ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
73- مثالی نمونه از اعتماد و رازداری
روزی حضرت ابوبکر س نزد دخترشان؛ مادر مؤمنان، عائشه صدیقه ل تشریف آوردند. او سخت مشغول آمادگی لباس و زاد و توشه و ابزار جنگی پیامبر اکرم ج برای حمله به مکه و فتح آن بود. البته پیامبر خدا ج از او خواسته بود به کسی اطلاع ندهد مسیر حرکت روی بکجاست.
حضرت ابوبکر س از ایشان پرسیدند: «یا بنیة! لم تصنعین هذا الطعام».
"دخترم! چرا اینهمه زاد و توشه آماده میکنی؟".
حضرت عائشه هیچ نگفته مشغول کار خود شد. حضرت ابوبکر کنجکاوانه پرسید: «أ یرید رسول الله ج أن یغزو؟». " آیا رسول الله ج برای جنگ آمادگی میگیرد؟".
حضرت عائشه گویا چیزی نمیشنود، همچنان خاموش ماند. حضرت ابوبکر بیشتر کنجکاو شده پرسید:" بله! شاید میخواهد به رومیان حمله کند؟". باز هم حضرت عائشه همچنان خاموش ماند. باز هم حضرت ابوبکر کنار نرفته پرسیدند: «لعله یرید أهل نجد؟». " شاید هدف حمله نجدیان باشند". حضرت عائشه هیچ حرکتی از خود نشان نداده خاموشی اختیار کرد.
حضرت ابوبکر اخمی در هم فرو برده پرسید: «لعله یرید قریشا؟». " شاید پیامبر ج میخواهد به قریش حمله کند؟".
باز هم حضرت عائشه همچنان خاموش ماند.
چون حضرت ابوبکر دید دخترش حاضر نیست کلمهای از زبانش بیرون آید فهمید که این دختر با تربیت هرگز راز رسول الله ج را افشا نخواهد کرد. پس چرا به خود رسول الله ج مراجعه نکند تا از حقیقت ماجرا مطلع شود. ایشان خدمت رسول الله ج رسیده پرسیدند: «یا رسول الله! أ ترید أن تخرج مخرجا؟». " یا رسول الله! آیا میخواهید به جایی تشریف ببرید؟". پیامبر اکرم ج فرمود: «نعم». بله!
حضرت ابوبکر پرسیدند: «لعلک ترید بنی الأصفر؟». " شاید میخواهی به روم حمله کنی؟". پیامبر اکرم ج فرمودند: «لا». "نه!". حضرت ابوبکر س باز عرض کرد: «أ ترید أهل نجد؟». آیا هدف حمله نجدیان هستند؟ آن حضرت جواب دادند: «لا». خیر! حضرت ابوبکر باز عرض کرد: «فلعلک ترید قریشا؟». پس شاید میخواهید بسوی قریشیان لشکر کشی کنید؟ رسول الله ج فرمودند: «نعم». آری! حضرت ابوبکر با تعجب پرسیدند: «یا رسول الله! أ لیس بینک وبینم مدة؟!». " یا رسول الله! آیا هنوز از پایان مدت عهد و پیمانی که بین شما و آنهاست باقی نمانده؟" نبی کریم فرمودند: «ألم یبلغک ما صنعوا ببنی کعب؟». آیا خبر نداری با بنو کعب چه کردهاند؟ - و چگونه پیمان صلح را زیر پا نهادهاند؟-.[1]
حضرت ابوبکر س با شنیدن ماجرای خیانت قریشیان در مقابل پیامبر اکرم ج سر تسلیم خم کرده، برای آمادگی برای این موقعیت بسیار سخت و دشوار کمر همت بسته در کنار رهبر بزرگش شروع به آماده کردن نیازهای راه شد.
آیا اطلاع نداری آنها با همپیمان ما بنو کعب چه خیانتها و ناجوانمردیها کردهاند؟ |