ترغیب بر نمازهای پنجگانه و محافظت بر آنها و ایمان به واجب بودن آنها
499-350- (1) (صحیح) فیه حدیث ابْنِ عُمَرَ وَغیره عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «بُنِیَ الإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ، وَحَجِّ البَیْتِ».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما عن غیر واحد من الصحابة([1]).
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اسلام بر پنج رکن پایهگذاری شده است، گواهی بر اینکه معبود بر حقی جز الله نیست و محمد ج رسول خدا میباشد و اقامه نماز و پرداخت زکات و روزه رمضان و حج خانهی خدا».
500-351- (2) (صحیح) وَعَن عُمَر بن الخطاب س قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ جُلُوسٌ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ ج إِذْ طَلَعَ عَلَیْنَا رَجُلٌ شَدِیدُ بَیَاضِ الثِّیَابِ، شَدِیدُ سَوَادِ الشَّعَرِ، لَا یُرَى عَلَیْهِ أَثَرُ السَّفَرِ، وَلَا یَعْرِفُهُ مِنَّا أَحَدٌ، حَتَّى جَلَسَ إِلَى النَّبِیِّ ج، فَأَسْنَدَ رُکْبَتَیْهِ إِلَى رُکْبَتَیْهِ، وَوَضَعَ کَفَّیْهِ عَلَى فَخِذَیْهِ([2])، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِسْلَامِ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ، وَتُقِیمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِیَ الزَّکَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَیْتَ» الحدیث.
رواه البخاری([3]) ومسلم وهو مروی عن غیر واحد من الصحابة فی «الصحاح» وغیرها.
از عمر بن خطاب س روایت است که روزی ما نزد رسول الله ج نشسته بودیم، ناگهان مردی با لباسهای بسیار سفید و پاکیزه وارد مجلس شد. موی سر این مرد نیز بسیار سیاه و تمیز بود و بر او هیچ اثری از سفر دیده نمیشد. هیچیک از ما او را نمیشناخت. این مرد نزد رسول الله ج نشست و دو زانویش را به زانوی رسول الله ج چسباند و دو دست خود را بر ران پیامبر گذاشت، سپس گفت: ای محمد، اسلام یعنی چه؟ فرمود: اسلام یعنی اینکه به گواهی دهی معبود بر حقی جز الله نیست و محمد فرستادهی اوست و نماز به پا داری و زکات بدهی و ماه رمضان را روزه بگیری و اگر توانستی به حج بروی».
501-352- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «أَرَأَیْتُمْ لَوْ أَنَّ نَهْرًا بِبَابِ أَحَدِکُمْ یَغْتَسِلُ فِیهِ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، هَلْ یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ؟» قَالُوا: لَا یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ. قَالَ: «فَکذَلِکَ([4]) مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، یَمْحُو اللهُ بِهِنَّ الْخَطَایَا»([5]).
رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی.
از ابوهریره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «به نظر شما اگر بر دَرِ خانهی یکی از شما جویی باشد و وی روزانه پنج بار در آن غسل کند، آیا از چرکهایش چیزی میماند؟» گفتند: «از چرکهایش چیزی نمیماند. فرمود: «مثال نمازهای پنجگانه همین است که خداوند بوسیلهی آنها گناهان را محو مینماید».
0-353- (4) (صحیح لغیره) ورواه ابن ماجه من حدیث عثمان.
(الدَّرَن) به فتح دال و راء عبارت است از پلیدی.
502-354- (5) (صحیح) وعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَیضاً س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ، وَالْجُمْعَةُ إِلَى الْجُمْعَةِ، کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ، مَا لَمْ تُغْشَ الْکَبَائِرُ([6])».
رواه مسلم والترمذی وغیرهما.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نمازهای پنجگانه و جمعه تا جمعه کفارهی گناهانی است که در فاصلهی میان آنها صورت میگیرد (مراد گناهان صغیره است) تا هنگامی که گناهان کبیره انجام نگیرد».
503-355- (6) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی سَعید الخُدری س أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «الصَّلَوَاتُ الخَمس کَفَّارَةٌ لِمَا بَینِهَمَا» ثُمَّ قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَرَأَیْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا کَانَ مُعْتَمَلٌ، وَکَانَ بَیْنَ مَنْزِلِهِ وَبَیْنَ مُعْتَمَلِهِ([7]) خَمْسَةُ أَنْهَارٍ، فَإِذَا أَتَی إِلَى مُعْتَمَلَه عَمِلَ مَا شَاءَ اللهُ، فَأَصَابَهُ الْوَسَخُ أَوِ الْعَرَقُ، فَکُلَّمَا مَرَّ بِنَهَرٍ اغْتَسَلَ، مَا کَانَ ذَلِکَ یُبقِی مِن دَرَنِهِ؟ فَکَذَلِکَ الصَّلَاةُ، کُلَّمَا عَمِلَ خَطِیئَةً فَدَعَا وَاسْتَغْفَرَ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ قَبْلَهَا».
رواه البزار والطبرانی فی "الأوسط" و"الکبیر" بإسناد لا بأس به، وشواهده کثیرة.
از ابوسعید خدری س روایت است که از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «نمازهای پنج گانه کفارهی گناهان بین آنها میباشد». سپس رسول الله ج فرمود: «مردی کار میکند و بین خانه و محل کارش پنج رود میباشد، هرگاه به کارگاهش برود و آن مقدار که خدا خواسته کار کند، بر بدن او چرک و عرق مینشیند، او هرگاه از رودی عبور کند در آن غسل میکند، آیا بر بدن این فرد چیزی از چرک میماند. نماز همینطور است، هر گناهی که قبلا انجام داده، به سبب دعا و طلب استغفاری که میکند، بخشیده میشود».
504-356- (7) (صحیح) وَجَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ کَمَثَلِ نَهْرٍ جَارٍ غَمْرٍ عَلَى بَابِ أَحَدِکُمْ، یَغْتَسِلُ مِنْهُ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ».
رواه مسلم.
و(الغَمر) به فتح غین و سکون میم به معنای زیاد میباشد.
از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال نمازهای پنجگانه همانند جوی پر آبی است که بر دَرِ خانهی یکی از شما جاری باشد و او هر روز، پنج بار در آن غسل کند».
505-357- (8) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ قَالَ رَسُولُ الله ج: «تَحْتَرِقُونَ، تَحْتَرِقُونَ([8])، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الصُّبحَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الظُّهْرَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الْعَصْرَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الْمَغْرِبَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الْعِشَاءَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَنَامُونَ فَلَا یُکْتَبُ عَلَیْکُمْ حَتَّى تَسْتَیْقِظُوا».
رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط" وإسناده حسن. ورواه فی "الکبیر" موقوفاً علیه، وهو أشبه، ورواته محتج بهم فی الصحیح.
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هلاک میشوید، هلاک میشوید (یعنی به سبب گناهان و نافرمانیهایتان) پس چون نماز صبح را اقامه نمودید، آن گناهان شسته میشود؛ سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید، چون نماز ظهر را اقامه کردید، آن گناهان شسته میشود؛ سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید ، چون نماز عصر را اقامه کردید، آن گناهان شسته میشود؛ سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید، چون نماز مغرب را اقامه کردید، آن گناهان از شما شسته میشود، سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید چون نماز عشاء را اقامه کردید، آن گناهان از شما شسته میشود؛ سپس درحالی میخوابید که گناهی بر شما نوشته نشده تا اینکه بیدار شوید».
506-358- (9) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسٍ بن مالک س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَکًا یُنَادِی عِنْدَ کُلِّ صَلَاةٍ: یَا بَنِی آدَمَ! قُومُوا إِلَى نِیرَانِکُمْ الَّتِی أَوْقَدْتُمُوهَا فَأَطْفِئُوهَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر" وقال: "تفرد به یحیى بن زهیر القرشی".(قال الحافظ) س" "ورجال إسناده کلهم محتجّ بهم فی "الصحیح" [سواه]"([9]).
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند فرشتهای دارد که به هنگام هر نماز فریاد میزند، ای فرزندان آدم! به سوی آتشهایی که افروختهاید برخیزید و آن را خاموش کنید».
507-359- (10) (حسن) وَرُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج أَنَّهُ قَالَ: «یُبْعَثُ مُنَادٍ عِنْدَ حَضْرَةِ کُلِّ صَلَاةٍ، فَیَقُولُ: یَا بَنِی آدَمَ، قُومُوا فَأَطْفِئُوا [عَنْکُمْ] مَا أَوْقَدْتُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ، فَیَقُومُونَ [فَتَسْقُطُ خَطَایَاهُمْ مِنْ أَعْیُنِهِمْ، وَیُصَلُّونَ فَیُغْفَرُ لَهُمْ مَا بَیْنَهُمَا، ثُمَّ تُوقِدُونَ فِیمَا بَیْنَ ذَلِکَ، فَإِن کَانَ عِنْدَ صَلَاةِ الْأُولَى نَادَى: یَا بَنِی آدَمَ! قُومُوا فَأَطْفِئُوا مَا أَوْقَدْتُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ، فَیَقُومُونَ فَیَتَطَهَّرُونَ]([10]) وَیُصَلُّونَ (الظهر)، فَیُغْفَرُ لَهُمْ مَا بَیْنَهُمَا، فَإِذَا حَضَرَتِ الْعَصْرُ فَمِثْلُ ذَلِکَ، فَإِذَا حَضَرَتِ الْمَغْرِبُ فَمِثْلُ ذَلِکَ، فَإِذَا حَضَرَتِ الْعَتَمَةُ، فَمِثْلُ ذَلِکَ، فَیَنَامُونَ [وَقَدْ غُفِرَ لَهُمْ]([11])، فَمُدْلِجٌ فِی خَیْرٍ، وَمُدْلِجٌ فِی شَرٍّ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
از عبد الله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگام شروع هر نماز، منادیی ندا زده و میگوید: ای فرزندان آدم! برخیزید و آتشهایی را که برای خود افروختهاید خاموش کنید، پس برمیخیزند [و به این ترتیب گناهان چشمانشان از بین میرود؛ و نماز میخوانند که در اثر آن گناهان ما بین آنها بخشیده میشود. سپس آتش گناهان برافروخته میگردد؛ چون وقت نماز ظهر فرا میرسد فرشته ندا میدهد: ای فرزندان آدم! برخیزید و آتشی را که بر خود افروختهاید خاموش کنید، پس برمیخیزند و وضو میگیرند] و نماز ظهر را میخوانند که در اثر آن گناهان بین نماز ظهر و نماز قبلی بخشیده میشود و هرگاه وقت نماز عصر رسید، پس به مانند آن انجام میدهند و چون وقت نماز مغرب رسید، به مانند آن انجام میدهند و هرگاه وقت نماز عشا رسید، نیز به مانند آن انجام میدهند. سپس میخوابند و گروهی در جهت خیر و گروهی در جهت شر حرکت میکنند».
508-360- (11) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ، أَنَّهُ بَاتَ عِنْدَ سَلْمَانَ الفَارسِی س لَیَنْظُرَ مَا اجْتِهادُهُ؟ قَالَ: فَقَامَ یُصَلِّی مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ، فَکَأَنَّهُ لَمْ یَرَ الَّذِی کَانَ یَظُنُّ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لَهُ، قَالَ سَلْمَانُ: «حَافِظُوا عَلَى هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، فَإِنَّهُنَّ کَفَّارَاتٌ لِهَذِهِ الْجِرَاحَاتِ مَا لَمْ تُصَبِ الْمَقْتَلَةُ»([12]).
رواه الطبرانی فی "الکبیر" موقوفاً هکذا بإسناد لا بأس به([13]). ویأتی بتمامه إن شاء الله تعالى [فی 6/11 فی الترغیب فی قیام اللیل].
از طارق بن شهاب روایت است که او شب را نزد سلمان فارسی س گذراند، تا چگونگی عبادت او را ببیند. گفت: در آخر شب بلند شد و او چنانکه تصور میشد، نبود. این موضوع را با او در میان گذاشتم؛ سلمان در پاسخ گفت: بر نمازهای پنجگانه محافظت کنید، زیرا آنها کفارهی گناهان میباشد تا زمانی که امری مرتکب نشده باشد که سبب هلاکت وی میباشد».
509-361- (12) (صحیح) وَعَنْ عَمْرَو بْنَ مُرَّةَ الْجُهَنِیَّ س قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ج، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَرَأَیْتَ إِنْ شَهِدْتُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ، وَصَلَّیْتُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، وَأَدَّیْتُ الزَّکَاةَ، وَصُمْتُ رَمَضَانَ، وَقُمْتُهُ، فَمِمَّنْ أَنَا؟ قَالَ: «مِنَ الصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ».
رواه البزار وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" واللفظ لابن حبان.
از عمرو بن مره جهنی س روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و گفت: اگر شهادت دهم که معبود به حقی جز الله وجود ندارد و تو فرستادهی خدا هستی و نمازهایم را بخوانم و زکات را بدهم و روزهی رمضان و قیام آن را انجام دهم، جزو چه گروهی قرار میگیرم؟ فرمود: «گروه صدیقین و شهدا».
510-209- (1) (ضعیف) وَعَن أَبِی مُسلم الثَّعلبی([14]) قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی أُمَامَةَ وَهُوَ فِی الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ: یَا أَبَا أُمَامَةَ! إِنَّ رَجُلًا حَدَّثَنِی عَنْکَ أَنَّکَ سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ: فَغَسَلَ یَدَیْهِ، وَوَجْهَهُ وَمَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَأُذُنَیْهِ، ثُمَّ قَامَ إِلَى صَلَاةٍ مَفْرُوضَة، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ مَا مَشَتْ إِلَیْهِ رِجْلَاهُ، وَقَبَضَتْ عَلَیْهِ یَدَاهُ، وَسَمِعَتْ إِلَیْهِ أُذُنَاهُ، وَنَظَرَتْ إِلَیْهِ عَیْنَاهُ، وَحَدَّثَ بِهِ نَفْسَهُ مِنْ سُوءٍ»؟ قَالَ: وَاللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِیِّ ج مِرَاراً.
رواه أحمد، والغالب على سنده الحسن. وتقدم له شواهد فی "الوضوء" [4/7]. والله أعلم.
و از ابومسلم ثعلبی روایت است که میگوید: ابوامامه در مسجد بود که نزد او رفتم و گفتم: ای ابوامامه، مردی حدیثی را از تو برایم روایت نمود که از رسول خدا شنیدی فرمودند: «هرکس وضوی کامل بگیرد و دستها و صورتش را بشوید و بر سر و گوشهایش مسح کشد سپس برای نماز فرض بایستد، خداوند متعال در آن روز گناهانی را که پاها و دستها و گوشها و چشمان وی انجام دادهاند و نیز وسوسههای بد نفسانی او را میبخشد؟» پس ابوامامه گفت: به خدا سوگند آنرا چنین بار از رسول خدا شنیدم.
511-362- (13) (حسن صحیح) وَعَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «[إِنَّ]([15]) الْمُسْلِمَ یُصَلِّی وَخَطَایَاهُ مَرْفُوعَةٌ عَلَى رَأْسِهِ، کُلَّمَا سَجَدَ تَحَاتُّ عَنهُ، فَیَفْرُغُ مِنْ صَلَاتِهِ، وَقَدْ تَحَاتَّتْ عَنهُ خَطَایَاهُ([16])».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الصغیر" وفیه أشعث بن أشعث السعدانی، لم أقف على ترجمته([17]).
از سلمان فارسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمان نماز میخواند و گناهانش بر روی سرش قرار میگیرد، هر بار که سجده میکند گناهان از او دور میشود. به این ترتیب درحالی از نمازش فارغ میشود که گناهان او پاک شده است».
512-363- (14) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی عُثْمَانَ قَالَ: کُنْتُ مَعَ سَلْمَانَ س تَحْتَ شَجَرَةٍ، فَأَخَذَ غُصْنًا مِنْهَا یَابِسًا فَهَزَّهُ، حَتَّى تَحَاتَّ وَرَقُهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا أَبَا عُثْمَانَ، أَلَا تَسْأَلُنِی لِمَ أَفْعَلُ هَذَا؟ قُلْتُ: وَلِمَ تَفْعَلُهُ؟ قَالَ: هَکَذَا فَعَلَ بِی رَسُولُ اللَّهِ ج وَأَنَا مَعَهُ تَحْتَ الشَجَرَة، فَأَخَذَ مِنْهَا غُصْنًا یَابِسًا فَهَزَّهُ، حَتَّى تَحَاتَّ وَرَقُهُ، فَقَالَ: «یَا سَلْمَانُ! أَلَا تَسْأَلُنِی لِمَ أَفْعَلُ هَذَا؟» قُلْتُ: وَلِمَ تَفْعَلُهُ؟ قَالَ: «إِنَّ الْمُسْلِمَ إِذَا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ صَلَّى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، تَحَاتَّتْ خَطَایَاهُ، کَمَا تَحَاتُّ هَذَا الْوَرَقُ»، وَقَالَ: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا([18]) مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ﴾ [هود: 114]
رواه أحمد والنسائی والطبرانی، ورواة أحمد محتج بهم فی "الصحیح" إلا علی بن زید([19]).
از ابوعثمان روایت است که همراه سلمان س زیر درختی بودیم، شاخهی خشکی از آن درخت گرفت و تکان داد، تا اینکه برگهای آن ریخت. سپس فرمود: ای ابا عثمان! نمیپرسی که برای چه این کار را انجام دادم؟ گفتم: برای چه این کار را انجام دادی؟ گفت: همینکار را رسول الله ج انجام داد و من همراه او زیر درخت بودم، شاخهی خشکی از آن درخت را گرفت و تکان داد، تا اینکه برگهای آن ریخت. سپس فرمود: «ای سلمان! نمیپرسی برای چه این کار را انجام دادم؟» گفتم: برای چه این کار را انجام دادید؟ فرمود: «هرگاه انسان مسلمان وضو را به صورت کامل گرفته، سپس نمازهای پنجگانه را بخواند، گناهان او فرو میریزد همانطوری که این برگها فرو میریزند». و فرمود: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ ذَٰلِکَ ذِکۡرَىٰ لِلذَّٰکِرِینَ١١٤﴾ [هود: 114] «و (ای پیامبر!) در دو طرف روز و ساعاتی از شب، نماز را بر پادار، بیشک نیکیها بدیها را از بین میبرند، این پندی برای پند پذیران است».
513-210- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیرَة وَأَبِی سَعِید ب قَالَا: خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج یَوْمًا، فَقَالَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ» (ثَلَاثَ مَرَّاتٍ)، ثُمَّ أَکَبَّ، فَأَکَبَّ کُلُّ رَجُلٍ مِنَّا یَبْکِی، لَا نَدْرِی عَلَى مَاذَا حَلَفَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَفِی وَجْهِهِ الْبُشْرَى، وَکَانَتْ أَحَبَّ إِلَیْنَا مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ، قَالَ: «مَا مِنْ عَبْدٍ یُصَلِّی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، وَیَصُومُ رَمَضَانَ، وَیُخْرِجُ الزَّکَاةَ، وَیَجْتَنِبُ الْکَبَائِرَ السَّبْعَ، إِلَّا فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ، وَقِیلَ لَهُ: ادْخُلْ بِسَلَامٍ».
رواه النسائی واللفظ له، وابن ماجه([20])، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم؛ إلا أنهم قالوا: «فُتِحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِیَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، حَتَّى إِنَّهَا لَتَصْطَفِقُ»، ثُمَّ تَلَا ﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَنُدۡخِلۡکُم مُّدۡخَلٗا کَرِیمٗا٣١﴾ [النساء: 31]
وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([21]).
و از ابوهریره و ابوسعید ب روایت است که: روزی رسول خدا ج خطبهای ایراد نمود و فرمود: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست (و این را سه بار تکرار نمود) سپس به گریه افتاد و هریک از ما به گریه افتاد. نمیدانیم در چه مورد سوگند خورد. سپس سرش را بلند کرد و در چهرهاش بشارت بود و آن از شتران سرخمو برای ما محبوبتر بود. فرمود: «هیچکس نیست که نمازهای پنجگانه را بخواند و روزه رمضان را بگیرد و زکات اموالش را بپردازد و از هفت گناه کبیره دوری کند مگر اینکه درهای بهشت برای وی باز میشود و به او گفته میشود: با اطمینان خاطر و به سلامت وارد آن شو».
این حدیث را نسائی و ابن ماجه و ابن خزیمه و ابن حبان و حاکم روایت کردهاند و لفظ از نسائی میباشد. با این تفاوت که ابن خزیمه و ابن حبان در بخشی از حدیث چنین روایت کردهاند: «روز قیامت درهای هشتگانه بهشت به روی او باز میگردد چنانکه درهای آن به هم میخورد. سپس این آیه را تلاوت نمود: «اگر از گناهان کبیرهای بپرهیزید که از آن نهی شدهاید، گناهان صغیره شما را از شما میزدائیم و شما را به جایگاه ارزشمندی وارد میگردانیم».
514-364- (15) (صحیح) وعَنْ عُثْمَانُ س: حَدَّثَنَا رَسُولُ اللهِ ج عِنْدَ انْصِرَافِنَا مِنْ صَلَاتِنَا - أُرَاهَا قَالَ – الْعَصْرَ، فَقَالَ: «مَا أَدْرِی أُحَدِّثُکُمْ أَوْ أَسْکُتُ؟» قَالَ: فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللهِ! إِنْ کَانَ خَیْرًا فَحَدِّثْنَا، وَإِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ، فَاللهُ ورسولهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَتَطَهَّرُ، فَیُتِمُّ الطَّهَارَةَ الَّتی کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِ، فَیُصَلِّی هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، إِلَّا کَانَتْ کَفَّارَاتٍ لِمَا بَیْنَهَا».
از عثمان س روایت است که رسول الله ج بعد از تمام شدن نمازِ - گمان میکنم گفت- عصر، به ما فرمود: «نمی دانم سخن گفته یا ساکت بمانم؟» عثمان میگوید: گفتیم: ای رسول الله ج! اگر خیر است به ما بگو و اگر غیر از آن است پس خداوند و پیامبرش داناترند؛ فرمود: «مسلمانی نیست که وضو بگیرد و وضویی را که خدا بر او نوشته کامل کند و نمازهای پنجگانه را بخواند مگر اینکه کفارهای برای گناهان بینشان میشود».
(وفی روایة) أَنَّ عُثمَانَ س قَالَ: وَاللهِ لَأُحَدِّثَنَّکُمْ حَدِیثًا لَوْلَا آیَةٌ فِی کِتَابِ اللهِ مَا حَدَّثْتُکُمُوهُ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «لَا یَتَوَضَّأُ رَجُلٌ فَیُحْسِنُ وُضُوءَهُ ثُمَّ یُصَلِّی الصَّلَاةَ إِلَّا غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهُمَا وَبَیْنَ الصَّلَاةِ الَّتِی تَلِیهَا».
رواه البخاری ومسلم([22]).
و در روایتی، عثمان س میگوید: قسم به خدا حدیثی را برای شما میگویم که اگر آیهای در کتاب خدا بود آن را به شما نمیگفتم، از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «مردی نیست که وضو گرفته و وضویش را کامل کند، سپس نماز بخواند مگر اینکه گناهان بین این نماز تا نماز بعدی او بخشیده میشود».
وفی روایة لمسلم قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ لِلصَّلَاةِ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ مَشَى إِلَى الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ، فَصَلَّاهَا مَعَ النَّاسِ أَوْ مَعَ الْجَمَاعَةِ أَوْ فِی الْمَسْجِدِ، غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ».
و در روایت مسلم آمده است: «از رسول الله ج شنیدم که فرمود: کسی که برای نماز وضو گرفته و آن را کامل نماید، سپس برای نماز فرض برود و همراه مردم یا جماعت یا در مسجد نماز بخواند، گناهانش بخشیده میشود».
وفی روایة أیضاً قَالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ تَحْضُرُهُ صَلَاةٌ مَکْتُوبَةٌ فَیُحْسِنُ وُضُوءَهَا وَخُشُوعَهَا وَرُکُوعَهَا، إِلَّا کَانَتْ کَفَّارَةً لِمَا قَبْلَهَا مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ تُؤْتَ کَبِیرَةٌ([23]) وَذَلِکَ الدَّهْرَ کُلَّهُ».
و در روایتی از عثمان س آمده است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «مسلمانی نیست که هنگام نماز فریضهاش برسد و به صورت کامل وضو نموده و خشوع و رکوعش را به وجهی نیکو بجای آورد مگر اینکه کفارهای برای گناهان گذشتهاش میشود، تا زمانی که گناهان کبیره انجام ندهد و این امر در تمام وقت جاری است».
515-365- (16) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی أَیُّوب س أَنَّ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِنَّ کُلَّ صَلَاةٍ تَحُطُّ مَا بَیْنَ یَدَیْهَا مِنْ خَطِیئَةٍ».
رواه أحمد بإسناد حسن.
از ابو ایوب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر نماز، گناهان ماقبلش را پاک میکند».
516-366- (17) (حسن لغیره) وَعَنِ الحَارِث مَوْلَى عُثْمَانَ، قَالَ: جَلَسَ عُثْمَانُ س یَوْمًا، وَجَلَسْنَا مَعَهُ، فَجَاءَهُ الْمُؤَذِّنُ، فَدَعَا بِمَاءٍ فِی إِنَاءٍ، أَظُنُّهُ یَکُونُ فِیهِ مُدٌّ، فَتَوَضَّأَ، ثُمَّ قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَتَوَضَّأُ وُضُوئِی هَذَا، ثُمَّ قَالَ: «وَمَنْ تَوَضَّأَ وُضُوئِی هَذَا ثُمَّ قَامَ یُصَلَّی صَلاةَ الظُّهْرِ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ الصُّبْحِ، ثُمَّ صَلَّى الْعَصْرَ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ الظُّهْرِ، ثُمَّ صَلَّى الْمَغْرِبَ، غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهَا وَبَیْنَ الْعَصْرِ، ثُمَّ صَلَّى الْعِشَاءَ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ الْمَغْرِبِ، ثُمَّ لَعَلَّهُ أَنْ یَبِیتَ یَتَمَرَّغُ لَیْلَتَهُ، ثُمَّ إِنْ قَامَ فَتَوَضَّأَ فَصَلَّى الصُّبْحَ، غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهَا وَبَیْنَ صَلاةِ الْعِشَاءِ، وَهُنَّ «الْحَسَنَاتُ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»؛ قَالُوا: هَذِهِ الْحَسَنَاتُ، فَمَا الْبَاقِیَاتُ یَا عُثْمَانُ؟ قَالَ: هِی: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».
رواه أحمد بإسناد حسن([24]) وأبو یعلى والبزار.
از حارث مولی عثمان س روایت است که روزی عثمان س نشست و ما همراه او نشستیم، پس مؤذن آمد، پس ظرفی که در آن آب بود خواست، گمان میکنم که به مقدار یک مد در آن بود، پس وضو گرفت، سپس گفت: رسول الله ج را دیدم که به مانند من وضو گرفت، سپس فرمود: «هرکس به مانند وضوی من، وضو بگیرد، سپس برخیزد و نماز ظهر را بخواند، گناهان بین نماز ظهر و صبح بخشیده میشود. سپس نماز عصر را بخواند، گناهان بین آن و نماز ظهر بخشیده میشود، سپس نماز مغرب را بخواند، گناهان بین آن و نماز عصر بخشیده میشود، سپس نماز عشا را بخواند؛ گناهان بین آن و نماز مغرب بخشیده میشود، سپس شاید او بخوابد و در شب بغلتد، سپس اگر بلند شده و وضو گرفته و نماز صبح را بخواند، گناهان بین آن و نماز عشا بخشیده میشود؛ و آنها «نیکیهایی هستند که بدیها را از بین میبرند». گفتند: این نیکی هاست، ای عثمان س! پس باقیات الصالحات کدام است؟ گفت: آن: لا إله إلا الله و سبحان الله و الحمد لله و الله أکبر و لا حول ولا قوه إلا بالله میباشد.
517-367- (18) (صحیح) وَعَنْ جُنْدَبِ بْنَ عَبْدِ اللهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللهِ، فَلَا یَطْلُبَنَّکُمُ اللهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَیْءٍ، فَإِنَّهُ مَنْ یَطْلُبْهُ مِنْ ذِمَّتِهِ یُدْرِکْهُ، ثُمَّ یَکُبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ».
رواه مسلم - واللفظ له- وأبو داود([25]) والترمذی وغیرهم. ویأتی فی" [23-] باب صلاة الصبح والعصر» إن شاء الله تعالى.
از جندب بن عبدالله س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آنکه نماز صبح را ادا کند در امان خدا است؛ خداوند چیزی از عهد و پیمانش را از شما نمیطلبد، اگر خداوند متعال کسی را برای مواخذه جهت کوتاهی در حق الله و پرداختن به عهد و پیمانش حاضر نماید، او را دریافته و به صورت کشیده و در آتش جهنم میاندازد».
518-368- (19) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَتَعَاقَبُونَ فِیکُمْ: مَلاَئِکَةٌ بِاللَّیْلِ، وَمَلاَئِکَةٌ بِالنَّهَارِ، وَیَجْتَمِعُونَ فِی صَلاَةِ الصُّبحِ وَصَلاَةِ العَصْرِ، ثُمَّ یَعْرُجُ الَّذِینَ بَاتُوا فِیکُمْ، فَیَسْأَلُهُمْ رَبُّهُمْ -وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ-: کَیْفَ تَرَکْتُمْ عِبَادِی؟ فَیَقُولُونَ: تَرَکْنَاهُمْ وَهُمْ یُصَلُّونَ، وَأَتَیْنَاهُمْ وَهُمْ یُصَلُّونَ».
رواه مالک والبخاری ومسلم والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگانی در شب و روز به نوبت و پشت سر هم به میان شما میآیند و در نماز صبح و عصر جمع میشوند. سپس فرشتگانی که شب را در میان شما گذراندهاند، بالا میروند و درحالیکه خداوند به آنها آگاهتر است، از آنها میپرسد: بندگانم را چگونه ترک کردید؟ میگویند: آنها را در حالی ترک کردیم که نماز میگزاردند و نزدشان رفتیم درحالیکه نماز میگزاردند».
519-211- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَس بنِ مالکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَوَّلَ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ مِنْ دِینِهِمُ الصَّلَاةُ، وَآخَرَ مَا یَبْقَى الصَّلَاةُ، وَأَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الصَّلَاةُ، وَیَقُولُ اللَّهُ: انْظُرُوا فِی صَلَاةِ عَبْدِی، فَإِنْ کَانَتْ تَامَّةً، کُتِبَتْ تَامَّةً، وَإِنْ کَانَتْ نَاقِصَةً، یَقُولُ: انْظُرُوا، هَلْ لِعَبدی مِنْ تَطَوُّعٍ؟ فَإِنْ وُجِدَ لَهُ تَطَوُّعٌ، تَمَّتِ الْفَرِیضَةُ مِنَ التَّطَوُّعِ. ثُمَّ قَالَ: انْظُرُوا هَلْ زَکَاتُهُ تَامَّةٌ؟ فَإِنْ کَانَتْ تَامَّةً کُتِبَتْ تَامَّةً، وَإِنْ کَانَتْ نَاقِصَةً، قَالَ: انْظُرُوا، هَلْ لَهُ صَدَقَةٌ؟ فَإِنْ کَانَتْ لَهُ صَدَقَةٌ تَمَّتْ لَهُ زَکَاتُهُ».
رواه أبو یعلى.
و از انس بن مالک س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «اولین امری که خداوند در دین بر مردم فرض نمود، نماز است و آخرین چیزی که از دینشان باقی میماند نماز است. و اولین امری که در مورد آن محاسبه صورت میگیرد نماز است. و خداوند متعال میفرماید: به نماز بندهام بنگرید، اگر کامل بود برایش کامل بنویسید و اگر ناقص بود، میفرماید: بنگرید آیا بندهام نماز نافلهای دارد؛ پس اگر نافلهای داشته باشد نماز فرض وی با نماز نفل کامل میشود. سپس میفرماید: بنگرید آیا زکات وی کامل است، پس اگر کامل بود برای وی کامل نوشته میشود. و اگر ناقص باشد میفرماید: بنگرید آیا صدقهای دارد؛ اگر صدقهای در پرونده اعمال وی باشد زکات وی با آن کامل شده و جبران میگردد».
520-369- (20) (حسن) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خَمْسٌ مَنْ جَاءَ بِهِنَّ مَعَ إِیمَانٍ بِاللَّهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ: مَنْ حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ عَلَى وُضُوئِهِنَّ، وَرُکُوعِهِنَّ، وَسُجُودِهِنَّ، وَمَوَاقِیتِهِنَّ، وَصَامَ رَمَضَانَ، وَحَجَّ الْبَیْتَ إِنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا، وَآتَى الزَّکَاةَ طَیِّبَةً بِهَا نَفْسُهُ وَأَدَّى الْأَمَانَةَ». قِیلَ: یَا رَسُول الله! وَمَا أَدَاءُ الأَمَانَةِ؟ قَالَ: "الغُسلُ مِنَ الجِنَابَة، إِنَّ اللهَ لَم یَأمَنِ ابنَ آدَم عَلَى شیءٍ مِن دِینِه غَیرها».
رواه الطبرانی بإسناد جید.
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که علاوه بر ایمان پنج کار را انجام دهد، وارد بهشت میشود: بر نمازهای پنجگانه و وضو و رکوع و سجود و زمان گزاردن نماز محافظت کند و روزهی رمضان را بگیرد و حج خانهی خدا، اگر استطاعت رفتن به آن را دارد، انجام دهد و زکات بدهد تا نفسش را با آن پاک کند و امانت را ادا کند». گفته شد: ای رسول الله ج منظور از ادای امانت چیست؟ فرمود: «غسل کردن از جنابت، خداوند کسی را بر دینش امین قرار نداده مگر بر این».
521-370- (21) (صحیح لغیره) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُول اللَّهِ ج یَقُولُ: «خَمْسُ صَلَوَاتٍ کَتَبَهُنَّ اللَّهُ عَلَى العِبَادِ، فَمَنْ جَاءَ بِهِنَّ، لَمْ یُضَیِّعْ مِنْهُنَّ شَیْئًا اسْتِخْفَافًا بِحَقِّهِنَّ، کَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ أَنْ یُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ، وَمَنْ لَمْ یَأْتِ بِهِنَّ، فَلَیْسَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ، إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ، وَإِنْ شَاءَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ»([26]).
رواه مالک وأبو داود والنسائی وابن حبان فی "صحیحه".
از عباده بن صامت س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «پنج نماز است که خداوند بر بندگان خود واجب کرده است، هرکس آنها را به جای آورد و با سبک شمردن، چیزی از آنها را ضایع نکند، خداوند عهد کرده است که او را وارد بهشت کند؛ و هرکس از ادای آنها سر باز زند، خداوند هیچ تعهدی نسبت به او ندارد، اگر خواست او را عذاب میدهد و اگر خواست او را میبخشد».
وَفِی روایة لأبی داود سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «خَمْسُ صَلَوَاتٍ افْتَرَضَهُنَّ اللَّهُ، مَنْ أَحْسَنَ وُضُوءَهُنَّ بِوَقْتِهِنَّ وَأَتَمَّ رُکُوعَهُنَّ وَسُجُودَهُنَّ وَخُشُوعَهُنَّ، کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَهْدٌ أَنْ یَغْفِرَ لَهُ، وَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ، فَلَیْسَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَهْدٌ، إِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ، وَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ».
و در روایت ابوداود آمده است که شنیدم رسول الله ج فرمودند: «پنج نماز است که خداوند بر بندگان خود واجب کرده است، کسی که به نحو احسن وضو بگیرد و (این نمازها را) در وقتش بخواند و رکوع و سجود و خشوعش را به صورت کامل انجام دهد، خداوند عهد کرده است که او را ببخشد. و کسی که این امور را انجام ندهد، خداوند هیچ تعهدی نسبت به او ندارد، اگر خواست او را عذاب میدهد و اگر خواست او را میبخشد».
522-371- (22) (صحیح) وَعَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ س قَالَ: کَانَ رَجُلَانِ أَخَوَانِ، فَهَلَکَ أَحَدُهُمَا قَبْلَ صَاحِبِهِ بِأَرْبَعِینَ لَیْلَةً، فَذُکِرَتْ فَضِیلَةُ الْأَوَّلِ مِنهُمَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ: «أَلَمْ یَکُنِ الْآخَرُ مُسْلِمًا؟» قَالُوا: بَلَى، وَکَانَ لَا بَأْسَ بِهِ. فَقَالَ رَسُولُ الله ج: «وَمَا یُدْرِیکُمْ مَا بَلَغَتْ بِهِ صَلَاتُهُ؟» إِنَّمَا مَثَلُ الصَّلَاةِ کَمَثَلِ نَهْرٍ عَذْبٍ غَمْرٍ بِبَابِ أَحَدِکُمْ، یَقْتَحِمُ فِیهِ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا تَرَوْنَ فِی ذَلِکَ یُبْقِی مِنْ دَرَنِهِ؟ فَإِنَّکُمْ لَا تَدْرُونَ مَا بَلَغَتْ بِهِ صَلَاتُهُ؟».
از سعد بن ابی وقاص س روایت است که دو برادر بودند، یکی از آنها چهل شب زودتر از دیگری وفات کرد. از فضیلت نفر اول نزد رسول الله ج سخن به میان آمد. رسول الله ج فرمود: «آیا دیگری مسلمان نبود». گفتند: بله و انسان بدی نبود! رسول الله ج فرمود: «آیا نمیدانید که نمازش او را به چه جایگاهی رسانده است؟ مثال نماز همانند رود گوارای پر آبی است که بر در خانهی یکی از شما جاری است و هر روز پنج بار در آن شنا میکند. پس بر بدن این فرد از چرک چیزی باقی میماند؟ شما نمیدانید که نمازش او را به چه جایگاهی رسانده است».
رواه مالک -واللفظ له- وأحمد بإسناد حسن، والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه"، إلا أنه قال: عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ: سَمِعْتُ سَعْدًا وَنَاسًا مَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ج یَقُولُونَ: کَانَ رَجُلَانِ أَخَوَانِ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَکَانَ أَحَدُهُمَا أَفْضَلَ مِنَ الْآخَرِ، فَتُوُفِّیَ الَّذِی هُوَ أَفْضَلُهُمَا، ثُمَّ عَمَّرَ الْآخَرُ بَعْدَهُ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً، ثُمَّ تُوُفِّیَ، فَذُکِرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ ج فَقَالَ: «أَلَمْ یَکُنْ یُصَلِّی؟» قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَکَانَ لَا بَأْسَ بِهِ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَمَاذَا یُدْرِیکُمْ مَا بَلَغَتْ بِهِ صَلَاتُهُ؟». الحدیث([27]).
و ابن خزیمه آنرا در صحیحش با این متن روایت کرده است: از عامر بن سعد بن ابی وقاص س روایت است که از سعد و جمعی از صحابه شنیدم که میگفتند: دو برادر در عهد رسول الله ج بودند، یکی از آن دو بر دیگری برتری داشت؛ آن برادری که برتری داشت فوت کرد و نفر دوم چهل شب بعد از او در قید حیات بود و سپس وفات کرد. این جریان برای رسول الله ج نقل شد. فرمود: «مگر نماز نمیخواند». گفتند: بله، ای رسول الله ج! و انسان بدی نبود. رسول الله ج فرمود: «و نمیدانید که نمازش او را به کجا رسانده است».
523-372- (23) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: کَانَ رَجُلَانِ مِنْ (بَلِیٍّ)([28]) [حَیٌّ]([29]) مِنْ (قُضَاعَةَ) أَسْلَمَا مَعَ رَسُول اللَّهِ ج، فَسْتُشْهِدَ أَحَدُهُمَا، وَأُخِّرَ الْآخَرُ سَنَةً، فَقَالَ طَلْحَةُ بْنُ عُبَیْدِاللَّهِ: [فَأُرِیتُ الْجَنَّةَ]([30])، فَرَأَیْتُ الْمُؤَخَّرَ مِنْهُمَا أُدْخِلَ قَبْلَ الشَّهِیدِ، فَتَعَجَّبْتُ لِذَلِکَ، فَأَصْبَحْتُ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ ج، أَوْ ذُکِرَ لِرَسُولِ اللَّهِ ج ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَیْسَ قَدْ صَامَ بَعْدَهُ رَمَضَانَ، وَصَلَّى سِتَّةَ آلَافِ رَکْعَةٍ، وَکَذَا وَکَذَا رَکْعَةً، [صَلَاةَ]([31]) سَنَةٍ؟!».
رواه أحمد بإسناد حسن.
از ابوهریره س روایت است که دو مرد از بَلِی، که محلهای از قضاعه بود، نزد رسول الله ج مسلمان شدند. یکی از آن دو شهید شد و دیگری سال بعد وفات کرد.
طلحه بن عبید الله میگوید: در خواب، بهشت به من نشان داده شد و دیدم فردی که دیرتر وفات کرد، جلوتر از برادر شهیدش وارد بهشت شد، از این اتفاق تعجب کردم. به همین خاطر صبح، آن را برای رسول الله ج تعریف نمودم یا به رسول الله ج گفته شد، فرمود: «مگر اینطور نیست که بعد از او رمضان را روزه گرفته و شصتهزار رکعت نماز و همچنین این مقدار و این مقدار نماز و نماز یکسال (بیش از او) خوانده است».
0-373- (24) (صحیح لغیره) ورواه ابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" والبیهقی؛ کلهم عن طلحة بنحوه أطول منه وزاد ابن ماجه وابن حبان فی آخره: «فَمَا بَیْنَهُمَا أَبْعَدُ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ».
در روایت ابن ماجه و ابن حبان علاوه بر حدیث گذاشته چنین وارد شده است: «فاصلهی بین آنها به اندازهی فاصلهی بین آسمان و زمین بود».
524-374- (25) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «ثَلَاثٌ أَحْلِفُ عَلَیْهِنَّ، لَا یَجْعَلُ اللَّهُ مَنْ لَهُ سَهْمٌ فِی الْإِسْلَامِ کَمَنْ لَا سَهْمَ لَهُ، وَأَسْهُمُ الْإِسْلَامِ ثَلَاثَةٌ: الصَّلَاةُ، وَالصَّوْمُ، وَالزَّکَاةُ، وَلَا یَتَوَلَّى اللَّهُ عَبْدًا فِی الدُّنْیَا، فَیُوَلِّیهِ غَیْرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَلَا یُحِبُّ رَجُلٌ قَوْمًا إِلَّا جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَهُمْ، وَالرَّابِعَةُ لَوْ حَلَفْتُ عَلَیْهَا رَجَوْتُ أَنْ لَا آثَمَ: لَا یَسْتُرُ اللَّهُ عَبْدًا فِی الدُّنْیَا إِلَّا سَتَرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه أحمد بإسناد جید.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه خصلت است که بر آنها قسم یاد میکنم: خداوند کسی را که در اسلام سهمی دارد، همانند کسی که سهمی ندارد برابر قرار نداده است و سهم و بهرههای اسلام سه چیز است: نماز و روزه و زکات؛ و خداوند وقتی سرپرستی بندهای را به عهده گرفت در آخرت ولی و سرپرستی او را به کس دیگری نمیسپارد و فردی نیست که گروهی را دوست بدارد، مگر اینکه خداوند او را همراه آنها قرار خواهد داد. و چهارمین خصلت این است که اگر بر آن قسم بخورم امیدوارم که گناهی بر آن نباشد: اگر خداوند بندهای را در دنیا بپوشاند او را در آخرت خواهد پوشانید».
0-375- (26) (صحیح) ورواه الطبرانی فی "الکبیر" من حدیث ابن مسعود.
525-212- (4) (ضعیف) وعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «مِفْتَاحُ الْجَنَّةِ الصَّلَاةُ».
رواه الدارمی([32]) وفی إسناده أبو یحیى القتات.
و از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کلید بهشت نماز است».
526-376- (27) (صحیح لغیره) وَعَن عَبد الله بنِ قُرْطٍ([33]) س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الصَّلَاةُ، فَإِنْ صَلَحَتْ، صَلَحَ سَائِرُ عَمَلِهِ، وَإِنْ فَسَدَتْ، فَسَدَ سَائِرُ عَمَلِهِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" ولا بأس بإسناده إن شاء الله.
از عبد الله بن قُرْط س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اولین چیزی که انسان روز قیامت در مورد آن مورد محاسبه قرار میگیرد، نماز است. اگر نمازش صحیح باشد، اعمال دیگرش درست میشود و اگر نمازش فاسد باشد، اعمال دیگرش فاسد میگردد».
527-377- (28) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الصَّلَاةُ، یُنْظَرُ فِی صَلَاتِهِ، فَإِنْ صَلَحَتْ فَقَدْ أَفْلَحَ، وَإِنْ فَسَدَتْ فَقَدْ خَابَ وَخَسِرَ».
رواه فی "الأوسط" أیضاً([34]).
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اولین چیزی که انسان در روز قیامت در مورد آن محاسبه میشود، نماز است. به نماز او مینگرند، اگر نمازش صحیح باشد، رستگار شده و نجات مییابد و اگر فاسد باشد، زیانکار و خسارتمند میشود».
528-213- (5) (ضعیف) وعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ، وَلَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا طُهُورَ لَهُ، وَلَا دِینَ لِمَنْ لَا صَلَاةَ لَهُ، إِنَّمَا مَوْضِعُ الصَّلَاةِ مِنَ الدِّینِ کَمَوْضِعِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر" وقال تفرد به الحسین بن الحکم الحِبَری([35]).
و از ابن عمر ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسی که امانتدار نباشد ایمان ندارد و کسی که طهارت نداشته باشد، نمازی برای او نیست و کسی که نماز نخواند، دین ندارد؛ جایگاه نماز در دین چون سر برای بدن است».
529-214- (6) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، أَنَّهُ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ مِنْ أُمَّتِهِ: «اکْفُلُوا لِی بِسِتِّ خِصَالٍ، أَکْفُلُ لَکُمُ بِالْجَنَّةِ». قَالَوا: وَمَا هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الصَّلَاةُ، وَالزَّکَاةُ، وَالْأَمَانَةُ، وَالْفَرْجُ، وَالْبَطْنُ، وَاللِّسَانُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" وقال: "لا یُروى عن النبی ج إلا بهذا الإسناد". قال الحافظ: "ولا بأس بإسناده"([36]).
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج به امتیان اطرافش فرمودند: «شش چیز را برای من ضمانت کنید بهشت را برای شما تضمین میکنم». گفتند: ای رسول خدا، آن شش مورد چیست؟ فرمود: «نماز، زکات، امانت، فرج، شکم و زبان».
530-378- (29) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب أَنَّ رَجُلًا أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ج، فَسَأَلَهُ عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الصَّلَاةُ»، قَالَ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: «ثُمَّ الصَّلَاةُ»، قَالَ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: «ثُمَّ الصَّلَاةُ»، (ثَلَاثَ مَرَّاتٍ)، قَالَ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: «الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» فذکر الحدیث.
رواه أحمد([37]) وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له.
از عبد الله عمرو ب روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و از برترین اعمال سؤال کرد؛ رسول الله ج فرمود: «نماز»؛ گفت: سپس چه؟ فرمود: «سپس نماز». گفت: سپس چه؟ فرمود: «سپس نماز» (سه بار تکرار کرد). گفت: سپس چه؟ فرمود: «جهاد در راه خدا».
531-379- (30) (صحیح لغیره) وعَنْ ثَوْبَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اسْتَقِیمُوا وَلَنْ تُحْصُوا، وَاعْلَمُوا أَنَّ خَیْرَ أَعمَالِکُم الصَّلَاةُ، وَلَن یُحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ إِلَّا مُؤْمِنٌ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرطهما، ولا علة له سوى وهم أبی بلال". ورواه ابن حبان فی "صحیحه" من غیر طریق أبی بلال بنحوه وتقدم هو وغیره فی "المحافظة على الوضوء" [4/8/ الحدیث الأول].
از ثوبان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بر حق استقامت کنید و اگر چه نمیتوانید به تمام آن عمل کنید و بدانید که بهترین اعمال شما، نماز است. و جز مؤمن کسی بر وضو محافظت نمیکند».
0-380- (31) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی فی "الأوسط"([38]) من حدیث سلمة بن الأکوع وقال فیه: «وَاعْلَمُوا أَنَّ أَفضَلَ أَعمَالِکُم الصَّلَاة».
«و بدانید که بهترین اعمال شما نماز است».
532-381- (32) (حسن لغیره) وعَنْ حَنْظَلَةَ الْکَاتِبِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ: رُکُوعِهِنَّ، وَسُجُودِهِنَّ، وَمَوَاقِیتِهِنَّ، وَعَلِمَ أَنَّهُنَّ حَقٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، دَخَلَ الْجَنَّةَ، أَوْ قَالَ: «وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ، أَوْ قَالَ: حَرُمَ عَلَى النَّارِ».
رواه أحمد بإسناد جیّد ورواته رواة "الصحیح".
از حنظله الکاتب س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسی که بر نمازهای پنجگانه و رکوع و سجود و زمان آن محافظت نماید و بداند که نمازها حق بوده و از جانب خداوند هستند، وارد بهشت میشود؛ یا فرمود: بهشت بر او واجب میشود؛ یا فرمود: آتش جهنم بر او حرام میشود».
533-382- (33) (حسن لغیره) وعَنْ عُثْمَانَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «مَنْ عَلِمَ أَنَّ الصَّلَاةَ حَقٌّ مَکْتُوبٌ وَاجِبٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
رواه أبو یعلى وعبد الله ابن الإمام أحمد فی زیاداته على "المسند"([39])، والحاکم وصححه، ولیس عنده ولا عند عبد الله لفظة "مکتوب". قال الحافظ رضی الله تعالى عنه: "وستأتی أحادیث أخر تنتظم فی سلک هذا البابلإ فی "الزکاة" و"الحج" وغیرهما إن شاء الله تعالى".
از عثمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که بداند نماز، حق، نوشته شده و واجب است، وارد بهشت میشود».
14- (الترغیب فی الصلاة مطلقاً، وفضل الرکوع والسجود والخشوع)
([1]) کذا قال، وفیه نظر، فإنّه یوهم أنَّ الشیخین أخرجاه عن غیر ابن عمر من الصحابة، والواقع أنّهما لم یخرجاه عن غیره، نعم له طرق کثیرة عنه فی "الصحیحین" وغیرهما، وقد خرَّجته فی "الإرواء" (3/ 248-251) من ستة طرق عنه، ومن حدیث جریر وابن عباس. وسیأتی هذا فی (9- الصیام/ 3- الضعیف). وانظر "العجالة" (56).
([2]) منظور رانهای رسول خدا ج میباشد چنانکه در "سنن النسائی" و.. به سند صحیح آمده است.
([3]) عزوه للبخاری من حدیث عمر وهم، وإنّما رواه البخاری من حدیث أبی هریرة نحوه، ورواه مسلم عنه أیضاً. وانظر التعلیق على الحدیث المتقدم فی (4- الطهارة/ 7- الترغیب فی الوضوء. . الحدیث الأول)، ومن جهل المعلقین وتخبطاتهم قولهم: "رواه الشیخان عن أبی هریرة"، والصواب إضافة: "نحوه" والجزم بنسبته إلى مسلم عن عمر. وأعرق منه فی الجهل قولهم: "وأما عزو المصنف الروایة من حدیث ابن عمر فوهم"! فتأمل، فإنما عزاه المؤلف إلیهما من حدیث عمر، ولیس ابن عمر، وقد عرفت أن خطأه إنما هو عزوه إیاه لـ (البخاری)، نعم رواه ابن عمر عنه کما رواه ابن خزیمة بزیادات فیه کما تقدم فی الباب المشار إلیه.
([4]) کذا وجد بإقحام الکاف، وصوابه "فذلک"، وهو لفظ الحدیث، وفی القرآن: {ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ}. نبه علیه الناجی (57).
([5]) ابن العربی میگوید: وجه تمثیل چنین است: چنانکه بدن و لباس انسان با پلیدیهای محسوس آلوده میشود و آب زیاد آنرا تمیز و پاک میکند همچنین نمازهای پنجگانه بنده را از پلیدیهای گناهان پاک و طاهر میگرداند چنانکه همهی گناهان او را از بین برده و مورد بخشش قرار میدهد. والله اعلم
([6]) یعنی: مادامی گناهان کبیره انجام ندهد. امام نووی رحمهاللهتعالی در شرح مسلم میگوید: این روایت به این معناست که گناهان همگی بخشیده میشوند جز گناهان کبیره که بخشیده نمیشوند. و معنای حدیث این نیست که گناهان زمانی بخشیده میشوند که گناه کبیرهای در میان نباشد و اگر گناه کبیرهای باشد گناهان صغیره بخشیده نمیشوند. هرچند این مفهوم محتمل میباشد اما سیاق حدیث آن را نمیپذیرد. قاضی عیاض / میگوید: مساله بخشیده شدن گناهان مادامی که گناه کبیرهای در میان نباشد، مذهب اهل سنت میباشد. و اینکه گناهان کبیره تنها با توبه یا رحمت و فضل خداوند متعال بخشیده میشوند. والله اعلم.
میگویم: محصور نمودن بخشش گناهان به گناهان صغیره با استفهام تقریری در حدیث قبل از آن منافات دارد. اینکه فرمود: «هَلْ یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ؟»: «آیا چیزی از چزکهایش باقی میماند». چنانکه ظاهر بیانگر این مساله میباشد نمیتوان این بخش از حدیث را چنین تفسیر نمود که منظور از آن چرک و آلودگیهای کوچک است که از آنها چیزی باقی نمیماند اما آلودگیهای بزرگ کما فی السابق باقی میمانند! تفسیر حدیث به اینصورت نادرست است چنانکه پنهان نیست. و در این باب احادیث دیگری نیز وجود دارد که نمیتوان آنها را چنین تفسیر نمود که مقصود فقط گناهان صغیره است. مانند این حدیث که رسول خدا ج فرمودند: «مَنْ حجّ فَلَمْ یَرْفُثْ وَلَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ مِن ذُنُوبه کَیومٍ وَلدَتْهُ اُمُّهُ»: «هرکس حج کند و از آمیزش با همسرش و انجام معصیت پرهیز کند درحالی از حج برمیگردد که از گناهان وی به اندازه روزی که از مادر متولد شده باقی مانده است». و این روایت ان شاء الله خواهد آمد.
آنچه به نظر من میرسد - و الله متعال داناتر است- این است که الله متعال بر فضل خود به بندگانش افزوده است چنانکه به نمازگزاران وعده داده که تمام گناهانشان را میبخشد که این گناهان، گناهان کبیره را هم شامل میشود، بعد از اینکه بخشش و مغفرت مخصوص گناهان صغیره بود؛ از جمله دلایل موید این مساله، کلام خداوند متعال است که میفرماید: ﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ﴾ [النساء: 31] «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید دوری کنید، گناهان (صغیره) شما را از شما میزداییم». پس از آنجایی که گناهان صغیره به مجرد دوری از گناهان کبیره مورد بخشش قرار میگیرند، فضل الهی اقتضا میکند که نماز و دیگر عبادات فضیلتی متمایز و علاوه بر فضیلت دوری از گناهان کبیره دربرداشته باشند. و به نظر نمیرسد این فضیلت جز مغفرت گناهان کبیره چیز دیگری باشد. والله اعلم
اما برای نمازگزاران شایسته این است که مغرور و فریفته نشوند چراکه تردیدی نیست تنها کسانی مستحق فضیلت مذکور میباشند که نماز را به طور کامل و چنانکه بدان امر شدهاند بر پا دارند. و این مساله در حدیث ابوایوب که پیشتر گذشت (4- الطهارة/ آخر الباب 7) صراحت دارد: «مَنْ تَوَضَّأَ کَمَا أُمِرَ، وَصَلَّى کَمَا أُمِرَ؛ غُفِرَ لَهُ مَا قَدَّمَ مِنْ عَمِلٍ»: «هرکس چنانکه امر شده وضو بگیرد و چنانکه امر شده نماز بخواند، هر عملی که پیشتر انجام داده بخشیده میشود». و براستی آیا جمهور مسلمانان این دو امر مذکور در حدیث را محقق میکنند تا مستحق مغفرت و فضل بزرگ پروردگار متعال شوند؟! چارهای جز این نداریم که از خداوند متعال بخواهیم با رحمت خود با ما رفتار کند نه چنانکه به سبب اعمالمان مستحق آن هستیم!
([7]) محل کار وی.
([8]) یعنی به سبب گناهان زیاد هلاک میشوید.
([9]) زیادة من المخطوطة و"المختصر"، ولا بد منها، لأنّ القرشی المذکور لیس من رجال "الصحیح"، بل ولا من رجال بقیة "الستة". ثم هو مجهول العین لیس له ذکر فی شیء من کتب الرجال إلا "تاریخ بغداد"، ولم یذکر فیه جرحاً ولا تعدیلاً. نعم الحدیث حسن بما قبله وما بعده.
([10]) زیادة من "الکبیر"، وکأنّ المصنِّف تعمّد حذفها اختصاراً، فإنَّها لیست فی المخطوطة أیضاً، وتبعه الهیثمی، وأعلَّه بأنَّ فیه أبان بن أبی عیَّاش، وهو وهم منه، کما وهم المؤلف فی الإشارة إلى تضعیف الحدیث، فإنَّ إسناده حسن، کما بینتُ ذلک فی "الصحیحة" (2520).
([11]) انظر الحاشیة السابقة.
([12]) هو بمعنى حدیث سلمان الآخر الآتی فی "8 - الجمعة/ 1 - الترغیب فی صلاة الجمعة" بلفظ: "ما اجتُنِبتِ المقتلةُ". ویفسّرها الحدیث المتقدم فی الباب برقم (5) بلفظ: "ما لمْ تُغشَ الکبائر". و (المقتَلة). أو (المقتل) جمعها مَقاتل. قال فی "اللسان": "ومقاتل الإنسان: المواضع التی إذا أصیبت منه قتلته".
([13]) قلت: رواه الطبرانی فی "الکبیر" (6/ 265-266) من طریق الدبری: أنا عبد الرزاق: أنا الثوری عن أبیه عن المغیرة بن شبل عن طارق. وهو فی "مصنَّف عبد الرزاق" (برقم 148 و4736)، ورجاله ثقات، فهو صحیح لولا أنّ الدبری قد ضُعِّف، إلاَّ أنّه قد توبع فرواه ابن أبی شیبة (2/ 388): ثنا وکیع: ثنا الأعمش عن سلیمان بن میسرة والمغیرة بن شبل عن طارق مختصراً. وابن نصر فی "تعظیم قدر الصلاة" (1/ 157/ 99) من طریق جریر عن الأعمش عن سلیمان بن میسرة وحده به مطوّلاً. وهذا سند صحیح.
([14]) بالثاء المثلثة والعین المهملة، ووقع فی الأصل: (التغلبی): بالمثناة والمعجمة، وهو مجهول الحال کما بینته فی الأصل، فهو المانع من تحسین إسناده، لا سیما وفیه جملة منکرة وهی قوله: "حدث به نفسه"؛ فإن حدیث النفس مغفور بنص الحدیث الصحیح، ولم ترد هذه الجملة فی شیء من الشواهد التی أشار إلیها المؤلف رحمه الله تعالى فکانت منکرة. ولذلک أوردته، وفیما تقدم (4- الطهارة/ 7).
([15]) زیادة من المعجمین.
([16]) یعنی گناهان وی از بین میرود.
([17]) قلت: بل هو معروف، وثقه ابن حبان وغیره، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3402).
([18]) یعنی بخشی از شب.
([19]) قلت: لکن له شاهد من حدیث أبی ذرّ یأتی فی أول الباب التالی.
([20]) لم أره عند ابن ماجه، ولا عزاه إلیه السیوطی فی "الزیادة".
([21]) کذا قال، وفیه عندهم جمیعاً (صهیب مولى العتواریین) قال الذهبی: "لا یکاد یعرف".
([22]) هذا یوهم أنّ هاتین الروایتین عند الشیخین، ولیس کذلک بلا ریب، بل الروایة الأولى لمسلم وحده دون البخاری، والثانیة لهما، فکان یتعیّن أنْ یعکس، فیصدَّر بها وتُعزى إلیهما، ثم یقال: وفی روایة لمسلم قال: حدثنا رسول الله ج. وفی روایة له أیضاً قال: سمعت رسول الله ج. وفی أُخرى له أیضاً قال: سمعت. . . إلى آخره. کذا فی "العجالة" (57).
([23]) بنگر به تعلیق بر حدیث گذشته در اول باب به شمارهی (5).
([24]) فیه نظر لجهالة الحارث کما بینته فی الأصل. نعم هو حسن لغیره، فإنّه یشهد لأوله حدیث ابن مسعود المتقدم بعد الحدیث السابع والتاسع، ولآخره حدیث أبی الدرداء وأبی هریرة الآتیان فی (14/ 7 - الترغیب فی التسبیح والتکبیر. .).
([25]) کذا الأصل، ولیس الحدیث عند أبی داود، کما نبهتُ علیه فی "الصحیحة" (2890)، ولم ینبِّه علیه الحافظ الناجی، وقلَّده الثلاثة!
([26]) میگویم: در فقه این حدیث، ابو عبدالله ابن بطه در "الشرح والإبانة عن أصول السنة والدیانة" (73 - تحقیق رضا نعسان) میگوید: «انسان جز با شرک ورزیدن به الله متعال یا انکار یکی از فرایض از اسلام خارج نمیشود؛ اما اگر از روی سستی و تنبلی فریضهای را ترک کند، در مشیت الهی قرار دارد که اگر بخواهد او را عذاب میکند و چون بخواهد او را میبخشد». و برخی احادیث و آثار که در (40 - الترهیب من ترک الصلاة عمداً) خواهد آمد با این حدیث منافاتی ندارند چرا که محمول بر معاند متکبر هستند که در آنجا به این مساله خواهیم پرداخت.
(مصحح: در باب حکم تارک الصلاة از این جهت که چه حکمی به آن تعلق میگیرد، کافر است یا مسلمان، علمای مختلفی به طور مشخص در این موضوع کتاب نوشتهاند که از مهمترین آنها میتوان به کتاب «حکم تارک الصلاه» علامه البانی اشاره کرد که در این کتاب با استدلال به روایات و احادیثی که در این زمینه وارد شده و شرح و بسط آنها، به این مساله اشاره دارد که تارک الصلاه مسلمان است. اما علمای دیگری هم در گذشته و معاصر به طور مفصل به این مساله پرداختهاند و اثبات کردهاند که تارک الصلاة هیچ جایگاهی در اسلام ندارد. از مهمترین آنها میتوان به کتابهای ذیل اشاره کرد:
1- الصلاة وأحکام تارکها؛ امام ابن قیم جوزی؛ این کتاب با عنوان نماز و حکم تارک آن ترجمه و به چاپ رسیده است.
2- حکم تارک الصلاة؛ ابوبصیر طرطوسی؛ این کتاب با همین عنوان ترجمه شده است. و به نوعی پاسخ به استدلالهای علامه البانی در بیان مسلمان بودن تارک الصلاه میباشد.
3- حکم تارک الصلاة؛ عبدالحکیم حسان؛
4- حکم تارک الصلاة؛ علامه محمبد صالح العثیمین).
([27]) قلت: وهذا اللفظ هو عند أحمد (1534 - طبعة شاکر) أیضاً.
([28]) على وزن (رَضیّ)، والنسبة (بَلوَیّ) کما فی "القاموس" وغیره، ووقع فی طبعة عمارة (بُلَی) بضم الموحدة وفتح اللام، وفی مکان آخر منه (4/ 255): (بَلِی)، وکل ذلک خطأ، ووقع فی الأصل: (حیّ) مکان: (بلی)، والتصویب من "المسند". وفی روایة له من حدیث طلحة بن عبیدالله الآتی بعده: "من بلی، وهم حی من قضاعة". وجمع المصنف بینهما فی (24- کتاب التوبة/ 8- الترغیب فی ذکر الموت)، فقال: "من (بَلیّ؛ حی. .) " فی حدیث أبی هریرة هذا.
([29]) سقطت من "المسند" ومن الأصل، ولکن هذا أثبتها فیما یأتی (24- التوبة/ 8)، واستدرکتها من "المجمع" (10/ 204) و"أطراف المسند" (8/ 153/ 10707).
([30]) سقطت من الأصل و"المجمع"، واستدرکتها من "المسند" (2/ 333) و"الأطراف".
([31]) زیادة من "المسند"، وهی ثابتة فی المکان المشار إلیه آنفاً من الکتاب.
([32]) لم أره فی "سننه"، وإنما رواه أحمد وغیره.
([33]) کذا الأصل والمخطوطة وغیرها، وهو وهم؛ فإنّه لا دخْل لعبد الله بن قرط فی هذا الحدیث، وإنَّما هو من حدیث أنس کالذی بعده، کذلک هو فی "الأوسط" (2/ 240/ 1859 و4/ 127/ 3782 - الحرمین) و"زوائد المعجمَین" (1/ 13/ 2) و"المجمع" و"الجامع الصغیر" وغیرهما. والحدیث مخرج فی "الصحیحة" (1358).
([34]) وله شاهد من حدیث أبی هریرة عند النَّسائی وغیره، وحسَّنه الترمذی.
([35]) بکسر الحاء المهملة وفتح الموحدة: نسبة إلى ثیاب یقال لها: الحبرة، وهو مجهول. لکن النصف الأول من الحدیث صحیح، له شواهد، ولذلک أوردته فیما سیأتی من "الصحیح" (23- الأدب/ 30- الترغیب فی إنجاز الوعد ...)، وجملة "الطهور" تقدمت فیه بروایة أخرى (4- الطهارة/ 6).
([36]) کذا قال! وتبعه الهیثمی، وقلدهما الثلاثة، وهو مسلسل بالمجهولین، وبیان هذا فی "الضعیفة" (2899).
([37]) فی "المسند" (2/ 132)، وسنده جید فی المتابعات والشواهد دون قوله: «ثلاث». ومعنى الحدیث ثابت فی "الصحیحین" وغیرهما عن ابن مسعود، وسیأتی فی أول (15- باب)، وهو أتمّ، ونحوه الحدیثان اللذان بعده.
(2) کذا الأصل، والظاهر أنه وهم من المؤلف، لأنه کذلک فی نسخة مخطوطة مقابلة، والصواب "الکبیر"، وهو فیه (7/ 28/ 6270)، ولذلک لمْ یعزُه الهیثمی (2/ 250) إلا إلیه، ولم یذکره فی "مَجْمع البحرین"، وإسناده واهٍ، ووهم الهیثمی فی اسم أحد رواته فلم یجده!
([38]) کذا الأصل، والظاهر أنه وهم من المؤلف، لأنه کذلک فی نسخة مخطوطة مقابلة، والصواب "الکبیر"، وهو فیه (7/ 28/ 6270)، ولذلک لمْ یعزُه الهیثمی (2/ 250) إلا إلیه، ولم یذکره فی "مَجْمع البحرین"، وإسناده واهٍ، ووهم الهیثمی فی اسم أحد رواته فلم یجده!
([39]) (فائدة): اعلم أن زیادات عبد الله هذه لیست کتاباً خاصاً ألفه عبد الله، وإنما هی أحادیث ساقها فی "مسند أبیه"، یرویها عن شیوخ له بأسانیدهم عنه ج، وتتمیز أحادیث "الزیادات" عن أحادیث "المسند" بالتأمل فی شیخ عبد الله فی أی حدیث فیه، فإن کان عن أبیه فهو من أحادیث المسند، وفی هذا النوع یقال فیه: "رواه أحمد"، وإن کان عن غیر أبیه، فهو من زیاداته فی "مسند أبیه"، وفیه یقال: "رواه عبد الله فی زیاداته على المسند" کهذا الحدیث، فیجب التنبه لهذا، فکثیراً ما اختلط الأمر على بعض الحفاظ -ومنهم المؤلف أحیاناً- فضلاً عن غیرهم، فیعزى الحدیث لأحمد وهو لابنه!
هذا وأما أبو بکر القطیعی فلیس له زیادات فی "المسند" المطبوع خلافاً لما اشتهر، وقد بینت ذلک فی بحث علمی دقیق أجریته فی الرد على بعض متعصبة المعاصرین، سمیته "الذَّبُّ الأحمد عن مسند الإمام أحمد، والرد على من طعن فی صحة نسبته إلیه، وزعم أن القطیعی زاد فیه أحادیث کثیرة موضوعة حتى صار ضِعْفَیه"! وما جاء فی "مسند الإمام أحمد" (5/ 130- طبعة المؤسسة) من الأحادیث العشرة لیستَ من "المسند"، إنما هی من "فوائد أبی بکر القطیعی" کما هو مبین هناک. وأرجو أن یتاح لی طبعه ونشره قریباً إن شاء الله تعالى. [قلنا: وهو مطبوع عن دار الصدیق سنة 1420 هـ، والحمدلله الذی بنعمته تتم الصالحات]. [ش].