ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در یکی از روزهای عید بود که حضرت ابوبکر س نزد دخترشان؛ مادر مؤمنان حضرت عائشه ل تشریف آورد. دو دختر بچه از اهل مدینه نزد عائشه آمده بودند و با صدای زیبا اشعاری را میسرودند. حضرت ابوبکر س از دیدن این صحنه برآشفته گفت: «أبمزمور الشیطان فی بیت رسول الله ج». " آیا در خانه رسول الله ج بوق شیطان زده میشود؟".
پیامبر اکرم ج رویشان را از دخترها برگردانده، بطرف دیوار نشسته بودند. ایشان به حضرت ابوبکر فرمودند: «دعهما یا أبابکر! إن لکل قوم عیدا وإن عیدنا هذا الیوم». "ابوبکر مزاحمشان نشو! هر قوم و ملتی را روز شادی و عیدی است و امروز عید ماست".[1]