ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
95- حمایت پیامبر اکرم از صدیق اکبر
از احادیث صحیح و روایات درستی که در کتابهای مختلف آمده چنین برمیآید که حضرت پیامبر اکرم ج در موارد بسیاری از حضرت ابوبکر صدیق س در حق طرفداری میکردند و مردم را از دست انداختن و درگیر شدن و مخالفت با او منع میکردند. حضرت ابو درداء س میفرماید: من نزد پیامبر اکرم ج نشسته بودم که حضرت ابوبکر س در حالیکه یکطرف از شلوارش را بالا زده بود و زانویش دیده میشد، شتابان از رو به رو میآمد.
پیامبر اکرم ج با دیدن وضع او، فرمود: «أما صاحبکم فقد غامر». "مثل اینکه رفیقتان با کسی دعوا کرده است".
حضرت ابوبکر س به پیامبر خدا ج عرض سلام کرد و شروع کرد به شکایت کردن:
«یا رسول الله! إنه کان بینی وبین ابن الخطاب شیء فأسرعت إلیه ثم ندمت فسئلته أن یغفر لی فأبى علی فأقبلت إلیک».
"ای پیامبر خدا ج! درمورد مسئلهای، بین من و عمر بن الخطاب اختلافی پیش آمد، من در حقش عجله کرده او را سرزنش کردم، سپس از اشتباه خودم پشیمان شده از او خواستم مرا ببخشد، اما او از بخشیدن من سرباز زد، حالا من خدمت شما حاضر شدهام".
پیامبر خدا ج سه بار فرمود: «یغفر الله لک یا أبابکر!». "ابوبکر خدا از تو درمیگذرد و تو را میبخشاید".
پس از چندی حضرت عمر از نپذیرفتن عذر خواهی حضرت ابوبکر پشیمان شده، برای معذرت خواهی از او به خانهاش رفته، پرسید: آیا حضرت ابوبکر س در خانه تشریف دارند؟ خانوادهاش اطلاع داده بودند که ایشان در خانه نیستند. پس از آن او نیز خدمت پیامبر اکرم ج رسیده عرض سلام کرد. صورت پیامبر ج از شدت ناراحتی برافروخته بود. حضرت ابوبکر س با دیدن حالت پیامبر بسیار پریشان شده ترسید که نکند پیامبر ج از عمر س عصبانی شود. فورا جلوی پیامبر ج زانو زده عرض کرد: «یا رسول الله! أنا کنت أظلم، یا رسول الله! أنا کنت أظلم». "ای رسول الله (اشتباه از من بود) ای پیامبر الله! من در حق ایشان ظلم ورزیدهام".
پیامبر با صدایی جدی دوبار فرمودند: «إن الله بعثنی إلیکم، فقلتم: کذبت، وقال أبوبکر: صدق وواسانی بنفسه وماله، فهل أنتم تارکو لی صاحبی؟». "خداوند متعال مرا از میان شما برگزید وبه عنوان پیک و رسولش بسویتان فرستاد. شما سرباز زدید و گفتید: دروغ میگویی؛ و این در حالی بود که ابوبکر ابوبکر مرا صادق خواند و با جان و مالش مرا یاری داده در کنارم ایستاد. آیا نمیتوانید بخاطر من از دوستم درگذرید و او را بحال خودش رها کنید؟
پس از این کلمات قاطعانه رسول الله ج صحابه و یاران مکتب رسالت بیش از پیش در حق ابوبکر س مواظب بودند، و از آن پس هرگز کسی کوچکترین آزار و اذیتی بدو نرسانید.[1]