اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

211- علم و دانش جانشین رسول الله و درایت و حکمت او

211- علم و دانش جانشین رسول الله و درایت و حکمت او

مذعور بن عدی یکی از پهلوانان قوم حضرت مثنی بن حارثه شیبانی است که از او جدا شده، برای حضرت ابوبکر س در نامهای نوشت:

"من شاهسوار خاندان بنوعجل هستم و در شبیه خون زدن در سحرگاهان مهارت دارم. افراد خاندانم با من همراهند. هر یک از آن‌ها صد نفر را حریف است. من این منطقه را چون کف دستم میشناسم، من مرد میدان کارزارم و از ریز و درشت نقشههای جنگی منطقه با خبرم. شما فرماندهی مناطق زرخیز و سرسبز عراق را به من واگذار کنید. من بیاری خداوند آن‌را فتح خواهم کرد".

حضرت مثنی س نیز نامهای به حضرت ابوبکر صدیق نوشته او را از حکایت مذعور بن عدی مطلع ساخت. در آن نامه آمده بود: "به اطلاع خلیفه رسول الله میرسانم که مذعور بن عدی شخصی از قوم من است. او فردی از شاخه بنوعجل است. چند تن از دوستانش نیز با او همراهند. او با من درافتاده میخواهد امارت منطقه را از من تصاحب کند. مناسب دیدم شما را از جریان مطلع سازم تا خود در این باره دستوری صادر فرمائید".

حضرت ابوبکر صدیق س در جواب مذعور بن عدی چنین نگاشت:

«أما بعد! فقد أتانی کتابک، فهمت ما ذکرت وأنت کما وصفت نفسک عشیرتک نعم العشیرة! وقد رأیت لک أن تنضم إلى خالد بن الولید فتکون معه وتقیم معه ما أقام بالعراق وتشخص معه إذا شخص».

"پس از حمد و ثنای الهی! نامه شما را دریافت کردم. آنچه بدان اشاره کردی را فهمیدم. البته شما همانطورید که خود وصف نمودهاید و خاندان شما نیز از بهترین مردمانند. برای شما تصمیم بر آن گرفتم که به خالد بن الولید بپیوندید و تا زمانی که ایشان در عراقند همراه او باشید، و چون از عراق برآمد همراه او نیز حرکت کنید".

و برای حضرت مثنی بن حارثه نوشت: «فإن صاحبک العجلی کتب إلی یسألنی أمورا، فکتبت إلیه آمره بلزوم خالد حتى أرى رأیی وهذا کتابی إلیک آمرک أن لا تبرح العراق حتى یخرج منه خالد بن الولید، فإذا خرج منه خالد بن الولید، فالزم مکانک الذی کنت به وأنت أهل لکل زیادة وجدیر بکل فضل».

"رفیق عجلی شما برایم نامهای نوشته اختیاراتی خواسته، برای او نوشتم که به خالد بن الولید بپیوندد تا تصمیم بگیرم. و این نامه من به شماست، دستور میدهم تا خارج شدن خالد بن الولید از عراق در همانجا بمانی، و چون خالد بن الولید از عراق خارج شد، مسئولیتی که بر عهده داشتی را همچنان داشته باش. البته شما شایسته هرگونه تقدیر و احترام بوده، لیاقت هر فضیلت و شرفی را دارید".

حضرت خالد در ماه رجب یا محرم سال 12 هجری به عراق اعزام شد.[1]



[1]- مجموعة الوثائق السیاسیة، اثر/ محمد حمید الله، ص:372، البدایة والنهایة: 6/347.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد