ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به آغاز کار خیر تا از آن تبعیت شود و ترهیب از آغاز کار شر تا مبادا از آن تبعیت شود
94-61- (1) (صحیح) عَنْ جَرِیرٍ س قَالَ: کُنَّا فِى صَدْرِ النَّهَارِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَجَاءَهُ قَوْمٌ عُرَاةٌ مُجْتَابِى النِّمَارِ وِالْعَبَاءِ، مُتَقَلِّدِى السُّیُوفِ، عَامَّتُهُمْ مِنْ مُضَرَ، بَلْ کُلُّهُمْ مِنْ مُضَرَ، فَتَمَعَّرَ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ ج لَمَّا رَأَى ما بِهِمْ مِنَ الْفَاقَةِ، فَدَخَلَ، ثُمَّ خَرَجَ، فَأَمَرَ بِلاَلاً فَأَذَّنَ وَأَقَامَ، فَصَلَّى([1])، ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ﴾. إِلَى آخِرِ الآیَةِ...([2]) ﴿إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا﴾، وَالآیَةَ الَّتِى فِى (الْحَشْرِ): ﴿ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ﴾([3]) تَصَدَّقَ رَجُلٌ مِنْ دِینَارِهِ، مِنْ دِرْهَمِهِ، مِنْ ثَوْبِهِ، مِنْ صَاعِ بُرِّهِ، مِنْ صَاعِ تَمْرِهِ، - حَتَّى قَالَ: - وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ. قَالَ: فَجَاءَ رَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ بِصُرَّةٍ کَادَتْ کَفُّهُ تَعْجِزُ عَنْهَا، بَلْ قَدْ عَجَزَتْ. - قَالَ: - ثُمَّ تَتَابَعَ النَّاسُ حَتَّى رَأَیْتُ کَوْمَیْنِ مِنْ طَعَامٍ وَثِیَابٍ، حَتَّى رَأَیْتُ وَجْهَ رَسُولِ اللَّهِ ج یَتَهَلَّلُ کَأَنَّهُ مُذْهَبَةٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ سَنَّ فِى الإِسْلاَمِ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ، مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ، وَمَنْ سَنَّ فِى الإِسْلاَمِ سُنَّةً سَیِّئَةً کَانَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَىْءٌ».
رواه مسلم والنسائی وابن ماجه والترمذی باختصار القصة.
از جریر س روایت است که میگوید: هنگام ظهر نزد رسول الله ج بودیم، قومی بر او وارد شدند که پارچههای پشمی خط داری بر سر انداخته و رواندازهایشان تکه پاره بود، گویا لخت بودند، شمشیرهایشان آویزان بود و اکثر آنها از طایفهی مضر، بلکه تمامشان از طایفهی مضر بودند. به سبب فقری که داشتند رخسار رسول الله ج دگرگون شد، پس داخل منزل گردیده و سپس خارج شد و به بلال دستور داد که اذان بگوید، بلال اذان گفته و اقامه نمود، رسول الله ج نماز خواند و سپس ایراد سخن نموده و فرمود: (الله متعال فرموده است): ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا کَثِیرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا١﴾ [النساء: 1] «ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن ذاتی که شما را از یک تن آفریدو همسرش را (نیز) از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد و از پروردگاری که به (نام) او از همدیگر درخواست میکنید و (همچنین) از (گسستن) پیوند خویشاوندی بپرهیزید بیگمان الله همواره بر شما مراقب (و نگهبان) است». سپس آیهی دیگری را که در پایان سورهی «حشر» است، قرائت نمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ﴾ [الحشر: 18] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از الله بترسید و هرکس باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است».
آنگاه فرمود: «هرکس از درهم، دینار، لباس و از پیمانهی گندم و خرمایش صدقه دهد». تا آنجا که فرمود: «(صدقه دهید؛) اگرچه نصف خرمایی باشد».
جریر میگوید: مردی از انصار کیسهای آورد که نزدیک بود دستش از حمل آن عاجز شود، بلکه عاجز شده بود و نمیتوانست آن را بردارد؛ چون سنگین بود. و به دنبال او مردم نیز چنین عمل کردند. دیدم دو خرمن غذا و لباس در مسجد جمع شد. همچنین چهرهی رسول الله ج را دیدم که از فرط شادی، مانند طلا میدرخشید. فرمود: «هرکس در اسلام، آغاز کنندهی روش نیکویی باشد، پاداش آن و پاداش کسانی که پس از او به آن عمل کنند، به او میرسد؛ بی آنکه چیزی از اجر و پاداش آنها کم گردد. و هرکس روش بدی در اسلام پایهگذاری کند، گناه آن و گناه کسانی که پس از او به آن عمل نمایند، به او میرسد و ذرهای از گناهان آنها کاسته نمیشود».
قوله: (مجتابی) هو بالجیم الساکنة ثم تاء مثناة وبعد الألف باء موحدة. و(النمار) جمع نمرة وهی کساء من صوف مخطط، أی: لابسی النمار، قد خرقوها فی رؤوسهم. و(الجوب): القطع. وقوله: (تَمَعَّرَ) هو بالعین المهملة المشددة؛ أی: تغیّر. وقوله: (کأنه مُذهبة) ضبطه بعض الحفاظ بدال مهملة وهاء مضمومة ونون، وضبطه بعضهم بذال معجمة وبفتح الهاء وبعدها باء موحدة، وهو الصحیح المشهور. ومعناه على کلا التقدیرین: ظهر البشر فی وجهه ج حتى استنار وأشرق من السرور. و(المذهبة): صحیفة منقشة بالذهب، أو ورقة من القرطاس مطلیة بالذهب، یصف حسنه وتلألؤه.
95-62- (2) (حسن صحیح) وَعَنْ حُذَیْفَةَ س قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَأَمْسَکَ الْقَوْمُ، ثُمَّ إِنَّ رَجُلاً أَعْطَاهُ؛ فَأَعْطَى الْقَوْمُ، فَقَالَ رَسُولِ اللَّهِ ج: «مَنْ سَنَّ خَیْراً فَاسْتُنَّ بِهِ، کَانَ لَهُ أَجْرُهُ، وَمِثلُ أُجُورِ مَنْ تَبِعَهُ، غَیْرَ مُنْتَقَصٍ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْئاً، وَمَنْ سَنَّ شَرًّا فَاسْتُنَّ بِهِ، کَانَ عَلَیْهِ وِزْرُهُ، وَمِثلُ أَوْزَارِ مَنْ تَبِعَهُ، غَیْرَ مُنْتَقَصٍ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْئاً».
رواه أحمد، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از حذیفه س روایت است در عهد رسول الله ج مردی چیزی را طلب نمود، ولی مردم درخواست او را اجابت ننموده و به او ندادند. شخصی چیزی را که آن مرد میخواست به او داد و مردم نیز دادند، پس رسول الله ج فرمودند: «کسی که عمل خیری را پایگذاری کند سپس از او تبعیت شود، برای او اجر خودش و همچنین مانند اجر کسانی خواهد بود که از او در آن پیروی میکنند، بدون اینکه از پاداش آنان کم شود. و کسی که عمل شری را پایگذاری کند و از آن تبعیت شود، گناه آن و همچنین مانند گناه کسانی که از آن پیروی میکنند برای او خواهد بود بدون اینکه از گناه آنان کاسته شود».
0-63- (3) (صحیح) ورواه ابن ماجه من حدیث أبی هریرة([4]).
96-64- (4) (صحیح) وَعَنِ ابنِ مَسعودٍ س: أَنَّ النَّبیّ ج قَالَ: «لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ تُقْتَلُ ظُلْماً إلاَّ کَانَ عَلَى ابْنِ آدَمَ الأولِ کِفْلٌ([5]) مِنْ دَمِهَا لأَنَّهُ أوَّلُ مَنْ سَنَّ القَتلَ».
رواه البخاری ومسلم والترمذی.
از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ نفسی نیست که مظلومانه کشته شود مگر اینکه برای فرزند آدم (قابیل) بهره و نصیبی از خون و گناهش خواهد بود، زیرا او اولین کسی است که سنت قتل را بنا نهاد».
97-65- (5) (حسن صحیح) وَعَنْ وَاثِلَةَ بن الأَسْقَعِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا مَا عُمِلَ بِهِا فِی حَیَاتِهِ، وَبَعْدَ مَمَاتِهِ حَتَّى تُتْرکَ، وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً فَعَلَیْهِ إِثْمُهَا حَتَّى تُتْرکَ، وَمَنْ مَاتَ مُرَابِطًا جَرَى عَلَیهِ عملُ الْمُرَابِطِ حَتَّى یُبْعَثَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد لا بأس به.
از واثله بن اسقع س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس روش و طریقهای نیکو بنیان گذارد، مادامی که در حیات و بعد از مرگش بدان عمل شود، اجر و پاداش آن برای او خواهد بود تا اینکه عمل بدان ترک گردد. و هرکس روش و طریقهی بدی را پایهریزی کند مادامی که بدان عمل شود گناه آن برای او خواهد بود تا اینکه عمل بدان به کلی ترک گردد. و هرکس در پاسداری از مرزهای مسلمین بمیرد، تا روز قیامت که دوباره برانگیخته میشود اجر و پاداش نگهبانی به او داده میشود».
98-66- (6) (حسن لغیره) عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ ب؛ أَنَّ النَّبیّ ج قَالَ: «إِنَّ هَذَا الْخَیْرَ خَزَائِنُ، وَلِتِلْکَ الْخَزَائِنِ مَفَاتِیحُ، فَطُوبَى لِعَبْدٍ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِفْتَاحًا لِلْخَیْرِ، مِغْلاَقًا لِلشَّرِّ، وَوَیْلٌ لِعَبْدٍ جَعَلَهُ اللَّهُ مِفْتَاحًا لِلشَّرّ، مِغْلاَقًا لِلْخَیْرِ»([6]).
رواه ابن ماجه -واللفظ له-، وابن أبی عاصم وفی سنده لین، وهو فی "الترمذی" بقصةٍ([7]).
از سهل بن سعد ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همانا برای خیر و نیکی خزائنی است و برای این خزائن کلیدهایی است، پس خوشا به حال بندهای که خداوند او را کلیدی برای خیر و قفلی برای شر قرار دهد؛ و وای بر بندهای که خداوند او را کلیدی برای شر و قفلی برای خیر قرار دهد».
قال الحافظ: وتقدم فی الباب قبله [الحدیث السابق].
99-43- (ضعیف جداً) حدیث کثیر بن عبدالله بن عمرو بن عوف عن أبی عن جده؛ أن النبی ج قال لبلال بن الحارث: «إعلَم یَا بِلال؛ قَالَ: مَا أَعْلَمُ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «إنه مَنْ أَحْیَا سُنَّةً مِنْ سُنَّتِی قَد أُمِیتَتْ بَعْدِی، کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِن غَیر أن یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهم شَیْئًا، وَمَنْ ابْتَدَعَ بِدْعَةً ضَلَالةً لَا یَرْضَاهَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ؛ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلَ آثَامِ مَنْ عَمِلَ بِهَا، لَا یَنْقُصُ ذَلِکَ مِنْ أوزارِ النَّاسِ شَیْئًا».
رواه ابن ماجه، والترمذی وحسنه([8]).
این حدیث پیشتر در صفحه 82 ترجمه شده است.
99-43 - (1) (ضعیف) وَعَن أَبِی هُرَیرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَا مِنْ دَاعٍ یَدْعُو إِلَى شَیْءٍ إِلَّا وَقَفَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَازِمًا لِدَعْوَتِهِ مَا دَعَا إِلَیْهِ، وَإِنْ دَعَا رَجُلٌ رَجُلًا».
رواه ابن ماجه، ورواته ثقات([9]).
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ دعوتگری نیست که به سوی چیزی دعوت کند مگر اینکه روز قیامت با دعوتی که به آن دعوت میداده حاضر میشود، هرچند شخصی شخص دیگر را دعوت داده باشد».
3- کتاب العلم
([1]) أی: الظهر کما فی روایة لمسلم.
([2]) وتمامها: ﴿وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا کَثِیرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا﴾.
([3]) وتمام الآیة: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ﴾.
([4]) هذا تقصیر واضح، فقد أخرجه مسلم أیضاً (8/ 62)، وسیأتی لفظه معزواً إلیه فی (3- العلم/ 7- الترغیب فی نشر العلم/ الحدیث 7)، وهو مخرج فی "الصحیحة" (865).
([5]) (الکفل) به کسر: بهره و نصیب.
([6]) (المفتاح) بکسر المیم: آلة لفتح الباب ونحوه، والجمع: (مفاتیح ومفاتح) أیضاً. و(المغلاق) بکسر المیم: هو ما یغلق به، وجمعه (مغالیق ومغالق). ولا بُعدَ أن یُقدَّر: ذوی مفاتیح الخیر، أی أن الله تعالى أجرى على أیدیهم فتح أبواب الخیر، کالعلم والصلاح على الناس، حتى کأنه ملکهم مفاتیح الخیر ووضعها فی أیدیهم. وقوله: (طوبى): اسم للجنة. وقیل: هی شجرة فی الجنة، وأصلها (فعلى) من الطیب، کما فی "النهایة". وأقول: تمریض القول بأنها شجرة فی الجنة، مما لا وجه له، فقد جاء ذکرها فی أحادیث سیأتی أحدها فی آخر الکتاب (28- صفة الجنة/ 8/ الحدیث3). وآخر فی "الصحیحة" (1985). و(ویل): هو الحزن والهلاک والمشقة من العذاب؛ کما قال ابن الأثیر. وقیل: هو واد فی جهنم. قلت: فیه حدیث ضعیف سیأتی فی (27- صفة النار/ 3).
([7]) لکن روی بأسانید أخرى، وبعضها موقوف صحیح. انظر: "الظلال" (1/ 126-129)، وعزوه للترمذی وهم محض لا أدری سببه، فإنه لم یعزه إلیه أحد ولا الحافظ المزی فی "تحفة الأشراف"، والحافظ السیوطی فی "الزیادة على الجامع الصغیر"، هذا بعد البحث الجاد عنه فی "سننه"، وهو مخرج فی "الصحیحة" (1332).
([8]) تقدم هذا الحدیث فی الباب السابق مع التعلیق علیه، فراجعه.
([9]) کذا قال! وفیه لیث بن أبی سلیم، وهو ضعیف مختلط، وقد اضطرب فی إسناده، فمرة أسنده عن أبی هریرة، وأخرى عن أنس.