ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب بر خلال کردن انگشتان و ترهیب از ترک آن و ترک کامل نمودن آن هنگامی که خللی به واجبات وارد شود
333-151- (1) ((ضعیف) عدا ما بین المعقوفتین فهو 216-1- (حسن لغیره)) عَن أبی أیوب الأنصَاری س قال... رسول الله ج: خَرَجَ عَلَینا رَسول الله ج فَقَالَ: [حبَّذا المُتَخلِّلُون مِن أُمُتی]. قَالوا: وَمَا المُتَخلَّلُون یَا رَسولَ الله؟ قَالَ: "المُتِخَلِّلُون فی الوُضوء، وَالمُتَخلِّلُون مِن الطَّعَامِ، أمَّا تَخلِیلُ الوُضوء فَالمَضمَضةُ والإستِنشَاقُ، وَبَینَ الأصَابعِ، وَأمَّا تَخلِیلُ الطَّعَامُ فَمِنَ الطعامِ، إنَّهُ لَیسَ شَیءٌ أَشدَّ عَلَى المَلَکَیْن مِن أَن یَریَا بَینَ أسنَان صَاحِبهما طَعَاماً وَهُو قَائِم یُصَلِّی".
رواه الطبرانی فی الکبیر.
جز آنچه میان پرانتز وجود دارد، روایت ضعیف است. از ابوایوب انصاری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: [بشارت باد متخللون امتم را] گفتند: ای رسول خدا متخللون چه کسانی هستند؟ فرمودند: متخللون در وضو و متخللون در غذا؛ اما تخلیل وضو مضمضه و استنشاق و خلال کردن بین انگشتان است و اما تخلیل غذا بخشی از غذا هست؛ برای دو فرشتهای که همراه نمازگزار هستند چیزی بدتر از این نیست که در لابلای دندانهایش غذایی ببینند.
(ضعیف) ورواه أیضا هو والإمام أحمد کلاهما مختصرا عن أبی أیوب و[عن] عطاء([1]) قَالَا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: [حَبَّذَا الْمُتَخَلِّلُونَ من أمتی] فِی الْوُضُوءِ وَالطَّعَامِ».
و همچنین این روایت را طبرانی و امام احمد به طور مختصر از ابوایوب انصاری و عطا روایت کردهاند که رسول خدا ج فرمودند: «خوشا به حال خلال کنندگان امتم در وضو و غذا».
0-152- (2) (ضعیف) 0-217- (2) (حسن لغیره)([2]) رواه فی الأوسط من حدیث أنس([3]).
ومدار طرقه کلها على واصل بن عبد الرحمن الرقاشی([4]) وقد وثقه شعبة وغیره([5]).
و مدار طرق این روایت واصل بن عبدالرحمن رقاشی است که شعبه و دیگران وی را توثیق نمودهاند.
334-153- (3) (ضعیف جداً) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ -یَعنی ابن مَسعود س- قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَخَلَّلُوا، فَإِنَّهُ نظافةٌ، وَالنَّظَافَةُ تَدْعُو إِلَى الْإِیمَانِ، وَالْإِیمَانُ مَعَ صَاحِبِهِ فِی الْجَنَّةِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" هکذا مرفوعا ووقفه فی الکبیر على ابن مسعود بإسناد حسن وهو الأشبه.
و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خلال کنید که نظافت است و نظافت به سوی ایمان فرامیخواند و ایمان همراه صاحبش در بهشت است».
335-154- (4) (ضعیف جداً) وَرُویَ عَنْ وَاثِلَةَ، عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ لَمْ یُخَلِّلْ أَصَابِعَهُ بِالْمَاءِ خَلَّلَهَا اللهُ بِالنَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه الطبرانی فی الکبیر.
و از واثله س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسی که با آب انگشتان خود را خلال نکند خداوند در روز قیامت آنها را با آتش خلال میکند».
336-218- (3) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَتُنْتَهَکَنَّ([6]) الْأَصَابِعُ بِالطَّهُورِ، أَوْ لَتَنْتَهِکَنَّهَا([7]) النَّارُ».
از عبد الله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «انگشتانتان را با آب خوب بشویید یا اینکه آتش آن را خواهد سوزاند».
(صحیح موقوف) رواه الطبرانی فی "الأوسط" مرفوعا ووقفه فی "الکبیر" على ابن مسعود بإسناد حسن. والله أعلم
(صحیح لغیره موقوف) وفی روایة له فی الکبیر موقوفة قال: «خَلِّلُوا الْأَصَابِعَ الْخَمْسَ لَا یَحْشُوهَا اللهُ نَارًا».
«انگشتهای پنجگانه را خلال کنید تا خدا با آتش میان آنها را پر نکند».
قوله (لتنهکنّها) أی لتبالغنّ فی غسلها أو لتبالغنّ النار فی إحراقها. و(النَّهکَ): المبالغة فی کل شیء.
337-219- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج رَأَى رَجُلًا لَمْ یَغْسِلْ عَقِبَیْهِ فَقَالَ: «وَیْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج مردی را دید که پشت پایش را نمیشست، پس فرمود: وای بر پاهایی که آتش جهنم آنها را در برگرفته است.
وَفِی رِوَایَة أنَّ أبَا هُرَیرَة رَأى قَوماً یَتَوَضَؤونَ مِنَ المِطهَرَة فَقَالَ: أَسْبِغُوا الْوُضُوءَ، فَإِنِّی سَمِعْتُ أَبَا الْقَاسِمِ ج، قَالَ: «وَیْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ»، أو «وَیْلٌ لِلْعَرَاقِیبِ مِنَ النَّارِ»([8]).
رواه البخاری ومسلم والنسائی وابن ماجه مختصراً.
و در روایتی ابوهریره س گروهی را دید که با آفتابه وضو میگرفتند. فرمود: وضوی کامل بگیرید؛ زیرا من از ابالقاسم ج شنیدم که فرمود: وای بر پاهایی که آتش جهنم آنها را در برگرفته است یا وای بر عَراقیب[9] انسان که آتش جهنم آنها را در برگرفته است.
وَرَوَى التِّرمذی عنه: «وَیْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ» ثُمَّ قَالَ: حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ.
و ترمذی از او روایت میکند که: «وای بر پاهایی که آتش جهنم آنها را در برگرفته است». سپس میگوید: این حدیث حسن صحیح است.
0-220- (5) (صحیح) وَقَدْ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ج أَنَّهُ قَالَ: «وَیْلٌ لِلْأَعْقَابِ، وَبُطُونِ الْأَقْدَامِ مِنَ النَّارِ».
قال الحافظ: "وهذا الحدیث الذی أشار إلیه الترمذی رواه الطبرانی فی الکبیر وابن خزیمة فی "صحیحه" من حدیث عبد الله بن الحارث بن جزء الزُّبَیدی مرفوعاً ورواه أحمد موقوفاً علیه([10])".
و از رسول الله ج روایت شده که فرمودند: «وای بر پاشنه و کف پاهایی که آتش جهنم آنها را در بر میگیرد».
338-155- (5) (ضعیف) وَعَن أَبی الْهَیْثَم، قَالَ: رَآنِی رَسُولُ اللهِ أَتَوَضَّأُ فَقَالَ: «بَطْنُ الْقَدَمِ یَا أَبَا الْهَیْثَمِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" وفیه ابن لهیعة.
و از ابوالهیثم روایت است که میگوید: رسول خدا ج مرا دید که وضو میگیرم پس فرمودند: «ای ابوالهیثم، کف پا را نیز بشوی».
339-221- (6) (صحیح) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج رَأَى قَوْمًا وَأَعْقَابُهُمْ تَلُوحُ، فَقَالَ: «وَیْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ، أَسْبِغُوا الْوُضُوءَ».
رواه مسلم وأبو داود -واللفظ له- والنسائی وابن ماجه ورواه البخاری بنحوه.
از عبد الله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج گروهی را درحالی دیدند که پاهایشان کاملاً خیس نشده بود؛ پس فرمود: وای بر پاهایی که آتش جهنم آنها را در بر میگیرد، وضوی کامل بگیرید».
340-222- (7) (حسن) وَعَنْ أَبِی رَوْحٍ الْکَلَاعِیِّ، قَالَ: صَلَّى بِنَا نَبیُّ اللَّهِ ج صَلَاةً، فَقَرَأَ فِیهَا بِسُورَةَ (الرُّومِ)، فَلُبِّسَ عَلَیه بَعْضُهَا، فَقَالَ: «إِنَّمَا لَبَّسَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ الْقِرَاءَةَ مِنْ أَجْلِ أَقْوَامٍ یَأْتُونَ الصَّلَاةَ بِغَیْرِ وُضُوءٍ، فَإِذَا أَتَیْتُمُ الصَّلَاةَ فَأَحْسِنُوا الْوُضُوءَ».
از ابو روح کلاعی س روایت است که رسول الله ج برای ما نماز خواند و در آن نماز، سورهی روم را تلاوت نمود؛ پس قسمتهایی از این سوره بر رسول الله ج پوشیده شد. پس فرمود: شیطان قرائت سورههای قرآن را بر ما میپوشاند به خاطر گروهی که بدون وضو برای نماز میآیند، پس هرگاه برای نماز آمدید، وضوی کامل بگیرید».
وفی روایة: «فَتَرَدَّدَ فِی آیَةٍ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: «إِنَّهُ لُبِّسَ عَلَیْنَا الْقُرْآنُ، أَنَّ أَقْوَامًا مِنْکُمْ یُصَلُّونَ مَعَنَا لَا یُحْسِنُونَ الْوُضُوءَ، فَمَنْ شَهِدَ الصَّلَاةَ مَعَنَا فَلْیُحْسِنِ الْوُضُوءَ».
رواه أحمد هکذا ورجال الروایتین محتج بهم فی الصحیح([11]).
ورواه النسائی عن أبی رَوح عن رجل.
و در روایتی چنین آمده است: در آیهای دچار تردید شد، پس چون نماز تمام شد فرمود: «قرآن بر ما پوشیده ماند؛ چون گروهی از شما با ما نماز میخوانند درحالیکه وضوی کاملی نگرفتهاند، پس هرکس در نماز همراه ما حضور یافت باید وضوی کامل بگیرد».
341-223- (8) (صحیح) وَعَنْ رِفَاعَةَ بْنِ رَافِعٍ، أَنَّهُ کَانَ جَالِسًا عِنْدَ النَّبِیِّ ج فَقَالَ: «إِنَّهَا لَا تَتِمُّ صَلَاةٌ لِأَحَدٍ، حَتَّى یُسْبِغَ الْوُضُوءَ، کَمَا أَمَرَ اللَّهُ، یَغْسِلُ وَجْهَهُ وَیَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ، وَیَمْسَحُ بِرَأْسِهِ، وَرِجْلَیْهِ إِلَى الْکَعْبَیْنِ».
رواه ابن ماجه بإسناد جید([12]).
از رفاعه بن رافع س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز هیچکس کامل نمیشود، تا وضوی کامل بگیرد چنانکه خداوند دستور داده است؛ صورت و دستانش را تا دو آرنج بشوید و سرش را مسح کند و دو پایش را تا دو قوزک بشوید».
12- (الترغیب فی کلمات یقولهن بعد الوضوء)
([1]) کذا الأصل، وکذا فی مصورة المخطوطة التی عندی، ولیس عند الطبرانی (4/ 212/ 4062) ذکر لعطاء، والزیادة من "المسند" (5/ 416).
([2]) کذا هو فی الموطنین: «الصحیح» و «الضعیف»، وحقه أن یکون فی الموطن الثانی فحسب، یظهر ذلک من الهوامش الثلاثة الآتیة، فانظرها. [ش]
([3]) قلت: ولیس عنده: "فی الوضوء والطعام"، ولذلک أوردته فی "الصحیح" هنا بدون هذه الزیادة. ثم إنه لیس طریقه ولا فی طریق حدیث أبی أیوب واصل بن عبد الرحمن الرقاشی کما یأتی من المؤلف، وإنما هو فی طریق أبی أیوب واصل بن السائب الرقاشی، وأما حدیث أنس فهو من طریق أخرى خرجتها فی "الصحیحة" (2567). [من التعلیق علی «الضعیف»].
([4]) قلت: هذا خطأ، والصواب: "وأصل بن السائب الوقاشی"، وهو ضعیف اتفاقاً، وقد سرق هذا التصویب المعلقون الثلاثة فنسبوه لأنفسهم! انظر التعلیق على هذه الجملة فی "صحیح الترغیب" هنا، فقد أوردت فیه الشطر الأول منه. [من التعلیق علی «الضعیف»].
([5]) قلت: واصل بن عبد الرحمن الرقاشی لیس له ذکر فی هذا الحدیث مطلقاً، وإنما هو واصل ابن السائب الرقاشی، وهو ضعیف اتفاقاً. ثم إن حدیث أنس نظیف منه، بل هو شاهد له جید، وهو قاصر على الطرف الأول المذکور أعلاه، دون تمامه المشار إلیه بالنقط. . .، فهو من حصة الکتاب الآخر، لخلوه من شاهد معتبر، فراجعه هناک إن شئت، وهو مخرج فی "الإرواء" (7/ 34-36).
وقد سرق الاستدراک المذکور المعلقون الثلاثة وعَزَوْهُ لأنفسهم، وقالوا: "قلنا: إنما هو واصل بن السائب الرقاشی. ."!
([6]) الأصل: (لتَنْتَهِکُنَّ)، وأیضاً (لتَنْتَهکَنَّها)، وهو تصحیف کما حققه الشیخ الناجی فی "عجالة الإملاء"، وعلى الصواب وقع فی "مجمع البحرین" تحقیق عبد القدوس نذیر، ونسخة (ب) من مخطوطة "الترغیب" کما فی هامشِ الطبعة الجدیدة منه تعلیق الثلاثة، ولکنهم لجهلهم أثبتوا التصحیف! والتفصیل فی "الصحیحة" (3489). وانظر التعلیق الآتى (12-الجهاد/14-باب/26-حدیث).
([7]) انظر الحاشیة السابقة.
([8]) قلت: هذا الشک لیس فی الروایة، وإنما هو من المؤلف رحمه الله، والحقیقة أنّ الروایة الأولى لمسلم دون الآخرین، وعنده الأخرى أیضاً، قال فی آخرها: "ویل للعراقیب من النار". وکذا رواه البخاری، لکن بلفظ: "ویل للأعقاب من النار". والمصنف جمع بین لفظی البخاری ومسلم، ولیس بجیّد، وکثیراً ما یصنع المؤلف مثل هذا کما نبه علیه الشیخ الناجی (42).
([9]) عَراقیب جمع عُرقوب به معنای عصب پى پاشنه پاى انسان میباشد. (مصحح)
([10]) قلت: ومرفوعاً أیضاً (4/ 191)، وإسناد ابن خزیمة (163) صحیح.
([11]) قلت: أبو رَوْح هذا -واسمه شبیب- لیس صحابیاً، ولا من رجال "الصحیح"، وهو ثقة عند ابن حِبّان والحافظ، والصحابی إنما هو "الرجل" فی روایة النَّسائی، رواه عنه أبو روح، وهو الصواب، کما قال الحافظ، وکنت -قدیماً- توقفت عن تقویة الحدیث لجهالة فی أحد رواته، ثم ترجح عندی أنه ثقة لتوثیق ابن حبان وابن حجر إیاه؛ وروایة جمع عنه، والتفصیل فی الأصل.
([12]) هذا یوهم أنه لم یروه من الستة سوى ابن ماجه، ولیس کذلک، فقد أخرجه أبو داود والنسائی والدارمی، وإسنادهم صحیح على شرط البخاری، وصححه الحاکم (1/ 241) على شرط الشیخین! ووافقه الذهبی! وهؤلاء أخرجوه فی حدیث المسیء صلاته، وسیأتی فی (5-الصلاة/34-باب/15-حدیث).