1- الأساس فی التفسیر، سعید حوّی، دارالسلام، الطبعة الرابعة، 1414 هـ.ق.
2- اعراب القرآن الکریم وبیانه، محیی الدین الدرویش، دار ابن کثیر، الطبعة الثالثة 1412 هـ.ق.
3- التحریر والتنویر، محمد الطاهر ابن عاشور، دارمحنون تونس.
4- تفسیر ابن کثیر، دار الکتب العربی، بیروت، 1426 هـ.ق.
5- تفسیر المراغی، احمد مصطفی المراغی، دار إحیاء التراث العربی، الطبعة الثانیة 1985 م.
6- الجامع لأحکام القرآن، محمد بن احمد الانصاری القرطبی، المکتبة العصریة، 1425 هـ.ق.
7- سلسلة الأحادیث الصحیحة، محمد ناصر الدین الألبانی (موسوعة الشاملة)
8- سلسلة الأحادیث الضعیفة، محمد ناصر الدین الألبانی (موسوعة الشاملة).
9- صحیح بخاری (موسوعة الشاملة)
10- صحیح مسلم (موسوعة الشاملة)
11- صفوة التفاسیر، محمد علی الصابونی، دار القرآن الکریم بیروت. الطبعة الأولی، 1401 هـ.ق.
12- فتح القدیر، محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار الکتب العربی، الطبعة الأولی، 1424 هـ.ق.
13- فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، سیاح، انتشارات اسلام.
14- قصص الأنبیاء، اسماعیل بن کثیر، المکتبة الإسلامیة، بیروت.
15- لسان العرب، محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری، دار صادر بیروت، الطبعة الأولی (موسوعة الشاملة)
16- الؤلؤ والمرجان، ترجمه فارسی، ابوبکر حسنزاده، تهران، نشر احسان 1382.
17- المعجم المفهرس، محمد فؤاد عبدالباقی.
18- معجم المقابیس فی اللغة، أبی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، دارالفکر بیروت.
19- مفاتیح الغیب، الإمام فخر الدین الرازی (موسوعة الشاملة).
20- المفردات فی غریب القرآن، الرغب الإصفهانی دار المعرفة لبنان.
معرفی سوره: سورهی «ناس» مدنی است، با سورهی «فلق» نازل شده و شش آیه دارد.
مناسبت و محور این سوره با سورهی فلق یکی میباشد.
عنوان سوره: پناه از وسوسه
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِکِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣ مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ ٤ ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ ٥ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ ٦﴾ [الناس: 1-6].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«بگو: پناه میبرم به پرودگار مردم (1) فرمانروای مردم (2) معبود مردم (3) از شر وسوسهگر پنهانشونده (4) آنکه در سینههای مردم وسوسه میکند (5) از جنها و انسانها (6)».
توضیحات:
﴿رَبِّ﴾: پروردگار، مربی، تربیت کننده، صاحب، کفیل، و در اینجا خداوند به خاطر شرافت و کرامت انسان نسبت به دیگر مخلوقات، خودش را «رب الناس» معرفی کرده است، در حال که حقیقتاً خداوند رب همهی مخلوقات است. ﴿مَلِکِ﴾: فرمانروا و کسی که اختیار دخل و تصرف در امور مخصوص اوست و همهی مردم و بلکه همهی مخلوقات زیر فرمان او هستند. ﴿إِلَٰهِ﴾: معبود حقیقی که تنها باید او پرستیده شود و نه کس دیگر، چون هم ربّ و هم مَلِک است، پس روی آوردن به دیگری دور از عقل است. ﴿وَسۡوَاسِ﴾: سخن پنهانی و خواهشهای نفسانی، در اصل لغت به معنای صدای آهسته است. ﴿خَنَّاسِ﴾ (خنس): پنهانشونده و بازپس رونده. هرگاه یاد خداوند به میان آید وسوسهگر خود را پنهان میکند و آنگاه که یاد خداوند به فراموشی سپرده شد دوباره بازگشته و ظاهر میشود. ﴿ٱلۡجِنَّةِ﴾: جنیان، موجودی نامحسوس و نامرئی که قبل از انسان از آتش خلقت شده و در فارسی به آن پری گویند. جنس شیطان نیز از جن است: ﴿کَانَ مِنَ ٱلۡجِنِّ فَفَسَقَ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِ﴾، در اینجا منظور شیاطینی است که پیوسته به وسوسهی انسان میپردازند. ﴿َٱلنَّاسِ﴾: انسانهایی که به وسیلهی حیله و سخنان پرزرق و برق به فریب انسانهای دیگر میپردازند و آنها را از راه صحیح منحرف میکنند.
مفهوم کلی آیات:
مطمئنترین پناهگاه، پناه مخلوق به خالق است، از این رو خداوند در آغاز سوره به مقام ربوبیت و الوهیت خویش اشاره میکند و نفس ما را بهسوی قدرت بیمانندش قانع میسازد سپس منشأ و ابزار اصلی گمراهی را معرفی میکند که همان وسوسههای درونی است که به شیوههای مختلف از شیطانهای انس و جن صادر میشود و پناه به خداوند سبب مخفی و باطل شدن تمامی این شیطنتها میگردد و انسان تا زمانی که در پناه خدا باقی بماند از هر گزندی در امان خواهد بود.
برداشتها و فواید سوره:
1- الله پرودگار، فرمانروا و معبود حقیقی هر انسانی است اگر بداند و بفهمد.
2- پناه حقیقی تنها بهسوی خداوند است و قدرت تنها متعلق به اوست، از این رو پناه به غیر از او کمال بیخردی است.
3- شیطان دشمن قسم خورده انسان است که در پیشگاه خداوند سوگند یاد کرده همه را مگر بندگان خالص خداوند به گمراهی کشاند.
4- شیطان به گونههای بسیاری به گمراهی انسان میپردازد، مثل وسوسههای گناهبرانگیز، تشویق به کسب حرام، تربیت ناصحیح و کفر آمیز و شرک آلود و وعدههای پوچ و تحریک آمیز [إسراء: 64].
5- خطر شیاطین انس به مراتب بیشتر از شیاطین جن است، زیرا شیاطین جن با أعوذ بالله گفتن فرار میکنند اما شیاطین انس نه تنها فرار نمیکنند بلکه ممکن است بر عدواتشان نیز بیفزایند.
وآخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
معرفی سوره: سورهی «فلق» مدنی است، بعد از سورهی «اخلاص» نازل شده و پنج آیه دارد.
مناسبت آن با سورهی قبل: بعد از این که در سورهی اخلاص، کمال و صفات خداوند بیان شد این سوره و سورهی بعدی به ما امر میکنند که تنها باید به این خداوند یکتا و بیهمتا پناه بریم.
محور سوره: لزوم پناه بردن انسان به خداوند از شر مخلوقات.
عنوان سوره: پناه از مخلوق به خالق
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِی ٱلۡعُقَدِ ٤ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥﴾ [الفلق: 1-5].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان.
«بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم (1) از شر هر آنچه آفریده است (2) و از شب تاریک چون فرا گیرد (3) و از شرمندگان در گرهها (4) و از شر حسدورز آنگاه که حسد ورزد (5)».
توضیحات:
﴿أَعُوذُ﴾ (عَوَذَ): پناه میبرم. ﴿ٱلۡفَلَقِ﴾: در اصل به معنای شکافتن است و سپیدهدم نیز تاریکی را شکافته و روشن میشود. روشنی بعد از تاریکی، نویدی به گشایش بعد از سختی و نجات بعد از ترس است، از این رو خداوند صبح را یاد میکند. ﴿شَرِّ مَا خَلَقَ﴾: از شر مخلوقات انس و جن و هر حیوان موذی دیگری. ﴿غَاسِقٍ﴾ (غَسَقَ): هنگامی از شب که تاریکی کامل شود. ﴿وَقَبَ﴾: داخل شد، هجوم آورد، فراگیر شد. ذکر شب در اینجا به سبب این است که اذیت و آزار و وحشت شبانه بسیار زیادتر از روز است و بسیاری از حیوانات و حتی انسانهای خلافکار از تاریکی شب استفاده برده و دست به خباثت میزنند. ﴿ٱلنَّفَّٰثَٰتِ﴾ (نفْثْ): دمندگان، افسونگران، استفاده از جمع مونث اشاره به غالبیت شیوع این عمل در میان زنان دارد. ﴿عُقَدِ﴾ ج عُقْدَه: گرهها، منظور از دمیدن در گره، اعمالی است که ساحران انجام میدادند و در گره میدمیدند تا اینکه شخص را به این و سیله جادو کنند، و یا اینکه با کارهایی که انجام میدادند بین مردم (و مخصوصاً زن و شوهر) تفرقه ایجاد میکردند، ﴿حَسِدٍ﴾: رشک، تمنای از بین رفتن نعمتی که خداوند به کسی داده است، بدون هیچگونه دلیل موجهی. ﴿إِذَا حَسَدَ﴾: آنگاه که حسدش آشکار شود که چه بسا با اقدامات ناپسند و زیانباری همراه باشد.
مفهوم کلی آیات:
رسول الله ص امر شدند که از شر چهار چیز به خداوند پناه برند: 1- از شر تمامی مخلوقات که به گونههای مختلف قصد آزار و اذیت دارند. 2- از شر شب که بستر خلافکاری و وحشت است. 3- از شر هر آن کس که به حیلههای عجیب سعی در آزار مردم دارد. 4- از شر هر حسودی که چشم دیدن دیگران را ندارد. و حقا که هر چه بلا و مصیبت است از این منابع است و هیچ راه نجاتی نیز ثمربخش نیست مگر بهسوی خداوند یکتا و بینیاز که مردم باید نیاز خود را تنها بهسوی او برند.
برداشتها و فواید سوره:
1- استعاذه به خداوند از شر اشراری که با ترفندهایی، سعی در ضرر رساندن به ما دارند.
2- یاد خداوند پناهی است که آرمیدن در آن، نجات و آرامش را در پیخواهد داشت.
3- امام بخاری و امام مسلم از عایشه ل روایت میکنند: «سُحِرَ النَّبِىُّ ص حَتَّى کَانَ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ أَنَّهُ یَفْعَلُ الشَّىْءَ وَمَا یَفْعَلُهُ حَتَّى کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ دَعَا وَدَعَا ثُمَّ قَالَ أَشَعَرْتِ أَنَّ اللَّهَ أَفْتَانِى فِیمَا فِیهِ شِفَائِى أَتَانِى رَجُلاَنِ فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِى وَالآخَرُ عِنْدَ رِجْلَىَّ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِلآخَرِ مَا وَجَعُ الرَّجُلِ قَالَ مَطْبُوبٌ قَالَ وَمَنْ طَبَّهُ قَالَ لَبِیدُ بْنُ الأَعْصَمِ قَالَ فِى مَاذَا قَالَ فِى مُشُطٍ وَمُشَاقَةٍ وَجُفِّ طَلْعَةٍ ذَکَرٍ . قَالَ فَأَیْنَ هُوَ قَالَ فِى بِئْرِ ذَرْوَانَ فَخَرَجَ إِلَیْهَا النَّبِىُّ ص ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ لِعَائِشَةَ حِینَ رَجَعَ نَخْلُهَا کَأَنَّهَا رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ فَقُلْتُ اسْتَخْرَجْتَهُ فَقَالَ لاَ أَمَّا أَنَا فَقَدْ شَفَانِى اللَّهُ وَخَشِیتُ أَنْ یُثِیرَ ذَلِکَ عَلَى النَّاسِ شَرًّا ثُمَّ دُفِنَتِ الْبِئْرُ». «نبی اکرم ص را سحر کردند به گونهای که کاری را که انجام نداده بود گمان میکرد انجام داده است، تا اینکه روزی بسیار دعا کرد و فرمود: آیا میدانی که خداوند، راه علاج مرا به من نشان داد؟ دو مرد نزد من آمدند، یکی در کنار سرم و دیگری کنار پاهایم نشست. یکی از آن دو به دیگری گفت: درد این مرد چیست؟ دومی گفت: سحر شده است. پرسید: چه کسی او را سحر کرده است؟ گفت: لبید بن اعصم. پرسید: به وسیله چه چیزی سحر شده است؟ گفت: به وسیلهی شانه و چند تار مو و شکوفهی خشکیدهی درخت خرمای نر. پرسید: آن کجاست؟ گفت: در چاه ذروان. آنگاه، نبی اکرم ص بهسوی آن چاه رفت سپس برگشت و به عایشه فرمود: نخلهای آنجا مانند سرهای شیطان بود. عایشه میگوید: پرسیدم: آیا آنها را از چاه بیرون آوردی؟ فرمود: خیر، مرا که خداوند شفا داد ولی بیم آن دارم که باعث ضرر و زیان مردم شود. سپس آن چاه را با خاک پر کردند».
برخی مفسرین این روایت را سبب نزول معوِّذتین میدانند، زیرا در روایتی دیگر از این حدیث (که سند آن چندان مورد اعتماد نیست) جبریل به نزد پیامبر میآید و سورهی معوذِّتین را جهت بطلان سحر، به ایشان یاد میدهد و پیامبر نیز با خواندن آن، شفا مییابد.
4- امام مسلم از عقبه بن عامر روایت میکند که رسول الله ص به من فرمود: «أُنْزِلَتْ عَلَىَّ آیَاتٌ لَمْ یُرَ مِثْلُهُنَّ قَطُّ الْمُعَوِّذَتَیْنِ». «آیاتی بر من نازل شده که هیچگاه مثل آن دیده نشده است و آن معوذتین (فلق و ناس) است».
5- امام بخاری از عایشه ل نقل میکند: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ إِذَا اشْتَکَى نَفَثَ عَلَى نَفْسِهِ بِالْمُعَوِّذَاتِ وَمَسَحَ عَنْهُ بِیَدِهِ فَلَمَّا اشْتَکَى وَجَعَهُ الَّذِى تُوُفِّىَ فِیهِ طَفِقْتُ أَنْفِثُ عَلَى نَفْسِهِ بِالْمُعَوِّذَاتِ الَّتِى کَانَ یَنْفِثُ وَأَمْسَحُ بِیَدِ النَّبِىِّ ص عَنْهُ». «هنگامی که رسول الله ص بیمار میشد، معوِّذات (ناس، فلق و اخلاص) را میخواند و بر خود میدمید و با دستش بر بدنش مسح میکرد. پس هنگامی که در بیماری وفاتش بسر میبرد من نیز همان معوذات را که او میخواند و بر خود میدمید میخواندم و دست پیامبر ص را بر بدنش مسح میکردم».
***
معرفی سوره: سورهی «اخلاص» یا «توحید» یا «الأساس» مدنی است و بعد از سورهی «فیل» نازل شده و شامل چهار آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: بعد از بیان برائت عملی از کفر، پیروزی پیامبر و هلاکت کافران، در این سوره خداوند ذات مقدس خودش را برای بندگانش توصیف میکند و در حقیقت مناسبتی حقیقی بین سورهی «کافرون» و «اخلاص» وجود دارد و هر دو نیز با لفظ «قل» شروع شده است و سورهی «نصر» و «مسد» که بین این دو سوره واقع شدهاند تکمیل کنندهی بحث سورهی «کافرون» است.
محور سوره: بیان صفات کمال و خاص ذات بیمانند خداوند.
عنوان سوره: توحید حقیقی
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ یَلِدۡ وَلَمۡ یُولَدۡ ٣ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ کُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾ [الإخلاص: 1-4].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«بگو: او خداوند یکتاست (1) خدواند بینیاز است (2) نزاده و زاده نشده است (3) و هیچ کسی همتای او نیست (4)».
توضیحات:
﴿ٱللَّه﴾: لفظ جلالهی الله، اسم خاص خداوند است. ﴿أَحَدٌ﴾: اصل ان وَحَدَ است که واو تبدیل به همزه شده است، لفظ أحد عامتر از لفظ واحد است، یعنی یگانهای که دومی برای آن در ظاهر و باطن قابل تصور نیست. لفظ «هو» ضمیر شأن و مبتدا، «الله» خبر اول و «أحد» خبر دوم است. ﴿ٱلصَّمَدُ﴾: در اصل لغت به سید باشرافتی گویند که أقایی را به کمال داراست و مردم برای رفع نیاز به او مراجعه میکند، یعنی خود بینیاز و دیگران نیازمند او هستند. ﴿لَمۡ یَلِدۡ﴾: نزاده است که از جنس او موجودی به وجود آید. ﴿لَمۡ یُولَد﴾: خود نیز زادهی چیزی نیست که خلقتش نیازمند و وابسته دیگری باشد و اصلاً سابقهی عدم و نیستی برای خداوند قابل تصور نیست که ادعا شود بعداً به وجود آمده است بر عکس بقیهی موجودات که زمانی نبوده و سپس موجود شدهاند. ﴿کُفُو﴾: مثل، همتا و نظیر، و خداوند همتایی ندارد، زیرا تمام موجودات، مخلوق و نیازمند اویند و او قدیم و بینیاز است.
مفهوم کلی آیات:
خداوند یکتاست و هیچ شریکی ندارد، بینیاز از همه چیز و همه کس و همه چیز نیازمند اویند. بر خلاف تصور یهود و نصاری، زن و فرزندی ندارد که احتیاج و نیازش را پیش آنها بَرد؛ پدر و مادر نیز ندارد که از نیستی او را به وجود آورده باشند؛ شبیه و نظیری هم ندارد چنانکه مشرکان، فرشتگان را شریک خداوند قرار میدادند. او تنهای تنهاست و این یگانگی دلیلی بر بینیازی اوست و هیچگاه از او جدا نبوده و نخواهد بود.
برداشتها و فواید سوره:
1- هیچ شریکی از هیچ نوعی (زن، فرزند، پدر، مادر، همکار و شبیه) برای خداوند قابل تصور و توجیه نیست، زیرا سبب ایجاد ضعف در خداوند میشود.
2- امام بخاری از ابوسعید خدری روایت میکند که پیامبر ص در فضیلت سورهی اخلاص میفرماید: «وَالَّذِى نَفْسِى بِیَدِهِ إِنَّهَا لَتَعْدِلُ ثُلُثَ الْقُرْآنِ». «قسم به کسی که جانم در دست اوست همانا این سوره با یک سوم قرآن برابری میکند». علما در شرح این حدیث گفتهاند: مجموع قرآن شامل سه مبحث کلی است: 1- توحید و صفات خداوند. 2- اوامر و نواهی (احکام). 3- امثال و قصص. این سوره در بردارندهی مبحث اول، یعنی توحید و صفات خداوند است.
3- مشرکان، بتها و ملائکه را شریک خدا، یهود پیامبر عُزَیر و نصاری عیسی را فرزندان خدا میدانستند و این سوره تمام این عقاید را مردود اعلام کرد.
4- از نظر عقلی خدا باید یگانه باشد، زیرا اگر یک خدا بتواند امور جهان را اداره کند پس نیاز به دیگری ندارد و اگر نتواند پس دلیل بر ضعف او دارد و شایستهی خدایی نیست.
***
معرفی سوره: سورهی «تبّت» یا «مسد» مکی است و بعد از سورهی «فاتحه» نازل شده و شامل پنج آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: سورهی کافرون اعلام برائت عملی از کافران است. عاقبت مؤمنان فتح و پیروزی بود که به آن رسیدند (سورهی قبل)، و عاقبت کافران هلاکت و عذاب آخرت است که به آن خواهند رسید (این سوره). همچنین در سورهی «مَسد» به نصرت دنیوی علیه کافران اشاره شد که فتح مکه است و در سورهی «تبت» به نصرت اُخروی علیه آنها که عذاب جهنم است اشاره میشود.
محور سوره: سرنوشت هلاکتبار أبولهب و همسرش.
عنوان سوره: رسوایی دو مشرک
سبب نزول: امام بخاری از ابن عباس س روایت میکند: آنگاه که آیه ﴿وَأَنذِرۡ عَشِیرَتَکَ ٱلۡأَقۡرَبِینَ﴾ نازل شد (آغاز دعوت علنی)، رسول الله ص بر کوه صفا بالا رفت و قبایل قریش را صدا زد. تعداد زیادی جمع شدند تا بفهمند که چه خبر است. پیامبر به آنها فرمود: به من خبر دهید اگر به شما بگویم که در پشت این کوه لشکری آمادهی حمله به شماست آیا سخنم را باور میکنید؟ همه گفتند: آری، ما از تو جز راستگویی نشنیدهایم. پیامبر فرمود: «فَإِنِّى نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذَابٍ شَدِیدٍ». «پس همانا من شما را میترسانم از عذاب سختی که در پیش است». ابولهب عموی پیامبر که آنجا حاضر بود گفت: «تَبَّالَکَ أَلِهَذَا جَمَعْتَنَا». «مرگ بر تو باد، آیا به خاطر این ما را جمع کردی!» همسر ابولهب به نام أم جمیل نیز پیوسته در بین مردم خبرچینی میکرد تا رابطهی مردم با پیامبر را برهم زند. این سوره در مورد ابولهب و همسرش نازل شد.
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ ١ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا کَسَبَ ٢ سَیَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ ٣ وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ ٤ فِی جِیدِهَا حَبۡلٞ مِّن مَّسَدِۢ ٥﴾ [المسد: ا- 5].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«بریده باد دو دست ابولهب و هلاک شد! (1) مالش و آنچه به دست آورد چیزی از او دفع نکرد (2) به زودی آتشی شعلهور را برمیافروزد (3) و زنش آن هیزم کش را (4) در گردنش ریسمانی از لیف خرماست (5)».
توضیحات:
﴿تَبَّتۡ﴾: هلاک شد، لفظ «تباب» به معنای خسران و هلاکت است و در اینجا همراه با قید «یدا» آمده و معنای دعایی دارد یعنی: دو دستش خسران دیده و بریده باد! و این کنایه از هلاکت اوست. ﴿أَبِی لَهَبٖ﴾: عموی پیامبر که نامش «عبدالعزی بن عبدالمطلب» است و ابولهب کنیهی اوست، زیرا دارای چهرهای سرخ رنگ بود. و ﴿وَتَبَّ﴾ (با تشدید)، و هلاک شد. ﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ﴾ بینیاز نکرد از او، نجات نداد او را، برطرف نساخت از او. ﴿َمَا کَسَبَ﴾: آنچه کسب کرد از مخالفتهایی که با پیامبر کرد، و یا منظور پسرانش است که همیشه به آنها میبالید. ﴿سَیَصۡلَىٰ﴾ از مادهی «صَلْی» به معنای سوزاندن و برافروختن است که وارد شدن در آتش نیز لازمهی آن است. به زودی به جهنم وارد میشود و آتش آن را بر میافروزد. ﴿ذَاتَ لَهَبٖ﴾: دارای زبانههای آتش به سبب برافروختگی شدید. ﴿وَٱمۡرَأَتُهُ﴾ زن ابولهب که نامش «آروَی بنت حرب» و کنیهاش ام جمیل و خواهر ابوسفیان بود و کارش نمامی و خبرچینی به ضرر پیامبر بود. لفظ «وَٱمۡرَأَتُهُ» معطوف به ضمیر مستتر فاعلی در فعل «سَیَصۡلَى» است یعنی زن ابولهب نیز همانند ابولهب آتش را برخواهد افروخت. ﴿حَمَّالَةَ﴾ الحَطَب: حطب به معنای هیزم و حمَاله صیغهی مبالغه از حامل به معنای حمل کننده است؛ زن ابولهب کمک کنندهی شوهرش در اذیت و آزار رساندن به پیامبر بود، از این سبب در عذاب نیز دوشادوش او خواهد بود. زن ابولهب به دو سبب به «حَمَّالةَ الحطَب» مشهور بود: اول اینکه خار و خاشاک بر دوش کشیده و در راه پیامبر میانداخت تا سبب مزاحمت برای ایشان شود و ثانیاً عادت او بر این بود که در بین مردم و بر ضد پیامبر نمامی و خبرچینی میکرد، از این سبب خداوند به او لقب هیزمکش داد، چون سبب برافروختن آتش کینه و دشمنی میشد. بین هیزمکش بودن زن ابولهب در دنیا و برافروخته شدن آتش جهنم توسط او و امثال او در آخرت، مناسبتی نزدیک وجود دارد. لفظ «حَمَّالةَ» مفعول به برای فعل محذوف است (أَذُمُّ حَمَّالةَ الحطَب) ﴿جِیدِ﴾: گردن. ﴿حَبۡلٞ﴾ طناب، ریسمان. ﴿مَّسَدِۢ﴾: ریسمانی که از لیف خرما یا پوست حیوان بافته باشند. مشهور است که این زن بر گردنش گردنبند گرانبهایی داشت و همیشه میگفت که آن را میخواهم در راه دشمنی با پیامبر خرج کنم، از این رو خداوند این گردنبند او را به ریسمانی بیارزش از برگ خرما تشبیه کرد که در قیامت تبدیل به قلادهای از آتش در گردن او خواهد شد.
مفهوم کلی آیات:
ابولهب به پیامبر ص جسارت کرد، سد راه دعوت نمود و از هیچ کوششی نیز دریغ نورزید، از این رو ثمرهی کارش این بود که هلاک شد، کوشش او بیثمر ماند، عملش تباه گشت و نه مال و منال برای او کاری کرد و نه منصب و فرزندانی که به آنها دل خوش کرده بود؛ خلاصه اینکه خسران دیده در دنیا و آخرت گشت. همسرش نیز به همین سرنوشت دچار شد و از او مگر چهرهای زشت و نامی ننگ باقی نماند تا اینکه در قیامت نیز به سزای اعمال گستاخانهاش برسد و حقا که چنین است عاقبت هر کس که بخواهد با خدا و رسولش دراُفتد پس بداند که لاجرم براُفتد و رسوای دو جهان گردد.
برداشتها و فواید سوره:
1- این سوره بیانگر گوشهای از اذیت و آزار و کارشکنیهایی است که پیامبر ص به استمرار با آنها مواجه بود.
2- مال، نسب و فرزند در مقابل عذاب خداوند هیچ بهرهای برای انسان در بر نخواهند داشت.
3- معیار شخصیت و کرامت به تقواست و مال و زیورآلات هیچ کرامتی برای انسان ندارد مگر اینکه در راه رضایت خداوند به مصرف برسد.
4- ویژگی خاص دشمنی ابولهب نسبت به دیگر مشرکان در این بود که از نسب و شخصیت کاذبی که در جامعه داشت استفاده میبرد و در اجتماعاتی که پیامبر مردم را دعوت میداد حضور یافته و تهمت دیوانگی به برادرزادهی خود میزد و مردم نیز حرفش را باور میکردند و بدین سان مانع دعوت پیامبر میشد.
***