ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دستور حضرت ابوبکر س برای حرکت سپاه اسامه:
اولین کاری که حضرت ابوبکر س پس از بدست گرفتن خلافت انجام داد، این بود که دستور داد لشکر اسامه بسوی هدفش حرکت کند.
ایشان این سپاه را به کجا و به چه سویی و به چه منظوری فرستاد؟ جواب این پرسشها را در چند سطور پیش روی خواهید خواند. اجازه دهید قبل از آن نیم نگاهی به پشت صحنه ماجرای این جنگ بیندازیم تا حقیقت آن برای شما بدرستی روشن شود. در زمان حضرت نبی اکرم ج جزیره عربستان از چندین حکومت تشکیل یافته بود؛ از جمله آنها حکومت دست نشانده رومیان بود که شمال جزیره عربستان آن زمان را در اشغال خود داشت. امیران و والیان این منطقه از جانب حکومت روم تعیین میشدند و آنها با تمام توان و قدرت خویش قوانین و فرمانهای رومیان را مو به مو به اجرا درمیآوردند. پیامبر اکرم ج بسوی این مناطق دعوتگران و سپاهی را اعزام داشت. همچنین نامهای به پادشاه روم نوشته و حضرت دحیه کلبی س را مامور رساندن این نامه قرار داد. آن حضرت در آن نامه خود پادشاه رومیان را به اسلام دعوت کرده بود. با وجود اینکه هرقل حقانیت رسول الله ج را بخوبی دریافت، بجای اینکه کمر تسلیم در مقابل دستورات پروردگار و خالق خود خم کند شروع کرد به نقشه کشیدن و توطئه چیدن برای ریشه کن کردن حکومت نوزاد اسلامی. در آن وقت حادثهای روی داد که مسلمانان مجبور شدند فورا بسوی رومیان لشکرکشی کنند. حکایت از این قرار بود که رسول الله ج نامهای برای حاکم بصری نوشت و آنرا بدست "حارث بن عمیر ازدی" برای وی فرستاد. شرحبیل بن عمرو غسانی که استاندار قیصر روم بود او را گرفته پس از شکنجه به قتل رساند. این حادثه دردناک رسول الله ج را بسیار آزرد، ایشان برای گوشمالی دادن به این قلدر ناجوانمرد لشکری با 3 هزار نیرو آماده کرد. این بزرگترین سپاهی بود که مسلمانان برای اولین بار تا آنروز – بجز در جنگ خندق – توانستند بسیج کنند. تاریخ از این معرکه بنام "جنگ مؤته" نام میبرد.
فرماندهان سپاه اسلام در این جنگ نابرابرانه؛ حضرت زید بن حارثه، حضرت جعفر بن أبی طالب، و حضرت عبدالله بن رواحه، یکی پس از دیگری جام شهادت را سرکشیدند. پس از بخاک و خون افتادن این فرماندهان دلیر و با شهامت، مهار سپاه اسلام را شمشیر خدا؛ حضرت خالد بن ولید س بدست گرفته با زیرکی و درایت بینظیری، سپاه اسلام را از چنگ مرگ حتمی نجات داده پیروزمندانه آنرا به مدینه منوره بازگرداند.
در سال یازدهم هجری رسول الله ج با رومیان ساکن "بلقاء" و فلسطین اعلام جنگ کرد. در این لشکر تمامی سران مهاجران و چهرههای با نفوذ انصار از یاران بزرگوار و نامی رسول الله ج شرکت داشتند. پیامبر اکرم ج ریاست این سپاه را به اسامه س سپرده بود.
حافظ بن حجر / آورده است:" صحابه کرام برای معرکه آرایی با رومیان از اواخر ماه صفر آمادگی خود را شروع کرده بودند. قبل از بیماری پیامبر اکرم ج آمادگیهای لازم برای گسیل لشکر ترتیب داده شده بود. در روز شنبه؛ دو روز قبل از رحلت جانسوز رسول اکرم ج، سپاه اسلام کاملا آماده حرکت بود. رسول الله ج حضرت اسامه س را خواسته به ایشان فرمود: «سر إلى موضع مقتل أبیک فأوطئهم الخیل فقد ولیتک هذا الجیش». "برو بهمان جایی که پدرت جام شهادت را سرکشید و آن کافران ستیزه جو را در زیر سمهای اسبانت تار و مار کن، من فرماندهی این سپاه را به تو واگذار کردهام".
پس از آمادگی کامل سپاه، بیماری پیامبر خدا ج شدت گرفت. لشکر نگران و پریشان از وضع خاتم انبیاء در منطقه جرف - سه میلی مدینه منوره در مسیر شام - میخکوب شد تا از وضعیت پیامبر خدا مطمئن شود. سپاه پس از وفات آن حضرت گریان و اشک ریزان در داغ محبوب به مدینه بازگشت. پس از وفات رسول اکرم ج همه چیز دگرگون شده بود.
چون حضرت ابوبکر صدیق س از سوی مسلمانان به عنوان خلیفه و جانشین رسول خاتم ج انتخاب شد، ایشان در روز سوم وفات پیامبر اکرم چنین فرمان صادر کرد: " همه بگوش! هیچ سربازی از سپاه اسامه امشب را در مدینه منوره نخوابد، همه خود را به جُرف رسانیده در پادگان حاضر شوند".[1]
بگو مگوی حضرت صدیق با صحابه کرام ش درباره سپاه اسامه
روزی که رسول الله ج تصمیم گرفته بود سپاه اسامه را بسوی رومیان گسیل دارد وضعیت دولت اسلامی بکلی فرق میکرد. با رحلت رسول اکرم ج همه چیز کاملا تغییر یافت. حال؛ تمساحهای فتنه و آشوب از هر سو دهان بازکرده برای بلعیدن مسلمانان لحظه شماری میکنند. در این موقعیت بسیار بحرانی که چالشهای زیادی جامعه اسلامی را بشدت تهدید میکرد صحابه کرام س به حضرت ابوبکر صدیق س مشوره دادند تا سپاه اسامه را در مدینه نگه دارد.
ایشان خدمت رسیده عرض کرد: در حال حاضر این سپاه نمایانگر قدرت و توان واقعی مسلمانان است، همانطور که میبینید قبائل عربی یکی پس از دیگری از حمایت تو دست کشیده مرتد میشوند. پس در این وضع فوق العاده خطرناک، اصلا مناسب نیست تنها بازوی توانمند اسلام را از خود دور کنید.
در این اثنا حضرت اسامه بن زید، حضرت عمر فاروق را از جُرف نزد حضرت ابوبکر س فرستاده بود تا از ایشان برای بازگرداندن لشکر به مدینه منوره اجازه بگیرد.
فرمانده این پیام را فرستاده بود:" نامدارترین سرداران و مهمترین شخصیات جامعه اسلامی در سپاه من هستند، من از این هراس دارم که مبادا در دوری آنها از مدینه مشرکان به خلیفه رسول الله ج، خانواده پیامبر خدا ج و سایر مسلمانان ضرری برسانند".
حضرت ابوبکر س با وجود اصرار مداوم آنها پیشنهادشان را نپذیرفت و بر حمله نظامی برنامهریزی شده پافشاری کرده، دستور داد سپاه اسامه بطرف سرزمینهای شام حرکت کند. هر چند وضعیت بحرانی و نگران کننده باشد و نتائج کار هر چند ترسناک به نظر آید!
از سوی دیگر پذیرفتن دستور خلیفه برای حضرت اسامه و سایر فرماندهان چندان آسان نبود، آنها تمام کوشش و تلاش خود را بخرج دادند تا حضرت ابوبکر را از تصمیمش منصرف کنند. چون فشارها از هر جانب بر حضرت ابوبکر س شدت گرفت ایشان مهاجران و انصار را برای بحث و بررسی در این زمینه فرا خواند. در این جلسه طولانی و پر سر و صدا همه جوانب قضیه مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. حضرت عمر بن خطاب س از مخالفان شدید دور شدن سپاه اسامه از پایتخت بود. او از اینکه مبادا مشرکانی که در هر سو دندان تیز کردند تا به مدینه منوره حمله کنند و خانواده پیامبر اکرم ج و خلیفه مسلمانان را به اسارت گرفته مسلمانان را قتل عام کنند، بشدت هراس داشت. سایر سرداران صحابه نیز چنین پیشنهادی داشتند و پریشانی و بیم و هراس خود را از حوادث ناگواری که احتمال وقوع آنها پس از ارسال سپاه اسامه به خارج از منطقه است، ابراز داشتند.
حضرت ابوبکر س بدون اعلام هیچگونه تصمیمی پایان نشست جلسه اول را اعلام کرد.
آن حضرت س برای دوستانش فرصتی فراهم نمود تا با آزادی کامل دیدگاههای خود و پیشنهادهایشان را تقدیم دارند. و آنها نیز در آرامش کامل و با استدلال به آنچه تصور میکنند پیشنهادات و دید خود را خوب و روشن بیان داشتند. خلیفه مسلمانان پس از شنیدن تمامی آراء و دیدگاههای افراد جلسه را برچید. پس از آن دستور دادند تا همه آنها در جلسه عمومی در مسجد نبوی جمع شوند. در این اجتماع حضرت ابوبکر س صحابه کرام را مورد خطاب قرار داد.
ایشان به صراحت به تمام حاضرین فرمود: همه شما باید تصور تعطیل کردن آن برنامهای که رسول الله ج ترتیب داده بود را از سرهایتان بیرون کنید. ایشان با عزم راسخ اعلام کرد که من بزودی این سپاه را اعزام خواهم کرد، حتی اگر در پی آن مدینه منوره به تسخیر مرتدان درآید!
حضرت ابوبکر س در این سخنرانی تاریخی خود فرمود: «والذی نفس أبی بکر بیده! لو ظننت أن السباع تخطفنی لأنفذت بعث أسامة کما أمر به رسول الله ج ولو لم یبق فی القرى غیری لأنفذته». "قسم به ذات آن پروردگاری که جان ابوبکر در دست اوست! اگر بدانم که درندگان مرا تکه پاره خواهند کرد باز هم سپاه اسامه را بنا به دستور رسول الله ج حتما میفرستم و اگر در مدینه تک و تنها بمانم باز هم سپاه را بسوی هدفش میفرستم".[2]
در سال 11 هـ پیامبر اکرم ج با رومیان فلسطین و بلقاء اعلام جنگ کردند. |
من این سپاه را باید بفرستم، حتی اگر در پی آن مدینه منوره آماج تاخت و تاز مشرکان گردد |