ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حضرت ابوبکر صدیق در غزوه بدر چه شجاعتها و دلیریها و جانفشانیها که به نمایش نگذاشت! او در مبارزه با هر آنکسی که سد راه اسلام باشد شعلهای از عزم و رشادت و جوانمردی بود، حتی اگر آن سرکش فرزند عزیز و جگر گوشهاش باشد.
پسر ارشد ایشان عبدالرحمن تا بدان روز هنوز مشرف به اسلام نشده بود و در این جنگ در صف مشرکان مکه شمشیر میزد. او از جمله پهلوانان نامدار عرب به شمار میرفت، و در تیراندازی در بین قریشیان رقیبی نداشت. البته بعدها خداوند بر او منت نهاده به اسلام گروید، روزی او به پدرش گفت:" پدرجان! در جنگ بدر چند بار در تیر رس من قرار گرفتی، من از شما چشم پوشی کردم و دستانم را از کشتن شما بازداشتم". حضرت ابوبکر پس از شنیدن این حرف با ایمانی راسخ و قلبی آراسته توحید و خداپرستی فرمودند:
«لکنک لو اهدفت لی لم أمل عنک».
«اما اگر تو زیر شمشیر من میآمدی فورا گردنت را میزدم».[1]
[1]- السیرة النبویة، اثر/ ابن هشام: 2/ 228، 457، البدایة والنهایة:3/ 271، 272. تاریخ الخلفاء اثر/ السیوطی، ص:94.