ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
272- آخرین لحظههای صدیق اکبر س
مادر مؤمنان؛ حضرت عائشه صدیقه میفرماید: بیماری حضرت ابوبکر س پانزده روز طول کشید، تا اینکه روز دوشنبه 22 جمادی الآخرة سال 13 هجری شد، او از من پرسید: «فی أی یوم مات رسول الله ج؟». "پیامبر خدا ج در چه روزی رحلت نمود؟".
من در جواب گفتم: در روز دوشنبه.
ابوبکر فرمود: «إنی لأرجو فیما بینی وبین اللیل»."من امیدوارم امروز – که دوشنبه است – وقتی از روز یا شب به او بپیوندم".
سپس پرسید: «ففیم کفنتموه؟». "شما پیامبر اکرم ج را در چند پارچه کفن کردید؟".
عائشه؛ بانوی دانشمند اسلام و شاگرد مکتب رسالت و دخت صدیق اکبر، جواب داد: "در سه پارچه یمنی؛ که البته در بین آنها پیراهن و عمامه نبود".
حضرت ابوبکر س فرمود:" در چادر من اثر زعفران است، این را بشوئید و دو چادر دیگر بیاورید، و مرا هم در سه پارچه کفن کنید.
خدمت ایشان عرض شد: عطا و فضل الهی بر ما بسیار زیاد است، هیچ نگران نباش ما شما را در پارچههای جدیدی کفن میکنیم. ایشان فرمودند: زندهها به لباس نو بیشتر نیاز دارند تا خود را بپوشانند، مرده را چه نیاز به پارچه نو، او در خاک میرود و لباسش میپوسد و ضایع میشود.
حضرت ابوبکر س که عشق و محبت پیامبر خدا ج در رگ و پوست و خونش جریان داشت، تا بدانجا که آروز داشت در روزی که پیامبر رحلت نمود به آن مقام سعادت بپیوندد! وصیت نمود او را همسرش أسماء بنت عمیس غسل دهد، و او را در کنار رسول الله ج دفن کنند.
صدیق اکبر در 63 سالگی در حالی این دار فانی را وداع گفت که زبانش این آیه مبارکه از قرآن پاک را زمزمه میکرد: ﴿تَوَفَّنِی مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّٰلِحِینَ١٠١﴾ [یوسف: 101] «بارالها! مرا مسلمان بمیران و به نیکوکاران و صالحان بپیوندان».[1]