ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به احترام و بزرگداشت علما و ترهیب از ضایع نمودن حقوق ایشان و بیتوجهی نسبت به آنها
164-97- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرٍ س: أَنَّ النَّبیَّ ج کَانَ یَجْمَعُ بَیْنَ الرَّجُلَیْنِ مِنْ قَتْلَى أُحُدٍ - یَعْنِی فی القَبْرِ-، ثُمَّ یَقُولُ: أیُّهُما أکْثَرُ أخذاً للقُرآنِ؟»، فَإذَا أُشیرَ إِلَى أحَدِهِمَا، قَدَّمَهُ فی اللَّحْدِ.
رواه البخاری.
جابر بن عبدالله س میگوید: رسول الله ج دو نفر از شهدای احد را در یک قبر دفن میکرد و میپرسید: کدامیک قرآن بیشتری حفظ دارد؟ هنگامی که به یکی از آنها اشاره میشد ابتدا او را در لحد میگذاشت.
165-98- (2) (حسن) وَعَنْ أَبِى مُوسَى س قَالَ: أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ مِنْ جَلاَلِ اللَّهِ إِکْرَامَ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ، وَحَامِلِ الْقُرْآنِ، غَیْرِ الْغَالِى فِیهِ، وَلا الْجَافِى عَنْهُ، وَإِکْرَامَ ذِى السُّلْطَانِ الْمُقْسِطِ».
رواه أبو داود.
از ابوموسی س روایت است، رسول الله ج فرمودند: «از مصادیق تعظیم و بزرگداشت خداوند متعال، احترام به ریش سفیدان مسلمان و حاملان قرآن بدون افراط و تفریط و احترام به حاکم عادل میباشد».
166-99- (3) (صحیح) وَعَنِ ابنِ عَبَّاسٍ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «البرکةُ مع أکابِرِکم».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم"([1]).
و از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «برکت همراه بزرگان و پیران شما میباشد».
167-80- (1) (ضعیف) وَعَنهُ عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرِ الْکَبِیرَ، وَیَرْحَمِ الصَّغِیرَ، وَیَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ، وَیَنْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ».
رواه أحمد والترمذی، وابن حبان فی "صحیحه"([2]).
و از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که احترام بزرگترها را نگه ندارد و به کودکان رحم نکند و به معروف امر نکرده و از منکر نهی نکند، از ما نیست».
168-100- (4) (صحیح) وَعَنْ عبدالله بْنِ عَمْرٍ[و] ب یبلُغُ به النَّبیِّ ج قَالَ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا، وَیَعْرِفْ حَقَّ کَبِیرِنَا».
رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که بر کودکان ما رحم نکند و حق بزرگان ما را نشناسد، از ما نیست».
169-101- (5) (حسن) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَیْسَ مِنْ أُمَّتِى مَنْ لَمْ یُجِلَّ کَبِیرَنَا، وَیَرْحَمْ صَغِیرَنَا، وَیَعْرَفْ لِعَالِمِنَا».
رواه أحمد بإسناد حسن، والطبرانی والحاکم؛ إلا أنه قال: «لیس منا».
از عباده بن صامت ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از امت من نیست کسی که بزرگان ما را ارج ننهد و به کودکان ما رحم نکند و حق و حرمت علمای ما را نشناسد».
170-102- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ وَاثِلَةَ بن الأَسْقَعِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا، وَیُجِلُّ کَبِیرِنَا».
رواه الطبرانی من روایة ابن شهاب عن واثلة، ولم یسمع منه.
از واثله بن أسقع س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از ما نیست کسی که به کودکانمان رحم نکند و به بزرگان ما احترام نگذارد».
171-103- (7) (حسن صحیح) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا، وَیَعْرِفْ شَرَفَ کَبِیرِنَا».
رواه الترمذی وأبو داود؛ إلا أنه قال: «یعرف حقَّ کبیرِنا»([3]).
عمرو بن شعیب از جدش س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «از ما نیست کسی که به کودکان ما رحم نکند و جایگاه بزرگان ما را نشناسد».
و در روایت ابوداود آمده است: «و حق بزرگان ما را نشناسد».
172-81- (2) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَن أَبِی هُرَیرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، وَتَعَلَّمُوا لِلْعِلْمِ السَّکِینَةَ وَالْوَقَارَ، وَتَوَاضَعُوا لِمَنْ تَعْلَمُونَ مِنْهُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «علم را فراگیرید؛ و برای آن سکینه و وقار را بیاموزید. و برای کسی که آنرا فرامیگیرد تواضع به خرج دهید».
173-82- (3) (ضعیف) وَعَن سَهلِ بنِ سعدٍ الساعدیّ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «اللَّهُمَّ لَا یُدْرِکْنِی زَمَانٌ، - أَوْ لَا تُدْرِکُوا زَمَانًا - لَا یُتَّبَعُ فِیهِ الْعَلِیمُ، وَلَا یُسْتَحَیا فِیهِ مِنَ الْحَلِیمِ، قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الْأَعَاجِمِ، وَأَلْسِنَتُهُمْ أَلْسِنَةُ الْعَرَبِ».
رواه أحمد، وفی إسناده ابن لهیعة.
و از سهل بن سعد ساعدی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پروردگارا زمانی را درک نکنم – یا اینکه فرمودند: زمانی را درک نکنید – که در آن از عالم پیروی نشود و از انسان حلیم و بردبار شرم و حیا نشود. قلوب آنان چون قلوب اعاجم و زبانشان چون زبان عرب میباشد».
174-83- (4) (ضعیف) وَعَن أَبِی أُمَامَةَ عَن رَسُولَ الله ج قَالَ: «ثَلَاثٌ لَا یَسْتَخِفُّ بِهِمْ إِلَّا مُنَافِقٌ: ذُو الشَّیْبَةِ فِی الْإِسْلَامِ، وَذُو الْعِلْمِ، وَإِمَامٌ مُقْسِطٌ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" من طریق عُبیدالله بن زَحر عن علی بن یزید عن القاسم، وقد حسنها الترمذی لغیر هذا المتن.
و از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروهاند که جز منافق آنها را خوار و زبون نمیشمارد: کسی که در اسلام پیر شده است؛ عالم و امام عادل».
175-104- (8) (حسن) وَعَنْ عَبْدِالله بْنِ بُسْرٍ س قَالَ: لَقَدْ سَمِعْتُ حَدِیثاً مُنْذُ زَمَانٍ: «إِذَا کُنْتَ فِى قَوْمٍ؛ عِشْرِینَ رَجُلاً أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ، فَتَصَفَّحْتَ وُجُوهَهمْ فَلَمْ تَرَ فِیهِمْ رَجُلاً یُهَابُ فِى اللَّهِ ﻷ؛ فَاعْلَمْ أَنَّ الأَمْرَ قَدْ رَقَّ».
رواه أحمد والطبرانی فی "الکبیر" وإسناده حسن.
از عبدالله بن بُسر س روایت است که میگوید: مدتی است سخنی شنیدهام: اگر در میان جمعی بودی که تعدادشان بیست نفر کمتر یا بیشتر بودند و به چهرههای آنها نگریستی و در آن جمع مردی ندیدی که به خاطر خدا از او بترسند، بدان که امور دین به سستی گراییده است.
176-84- (5) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن أَبِی مَالِکٍ الأشعریّ؛ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی إِلَّا ثَلَاثَ خِلَالٍ: أَنْ یُکْثَرَ لَهُمْ مِنَ الدُّنیَا فَیَتَحَاسَدُوا [فَیَقْتَتِلُوا]([4])، وَأَنْ یُفْتَحَ لَهُمُ الکِتَابَ؛ یَأْخُذُهُ الْمُؤْمِنُ یَبْتَغِی تَأْوِیلَهُ، ﴿وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٧﴾، وَأَنْ یَرَوْا ذَا عِلْمٍ فَیُضَیِّعُونَهُ وَلَا یُبَالُون عَلَیْهِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
و از ابومالک اشعری س روایت است که از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «بر امتم جز در سه مورد نمیترسم: اینکه دنیایشان افزون گردد و در این زمینه به هم حسادت ورزند. [و این باعث جنگ آنها با یکدیگر گردد]. و اینکه قرآن برای آنان خوانده شود و مومن به تاویل آن روی آورد: «درحالیکه تاویل آنرا جز خدا کسی نمیداند و راسخان در علم میگویند: به آن ایمان آوردهایم، همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمیپذیرند». و اینکه چون عالمی را ببینند حق و حقوق او را ضایع نموده و در این مورد باکی نداشته باشند».
6- (الترهیب من تعلم العلم لغیر وجه الله تعالى)
([1]) کذا الأصل والمخطوطة. والذی فی «المستدرک» (1/62): «صحیح علی شرط البخاری». ووافقه الذهبی، و هذا هو الصواب، فانه من روایة عکرمة عن ابن عباس، وعکرمة من رجال البخاری دون مسلم.
([2]) قلت: الشطر الأول منه صحیح بروایات أخری تحراها فی «الصحیح» فی هذا الباب، و هذا فی إسناده لیث، وهو ابن أبی سلیم، ضعیف مختلط، وهو مخرج فی «الضعیفة» (2108)، وحسنه الثلاثة توسطاً بین من ضعفه وصححه!
([3]) قلت: وبهذا اللفظ أخرجه البخاری فی "الأدب المفرد"، وأحمد فی "المسند" (2/ 185 و207)، وفی روایة لهما بلفظ: "ویوقر کبیرنا"، وإسناد الحدیث حسن. وله شاهد من حدیث أبی هریرة باللفظ الأول. أخرجه الحاکم (4/ 178)، وصححه على شرط مسلم، ووافقه الذهبی، وهو کما قالا.
([4]) سقطت الزیادة من الأصل وکذلک فی حدیث أبی هریرة عند الحاکم، واستدرکتها من "کبیر الطبرانی" و"مسند الشامیین"، وقد فاتت المعلقین الثلاثة، ولکنهم أثبتوا نون الرفع فی (فیتحاسدون)، ولا أجد له وجهاً مع اعترافی بأنی ألبانی أعجمی، فلعل عروبتهم أفهمتهم ما لا أفهم، أو أن أصلهم کأصلی، والعرق دساس! والحدیث مخرج فی "الضعیفة" (5607).