٣٨ یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِیَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ٣٩ مَنۡ عَمِلَ سَیِّئَةٗ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ یُرۡزَقُونَ فِیهَا بِغَیۡرِ حِسَابٖ٤٠ [غافر: 38-40]: «و کسی‌که ایمان آورده بود، گفت: «ای قوم من! از من پیروی کنید، تا شما را به راه درست هدایت کنم». ای قوم من! این زندگی دنیا تنها متاع (زود گذر) است و آخرت سرای همیشگی است، هرکس کار بدی مرتکب شود، سپس جز به همانند آن کیفر نیابد، و هرکس از مرد یا زن درحالی‌که مؤمن است، کار شایسته‌ای انجام دهد، سپس آن‌ها وارد بهشت می‌شوند، و در آن روزی بی‌شمار به آنان داده خواهد شد».

دوم: مسلمان است اما عالم نیست، چنین فردی مردم را به پیروی از رسولان و علما ربانی دعوت می‌‌دهد. همان‌‌طور که الله تعالی در مورد صاحب یس می‌‌فرماید: ﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٢٠ ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ٢١ [یس: 20-21]: «و مرد (مؤمنی) از دورترین نقطۀ شهر شتابان آمد، (و خطاب به مردم) گفت: «ای قوم من! پیامبران (الله) را پیروی کنید. کسانی را پیروی کنید که از شما مزدی طلب نمی‌کنند، و خودشان هدایت یافته‌اند. و چه شده است مرا که عبادت نکنم کسی را که مرا آفریده است، (همه) به سوی او باز گردانده می‌شوید؟».

به این ترتیب تمام مسلمانان باید دعوت دهند تا فقط الله عبادت شود که معبود بر حقی جز او نیست و در ملکش فقط از او اطاعت شود که یکتاست و شریکی ندارد.

آری، عالم خودش حق را بیان می‌کند .. غیر عالم مردم را به پیروی از علمایی که الله را از همه خلق بهتر می‌‌شناسند، دعوت می‌‌کند. قطعا این تجارتی بسیار سودمند است.

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِیکُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١ [الصف: 9-11]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک نجات می‌دهد؟ به الله و پیامبرش ایمان بیاورید، و با مال و جان‌تان در راه الله جهاد کنید، اگر بدانید این (کار) برای شما بهتر است».

وظیفه‌‌ی امت

دعوت به سوی الله وظیفه‌‌ی تمام امت و مادر همه‌‌ی اعمال صالح و بعد از توحید و عبادت، از مؤکدترین واجبات است. آنگاه که دعوت فعال و فراگیر باشد، فرزندانی مؤمن، پایبند نماز و روزه، عابد، متقی، نیکوکار و .. متولد می‌‌شوند و مردم گروه گروه به دین الله ایمان می‌‌آورند.

اگر دعوت به سوی الله را ترک کنیم، مردم دین الله را دسته دسته رها می‌‌کنند، کفر و خباثت زیاد می‌‌شود و کافران، فاسقان، ظالمان، دروغگویان، مفسدان زیاد می‌شوند و مردم درحالی از این دنیا می‌‌روند که به سوی دوزخ برده می‌‌شوند.

در مورد فتوای در مسایل احکام، باید توجه داشت که هرکس از علما حکمی را که می‌‌داند، فتوا دهد و هرکس نمی‌‌داند، استفتاء کننده را به کسانی از علما راهنمایی کند که الله به آنان علم، فقه، فهم و آگاهی بیش‌تری در احکام دین داده است و هرکس بر کار خیری راهنمایی کند، همانند کسی‌که کار خیر انجام می‌‌دهد، پاداش دارد.

و صحابه در فتوا دادن به همدیگر ارجاع می‌‌دادند، حال آن که مفتیان صحابه مانند خلفای راشدین، معاذ، زید بن ثابت، ابن مسعود، ابن عباس و .... محدود بودند.

به این ترتیب فتوا دادن برای هرکس جایز نیست. اما در دعوت به سوی الله هرکس به اندازه علمش که کمترین آن یک آیه است، باید دعوت دهد. در نتیجه حاصل دعوت هدایت شدگان است و حاصل آموزش و تدریس، مفتیان که افراد خاصی از امت هستند، می‌باشد. البته که هردو شرعا مطلوب و پسندیده هستند، دعوت وظیفه عموم مسلمانان و فتوا کار خواص امت است که عده‌‌ای از علمای متخصص در علم فقه هستند. و دعوت کار آسانی است؛ زیرامسایل ایمان را که شرح داده شده است به مردم تذکر می‌‌دهند و مسایل واضح را توضیح می‌‌دهند. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّرٞ٢١ لَّسۡتَ عَلَیۡهِم بِمُصَیۡطِرٍ٢٢ إِلَّا مَن تَوَلَّىٰ وَکَفَرَ٢٣ فَیُعَذِّبُهُ ٱللَّهُ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَکۡبَرَ٢٤ [الغاشیة: 21-24]: «پس پند ده که تو تنها پند دهنده‌ای. بر آنان چیره و مسلط نیستی. ولی هرکس روی گرداند و کفر ورزد. الله با بزرگ‌ترین عذاب او را مجازات می‌‌کند».

باید توجه داشت که مسایل شرعی مانند: نماز، حج، مسایل طلاق، ارث و مانند این‌ها احکام عملی هستند که باید علما شرح و توضیح دهند، بنابراین علما و فقها صلاحیت فتوا را دارند. همان طور که الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٤٣ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ٤٤ [النحل: 43-44]: «و پیش از تو (ای پیامبر) جز مردانی که به آن‌ها وحی می‌کردیم نفرستادیم، پس (ای مردم) اگر نمی‌دانید از (آگاهانِ) اهل کتاب بپرسید. (که آن‌ها را) با دلایل روشن و کتاب‌ها (فرستادیم) و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آن‌ها نازل شده است، و باشد که آن‌ها بیندیشند».

به این ترتیب دعوت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همه امت است و هر فرد از افراد امت بر حسب علم، توان و بصیرت خود مسئول است و اصحاب پیامبر از همان اولین روزهای ایمان آوردن قبل از نزول احکام نماز، زکات، روزه، و.... برای دعوت قیام کردند. و اخلاق این امت، جان فدایی و جهاد برای اعلای کلمه الله و نشر اسلام در مشرق و مغرب زمین تا قیامت است.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٨ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت می‌کنم، و کسانی‌که از من پیروی کردند (نیز چنین می‌کند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم»».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَیُطِیعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ سَیَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٧١ [التوبة: 71]: «و مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان (و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و نماز را بر پا می‌دارند، و زکات را می‌پردازند و الله و پیامبرش را اطاعت می‌کنند، اینانند که الله به زودی آن‌ها را مورد رحمت قرار می‌دهد، قطعاً الله عزیز حکیم است».

مجازات ترک دعوت به سوی الله

در قرن اول عبادت حقیقی بود، دعوت حقیقی بود، با تمام توان و امکانات فداکاری می‌‌کردند و زندگی ساده بود و اولین رویکرد امت تلاش برای دعوت، سپس جان‌‌فدایی و بعد از این ساده زیستن بود که عبادت به شکل اصلی انجام می‌‌شد. دشمنان که متوجه این صفات شدند به تلاش بر آمدند تا این صفات را از زندگی امت اسلامی بگیرند، در نتیجه وضعیت تغییر کرد و تلاش‌‌ها و جان‌‌فدایی‌‌ها برای دنیا و مادیات گردید و تلاش و کار مسلمانان برای زندگی مرفّه و تن پروری بود و در جامعه‌‌یی که زنا، ربا و شرابخواری زشت و منفور بود، دیگر این‌ها را منکر نمی‌‌دانستند و دعوت به سوی الله ترک گردید و از زندگی امت حذف شد.

آری، در زمان رسول الله، عبادت و دعوت برای تک تک افراد امت بود اما سپس عبادت در بین امت ماند و دعوت به افراد خاص محدود شد و دعوتگران کم گردیدند و در نتیجه مصیبت‌‌ها و گرفتاری دامنگیر امت گردید و پلیدی‌‌ها زیاد شد و آخر این امت اصلاح نخواهد شد مگر با همان روشی که اول این امت اصلاح شده است.

مجازات ترک اوامر الهی و ارتکاب منهیات دامن همه را خواهد گرفت؛ گناه‌کار، پیروان گناه‌کاران و کسانی را که سکوت می‌‌کنند... اما پیامد و مجازات ترک دعوت با تغییر ملتی به جای ملت دیگر خواهد بود. 

الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ تُدۡعَوۡنَ لِتُنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبۡخَلُۖ وَمَن یَبۡخَلۡ فَإِنَّمَا یَبۡخَلُ عَن نَّفۡسِهِۦۚ وَٱللَّهُ ٱلۡغَنِیُّ وَأَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُۚ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ یَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ ثُمَّ لَا یَکُونُوٓاْ أَمۡثَٰلَکُم٣٨ [محمد: 38]: «آگاه باشید، شما همان کسانی هستید که برای انفاق در راه الله دعوت می‌شوید، پس برخی از شما بخل می‌ورزد، و هرکس بخل ورزد، به طور قطع بر خویشتن بخل ورزیده است، و الله بی‌نیاز است و شما (همه) فقیر (و نیازمند) ید، و اگر روی بگردانید (الله) گروهی دیگر را بجای شما می‌آورد، آنگاه آن‌ها مانند شما نخواهند بود».

کسی‌که دعوت به سوی الله را ترک کند و دلایل روشن و هدایت را کتمان نماید، اگر توبه نکند، به نص قرآن ملعون است. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَیَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِی ٱلۡکِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِکَ یَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَیَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١٥٩ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَٰٓئِکَ أَتُوبُ عَلَیۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ١٦٠ [البقرة: 159-160]: «قطعاً کسانی‌که آنچه را که از دلائل روشن و هدایت نازل کرده‌ایم؛ بعد از آن که آن را در کتاب (تورات) برای مردم بیان نمودیم، کتمان می‌کنند، الله آن‌ها را لعنت می‌کند، و لعنت کنندگان (از مؤمنان و فرشتگان نیز) آن‌ها را لعنت می‌کنند. مگر کسانی‌که توبه کنند و (اعمال خود را) اصلاح نمایند (و آنچه را کتمان کرده بودند) آشکارا بیان کنند، اینانند که توبه ایشان را می‌پذیرم، و من توبه پذیر مهربانم».

و زبان وسیله‌‌ا‌‌ی برای ذکر، دعا، دعوت و آموزش است و اعضای بدن وسیله‌‌ای برای عبادات و انفاق است و این درحالی است که الله کسی را که مانع استفاده درست از وسیله مورد نیاز شود، تهدید کرده است و الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡمُصَلِّینَ٤ ٱلَّذِینَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ٥ ٱلَّذِینَ هُمۡ یُرَآءُونَ٦ وَیَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ٧ [الماعون: 4-7]: «پس وای بر نماز گزاران. همان کسانی‌که از نمازشان غافلند. کسانی‌که خودنمایی می‌کنند. و از عاریت دادن وسایل ضروری زندگی دریغ می‌ورزند».

و الله زمانی بنی اسرئیل را لعنت کرد که به حقیقت دین خود کفر ورزیدند و پیمان الهی را شکستند، دعوت به سوی الله، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمودند و بجای آن‌ها امت اسلامی را مورد توجه و عنایت قرار داد.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿لُعِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ٧٨ کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنکَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ٧٩ تَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَفِی ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ٨٠ [المائدة: 78-80]: «کسانی‌که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند، این به خاطر  آن بود که نافرمانی (و گناه) کردند و (از حد) تجاوز می‌نمودند. آن‌ها از کار زشتی که انجام می‌دادند، یکدیگر را نهی نمی‌کردند، قطعاً کار بدی انجام می‌دادند! بسیاری از آن‌ها را می‌بینی که با کافران (و بت پرستان) دوستی می‌کنند، چه بد است آنچه نفس‌های‌شان برای آنان پیش فرستاده است، که الله بر آنان خشم بیاورد، و آنان در عذاب جاودانه خواهند ماند».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠ [آل عمران: 110]: «شما بهترین امتی هستید که برای [نجات و سعادت] مردم [به میدان جهاد و دعوت] بیرون آمده‌اند و امر به معروف [اسلام و توحید] و نهی از منکر [کفر و شرک] می‌کنید و به الله ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورند، برای آنان بهتر است. [ولى تنها] برخی از آن‌ها با ایمانند و اکثر آن‌ها فاسق [و خارج از عقیده‌ی صحیح و توحید الوهیت] مى‌باشند».

حکمت امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر سه حکمت دارد:

اول: امید است که نصیحت برای مخاطب مفید واقع شود. همان طور که الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٥٥ [الذاریات: 55]: «و (پیوسته) پند (و تذکر) بده، زیرا که (امید می‌‌رود پند و) تذکر مؤمنان را نفع برساند».

دوم: از کوتاهی که موجب عذاب خواهد شد، رفع مسئولیت می‌‌شود.

1- الله تعالی می‌‌فرماید﴿لُعِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ٧٨ کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنکَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ٧٩ [المائدة: 78-79]: «کسانی‌که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند، این به خاطر  آن بود که نافرمانی (و گناه) کردند و (از حد) تجاوز می‌نمودند. آن‌ها از کار زشتی که انجام می‌دادند، یکدیگر را نهی نمی‌کردند، قطعاً بد کاری انجام می‌دادند!».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ١٦٤ [الأعراف: 164]: «و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آن‌ها (به گروه دیگر) گفتند: (چرا گروهی را پند می‌دهید که الله آن‌ها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!) گفتند: (تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد، و شاید آن‌ها تقوا پیشه کنند)».

سوم: با امر به معروف و نهی از منکر، به نمایندگی از پیامبران، بر مردم حجت تمام می‌‌شود. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا١٦٥ [النساء: 165]: «پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از (آمدن) این پیامبران برای مردم بر الله حجتی نباشد و الله عزیز حکیم است».

امت اسلامی تا قیامت باقی خواهد ماند

این دین تا قیامت باقی خواهد ماند، به این صورت که همواره گروهی از امت محمد ج تا قیامت آشکارا به حقیقت این دین که قرآن و سنت [صحیح به فهم سلف صالح] است، متعهد و پایبند خواهند بود. معاویه س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: (همواره گروهی از امت من در فاع از دین الله پایبند و استوار هستند، ترک یاری [مردم] و دشمنی [دشمنان‌شان] به آن‌ها آسیبی نمی‌رساند تا فرمان الهی [قیامت] فرا رسد، آن‌ها بر مردم غالب و پیروزند).[21]

وظیفه‌‌ی هر مرد و زن مسلمان

هر مرد و زن مسلمان دو وظیفه دارد:

اول: با عبادت الله که یکتاست و شریکی ندارد و اطاعت از الله و پیامبرش انجام دادن هرچه الله دستور داده است و دوری از هرچه منع کرده است و با استقامت بر این، به دین عمل کند.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗاۖ [النساء: 36]: «فقط الله را عبادت کنید و هیچ چیزی را شریک او نگردانید».

2- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ٢٠ [الأنفال: 20]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! الله و رسولش را اطاعت کنید، و از او روی نگردانید درحالی‌که (سخن او را) می‌شنوید».

وظیفه‌‌ی دوم: دعوت به سوی الله و امر به معروف و نهی از منکر

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ [آل عمران: 104]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همین‌‌هایند که رستگارند».

2- عبدالله بن عمرو ب روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: (از طرف من برسانید، هر چند یک آیه باشد).[22]

3- ابوسعید خدری س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: (هرکس از شما منکری دید باید با دستش جلوی آن را بگیرد، اگر نتوانست با زبانش منع کند و اگر نتوانست در دل از آن منتفر باشد و این ضعیف‌ترین درجه‌ی ایمان است).[23]

و باید توجه داشت که هرکس به عبادت و دعوت پایبند باشد، الله به او بهترین پاداش را می‌دهد و هرکس در این دو کوتاهی یا این‌ها را ترک کند، یا یکی از این دو را ترک نماید، الله بزودی او را بازخواست خواهد نمود. الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم٢٦ [الغاشیة: 25-26]: «قطعاً بازگشت آن‌ها به سوی ماست. سپس بطور قطع حساب‌شان (نیز) با ماست».

کوتاهی در شریعت

منظور از خسران و ضرر در شریعت این است که انسان بهره‌‌ای که باید از پروردگارش بگیرد، از دست بدهد و این ضرر و خسارت آشکاری است.

به این ترتیب هرکس پروردگارش .. دینش .. وقتش .. عمرش .. بهشت .. و خشنودی پروردگارش را از دست بدهد، هیچ‌کس از او ضرر بدتر و بیش‌تری نکرده است.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُکُم بِٱلۡأَخۡسَرِینَ أَعۡمَٰلًا١٠٣ ٱلَّذِینَ ضَلَّ سَعۡیُهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ یُحۡسِنُونَ صُنۡعًا١٠٤ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ وَلِقَآئِهِۦ فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِیمُ لَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَزۡنٗا١٠٥ [الکهف: 103-105]: «[ای پیامبر!] بگو: «آیا شما را به زیان کارترین [مردم] در کارها، خبر دهیم. کسانی‌که تلاش و کوشش‌شان در زندگی دنیا تباه و ضایع شده، و با این حال گمان می‌کنند که کار نیک انجام می‌دهند». آن‌ها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و ملاقات او (در جهان آخرت) کافر شدند، در نتیجه اعمال‌شان تباه و نابود شد، سپس در روز قیامت برای آن‌ها (ارزشی قایل نیستیم) و زنی بر پا نخواهیم کرد».

تمام انسان‌‌ها در دنیا و آخرت زیان کارند به جز کسی‌که چهار صفت ذیل را داشته باشد:

به الله ایمان داشته باشد .. عمل صالح انجام دهد .. به حق سفارش کند .. به صبر در راه حق سفارش نماید.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣ [العصر: 1-3]: «سوگند به عصر که انسان در (خسران و) زیان است. مگر کسانی‌که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش نموده، و یکدیگر را به صبر سفارش کرده‌اند».

به این ترتیب ایمان و عمل صالح تلاش برای خود است و سفارش به پیروی از حق و صبر در راه حق تلاش برای نجات دیگران است.

مردم در استفاده از عمر (که اصل سرمایه‌‌ی‌‌شان است) بر دو دسته هستند

اول: فرد عاقل اصل سرمایه‌ی خود را که عمرش است، بر می‌دارد و با پروردگارش که در عوض هر نیکی ده برابر تا هفتصد برابر و تا حدی که جز الله کسی نمی‌داند، به او نیکی و درجه در بهشت می‌دهد و به خشنودی پروردگارش دست می‌یابد، تجارت می‌‌کند. در نتیجه تمام لحظات عمرش میدانی برای تجارت با پروردگارش است.

به این ترتیب چنین فردی گاهی در عبادت .. گاهی در دعوت .. گاهی در آموزش .. گاهی در احسان و اصلاح .. گاهی در جهاد در راه الله .. گاهی برای رفع نیازهای روزمره‌‌اش کار می‌کند .. و گاهی مشغول دیگر انواع مختلف اعمال نیک است ....

الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِیکُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١ یَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡ وَیُدۡخِلۡکُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَمَسَٰکِنَ طَیِّبَةٗ فِی جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٢ وَأُخۡرَىٰ تُحِبُّونَهَاۖ نَصۡرٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتۡحٞ قَرِیبٞۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٣ [الصف: 10-13]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که از عذاب دردناک شما را نجات می‌دهد؟ به الله و پیامبرش ایمان بیاورید، و با اموال و جان‌های‌تان در راه الله جهاد کنید، اگر بدانید این (کار) برای شما بهتر است. (اگر چنین کردید، الله) گناهان‌تان را می‌بخشد، شما را در باغ‌هایی (از بهشت) وارد می‌کند که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است و در خانه‌های پاکیزه در بهشت جاویدان (جای می‌دهد)، کامیابی بزرگ این است. و (نعمت) دیگری که آن را دوست دارید که آن یاری از سوی الله و پیروزی نزدیک است، و مؤمنان را بشارت ده».

دوم: احمق؛ کسی است که اصل سرمایه‌ی خود را به بازیچه بگیرد و عمر خود را در کارهایی که الله را ناراحت می‌‌کند، می‌گذراند و پیروی از هوس‌ها، شهوت‌رانی و شیطان می‌‌گذراند.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَیَوۡمَ یُعۡرَضُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَذۡهَبۡتُمۡ طَیِّبَٰتِکُمۡ فِی حَیَاتِکُمُ ٱلدُّنۡیَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا فَٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَفۡسُقُونَ٢٠ [الأحقاف: 20]: «و روزی که کافران را بر آتش عرضه کنند، (و به آن‌ها گفته شود:) در زندگی دنیا (نعمت‌های) پاکیزه (و لذت‌های) خود را از بین بردید و از آن‌ها بهره‌مند شدید، پس (ای کافران) امروز به عذاب خوار کننده پاداش‌‌تان می‌دهند، (و این) به (خاطر) گردن کشی (و استکباری) که به ناحق در زمین می‌کردید، و به (خاطر) نافرمانی (و گناهانی) که انجام می‌دادید است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿أَفَمَن کَانَ مُؤۡمِنٗا کَمَن کَانَ فَاسِقٗاۚ لَّا یَسۡتَوُۥنَ١٨ أَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡمَأۡوَىٰ نُزُلَۢا بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٩ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ فَسَقُواْ فَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ کُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَآ أُعِیدُواْ فِیهَا وَقِیلَ لَهُمۡ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ٢٠ [السجدة: 18-20]: «آیا کسی‌که مؤمن است، همچون کسی است که فاسق است؟! (نه) هرگز برابر نیستند. اما کسانی‌که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، برای آن‌ها باغ‌های بهشت جاویدان خواهد بود، (این) محل پذیرایی (از آن‌ها) است؛ به پاداش آنچه که انجام می‌دادند. و اما کسانی‌که فاسق(کافر) شدند، جایگاه‌شان آتش (دوزخ) است، هرگاه که بخواهند از آن خارج شوند، به آن باز گردانده ‌‌می‌شوند، و به آن‌ها گفته می‌شود: بچشید عذاب آتشی را که آن را تکذیب می‌کردید».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ١٥ لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحۡتِهِمۡ ظُلَلٞۚ ذَٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ١٦ [الزمر: 15-16]: «پس شما هرچه را که می‌خواهید غیر از او(الله) عبادت کنید. بگو: «قطعاً زیانکاران (واقعی) کسانی‌اند که خود و خاندان‌شان را در روز قیامت از دست داده‌اند، آگاه باشید این همان زیان آشکار است. برای آن‌ها از بالای (سر)شان سایبان‌هایی از آتش، و در زیر (پای)شان (نیز) سایبان‌هایی است، این (چیزی) است که الله با آن بندگانش را می‌ترساند، ای بندگان من! فقط از من بترسید».

استفاده‌‌ی درست از اوقات

الله از مؤمنان جان و مال‌شان را خریده و برابر به آن‌ها وعده‌ی بهشت داده است، بنابراین بر هر فرد مسلمان لازم است که اوقات عمر خود را همانند رسول الله بگذراند، فرایض الهی را ادا کند .. در هر حال و هر روز به دستورات پروردگارش پایبند باشد .. در هنگام وضو گرفتن، خوردن، خوابیدن و دیگر کارها و برنامه‌های زندگی .. و بخش اندکی از عمر خود را نیز برای به دست آوردن نیازهای زندگی‌اش صرف نماید و بیش‌تر اوقات خود را در دعوت مردم به سوی الله بگذراند تا فقط پروردگار خود را که یکتا است و هیچ شریکی ندارد، عبادت کنند و عقیده‌ی‌شان صحیح و موحد شوند. و همین که از دعوت فراغت یافت یا شرایطی فراهم نشد که کسی را دعوت دهد، علم یاد بگیرد یا به کسی از مسلمانان احکام دین را بیاموزد. اگر از یادگیری و آموزش به دیگران فراغت یافت یا کسی را برای این کار نیافت، سعی کند به برادران مسلمانش خدمت کند و نیازهای‌شان را بر طرف و در کارهای نیک و تقوا همکاری نماید. اگر از این کار هم فراغت یافت یا چنین شرایطی هم برایش فراهم نشد، نمازهای مستحبی مانند نمازهای مطلق سنت (نه سنت راتبه) بخواند، قرآن تلاوت کند، ذکر نماید و .. دیگر عبادت‌ها و اعمال نیک .. و به همین صورت در هر حال، هرکاری را که به مردم منفعت بیش‌تری دارد اولویت دهد ..

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَیُطِیعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ سَیَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٧١ [التوبة: 71]: «و مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان (و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و نماز را بر پا می‌دارند، و زکات را می‌پردازند، و الله و پیامبرش را اطاعت می‌کنند، اینانند که الله به زودی آن‌ها را مورد رحمت قرار می‌دهد، قطعا الله عزیز حکیم است».

الله تعالی به هرکسی‌که این طور پایبند و متعهد باشد، وعده‌ی کامیابی بزرگ را داده است و می‌فرماید: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَمَسَٰکِنَ طَیِّبَةٗ فِی جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٧٢ [التوبة: 72]: «الله به مردان مؤمن و زنان مؤمن، باغ‌هایی (از بهشت) وعده داده که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، و (نیز) خانه‌های پاکیزه‌ای در بهشت‌های جاوید (نصیب‌شان فرموده) و خشنودی الله (از همه این‌ها) برتر است، این همان کامیابی بزرگ است».

دسته‌های مختلف مخاطب دعوتگر

مردم با هم متفاوت هستند و بر اساس تفاوت‌هایی که از اختلاف در مدارک‌‌ و اعمال‌شان، با هم دارند، برنامه‌ی دعوت‌شان به شرح ذیل متفاوت است:

اول: کسانی‌که در ایمان‌شان نقص و ایراد وجود دارد و از احکام شرعی بی‌خبرند؛

در برابر آزارهای چنین افراد باید صبر کنیم و آن‌ها را با حکمت و پند نیکو دعوت دهیم و با نرمی کامل و آرامی مسایل دین را آموزش می‌‌دهیم و محبت آن‌ها را راهنمایی می‌کنیم. هما‌ن‌طور که رسول الله با آن صحرا نشین رفتار نمود؛

انس بن مالک روایت می‌کند که با رسول الله ج در مسجد بودیم که صحرانشینی آمد و سپس برخواست و در مسجد ادرار نمود. اصحاب پیامبر ج گفتند: نکن! نکن! پیامبر ج فرمود: (ادرارش را قطع نکنید، او را به حال خودش بگذرانید). او را به حال خودش گذاشتند تا ادرار کرد. سپس رسول الله ج او را صدا زد و به او فرمود: (چیزهایی مانند ادرار و نجاست شایسته‌ی این مساجد نیست؛ بلکه این مساجد برای ذکر الله متعال و نماز خواندن و تلاوت قرآن ساخته شده‌اند). یا همان‌ سخنی که رسول الله فرمود. سپس دستور داد یکی از اصحاب دلوی آب آورد و بر جایی که ادرار کرده بود، ریخت).[24]

دوم: کسانی‌که ایمان‌شان ضعیف است اما از احکام شرعی اطلاع دارد؛ چنین افرادی را با حکمت و پند نیکو حق را که موافق عقل و فطرت است، دعوت می‌دهیم تا بر ایمانش افزوده شود و پروردگارش را اطاعت کند و از گناهانش توبه کند.

ابوامامه س روایت می‌کند که: جوانى نزد پیامبر آمد وگفت: اى پیامبر به من اجازه زنا بده، اهل مجلس به او خیره شدند و او را توبیخ کردند و گفتند: ساکت ساکت، پیامبر ج فرمود: «نزدیک بیا»، نزدیک آمد، فرمود: «آیا آن را براى مادرت دوست دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «مردم هم این را براى مادران خویش دوست نمى‌دارند»، باز فرمود: «آیا آن را براى دخترت دوست ‌دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «مردم هم آن را براى دختران خود دوست نمى‌دارند»، فرمود: «آیا آن را براى خواهرت دوست مى‌دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «مردم هم آن را براى خواهران‌شان دوست نمى‌دارند»، فرمود: «آیا آن را براى عمه‌ات دوست دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «و مردم هم آن را براى عمه‌هاى‌شان دوست نمى‌دارند»، فرمود: «آیا آن را براى خاله‌ات دوست مى‌دارى» گفت: نه، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «و مردم هم آن را براى خاله‌هاى خود دوست نمى‌دارند». راوى مى‌گوید: آنگاه پیامبر ج دستش را بر وى گذاشت و فرمود: «الهی! گناهش را ببخش، قلبش را پاک کن و شرمگاهش را حفظ فرما»، مى‌گوید: از آن به بعد، آن جوان به هیچ نامحرمی نگاه نمى‌کرد.[25]

سوم: کسانی‌که ایمان قوی دارند اما از احکام شرعی اطلاع درستی ندارد:

چنین افرادی را با شرح و توضیح احکام شرعی و خطر گرفتار شدن به دام گناهان و خودداری  فوری از منکری که به دام آن گرفتار شده باشد، دعوت می‌دهیم و این افراد چون عقیده‌ی صحیح دارند، احکامی را که نمی‌دانند، قبول می‌کنند.

ابن عباس ب روایت می‌کند که: پیامبر ج در دست مردی انگشتری طلا دید، آن را از انگشتش درآورد و دور انداخت و فرمود: (یکی از شما تکه‌ای آتش بر می‌دارد و در دست خود می‌کند؟!)؛ وقتی پیامبر ج تشریف بردند، به آن مرد گفتند: انگشترت را بردار و از آن استفاده کن (بفروش)، گفت: نه، بالله سوگند، هرگز چیزی را که پیامبر ج دور انداخته است، برنمی‌دارم).[26]

چهارم: کسانی‌که ایمان قوی و از احکام شرعی آگاهی دارند:

چنین افرادی عذری ندارند، به همین دلیل باید با قدرت و محکم جلوی آن‌ها گرفته شود تا در گناه کردن برای دیگران الگو نشوند. همان‌طور که رسول الله ج پنجاه شب با آن سه نفری که بدون عذر معتبر با ایمان قوی و آگاهی از احکام شرعی، به جنگ تبوک شرکت نکرده بودند، قطع رابطه نمود و به مردم نیز دستور داد که با آن‌ها قطع رابطه کنند، تا الله توبه‌ی آن‌ها را قبول نمود و آن سه نفر عبارتند از هلال بن امیه، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک و داستان آن‌ها مفصل است.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَیۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَیۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیۡهِمۡ لِیَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ١١٨ [التوبة: 118]: «و به آن سه نفری که (از جنگ تبوک) تخلف نمودند، (لطف و احسان نمود)؛ تا آنگاه که زمین با همه وسعتش بر آن‌ها تنگ شد، و جان به لب شدند، و دانستند که پناه گاهی از الله جز به سوی او نیست، سپس رحمت خود را شامل حال آن‌ها نمود، تا توبه کنند (و توبه‌ی آن‌ها را پذیرفت) قطعا الله است که توبه پذیر مهربان است».

پنجم: کسانی‌که از ایمان و عقیده‌ی صحیح و احکام بی‌اطلاع هستند:

چنین افرادی را به عقیده‌ی صحیح با دعوت به اینکه معبود بر حقی جز الله نیست و عقیده‌ی صحیح در مورد اسماء و صفات الله و عده‌‌ها، وعیدها، نشانه‌ها و نعمت‌های الهی دعوت می‌دهیم و عظمت و قدرت الله را برایش شرح می‌دهیم و به آن‌ها می‌فهمانیم که آفرینش و امر از آن‌ اوست. بعد از آن که عقیده‌اش صحیح گردید و مسایل ایمانی در قلبش جای گرفت، احکام شرعی نماز و زکات و .. را به صورت تدریجی به آن‌ها آموزش می‌دهیم. 

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا٤٥ وَدَاعِیًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِیرٗا٤٦ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا کَبِیرٗا٤٧ [الأحزاب: 45-47]: «ای پیامبر! ما تو را شاهد، و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و دعوت کننده به سوی الله به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار دادیم و مؤمنان را بشارت ده که برای آن‌ها از سوی الله فضل بزرگی است».

 2- ابن عباس ب روایت می‌کند که معاذ بن جبل س گفت: پیامبر ج زمانی که مرا به یمن فرستاد، فرمود: «تو نزد قومی می‌روی که اهل کتاب هستند؛ آنان را به گفتن لا اله الا الله و اینکه من فرستاده‌ی الله هستم، دعوت کن و چون شهادتین را گفتند، به آن‌ها خبر بده که الله در هر شبانه روز، پنج نماز بر آنان فرض کرده است؛ اگر پذیرفتند، به آن‌ها اعلام کن که الله زکات را در اموال‌شان بر آنان فرض نموده که از ثروتمندان ایشان گرفته و به فقیران‌شان داده می‌شود. اگر این فرمان را پذیرفتند، از گرفتن بهترین اموال آن‌ها (به عنوان زکات) بپرهیز و از دعای مظلوم بترس؛ زیرا هیچ حجابی، میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد).[27]

اعمال نیکی کافر قبل از مسلمان شدن

1- وقتی فرد کافری مسلمان شود و به نحو احسن به احکام اسلامی پایبندی کند. گناهانش بخشیده می‌شود. الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَنتَهُواْ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن یَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِینَ٣٨ [الأنفال: 38]: «(ای پیامبر!) به کسانی‌که کافر شدند بگو: اگر (از کفر و دشمنی) دست بر دارند، گناهان گذشته‌های‌شان آمرزیده می‌شود، و اگر (به کفر) بازگردند، به یقین که روش [نابودی] پیشینیان گذشته است».

2- اعمال خیری که فرد کافر انجام داده است، بعد اسلام آوردن به خاطر آن پاداش دریافت خواهد نمود.

حکیم بن حزام گوید: گفتم: (ای رسول الله! آیا کارهاى خوبى که به منظور عبادت در زمان جاهلیت انجام داده‌ام اجر و پاداشى دارد؟ پیامبر ج فرمود: آرى، همراه با کارهاى خوبى که قبلاً انجام داده‌اى مسلمان شده‌اى).[28]

3- هرکس مسلمان شود و گناه کند به گناهان اول و آخرش مجازات خواهد ‌شد.

پیامبر ج فرمود: (هرکس در اسلام، (با عقیده‌ی توحید و اخلاص) نیکوکاری کند، به خاطر  گناهانی که در دوران جاهلیت، انجام داده است، مؤاخذه نمی‌شود. و هرکس، در اسلام، بدی کند (مرتکب کفر، شرک شود) با گناهان اول و آخرش مجازات خواهد شد).[29]

دعوتگر به سوی الله

کسی‌که مردم را دعوت می‌دهد، الله او را پرورش می‌دهد و با خوشی‌ها و تلخی‌ها، قبول کردن‌ها و رد کردن‌ها، آزمایش می‌کند. بنابراین برخی از مردم او را تأیید و یاری می‌کنند .. برخی او را طرد و مسخره می‌کنند .. اما عاقبت از آن‌ دعوتگر خواهد بود.

به این ترتیب دعوتگر با دو وضعیت روبر خواهد شد:

اول: وضعیت پذیرش و استقبال مردم از او؛ همان‌طور که مردم در مدینه از رسول الله ج استقبال کردند.

دوم: وضعیت رد و مخالفت مردم؛ همان‌طور که مردم در طائف با رسول الله ج رفتار کردند. این بدان سبب است که گاهی الله دعوتگر را تربیت می‌کند و گاهی به وسیله‌ی او دیگران را تربیت می‌کند.

باید توجه داشت که حالت قبول و پذیرش مردم برای دعوتگر سخت‌تر و خطرناک‌تر است؛ زیرابسی اوقات مغرور می‌شود و گاهی پُست‌ها و مقام‌‌هایی به او پیشنهاد می‌شود، همین که قبول کند، مسیر هلاکت و نابودی را در پیش می‌گیرد، به جز کسانی‌که رحمت الهی شامل حال‌شان شود و الله از آن‌ها حمایت کند .. در چنین حالتی است که شیطان دعوتگر را از دین می‌دزدد و به دنیا و امکانات رفاهی و پست‌های دنیوی سرگرمش می‌کند تا جایی که از دین و دین‌داری باز می‌ماند.

اما وضعیت مخالفت و بی‌توجهی مردم، سخت‌تر و تحملش برای دعوتگر مشکل‌‌تر است؛ زیرادر این حالت است که دعوتگر بیش‌تر به الله روی‌ می‌آورد و متوجه او تعالی می‌شود و با الله ارتباط برقرار می‌کند، این موجب می‌شود که الله دعوتگر را یاری کند، همان‌طور که این حالت به رسول الله ج در طائف پیش آمد، آنگاه که مردم طائف او را طرد کردند و با خشونت تمام آزارش دادند، الله او را با جبرئیل و فرشته‌کوه‌ها حمایت کرد و سپس ورودش به مکه را فراهم و آسان نمود و در پی آن پیامبر ج را به معراج برد و سپس شرایط فراهم شد و به مدینه هجرت نمود و در ادامه اسلام قدرت یافت تا جایی که مردم گروه گروه مسلمان می‌شدند.

جمع بین دعا و دعوت 

 پیامبر گاهی برای نابودی مشرکین دعا می‌کرد .. و گاهی دعا می‌کرد که الله آن‌ها را هدایت کند.

اول: در هنگام قدرت نمایی مخالفین و شدت آزارها و ایجاد مانع بر سر راه ورد مردم به دین الله، پیامبر ج برای نابودی‌شان دعا می‌کرد. همان‌طور که در جنگ خندق وقتی مسلمانان را چنان تحت فشار قرار دادند که نتوانستند نماز بخوانند، برای نابودی‌شان دعا کرد. على س می‌گوید: (به هنگام جنگ احزاب (که طوایف عرب براى جنگ با پیامبر ج و نابودى اسلام مدینه را محاصره کرده بودند) پیامبر ج فرمود: الله خانه‌ها و قبرهای‌شان را پر از آتش کند، که ما را از خواندن نماز وسطى (عصر) تا غروب خورشید باز داشتند).[30]

دوم: در هنگامی‌که امید می‌رفت مسلمان شوند و دل‌هایشان برای پذیرش دین نرم شود، برای هدایت‌شان دعا می‌کرد.

 ابوهریره س می‌گوید: (طفیل بن عمرو دوسی و یارانش نزد پیامبر ج آمدند و گفتند: ای رسول الله! طایفه دوس، عصیان کردند و کفر ورزیدند. آنان را نفرین کن. مردم گمان کردند که (با نفرین رسول الله ج دوس، نابود خواهد شد. رسول الله ج (بر خلاف انتظار آن‌ها) دعای خیر کرد و فرمود: «الهی! دوس را هدایت کن و آن‌ها را بیاور).[31]

تدریجی بودن دعوت به سوی الله

دعوتگر اسلام را به کفار پیشنهاد کند اگر گفتند اسلام را به شرطی قبول می‌کنیم که نماز نمی‌خوانیم یا زکات نمی‌دهیم و .. از این افراد اسلام آوردن‌شان را قبول می‌کنیم؛ زیرامصلحت ایجاب می‌کند که موقتا اسلام ناقص‌شان را قبول کنیم به امید آن که بعدا تکمیل شود و این از کفر محض فرد بهتر است.

و رسول الله ج از تمام کسانی‌که قصد پذیرش اسلام را فقط با گفتن شهادتین داشتند، قبول می‌کرد و با همین اقرار به شهادتین از کشتن فرد خودداری  می‌کردند تا بعد از آن که لذت ایمان را می‌چشید، اسلام آوردن با انجام دستورات الله و خودداری از آن‌چه الله منع کرده بود، برایش فراهم می‌گردید.

[برادران و خواهران دعوتگر!] ما باید دل فرد کافر را بر اسلام به دست آوریم و به آنچه از اسلام قبول می‌کند، قناعت کنیم؛ زیرااز حقیقت اسلام بی‌خبر است و برخی احکام اسلام که از حکمت و فلسفه‌ی آن‌ها اطلاع ندارد، برایش سخت و سنگین خواهد بود. لذا وقتی اسلام را بپذیرد و با مسلمانان نشست و برخاست نماید، مسایل دین را یاد بگیرد، ایمانش تقویت خواهد شد و لذت ایمان را خواهد چشید و حتی از برخی مسلمانان - همان‌طور که در گذشته و حال ثابت شده - اسلام را بیش‌تر دوست دارند و متعهدترند. 

1- ابن عباس ب روایت می‌کند که معاذ بن جبل س گفت: پیامبر ج زمانی که مرا به یمن فرستاد فرمود: «تو نزد قومی می‌روی که اهل کتاب هستند؛ آنان را به گفتن لا اله الا الله و اینکه من پیامبر الله هستم، دعوت کن و چون شهادتین را گفتند، به آن‌ها خبر بده که الله در هر شبانه روز، پنج نماز بر آنان فرض کرده است؛ اگر پذیرفتند، به آن‌ها اعلام کن که الله زکات را در اموال‌شان بر آنان فرض نموده که از ثروتمندان‌شان گرفته و به فقیران‌شان داده می‌شود. اگر این فرمان را پذیرفتند، از گرفتن بهترین اموال آن‌ها (به عنوان زکات) بپرهیز و از دعای مظلوم بترس؛ زیرا هیچ حجابی، میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد).[32]

2- نصر بن عاصم لیثی از مردی از قبیله‌ی خود روایت می‌کند که نزد پیامبر ج رفت و مسلمان شد به شرط اینکه فقط در هر شبانه روز دو بار نماز بخواند، پیامبر ج از او قبول کرد.[33]

3- وهب بن منبه می‌گوید: جابر بن عبدالله س در مورد چگونگی وضعیت ثقیف به هنگام بیعت، سؤال کردم. گفت: (آن‌ها بر پیامبر ج شرط قرار دادند که صدقه (زکات) و جهاد بر آن‌ها واجب نباشد. و از پیامبر ج شنیدم که می‌گفت: بعد از آن که مسلمان شوند، بزودی زکات خواهند داد و بزودی در جهاد نیز شرکت می‌کنند).[34]

دسته‌های مختلف دعوتگر

دعوتگران در این زمان دسته‌ها مختلفی هستند:

اول: کسانی هستند که تحت تأثیر اخلاق یکی از دعوتگران، مردم را به سوی الله دعوت می‌دهند و همین که با آن دعوتگر اختلافی پیدا کنند و بین‌شان مشکلی پیش آید، دعوت را رها و با دعوتگران مخالفت و حتی دشمنی می‌کنند، چنین افرادی را الله به خاطر ایرادی که در نیتش وجود داشته از مسیر دعوت برگردانده است.

دوم: کسانی هستند که حل مشکلات و رسیدن به اهداف خود را در دعوت می‌بینند اما همین که وضع‌شان خوب شود و امکانات رفاهی و مادی‌شان زیاد و پول دار شوند، به دنیا سرگرم می‌شوند و دعوت را رها می‌کنند. چنین افرادی را الله از مسیر دعوت به خاطر ناقص بودن هدف‌شان، بر می‌گرداند.

سوم: کسانی هستند که مسیر دعوت به سوی الله را به خاطر خوبی‌ها و ثواب‌هایی که دارد، انتخاب می‌کنند، این افراد در دعوت به خودشان توجه دارند و به کسان دیگر توجه ندارند، این افراد اگر ثواب و نیکی‌ها را در غیر دعوت بیش‌تر و راحت‌تر بیابند، دعوت به سوی الله را رها می‌کنند. 

چهارم: کسانی هستند که به این هدف دعوت می‌دهند که دستور الله است و این‌ها را عبادت می‌کنند؛ زیرافرمان الهی است و مردم را به سوی الله دعوت می‌دهند؛ زیرادستور الله است، این‌ها در دعوت هدفِ کاملا درستی دارند، به همین دلیل الله نیز این‌ها را در مسیر دعوت ثابت قدم می‌دارد و یاری می‌کند و این‌ها را برای اجرای دستورات الهی فارغ می‌گرداند تا به سوی الله مردم را دعوت دهند. آری، این‌ دعوتگران در ارزشمندترین مقام‌ها و در بالاترین درجات قرار دارند.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ وَیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُواْ ٱلزَّکَوٰةَۚ وَذَٰلِکَ دِینُ ٱلۡقَیِّمَةِ٥ [البینة: 5]: «و آنان فرمان نیافتند جز اینکه فقط الله را عبادت کنند، درحالی‌که دین خود را برای او خالص گردانند (و از شرک و بت پرستی) به توحید (و دین ابراهیم) روی آورند. و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند و این است آیین راستین و مستقیم).

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠ [الکهف: 110]: «(ای پیامبر!) بگو: من فقط بشری هستم مثل شما، (امتیاز من این است که) به من وحی می‌شود، که تنها معبودتان، معبود یگانه است، پس هرکس به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد، و هیچ‌کس را در عبادت پروردگارش شریک نگرداند».

6- اصول دعوت انبیا و رسولان

الله انبیا و رسولان را برای دعوت به سه محور فرستاده است:

دعوت به سوی الله .. معرفی راهی که به الله می‌رسد .. و شرح حال مردم بعد از رسیدن به الله. در نتیجه؛

محور اول: در مورد شرح مباحث توحید و ایمان است.

محور دوم: شرح احکام شریعت الهی است.

محور سوم: معرفی روز آخرت و پاداش و عذاب و بهشت و دوزخ است.

به این ترتیب دعوت به سوی الله معرفی الله با اسم‌ها، صفات و افعال او تعالی و بیان عظمت، قدرت اوست و معرفی نعمت‌ها، احسان الله به خلق و اینکه فقط الله خالق، مالک و مدبر تمام نظام هستی است و هرچه غیر از الله هستند، مخلوق‌اند و چیزی در اختیار ندارند و فقط الله مستحق عبادت است نه کس یا چیزی دیگر.

این اولین، بهترین و بالاترین جایگاه و اصل دعوت و اساس و کامل‌ترین آن است. الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٣ [فصلت: 33]: «و چه کسی خوش گفتارتر است از کسی‌که به سوی الله دعوت می‌دهد، و کار شایسته انجام می‌کند، و می‌گوید: «بطور قطع من از مسلمانان هستم؟!».

سپس دعوت برای شرح روز آخرت است با پند دادن، تشویق و ترساندنِ با توضیح صفات بهشت و وحشت‌های دوزخ و وعده‌ها و وعیدها و دیگر اموری که در عرصات قیامت اتفاق خواهد افتاد.

بعد از این دعوت به احکام و برنامه‌های دین با شرح ثواب‌ها، مسایل، حرام‌ها، حلال‌ها، واجبات، حقوق، آداب و سنت‌ها است.

آری، در مکه دعوت به شناخت الله، روز آخرت و احوال رسولان با امت‌های‌شان بود. در مدینه الله دین را با احکام کامل نمود، در نتیجه هرکس به روز آخرت ایمان آورده بود، احکام را قبول می‌کرد. اما کافران و منافقان نتوانستند قبول کنند. و الله مؤمنان را عزت داد و پیروز گردانید و کفار را شکست داد و ذلیل نمود و سپس مردم گروه گروه دین الله را قبول کردند. الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَیۡتَ ٱلنَّاسَ یَدۡخُلُونَ فِی دِینِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا٣ [النصر: 1-3]: «(ای پیامبر) هنگامی‌که یاری الله و پیروزی فرا رسید. و مردم را دیدی که گروه گروه در دین الله داخل می‌شوند. پروردگارت را با حمد تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه، قطعا او بسیار توبه پذیر است».

الگوی در دعوت به سوی الله

الگوی دعوت به سوی الله انبیا و رسولان هستند، همان کسانی‌که الله آن‌ها را انتخاب نمود و برگزید و پرورش داد. الله به محمد ج دستور داد که به طور عام به انبیا و رسولان قبل از خودش اقتدا کند و به صورت خاص دستور داده است که به ابراهیم اقتدا نماید. و ملت ابراهیم این است که همه چیز خود را به خاطر دین فدا کنند و با جان، مال، وقت، شهر، خانواده، همسر و فرزندان را فدای دین الله نمایند. و الله به ما دستور داده است که تمام احوال زندگی رسول الله را الگوی خود قرار دهیم، به جز اموری که مخصوص ایشان است. به این ترتیب هر مسلمان باید در اهداف، اقوال، رفتار و اخلاق، رسول الله را الگوی خود قرار دهد.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَۚ فَإِن یَکۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَکَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّیۡسُواْ بِهَا بِکَٰفِرِینَ٨٩ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ قُل لَّآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰلَمِینَ٩٠ [الأنعام: 89-90]: «آن‌ها کسانی هستند که کتاب و حکمت و نبوت به آنان دادیم، پس اگر این (مشرکان) به آن (آیات قرآن) کفر ورزند، به طور قطع ما گروهی را بر آن می‌گماریم که نسبت به آن کافر نیستند. آن‌ها کسانی هستند که الله هدایت‌شان کرده است؛ پس به روش آنان اقتدا کن، بگو: «من در برابر این (رسالت) پاداشی از شما نمی‌طلبم، این (رسالت و دعوت) چیزی جز (پند و) یاد آوری برای جهانیان نیست».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ثُمَّ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ أَنِ ٱتَّبِعۡ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٢٣ [النحل: 123]: «سپس به تو (ای پیامبر!) وحی کردیم که از آیین ابراهیم که حنیف بود و از مشرکان نبود؛ پیروی کن».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا٢١ [الأحزاب: 21]: «قطعاً برای شما در زندگی رسول الله الگوی نیکویی است، برای آنان که به الله و روز آخرت امید دارند، و الله را بسیار ذکر می‌کنند».

سیرت انبیا در دعوت به سوی الله

اعمال و اخلاق انبیا از سیرت آن‌ها گرفته می‌شود.

آری، انبیا مسافت‌های طولانی در راه دعوت به سوی الله پیموده‌اند، قدم‌های‌شان در راه الله خاک آلوده شده است، مال و جان‌ خود را به خاطر اعلای کلمة الله فدا کردند، از پیشانی‌شان عرق می‌ریخت و پاهای‌شان زخمی می‌شد، فقط به خاطر یاری دادن دین الله. و پیامبران در راه الله آزمایش‌ها شدند، آزارها تحمل کردند، هجرت نمودند، از خانه و کاشانه‌ی خود اخراج می‌شدند، در راه الله جنگیدند و کشته شدند، زخمی شدند، گرسنگی‌ها تحمل کردند، لرزه‌ها به جان‌شان افتاد، طرد شدند، دشنام‌ها شنیدند، طعنه‌ها و تهمت‌ها به آن‌ها زده شد، کتک‌ها خوردند. اما انبیا با دلسوزی و صبر دعوتِ به سوی الله را ادامه دادند تا یاری الله فرارسید و خلق به وسیله‌ی آن‌ها از کفر و دوزخ نجات یافت.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَآءَکَ مِن نَّبَإِیْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣٤ [الأنعام: 34]: «و براستی پیامبرانی پیش از تو تکذیب شدند، و در برابر تکذیب‌ها صبر کردند و (در این راه) آزارها دیدند؛ تا یاری ما به آنان رسید، و هیچ‌کس نمی‌تواند کلام الله را تغییر دهد، و قطعاً برخی از اخبار پیامبران به تو رسیده است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَیۡ‍َٔسَ ٱلرُّسُلُ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ کُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَآءُۖ وَلَا یُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ١١٠ لَقَدۡ کَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا کَانَ حَدِیثٗا یُفۡتَرَىٰ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١١١ [یوسف: 110-111]: «[کافران پیوسته به انکار خود ادامه دادند] تا آنگاه که پیامبران [از قوم خود] نا امید شدند، و (مردم) پنداشتند که به آن‌ها دروغ گفته شده است، (در این هنگام) یاری ما به سراغ‌شان آمد، آنگاه هرکس را که خواستیم نجات یافت، و عذاب ما از قوم گناه کار باز نخواهد گشت. یقیناً در داستان‌های‌شان عبرتی برای خردمندان است، این (قرآن) سخنی نبود که (به دروغ) بافته شود، بلکه تصدیق کننده‌ی کتاب‌هایی است که پیش از آن است، و بیان کننده (و شرح) هرچیز است، و هدایت و رحمت برای گروهی است که ایمان می‌آورند».

احوال مردم بعد از دعوت

مردم بعد از دعوت پیامبران و رسولان یا ایمان می‌آورند و یا کافر می‌مانند:

هرکس ایمان بیاورد الله او را با خوشی‌ها و تلخی‌ها امتحان می‌کند، بسی اوقات مردم با اهل ایمان دشمنی می‌کنند و آن‌ها را آزار می‌دهند، تا مؤمن راستین از دروغین مشخص شود و مؤمن از منافق باز شناخته شود. اما کسانی‌که به پیامبران ایمان نیاوردند با مجازات‌های بزرگ، دردناک و مستمری روبرو شدند.

به این ترتیب ناگزیر همه، مؤمن و غیر مؤمن در زندگی دنیا با دردها و رنج‌ها روبرو می‌شوند، البته مؤمنان در دنیا و در ابتدای ایمان آوردن با مشکلات و سختی‌هایی روبرو می‌شوند و سپس عاقبت پسندیده در دنیا و آخرت به دست می‌آورند. و به برخی از کفار در دنیا نعمت‌ها و لذت‌های خیالی داده می‌شود، سپس در دنیا و آخرت به عذاب ابدی گرفتار می‌شوند.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن یُتۡرَکُوٓاْ أَن یَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا یُفۡتَنُونَ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَیَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْ وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱلۡکَٰذِبِینَ٣ [العنکبوت: 2-3]: «آیا مردم پنداشتند که چون بگویند: «ایمان آوردیم» (به حال خود) رها می‌شوند، و آنان آزمایش نمی‌شوند؟! و به راستی کسانی را که پیش از آن‌ها بودند؛ آزمودیم، البته الله کسانی را که راست گفتند مشخص می‌کند و دروغگویان را (نیز) مشخص خواهد نمود».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١٩٦ مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٩٧ لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ١٩٨ [آل عمران: 196-198]: «رفت و آمد (قدرت نمایی و تن پروری) کافران در شهرها، تو را نفریبد! (این) متاع ناچیزی است، پس جایگاه‌شان دوزخ است، و چه بد جایگاهی است. ولی کسانی‌که از پروردگارشان ترسیدند، برای آن‌ها باغ‌هایی است که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، جاودانه در آن می‌مانند، (این) پذیرایی از جانب الله است، و آنچه در نزد الله است؛ برای نیکوکاران بهتر است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَلَا تُعۡجِبۡکَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ٥٥ [التوبة: 55]: «پس (فزونی) اموال‌شان و اولاد‌شان، تو را شگفت زده نکند، زیرا الله می‌خواهد به (وسیله) آن، آن‌ها را در زندگی دنیا عذاب کند، و درحالی‌که کافرند جان‌شان بر آید».

اعمال انبیا و رسولان و پیروان‌شان

ایمان و یقین انبیا و رسولان از همه مردم کامل‌تر، اخلاق و ادب‌شان بهتر و گفتار و رفتارشان ارزشمندتر است. الله به همه انبیا و رسولان دو چیز داده است: ایمان و اعمال صالح و سپس به آن‌ها دستور داده است که این را به مردم برسانند و این امت را به همان چیزی دستور داده است که به انبیا و رسولان دستور داده بود.

و برای ترویج ایمان و اعمال صالح، انبیا و رسولان و پیروان‌شان در زمین با اخلاق نیکو دعوت می‌دهند و مردم را به عقیده‌ی توحید، ایمان و اعمال صالح می‌آورند و محبوب‌ترین چیز در نزد آنان ایمان به الله و اعمال صالح و اخلاق نیکو بوده است.

و آنان همواره شوق دیدار پروردگار خود را داشتند .. و به سوی خشنودی الله .. و به سوی نعمت‌های بهشت .. و به سوی قصرهای بهشتی در حرکت بوده‌اند.

و آنان ایمان آوردند، جهاد کردند، دین و احکام الهی را به مرد رساندند و در این راه صبر نمودند، در نتیجه الله از آنان خشنود گردید و آنان هم از الله راضی شدند. الله ما و شما را از آنان بگرداند!

این نموداری از تربیت الهی‌ انبیا و رسولان و پیروان‌شان و سیرت آنان در عرصه‌ی دعوت به سوی الله بود و اصولی بود که با آن مردم را به سوی الله دعوت می‌دادند تا تمام دعوت‌گران به آن‌ها اقتدا کنند.

اصولی از دعوت انبیا و رسولان

دعوت به توحید، ایمان به الله و عبادت تنها الله که یکتاست و شریکی ندارد، اصل اساسی دعوت همه‌ی انبیا و رسولان و پیروان بر حق‌شان بوده و هست و خواهد بود.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِیٓ إِلَیۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ٢٥ [الأنبیاء: 25]: «و (ما) پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آن که به او وحی کردیم که: معبود[برحق]ی جز من نیست، پس فقط مرا عبادت کنید».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢ لَمۡ یَلِدۡ وَلَمۡ یُولَدۡ٣ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ کُفُوًا أَحَدُۢ٤ [الإخلاص: 1-4]: «[ای پیامبر] بگو: او الله، یکتا و یگانه است. الله بی‌نیاز است (و همه نیازمند او هستند). نه (فرزندی) زاده و نه زاده شده است. و هیچ‌کس همانند و همتای او نبوده و نیست».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَیۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٣٦ [النحل: 36]: «و به یقین که ما در (میان) هر امت پیامبری را فرستادیم که: «فقط الله را عبادت کنید و از طاغوت دوری نمایید» پس الله برخی از آنان را هدایت کرد و بر برخی از آنان گمراهی محقق گشت، پس [بنابراین] در زمین بگردید، ببینید که عاقبت تکذیب کنندگان چه شده است».

رساندن دین الله به مردم و نصیحت‌شان

1- الله تعالی در مورد رسولان می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَیَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا یَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِیبٗا٣٩ مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَٰکِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا٤٠ [الأحزاب: 39-40]: «(همان) کسانی‌که پیام‌های الله را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ‌کس جز او نمی‌ترسند، و الله برای حساب گری (اعمال‌شان) کافی است. محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نیست، و لیکن رسول الله و خاتم پیامبران است، و الله به هرچیز آگاه است».

2- الله تعالی در مورد نوح ÷ می‌فرماید: ﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٦٢ [الأعراف: 62]: «پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و شما را اندرز می‌دهم، و از (شریعت) الله چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید».

3- الله تعالی خطاب به محمد ج می‌فرماید: ﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ یَعۡصِمُکَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٦٧ [المائدة: 67]: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، (به مردم) برسان، و اگر (این کار را) نکنی، رسالت او را نرسانده‌ای، و الله تو را از (شر) مردم حفظ می‌کند، قطعا الله گروه کافران را هدایت نمی‌‌کند».

دعوت مردم در خانه‌ها، بازارها، روستاها و شهرها

1- الله تعالی خطاب به موسی ÷ می‌فرماید: ﴿ٱذۡهَبۡ أَنتَ وَأَخُوکَ بِ‍َٔایَٰتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکۡرِی٤٢ ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّیِّنٗا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ٤٤ [طه: 42-44]: «تو و برادرت با آیات من برو، و در ذکر من سستی نکنید. به سوی فرعون بروید، قطعاً او سرکشی کرده است. به نرمی با او سخن بگویید، شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٢٠ ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ٢١ وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٢٢ [یس: 20-22]: «و مرد (مؤمنی) از دورترین نقطه‌ی شهر شتابان آمد، (و خطاب به مردم) گفت: «ای قوم من! پیامبران (الله) را پیروی کنید. کسانی را پیروی کنید که از شما مزدی نمی‌خواهند، و خودشان هدایت یافته‌اند. و مرا چه شده که عبادت نکنم کسی را که مرا آفریده است، و به سوی او باز گردانده می‌شوید؟».

3- رسول الله ج به ملاقات مردم می‌رفت، به دنبال‌شان به خانه‌های آن‌ها می‌رفت و آن‌ها را به دین الله دعوت می‌داد و خودش را به قبایل پیشنهاد می‌کرد تا از ایشان حمایت کنند و می‌فرمود: (ای مردم! لااله الاالله بگویید تا رستگار شوید).[35]

4- اسامه بن زید س می‌گوید: پیامبر ج به عیادت سعد بن عباده می‌رفت که از کنار مجلسى گذشت که جماعت مختلفى از مسلمانان و مشرکان و یهودیان نشسته بودند، .. پیامبر ج بر اهل مجلس سلام کرد، ایستاد و از الاغ پایین آمد و آنان را به‌سوى الله دعوت نمود و برای‌شان قرآن تلاوت کرد ..).[36] پیامبران همواره مشغول ذکر الله و استغفار بودند

1- الله تعالی در مورد ابراهیم ÷ می‌فرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ٣٩ رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ٤٠ [إبراهیم: 39-40]: «ستایش از آنِ الله است که در (سن) پیری، اسماعیل و اسحاق را به من عطا فرمود، مسلماً پروردگار من شنونده‌ی دعاست. پروردگارا! مرا بر پا دارنده‌ی نماز قرار بده، و از فرزندانم (چنین فرما)، پروردگارا! و دعای مرا بپذیر!».

 2- عایشه ل روایت می‌کند که: (رسول الله ج در همه حال مشغول ذکر الله بود).[37]

3- اغر مزنی س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: (گاهی دلم می‌گیرد لذا من در هر روز صد بار استغفار می‌کنم).[38]

پیامبر با نوشتن نامه به پادشاهان کفار آن‌ها را به اسلام دعوت داد

انس س روایت می‌کند که پیامبر ج به کسری، قیصر، نجاشی و دیگر حاکمان جبار نامه نوشت و آن‌ها را به سوی الله دعوت داد.[39]

دعا برای هدایت مشرکین

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ١٢٥ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با روشی که نیکو‌تر است، با آن‌ها (گفتگو و) مناظره نما، بی‌تردید پروردگارت به (حال) کسی‌که از راه او گمراه شده است؛ داناتر است، و (نیز) او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».

2- ابوهریره س می‌گوید: (طفیل بن عمرو دوسی و یارانش نزد پیامبر ج آمدند و گفتند: ای رسول الله! طایفه دوس، عصیان کرده و کفر ورزیدند. آنان را نفرین کن. مردم گمان کردند که (با نفرین رسول الله ج دوس، نابود خواهد شد. رسول الله ج (بر خلاف انتظار آن‌ها) دعای خیر کرد و فرمود: «الهی! دوس را هدایت کن و آن‌ها را بیاور).[40]

3- ابوهریره س روایت می‌کند که من مادرم را که مشرک بود به اسلام دعوت می‌کردم، یک روز که او را دعوت دادم، درباره‌ی رسول الله ج سخن زشتی گفت .. گفتم: ای رسول الله ج .. دعا کن الله مادرم را هدایت کند! رسول الله ج فرمود: الهی! مادر ابوهریره را هدایت کن!).[41]

4- عبدالله بن مسعود س می‌گوید: گویى اکنون همان وقتى است که به پیامبر ج نگاه مى‌کردم که در مورد شرح حال یکى از پیامبران سخن مى‌گفت، که قومش او را زده و بدنش را زخمى و خون آلود کرده بودند، این پیامبر ÷ درحالى‌که خون را از صورتش پاک مى‌کرد مى‌گفت: الهی! قومم را ببخش که این‌ها نمى‌فهمند).[42]

ابراز قدرت و توانمندی در برابر کفار سرکش

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالُواْ یَٰهُودُ مَا جِئۡتَنَا بِبَیِّنَةٖ وَمَا نَحۡنُ بِتَارِکِیٓ ءَالِهَتِنَا عَن قَوۡلِکَ وَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ٥٣ إِن نَّقُولُ إِلَّا ٱعۡتَرَىٰکَ بَعۡضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوٓءٖۗ قَالَ إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ٥٥ إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٥٦ [هود: 53-56]: «ای هود! برای ما دلیل روشنی نیاورده‌ای و ما به (خاطر) گفتار تو معبودهای خود را رها نمی‌کنیم، و ما به تو ایمان نمی‌آوریم ما (چیزی) جز این نمی‌گویم که «برخی از معبودان ما آسیبی به تو رسانده‌اند». (هود) گفت: «من الله را گواه می‌گیرم، و شما (نیز) گواه باشید که من از آنچه شریک (الله) قرار می‌دهید، بیزارم، غیر از او، پس همگی برای من نقشه بکشید، آنگاه مرا مهلت ندهید. من به الله که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم، هیچ جانداری نیست مگر آن که پیشانی‌اش به دست او (الله) است، قطعاً پرودگارم بر راه راست است».

2- و الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿قُلۡ إِنَّنِی هَدَىٰنِی رَبِّیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ دِینٗا قِیَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۚ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٦١ قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٦٢ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٦٣ [الأنعام: 161-163]: «بگو: قطعاً پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است، دین درست (و پا بر جا)، دین (حنیف) ابراهیم حق پرست، که از مشرکان نبود. بگو: «قطعاً نمازم، و عبادت (و قربانی) من، و زندگی و مرگ من، همه برای الله پروردگار جهانیان است. شریکی برای او نیست، و به این مأمور شده‌ام، و من نخستین مسلمانم».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَدۡ کَانَتۡ لَکُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنکُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ کَفَرۡنَا بِکُمۡ وَبَدَا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ [الممتحنة: 4]: «قطعاً برای شما الگوی خوبی در (زندگی) ابراهیم و همراهانش وجود دارد، آنگاه که به قوم خود گفتند: «ما از شما و از آنچه غیر از الله عبادت می‌کنید، بیزاریم، به شما کافر شده‌ایم، و میان ما و شما برای همیشه عداوت و دشمنی آشکار شده است، تا اینکه به الله یگانه ایمان آورید مگر آن سخن ابراهیم که به پدرش گفت: «البته من برایت طلب آمرزش می‌کنم، و در برابر الله هیچ اختیاری برای تو ندارم[و هیچ کاری از دستم بر نمی‌آید]» پروردگارا! بر تو توکل کردیم، و به سوی تو روی آوردیم، و بازگشت (همه) به سوی توست».

4- الله تعالی در مورد ساحران فرعون بعد از آن که ایمان آوردند، می‌فرماید: ﴿قَالُواْ لَن نُّؤۡثِرَکَ عَلَىٰ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلَّذِی فَطَرَنَاۖ فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍۖ إِنَّمَا تَقۡضِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَآ٧٢ إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغۡفِرَ لَنَا خَطَٰیَٰنَا وَمَآ أَکۡرَهۡتَنَا عَلَیۡهِ مِنَ ٱلسِّحۡرِۗ وَٱللَّهُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ٧٣ [طه: 72-73]: «گفتند: «سوگند به آن که ما را آفریده است، هرگز تو را بر این دلایل روشنی که برای ما آمده، ترجیح نمی‌دهیم، پس به هر حکمی که می‌خواهی حکم کن، تو تنها می‌توانی در این زندگی دنیا حکم کنی. ما به پروردگار خود ایمان آورده‌ایم تا گناهان‌ ما و آنچه را از سحر که ما را به آن وادار کردی، بر ‌ما ببخشاید، و الله بهتر و پایدارتر است».

سخت‌گیری و ابراز قدرت در برابر کفار و منافقان و سرکشان

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ [الفتح: 29]: «محمد فرستاده الله است و کسانی‌که با او هستند در برابر کافران سرسخت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلۡکُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱغۡلُظۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٧٣ [التوبة: 73]: «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و برآنان سخت‌گیر باش، و جایگاه‌شان دوزخ است و چه بد سرانجامی است).

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ ٱلۡکُفَّارِ وَلۡیَجِدُواْ فِیکُمۡ غِلۡظَةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ١٢٣ [التوبة: 123]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! با کسانی‌که از کافران که نزدیک شمایند، بجنگید، و باید آن‌ها در شما شدت و درشتی بیابند، و بدانید که الله با پرهیزگاران است».

مدارای با کفار در هنگام ترس و خطر

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ٢٨ [آل عمران: 28]: «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست و ولی خود بگیرند، و هرکس چنین کند، با الله هیچ رابطه‌ای ندارند و (عهد و پیمان او با الله گسسته شده است). مگر این‌که (از آزار و اذیت) آن‌ها بترسید (در ظاهر با آنان دوستی کنید). و الله شما را از (کیفر) خودش برحذر می‌دارد، و بازگشت به سوی الله است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿مَن کَفَرَ بِٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ إِیمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنۡ أُکۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَٰکِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡکُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٦ [النحل: 106]: «کسی‌که بعد از ایمانش به الله کافر شود (باز خواست می‌شود) مگر کسی‌که به زور (به کفر) وا داشته شود درحالی‌‌که قلبش به ایمان آرام باشد، لیکن کسی‌که سینه‌ی خود را برای (پذیرش) کفر بگشاید، خشم الله برآنان است، و برای آن‌ها عذاب بزرگی خواهد بود».

دعوت به سوی الله و راهی که به الله می‌رسد و نعمت‌‌های ‌مدعوین بعد از رسیدن

1- الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٨ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت می‌کنم، و کسانی‌که از من پیروی کردند (نیز چنین می‌کنند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم».

2- الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ١٢٥ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت نما، و با روشی که نیکوتر است، با آن‌ها (بحث و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به (حال) کسی‌که از راه او گمراه شده است؛ داناتر است، و (نیز) او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».

3- الله تعالی می‌فرماید:‌﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَتُنذِرَ یَوۡمَ ٱلۡجَمۡعِ لَا رَیۡبَ فِیهِۚ فَرِیقٞ فِی ٱلۡجَنَّةِ وَفَرِیقٞ فِی ٱلسَّعِیرِ٧ [الشورى: 7]: «و این چنین قرآنی عربی به تو وحی کردیم تا «ام القری» (مکه) و کسانی را که اطراف آن هستند هشدار دهی، و از روز جمع شدن (روز قیامت) که در آن هیچ شک و تردیدی نیست، بترسانی، (که در آن روز) گروهی در بهشت، و گروهی در آتش سوزانند!».

دعوت مردم به زبان خودشان و فرستادن رسولان از مردم

1- الله تعالی می‌فرماید:‌﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِیُبَیِّنَ لَهُمۡۖ فَیُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٤ [إبراهیم: 4]: «و ما هیچ پیامبری را، مگر به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آن‌ها بیان کند، پس الله هرکس را بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را بخواهد هدایت می‌کند، و او عزیز حکیم است».

2- الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ١٦٤ [آل عمران: 164]: «به راستی که الله بر مؤمنان منّت نهاد، هنگامی‌که در میان آنان پیامبری از خودشان بر انگیخت، که آیات آن (قرآن) را بر آنان می‌خواند و پاک‌شان می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت (سنت) می‌آموزد، و اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».

توازن بین عبادت و دعوت

1-الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ١ قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا٣ أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا٤ إِنَّا سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلٗا ثَقِیلًا٥ [المزمل: 1-5]: «ای جامه برخود پیچیده. شب را جز اندکی بپا خیز (و عبادت کن). نیمه‌ای از آن را، یا اندکی از آن کم کن. یا اندکی بر (نصف) آن بیفزا، و قرآن را با ترتیل و تأمل بخوان. یقیناً ما به زودی سخنی سنگین بر تو نازل خواهیم کرد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ٢ وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦ وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧ [المدثر: 1-7]: «ای جامه بر سر کشیده! برخیز و بیم ده. و پروردگارت را بزرگ شمار. و لباس‌هایت را پاکیزه‌دار. و از پلیدی دوری کن. و نباید برای افزون خواهی چیزی را بدهی. و برای (خوشنودی) پروردگارت شکیبا باش».

احوال امت‌ها با پیامبران علیهم الصلاة و السلام

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَکُلّٗا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَۚ وَجَآءَکَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَقُّ وَمَوۡعِظَةٞ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٠ [هود: 120]: «و ما هریک از اخبار پیامبران را بر تو باز گو کردیم تا به وسیله‌ی آن، دلت را استوار گردانیم، و در این (قرآن) برای تو حق، و برای مؤمنان موعظه و تذکری آمده است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَقَدۡ کَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا کَانَ حَدِیثٗا یُفۡتَرَىٰ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١١١ [یوسف: 111]: «یقیناً در داستان‌های‌شان عبرتی برای خردمندان است، این (قرآن) سخنی نبود که (به دروغ) بافته شود، بلکه تصدیق کننده‌ی کتاب‌هایی است که پیش از آن است، و بیان کننده (کلیات) هرچیز [از مسایل اعتقادی، عبادی و اخلاقی] است، و هدایت و رحمت برای گروهی است که ایمان می‌آورند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ [الأعراف: 176]: «پس (این) داستان‌ها را (بر آن‌ها) باز گوکن، شاید بیندیشند».

دعوت به سوی الله بدون توجه به مخالفت مخالفان، باید ادامه داشته باشد

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٩٤ إِنَّا کَفَیۡنَٰکَ ٱلۡمُسۡتَهۡزِءِینَ٩٥ ٱلَّذِینَ یَجۡعَلُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ٩٦ [الحجر: 94-96]: «پس (ای پیامبر!) به آنچه مأمور شده‌ای آشکارا ابلاغ کن، و از مشرکان روی بگردان. قطعاً ما (شر) مسخره‌کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. کسانی‌که معبود دیگری با الله قرار می‌دهند، سپس بزودی خواهند دانست».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَذَرۡنِی وَمَن یُکَذِّبُ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِیثِۖ سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ٤٤ وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ٤٥ [القلم: 44-45]: «پس (ای پیامبر) مرا با آن کسی‌که این سخن (قرآن) را تکذیب می‌کند وا گذار، ما آنان را از آنجایی که نمی‌دانند بتدریج خواهیم گرفت و به آن‌ها مهلت می‌دهم، قطعاً تدبیر من استوار (و محکم) است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَا کُنتَ تَرۡجُوٓاْ أَن یُلۡقَىٰٓ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبُ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۖ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرٗا لِّلۡکَٰفِرِینَ٨٦ وَلَا یَصُدُّنَّکَ عَنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بَعۡدَ إِذۡ أُنزِلَتۡ إِلَیۡکَۖ وَٱدۡعُ إِلَىٰ رَبِّکَۖ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٨٧ [القصص: 86-87]: «و تو امید نداشتی که کتاب (آسمانی) بر تو داده شود، جز اینکه رحمت پروردگارت بود، پس هرگز پشتیبان کافران مباش. و هرگز (کافران) تو را از آیات الله، بعد از آن که برتو نازل شد، باز ندارند، و به سوی پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَبَعَثۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٖ نَّذِیرٗا٥١ فَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا کَبِیرٗا٥٢ [الفرقان: 51-52]: «و اگر می‌خواستیم در هر قریه و دیاری بیم دهنده می‌فرستادیم. پس (ای پیامبر!) از کافران اطاعت مکن، و به وسیله آن (قرآن) با آن‌ها (در) جهاد بزرگی (مبارزه) کن».

بر کسانی‌که دین را قبول نمی‌کنند، نباید اندوه و تأسف خورد

1- الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿فَلَعَلَّکَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَکَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ أَسَفًا٦ إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِینَةٗ لَّهَا لِنَبۡلُوَهُمۡ أَیُّهُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗا٧ [الکهف: 6-7]: «پس گویی می‌خواهی در پی ایشان خود را از غم و اندوه هلاک سازی، اگر به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند ما آنچه که روی زمین است، زینت آن قرار داده‌ایم، تا آن‌ها را بیازماییم که کدام یک‌شان عمل بهتر می‌کنند».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَیَحۡزُنُکَ ٱلَّذِی یَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ٣٣ [الأنعام: 33]: «قطعاً ما می‌دانیم که آنچه می‌گویند، تو را غمگین می‌کند، پس آن‌ها (در حقیقت) تو را تکذیب نمی‌کنند، بلکه (این) ستم‌کاران، آیات الله را انکار می‌کنند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿أَفَمَن زُیِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُکَ عَلَیۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ٨ [فاطر: 8]: «آیا کسی‌که عمل زشتش برای او آراسته شده، سپس آن را نیک (و زیبا) می‌بیند (همانند کسی است که چنین نیست؟) قطعاً الله هرکس را که بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند، پس نباید که جانت به خاطر شدت تأسف (و حسرت) بر آنان از بین برود، بی‌شک الله به آنچه انجام می‌دهند؛ داناست».

بشارت و هشدار

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا٤٥ وَدَاعِیًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِیرٗا٤٦ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا کَبِیرٗا٤٧ [الأحزاب: 45-47]: «ای پیامبر! ما تو را گواه، و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و دعوت کننده به سوی الله به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار دادیم و مؤمنان را بشارت ده که برای آنان از جانب الله فضل بزرگی است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَۖ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٤٨ وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ٤٩ [الأنعام: 48-49]: «و ما پیامبران را جز بشارت دهنده و بیم دهنده نمی‌فرستیم، هرکس که ایمان آورد و (خویشتن را) اصلاح کند نه ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می‌شوند. و کسانی‌که آیات ما را تکذیب کردند؛ به خاطر  (کفر و) نافرمانی‌شان عذاب به آنان می‌رسد».

3- ابوموسی س روایت می‌کند که هرگاه پیامبر ج کسی از یاران خود را برای انجام کاری مأمور می‌کرد، می‌فرمود: (در امور دین، آسان بگیرید و سخت گیر نباشید. مژده دهید و متنفر نکنید).[43]

امر به معروف و نهی از منکر

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٥٧ [الأعراف: 157]: «آنان که از (این) رسول (الله)، پیامبر «أمی» (درس ناخوانده) پیروی می‌کنند که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، نوشته می‌یابند. آنان را به (کارهای) خوب و پسندیده فرمان می‌دهد و از زشتی (و کارهای ناپسند) بازشان می‌دارد. و پاکیزه‌ها را برای‌شان حلال می‌گرداند، و پلیدی‌ها را بر آنان حرام می‌کند، و بارهای سنگین، و قید (و زنجیرهایی) را که بر آن‌ها بود، از (دوش) آن‌ها بر می‌دارد، پس کسانی‌که به او ایمان آوردند، و او را گرامی داشتند، و او را یاری دادند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنانند که رستگارند».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠ [آل عمران: 110]: «شما بهترین امتی هستید که برای [نجات و سعادت] مردم [به میدان جهاد و دعوت] بیرون آمده‌اند و امر به معروف [اسلام و توحید] و نهی از منکر [کفر و شرک] می‌کنید و به الله ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورند، برای آنان بهتر است. [ولى تنها] برخی از آن‌ها با ایمانند و اکثر آن‌ها فاسق [و خارج از عقیده‌ی صحیح و توحید الوهیت] مى‌باشند».

ربط دادن دل مؤمنان به پروردگارشان و وعده بهشت در برابر اعمال نیک

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالَ إِنَّمَآ أَشۡکُواْ بَثِّی وَحُزۡنِیٓ إِلَى ٱللَّهِ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٨٦ یَٰبَنِیَّ ٱذۡهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَاْیۡ‍َٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ لَا یَاْیۡ‍َٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ٨٧ [یوسف: 86-87]: «[یعقوب] گفت: «من شرح غم و پریشانی خود را تنها به الله می‌گویم، (و به او شکایت می‌کنم) و از الله چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید‌ای پسران من! بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید، و از رحمت الله ناامید نشوید؛ زیراجز گروه کافران کسی از رحمت الله ناامید نمی‌شود».

2- عبدالله بن عباس می‌گوید: (روزی پشت سر پیامبر ج بر مرکب‌شان سوار بودم که فرمود: فرزندم، می‌خواهم کلماتی به تو آموزش دهم؛ [احکام و قوانین دین] الله را رعایت کن تا تو را حفظ کند. بیاد الله باش او را در برابرت می‌یابی. هرگاه چیزی می‌خواستی فقط از الله بخواه، و هرگاه کمک خواستی فقط از الله کمک بگیر و بدان که اگر تمام مردم جمع شوند تا به تو نفعی برسانند، نمی‌توانند نفعی برسانند مگر همان چیزی را که الله برایت نوشته است و اگر همه مردم جمع شوند تا به تو ضرری برسانند، نمی‌توانند، ضرری برسانند به جز آن‌چه الله برایت نوشته و مقدر کرده است. قلم‌ها برداشته شده و پرونده‌ها خشک شده‌اند).[44]

3- سهل بن سعد س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: (هرکس، به من ضمانت دهد که دهان و شرمگاهش را حفظ کند، من هم بهشت را برایش ضمانت می‌کنم).[45]

گفتار نیک با مردم

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا٧٠ یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا٧١ [الأحزاب: 70-71]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از الله بترسید، و سخن درست (و حق) بگویید تا (الله) کارهای‌تا‌ن را برای‌تان اصلاح کند، و گناهان‌تان را بیامرزد، و هرکس از الله و پیامبرش اطاعت کند؛ قطعاً به کامیابی عظیمی دست یافته است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا٥٣ [الإسراء: 53]: «و به بندگانم بگو: (با یکدیگر) سخنی بگویند که آن بهترین باشد، قطعاً شیطان میان آن‌ها فتنه (و فساد) می‌کند، به راستی که شیطان دشمن آشکاری برای انسان است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّیِّنٗا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ٤٤ [طه: 43-44]: «تو و برادرت به سوی فرعون بروید، قطعاً او سرکشی کرده است. به نرمی با او سخن بگویید، شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد».

در برابر دعوت، درخواست مزد نشود

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُکُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَکُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٞ٤٧ [سبأ: 47]: «(ای پیامبر!) بگو: هر مزدی که از شما خواسته‌ام؛ پس آن برای خود شما باشد، پاداش من تنها نزد الله است، و او بر همه چیز گواه است».‌

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿کَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٠٥ إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ١٠٦ إِنِّی لَکُمۡ رَسُولٌ أَمِینٞ١٠٧ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ١٠٨ وَمَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٠٩ [الشعراء: 105-109]: «قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند. هنگامی‌که برادرشان نوح به آن‌ها گفت: «آیا (از الله) نمی‌ترسید؟!». مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم. پس از الله بترسید، و مرا اطاعت کنید. و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی‌خواهم، مزد من تنها نزد پروردگار جهانیان است».

دلسوزی نسبت به مردم

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ١٥٩ [آل عمران: 159]: «پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرم خو (و مهربان) شدی، و اگر تند خو و سخت دل بودی، قطعاً از اطراف تو پراکنده می‌شدند، پس از آنان درگذر و برای‌شان آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاه که تصمیم گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکل کنندگان را دوست می‌دارد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ١٠٧ [الأنبیاء: 107]: «و (ای پیامبر!) تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».

3- ابوهریره س روایت می‌کند که گفتند ای رسول الله ج برای نابودی مشرکان دعا کن! فرمود: من نفرین کننده مبعوث نشده‌ام، بلکه دلسوز و رحمت برای مردم فرستاده ‌شده‌ام).[46]

نرم دلی و دل‌سوزی

الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِیصٌ عَلَیۡکُم بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ١٢٨ [التوبة: 128]: «به یقین که پیامبری از (میان) خود شما به سوی‌تان آمد که رنج‌های شما بر او دشوار (و گران) است، و بر (هدایت) شما سخت اصرار دارد، و (نسبت) به مؤمنان دل‌سوز (و) مهربان است».

نرمی و بخشش و گذشت

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ١٥٩ [آل عمران: 159]: «پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرم خو (و مهربان) شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی، قطعا از اطراف تو پراکنده می‌شدند، پس از آنان درگذر و برای‌شان آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاه که تصمیم[بر کاری] گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکل کنندگان را دوست می‌دارد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَإِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِیَةٞۖ فَٱصۡفَحِ ٱلصَّفۡحَ ٱلۡجَمِیلَ٨٥ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ٨٦ [الحجر: 85-86]: «و (ما) آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، جز به حق نیافریدیم، و قیامت قطعاً خواهد آمد، پس (ای پیامبر) بطرز شایسته‌ای گذشت کن (و از آن‌ها صرف نظر فرما) قطعا پروردگار تو، همان آفریننده‌ی داناست».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ١٩٩ وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٢٠٠ [الأعراف: 199-200]: «(ای پیامبر!) گذشت را پیشه کن، و به نیکی فرمان ده، و از نادانان روی گردان. و اگر از سوی شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به الله پناه ببر، قطعا او شنوای داناست».

4- الله تعالی می‌فرماید:﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ٨٩ [الزخرف: 89]: «پس (ای پیامبر) از آن‌ها در گذر، و بگو: سلام (بر شما) به زودی خواهند دانست».

5- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّیِّنٗا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ٤٤ [طه: 43-44]: «به سوی فرعون بروید، قطعا او سرکشی کرده است. پس به نرمی با او سخن بگویید، شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد».

صداقت

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣ لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٣٤ لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٣٥ [الزمر: 33-35]: «و کسی‌که سخن راست را آورد و آن را تصدیق کرد، اینانند که پرهیزگارانند. برای‌شان هرچه بخواهند نزد پروردگارشان (آماده) است، این پاداش نیکوکاران است. تا الله بدترین اعمالی را که مرتکب شده‌اند، از آن‌ها دور کند (و بزداید) و آن‌ها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند پاداش دهد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِبۡرَٰهِیمَۚ إِنَّهُۥ کَانَ صِدِّیقٗا نَّبِیًّا٤١ [مریم: 41]: «و (ای پیامبر!) در (این) کتاب ابراهیم را یاد کن، قطعا او پیامبری راستگو بود».

صبر

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَآءَکَ مِن نَّبَإِیْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣٤ [الأنعام: 34]: «و براستی پیامبرانی پیش از تو تکذیب شدند، و در برابر تکذیب‌ها صبر کردند و (در این راه) آزارها دیدند؛ تا یاری ما به آن‌ها رسید، و هیچ‌کس نمی‌تواند کلام الله را تغییر دهد، و قطعا برخی از اخبار پیامبران به تو رسیده است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا یَسۡتَخِفَّنَّکَ ٱلَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ٦٠ [الروم: 60]: «پس (ای پیامبر گرامی!) صبر پیشه کن که قطعا وعده الله حق است، و هرگز کسانی‌که یقین ندارند تو را سبک و کم ارزش ندانند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِیلًا٥ إِنَّهُمۡ یَرَوۡنَهُۥ بَعِیدٗا٦ وَنَرَىٰهُ قَرِیبٗا٧ [المعارج: 5-7]: «پس تو (ای پیامبر!) صبر جمیل پیشه کن قطعا آن‌ها آن (روز) را دور می‌بینند و ما آن را نزدیک می‌بینیم».

اخلاص

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ٢ [الزمر: 2]: «قطعاً ما (این) کتاب را به حق بر تو نازل کردیم، پس فقط الله را عبادت کن و دین را برای او خالص گردان».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلۡحَیُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦٥ [غافر: 65]: «او زنده است، هیچ معبود (بر حقی) جز او نیست، پس درحالی‌که دین خود را خالص کرده‌اید او را بخوانید (و عبادت کنید)، حمد و ستایش مخصوص الله، پروردگار جهانیان است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ وَیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُواْ ٱلزَّکَوٰةَۚ وَذَٰلِکَ دِینُ ٱلۡقَیِّمَةِ٥ [البینة: 5]: «و آنان فرمان نیافتند جز اینکه فقط الله را عبادت کنند، درحالی‌که دین خود را برای او خالص گردانند (و از شرک و بت پرستی) به توحید (و دین ابراهیم) روی آورند. و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند، و این است آیین راستین و مستقیم».

سخاوت و خدمت و فروتنی

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥ فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٢٧ [الذاریات: 24-27]: «(ای پیامبر) آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟! آنگاه که بر او وارد شدند و گفتند: «سلام» (ابراهیم در جواب) گفت: «سلام» (و با خود گفت:) گروهی ناشناس هستید». پس پنهانی به سوی همسرش رفت و گوساله (بریان شده) فربهی (برای آن‌ها) آورد. سپس آن را جلوی‌شان گذاشت، و گفت: (آیا نمی‌خورید؟)».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالَ مَا خَطۡبُکُمَاۖ قَالَتَا لَا نَسۡقِی حَتَّىٰ یُصۡدِرَ ٱلرِّعَآءُۖ وَأَبُونَا شَیۡخٞ کَبِیرٞ٢٣ فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰٓ إِلَى ٱلظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ٢٤ [القصص: 23-24]: «(موسی) گفت: «شما را چه شده؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟!) گفتند: «ما (آن‌ها را) آب نمی‌دهیم تا چوپان‌ها باز گردند (و بروند) و پدر ما پیر کهن سال است (و توانایی این کار را ندارد)». پس (موسی) برای گوسفندان آن دو آب داد، سپس رو به سایه آورد، آنگاه گفت: «پروردگارا! من هر خیری که بر من بفرستی نیازمند هستم».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَکَ لِمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٢١٥ فَإِنۡ عَصَوۡکَ فَقُلۡ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ٢١٦ [الشعراء: 215-216]: «و بال (رحمت و فروتنی) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند؛ بگستر. پس اگر از (فرمان) تو سرپیچی کردند، بگو: من از آنچه انجام می‌دهید؛ بیزارم».

4- از عمر س روایت است که بالای منبر می‌گفت: شنیدم که پیامبر ج می‌فرمود: (در مدح و ستایش من، افراط نکنید آن‌طور که نصاری درباره عیسی بن مریم، افراط کردند. من، فقط بنده‌ی الله هستم. پس بگویید: بنده الله و فرستاده اوست).[47]

بی‌توجهی به زیبایی‌ها و امکانات رفاهی دنیا

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَیۡنَیۡکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِۚ وَرِزۡقُ رَبِّکَ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰ١٣١ [طه: 131]: «و هرگز چشمان خود را به (سوی) آنچه (از نعمت‌ها و متاع دینوی) که گروه‌هایی از آنان را از آن بهره‌مند ساخته‌ایم، ندوز، این‌ها زینت‌ها (امکانات رفاهی) زندگی دنیا است، تا آنان را در آن بیازماییم، و روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ تُرِیدُ زِینَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا٢٨ [الکهف: 28]: «و با کسانی باش که پروردگار خود را صبحگاهان و شامگاهان می‌خوانند، (و تنها) وجه او را می‌طلبند، و هرگز به خاطر  زیورهای دنیا، چشمانت را از آن‌ها بر مگیر، و پیروی نکن از کسانی‌که دل‌هایشان را از یاد خود غافل ساخته‌ایم، و هوای نفس خویش را پیروی کردند، و کارهای‌شان از حد گذشته (و برباد) است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَیۡنَیۡکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَیۡهِمۡ وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَکَ لِلۡمُؤۡمِنِینَ٨٨ وَقُلۡ إِنِّیٓ أَنَا ٱلنَّذِیرُ ٱلۡمُبِینُ٨٩ [الحجر: 88-89]: «(پس) هرگز با چشم خود به (سوی) آنچه (از نعمت‌ها و امکانات دنیوی) که گروه‌هایی از آنان را از آن بهرمند ساخته‌ایم، خیره و شگفت زده نشو، و بر آن‌ها غمگین نباش، و بال (شفقت) خود را برای مؤمنان فرود آر (و نسبت به آن‌ها فروتن باش). و بگو: من هشدار دهنده‌ی آشکارم».

تشویق به عبادت‌ها و ترساندن از عاقبت گناهان

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٣ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ یُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِیهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِینٞ١٤ [النساء: 13-14]: «و هرکس از الله و پیامبرش اطاعت کند، وی را به باغ‌هایی در آورد که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، در آن جاودانه‌اند، و این پیروزی بزرگی است. و هرکس از الله و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود او تجاوز نماید، وی را به آتشی می‌اندازد که جاودانه در آن خواهد ماند، و برای او عذاب خوار کننده‌ای است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ٣٢ [آل عمران: 32]: «بگو: الله و پیامبر (او) را اطاعت کنید. پس اگر پشت کردند و (سر پیچی نمودند)، قطعاً الله کافران را دوست نمی‌دارد».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَیَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡبَغۡیِۚ یَعِظُکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٩٠ [النحل: 90]: «در حقیقت، الله [شما را] به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از فحشا و زشت‌کاری و سرکشی نهى مى‌کند. او شما را پند مى‌دهد؛ باشد که پند گیرید».

در کارهای خیر از یکدیگر پیشی گرفتن

1- الله تعالی در مورد پیامبران † می‌فرماید: ﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ [الأنبیاء: 90]: «قطعا آن‌ها همواره در کارهای خیر می‌شتافتند، و درحال بیم و امید ما را می‌خواندند، و پیوسته برای ما (خاشع و) فروتن بودند».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ١٣٣ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣٤ [آل عمران: 133-134]: «و به سوی آمرزش پروردگارتان، و بهشتی که پهنای آن (به قدر) آسمان‌ها و زمین است، (و) برای پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید. آن کسانی‌که در توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند، و خشم خود را فرو می‌برند، و از مردم در می‌گذرند، و الله نیکوکاران را دوست می‌دارد».

جهاد با مال و جان برای اعلای کلمة الله

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَٰکِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡخَیۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٨٨ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٨٩ [التوبة: 88-89]: «لیکن پیامبر و کسانی‌که با او ایمان آوردند، با مال خود و جان‌ خود (در راه الله) جهاد کردند، نیکی‌ها (همه) از آنِ آن‌هاست، و آنانند که رستگارانند. الله برای آن‌ها باغ‌هایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، این است کامیابی بزرگ».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ یَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ١٥ [الحجرات: 15]: «مؤمنان (حقیقی) تنها کسانی‌اند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند، سپس (در این باره) شک (و تردید) نکرده‌اند، و با اموال خود و جان‌های خود در راه الله جهاد کرده‌اند، اینانند که راستگویانند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَبَعَثۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٖ نَّذِیرٗا٥١ فَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا کَبِیرٗا٥٢ [الفرقان: 51-52]: «و اگر می‌خواستیم در هر قریه و دیاری بیم دهنده‌ای می‌فرستادیم. پس (ای پیامبر!) از کافران اطاعت مکن، و به وسیله آن (قرآن) با آن‌ها جهاد بزرگی بنما».

جهاد در راه الله

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٦ [آل عمران: 146]: «و چه بسیار پیامبرانی که همراه او توده‌هایی انبوه، مردان الهی نبرد کردند، آن‌ها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه الله بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند، و زبونی نشان ندادند (و تسلیم دشمن نشدند) و الله شکیبایان را دوست دارد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلۡکُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱغۡلُظۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٧٣ [التوبة: 73]: «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و برآنان سخت‌گیر باش، و جایگاه‌شان دوزخ است، و چه بد سرانجامی است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٤١ [التوبة: 41]: «سبک‌بار و گرانبار (همگی برای جهاد) حرکت کنید، و با مال و جان‌تان در راه الله جهاد کنید، این برای شما بهتراست، اگر بدانید».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞فَلۡیُقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یَشۡرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا بِٱلۡأٓخِرَةِۚ وَمَن یُقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَیُقۡتَلۡ أَوۡ یَغۡلِبۡ فَسَوۡفَ نُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا٧٤ [النساء: 74]: «پس کسانی‌که زندگی دنیا را به آخرت فروخته‌اند، باید در راه الله جهاد کنند، و آن کسی‌که در راه الله می‌جنگد، چه کشته شود یا پیروز گردد، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد».

یادگیری و آموزش علم

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَکُمۡ وَمَثۡوَىٰکُمۡ١٩ [محمد: 19]: «پس (ای پیامبر) بدان که معبودی (به حق) جز «الله» نیست، و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن طلب آمرزش کن، و الله محل حرکت شما و قرارگاه شما را می‌داند».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۗ وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن یُقۡضَىٰٓ إِلَیۡکَ وَحۡیُهُۥۖ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا١١٤ [طه: 114]: «پس بلند مرتبه است الله که فرمانروای حق است، در (تلاوت) قرآن شتاب مکن؛ پیش از آن که وحی آن برتو تمام شود، و بگو: پروردگارا! بر علم من بیفزا».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰ هَلۡ أَتَّبِعُکَ عَلَىٰٓ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمۡتَ رُشۡدٗا٦٦ [الکهف: 66]: «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو آموخته شده و مایه‌ی رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی بَعَثَ فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٢ [الجمعة: 2]: «او کسی است که در میان درس ناخواندگان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن‌ها می‌خواند، و آن‌ها را [از کفر و شرک] پاک می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت (سنت) می‌آموزد، و اگر چه پیش از این در گمراهی آشکار بودند».

5- الله تعالی می‌فرماید: ﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ٧٩ [آل عمران: 79]: «برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه (باید به مردم بگویند:) «به سبب آن که کتاب (آسمانی) آموزش می‌دادید و از آن رو که درس می‌خواندید (مردمانی) ربانی و الهی باشید».‌

پاک نمودن روان، تقویت روح و بدن با عبادت مستمر و کثرت ذکر الله

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدۡرُکَ بِمَا یَقُولُونَ٩٧ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ٩٨ وَٱعۡبُدۡ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأۡتِیَکَ ٱلۡیَقِینُ٩٩ [الحجر: 97-99]: «و به راستی ما می‌دانیم که سینه تو (ای پیامبر) از آنچه آن‌ها می‌گویند تنگ می‌شود (و تو را آزرده و ناراحت می‌کند). پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش. و پروردگارت را عبادت کن تا هنگامی‌که یقین (مرگ) به سراغت آید».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا یُؤۡمِنُ بِ‍َٔایَٰتِنَا ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِهَا خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواْ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ۩١٥ تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ یَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٧ [السجدة: 15-17]: «تنها کسانی به آیات ما ایمان می‌آورند که چون به آن پند داده شوند، سجده کنان (به زمین) افتند، و پروردگارشان را به پاکی بستایند، و آنان تکبر نمی‌کنند. پهلوهای‌شان از بسترها (در دل شب) دور می‌شود، پروردگارشان را با بیم و امید می‌خوانند، و از آنچه به آن‌ها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. پس هیچ‌کس نمی‌داند چه پاداش‌های (عظیمی) که مایه روشنی چشم‌هاست برای آن‌ها نهفته شده است، به (پاس) آنچه که (در دنیا) انجام می‌دادند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا٤٢ هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا٤٣ تَحِیَّتُهُمۡ یَوۡمَ یَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَرِیمٗا٤٤ [الأحزاب: 41-44]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! الله را بسیار ذکر کنید. و صبح و شام او را تسبیح گویید. او کسی است که بر شما درود می‌فرستد، و فرشتگانش (نیز بر شما درود می‌فرستند) تا شما را از تاریکی‌ها [ی کفر و شرک] به سوی نور [ایمان] بیرون برد، و (الله) نسبت به مؤمنان مهربان است احوال پرسی آنان در روزی که با او دیدار می‌کنند «سلام» است، و برای آن‌ها پاداش ارزشمندی آماده کرده است».

4- ابوهریره س روایت می‌کند که فاطمه خدمت رسول الله ج آمد و درخواست خدمت گذاری نمود و از فشار کارها شکایت کرد، پیامبر ج فرمود: چه چیز نزد ما یافتی؟ و فرمود: آیا تو را به چیزی بهتر از خدمتکار راهنمایی کنم؟ هنگامی‌که به بستر خواب می‌روی 33 بار سبحان الله و 33 بار الحمدلله و 34 بار الله اکبر بگو). [48]

دعوت به سوی الله در همه وقت و همه جا

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِیلِیٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٨ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت می‌کنم، و کسانی‌که از من پیروی کردند (نیز چنین می‌کنند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم».

2- الله تعالی درباره نوح ÷ می‌فرماید: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوۡتُ قَوۡمِی لَیۡلٗا وَنَهَارٗا٥ فَلَمۡ یَزِدۡهُمۡ دُعَآءِیٓ إِلَّا فِرَارٗا٦ وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِیَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَکۡبَرُواْ ٱسۡتِکۡبَارٗا٧ ثُمَّ إِنِّی دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا٨ ثُمَّ إِنِّیٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا٩ [نوح: 5-9]: «و نوح (پس از نهصد و پنجاه سال خیرخواهی و دعوت) گفت: پروردگارا! به راستی که من قوم خود را شب و روز (به ایمان) دعوت کردم. اما دعوت من (در حق آنان چیزی) جز گریز نیفزود. و من هرگاه آن‌ها را دعوت کردم تا تو آنان را بیامرزی انگشتان‌شان را در گوش‌های‌ خود فرو بردند و لباس‌های‌شان را (به خود) پیچیدند، و (در مخالفت) اصرار (و پا فشاری) کردند و به شدت گردن کشی و تکبر نمودند. سپس من آن‌ها را با صدای بلند (و آشکار) دعوت کردم. آنگاه آشکارا برای‌شان گفتم، و در نهان برای (هرکدام از) آنان بیان کردم».

3- عباده بن صامت س می‌گوید: پیامبر ج ما را دعوت کرد و ما با ایشان بیعت کردیم. از جمله اموری که در مورد آن‌ها از ما بیعت گرفت این بود که فرمود: در حالت خوشحالی و نگرانی، سختی و آسانی و ترجیح دیگران بر ما، از ایشان (رسول الله ج) اطاعت کنیم. و هم‌چنین نباید با والیان و حکام، به خاطر  حکومت، درگیر شوید مگر زمانی که کفر آشکاری از آن‌ها دیدید و برای آن از جانب الله، دلیل و برهانی داشتید. (در این صورت می‌توانید با آن‌ها مخالفت کنید).[49]

شوری (و مشورت)

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ١٥٩ [آل عمران: 159]: «پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرم خو (و مهربان) شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی، قطعا از اطراف تو پراکنده می‌شدند، پس از آنان درگذر و برای‌شان آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاه که تصمیم گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکل کنندگان را دوست می‌دارد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَمَآ أُوتِیتُم مِّن شَیۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ٣٦ وَٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ یَغۡفِرُونَ٣٧ وَٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَیۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ٣٨ [الشورى: 36-38]: «پس آنچه به شما داده است، متاع زود گذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد الله است برای کسانی‌که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند، بهتر و پایدارتر است. و (همان) کسانی‌که از گناهان بزرگ و زشتی‌ها اجتناب می‌کنند، و هنگامی‌که خشمگین شوند، گذشت می‌کنند. و کسانی‌که (دعوت) پروردگارشان را اجابت کردند، و نماز را بر پا می‌دارند، و کارهای‌شان بین آنان به (صورت) مشورت است، و از آنچه به آن‌ها روزی داده‌ایم. (در راه الله) انفاق می‌کنند».

یقین کامل بر الله و توکل بر او تعالی

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ ٱثۡنَیۡنِ إِذۡ هُمَا فِی ٱلۡغَارِ إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَیۡهِ وَأَیَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلسُّفۡلَىٰۗ وَکَلِمَةُ ٱللَّهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَاۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ٤٠ [التوبة: 40]: «اگر او (پیامبر) را یاری نکنید، به راستی که الله او را یاری کرد، آنگاه که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، نفر دوم از دو نفری که آن دو در غار بودند، به یار خود (ابوبکر) می‌گفت: «اندوهگین مباش، یقیناً الله با ماست». پس الله آرامش خود را بر او فرستاد، و با لشکرهایی که شما آن‌ها را نمی‌‌‌دیدید، او را تأیید (و پشتیبانی) نمود، و کلام (و گفتار شرک) کسانی را که کافر شدند؛ پایین قرار داد، و کلام (و آیین) الله بالا (و پیروز) است، و الله عزیزِ حکیم است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَکُونَ٦١ قَالَ کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٦٢ فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرۡقٖ کَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِیمِ٦٣ [الشعراء: 61-63]: «پس چون دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «یقیناً ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار شدیم». (موسی) گفت: «چنین نیست، قطعا پروردگارم با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد» پس به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن» آنگاه (دریا) شکافته شد و هر بخشی (از آن) همچون کوه عظیمی شد».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٥٦ [هود: 56]: «من به الله که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم، هیچ جانداری نیست مگر آن که پیشانی‌اش به دست او (الله) است، قطعاً پرودگارم بر راه راست است».

دعا و تضرع در نماز و همه وقت

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ فَکَذَّبُواْ عَبۡدَنَا وَقَالُواْ مَجۡنُونٞ وَٱزۡدُجِرَ٩ فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَغۡلُوبٞ فَٱنتَصِرۡ١٠ فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ١١ وَفَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونٗا فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَآءُ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ قَدۡ قُدِرَ١٢ وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ١٣ [القمر: 9-13]: «پیش از آن‌ها قوم نوح تکذیب کرده بودند، پس بنده ما (نوح) را تکذیب کردند و گفتند: «(او) دیوانه است» و (با او) درشتی کردند (و آزار دادند). سپس او ‌[در برابر] پروردگارش دعا کرد: «من مغلوب شده‌ام، پس یاریم فرما (و از آن‌ها انتقام بگیر)». آنگاه درهای آسمان را با آبی (فراوان و) فروریزنده گشودیم. و از زمین چشمه‌های جوشاندیم (و جاری نمودیم). پس این (دو) آب (آسمان و زمین) برای امری که مقدر شده بود باهم در آمیختند. و او (نوح) را بر (مرکبی) ساخته شده از تخته و میخ سوار کردیم».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِیثُونَ رَبَّکُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُرۡدِفِینَ٩ وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُکُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ١٠ [الأنفال: 9-10]: «[بیاد آورید] هنگامی‌که از پروردگارتان (فریاد و) یاری می‌خواستید، پس او (خواسته) شما را پذیرفت. (و فرمود:) «من شما را با یک هزار از فرشتگان، که پیاپی فرود می‌آیند، یاری می‌کنم». و الله این (یاری و مدد) را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد، و گرنه، پیروزی جز از طرف الله نیست، به راستی الله عزیز حکیم است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٣ [البقرة: 153]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از صبر و نماز یاری بجویید، که قطعا الله با شکیبایان است».

4- صهیب س می‌گوید: وقتی پیامبر ج نماز می‌خواند آهسته چیزی می‌گفت که ما متوجه نمی‌شدیم و به ما هم چیزی نمی‌گفت. گوید: رسول الله فرمود: متوجه سخن من شدید؟ یکی از حاضران گفت: آری، فرمود: یکی از پیامبران را بیاد آوردم که سپاهیانی از قومش به او داده شد، گفت: چه کسی می‌تواند با این‌ها مبارزه ‌کند یا چه کسی توان قیام برای مقابله با این‌ها را دارد؟ یا جمله‌ای شبیه این. - شک از سلیمان راوی است- فرمود: الله به او وحی کرد که برای قوم خود یکی از سه حالت را انتخاب کن: یا دشمنی بیگانه بر آنان مسلط می‌کنم، یا گرسنگی و یا مرگ را). آن پیامبر با قوم خود مشورت کرد، گفتند: تو پیامبر الله هستی، ما این مساله را به تو واگذار می‌کنیم، برای ما یکی را انتخاب کن! فرمود: آن پیامبر به نماز ایستاد و هرگاه پیامبران با مشکلی روبرو می‌شدند، بی‌درنگ به نماز می‌ایستادند).[50]

شکایت و التماس به درگاه الله در همه جا و همه وقت

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالَ إِنَّمَآ أَشۡکُواْ بَثِّی وَحُزۡنِیٓ إِلَى ٱللَّهِ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٨٦ [یوسف: 86]: «(یعقوب) گفت: «من شرح غم و پریشانی خود را تنها به الله می‌گویم، (و به سوی او شکایت می‌برم) و از الله چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞وَأَیُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَسَّنِیَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ٨٣ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَکَشَفۡنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِینَ٨٤ [الأنبیاء: 83-84]: «و ایوب را (به یاد آور) آنگاه که پروردگارش را صدا می‌زد که: «به رنج و بیماری گرفتار شده‌ام و تو مهربان‌ترین مهربانانی». سپس دعای او را اجابت کردیم و رنج و بیماری که داشت بر طرف ساختیم و خانواده‌اش و (نیز) همانندشان را با آن‌ها به او بازگرداندیم، (تا) رحمتی از جانب ما، و پندی برای عبادت کنندگان باشد».

 3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَزَکَرِیَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِی فَرۡدٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡوَٰرِثِینَ٨٩ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ یَحۡیَىٰ وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ٩٠ [الأنبیاء: 89-90]: «و زکریا را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را صدا می‌زد که: «پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترین وارثانی». پس دعای او را اجابت کردیم، و یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را (بعد از آن که نازا بود) برایش شایسته (و آماده‌ی بارداری) گردانیدیم. به طور قطع آن‌ها همواره در کارهای خیر می‌شتافتند، و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند، و پیوسته برای ما فروتن بودند».

 4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَآ إِنَّکَ ءَاتَیۡتَ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَأَهُۥ زِینَةٗ وَأَمۡوَٰلٗا فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَۖ رَبَّنَا ٱطۡمِسۡ عَلَىٰٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ وَٱشۡدُدۡ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَلَا یُؤۡمِنُواْ حَتَّىٰ یَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٨٨ قَالَ قَدۡ أُجِیبَت دَّعۡوَتُکُمَا فَٱسۡتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَآنِّ سَبِیلَ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ٨٩ [یونس: 88-89]: «و موسی گفت: پروردگارا! تو به فرعون و اطراف‌یانش زینت و اموالی (فراوان) در زندگی دنیا داده‌ای، پروردگارا! تا (بدین وسیله دیگران را) از راه تو منحرف کنند. پروردگارا! اموال‌شان را نابود کن، و بر دل‌هایشان سخت بگیر، که آن‌ها ایمان نمی‌آورند، تا عذاب دردناک را ببینند (الله) فرمود: قطعاً دعای شما دو نفر پذیرفته شد، پس استقامت کنید، و از راه کسانی‌که نمی‌دانند، پیروی نکنید».

باید جامعه صالح را برای زندگی انتخاب کنیم و جامعه‌ی آلوده را ترک کنیم‌

 1-الله تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَکُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِینَ١١٩ [التوبة: 119]: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید از الله بترسید، و با راستگویان [همراه] باشید».

2-الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ تُرِیدُ زِینَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا٢٨ [الکهف: 28]: «و با کسانی باش که پروردگار خود را صبحگاهان و شامگاهان می‌خوانند، (و تنها) وجه او را می‌طلبند، و هرگز به خاطر  زیورهای دنیا، چشمانت را از آن‌ها بر مگیر، و پیروی نکن از کسانی‌که دل‌هایشان را از یاد خود غافل ساخته‌ایم، و هوای نفس خویش را پیروی کردند، و کارهای‌شان از حد گذشته (و برباد) است».

3-الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ یَأۡتَمِرُونَ بِکَ لِیَقۡتُلُوکَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّی لَکَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ٢٠ فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٢١ [القصص: 20-21]: «و (در این هنگام) مردی از دورترین نقطۀ شهر شتابان آمد (و) گفت: ای موسی! بزرگان (و اشراف قوم) درباره تو مشورت می‌کنند؛ تا تو را بکشند، پس بی‌درنگ (از شهر) بیرون شو که من از خیر خواهان تو هستم، سپس ترسان و با مراقبت کامل، از شهر بیرون شد، گفت: پروردگارا! مرا از قوم ستم‌کار نجات بده».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِذَا رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ یَخُوضُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۚ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّکۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٦٨ [الأنعام: 68]: «و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما (از روی عناد و مسخره) به بحث و گفتگو می‌پردازند، از آنان روی بگردان؛ تا به سخن دیگری بپردازند. و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند، پس هرگز بعد از یاد آوردن با گروه ستمگران منشین».

اعتماد و توکل بر الله، با استفاده از اسباب مشروع

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١٨٨ [الأعراف: 188]: «بگو: من مالک سود و زیان خویشتن نیستم، مگر آنچه را الله بخواهد، و اگر غیب می‌دانستم، خیر (و سود) بسیاری (برای خود) فراهم می‌ساختم، و هیچ بدی (و زیانی) به من نمی‌رسید، من (کسی) نیستم، جز بیم دهنده، و بشارت دهنده‌ای برای گروهی که ایمان می‌آورند».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ١٧ [الأنفال: 17]: «پس شما آن‌ها را نکشتید، بلکه الله آن‌ها را کشت. و هنگامی‌که (به سوی آن‌ها خاک و سنگ ریزه) انداختی، تو نینداختی، بلکه الله انداخت، تا مؤمنان را به آزمایشی نیکو از جانب خود بیازماید، قطعاً الله شنوای داناست».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ یَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠ [الأنفال: 60]: «و آنچه از نیرو در توان دارید؛ برای (مقابله با) آن‌ها آماده سازید، و (همچنین) از اسبان پرورشی ورزیده‌ی [مخصوص جنگ]، مهیا کنید) تا به وسیله آن دشمن الله و دشمن خود را بترسانید، و (همچنین) دشمنان دیگری غیر از آن‌ها را، که شما نمی‌شناسید و الله آن‌ها را می‌شناسد (بترسانید) و هر چیزی را که در راه الله خرج می‌کنید، (پاداشش) به تمام و کمال به شما داده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد».

4- ابوهریره س روایت می‌کند که پیامبر ج مى‌فرمود: (هیچ معبود بر حقّى جز الله نیست، یکتا است، سپاهیان خود را عزّت داده است، بنده‌ی خود [محمد] را یارى مى‌کند، به تنهایى سپاهیان کافر را (که علیه پیامبر ج جمع شده بودند) شکست او [الله] یکتاست، بعد از او [الله] هیچ چیز نیست).[51]

فرمانبرداری از دستورات الله هر چند با آداب و رسوم رایج مخالف باشد

باید مطیع فرمان الهی باشیم هر چند به ظاهر کار درستی نباشد و مخالف وضع موجود باشد؛ همان‌طور که نوح در خشکی به دستور الله کشتی را ساخت و ابراهیم زن و فرزندش را در دره‌ای بدون آب و علف رها کرد و الله به موسی دستور داد که مار را بگیرد، با عصا به دریا و سنگ بزند. همه این‌ها به دستور الله تعالی بود.

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ٣٧ وَیَصۡنَعُ ٱلۡفُلۡکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیۡهِ مَلَأٞ مِّن قَوۡمِهِۦ سَخِرُواْ مِنۡهُۚ قَالَ إِن تَسۡخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسۡخَرُ مِنکُمۡ کَمَا تَسۡخَرُونَ٣٨ [هود: 37-38]: «و (اکنون) در برابر چشمان و به وحی ما، کشتی را بساز، و در(باره‌ی) کسانی‌که ستم کردند، با من سخن مگو، که آنان غرق شدنی هستند و (نوح) کشتی را می‌ساخت، و هرگاه گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند، (نوح) می‌گفت: اگر ما را مسخره می‌کنید، پس ما (نیز) شما را مسخره خواهیم کرد؛ همین‌گونه که مسخره می‌کنید».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡ‍ِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ٣٧ [إبراهیم: 37]: «پروردگارا! من (برخی) از فرزندانم را در وادی (خشک) و بی‌آب و گیاه، کنار خانه گرامی تو ساکن ساختم. پروردگارا! تا نماز را بر پا دارند، پس تو دل‌های (گروهی) از مردم را به آن‌ها مایل بگردان و از میوه‌ها به آن‌ها روزی ده، باشد که آنان سپاس گزاری کنند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَا تِلۡکَ بِیَمِینِکَ یَٰمُوسَىٰ١٧ قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّؤُاْ عَلَیۡهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَ‍َٔارِبُ أُخۡرَىٰ١٨ قَالَ أَلۡقِهَا یَٰمُوسَىٰ١٩ فَأَلۡقَىٰهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٞ تَسۡعَىٰ٢٠ قَالَ خُذۡهَا وَلَا تَخَفۡۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا ٱلۡأُولَىٰ٢١ [طه: 17-21]: «و‌ای موسی! به (دست) راستت چیست؟» گفت: «این عصای من است، بر آن تکیه می‌کنم، و با آن برای گوسفندانم (برگ درختان) می‌ریزم، و مرا با آن کارهای دیگری (نیز) است (که انجام می‌دهم). فرمود: «ای موسی! آن را بینداز» پس (موسی) آن (عصا) را انداخت، که ناگهان ماری شد که (به هر سو) می‌دوید. فرمود: آن را بگیر و نترس، به زودی آن را به شکل اولش باز می‌گردانیم».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَکُونَ٦١ قَالَ کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٦٢ فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرۡقٖ کَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِیمِ٦٣ [الشعراء: 61-63]: «پس چون دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «قطعاً ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار شدیم». (موسی) گفت: «چنین نیست، حتماً پروردگارم با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد» پس به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن» آنگاه (دریا) شکافته شد، سپس هر بخشی (از آن) هم‌چون کوه عظیمی شد».

تحمل آزارها و طرد شدن‌ها در راه دعوت به سوی الله تعالی

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَأۡتِکُم مَّثَلُ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِکُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ یَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ٢١٤ [البقرة: 214]: «آیا گمان کرده‌اید که داخل بهشت می‌شوید و حال آن که هنوز بر (سر) شما نیامده است، مانند آنچه که بر (سر) پیشینیان شما آمد؟ مصیبت‌ها و سختی‌ها به آن‌ها رسید، و (آن چنان) لرزه به جان که پیامبر و کسانی‌که با او ایمان آورده بودند، گفتند: «یاری الله کی می‌رسد؟» [هان بدانید و] آگاه باشید که یاری الله نزدیک است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ١٢ [إبراهیم: 12]: «و ما را چه شده است که بر الله توکل نکنیم، درحالی‌که ما را به راه‌های (سعادت بخش) ما هدایت فرموده است؟! و مسلماً ما بر آزارهایی که به ما می‌رسانید صبر خواهیم کرد، (و رسالت خود را انجام می‌دهیم) و توکل کنندگان باید تنها بر الله توکل کنند».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِذۡ یَمۡکُرُ بِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثۡبِتُوکَ أَوۡ یَقۡتُلُوکَ أَوۡ یُخۡرِجُوکَۚ وَیَمۡکُرُونَ وَیَمۡکُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ٣٠ [الأنفال: 30]: «و (به یاد آور) آنگاه که کافران در (باره) تو نقشه می‌کشیدند، که تو را به زندان بیفکنند، یا تو را بکشند، و یا (از مکه) بیرونت کنند، آن‌ها چاره و مکر می‌اندیشیدند، و الله (هم) تدبیر می‌کرد، و الله بهترین تدبیرکنندگان است».

4- عایشه ل روایت می‌کند که به پیامبر ج گفت: ای رسول الله ج آیا روزی سخت‌تر از روز احد برای تو پیش آمده است؟ پیامبر ج فرمود: رنج‌‌های زیادی از قومت به من رسیده است و سخت‌ترین رنجی که از آن‌ها به من رسیده است، روز عَقَبَة بود. وقتی نزد ابن عبد یالَیلِ بن عبدکلال درخواست خود را مطرح کردم و خواسته‌ام را قبول نکردند و با حالت ناراحتی و اندوه شدید از نزد آن‌ها رفتم، و از شدت ناراحتی متوجه نشدم که کی به «قرن ثعالب» رسیدم ....).[52]

5- انس س روایت می‌کند که رسول الله فرمود: (براستی که در راه الله آن قدر ترسانده شده‌ام که هیچ‌کس ترسانده نشده است، و آن قدر در راه الله اذیت شده‌ام که هیچ‌کس اذیت نشده است، سی (30) شبانه روز بر من چنین گذشته که من و بلال غذایی که یک مخلوق زنده بتواند بخورد را نداشتیم مگر مقدار اندکی که احیاناً بلال زیر بغلش پنهان می‌کر‌د»!!).[53]

صبر در برابر تهمت‌ها، طعنه‌‌ها و مسخره کردن‌ها

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ٥٢ أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٥٣ فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ٥٤ [الذاریات: 52-54]: «هم‌چنین بر پیشینیان آن‌ها هیچ پیامبری نیامد، مگر اینکه گفتند: «(او) جادوگر یا دیوانه است». آیا آن‌ها یکدیگر را به آن سفارش کرده بودند؟ بلکه آن‌ها مردمی طغیان‌گر هستند. پس (ای پیامبر) از آن‌ها روی بگردان، که هرگز تو سزاوار ملامت نیستی».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَحَاقَ بِٱلَّذِینَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ١٠ [الأنعام: 10]: «(ای پیامبر) بطور قطع پیامبران پیش از تو (نیز) مسخره شدند، پس (سزای) آنچه مسخره‌اش می‌کردند؛ بر سر تمسخر کنندگان فرود آمد».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا یَسۡتَخِفَّنَّکَ ٱلَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ٦٠ [الروم: 60]: «پس (ای پیامبر گرامی!) صبر پیشه کن که قطعاً وعده الله حق است، و هرگز کسانی‌که یقین ندارند تو را سبک و کم ارزش ندانند».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدۡرُکَ بِمَا یَقُولُونَ٩٧ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ٩٨ وَٱعۡبُدۡ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأۡتِیَکَ ٱلۡیَقِینُ٩٩ [الحجر: 97-99]: «به راستی ما می‌دانیم که سینه تو (ای پیامبر) از آنچه آن‌ها می‌گویند تنگ می‌شود (و تو را آزرده و ناراحت می‌کند). پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش. و پروردگارت را عبادت کن تا هنگامی‌که یقین (مرگ) به سراغت آید».

5- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِی نُزِّلَ عَلَیۡهِ ٱلذِّکۡرُ إِنَّکَ لَمَجۡنُونٞ٦ لَّوۡ مَا تَأۡتِینَا بِٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٧ مَا نُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَمَا کَانُوٓاْ إِذٗا مُّنظَرِینَ٨ إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: 6-9]: «و (کافران) گفتند: ای کسی‌که قرآن بر تو نازل شده است، بی‌تردید تو دیوانه‌ای! اگر از راستگویانی چرا فرشتگان را برای ما نمی‌آوری؟ ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی‌کنیم، و (هرگاه نازل شوند) آنگاه [اگر ایمان نیاورند] به آن‌ها مهلت داده نمی‌شود، [و عذاب می‌شوند]. ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم».

توکل بر الله، شجاعت و پایداری در برابر دشمنان هر چند زیاد باشند

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ نُوحٍ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦ یَٰقَوۡمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکُم مَّقَامِی وَتَذۡکِیرِی بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَعَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡتُ فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَکُمۡ وَشُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ لَا یَکُنۡ أَمۡرُکُمۡ عَلَیۡکُمۡ غُمَّةٗ ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَیَّ وَلَا تُنظِرُونِ٧١ [یونس: 71]: «و داستان نوح را بر آن‌ها بخوان؛ زیرابه قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر اقامت من، و یاد آوری من به آیات الله، بر شما گران آمده است، پس من بر الله توکل کردم، شما تدبیر (و اندیشه‌ی) خود و معبودهای‌تان را جمع کنید، سپس هیچ چیز از کارهای‌تان بر شما پوشیده نماند، آنگاه (برای کشتنم) به سوی من هجوم آورید، و (لحظه‌ای) مرا مهلت ندهید».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالَ إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ٥٥ إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٥٦ [هود: 54-56]: «ای هود! برای ما دلیل روشنی نیاورده‌ای و ما به (خاطر) گفتار تو معبودهای خود را رها نمی‌کنیم، و ما به تو ایمان نمی‌آوریم ما (چیزی) جز این نمی‌گویم که «برخی از معبودان ما به تو آسیبی رسانده‌اند». (هود) گفت: «من الله را گواه می‌گیرم، و شما (نیز) گواه باشید که من از آنچه شریک (الله) قرار می‌دهید، بیزارم، غیر از او، پس همگی برای من نقشه بکشید، آنگاه مرا مهلت ندهید. من به الله که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم، هیچ جانداری نیست مگر آن که پیشانی‌اش به دست او (الله) است، قطعاً پرودگارم بر راه راست است».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٦ [آل عمران: 146]: «و چه بسیار پیامبرانی که همراه او توده‌های انبوه، مردان الهی نبرد کردند، آن‌ها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه الله بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند، و زبونی نشان ندادند (و تسلیم دشمن نشدند) و الله شکیبایان را دوست دارد».

استفاده از قدرت الله برای رهایی از گرفتاری‌ها و حل مشکلات

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞وَأَیُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَسَّنِیَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ٨٣ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَکَشَفۡنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِینَ٨٤ [الأنبیاء: 83-84]: «و ایوب را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را صدا زد: «رنج و بیماری به من رسیده است، و تو مهربان‌ترین مهربانانی». پس دعای او را اجابت کردیم، و رنج و ناراحتی که داشت بر طرف ساختیم، و خانواده‌اش و (نیز) همانندشان را با آن‌ها به او بازگرداندیم، (تا) رحمتی از جانب ما، و پندی برای عبادت کنندگان باشد».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُ‍ۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨٨ [الأنبیاء: 87-88]: «و ذوالنون (یونس) را (به یاد آور) هنگامی‌که خشمگین (از میان قومش) رفت، چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی‌گیریم، پس (وقتی که در شکم ماهی فرو رفت) در تاریکی‌ها صدا زد که: «(پروردگارا!) هیچ معبود بر حقی جز تو نیست، تو منزهی! قطعاً من از ستمکاران بودم». پس دعای او را اجابت کردیم، و از اندوه نجاتش دادیم، و این‌گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَزَکَرِیَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِی فَرۡدٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡوَٰرِثِینَ٨٩ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ یَحۡیَىٰ وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ٩٠ [الأنبیاء: 89-90]: «و زکریا را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را صدا زد که: «پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترین وارثانی». پس دعای او را اجابت کردیم، و یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را (بعد از آن که نازا بود) برایش شایسته (و آماده بار داری) گردانیدیم. قطعا آن‌ها همواره در کارهای خیر می‌شتافتند، و درحال بیم و امید ما را می‌خواندند، و پیوسته برای ما (خاشع و) فروتن بودند».

4- الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞وَإِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ فَقُلۡنَا ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنفَجَرَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۖ کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ مِن رِّزۡقِ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ٦٠ [البقرة: 60]: «و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی برای قوم خویش، آب خواست، پس گفتیم: «عصای خود را به سنگ بزن» آنگاه دوازده چشمه‌ی آب از آن جوشید، و هر گروهی آبشخور خود را دانست، (و گفتیم): «از روزی الله بخورید و بیاشامید، و در زمین برای فساد و تباهی تلاش نکنید».

توجه به افراد خردمند و بزرگان قوم

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٢٣ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ کَذَّابٞ٢٤ [غافر: 23-24]: «به راستی ما موسی را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم. به سوی فرعون و هامان و قارون، پس (آن‌ها) گفتند: (او) جادوگری دروغگوست».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱذۡهَبۡ أَنتَ وَأَخُوکَ بِ‍َٔایَٰتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکۡرِی٤٢ ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّیِّنٗا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ٤٤ قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفۡرُطَ عَلَیۡنَآ أَوۡ أَن یَطۡغَىٰ٤٥ قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِی مَعَکُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ٤٦ [طه: 42-46]: «[اینک] تو و برادرت با آیات من برو، و در ذکر من سستی نکنید. به سوی فرعون بروید، قطعاً او سرکشی کرده است. پس به نرمی با او سخن بگویید، شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد، (موسی و هارون) گفتند: «پروردگارا! به راستی ما می‌ترسیم که بر ما پیش دستی نماید (و قبل از بیان حق ما را آزار دهد) یا طغیان کند» فرمود: «نترسید! قطعاً من با شما هستم، می‌شنوم و می‌بینم».

3- ابوهریره س می‌گوید که پیامبر ج فرمود: اگر ده نفر از سران یهود به من ایمان مى‌آوردند تمام یهودیان ایمان می‌آوردند. [54] (چون بقیه یهودیان تابع این ده نفر بودند).

استقامت ظاهری و باطنی در دین

1- الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَٱسۡتَقِمۡ کَمَآ أُمِرۡتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطۡغَوۡاْۚ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ١١٢ وَلَا تَرۡکَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ١١٣ [هود: 112-113]: «پس (ای پیامبر!) همان‌گونه که فرمان یافته‌ای، (در برابر مشرکان) استقامت کن، و (نیز) کسی‌که با تو (به الله) رو آورده است (باید استقامت کند) و سرکشی نکنید، قطعا او به آنچه که می‌کنید؛ بیناست. به کسانی‌که ستم کردند تمایل (و تکیه) نکنید، که آتش (دوزخ) به شما خواهد رسید، و برای شما (سرپرست و) دوستانی جز الله وجود ندارد، آنگاه یاری نمی‌شوید».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٣٠ نَحۡنُ أَوۡلِیَآؤُکُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَشۡتَهِیٓ أَنفُسُکُمۡ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ٣١ نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِیمٖ٣٢ وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٣ [فصلت: 30-33]: «فرشتگان بر آن‌ها نازل می‌شوند (و می‌گویند:) «نترسید، و اندوهگین نباشید، و بشارت باد، به بهشتی که شما وعده داده می‌شدید. ما در زندگی دنیا و (نیز) در آخرت دوستان (و یاران) شما هستیم، و برای شما در آن (بهشت) هرچه دل‌تان بخواهد فراهم است، و هرچه در خواست کنید، برای‌تان (حاضر) است. (این‌ها) پذیرایی از سوی (الله) آمرزنده مهربان است». و چه کسی خوش گفتارتر است از کسی‌که به سوی الله دعوت کند، و کار شایسته انجام دهد، و بگوید: «بی‌شک من از مسلمانان هستم؟!».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنۡهُ رِزۡقًا حَسَنٗاۚ وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أُخَالِفَکُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰکُمۡ عَنۡهُۚ إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ٨٨ [هود: 88]: «(شعیب) گفت: «ای قوم من! به من خبر دهید؛ اگر من دلیل (و حجت) آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و از سوی خود رزق نیکوی به من عطا کرده باشد، (آیا نباید از او اطاعت کنم؟!) و من نمی‌خواهم با شما مخالفت کنم، درباره‌ی چیزی که شما را از آن نهی می‌کنم، (و خود مرتکب شوم) من جز اصلاح؛ تا آنجا که توانایی دارم نمی‌خواهم، و توفیق من جز به (فضل) الله نیست، بر او توکل کردم، و به سوی او باز می‌گردم».

الهی! به ما در دین استقامت ظاهری و باطنی عنایت فرما و هر گناهی که در گذشته و حال، پنهان و آشکار و آنچه تو از ما داناتری، انجام داده‌ایم ببخش.

الهی! قبل از همه چیز تو بودی و بعد از همه چیز تویی، معبود برحقی جز تو نیست.


 



[1]- مسلم حدیث شماره (1889).

[2]- صحیح- أحمد شماره (17082) و حدیث لفظ احمد است. و حاکم شماره (8326) و سلسله صحیحه شماره (3).

[3]- مسلم شماره (146) و حدیث لفظ مسلم است وأحمد (3784) وأرنووط می‌گوید: اسنادش صحیح است.

[4]- مسلم (153).

[5]- صحیح، ترمذی شماره (2320).

[6]- مسلم (2858).

[7]- بخاری (3250).

[8]- مسلم شماره (2957).

[9]- متفق علیه؛ بخاری شماره (71) – مسلم، کتاب امارت شماره (1037) و لفظ مسلم است.

[10]- مسلم شماره (2674).

[11]- متفق علیه؛ بخاری شماره (4210) و مسلم شماره (2406).

[12]. متفق علیه: بخاری (ش:2652) و این متن صحیح بخاری است و مسلم (ش:2533).

[13]. مسلم (ش:2674).

[14]. متفق علیه: بخاری (ش:4210) و مسلم (ش:2406).  

[15]. صحیح: ترمذی (ش:2910).

[16]. متفق علیه: بخاری (ش:67) و این متن صحیح بخاری است. و مسلم (ش:1679).

[17]. بخاری (ش:3461).

[18]. متفق علیه: بخاری (ش:25) و این متن بخاری است و مسلم(ش:22).

[19]. مسلم (ش:2674).

[20]. مسلم (ش:1631).  

[21]. متفق علیه: بخاری (ش:71) و مسلم در کتاب الإماره (ش: 1037) و این متن مسلم است. 

[22]. بخاری (ش:3461).

[23]. مسلم (ش:49).

[24]. متفق علیه: بخاری (ش:219) و مسلم (ش:285) و این متن مسلم است.

[25]. صحیح: احمد (ش:22564).

[26]. مسلم (ش:2090).

[27]. متفق علیه: بخاری (ش:1458) و مسلم (ش:19)، و این متن مسلم است.

[28]. متفق علیه: بخاری (ش:1436) و مسلم (ش:123) و این متن مسلم است.

[29]. متفق علیه: بخاری (ش:6921) و مسلم (ش:120).

[30]. متفق علیه: ‌بخاری (ش:2931) و این متن بخاری است و مسلم(ش:627).

[31]. متفق علیه: بخاری (ش:2937) و مسلم (ش:2524) و این مسلم است.

[32]. متفق علیه: بخاری (ش:1458) و مسلم (ش:19) و این متن مسلم است.

[33]. صحیح: احمد (ش:20287).

[34]. صحیح: ابوداود (ش:3025).

[35]. صحیح: احمد (ش:16603).

[36]. متفق علیه: بخاری (ش:5663) و مسلم (ش:1798) و این متن مسلم است.

[37]. مسلم (ش:373).

[38]. مسلم (ش:2702).

[39]. مسلم (ش:1774).   

[40]. متفق علیه: بخاری (ش:2937) و مسلم (ش:2524)، و این متن مسلم است.

[41]. مسلم (ش:2491).

[42]. متفق علیه: بخاری (ش:2491) و این متن بخاری است و مسلم (ش:1792).  

[43]. مسلم ‌(ش:1732).

[44]. صحیح: احمد (ش: 2669)، و ترمذی (ش:2516)

[45]. بخاری(ش:6474)

[46]. مسلم (ش:2599).

 

[47]. بخاری(ش:3445).

[48]. متفق علیه: بخاری (ش:3113) و مسلم (ش:2828) و این متن مسلم است.

[49]. متفق علیه: بخاری(ش:7055) (7056) و این متن بخاری است و مسلم (ش:1709).

[50]. صحیح: احمد (ش:18937).

[51]. متفق علیه: بخاری (ش:4114) و مسلم (ش:2724).

[52]. متفق علیه: بخاری (ش:3231) و این متن بخاری است و مسلم (ش:1795).

[53]. صحیح: ترمذی (ش:2472) و این متن ترمذی است و ابن ماجه (ش:151).

[54]. متفق علیه: بخاری (ش:3941) و این متن بخاری است و مسلم (ش:2793).

2- نکاتی به هنگام ظهور فتنه‌‌ها

2- نکاتی به هنگام ظهور فتنه‌‌ها

1- احکام فتنه‌‌ها

اصل فتنه‌‌ها

فتنه‌‌ها با انواع مختلفی که دارند بخشی از سنت الله در هستی می‌‌باشند. الله متعال به وسیله‌‌ی فتنه‌‌ها بندگانش را مورد امتحان و آزمایش قرار می‌دهد تا اینکه مومن را از کافر و راستگو را از دروغگو مشخص کند: ﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن یُتۡرَکُوٓاْ أَن یَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا یُفۡتَنُونَ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَیَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْ وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱلۡکَٰذِبِینَ٣ [العنکبوت: 2-3] «آیا مردم پنداشتند که چون بگویند: «ایمان آوردیم» (به حال خود) رها می‌شوند و آنان آزمایش نمی‌شوند؟! و به راستی کسانی را که پیش از آن‌ها بودند، آزمودیم، پس البته الله کسانی را که راست گفتند معلوم می‌دارد و دروغگویان را (نیز) معلوم خواهد داشت».

و از آنجا که ظهور فتنه‌‌ها امری حتمی است، بنابراین باید آگاه بود و خود را برای روبه رو شدن با آن‌ها آماده کرد و از فساد آن دوری نمود و راه‌‌های نجات را شناخت: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَیَأۡکُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشُونَ فِی ٱلۡأَسۡوَاقِۗ وَجَعَلۡنَا بَعۡضَکُمۡ لِبَعۡضٖ فِتۡنَةً أَتَصۡبِرُونَۗ وَکَانَ رَبُّکَ بَصِیرٗا٢٠ [الفرقان: 20] «(ای پیامبر!) پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه آن‌ها هم غذا می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و ما بعضی از شما را وسیله آزمایش بعضی دیگر قرار داده‌ایم، آیا صبر می‌کنید؟! و پروردگار تو بیناست».

فتنه‌‌ها زیاد و متنوع هستند و چه بسا گاهی چون ابرهای متراکم و انباشته بر هم و مانند پاره‌‌های شب تاریک و موج‌‌های متلاطم ظاهر می‌‌شوند که عقل را از انسان می‌‌رباید و قلب‌‌ها می‌‌میرند و چنان شدید هستند که به هیچ‌کس رحم نمی‌‌کنند و هیچ‌کس را یارای مقابله با آن‌ها نیست و هیچ‌کس از یورش آن‌ها سالم نمی‌‌ماند مگر آنکه الله متعال او را در پناه خود حفظ کند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤ وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٢٥ [الأنفال: 24-25] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، (دعوت) الله و پیامبر (او) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی فرا می‌خواند که شما را حیات (و زندگی) می‌بخشد و بدانید که الله میان شخص و قلب او حایل می‌شود و (بدانید) که به سوی او محشور خواهید شد. و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمکارانِ شما نمی‌رسد، (بلکه همه را فرا می‌گیرد) و بدانید که الله سخت کیفراست».

2- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «بزودی فتنه‌‌هایی ظهور خواهد کرد که نشسته در آن‌ها بهتر از ایستاده است؛ و ایستاده بهتر از کسی است که راه می‌‌رود. و آنکه در این فتنه‌‌ها راه می‌‌رود بهتر از کسی‌که با شتاب حرکت می‌‌کند. و هرکس به سراغ فتنه رود، او را هلاک خواهد کرد. لذا هرکس پناهندگی یافت، باید به آن پناه ببرد».[1]

3- از اسامه روایت است که رسول الله از مکانی بلند به یکی از قلعه‌‌های مدینه نگاه کرد و فرمود: چیزی را که من می‌‌بینم می‌‌بینید؟ من محل سقوط فتنه‌‌ها را مانند نزول قطرات باران در میان خانه‌‌های شما می‌‌بینم».[2]

4- از ابن عمر روایت است که از رسول الله شنیده که فرمود: «پس از من با زدن گردن هم کافر نشوید».[3]

ظهور فتنه‌‌ها

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٥ ٱلَّذِینَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِیبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦ أُوْلَٰٓئِکَ عَلَیۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ١٥٧ [البقرة: 155-157] «و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش مال‌ها و جان‌ها و میوه‌ها آزمایش می‌کنیم. و مژده بده به صبر کنندگان آن‌ها که هرگاه مصیبتی به ایشان برسد می‌گویند: ما از آنِ الله هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. این‌ها هستند که درودها و رحمتی از پروردگارشان بر ایشان است و اینانند هدایت یافتگان».

2- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «تا زمانی که دو گروه بزرگ که به سوی یک چیز دعوت می‌‌دهند به جنگ با یکدیگر نپردازند و کشتار بزرگی میان آن‌ها رخ ندهد و تا وقتی که نزدیک به سی دجالِ دروغگو ظهور نکنند که همگی آن‌ها ادعای نبوت می‌‌کنند، قیامت برپا نخواهد شد. همچنین تا زمانی که علم و دانش از میان مردم برداشته نشده و زلزله‌‌ها زیاد نشوند و فاصله‌‌ها کم نشود و قتل و کشتار زیاد نگردد و مال به اندازه‌‌ای زیاد نشود که چون به فردی داده می‌‌شود بگوید: من به آن نیازی ندارم؛ و مردم در ساختمان‌‌ها نسبت به هم فحرفروشی نکنند، قیامت برپا نخواهد شد. همچنین تا زمانی که یک فرد از کنار قبر دیگری عبور نکند و نگوید: ای کاش من به جای او بودم. و خورشید از سمت مغرب طلوع ننماید، قیامت برپا نخواهد شد. پس هنگامی‌که خورشید از سمت مغرب طلوع کرد مردم آن‌‌را دیدند و همگی ایمان آوردند، در این هنگام ایمان کسی‌که قبلا ایمان نیاورده است به او سودی نخواهد بخشید و همچنین کسی‌که قبل از این ایمان داشته و در این دوران عمل نیکی انجام می‌‌دهد، این عمل سودی نخواهد داشت».[4]

3- از ام‌‌سلمه روایت است که: شبی رسول الله نگران از خواب بیدار شد و فرمود: سبحان الله، الله چه گنج‌‌هایی را فرود آورده و چه فتنه‌‌هایی پدید آمده است؛ کیست که صاحبان اتاق‌‌ها را از خواب بیدار کند -منظور رسول الله همسرانش بود تا برخیزند و نماز بخوانند- کسانی هستند که در دنیا پوشیده‌‌اند و در آخرت برهنه‌‌اند».[5]

فقه فتنه‌‌ها

فتنه‌‌ها علامت‌‌ها و صفاتی دارند که شناخت این صفات به پرهیز از آن‌ها و نجات از شر آن‌ها کمک می‌‌کند؛

1- فتنه‌‌ها در ابتدای ظهور جلوه‌‌ای آراسته دارند تا مردم را با این حیله فریب داده و آلوده به خود کنند و در آن فرو روند و آرزوهای خود را بر مبنای آن تنظیم کنند اما به سرعت کسانی‌که در این ورطه‌‌ نابودی فرو رفته‌‌اند، از کرده‌‌ی خود پشیمان می‌‌شوند.

2- چون فتنه‌‌ای سر برآورد به سرعت باعث تغییر و تحول می‌‌شود و از کنترل خارج شده و بر کسانی‌که آن‌‌را شعله‌‌ور کرده‌‌اند بسیار دشوار است که آتش آن‌‌را خاموش کنند و عاقلان و دانایان از دور کردن افراد نادان و سفیه از آن ناتوان و عاجز می‌‌باشند و اینگونه اوضاع نابسامان شده و‌تر و خشک باهم می‌‌سوزند.

3- فتنه‌‌ها عقل مردم را ربوده و قلب انسان در آن‌ها مانند بدنش می‌‌میرد و همراه آن دینش همچون گذر روزها از بین می‌‌رود. و مسلمانی که تا دیروز چیزی را حرام دانسته در خلال فتنه‌‌ها آن‌‌را حلال می‌‌داند، یا برعکس؛ و این پیامد فتنه می‌‌باشد که دامنگیر او شده است: ﴿فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ [النور: 63] «پس باید کسانی‌که با فرمان او مخالفت می‌کنند؛ بترسند از اینکه فتنه‌ای آن‌ها را فرا گیرد، یا عذابی دردناک به آن‌ها برسد!».

آغاز فتنه‌‌ها

1- از زینب دختر جحش روایت است که: شبی رسول الله با چهره‌‌ای قرمز از خواب بیدار شد و فرمود: لااله‌‌الاالله؛ وای بر عرب از شری که نزدیک شده است؛ امروز به این اندازه از سد یاجوج و ماجوج باز شده است. - و سفیان انگشت خود را چنان نشان داد که عدد نود یا صد را نشان بدهد-. گفته شد: هلاک می‌‌شویم درحالی‌‌که در میان ما افراد نیک و صالح هستند؟ رسول الله فرمود: بله، زمانی که فسق و فجور زیاد شود». [6]

2- از ابن عمر روایت است که رسول الله فرمود: «پروردگارا، در سرزمین شام و یمن برکت نازل فرما؛ مردم گفتند: و در نجد ما؛ رسول الله فرمود: پروردگارا، در سرزمین شام و یمن برکت نازل فرما؛ مردم گفتند: و در نجد ما؛ رسول الله فرمود: نجد سرزمین فتنه و زلزله است و شاخ‌‌های شیطان از آنجا سر بر می‌‌آورند».[7]

شراره‌‌های فتنه

مجالس غیبت و سخن‌‌چینی و شایعه‌‌پراکنی بدترین مجالس هستند زیرا فتنه‌‌ها و شرها در این مجالس تولید شده و آتش آن اندک اندک شعله‌‌ور می‌‌شود. چنان‌‌که خاموش کردن آن دشوار می‌‌گردد حتی برای کسانی‌که باعث زبانه کشیدن آن شوند. و چه بسا در این فتنه‌‌ها خونی ریخته شود و مقابله به مثل صورت گیرد و خانه‌‌ها ویران شود. و سوءظن نسبت به مسلم یا تکفیر وی به ناحق، سرآغاز مباح شمردن خونش و تجاوز به حقوق و حریم وی می‌‌باشد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا یَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ عَسَىٰٓ أَن یَکُونُواْ خَیۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا نِسَآءٞ مِّن نِّسَآءٍ عَسَىٰٓ أَن یَکُنَّ خَیۡرٗا مِّنۡهُنَّۖ وَلَا تَلۡمِزُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِۖ بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِیمَٰنِۚ وَمَن لَّمۡ یَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ١١ [الحجرات: 11] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره نکند، شاید آنان (= مسخره شدگان) از این‌ها بهتر باشند و نه زنانی، زنان دیگر را، شاید آنان (= مسخره شدگان) از این‌ها بهتر باشند و از یکدیگر عیبجوئی نکنید و یکدیگر را با القاب زشت نخوانید که پس از ایمان (آوردن) نام فسق بسیار (زشت و) بد است و هرکه توبه نکرد، پس آنانند که ستمکارند».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ وَ لَا تَجَسَّسُواْ وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُکُم بَعۡضًاۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمۡ أَن یَأۡکُلَ لَحۡمَ أَخِیهِ مَیۡتٗا فَکَرِهۡتُمُوهُۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٞ رَّحِیمٞ١٢ [الحجرات: 12] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان(های بد) بپرهیزید، بی‌شک بعضی از گمان(ها) گناه است و (در امور دیگران) تجسس (و کنجکاوی) نکنید و بعضی از شما بعضی دیگر را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادرش را درحالی‌که مرده است، بخورد؟! پس (البته) آن‌‌را ناپسند دارید و از الله بترسید، بی‌گمان الله توبه‌پذیر مهربان است».

3- از عبدالله بن مسعود روایت است که رسول الله فرمود: «دشنام به مسلمان فسق و جنگیدن با او کفر است».[8]

2- راه‌‌های سالم ماندن از فتنه‌‌ها

امت اسلامی با رعایت امور ذیل از بلا و مصیبت و شرهایی که فتنه‌‌ها به همراه دارند، محفوظ می‌‌ماند:

1- خشکاندن اساس فتنه‌‌ها و مانع شدن از رشد آن‌ها در بدو ظهور؛ و برخورد با کسانی‌که در پی آن هستند

چه این افراد از منافقانی باشند که با زبان‌‌بازی نان می‌‌خورند و با سخنان‌‌شان آتش فتنه را شعله‌‌ور می‌‌کنند؛ چه از افراد مخلصی باشند که نیت‌‌های خوب و نیکی داشته‌‌اند اما به دلیل جهل و نادانی فساد بزرگی را برپا کرده و امت را غرق در فتنه کرده‌‌اند درحالی‌‌که چنین تصور داشته که مهربان‌‌ترین مردم نسبت به امت بوده است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَتُوبُواْ فَلَهُمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمۡ عَذَابُ ٱلۡحَرِیقِ١٠ [البروج: 10] «به راستی کسانی‌که مردان و زنان مؤمن را شکنجه (و آزار) دادند، سپس توبه نکردند، پس برای آن‌ها عذاب جهنم است و برای‌‌شان عذاب (آتش) سوزان است».

2- از نعمان بن بشر روایت است که رسول الله فرمود: «مثال کسانی‌که در حدود الهی سهل انگار بوده و مرتکب آن می‌‌شوند، مثال قومی است که برای اسکان در کشتی قرعه‌‌کشی می‌‌کنند پس عده‌‌ای در طبقه‌‌ی پایین و برخی در طبقات بالاتر قرار می‌‌گیرند. و کسانی‌که در طبقه‌‌ی پایین‌‌تر هستند برای دسترسی به آب به طبقه‌‌ی بالاتر رفت و آمد می‌‌کنند و باعث اذیت و آزار آن‌ها می‌‌شوند. پس یکی از کسانی‌که در طبقه‌‌ی پایین کشتی هستند تبری برداشته و تصمیم به سوراخ کردن قسمت زیرین کشتی می‌‌کند؛ و چون نزد وی آمده و بگویند: چه می‌‌کنی؟ می‌‌گوید: شما به خاطر من اذیت می‌‌شوید و من نیز به آب نیاز دارم؛ پس اگر سرنشینان مانع کار وی شوند، او و خودشان را نجات داده‌‌اند و اگر او را رها کنند درواقع سبب هلاکت او و خود شده‌‌اند».[9]

2- پرهیز از شر، دری از درهای خیر است

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِی مُسۡتَقِیمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمۡ عَن سَبِیلِهِۦۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ١٥٣ [الأنعام: 153] «و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های (پراکنده) پیروی نکنید که شما را از راه الله دور می‌کند، این چیزی است که الله شما را به آن سفارش نموده است، شاید پرهیزگار شوید».

 2- از حذیفه بن یمان روایت است که می‌‌گوید: مردم در امور خیر از رسول الله می‌‌پرسیدند و من از شر می‌‌پرسیدم تا مبادا گرفتار آن شوم. گفتم: ای رسول الله ما در جاهلیت و شر بودیم که الله این خیر (اسلام) را به ما عطا نمود. آیا بعد از این خیر شری هست؟ فرمود: بله، گفتم: آیا بعد از این شر خیری هست؟ فرمود: بله و در آن فساد است. گفتم: فساد آن چیست؟ فرمود: قومی خواهند بود که به راه و روشی جز سنت من عمل کرده و فرا می‌‌خوانند، برخی اعمال‌‌شان نیک و برخی منکر است. گفتم: گفتم: آیا بعد از این خیر، شری هست؟ فرمود: بله، دعوتگرانی که مردم را به سوی دروازه‌‌های دوزخ فرا می‌‌خوانند، هرکس دعوت آن‌ها را اجابت کند، او را به آتش می‌‌اندازند. گفتم: ای رسول الله آنان را برای ما توصیف کن؛ رسول الله فرمود: بله؛ قومی از جنس ما هستند که به زبان ما سخن می‌‌گویند. گفتم: ای رسول الله، اگر این وضعیت را دریافتم چه کنم؟ فرمود: با مسلمانان و پیشوای آنان باش؛ گفتم: اگر در آن زمان جماعت و رهبری نداشتند چه کنم؟ فرمود: از تمام گروهای موجود دوری کن هرچند این دوری سبب شود ریشه‌‌ی درختان را با دندان بگیری تا اینکه در همان حال بمیری ... .[10]

3- همراهی با علما به هنگام ظهور فتنه‌‌ها

فتنه‌‌ها مانند پاره‌‌های شب تاریک هستند؛ کسی‌که در میان این تاریکی‌‌ها حرکت می‌کند اگر نور ایمان و علمی که راه مستقیم را نشان می‌دهد و راه‌‌های نجات را بیان می‌کند - که همان قرآن کریم است - همراه وی نباشد، هر آن در معرض نابودی می‌‌باشد: ﴿قَدۡ جَآءَکُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ عَمِیَ فَعَلَیۡهَاۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖ١٠٤ [الأنعام: 104] «(ای پیامبر به مشرکین بگو:) (دلائل و) بینش‌هایی از (جانب) پروردگارتان برای شما آمد، پس کسی‌که ببیند، به (سود) خود اوست و کسی‌که (از دیدن آن چشم بپوشد و نابینا شود، پس به زیان خود اوست و من (مراقب و) نگهبان شما نیستم».

علمای ربانی همچون کشتی نوح هستند؛ هرکس از آن‌ها جدا شود و با آن‌ها مخالفت کند، غرق خواهد شد. علما چراغ‌‌های راه امت هستند؛ کسانی هستند که دین را به مردم می‌‌آموزند و کیفیت ادای فرائض را برای آن‌ها بیان می‌‌کنند. و اینکه چگونه از امور حرام دوری کنند؛ و آن‌ها را به همکاری در نیکی و تقوی امر کرده و در مورد هرگونه همکاری در گناه و تجاوز هشدار می‌‌دهند.

چون علما بمیرند، مردم حیران و سرگردان می‌‌شوند و از حق روی گردانده و علم کهنه شده و جهل آشکار می‌‌شود و فتنه‌‌ها افزایش می‌‌یابند. و بدون تردید ترویج فتنه‌‌ها مقرون به از بین رفتن علم و علما می‌‌باشد.

از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت است که: شنیدم رسول الله فرمود: «الله علم را به یکباره از سینه بندگان خود حذف نمی‌کند بلکه با وفات علما آن‌‌را از بین می‌‌برد. و وقتی علما از بین رفتند، مردم جاهلان را رهبر خود قرار می‌‌دهند و مسایل خود را از آن‌ها می‌‌پرسند و رهبران‌‌شان نیز از روی جهالت فتوا می‌‌دهند که هم خود گمراه می‌‌شوند و هم دیگران را به گمراهی می‌‌کشند».[11]

الله متعال علما را سبب حفظ امت از هلاکت و نابودی قرار داده است. بنابراین چون فتنه روی آورد، هر عالمی آن‌‌را می‌‌شناسد و چون پشت کند و نابود شود هر جاهل آن‌‌را می‌‌شناسد: ﴿وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرٞ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ لَٱتَّبَعۡتُمُ ٱلشَّیۡطَٰنَ إِلَّا قَلِیلٗا٨٣ [النساء: 83] «و هنگامی‌که خبری از ایمنی (و پیروزی) یا ترس (و شکست) به آن‌ها برسد آن‌‌را شایع می‌سازند، درحالی‌که اگر آن‌‌را به پیامبر و صاحبان امرشان باز می‌گرداندند، از حقیقت امر آگاه می‌شدند و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود، جز اندکی، (همگی) از شیطان پیروی می‌کردید».

 و مهم‌‌ترین راه‌‌های پیشگیری از شر فتنه‌‌ها و مصون ماندن از گمراهی و نجات یافتن از هلاکت و نابودی، چنگ زدن به کتاب الله و همراهی با علما و دیدگاه‌‌شان می‌‌باشد چنان‌‌که الله متعال به هنگام فتنه‌‌ی ارتداد، دینش را با ابوبکر عزت بخشید و حفظ نمود.

جامعه‌‌ای که اصل و اساس آن بر مبنای ایمان است، رهبری آن متوجه علمای ربانی می‌‌باشد؛ کسانی‌که الله متعال آن‌ها را منار علم و هدایت قرار داده است. اما در محیط جاهلی شرایط مناسب برای ظهور هرگونه هرج و مرج و ظهور هر دجال و دروغگویی وجود دارد. محیطی که اسود عنسی در یمن و مسیلمه کذاب در یمامه را با آغوش باز پذیرا بود. و هر دوی این‌ها نابود شدند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٤٣ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ٤٤ [النحل: 43-44] «و پیش از تو (ای پیامبر) جز مردانی که به آن‌ها وحی می‌کردیم نفرستادیم، پس (ای مردم) اگر نمی‌دانید از (آگاهانِ) اهل کتاب بپرسید. (که آن‌ها را) با دلایل روشن و کتاب‌ها (فرستادیم) و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آن‌ها نازل شده است و باشد که آن‌ها بیندیشند».

4- همراهی با جماعت مسلمانان

جماعت مسلمانان همان کسانی هستند که اهل ایمان و تقوا می‌‌باشند. و دست الله همراه جماعت است. و هرگز امت اسلامی بر ضلالت و گمراهی جمع نمی‌‌شود. و تا زمانی که امت پابرجاست، حق را به همراه دارد. الله متعال به ما دستور داده که با محوریت حق گردِ آن جمع شویم و از پراکندگی دوری کنیم؛ زیرا جماعت و با هم بودن رحمت است و تفرقه و پراکندگی عذاب؛

 و نتیجه‌‌ی جماعت رحمت الله و رضایت و درود اوتعالی و سعادت در دنیا و آخرت می‌‌باشد درحالی‌‌که نتیجه و عاقبت پراکندگی و چند دستگی، عذاب الله و لعنت و خشم اوتعالی و شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت می‌‌باشد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٠٣ وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٥ [آل عمران: 103-105] «و همگی به ریسمان الله (= قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت الله را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دل‌های شما الفت داد، آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید و شما بر لبه گودلی از آتش بودید، (او) شما را از آن نجات داد. اینگونه الله آیات خود را برای شما روشن می‌سازد، باشد که شما راه یابید. و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وا دارند و از زشتی باز دارند و آنانند که رستگارند. و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آنکه دلایل روشن برای‌‌شان آمد و اینان برای‌‌شان عذاب بزرگی است».

 2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا١١٥ [النساء: 115] «و کسی‌که پس از آنکه هدایت (و راه حق) برایش روشن شد با پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند، ما او را به آنچه پیروی کرده وا گذاریم و او را به جهنم در افکنیم و بد جایگاهی است».

3- از حذیفة بن یمان روایت است که: مردم در مورد خیر و خوبی از رسول الله سوال می‌‌کردند و من از شر و شرارت می‌‌پرسیدم تا مبادا گرفتار آن شوم؛ در پایان این روایت آمده که حذیفه می‌‌گوید: اگر چنین شرایطی را درک نمودم مرا به چه دستور می‌‌دهید؟ رسول الله فرمود: «با مسلمانان و پیشوای آنان باش؛ گفتم: اگر در آن زمان جماعت و رهبری نداشتند چه کنم؟ فرمود: از تمام گروه‌‌های موجود دوری کن؛ هرچند این دوری سبب شود ریشه‌‌ی درختان را با دندان بگیری و در این حال بمیری».[12]

مواظبت از نمازهای جماعت از قوی‌‌ترین اسباب جمع بودن و با هم بودن است و از نتایج آن امنیت و خیر و خوبی می‌‌باشد. و اگر فتنه را ریشه کن نکند، آتش آن‌‌را خاموش کرده و زیان‌‌های آن‌‌را کاهش می‌‌دهد.

 چنان‌‌که الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ وَلَذِکۡرُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ٤٥ [العنکبوت: 45] «(ای پیامبر!) آنچه را از (این) کتاب بر تو وحی شده است تلاوت کن و نماز را بر پا دار، یقیناً نماز (انسان را) از زشتی‌ها و منکر باز می‌دارد و البته یاد الله بزرگ‌تر است و الله آنچه را انجام می‌دهید می‌داند».

5- بررسی اخبار

 فتنه‌‌ها با شایع پراکنی و بزرگ‌‌نمایی با امور باطل و نادرست انتشار می‌‌یابند. و بیش از همه، کسانی در فتنه‌‌ها فرو می‌‌روند که جاهل و نادان هستند و تکبر و غرور صفت آن‌هاست. همان کسانی‌که امت را به سوی هر بلا و فتنه‌‌ای سوق می‌‌دهند آنهم با سخنی که منبع آن معلوم نیست و هیچ سندی برای آن وجود ندارد.

 بنابراین بررسی و تحقیق و به یقین رسیدن در مورد اخباری که مربوط به عموم است یا یکی از مسئولین آن در رده‌‌های بالاتر می‌‌باشد یا به امری از امور باز می‌‌گردد، واجب می‌‌باشد.

 و هرچند ناقل مطمئن باشد، مادامی که فقط او چنین خبری را نقل کرده، به آن کفایت نمی‌‌شود بلکه ثابت شدن آن واجب است و این از آن جهت است که افراد در معرض تعصب هوی و هوس، شهوت، القائات شیطانی و حرص و طمع می‌‌باشند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَکُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَیَّنُوٓاْ أَن تُصِیبُواْ قَوۡمَۢا بِجَهَٰلَةٖ فَتُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَا فَعَلۡتُمۡ نَٰدِمِینَ٦ [الحجرات: 6] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، اگر (شخص) فاسقی خبری برای شما آورد، پس (درباره آن) بررسی (و تحقیق) کنید، تا آنکه (مبادا) به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید، آنگاه بر آنچه انجام داده‌اید پشیمان شوید».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَیۡکُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنٗا تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فَعِندَ ٱللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٞۚ کَذَٰلِکَ کُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمۡ فَتَبَیَّنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا٩٤ [النساء: 94] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، هنگامی‌که در راه الله (برای جهاد) رهسپار شدید، پس بررسی کنید و به کسی‌که بر شما سلام کرد (و اظهار صلح و اسلام نمود) نگویید: «مؤمن نیستی» تا اینکه (غنایم و) سرمایه‌ی ناپایدار دنیا به دست آورید، زیرا غنیمت‌های بسیاری (برای شما) نزد الله است، شما نیز پیش از این چنین بودید، آنگاه الله بر شما منت گذارد (و هدایت شدید) بنابراین بررسی کنید که هر آیینه الله به آنچه انجام می‌دهید؛ آگاه است».

3- و از ابن عباس در مورد این آیه: ﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَیۡکُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنٗا روایت است که می‌‌گوید: مردی در میان گله‌‌ی گوسفندش بود که مسلمانان با وی روبرو شدند؛ آن شخص گفت: السلام علیکم؛ اما او را کشتند و گله‌‌ی گوسفندش را به غنیمت گرفتند. پس الله متعال این آیه را نازل کرد: ﴿تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا که منظور همین غنیمت بود».[13]

و چون فرد مسلمان از صحت خبری مطمئن شد، شایع کردن آن میان مردم امری ممدوح نیست؛ چون هرچه دانسته شد نباید گفته ‌‌شود و برای گنه‌‌کار بودن انسان همین کافی است که هرچه می‌‌شنود، بیان کند. و چون قصد گفتن آن داشتیم، آن‌‌را جز به علمای پرهیزگار نمی‌‌گوییم، کسانی‌که می‌‌دانند آنچه ما نمی‌‌دانیم: ﴿وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرٞ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ لَٱتَّبَعۡتُمُ ٱلشَّیۡطَٰنَ إِلَّا قَلِیلٗا٨٣ [النساء: 83] «و هنگامی‌که خبری از ایمنی (و پیروزی) یا ترس (و شکست) به آن‌ها برسد آن‌‌را شایع می‌سازند، درحالی‌که اگر آن‌‌را به پیامبر و صاحبان امرشان باز می‌گرداندند، از حقیقت امر آگاه می‌شدند و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود، جز اندکی، (همگی) از شیطان پیروی می‌کردید».

 و الله متعال به پرده‌‌پوشی و نصیحت و صلح و اصلاح در مورد کسی دستور داده که دچار لغزش شده است. بنابراین برای هیچ‌کس پرده‌‌دری و انتشار بدی‌‌ها و رسواکردن اشخاص جایز نیست.

و رحمت الله به فاسق، باعث اصلاح فسادش می‌‌شود هرچند زورگو و لجباز باشد. و هرکس پرده‌‌دری دیگری کند، الله متعال او را رسوا خواهد نمود هرچند درون خانه‌‌اش باشد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ١٩ [النور: 19] «بی‌گمان کسانی‌که دوست دارند زشتی‌ها در (میان) مؤمنان شایع شود، عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است و الله می‌داند و شما نمی‌دانید».

2- از مغیره بن شعبه روایت است که شنیدم رسول الله فرمود: «الله متعال سه عمل شما را دوست ندارد: «شایعه پراکنی، ضایع کردن مال، زیاد سوال کردن»[14]

بنابراین بر هر مسلمانی واجب است که به بررسی امور بپردازد و شایعات را تصدیق نکند تا اینکه خود و دیگران از گناه فتنه‌‌ها و تهمت در امان باشند.

1- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «در آخرالزمان افرادی دجال و دروغگو خواهند بود که احادیثی برای‌‌تان عنوان می‌‌کنند که نه خود شنیده‌‌اید و نه پدران‌‌تان؛ از آنان بر حذر باشید تا شما را گمراه نکرده و فریب‌‌تان ندهند».[15]

2- از ابن عباس روایت است: «عمر بن خطاب حدیثی را با این مضمون برایم روایت کرد: زمانی که رسول الله از همسرانش فاصله گرفت، وارد مسجد شدم. دیدم که مردم (از فرط ناراحتی) سنگریزه‌‌ها را بر زمین می‌‌زنند و می‌‌گویند: رسول الله همسرانش را طلاق داده است. -در ادامه‌‌ی روایت چنین آمده است- پس گفتم: ای رسول الله، آیا آن‌ها را طلاق داده‌‌ای؟ فرمود: نه، گفتم: ای رسول الله، من وارد مسجد شدم درحالی‌‌که مسلمانان سنگریزه‌‌ها را به زمین زده و می‌‌گفتند: رسول الله همسرانش را طلاق داده است؛ آیا بروم و آن‌ها را خبر دهم که همسرانت را طلاق نداده‌‌ای؛ رسول الله فرمود: بله، اگر می‌‌خواهی».[16]

روا نیست انسان هرچه می‌‌شنود بیان کند؛ بلکه بر او واجب است که چون حکمت در مصلحت و سکوت باشد، ساکت بماند تا مفسده بوجود آمده از بین برود. به ویژه در زمان فتنه‌‌هایی که نیک و بد را در بر می‌‌گیرد مگر آنکه الله متعال به او رحم کند.

از ابوهریره روایت که می‌‌گوید: «دو نوع حدیث از رسول الله حفظ کردم: احادیثی که آن‌ها را روایت و نشر کردم. و احادیثی که اگر آن‌ها را روایت کنم، گلویم بریده خواهد شد».[17]

6- حفظ زبان

 بر هر مسلمانی واجب است که زبان به دهان نگه دارد و در تمام اوقات و احوال آن‌‌را از هر امر باطلی حفظ کند. و تاکید حفظ زبان در زمان فتنه‌‌ها بیش‌تر است زیرا قیل و قال افزایش می‌‌یابد و شهوت سخن گفتن و شنیدن افزون می‌‌گردد و گوش‌‌ها برای شنیدن شایعات و قیل و قال مربوط به فتنه‌‌ها آماده‌‌تر می‌‌باشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦ [الإسراء: 36] «و از آنچه به آن علم نداری پیروی نکن، بدون شک گوش و چشم و دل، هریک از این‌ها از آن باز خواست خواهند شد».

بنابراین حفظ زبان از هر کلمه‌‌ای که باعث افزایش آتش فتنه شده و آن‌‌را شعله‌‌ورتر می‌‌کند، واجب است. لذا عاقل کسی است که زبانش را مشغول چیزی می‌کند که الله متعال دوست دارد و رضایت الله در آن است مانند ذکر و دعا و دعوت: ﴿وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا٥٣ [الإسراء: 53] «و به بندگانم بگو: (با یکدیگر) سخنی بگویند که آن بهترین باشد، بی‌گمان شیطان میان آن‌ها فتنه (و فساد) می‌کند، به راستی که شیطان دشمن آشکاری برای انسان است».

زبان از جمله عضوهایی است که حرکت دادن آن بسیار آسان است اما ضرر و زیان آن از دیگر اعضا بیش‌تر است. و براستی اگر انسان زبانش را کنترل نکند و در آبروی زندگان و مردگان دروغ بگوید و با شایعه پراکنی وحدت امت را بر هم زند و هر فریادی بخواهد سرکشد، شر و فساد زیادی برای امت به دنبال خواهد داشت.

بنابراین حفظ زبان و کنترل آن درواقع اصل تمام امور خیر است و آزاد و رها گذاشتن آن، اصل و اساس تمام شرارت‌‌ها می‌‌باشد.

1- الله متعال می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا یَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ عَسَىٰٓ أَن یَکُونُواْ خَیۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا نِسَآءٞ مِّن نِّسَآءٍ عَسَىٰٓ أَن یَکُنَّ خَیۡرٗا مِّنۡهُنَّۖ وَلَا تَلۡمِزُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِۖ بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِیمَٰنِۚ وَمَن لَّمۡ یَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ١١ [الحجرات: 11] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره نکند، شاید آنان (= مسخره شدگان) از این‌ها بهتر باشند و نه زنانی، زنان دیگر را؛ شاید آنان (= مسخره شدگان) از این‌ها بهتر باشند و از یکدیگر عیبجوئی نکنید و یکدیگر را با القاب زشت نخوانید که پس از ایمان (آوردن) نام فسق بسیار (زشت و) بد است و هرکه توبه نکرد، پس آنانند که ستمکارند».

2- از عبدالله بن عمرو روایت است که رسول الله فرمود: «مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از دست و زبان وی در امان باشند و مهاجر کسی است که آنچه را الله متعال نهی کرده است، ترک کند».[18]

3- از سهل بن سهد روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس به من ضمانت دهد که دهان و شرمگاهش را حفظ کند، من هم بهشت را برایش ضمانت می‌‌کنم».[19]

نتیجه‌‌ی خودداری از بیهوده‌‌گویی و لغو، سالم ماندن از گناه و معصیت است و ساکت بودن کلید عبادت می‌‌باشد و کسی‌که صبور و بردبار باشد و نیز آنکه ساکت باشد، پشیمان نمی‌‌شود. و هرکس زیاد سخن بگوید، لغزش وی بیش‌تر است و هرکس لغزش وی بیش‌تر باشد، گناهش بیش‌تر است و هرکس گناهش بیش‌تر باشد، گناهش هیزم آتش وی در دوزخ خواهد بود. و عاقل جز در اموری که برای او سودمند است و امید پاداش آن می‌‌رود، سخن نمی‌‌گوید.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا٧٠ یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا٧١ [الأحزاب: 70-71] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از الله بترسید و سخن درست (و حق) بگویید. تا (الله) کارهای‌تا‌ن را برای‌‌تان اصلاح کند و گناهان‌تان را بیامرزد و هرکس که از الله و پیامبرش اطاعت کند؛ یقیناً به کامیابی عظیمی نائل شده است».

2- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد، همسایه‌‌اش را آزار نمی‌‌رساند، مهمانش را محترم شمرده و سخن خوب می‌‌گوید یا سکوت می‌‌کند».[20]

زبان چون حیوانی درنده و مضر است که هرکس آن‌‌را رها کند و از آن غافل شود، او را می‌‌خورد؛ بنابراین برحذر بودن از آن واجب است. و کم‌‌ترین ثمره‌‌ی سکوت، سالم ماندن است و برای سالم ماندن، سکوت کفایت می‌‌کند. و کم‌‌ترین ضرر سخن گفتن، شهرت است و برای گرفتار شدن به بلا همین قدر کافی است. و سخن اسیر انسان است، اما زمانی که از انسان خارج شود، این انسان است که اسیر سخن می‌‌شود.

الله متعال در مورد هر زبانی می‌‌فرماید: ﴿مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ١٨ [ق: 18] «هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد، مگر اینکه نزدش مراقبی حاضر (و آماده نوشتن) است».

 و سخن گفتن در فتنه‌‌ها بدتر از شمشیر کشیدن در جنگ است. و نفس انسان به سوی بدی فرا می‌‌خواند مگر اینکه الله خود رحم کند و درواقع این نفس است که انسان را به شایعه پراکنی و غیبت و سخن چینی و مجادله و دروغ و یا فرورفتن در فتنه‌‌ها و اموری امر می‌کند که آتش فتنه‌‌ها را شعله‌‌ور می‌‌کند. بنابراین باید در مورد آن مراقب بود: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦ [الإسراء: 36] «و از آنچه به آن علم نداری، پیروی نکن، بدون شک گوش و چشم و دل، هریک از این‌ها از آن بازخواست خواهند شد».

و چون فتنه‌‌ها روی آوردند، باید با حکمت و ایمان راستین و توکل بر الله با آن‌ها روبرو شد و آن‌ها را از خود دور نمود و از شر و بدی آن‌ها دوری کرد و چون شدت گرفت و افزایش یافت، باید به نیت خوداری از سخن گفتن در مورد برادرانت، از آن‌ها کناره‌‌گیری کنی؛

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِذَا رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ یَخُوضُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۚ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّکۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٦٨ [الأنعام: 68] «و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما (از روی عناد و مسخره) به بحث و گفتگو می‌پردازند، از آنان روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند، پس هرگز بعد از یاد آوردن با گروه ستمگران منشین»

2- از ابوسعید خدری روایت است که مردی نزد رسول الله آمده و گفت: بهترین مردم چه کسانی هستند؟ رسول الله فرمود: «مومنی که با جان و مالش در راه الله جهاد کند. گفتند: پس از او چه کسی است؟ فرمود: مومنی که در دره‌‌ای از دره‌‌ها تقوای الهی را رعایت می‌کند و به مردم آسیبی نمی‌‌رساند».[21]

7- صبر و مهربانی و بردباری در هر حال

صبر و بردباری در هر حالتی محمود است به ویژه به هنگام مصیبت‌‌ها و فتنه‌‌ها؛ صبر بزرگ‌ترین عطای الله به کسی است که او را با آن گرامی داشته است. و صبر کلید گشایش و آسانی است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَکَ صَدۡرَکَ١ وَوَضَعۡنَا عَنکَ وِزۡرَکَ٢ ٱلَّذِیٓ أَنقَضَ ظَهۡرَکَ٣ وَرَفَعۡنَا لَکَ ذِکۡرَکَ٤ فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا٥ إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرٗا٦ فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ٧ وَإِلَىٰ رَبِّکَ فَٱرۡغَب٨ [الشرح: 1-8] «(ای پیامبر) آیا ما سینه‌ات را برایت نگشودیم؟ و بار (سنگین) تو را از (دوش) تو بر نداشتیم؟ همان (باری) که بر پشت تو سنگینی می‌کرد (و نزدیک بود کمر تو را بشکند)؟ و (نام و) آوازه تو را بلند ساختیم. پس مسلماً با (هر) دشواری آسانی است. مسلماً با (هر) دشواری آسانی است. پس هنگامی‌که (از کار و امور دنیا) فارغ شدی (به عبادت پروردگارت) بکوش. و به سوی پروردگارت راغب (و مشتاق) شو».

2- از ابوسعید خدری روایت است که عده‌‌ای از انصار از رسول الله چیزی طلب کردند و رسول الله خواسته‌‌ی هریک از آن‌ها را برآورده کرد تا اینکه آنچه نزد وی بود تمام شد. چون تمام مالی که نزد رسول الله بود و با دستانش آن‌ها را انفاق می‌‌کرد، تمام شد، فرمود: «آنچه نزد من باشد آن‌‌را ذخیره نمی‌‌کنم ولی هرکس از خواستن اجتناب کند، الله او را از خواستن بی‌‌نیاز می‌‌سازد و به هیچ‌کس نعمتی بهتر و فراخ‌‌تر از صبر عنایت نشده است.»[22]

و چون فتنه‌‌ها هجوم آورند و گناهان افزایش یافته و فسق و فجور انتشار یابد، مسلمان باید در مواجهه با این مصیبت‌‌ها و فتنه‌‌ها به شدت صبر کند. ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠ [آل عمران: 200] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، صبر کنید و دیگران را به صبر و شیکبائی فرا خوانید (و پایداری کنید) و مرزها را نگهبانی کنید و از الله بترسید، شاید رستگار شوید».

و از آنجا که پایه و اساس عقل دانایی است، بنابراین درواقع همه چیز صبر و شکیبایی است. و انسان به قله‌‌ی عقل نمی‌‌رسد تا اینکه دانایی وی بر جهلش و صبرش بر شهوتش غالب باشد. و شجاع‌‌ترین مردم کسی است که جهلش را با علم و دانایی برطرف کند و گرامی‌‌ترین آن‌ها کسی است که جان و مالش را در راه دین ببخشد: ﴿وَلَا تَسۡتَوِی ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّیِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ٣٤ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ٣٥ وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٣٦ [فصلت: 34-36] «و (هرگز) نیکی و بدی یکسان نیست، همیشه به نیکو‌ترین شیوه پاسخ ده، پس ناگاه (می‌بینی) همان کسی‌که میان تو و او دشمنی است، گویی دوست صمیمی است. و (اما) جز کسانی‌که شکیبا باشند آن‌‌را نپذیرند و جز دارنده بهره بزرگ (از ایمان و اخلاق) آن‌‌را نپذیرد. و هرگاه وسوسه (باز دارنده) از سوی شیطان تو را باز گرداند، پس به الله پناه ببر، یقیناً اوست که شنوای داناست».

مهربانی و حلم و بردباری و حیا، از بهترین اخلاقی هستند که انسان با آن‌ها آراسته می‌‌شود و هر‌‌کس از مهربانی ونرم‌‌خویی محروم شود درواقع از همه‌‌ چیز‌‌های خوب محروم شده است؛ و بردباری بهترین خلق‌‌ و خو می‌‌باشد و حیا شعبه‌‌ای از شعبه‌‌های ایمان است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ١٩٩ [الأعراف: 199] «(ای پیامبر!) گذشت را پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان».

2- از ام المومنین عایشه روایت است که: عده‌‌ای از یهودیان اجازه خواستند با رسول الله دیدار کنند. پس گفتند: «السام علیکم» (مرگ بر تو باد) من گفتم: بلکه «علیکم السام واللعنة» بر شما باشد مرگ و لعنت؛ رسول الله فرمود: ای عایشه، الله مهربان است و مهربانی و نرم‌‌خویی را در تمام امور دوست دارد. گفتم: آیا نمی‌‌شنوید چه گفتند؛ فرمود: (در پاسخ) گفتم: و بر شما باد».[23]

3- از ام‌‌المؤمنین عایشه روایت است که رسول الله فرمود: «ملایمت و نرمی در هر‌‌ چیزی وجود داشته باشد، آن‌‌را زینت می‌‌بخشد و از هرچه گرفته شود، آن‌‌را بی‌ارزش می‌‌گرداند».[24]

بدان که صبر و شکیبایی از سوی الله و عجله از سوی شیطان است. و عجله کردن از بزرگ‌ترین بیماری‌‌هایی است که سرانجام آن حسرت و پشیمانی است. بنابراین امور مختلف را سنجیده بررسی کن و در عواقب امور بیندیش و چون با مصیبتی مواجه شدی، صبر کن؛ الله تو را دوست دارد و همراه تو خواهد بود.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا یَسۡتَخِفَّنَّکَ ٱلَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ٦٠ [الروم: 60] «پس (ای پیامبر گرامی!) صبر پیشه کن، بی‌گمان وعده الله حق است و هرگز کسانی‌که یقین ندارند تو را سبک‌سر نگردانند».

2- از خباب بن ارت روایت است که: نزد رسول الله که چادرش را در سایه کعبه بالش قرار داده بود (و تکیه زده بود) شکایت بردیم و گفتیم: آیا برای ما طلب پیروزی نمی‌‌کنی؛ آیا نزد الله برای ما دعا نمی‌‌کنی؟ فرمود: برای افرادی از امت‌‌های گذشته چاله‌‌ای در زمین حفر می‌‌کردند و او را در آن قرار می‌‌دادند، سپس اره‌‌ای می‌آوردند و بر سرش می‌‌نهادند و او را از وسط دو نیم می‌‌کردند ولی این کار او را از دینش باز نمی‌‌داشت. و شانه‌‌های آهنی را در گوشت آنان فرو می‌‌بردند تا جایی که به استخوان و عصب می‌‌رسید و این کار هم آنان را از دین‌‌‌‌شان باز نمی‌‌داشت. سوگند به الله که این دین کامل خواهد شد تا جایی که سواری از صنعا تا حضر موت برود و جز الله و یا گرگ بر گوسفندانش، از چیزی دیگر نترسد. اما شما عجله دارید».[25]

8- مواجه شدن با فتنه‌‌ها با اعمال نیک

راه و روش رسول الله در هنگام فتنه‌‌ها روی آوردن به اعمال نیک بود. زیرا اعمال نیک بزرگ‌ترین وسیله برای پایداری بر حق و هدایت می‌‌باشد. و اگر انسان به حق مشغول نباشد. مشغول باطل خواهد شد.

 1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّا کَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَنِ ٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ أَوِ ٱخۡرُجُواْ مِن دِیَٰرِکُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٞ مِّنۡهُمۡۖ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ فَعَلُواْ مَا یُوعَظُونَ بِهِۦ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۡ وَأَشَدَّ تَثۡبِیتٗا٦٦ وَإِذٗا لَّأٓتَیۡنَٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجۡرًا عَظِیمٗا٦٧ وَلَهَدَیۡنَٰهُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا٦٨ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِینَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِکَ رَفِیقٗا٦٩ ذَٰلِکَ ٱلۡفَضۡلُ مِنَ ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ عَلِیمٗا٧٠ [النساء: 66-70] «و اگر (مانند بنی اسرائیل) بر آنان مقرر می‌کردیم که خود را بکشید، یا از خانه و شهرتان بیرون روید، جز اندکی از آن‌ها عمل نمی‌کردند و اگر اندرزهای که به آنان داده می‌شود انجام می‌دادند، برای آن‌ها بهتر بود و (برای ایمان‌شان) استوارتر بود. و در این‌‌صورت از جانب خود پاداش بزرگی به آن‌ها می‌دادیم. و به راه راست، هدایت‌شان می‌کردیم. و کسی‌که الله و پیامبر را اطاعت کند (روز قیامت) همنشین کسانی خواهد بود که الله بر آنان انعام نموده‌است، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و اینان چه نیکو رفیقانی هستند. این فضل و بخشایش از جانب الله است و کافی است که او دانا است».

2- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «به انجام اعمال نیک مبادرت ورزید پیش از آنکه فتنه‌‌ای همچون پار‌‌ه‌‌‌‌های شب تاریک ظهور کند، به گونه‌‌ای که شخصی صبح مومن و شب کافر باشد یا شب مؤمن و صبح کافر شود؛ دینش را به متاعی از دنیا بفروشد».[26]

3- از ام سلمه روایت است که: شبی رسول الله از خواب بیدار شد و فرمود: «سبحان الله» چه فتنه‌‌هایی که نازل شده است؟ چه دروازه‌‌ی گنج‌‌هایی که گشوده شده است. آنهایی را که در اتاق‌‌ها خوابند (ازواج مطهرات) بیدار کنید؛ چه بسا کسانی‌که در دنیا پوشیده‌‌اند ولی در آخرت لخت و عریان می‌‌شوند».[27]

4- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «قبل از شش چیز به اعمال نیک مبادرت ورزید: طلوع خورشید از مغرب، دود، دجال، دابة الارض، مرگ هریک از شما یا قیامت که همه را در برمی‌‌گیرد».[28]

نماز از بزرگ‌ترین عبادت‌‌هایی است که الله به وسیله‌‌ی آن هر بلا و مصیبی را دفع می‌‌کند. بنابراین چون مؤمن دچار نگرانی و آشفتگی شد یا مصیبتی به او وارد شد یا غم و اندوه وی شدت یافت، متوجه الله شده و با تضرع در برابر او تعالی به نماز بایستد: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٣ [البقرة: 153] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از شکیبائی و نماز یاری بجویید که همانا الله با شکیبایان است».

کسی‌که اعمال نیکی در پرونده دارد، نزد الله متعال از مقام و جایگاه والایی برخوردار است چنان‌‌که الله متعال مقام و ذکر وی را در دنیا و آخرت بالا می‌‌برد و هرگز او را بدبخت و تنها نمی‌‌گذارد: ﴿وَلَیَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن یَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ٤٠ ٱلَّذِینَ إِن مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ٤١ [الحج: 40-41] «و مسلماً الله یاری می‌کند کسی‌که (دین) او را یاری دهد، بی‌گمان الله قوی پیروزمند است. (همان) کسانی‌که اگر در زمین به آن‌ها قدرت (و حکومت) بخشیم، نماز را بر پا می‌دارند و زکات را می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و سرانجام کارها از آن الله است».

و تمام اعمال نیک راه را بروی بدی‌‌ها و مصیبت‌‌ها می‌‌بندد.

وکسی‌که در فتنه‌‌ها جهت عبادت پروردگارش از مردم فرار کرده و فاصله می‌گیرد، پاداش وی چون مهاجری است که به خاطر دینش از چنگ کسانی فرار کرده که او را از دینش باز می‌‌دارند.

 از معقله بن سیار روایت است که رسول الله فرمود: «عبادت به هنگام فتنه مانند هجرت به سوی من است».[29]

9- دعا و روی آوردن به الله در دفع فتنه‌‌ها

دعا کردن وتضرع به درگاه الله از بزرگ‌ترین وسایل نصر و پیروزی و دفع بلا و مصیبت می‌‌باشد. فتنه‌‌ها بخشی از عذاب الله در زمین می‌‌باشند و هیچ عملی چون تضرع و فروتنی در برابر الله متعال، این عذاب را دفع ودور نمی‌‌کند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ٧٦ [المؤمنون: 76] «و به راستی (ما) آن‌ها را به عذاب (و بلا) گرفتار ساختیم، (تا بیدار شوند) پس برای پروردگارشان فروتنی ننمودند و (به درگاهش تضرع و) زاری نکردند».

به هنگام ظهور فتنه‌‌ها، عقل‌‌ها ربوده شده و انسان حیران و سرگردان شده و اندوه و نگرانی وی افزایش می‌‌یابد؛ در چنین شرایطی هیچ پناهی برای مومن نیست مگر پروردگارش: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِکَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَتَضَرَّعُونَ٤٢ فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰکِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٤٣ [الأنعام: 42-43] «و ما بتحقیق به سوی امت‌هایی که پیش از تو بودند، (پیامبرانی) فرستادیم، (چون نافرمانی کردند) پس آن‌ها را به رنج و سختی‌ها گرفتار ساختیم، تا زاری کنند (و تسلیم گردند) پس چرا هنگامی‌که عذاب ما به آن‌ها رسید زاری نکردند؟ (و تسلیم نشدند؟!) بلکه دل‌های آن‌ها سخت شد و شیطان هرکاری که می‌کردند، در نظرشان آراست».

فتنه‌‌ها انواع مختلفی دارند و بسیارند به هنگام ظهور فتنه‌‌ها، امور آمیخته شده و تشخیص حق از باطل امری دشوار می‌‌گردد و وضعیت آشفته‌‌ای حاکم می‌‌باشد. اما راه نجات از این وضعیت تمسک جستن به الله متعال در هر امری و یاری خواستن از او و دعا واستغفار می‌‌باشد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ٦٠ [غافر: 60] «و پروردگار شما فرمود: مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم همانا کسانی‌که از عبادت من سرکشی می‌کنند، به زودی با خواری به جهنم وارد می‌شوند».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ١٨٦ [البقرة: 186] «و چون بندگانم، از تو درباره من بپرسند بگو: به راستی که من نزدیکم، دعای دعا کننده را هنگامی‌که مرا بخواند، اجابت می‌کنم. پس (آنان) باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه ‌یابند».

3- از ابوذر روایت است که رسول الله فرمود: الله متعال فرموده است: «بندگانم، من ظلم را بر خود حرام کردم و آن‌‌را در بین شما حرام نمودم، پس به یکدیگر ظلم نکنید. بندگانم، همه‌‌ی شما گمراه بودید مگر کسانی‌که من هدایت کردم، پس هدایت را از من بخواهید، شما را هدایت می‌‌کنم. بندگانم، همه‌‌ی شما گرسنه‌‌اید جز کسی‌که من به او غذا دهم. پس از من غذا و خوراک بخواهید تا به شما خوراک دهم. بندگانم، شما همه برهنه‌‌اید، جز کسی‌که من به او لباس عطا کنم. پس از من لباس بخواهید تا به شما لباس دهم. بندگانم، شما شب و روز مرتکب گناه و معصیت می‌‌شوید و من همه‌‌ی گناهان را می‌‌بخشم، پس از من طلب آمرزش کنید تا شما را بیامرزم. بندگانم، شما هرگز نمی‌‌توانید نفع وزیانی به من برسانید. اگر همه‌‌ی شما انسان‌‌ها وجن‌‌ها، از ابتدا تا انتها دارای پرهیز‌‌کارترین قلب باشید و به روش پرهیزکارترین شخص رفتار کنید، این امر ذره‌‌ای بر ملک من نمی‌‌افزاید. بندگانم، اگر همه‌‌ی شما جن‌‌ها وانسان‌‌ها از ابتدا تا انتها به روش گنه‌‌کارترین شخص میان خود که دارای بدترین قلب است عمل نمایید، این امر ذره‌‌ای از مُلک من نمی‌‌کاهد. بندگانم، اگر همه‌‌ی انسان‌‌ها و جن‌‌ها، از ابتدا تا انتها، در یک زمین پهناور بایستند و همه‌‌ی خواسته‌‌‌‌های خود را یکجا از من درخواست نمایند و خواسته‌‌ی همه را برآورده سازم، این عمل چیزی از آنچه نزد من است نمی‌‌کاهد. همان‌‌طور که وقتی سوزنی را در آب دریا فرو می‌‌برند و بیرون می‌‌کشند، هیچ از آب دریا کم نمی‌‌شود. بندگانم، این اعمال شماست که آن‌‌را برای شما محاسبه می‌‌کنم و نتایج آن‌‌را بطور کامل به شما می‌‌دهم. لذا هرکس نتیجه‌‌ی خوب دید، الله را ستایش نماید و هرکس نتیجه‌‌ی دیگری یافت، کسی جز خود را سرزنش نکند».[30]

سلاح مؤمنان در طول قرن‌‌های متمادی، در هر شرایطی دعا و شکوی به درگاه الله متعال بوده است. چنان‌‌که نوح ÷ دست به دعا برداشت و الله متعال او را بر کسانی‌که به او کفر ورزیدند و او را مسخره کردند، یاری نمود: ﴿۞کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ فَکَذَّبُواْ عَبۡدَنَا وَقَالُواْ مَجۡنُونٞ وَٱزۡدُجِرَ٩ فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَغۡلُوبٞ فَٱنتَصِرۡ١٠ فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ١١ وَفَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونٗا فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَآءُ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ قَدۡ قُدِرَ١٢ وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ١٣ تَجۡرِی بِأَعۡیُنِنَا جَزَآءٗ لِّمَن کَانَ کُفِرَ١٤ [القمر: 9-14] «پیش از آن‌ها قوم نوح تکذیب کرده بودند، پس بنده ما (نوح) را تکذیب کردند و گفتند: «(او) دیوانه است» و (با او) درشتی کردند (و او را آزردند). پس او پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «من مغلوب شده‌ام، پس یاریم فرما (و از آن‌ها انتقام بگیر)». آنگاه درهای آسمان را با آبی (فراوان و) فروریزنده گشودیم. و از زمین چشمه‌های جوشاندیم (و جاری نمودیم). پس این (دو) آب (آسمان و زمین) برای امری که مقدر شده بود باهم در‌آمیختند و او (= نوح) را بر (مرکبی) ساخته شده از تخته و میخ سوار کردیم. زیر نظر (و حفاظت) ما روان بود، کیفری بود برای کسانی‌که کافر شده بودند».

و ابراهیم الله را به فریاد خواند و الله متعال او را از آتش نجات داد: ﴿قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَکُمۡ إِن کُنتُمۡ فَٰعِلِینَ٦٨ قُلۡنَا یَٰنَارُ کُونِی بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ٦٩ وَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِینَ٧٠ وَنَجَّیۡنَٰهُ وَلُوطًا إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَا لِلۡعَٰلَمِینَ٧١ [الأنبیاء: 68-71] «گفتند: او را بسوزانید و معبودان خود را یاری کنید، اگر کننده‌ی (کاری) هستید. (سرانجام آن‌ها او را به آتش انداختند، ولی ما) گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش. و آن‌ها خواستند برای (نابودی) او نیرنگ (خطرناکی) ورزند، پس آن‌ها را زیانکارترین (مردم) قرار دادیم. و او و لوط را به سرزمینی که در آن برای جهانیان برکت داده‌ایم، نجات دادیم».

و یونس دست به دعا برداشت و الله متعال او را از غرق شدن نجات داد: ﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُ‍ۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨٨ [الأنبیاء: 87-88] «و ذوالنون (= یونس) را (به یاد آور) هنگامی‌که خشمگین (از میان قومش) رفت، پس چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی‌گیریم، پس (وقتی که در شکم ماهی فرو رفت) در تاریکی‌ها ندا داد که: (پروردگارا!) هیچ معبودی بر حقی جز تو نیست، تو منزهی، بی‌گمان من از ستمکاران بودم. پس دعای او را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات می‌دهیم».

و موسی الله را به فریاد خواند و الله متعال او را از چنگ فرعون و قومش نجات داد: ﴿فَأَتۡبَعُوهُم مُّشۡرِقِینَ٦٠ فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَکُونَ٦١ قَالَ کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٦٢ فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرۡقٖ کَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِیمِ٦٣ وَأَزۡلَفۡنَا ثَمَّ ٱلۡأٓخَرِینَ٦٤ وَأَنجَیۡنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ٦٥ ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ٦٦ [الشعراء: 60-66] «پس آن‌ها (صبحگاهان به) هنگام طلوع آفتاب به تعقیب‌شان پرداختند پس چون دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: یقیناً ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار شدیم. (موسی) گفت: چنین نیست، بی‌گمان پروردگارم با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد؛ پس به موسی وحی کردیم: عصایت را به دریا بزن؛ آنگاه (دریا) شکافته شد، پس هر بخشی (از آن) همچون کوه عظیمی شد. و دیگران (= فرعون و فرعونیان) را (نیز) به آنجا نزدیک ساختیم. و موسی و همراهانش را همگی نجات دادیم. سپس دیگران را غرق کردیم».

فتنه‌‌ها مصیبت‌‌های بزرگی هستند که کسی از آن‌ها نجات نمی‌‌یابند مگر آنکه به درگاه پروردگارش دست به دعا بردارد دعایی از جنس دعای کسی‌که در حال غرق شده است: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِیثُونَ رَبَّکُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُرۡدِفِینَ٩ وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُکُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ١٠ [الأنفال: 9-10] «(بیاد آورید) هنگامی‌که از پروردگارتان (فریاد و) یاری می‌خواستید، پس او (خواستۀ) شما را پذیرفت. (و فرمود:) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پیا‌‌پی فرود می‌آیند، یاری می‌کنم. و الله این (یاری و مدد) را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرارداد وگرنه، پیروزی جز از طرف الله نیست، به راستی الله پیروزمند حکیم است».

و هدایت یافتن به حق در هنگام فتنه‌‌ها، بخشش ربانی و هدایت الهی است که الله متعال آن‌‌را به دوستان مؤمن خود اختصاص داده است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿کَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ فِیمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِۚ وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِیهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۖ فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦۗ وَٱللَّهُ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٍ٢١٣ [البقرة: 213] «(در آغاز) مردم یک امت بودند، آنگاه الله پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را بحق نازل کرد، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کنند و تنها کسانی‌که (کتاب) به آنان داده شده بود، پس از آنکه نشانه‌های روشن به آن‌ها رسیده بود، به خاطر  ستم و حسادتی که در میان‌شان بود، در آن اختلاف کردند، پس الله به فرمان خویش کسانی را که ایمان آورده بودند؛ به آن حق و (حقیقتی) که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد و الله هرکس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند».

1- از ام‌‌المؤمنین عایشه روایت است که می‌‌گوید: «چون رسول الله برای نماز شب بیدار می‌‌شد، نمازش را با این دعا آغاز می‌‌کرد: «اللهُمَّ رَبَّ جَبْرَائِیلَ، وَمِیکَائِیلَ، وَإِسْرَافِیلَ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبَادِکَ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ، اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ، إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»[31]: «بار الها، ای پروردگار جبریل و میکائل و اسرافیل، آفریننده‌‌ی آسمان و زمین، عالم و آگاه به نهان و آشکار، تو در آنچه بندگانت در آن اختلاف کرده‌‌اند، میان آن‌ها قضاوت می‌‌کنی، در آنچه با هم اختلاف می‌‌کنند مرا به سوی حق هدایت کن، براستی تو هرکس را که بخواهی به راه راست هدایت می‌‌کنی».

بنابراین چون چیزی خواستی از الله بخواه و چون یاری خواستی، از الله یاری بخواه؛ و هرکس از الله بخواهد به او می‌‌بخشد و هرکس او را به فریاد بخواند، اجابتش می‌کند و هرکس به او توکل کند، او را کفایت می‌‌کند: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٣ [التغابن: 13] «الله کسی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس مؤمنان باید بر الله توکل کنند».

 از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «هیچیک از شما چنین نگوید که: یا الله اگر خواستی مرا ببخش، اگر می‌‌خواهی به من رحم کن؛ بلکه بطور قطع و یقین بخواهد زیرا هیچ‌کس نمی‌‌تواند الله را مجبور کند».[32]

10- پناه بردن به الله از فتنه‌‌ها

الله متعال پادشاه حقیقی است که آفرینش و حکم از آن اوست و فتنه‌‌ها مصیبت‌‌های بزرگی است لذا بر مؤمن واجب است که از شر فتنه‌‌ها به الله پناه ببرد.

1- از زید بن ثابت روایت است که رسول الله فرمود: «از فتنه‌‌های ظاهر و پنهان به الله پناه ببرید. گفتند: به الله پناه می‌‌بریم از فتنه‌‌های آشکار و نهان».[33]

2- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «چون هریک از شما در نماز تشهد خواند، پس از آن باید از چهار چیز به الله پناه جوید و بگوید: «اللهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ»: «پروردگارا، به تو پناه می‌‌برم از عذاب دوزخ و از عذاب قبر و از فتنه‌‌ی زندگی و مرگ و از شر فتنه‌‌ی مسیح دجال».[34]

11- دوری و فاصله گرفتند از فتنه‌‌ها

چون امت گرفتار فتنه‌‌هایی مهلک گردید چنان‌‌که در آنها‌تر و خشک با هم سوخته و نیک و بد هردو آسیب دیده و دامن‌‌گیر شوند، در این شرایط برای مسلمان جایز نیست در فتنه‌‌ها به هر طریقی مشارکت داشته باشد بلکه باید تا روشن شدن حق از آن‌ها دوری نموده و با فرار و دوری از آن، خود را نجات دهد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِی وَٰسِعَةٞ فَإِیَّٰیَ فَٱعۡبُدُونِ٥٦ کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۖ ثُمَّ إِلَیۡنَا تُرۡجَعُونَ٥٧ [العنکبوت: 56-57] «ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، بی‌گمان زمین من وسیع است، پس تنها مرا عبادت کنید. هرکسی چشنده مرگ است، سپس به سوی ما بازگردانده می‌شوید».

2- از ابوبکره روایت است که رسول الله فرمود: «چون دو مسلمان (به قصد کشتن هم) با شمشیر‌‌ رویاروی هم قرار گیرند، (با یکدیگر بجنگند) هردو در آتش خواهند بود. گفته شد اینکه مجازات قاتل آتش است، امری واضح است، اما چرا مقتول در آتش خواهد بود؟ فرمود: او نیز قصد کشتن دوستش را داشته است».[35]

3- از ابوسعید خدری روایت است که رسول الله فرمود: «نزدیک است که بهترینِ مال مسلمان گوسفندانی باشد که با آن‌ها به قله‌‌ی کوه‌ها و مناطق نزول باران می‌‌رود تا دینش را از خطر فتنه‌‌ها محفوظ نگه دارد».[36]

4- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «بزودی فتنه‌‌هایی خواهند بود که نشسته در آن‌ها بهتر از ایستاده، ایستاده بهتر از کسی‌که راه می‌‌رود و آن که راه می‌‌رود بهتر از کسی است که می‌‌دود؛ و هر‌‌کس به سراغ فتنه‌‌ها برود، او را هلاک خواهد کرد. لذا هرکسی پناهگاهی یافت، باید به آن پناه ببرد».[37]

5- از عامر بن سعد روایت است که: سعد بن ابی وقاص در میان شترانش بود. پسرش عمر نزد وی آمد. هنگامی‌که سعد از دور او را دید گفت: پناه می‌‌برم به الله از شر این سوار؛ پسر وی از اسبش پیاده شد و به سعد گفت: شما در میان شتران و گوسفندانت مانده‌‌ای، حال آنکه مردم بر سر مُلک و پادشاهی با هم مجادله می‌‌کنند؟ و سعد به سینه‌‌ی او زد و گفت: ساکت باش؛ شنیدم که رسول الله فرمود: الله بنده‌‌ی پرهیزگار بی‌‌نیاز (از غیر الله) و مشغول به کار خویش را دوست دارد».[38]

گوشه‌‌ گیری در زمان فتنه در دو حالت تأکید بیش‌تری دارد:

1- کسی‌که می‌‌ترسد دینش به خطر بیفتد و فتنه‌‌ها باعث برگشتن وی از دینش شوند.

2- کسی‌که صاحب‌‌نظر و زیرک است و می‌‌ترسد که مردم در فتنه‌‌ها به وی روی آورند و نیز کسی‌که از نیرو و قدرتی برخوردار است و از روی آوردن مردم به وی و قدرتش می‌‌ترسد.

اصل و اساس فتنه، ابتلا و آزمایش است و بر کسی‌که توان آن‌‌را دارد، انکار منکر واجب می‌‌باشد؛ بنابراین هرکس اهل حق را یاری کند، مصیب و ماجور است و هرکس گروهی را یاری دهد که راه و روش آن اشتباه است، گنه‌‌کار است. و اگر در تشخیص امور دچار مشکل باشد، راه اعتزال در پیش گیرد تا حقیقت بر وی روشن شود.

 کناره‌‌گیری در زمان فتنه‌‌ها باعث حفظ دین و جان و آبرو و مال می‌‌شود. و نیز باعث سالم ماندن مؤمن از آلوده شدن به فتنه‌‌ها و خاموش شدن فتنه و شعله‌‌های آن می‌‌شود.

و هرچه مردم از فتنه‌‌ها دوری کنند، افرادی که بدان مبتلا می‌‌شوند کاهش می‌‌یابد و شر آن کم‌تر شده و شعله‌‌های آن کم‌تر می‌‌گردد. و هرچه مردم بیش‌تر آغشته به فتنه‌‌ها شوند و در شعله‌‌‌‌ور شدن آتش آن شرکت داشته باشند، اهل فتنه افزایش می‌‌یابد و شر آن افزون گردیده و دامنه‌‌ی آن وسیع‌‌تر می‌‌شود.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞لَّا خَیۡرَ فِی کَثِیرٖ مِّن نَّجۡوَىٰهُمۡ إِلَّا مَنۡ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوۡ مَعۡرُوفٍ أَوۡ إِصۡلَٰحِۢ بَیۡنَ ٱلنَّاسِۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِ فَسَوۡفَ نُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا١١٤ وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا١١٥ [النساء: 114-115] «در بسیاری از رازگویی‌های آنان [= مردم] خیری نیست، مگر [در گفتارِ] کسى که به [دادنِ] صدقه‌ای یا کاری پسندیده یا سازشى میان مردم فرمان دهد؛ و هر کس برای رضایت الله چنین کند، به زودی پاداش بزرگی به وی خواهیم داد. و هر کس ‌پس از آنکه [راه حق و] هدایت برایش روشن شد با پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند، او را به آنچه [برای خود برگزیده و از آن] پیروی کرده است وامی‌گذاریم و به دوزخ می‌کشانیم؛ و [حقا که دوزخ] چه بد جایگاهی است!».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ [المائدة: 2] «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [زیرا] بی‌تردید، الله سخت‌کیفر است».

12- عدم آرزوی مرگ به هنگام فتنه‌‌ها

بهترین مردم مؤمنی است که عمرش طولانی شده و عملش نیکو باشد. زیرا هر روزه به اعمال نیک وی افزوده می‌‌شود که باعث تقرب وی به الله متعال خواهد بود و اینگونه درجات وی بالاتر رفته و گناهانش مورد مغفرت قرار می‌‌گیرد.




[1]- متفق علیه؛ بخاری: 3601؛ مسلم: 2886؛ متن از مسلم می‌‌باشد.

[2]- متفق علیه؛ بخاری: 1878؛ مسلم: 2885؛ متن از مسلم می‌‌باشد.

[3]- متفق علیه؛ بخاری: 7077؛ مسلم: 66؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[4]- متفق علیه؛ بخاری: 7121؛ مسلم: 157؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[5]- بخاری: 7069

[6]- متفق علیه؛ بخاری: 7059؛ مسلم: 2880؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[7]- بخاری: 1037.

[8]- متفق علیه؛ بخاری: 48؛ مسلم: 64

[9]- بخاری: 2686

[10]- متفق علیه؛ بخاری: 3606؛ مسلم: 1847؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[11]- متفق علیه؛ بخاری: 100؛ مسلم: 2673؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[12]- متفق علیه؛ بخاری: 3606؛ مسلم: 1847؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[13]- متفق علیه؛ بخاری: 4591؛ مسلم: 3025

[14]- متفق علیه؛ بخاری: 1477؛ مسلم: 12، 593؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[15]- مسلم: 7.

[16]- مسلم: 1479

[17]- بخاری: 120

[18]- متفق علیه؛ بخاری: 10؛ مسلم: 40 متن از بخاری می‌‌باشد.

[19]- بخاری: 6474

[20]- متفق علیه؛ بخاری: 6018؛ مسلم: 47

[21]- متفق علیه؛ بخاری: 2786؛ مسلم: 1888؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[22]- متفق علیه؛ بخاری: 6470؛ مسلم: 1053؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[23]- متفق علیه؛ بخاری: 6927؛ مسلم: 2165؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[24]- مسلم: 2594

[25]- بخاری: 3612

[26]- مسلم: 118

[27]- بخاری: 115

[28]- مسلم:2947

[29]- مسلم: 2948

[30]- مسلم: 2577

[31]- مسلم: 770

[32]- متفق علیه؛ بخاری: 6339؛ مسلم: 2679؛ متن از بخاری می‌‌باشد.

[33]- مسلم: 2867

[34]- مسلم: 588

[35]- متفق علیه؛ بخاری:  7083؛ مسلم: 2888؛ متن از بخاری است.

[36]- بخاری: 3300

[37]- مسلم: 2886

[38]- مسلم: 2965