اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به وضو گرفتن و کامل انجام دادن آن

ترغیب به وضو گرفتن و کامل انجام دادن آن

283-175- (1) (صحیح) عَنِ ابنِ عُمَرَ [عَن أبِیه]([1]) ب عَنِ النَّبِیِّ ج فِی سُؤالِ جِبرائیلَ إیَّاه عَنِ الإِسْلامِ، فَقَالَ: «الإِسْلامُ، أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهَ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَأَنْ تُقِیمَ الصَّلاةَ، وَتُؤْتِیَ الزَّکَاةَ، وَتَحُجَّ وَتَعْتَمِرَ، وَتَغْتَسِلَ مِنَ الْجَنَابَةِ، وَتُتِمَّ الْوُضُوءَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ». قَالَ: فَإِذا فَعَلْتُ ذَلِک فَأَنَا مُسْلِمٌ؟ قَالَ: «نَعَمْ». قَالَ: صَدَقْتَ.

رواه ابن خزیمة فی صحیحه هکذا وهو فی الصحیحین وغیرهما بنحوه بغیر هذا السیاق.

عبدالله بن عمر ب از پدرش س روایت می‌کند که رسول الله ج در جواب سؤال جبرائیل از اسلام فرمود: «اسلام این است که گواهی دهی معبود بر حقی جز الله نیست و اینکه محمد فرستاده‌ی اوست و نماز را به پا داری و زکات بدهی و حج و عمره به جا آورده و غسل جنابت نموده و وضویت را کامل کرده و رمضان را روزه بگیری. جبرائیل گفت: اگر این اعمال را انجام دهم من مسلمانم؟ فرمود: بله؛ جبرائیل گفت: راست گفتی».

284-176- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إنَّ أُمَّتِی یُدعَوْنَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ غُرًّا مُحَجَّلِینَ، مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ»، فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ یُطِیلَ غُرَّتَهُ فَلْیَفْعَلْ.

رواه البخاری ومسلم. وقد قیل: إن قوله: "من استطاع..." إلى آخره إنما هو مُدرَجٌ من کلام أبی هریرة موقوف علیه. ذکره غیر واحد من الحفاظ([2]). والله أعلم.

از ابوهریره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «امتم در روز قیامت خوانده می‌شوند درحالی‌ فرا خوانده می‌شوند که اعضای وضوی آنها بر اثر وضو می‌درخشد. پس هر‌یک از شما می‌تواند بر روشنایی خود بیفزاید این کار را انجام دهد».

گفته شده: جمله‌ی (من استطاع..) تا آخر حدیث، سخن ابوهریره س می‌باشد. بسیاری از حفاظ حدیث این ادراج را نقل می‌کنند.

وَلِمُسلِمٍ مِن رَوَایَةِ أَبِى حَازِمٍ قَالَ: «کُنْتُ خَلْفَ أَبِى هُرَیْرَةَ وَهُوَ یَتَوَضَّأُ لِلصَّلاَةِ، فَکَانَ یَمُدُّ یَدَهُ حَتَّى یَبْلُغَ إِبْطَهُ، فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَبَا هُرَیْرَةَ! مَا هَذَا الْوُضُوءُ؟ فَقَالَ: یَا بَنِى فَرُّوخَ([3]) أَنْتُمْ هَا هُنَا؟ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّکُمْ هَهُنَا مَا تَوَضَّأْتُ هَذَا الْوُضُوءَ، سَمِعْتُ خَلِیلِى رسولَ اللهِ ج یَقُولُ: «تَبْلُغُ الْحِلْیَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِ حَیْثُ یَبْلُغُ الْوُضُوءُ»([4]).

در روایت ابوحازم آمده: من پشت سر ابوهریره س بودم، او برای نماز وضو می‌گرفت و دستش را تا زیر شانه می‌شست. گفتم: ای ابوهریره س، این چگونه وضویی است؟ گفت: ای فرزندان فروخ! شما اینجا هستید؟ اگر می‌دانستم اینجا هستید چنین وضو نمی‌گرفتم، از دوست خاصم رسول الله ج شنیدم که ‌فرمود: «زیور مؤمن بجایی می‌رسد که آب وضو برسد».

ورواه ابن خزیمة فی «صحیحه» بنحو هذا، إلا أنّه قَالَ: سَمِعْتُ رَسولَ الله ج یَقُولُ: «إنَّ الحِلْیَةَ تَبْلُغُ مَواضِعَ الطَّهُور».

و در روایت ابن خزیمه آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «زیورآلات [بهشتیان] به آخرین حد محل وضوی‌شان می‌رسد».

(الحِلیة): زیورآلاتی که بهشتیان بدان آراسته میشوند مانند النگو و ...

285-177- (3) (صحیح) وَعَنه؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج أَتَى الْمَقْبُرَةَ([5]) فَقَالَ: «السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ عَن قَریبٍ لاَحِقُونَ، وَدِدْتُ أَنَّا قَدْ رَأَیْنَا إِخْوَانَنَا». قَالُوا: أَوَلَسْنَا إِخْوَانَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ «أَنْتُمْ أَصْحَابِى، وَإِخْوَانُنَا الَّذِینَ لَمْ یَأْتُوا بَعْدُ». قَالُوا: کَیْفَ تَعْرِفُ مَنْ لَمْ یَأْتِ بَعْدُ مِنْ أُمَّتِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَرَأَیْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً لَهُ خَیْلٌ غُرٌّ مُحَجَّلَةٌ، بَیْنَ ظَهْرَىْ خَیْلٍ دُهْمٍ([6]) بُهْمٍ، أَلاَ یَعْرِفُ خَیْلَهُ؟». قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «فَإِنَّهُمْ یَأْتُونَ غُرًّا مُحَجَّلِینَ مِنَ الْوُضُوءِ، وَأَنَا فَرَطُهُمْ عَلَى الْحَوْضِ».

رواه مسلم وغیره.

از ابوهریره س روایت شده که رسول الله ج به گورستان آمده و فرمود: «السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ عَن قَریبٍ لاَحِقُونَ، وَدِدْتُ أَنَّا قَدْ رَأَیْنَا إِخْوَانَنَا»: سلام بر شما ای سرای مؤمنان و اگر خدا بخواهد بزودی به شما ملحق خواهیم شد. دوست داشتم که ما برادرانمان را می‌دیدیم». گفتند: ای رسول الله ج، آیا ما برادرانت نیستیم؟ فرمود: «شما اصحاب و یاران من هستید و برادران ما کسانی هستند که هنوز نیامده‌اند». گفتند: ای رسول الله ج چگونه از امتت کسی را می‌شناسی که هنوز نیامده است؟ فرمود: «به نظر شما اگر مردی اسبی داشته باشد که پیشانی و دست‌ها و پاهایش سفید باشد، در میان گله‌ی اسبانی که سیاه و یک رنگ‌اند، آیا آن‌را نمی‌شناسد؟». گفتند: آری ای رسول الله ج، فرمود: «همانا آنها در حالی می‌آیند که ‌به سبب وضو، پیشانی و دست‌ها و پاهای‌شان سفید است و من قبل از ایشان بر حوض وارد می‌شوم».

286-178- (4) (حسن صحیح) وَعَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِالله س؛ أنَّهُم قالوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! کَیْفَ تَعْرِفُ مَنْ لَمْ تَرَ مِنْ أُمَّتِکَ؟ قَالَ: «هُمْ غُرٌّ مُحَجَّلُونَ بُلْقٌ([7]) مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ».

رواه ابن ماجه وابن حبان فی صحیحه.

زر از عبدالله س روایت می‌کند که آنها گفتند: ای رسول الله ج، چگونه کسانی از امتت را که ندیده‌ای خواهی شناخت؟ فرمود: «از آثار وضو که دست و پاها و صورت‌های‌شان می‌درخشد».

0-179- (5) (حسن صحیح) ورواه أحمد والطبرانی بإسناد جید نحوه من حدیث أبی أمامة([8]).

287-180- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِى الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَنَا أَوَّلُ مَنْ یُؤْذَنُ لَهُ بِالسُّجُودِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَأَنَا أَوَّلُ مَنْ یَرْفَع رَأْسَهُ؛ فَأَنْظُرُ بَیْنَ یَدَىَّ، فَأَعْرِفُ أُمَّتِى مِنْ بَیْنِ الأُمَمِ، وَمِنْ خَلْفِى مِثْلُ ذَلِکَ، وَعَنْ یَمِینِى مِثْلُ ذَلِکَ، وَعَنْ شِمَالِى مِثْلُ ذَلِکَ». فَقَالَ رَجُلٌ: کَیْفَ تَعْرِفُ أُمَّتَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ بَیْنِ الأُمَمِ، فِیمَا بَیْنَ نُوحٍ إِلَى أُمَّتِکَ؟ قَالَ: «هُمْ غُرٌّ مُحَجَّلُونَ، مِنْ أَثَرِ الْوُضُوءِ، لَیْسَ لِأَحَدٌ ذَلِکَ غَیْرِهُمْ، وَأَعْرِفُهُمْ أَنَّهُمْ یُؤْتَوْنَ کُتُبَهُمْ بِأَیْمَانِهِمْ، وَأَعْرِفُهُمْ تَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ ذُرِّیَّتُهُمْ»([9]).

رواه أحمد، وفی إسناده ابن لهیعة. وهو حدیث حسن فی المتابعات([10]).

از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «من اولین کسی هستم که در روز قیامت به او اجازه‌ی سجده داده می‌شود و من اولین کسی هستم که سرش را بالا می‌آورد که به جلو رویم می‌نگرم و امتم را از میان بقیه‌ی امت‌ها می‌شناسم و همچنین از پشت سرم و همچنان از دست راستم و به همانگونه از طرف چپم». مردی گفت: چگونه امتت را از میان امت‌ها که از نوح تا زمان امتت ادامه دارد خواهی شناخت؟ فرمود: «از آثار وضو، ایشان دست و پاهای نورانی دارند که برای ‌کسی جز ایشان این ویژگی وجود ندارد؛ و همچنین آنها را از آنجا می‌‌شناسم که درحالی می‌آیند که نامه‌ی اعمال‌شان به دست راست‌شان و فرزندان‌شان پیشاپیش ایشان حرکت می‌کنند».

288-181- (7) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِذَا تَوَضَّأَ الْعَبْدُ الْمُسْلِمُ أَوِ الْمُؤْمِنُ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ؛ خَرَجَ مِنْ وَجْهِهِ کُلُّ خَطِیئَةٍ نَظَرَ إِلَیْهَا بِعَیْنَیْهِ مَعَ الْمَاءِ، أَوْ مَعَ آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ، فَإِذَا غَسَلَ یَدَیْهِ خَرَجَ مِنْ یَدَیْهِ کُلُّ خَطِیئَةٍ بَطَشَتْهَا یَدَاهُ مَعَ الْمَاءِ، أَوْ مَعَ آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ، فَإِذَا غَسَلَ رِجْلَیْهِ خَرَجَت کُلُّ خَطِیئَةٍ مَشَتْهَا رِجْلاهُ مَعَ الْمَاءِ، أَوْ مع آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ، حَتَّى یَخْرُجَ نَقِیًّا مِنَ الذُّنُوبِ».

رواه مالک ومسلم والترمذی، ولیس عند مالک والترمذی غسل الرجلین.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون بنده‌ی مسلمان‌ یا مؤمنی وضو بگیرد و صورتش را بشوید، هر گناهی که با چشمانش مرتکب شده، همراه آب یا با آخرین قطره‌های‌آب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از صورتش می‌ریزد؛ و چون دست‌هایش را بشوید هر گناهی که دستانش مرتکب شده، با آب یا با آخرین قطرات آب می‌ریزد؛ و چون پاهایش را بشوید هر گناهی که پاهایش مرتکب شده با آب یا با آخرین قطرات آب می‌ریزد تا اینکه از تمام گناهان پاک می‌گردد».

289-182- (8) (صحیح) وَعَن عُثمان بنِ عَفَّان قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ تَوَضَّأ فَأحْسَنَ الْوُضُوءَ؛ خَرَجَتْ خَطایَاهُ مِنْ جَسَدِه، حَتَّی تَخْرُجَ مِنْ تَحْتِ أظْفَارِه».

وفی روایة: أَنَّ عُثمانَ تَوَضَّأَ، ثُمَّ قَالَ: رأیتُ رَسولَ اللهِ ج تَوَضَّأ مِثْلَ وُضُوئِی هذا، ثُمَّ قَال: «مَنْ تَوَضَّأ هکَذَا؛ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ، وَکانَتْ صَلاتُهُ وَمَشْیُهُ إلَى الْمَسْجِدِ نَافِلَةً».

از عثمان بن عفان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس وضویی کامل بگیرد، گناهانش از بدنش خارج می‌شود تا جایی که از زیر ناخن‌هایش خارج می‌گردد».

و در روایتی آمده: عثمان بن عفان س وضو گرفته و گفت: رسول الله ج را دیدم که همانند وضویم، وضو گرفته و فرمود: «هرکس اینگونه وضو بگیرد، گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود‌ و نماز و رفتن او به مسجد، پاداشی افزون بر این برای او خواهد داشت».

رَواهُ مُسلِم وَالنَّسَائِی مُخْتَصِراً، وَلَفظُهُ قَال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقول: «مَا مِنْ إمْرِىءٍ یَتَوَضَّأ فَیُحْسِنَُ وُضُوءَه؛ إلَّا غُفِرَ لَهُ مَا بَینَه وَبَینَ الصَّلاةِ الْأخْرَى حَتَّى یُصَلِّیَهَا».

وإسناده على شرط الشیخین. وَرَوَاهُ ابنُ خُزَیمَةَ فِی «صَحیحِه» مُختَصِراً بِنَحوِ رَوَایَةِ النَّسَائِی.

و در روایت نسائی آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسی نیست که وضوی کامل بگیرد، مگر اینکه گناهان وی در بین آن و نماز دیگر تا آن را بخواند، بخشیده می‌شود».

وَرَواه ابنُ مَاجَه أیضا بإختِصارٍ، وَزَاد فِی آخِرِه: وَقالَ رَسولُ اللهِ ج: «وَلا یَغْتَرَّ أحَدٌ»([11]). 

و در روایت ابن ماجه آمده است: «و یکی از شما فریب نخورد»([12]).

وَفِی لَفظٍ لِلنَّسَائِی قَالَ: «مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ کَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى، فَالصَّلوَاتُ الخَمسُ کَفَّارَاتٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ»([13]).

و در روایت نسائی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرکس وضویش را طبق دستور خداوند کامل کند، نمازهای پنج‌گانه کفاره‌ی گناهان بین نمازها می‌باشند».

290-183- (9) (صحیح) وَعَنهُ: أنَّهُ (أُتِیَ بِطَهُورٍ وَهُوَ جَالِسٌ عَلَى (الْمَقَاعِدِ)([14]) فَـ]([15]) تَوَضَّأَ، فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، [ثُمَّ قَالَ: رَأیْتُ النَّبیَّ ج یَتَوَضَّأُ وَهوَ فی هذا المجلِسِ، فَأَحْسَنَ الوُضُوءَ]([16])، ثُمَّ قَالَ: مَن تَوَضأ مِثْلَ وُضُوئِی هذا، ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ، فَرَکَعَ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ جَلَسَ؛ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ». قَالَ: وَقَالَ رَسولُ الله ج: «لَا تَغْتَرُّوا».

رواه البخاری وغیره.

و در روایتی آمده است: درحالی‌که عثمان در "مقاعد" نشسته بود، برایش آب وضو آوردند. پس وضویی کامل گرفت، سپس گفت: دیدم که رسول الله ج در همین‌جا وضویی کامل گرفت سپس فرمود: «هرکس مانند این وضوی من وضو بگیرد و به مسجد آمده و دو رکعت نماز خوانده و بنشیند، گناهان گذشته‌ی او بخشوده می‌شود». و رسول الله ج فرمود: «فریب نخورید».

291-184- (10) (صحیح لغیره) وَعَنهُ أیضَاً؛ أَنَّهُ دَعَا بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ ضَحِکَ، فَقَالَ لأَصْحَابِهِ: أَلاَ تَسْأَلُونِى ما أَضْحَکَنِى؟ فَقَالُوا: ما أَضْحَکَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج تَوَضَّأ کَمَا تَوَضَّأْتُ، ثُمَّ ضَحِکَ فَقَالَ: «أَلاَ تَسْأَلُونِى: مَا أَضْحَکَک؟!». فَقَالُوا: مَا أَضْحَکَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا بِوَضُوءٍ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ؛ حَطَّ اللَّهُ عَنْهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَصَابَهَا بِوَجْهِهِ، فَإِذَا غَسَلَ ذِرَاعَیْهِ کَانَ کَذَلِکَ، وَإِذَا طَهَّرَ قَدَمَیْهِ کَانَ کَذَلِکَ».

و همچنین از عثمان س روایت است که وی طلب آب نمود، وضو گرفته و خندید. به اطرافیانش گفت: نمی‌پرسید چه چیز مرا به خنده واداشت؟ گفتند: ای امیر المؤمنین علت خنده‌ات چیست؟ گفت: رسول الله ج را دیدم که وضویی همانند این وضو گرفت، سپس خندیده و فرمود: «آیا نمی‌پرسید علت خنده‌ی من چیست؟». پس گفتند: ای رسول الله ج، علت خنده‌ات چیست؟ فرمود: «هنگامی که بنده آب وضو خواسته و صورتش را می‌شوید، خداوند هر گناهی که چهره‌ی او مرتکب شده محو می‌کند و هنگامی که دو دستش را بشوید نیز چنین خواهد شد و هنگامی که پاهایش را بشوید نیز چنین خواهد شد».

رواه أحمد بإسناد جید، وأبو یعلى، ورواه البزار بإسناد صحیح، وزاد فیه: «فَإذَا مَسَحَ رَأسَهُ کَان کَذَلِکَ».

و در روایت بزار آمده است: «و هرگاه سرش را مسح می‌کند نیز چنین خواهد شد».

292-132- (1) (منکر) وعن حُمران([17]) س قَالَ: «دَعَا عُثْمَانُ س بِوَضُوءٍ، وَهُوَ یُرِیدُ الْخُرُوجَ إِلَى الصَّلَاةِ فِی لَیْلَةٍ بَارِدَةٍ، فَجِئْتُهُ بِمَاءٍ فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَیَدَیْهِ، فَقُلْتُ: حَسْبُکَ [قَدْ أَسْبَغْتَ الْوُضُوءَ]([18])، وَاللَّیْلَةُ [بَارِدَة] شَدِیدَةٌ الْبَرْدِ. فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَا یُسْبِغُ عَبْدٌ الْوُضُوءَ؛ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ»([19]).

رواه البزار بإسناد حسن.

و از حُمران س روایت است که می‌گوید: عثمان س برای وضو آب خواست چون می‌خواست در شبی سرد برای نماز خارج شود؛ پس آب برای او حاضر نمودم و صورت و دستانش را شست. گفتم: همین مقدار برای تو کافی است. [وضو را کامل نمودی] و امشب بسیار سرد است. وی گفت از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هیچ بنده‌ای به طور کامل وضو نمی‌گیرد مگر اینکه خداوند متعال گناهان گذشته و آینده وی را می‌آمرزد».

293- 133- (2) (ضعیف) وَعَن أَنَسِ بنِ مَالِکٍ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ الْخَصْلَةَ الصَّالِحَةَ تَکُونُ فِی الرَّجُلِ، فَیُصْلِحُ اللَّهُ بِهَا عَمَلَهُ کُلَّهُ، وَطُهُورُ الرَّجُلِ لَصَلَاتِهِ یُکَفِّرُ اللَّهُ بِطُهُورِهِ ذُنُوبَهُ، وَتَبْقَى صَلَاتُهُ لَهُ نَافِلَةً».

رواه أبو یعلى والبزار والطبرانی فی الأوسط من روایة بشار بن الحکم.

و از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همواره خصلت نیک بنده در وی می‌باشد تا اینکه خداوند به سبب آن تمام عملش را صالح و نیک می‌گرداند و پاکیزگی شخص برای نمازش چنان است که خداوند متعال به سبب آن گناهش را می‌بخشد و نماز وی برای او پاداشی افزون بر آن خواهد بود».

294-185- (11) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِالله الصُّنَابِحِىِّ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِذَا تَوَضَّأَ الْعَبْدُ فَمَضْمَضَ، خَرَجَتِ الْخَطَایَا مِنْ فِیهِ، فَإِذَا اسْتَنْثَرَ خَرَجَتِ الْخَطَایَا مِنْ أَنْفِهِ، فَإِذَا غَسَلَ وَجْهَهُ خَرَجَتِ الْخَطَایَا مِنْ وَجْهِهِ، حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ تَحْتِ أَشْفَارِ عَیْنَیْهِ، فَإِذَا غَسَلَ یَدَیْهِ خَرَجَتِ الْخَطَایَا مِنْ یَدَیْهِ، حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ تَحْتِ أَظْفَارِ یَدَیْهِ، فَإِذَا مَسَحَ بِرَأْسِهِ خَرَجَتِ الْخَطَایَا مِنْ رَأْسِهِ، حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ أُذُنَیْهِ، فَإِذَا غَسَلَ رِجْلَیْهِ خَرَجَتِ الْخَطَایَا مِنْ رِجْلَیْهِ، حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ تَحْتِ أَظْفَارِ رِجْلَیْهِ، ثُمَّ کَانَ مَشْیُهُ إِلَى الْمَسْجِدِ وَصَلاَتُهُ نَافِلَةً».

رواه مالک والنسائی وابن ماجه، والحاکم وقال: "صحیح على شرطهما، ولا علة له، والصُّنابحی صحابی مشهور"([20]).

از عبدالله صنابحی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه بنده وضو گرفته و آب در دهن کند، گناهان از دهانش خارج می‌شود؛ و هرگاه آب بینی را خارج نماید، گناهان از بینی‌اش خارج می‌گردد؛ و هرگاه صورتش را بشوید گناهان از صورتش خارج می‌شود تا جایی که از زیر پلک چشمش خارج می‌گردد؛ و هرگاه دستش را بشوید گناهان از دستش خارج می‌گردد تا جایی که از زیر ناخن‌هایش خارج می‌گردد؛ و هرگاه سرش را مسح نمود گناهان از سرش خارج می‌گردد تا جایی که از دو گوشش خارج می‌گردد؛ و هرگاه دو پایش را بشوید گناهان از پایش خارج می‌گردد تا جایی که از زیر ناخن انگشت‌های پا خارج می‌گردد؛ و پاداش رفتن او به مسجد و نمازش، افزون بر این موارد می‌باشد».

295- 186- (12) (صحیح) وَعَن عَمْرو بْنِ عَبَسَةَ([21]) السُّلَمِی س قَالَ: کُنْتُ وَأَنَا فِى الْجَاهِلِیَّةِ أَظُنُّ أَنَّ النَّاسَ عَلَى ضَلاَلَةٍ، وَأَنَّهُمْ لَیْسُوا عَلَى شَىْءٍ، وَهُمْ یَعْبُدُونَ الأَوْثَانَ، فَسَمِعْتُ بِرَجُلٍ فی مَکَّةَ یُخْبِرُ أَخْبَارًا، فَقَعَدْتُ عَلَى رَاحِلَتِى، فَقَدِمْتُ عَلَیْهِ، فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ ج، - فَذَکَرَ الحَدیثَ إلَی أن قَالَ: - فَقُلْتُ: یَا نَبِىَّ اللَّهِ! فَالْوُضُوءُ، حَدِّثْنِى عَنْهُ؟ فَقَالَ: «مَا مِنْکُمْ رَجُلٌ یُقَرِّبُ وَضُوءَهُ، فَیُمَضْمِضُ وَیَسْتَنْشِقُ فَیَنْتَثِرُ([22])؛ إِلاَّ خَرَّتْ خَطَایَا وَجْهِهِ مِنْ أَطْرَافِ لِحْیَتِهِ مَعَ الْمَاءِ، ثُمَّ یَغْسِلُ یَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ؛ إِلاَّ خَرَّتْ خَطَایَا یَدَیْهِ مِنْ أَنَامِلِهِ مَعَ الْمَاءِ، ثُمَّ یَمْسَحُ رَأْسَهُ؛ إِلاَّ خَرَّتْ خَطَایَا رَأْسِهِ مِنْ أَطْرَافِ شَعْرِهِ مَعَ الْمَاءِ، ثُمَّ یَغْسِلُ رِجْلَیْهِ إِلَى الْکَعْبَیْنِ؛ إِلاَّ خَرَّتْ خَطَایَا رِجْلَیْهِ مِنْ أَنَامِلِهِ مَعَ الْمَاءِ، فَإِنْ هُوَ قَامَ فَصَلَّى، فَحَمِدَ اللَّهَ تَعالَی، وَأَثْنَى عَلَیْهِ، وَمَجَّدَهُ بِالَّذِى هُوَ لَهُ أَهْلٌ، وَفَرَّغَ قَلْبَهُ لِلَّهِ تَعالَی؛ إِلاَّ انْصَرَفَ مِنْ خَطِیئَتِهِ کَ[هَیْئَتِةِ]([23]) یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ». رواه مسلم.

از عمرو بن عبسه سلمی س روایت است: من در زمان جاهلیت گمان می‌کردم مردم بر گمراهی هستند و تا زمانی که بت می‌پرستند، بر هیچ مبنا و اساس صحیحی استوار نیستند. شنیدم که مردی در مکه سخنان جدیدی می‌گوید. بر مرکبم سوار شدم و نزد رسول الله ج آمدم درحالی‌که رسول الله ج سخنرانی می‌نمود...

گفتم: ای پیامبر خدا، از وضو برایم بگو؛ فرمود: «فردی از شما نیست که آب وضو را آورده و آب در دهن و بینی زده و بینی را تمییز می‌کند، مگر اینکه گناهان از چهره‌ و ریشش همراه آب فرو می‌ریزد. سپس دو دستش را تا دو آرنج می‌شوید که گناهان دو دستش از انگشتانش با آب خارج می‌گردد. سپس سرش را مسح می‌کند و گناهان از بین موهای سرش همراه با آب خارج می‌گردد. سپس پاهایش را تا دو کعب می‌شوید و گناهان پایش از انگشتان همراه آب بیرون می‌ریزد. و چون به نماز بایستاد و خداوند را حمد و ستایش و تمجیدی که لایق او است بگوید و قلبش را برای او فارغ نماید، درحالی نمازش را به پایان می‌بردکه همچون روزی که از مادر متولد شده از گناهان پاک می‌باشد».

296-187- (13) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی أُمَامَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «أَیُّمَا رَجُلٍ قَامَ إِلَى وَضُوئِهِ یُرِیدُ الصَّلاَةَ، ثُمَّ غَسَلَ کَفَّیْهِ؛ نَزَلَتْ کُلُّ خَطِیئَةٍ مِنْ کَفَّیْهِ مَعَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ، فَإِذَا مَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَاسْتَنْثَرَ؛ نَزَلَتْ خَطِیئَتُهُ مِنْ لِسَانِهِ وَشَفَتَیْهِ مَعَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ، فَإِذَا غَسَلَ وَجْهَهُ؛ نَزَلَتْ کُلُّ خَطِیئَةٍ مِنْ سَمْعِهِ وَبَصَرِهِ مَعَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ، فَإِذَا غَسَلَ یَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ، وَرِجْلَیْهِ إِلَى الْکَعْبَیْنِ، سَلِمَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ. قَالَ: - فَإِذَا قَامَ إِلَى الصَّلاَةِ رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ، وَإِنْ قَعَدَ قَعَدَ سَالِمًا».

رواه أحمد وغیره من طریق عبدالحمید بنِ بَهرام عَن شَهْرِ بْنِ حَوْشب، وَقَد حَسَّنَهَا الترمذی لغیر هذا المتن، وهو إسناد حسن فی المتابعات، لا بأس به.

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه مردی برای نماز وضو بگیرد، سپس دستانش را بشوید، تمام گناهان دستش با اولین قطره فرو می‌ریزد. و هرگاه آب در دهان و بینی کند و آب را از بینی خارج کند، گناهان زبان و لبانش با اولین قطره‌ی آب خارج می‌گردد. و هرگاه صورتش را شست تمام گناهان گوش و چشمش با اولین قطره‌ی آب خارج می‌گردد. و هرگاه دو دستش را تا دو آرنج و دو پایش را تا دو قوزک شست، همانند روزی که مادرش او را به دنیا آورده، گناهانش پاک می‌گردد؛ و چون به نماز بایستد، خداوند درجات او را بالا می‌برد و اگر بنشیند سالم می‌نشیند».

0-134- (3) (ضعیف) وفی روایة له([24]) أیضاً: قال: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ، غَسَلَ یَدَیْهِ وَوَجْهَهُ، وَمَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَأُذُنَیْهِ، وَغَسَل رِجلَیه، ثُمَّ قَامَ إِلَى صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ؛ غُفِرَ لَهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ مَا مَشَتْ إِلَیْهِ رِجْلُهُ، وَقَبَضَتْ عَلَیْهِ یَدَاهُ، وَسَمِعَتْ إِلَیْهِ أُذُنَاهُ، وَنَظَرَتْ إِلَیْهِ عَیْنَاهُ، وَحَدَّثَ بِهِ نَفْسَهُ مِنْ سُوءٍ»([25]). قَالَ: وَاللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِیِّ اللَّهِ ج مَا لَا أُحْصِیهِ.

و در حدیث دیگری که ترمذی روایت نموده، ابوامامه می‌گوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس وضو بگیرد و وضویش را کامل کند، دست‌ها و صورتش را بشوید و مسح سر و گوش کند و پاهایش را بشوید سپس برای نماز فرض برخیزد، به اندازه‌ای که آن ‌روز گام برداشته است و دست‌هایش چیزهای مختلف را گرفته است و گوش‌هایش شنیده است و چشمانش دیده است و نفسش با وی در مورد امور سوء سخن گفته است، مورد مغفرت قرار می‌گیرد».

 (صحیح لغیره) وَرَوَاهُ أیْضاً بِنَحوِه مِن طَریقٍ صَحیح([26])، وَزَادَ فِیه: أنَّ رَسولَ اللهِ ج قَالَ: «ألْوُضُوءُ یُکَفِّرُ مَا قَبْلَهُ، ثُمَّ تَصِیرُ الصَّلاةُ نَافِلَةً».

و در روایتی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «وضو گناهان ماقبلش را پاک می‌کند و نماز برای او [پاداشی] افزون می‌باشد».

(صحیح لغیره) وَفِی أخرَى لَهُ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا تَوَضَّأَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ؛ خَرَجَتْ ذُنُوبُهُ مِنْ سَمْعِهِ وَبَصَرِهِ، وَیَدَیْهِ وَرِجْلَیْهِ، فَإِنْ قَعَدَ قَعَدَ مَغْفُورًا لَهُ».

وإسناد هذه حسن.

و در روایتی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرگاه مسلمانی وضو بگیرد گناهان از گوش و چشم و دو دست و دو پایش خارج می‌گردد و اگر بنشیند، درحالی می‌نشیند که گناهان او بخشیده شده است».

(صحیح لغیره) وَفِی أخرَى لَهُ أیضاً: «إِذَا تَوَضَّأَ الْمُسْلِمُ، فَغَسَلَ یَدَیْهِ؛ کُفِّرَ عَنهُ مَا عَمِلَتْ یَدَاهُ، فَإِذَا غَسَلَ وَجْهَهُ کُفِّرَ عَنْهُ مَا نَظَرَتْ إِلَیْهِ عَیْنَاهُ، وَإِذَا مَسَحَ بِرَأْسِهِ؛ کُفِّرَ بِه مَا سَمِعَتْ اُُذُنَاهُ، فَإِذَا غَسَلَ رِجْلَیْهِ؛ کُفِّرَ عَنْهُ مَا مَشَتْ إِلَیْهِ قَدَمَاهُ، ثُمَّ یَقُومُ إِلَى الصَّلاةِ، فَهِیَ فَضِیلَةٌ».

وإسناد هذه حسن أیضاً.

و در روایتی آمده است: «هرگاه مسلمانی وضو گرفته و دو دستش را بشوید گناهانی که دستش انجام داده بخشیده می‌شود؛ و هرگاه صورتش را بشوید آنچه چشمانش بدان نگاه کرده [گناهی که با نگاه کردن مرتکب شده] بخشیده می‌شود؛ و هرگاه سرش را مسح کند آنچه با گوشهایش شنیده بخشیده می‌شود؛ و هرگاه پاهایش را بشوید گام‌های که در مسیر گناه برداشته، بخشیده می‌شود؛ سپس برای نماز می‌ایستد و این برای او فضیلت است».

وَفِی رَوَایَةٍ لِلطَبَرَانِی فِی «الکبیر»: قَالَ أَبُو أُمَامَةَ: لَوْ لَمْ أَسْمَعْهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج إِلَّا سَبْعَ مَرَّاتٍ مَا حَدَّثْتُ بِهِ، قَالَ: «إِذَا تَوَضَّأَ الرَّجُلُ کَمَا أُمِرَ؛ ذَهَبَ الإِثْمُ مِنْ سَمْعِهِ وَبَصَرِهِ، وَیَدَیْهِ وَرِجْلَیْهِ».

وَإسنَادُهُ حَسَن أیضاً([27]).

ابو امامه می‌گوید: اگر این حدیث را کمتر از هفت بار از پیامبر ج شنیده بودم، آن را برای شما نقل نمی‌کردم، پیامبر ج فرمود: «هرگاه کسی چنانکه دستور داده شده وضو بگیرد گناهان گوش و چشم و دست‌ها و پاهایش بخشیده می‌شود».

297-188- (14) (صحیح لغیره) وَعَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ عَبَّادٍ عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: مَا أَدْرِی کَم حَدَّثَنِیهِ رَسُولُ الله ج أَزْوَاجًا أو أَفْرَادًا قَال: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَتَوَضَّأُ فَیُحْسِنُ الْوُضُوءَ، فَیَغْسِلُ وَجْهَهُ حَتَّى یَسِیلَ الْمَاءُ عَلَى ذَقَنِهِ، ثُمَّ یَغْسِلُ ذِرَاعَیْهِ حَتَّى یَسِیلَ الْمَاءُ عَلَى مِرْفَقَیْهِ، ثُمَّ غَسلَ رِجْلَیْهِ حَتَّى یَسِیلَ الْمَاءُ مِنْ کَعْبَیْهِ، ثُمَّ یَقُومُ فَیُصَلِّی؛ إلَّا غُفِرَ لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ».

رواه الطبرانی فی «الکبیر» بإسناد لَیِّنٍ.

ثعلبه بن عباد از پدرش س روایت می‌کند که گفت: نمی‌دانم رسول الله ج آن را چند بار به من فرمودند، دو بار یا یک بار؛ رسول الله ج فرمودند: «بنده‌ای نیست که وضوی کامل بگیرد و صورتش را چنان بشوید که آب بر روی چانه‌اش جاری شود و دو بازویش را چنان بشوید که آب بر روی آرنج‌هایش جاری شود، سپس پاهایش را شسته تا جایی که آب روی قوزکش جاری شود، سپس بایستد و نماز بخواند، مگر اینکه که گناهان گذشته‌ی او بخشیده می‌شود».

 (الذقن) بفتح الذال المعجمة والقاف أیضا وهو مجتمع اللحیین من أسفلهما.

298-189- (15) (صحیح) وَعَنْ أَبِى مَالِکٍ الأَشْعَرِىِّ س قَال: قَالَ رَسُولُ الله ج: «اَلطُّهُورُ شَطْرُ الإِیمَانِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلأُ الْمِیزَانَ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلآنِ - أَوْ تَمْلأُ - مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ، وَالصَّلاَةُ نُورٌ، وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ، وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ، وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ، کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو، فَبَائِعٌ نَفْسَهُ، فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا».

رواه مسلم والترمذی وابن ماجه إلا أنه قال: «إسباغُ الوُضُوءِ شَطرُ الإیمَانِ».

از ابومالک اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «طهارت، نصف ایمان است و الحمدلله، میزان را پر می‌کند و سبحان الله و الحمدلله، بین آسمان و زمین را پر می‌کنند و نماز نور است و صدقه دلیل است و صبر روشنایی است و قرآن حجتی است به نفع تو یا به ضرر تو. انسان هر روز صبح نفسش را می‌فروشد، پس آن را آزاد نموده یا آن را هلاک می‌کند».

و در روایت ابن ماجه آمده است: «وضوی کامل گرفتن نصف ایمان است».

 ورواه النسائی دون قوله: "کل الناس یغدو..." إلى آخره. قال الحافظ عبدالعظیم: «وقد أفردتُ لهذا الحدیث وطرقه وحکمه وفوائده جزءاً مفرداً».

299-190- (16) (صحیح) وَعَن عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَال: «مَا مِنْ مُسلِمٍ یَتَوَضَّأُ فَیُسْبِغُ الْوُضُوءَ، ثُمَّ یَقُومُ فِی صَلاتِه، فَیَعْلَمُ مَا یَقُولُ، إلا انْفَتَلَ وَهُوَ کَیَومَ وَلَدَتْهُ أمّه...» الحدیث.

رَوَاهُ مُسلِم وَأبُو دَاوُد وَالنَّسَائِی وَابن مَاجه وَابن خُزَیمَة وَالحَاکِم، وَاللَّفظُ لَهُ، وَقَالَ: «صحیحُ الإسنَاد»([28]).

از عقبه بن عامر س روایت که رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی نیست که وضو گرفته و آن را کامل نماید، سپس به نماز ایستاده و نسبت به آنچه می‌گوید، آگاه است، مگر اینکه وقتی صورتش را می‌چرخاند [نماز را به پایان می‌رساند] همچون روزی خواهد بود که از مادر متولد شده است».

300-191- (17) (صحیح) وَعَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی الْمَکَارِهِ، وَإِعْمَالُ الأَقْدَامِ إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلاةِ بَعْدَ الصَّلاةِ؛ یَغْسِلُ الْخَطَایَا غَسْلاً».

رَوَاهُ أبُو یَعلَى وَالبَزار بِإسنَادٍ صَحیح، وَالحَاکِم، وَقَال: «صَحیحٌ عَلَى شَرطِ مُسلِم».

از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «وضوی کامل گرفتن در هنگام سختی‌ها و قدم زدن به سوی مساجد و انتظار نماز بعد از هر نماز، گناهان را پاک می‌کند».

301-192- (18) (صحیح) وَعَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «أَلاَ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یَمْحُو اللَّهُ بِهِ الْخَطَایَا، وَیَرْفَعُ بِهِ الدَّرَجَاتِ؟». قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: «إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَکَارِهِ، وَکَثْرَةُ الْخُطَا إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلاَةِ بَعْدَ الصَّلاَةِ، فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ؛ فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ؛ فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ».

رواه مالک ومسلم والترمذی والنسائی وابن ماجه بمعناه([29]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را به چیزی که خداوند بوسیله‌ی آن گناهان را محو نموده و درجات را بالا می‌برد، راهنمایی نکنم؟». گفتند: بله، ای رسول الله ج؛ فرمود: «وضوی کامل گرفتن در هنگام سختی‌ها و برداشتن گام‌های زیاد بسوی مساجد و انتظار نماز بعد از هر نماز؛ این اعمال برای شما مانند پاسداری و نگهبانی در راه خدا می‌باشد. این اعمال برای شما مانند پاسداری و نگهبانی در راه خدا می‌باشد. این اعمال برای شما مانند پاسداری و نگهبانی در راه خدا می‌باشد».

0-193- (19) (حسن) وَرَوَاهُ ابن مَاجَه أیضاً([30]) وَابنُ حبَّان فِی «صَحِیحِه» منِ حَدیثِ أبِی سَعیدٍ الْخُدْرِیِّ؛ إلَّا أنَّهُمَا قَالَا فِیه: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَلاَ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ اللَّهُ بِهِ الْخَطَایَا، وَیَزِیدُ بِهِ فِى الْحَسَنَاتِ، ویُکَفِّرُ بِهِ الذُّنُوبَ؟». قَالُوا: بَلَى یا رَسولَ اللهِ! قَالَ: «إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَکْرُوهَاتِ، وَکَثْرَةُ الْخُطَا إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلاَةِ بَعْدَ الصَّلاَةِ، فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ».

رَوَاهُ ابن حبَّان فِی «صَحیحِهِ» عَن شُرَحبِیلِ بنِ سَعد عَنه([31]).

از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را به چیزی راهنما نباشم که خداوند به وسیله‌ی آن گناهان را پاک می‌کند و نیکی‌ها را زیاد می‌کند و گناهان را می‌بخشد؟». گفتند: بله، ای رسول الله ج؛ فرمود: «وضوی کامل گرفتن در شرایط سخت و برداشتن گام‌های زیاد بسوی مساجد و انتظار نماز بعد از نماز؛ این اعمال برای شما مانند پاسداری و نگهبانی در راه خدا می‌باشد».

 302-135- (4) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَن عَلِیِّ بنِ أَبِی طالِبٍ س عَنِ النَّبِیّ ج قَالَ: «مَنْ أَسْبَغَ الْوُضُوءَ فِی الْبَرْدِ الشَّدِیدِ؛ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ کِفْلَانِ».

رواه الطبرانی فی «الأوسط».

و از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در سرمای شدید وضویی کامل بگیرد، پاداشی دوچندان خواهد داشت».

303-194- (20) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَال: قالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَتَانِى اللیلةَ رَبِّى [فِى أَحْسَنِ صُورَةٍ، فَـ]([32]) قَالَ: یَا مُحَمَّدُ! أتَدرِی فِیمَ یَخْتَصِمُ الْمَلأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: نَعَم؛ فِى الْکَفَّارَاتِ وَالدَّرَجَاتِ، وَنَقْلِ الأَقْدَامِ لِلْجَمَاعَاتِ، وَإِسْبَاغِ الْوُضُوءِ فِى السَّبَرَاتِ([33])، وَانْتِظَارِ الصَّلاَةِ بَعْدَ الصَّلاَةِ، وَمَنْ حَافَظَ عَلَیْهِنَّ عَاشَ بِخَیْرٍ، وَمَاتَ بِخَیْرٍ، وَکَانَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».

رَوَاهُ التِرمذِی فِی حَدیثٍ یَأتِی بِتَمَامِه إنْ شَاءَ اللهَ تَعَالَى فِی «صَلَاةِ الْجَمَاعَةِ»، وَقَالَ: «حَدیثٌ حَسَن»([34]).

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پروردگارم دیشب در بهترین وجه نزدم آمد و فرمود: ای محمد، آیا می‌دانی فرشتگان مقرب درباره‌ی چه چیزی با هم بحث می‌کنند؟ گفتم: بله، درباره‌ی کفارات و درجات و گام برداشتن‌های زیاد برای [شرکت در] نماز جماعت و وضوی کامل گرفتن در هوای سرد و انتظار نماز بعد از نماز؛ و کسی که بر آنها محافظت نماید، با خیر و خوبی زندگی کرده و به خوشی می‌میرد درحالی‌که از گناهانش به اندازه‌ی گناهان روزی باقی مانده که از مادر متولد شده است».

(السَّبَرات) جمع سَبْرَة به معنای سرمای شدید.

304-136- (5) (ضعیف) وَعَن أُبَیِّ بنِ کَعبٍ س عَنِ النَّبِیّ ج قَالَ: «مَنْ تَوَضَّأَ وَاحِدَةً فَتِلْکَ وَظِیفَةُ الْوُضُوءِ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا، وَمَنْ تَوَضَّأَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُ کِفْلَانِ مِنَ الأجر، وَمَنْ تَوَضَّأَ ثَلَاثًا فَذَلِکَ وُضُوئِی، وَوُضُوءُ الْأَنْبِیَاءِ قَبْلِی».

رواه الإمام أحمد([35]) وابن ماجه، وفی إسنادهما زید العَمّی، وقد وثق، وبقیة رواة أحمد رواة «الصحیح».

و از ابی بن  کعب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس یک بار وضو بگیرد، قدر لازم برای صحت وضو را انجام داده است و هرکس دوبار وضو گیرد دو پاداش خواهد داشت و هرکس سه بار وضو گیرد این وضوی من و وضوی انبیای پیش از من بوده است».

0-137- (6) (ضعیف جداً) ورواه ابن ماجه أطول منه من حدیث ابن عمر بإسناد ضعیف.

و ابن ماجه این حدیث را از طریق ابن عمر با اسناد ضعیف و طولانی‌تر روایت کرده است.

305-195- (21) (صحیح) وَعَن عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ کَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ؛ فَالصَّلوَاتُ الْمَکْتُوبَاتُ کَفَّارَاتٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ».

رَوَاهُ النَّسَائِی وَابن مَاجَه بِإسنادٍ صَحیح([36]).

از عثمان بن عفان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس وضویی کامل بگیرد چنانکه خداوند متعال بدان امر نموده، نماز‌های فرض کفاره‌ی گناهانی می‌گردد که بین آنها انجام می‌شود».

306-196- (22) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی أَیُّوبَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ کَمَا أُمِرَ، وَصَلَّى کَمَا أُمِرَ؛ غُفِرَ لَهُ مَا قَدَّمَ مِنْ عَمِلٍ».

رَوَاهُ النَّسَائِی([37]) وَابن مَاجَه وَابن حبَّان فِی «صَحیحِه» إلَّا أنَّهُ قَال: «غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِه».

از ابو ایوب س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «کسی که وضو بگیرد همانطور که به او دستور داده شده و نماز بخواند همانطور که به او دستور داده شده، گناهان گذشته‌ی او بخشیده می‌شود».

8- (الترغیب فی المحافظة على الوضوء وتجدیده)



([1]) سقطت من الأصل، وکذا المخطوطة وغیرها، وإثباتها ضروری؛ فإن الحدیث عند ابن خزیمة (رقم1) وغیره، ورواه ابن حبان (رقم16)عن ابن خزیمة - من طریق سلیمان التیمی عن یحى بن یعمر عن ابن عمر عن عمر. وکذلک أخرجه الدار قطنی فی "سننه" (ص 281)، وقال: "‏إسناد صحیح ثابت، أخرجه مسلم بهذا الإسناد". قلت: لکن مسلماً (1/20) لم یسق لفظه، وإنما أحال به على حدیث عبدالله بن بُریدة عن یحیى به، ولیس فیه ذکر العمرة والغسل والوضوء. ثم إن المؤلف عزى الحدیث بنحوه لـ"الصحیحین"، وهو فیهما من حدیث أبی هریرة، لا من حدیث عمر، وإنما رواه مسلم وحده عن ابن بریدة کما ذکرنا نحو هذا، وسیأتی بعضه فی "الترغیب فی الصلوات الخمس". ثم رأیت الشیخ الناجی قد أطال الکلام فی تخریج الحدیت، وبیان وهم المؤلف - /- فی جعله إیاه من مسند ابن عمر (28-30)، وفی عزوه لـ"الصحیحین"، ولم یتنبّه المعلقون لبیانه للوهم الأول، ولذلک لم یستدرکوا الزیادة.!!

([2]) قلت: وهو الذی جزم به ابن تیمیة، وابن القیم، والحافظ، وتلمیذه الشیخ الناجی (30).

([3]) بفتح الفاء وتشدید الراء وبالخاء المعجمة، قال صاحب العین: (فروخ) بلغنا أنه کان من ولد إبراهیم ÷، من ولدٍ کان بعد إسماعیل واسحاق؛ کثر نسله، ونما عدده، فولد العجم الذین هم فی وسط البلاد. قال القاضی عیاض - /-: أراد أبو هریرة هنا: الموالی وکان خطابه لأبی حازم. قال القاضی: وإنما أراد أبو هریرة بکلامه هذا أنه لا ینبغی لمن یقتدى به إذا ترخص فی أمر لضرورة، أو تشدد فیه لوسوسة، أو لإعتقاده فی ذلک مذهباً شذ به عن الناس أن یفعله بحضرة العامة الجهلة؛ لثلا یترخصوا برخصة لغیر ضرورة، أو یعتقدوا أن ما تشدد فیه هو الفرض اللازم. والله أعلم.

([4]) قلت: ورواه البخاری فی"باب نقض الصور"من طریق أبى زرعة قال: دخلت مع أبی هریرة داراً بالمدینة.. ثم دعا بتَورِ من ماء فغسل یدیه حتى بلغ إبطه، فقلت: یا أبا هریرة! أشیء سمعته من رسول الله ج؟ قال: منتهى الحلیة. قال: الشیخ الناجی: "و هذه الروایة تدل على أن آخره لیس بمرفوع".

([5]) (المقبرة) فیها ثلاث لغات: ضم الباء وفتحها وکسرها، والکسر قلیل. و(دار قوم) هذا نصب على الاختصاص أو النداء المضاف، والأول أظهر. وقوله ج: "وإنا إن شاء الله بکم عن قریب لاحقون " أتى بالاستثناء مع أن الموت لا شک فیه؛ ولیس للشک. وقوله: (وددت) فیه جواز التمنّی لا سیّما فی الخیر ولقاء الفضلاء وأهل الصلاح. وقوله: (أنتم أصحابی) لیس نفیاً لإخوتهم، ولکن ذکر مزیّتهم الزائدة بالصحبة، فهؤلاء إخوة صحابة، والذین لم یأتوا إخوة لیسوا بصحابة، کما قال تعالى: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ [الحجرات: 10]، وقوله: (بین ظهرَی) فمعناه بینهما، وهو بفتح الظاء واسکان الهاء.

([6]) جمع أدهم؛ و آن سیاه است. و (البهم) گفته شده: سیاه است. و گفته شده: (البهم): اسبی که یک رنگ باشد چه سیاه باشد یا سفید یا قرمز؛ بلکه رنگ آن خالص بوده و رنگ دیگری آمیخته با آن نباشد. والله أعلم.

([7]) جمع أبلق، و(البَلَق): سواد وبیاض.

([8]) قلت: أخرجه أحمد (5/261-262)، والطبرانی (8/125/7509) من طریق أبی عتبة الکندی عن أبی أمامة. وهذا إسناد حسن رجاله ثقات رجال مسلم؛ غیر الکندی فوثقه ابن حبان وحده (5/575‏)، لکنه قال: "روى عنه أهل الشام. مات سنة (128)". وهذه فائدة خلت منها کتب التراجم، أحببت تقییدها هنا.

([9]) کذا قال ابن لهیعة فی هذه الروایة، وهی من تخالیطه. والصحیح عنه بلفظ: "وأعرفهم بنورهم یسعی بین أیدیهم وبأیمانهم". رواه ابن المبارک ویحی بن إسحاق کما یأتی منی.

([10]) قلت: هو کذلک إلا فیما رواه العبادلة عنه، فحدیثهم عنه صحیح، وقد رواه عنه جماعة عند الإمام أحمد (5/199) منهم شیخه حسن، والسیاق له، ومنهم یحی بن إسحاق، ولم یسق إلا الطرف الأخیر منه الذی علقته آنفاً، وعبدالله بن المبارک، ولم یسق لفظه، وقد ساقه نعیم بن حماد فی "زوائد الزهد" (112/376)، وفیه ما علقته، وقتیبة بن سعید، وحدیثه عنه صحیح أیضأ کما حققه الذهبی، وفیه أیضاً الجملة المعلقة. وقد تابع ابن لهیعة علیها اللیثُ بن سعد عند الحاکم (2/478) وصححه، وبیّض له الذهبی.

([11]) وإسناده صحیح على شرط الشیخین، لکنه بلفظ: "ولا تغتروا" ولفظه بتمامه: "من توضأ مثل وضوئی هذا ثم قام فرکع رکعتین، غفر له ما تقدم من ذنبه"، وقال: "ولا تغتروا"، وبهذا اللفظ رواه البخاری، وقد ذکره المؤلف عقبه، ورواه أحمد أیضاً (1/166).

([12]) فریب نخورد یعنی تصور نکند گناهان کبیره به وسیله‌ی وضو بخشیده می‌شود یا با تکرار و اصرار بر گناه صغیره گمان برد مورد بخشش قرار خواهد گرفت. (فتح الباری)

([13]) وأخرجه مسلم أیضاً بهذا اللفظ، وسیعیده المؤلف فی آخر الباب (21- حدیث) کما هنا.

([14]) مکانی نزدیک مسجد نبوی که رسول الله ج در آن می‌نشست. در کنار باب الجنائز؛ نگا: "صحیح مسلم" (3/63).

([15]) سقطتا من الأصل، واستدرکتهما من "البخاری"، وهو فی "مختصری" له برقم (104)، وسقوط الزیادة الثانیة مفسد للحدیث؛ لأنه یصیر موقوفاً کما هو ظاهر، وهو مما لم یثبته محمد مصطفى عمارة وغیره! وقد استفادها المعلقون الثلاثة دون الأولى من الطبعة السابقة!

([16]) انظر الحاشیة السابقة.

([17]) حمران - وهو ابن أبان مرلى عثمان - تابعی، والترضی عنه قد یوهم أنه صحابی، لأنهم اصطلحوا على تخصیص الترضی بالصحابة، والترحم بغیرهم. فتنبه. والظاهر أنها من بعض النساخ؛ فإنها لم تقع فی المخطوطتین هنا، وکذا فی أمکنة أخرى. انظر حدیث حمران الآتی (4- الطهارة/13/الحدیث الرابع) من "الصحیح".

([18]) سقطت من الأصل ومن "المجمع"، واستدرکتها من "زوائد البزار" وفی الأصل مکانها "الله"! والزیادة الثانیة من المخطوطة.

([19]) قد صح هذا دون قوله: "وما تأخر" عن عثمان وغیره، فهی زیادة منکرة، غفل عنها الثلاثة فحسنوا الحدیث. وهو مخرج فی ‏"الضعیفة" (5036).

([20]) کذا قال! وقد تعقبه الذهبی بقوله (1/130): "قلت: لا". یعنی: لیس صحابیاً مشهوراً؛ بل هو مختلف فی صحبته. وقال فی رده على ابن القطان: الورقة (3 و رقم 14- المطبوعة): "کاد أن یکون صحابیاً لقدومه بعد وفاة النبی ج". وقد تعقبه الناجی أیضاً وأطال النفس فی ذلک، وحکى الخلاف فیه: هل یسمى عبدالله الصنا بحی؟! أم أبوعبدالله الصنابحی، واسمه عبدالرحمن بن عسیلة؟ ورجّح الثانی. والله أعلم. وإنما أوردت حدیثه هنا لشواهده المذکورة فی الباب.

([21]) الأصل: (عنبسة)، والتصویب من المخطوطة وغیرها، وسیأتی على الصواب قبیل الباب (15) من "5- الصلاة".

([22]) الأصل کالمخطوطة: (فیستنثر)، والتصویب من "صحیح مسلم" و"المسند" و"السنن".

([23]) سقطت من الأصل وغیره، واستدرکتها من "صحیح مسلم" والظاهر أن السقط من إملاء المؤلف أو الناسخ، فإنی رأیته کذلک فی"مختصره" للحافظ ابن حجر! ثم ترجح عندی الأول، فانه سیأتی کذلک فی (5- الصلاة/14الترغیب فی الصلاة) آخره، وهو کذلک فی المخطوطة هنا.

([24])یعنی الترمذی.

([25]) هو صحیح دون قوله: "وحدث به نفسه". ومن أجل هذه الزیادة أوردته هنا مع ضعف سنده، فهی زیادة منکرة، لأن حدیث النفس عفو لا یؤاخذ به أصلاً. کما هو ثابت فی أحادیث، منها ما فی الباب برقم (16و17‏)، وهذه الحقیقة مما جهله الثلاثة فقالوا: "حسن بشواهده"!!

([26]) لا وجه لهذا التصحیح مطلقاً، کیف وهو عنده (5/521 و261‏) من طریق شهر نفسه؟! وکذلک أقول فی تحسینه للروایتین الآتیتین، فإنهما من الطریق ذاتها (5/252و256و264)! وذلک کله من اضطراب شهر فی روایته لهذا الحدیث.

([27]) هذا الحدیث له فی"المسند" ثلاث طرق وألفاظ، بعضها حسن لذاته، وهو مختصر (5/254‏)، وساترها حسن فی المتابعات کما قال المؤلف. وتصحیحه لبعضها ما أظنه إلا وهماً تبعه علیه الهیثمی نی "المجمع" کما حققته فی الأصل، اللهم إلا أن یرید أنه صحیح لغیره، فنعم، وکذلک ما قبله. وله فی هذا الحدیث أوهام أخرى نبهت علیها هناک.

([28]) و یأتی ‏لفظ الآخرین قریباً فی (5- الصلاة/13- الترغیب فی رکعتین..).

([29]) انظر لفظه فی (5/9- المشی إلی المساجد).

([30]) قلت: وإسناده حسن، وهو عند ابن حبان من طریق أخرى کما أشار إلیه المؤلف فی آخر الحدیث، وقد رواه الدارمی أیضاً من الطریق الأول، وکذا أحمد. ورواه الحاکم (1/ 191) من طریق ثالث، وصححه على شرط الشیخین، ووافقه الذهبی، وهو کما قالا.

([31]) وسیأتی لفظه فی (5 - الصلاة /22 - الترغیب فی انتظار الصلاة).

[قلنا: نعم، سیأتی برقم (617-447-(6)) من حدیث جابر لا أبی سعید کما یوهم هنا، وهذا یدلل علی أن سقطا وقع فی الأصل (الطبعة المنیریة) (1/ 97)، وهو موجود فی طبعة الثلاثة، ففیها (1/ 219/ 307) قبل رواة ابن حبان.. ما نصه: وعن جابر بن عبدالله س، قال: قال رسول الله ج: «أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یَمْحُو الله بِهِ الْخَطَایَا، وَیُکَفَّرُ بِهِ الذُّنُوبَ؟». قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ الله، قَالَ:  «إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَکْرُوهَاتِ، وَکَثْرَةُ الْخُطَا إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ، فَذَلِکَ الرِّبَاطُ». وهو عند ابن حبان (1039- الإحسان) من طریق شرحبیل عن جابر به]. [ش].

([32]) سقطت من الأصل، فاستدرکتها من "الترمذی"، وقد ذُکِرَتْ فی المکان المشار إلیه فی الکتاب وفی غیره. وکان الأصل: أتانی اللیلة آتٍ من ربی"، ولا أصل لها عند الترمذی، ولا عند غیره ممن أخرج الحدیث، وهی مفسدة للمعنى کما هو ظاهر، والعجیب أنّ هذا الخطأ تکرر فی الکتاب کلما ذکر، کالمکان المذکور، وغفل عن ذلک کله المغفلون الثلاثة؟ وهذا الإتیان کان فی المنام کما فی حدیث معاذ الصحیح.

([33]) بفتح الباء الموحدة خلافاً لضبط المؤلف کما سیأتی بیانه فی (5 - الصلاة/ 16)، ولفظ الترمذی وغیره: "المکاره"، وأما لفظ "السبرات" فهو من حدیث أبی عبیدة فی روایة الطبرانی، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3169).

([34]) قلت: وهو کما قال، أو أعلى، فإن هذا القدر منه له شاهدان من حدیث أبی رافع وطارق ابن شهاب فی "المجمع" (237). والحدیث یأتی فی (5 - الصلاة /16 - الترغیب فی صلاة الجماعة. . .)، وهو مخرج فی "ظلال الجنة" (1/ 169-170).

([35]) قلت: عزوه لأحمد عن أبیّ خطأ؛ لأنه فی "المسند" (2/ 98) من حدیث ابن عمر، ولذلک لم یورده فی "المجمع" عنه، لأنه عند ابن ماجه (420)، ولا عن أبیّ؛ لأنه لیس عند أحمد.

([36]) قلت: ومسلم أیضاً کما تقدم (7 - باب).

([37]) قلت: ورواه الدارمیّ أیضاً وأحمد. وإسنادهم حسن إن شاء الله تعالى.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد