ترغیب به نماز عشاء و صبح به خصوص در جماعت و ترهیب از به تأخیر انداختن آنها
576-415- (1) (صحیح) عَنْ عُثمَان بنِ عَفَّانٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ فِی جَمَاعَةٍ، فَکَأَنَّمَا قَامَ نِصْفَ اللَّیْلِ، وَمَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فِی جَمَاعَةٍ([1]) فَکَأَنَّمَا صَلَّى اللَّیْلَ کُلَّهُ».
از عثمان بن عفان ج روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسی که نماز عشاء را با جماعت بخواند، مانند این است که نیمی از شب را به نماز ایستاده و کسی که نماز صبح را با جماعت بخواند، مانند این است که تمام شب را نماز خوانده است».
رواه مالک ومسلم - واللفظ له- وأبو داود، ولفظه: «مَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ فِی جَمَاعَةٍ کَانَ کَقِیَامِ نِصْفِ لَیْلَةٍ، وَمَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ وَالْفَجْرَ فِی جَمَاعَةٍ کَانَ کَقِیَامِ لَیْلَةٍ»([2]).
و در روایت ابوداود آمده است: «کسی که نماز عشاء را با جماعت بخواند، مانند این است که نیمی از شب را نماز خوانده باشد و کسی که نماز عشاء و صبح را با جماعت بخواند مانند این است که تمام شب را نماز خوانده است».
ورواه الترمذی کروایة أبی داود، وقال: "حدیث حسن صحیح" وقال ابن خزیمة فی "صحیحه": "باب فضل صلاة العشاء والفجر فی جماعة، وبیان أن صلاة الفجر فی الجماعة أفضل من صلاة العشاء فی الجماعة، وأن فضلها فی الجماعة ضعفا فضلِ العشاء فی الجماعة"([3])، ثم ذکره بنحو لفظ مسلم، ولفظ أبی داود والترمذی یدافع ما ذهب إلیه. والله أعلم.
و ابن خزیمه در صحیحش میگوید: «باب فضل نماز عشاء و صبح در جماعت و بیان اینکه نماز صبح در جماعت برتر از نماز عشاء در جماعت است و فضل آن در جماعت دو برابر فضل نماز عشاء در جماعت میباشد». سپس به همانند لفظ مسلم ذکر نموده و لفظ ابوداود و ترمذی دیدگاه او در این مورد را رد میکنند. والله اعلم.
577-416- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنَّ أَثْقَلَ صَلَاةٍ عَلَى الْمُنَافِقِینَ صَلَاةُ الْعِشَاءِ وَصَلَاةُ الْفَجْرِ، وَلَوْ یَعْلَمُونَ مَا فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا، وَلَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِالصَّلَاةِ، فَتُقَامَ، ثُمَّ آمُرَ رَجُلًا فَیُصَلِّیَ بِالنَّاسِ، ثُمَّ أَنْطَلِقَ مَعِی بِرِجَالٍ مَعَهُمْ حُزَمٌ مِنْ حَطَبٍ إِلَى قَوْمٍ لَا یَشْهَدُونَ الصَّلَاةَ، فَأُحَرِّقَ عَلَیْهِمْ بُیُوتَهُمْ بِالنَّارِ».
رواه البخاری ومسلم.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سنگینترین نماز بر منافقین نماز عشاء و صبح میباشد؛ و اگر میدانستند در این دو نماز چه چیزی وجود دارد، اگر به خزیدن هم میبود در آن حاضر میشدند. تصمیم گرفتم که به اقامهی نماز دستور دهم و به مردی دستور دهم که برای مردم نماز بخواند سپس همراه مردانی که بستههای چوب در دست دارند به طرف قوم و گروهی بروم که در نماز شرکت نکردهاند و خانههایشان را به روی سرشان آتش بزنم».
وفی روایة لمسلم: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج فَقَدَ نَاسًا فِی بَعْضِ الصَّلَوَاتِ، فَقَالَ: «لَقَدْ هَمَمْتُ أَنَّ آمُرَ رَجُلًا یُصَلِّی بِالنَّاسِ، ثُمَّ أُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ یَتَخَلَّفُونَ عَنْهَا، فَآمُرَ بِهِمْ فَیُحَرِّقُوا عَلَیْهِمْ، بِحُزَمِ الْحَطَبِ بُیُوتَهُمْ، وَلَوْ عَلِمَ أَحَدُهُمْ أَنَّهُ یَجِدُ عَظْمًا سَمِینًا لَشَهِدَهَا» یَعْنِی صَلَاةَ الْعِشَاءِ.
و در روایت مسلم آمده است: «رسول الله ج افرادی را در بعضی از نمازها نیافت، فرمود: تصمیم داشتم که به مردی دستور دهم برای مردم نماز بخواند، سپس به طرف مردانی که از شرکت در نماز تخلف کردهاند بروم و در مورد آنها دستور بدهم تا خانههایشان را با بستههای چوب بر آنها بسوزانند؛ اگر یکی از آنها میدانست استخوان پر گوشتی میدهند حتما حاضر میشد». یعنی در نماز عشاء.
0-225- (1) (ضعیف) وفی بعض روایات الإمام أحمد لهذا الحدیث: «لَوْلَا مَا فِی الْبُیُوتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالذُّرِّیَّةِ، أَقَمْتُ صَلَاةَ الْعِشَاءِ، وَأَمَرْتُ فِتْیَانِی یُحْرِّقُونَ مَا فِی الْبُیُوتِ بِالنَّارِ».
و در برخی از روایات امام احمد در این حدیث آمده است: «اگر در خانهها زنان و کودکان نمیبودند، نماز عشا را اقامه کرده و به جوانان دستور میدادم آنچه را که در خانههاست بسوزانند».
578-417- (3) (صحیح موقوف) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: «کُنَّا إِذَا فَقَدْنَا الرَّجُلَ فِی الْفَجْرِ وَالْعِشَاءِ أَسَأْنَا بِهِ الظَّنَّ».
رواه البزار والطبرانی وابن خزیمة فی "صحیحه"([4]).
از ابن عمر ب روایت است که هرگاه مردی در نماز صبح و عشاء حاضر نمیشد، نسبت به او بد گمان میشدیم.
579-418- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ رَجُلٍ مِنَ النَّخَعِ قَالَ: شَهِدْتُ أَبَا الدَّرْدَاءِ س حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ، قَالَ: أُحَدِّثُکُمْ حَدِیثًا سَمِعَتْهُ عَنْ رَسُولِ اللهِ ج، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «اعْبُدِ اللهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ، فَإِنْ لَم تَکُن تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ، وَاعْدُدْ نَفْسَکَ فِی الْمَوْتَى، وَإِیَّاکَ وَدَعْوَةَ الْمَظْلُومِ، فَإِنَّهَا تُسْتَجَاب. وَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ یَشْهَدَ الصَّلَاتَیْنِ: الْعِشَاءَ وَالصُّبْحَ وَلَوْ حَبْوًا فَلْیَفْعَلْ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" وسمى الرجل المبهم جابراً، ولا یحضرنی حاله([5]).
مردی از نخَع میگوید از ابو درداء س هنگام وفاتش شنیدم که گفت: حدیثی به شما میگویم که آن را از رسول الله ج شنیدهام؛ از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «الله را چنان عبادت کن که گویا او را میبینی. پس اگر نمیتوانی او را ببینی، او تو را میبیند. و خودت را در ردیف مردهها بشمار و از دعای مظلوم بر حذر باش، زیرا اجابت میشود. و اگر یکی از شما میتواند در نماز صبح و عشاء شرکت کند، اگر چه با خزیدن بر روی زمین باشد باید این کار را بکند».
580-226- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ فِی جَمَاعَةٍ، فَقَدْ أَخَذَ بِحَظِّهِ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
و از ابوامامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس نماز عشاء را با جماعت بخواند بهرهاش از شب قدر را دریافته است».
581-227- (3) (ضعیف) وَعَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س عَنِ النَّبِیِّ ج أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: «مَنْ صَلَّى فِی مَسْجِدٍ جَمَاعَةً أَرْبَعِینَ لَیْلَةً، لَا تَفُوتُهُ الرَّکْعَةُ الْأُولَى مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا عِتْقًا مِنَ النَّارِ».
رواه ابن ماجه من روایة إسماعیل عن عمارة بن غزیة عن أنس بن مالک عن عمر. وأشار إلیه الترمذی ولم یذکر لفظه وقال: "هو حدیث مرسل". یعنی أن عمارة بن غزیة - وهو المازنی المدنی- لم یدرک أنساً.
[مضى 16- باب/ الحدیث الأول].
و از عمر بن خطاب س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس چهل شب چنان نماز عشاء را با جماعت بخواند که رکعت اول نمازش فوت نشود، خداوند متعال برای او آزادی از آتش را مینویسد».
582-228- (4) (منکر) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ تَوَضَّأَ، ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ، ثُمَّ جَلَسَ حَتَّى یُصَلِّیَ الْفَجْرَ، کُتِبَتْ صَلَاتُهُ یَوْمَئِذٍ فِی صَلَاةِ الْأَبْرَارِ، وَکُتِبَ فِی وَفْدِ الرَّحْمَنِ».
رواه الطبرانی عن القاسم أبی عبد الرحمن([6]) عن أبی أمامة.
و از ابوامامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس وضو گیرد سپس به مسجد رفته و دو رکعت قبل از فجر بخواند، سپس بنشیند تا نماز صبح را بخواند، در آن روز نماز وی جزو نماز ابرار و در میان گروه الرحمن نوشته میشود».
583-419- (5) (حسن لغیره) وَعَنْ أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ س قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ ج الصُّبْحَ فَقَالَ: «أَشَاهِدٌ فُلَانٌ؟». قَالُوا: لَا. قَالَ: «أَشَاهِدٌ فُلَانٌ؟» قَالُوا: لَا، قَالَ: «إِنَّ هَاتَیْنِ الصَّلَاتَیْنِ أَثْقَلُ الصَّلَوَاتِ عَلَى الْمُنَافِقِینَ وَلَوْ تَعْلَمُونَ مَا فِیهِمَا لَأَتَیتُمُوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا عَلَی الرَّکَب...» الحدیث.
رواه أحمد، وابن خزیمة وابن حِبّان فی "صحیحیهما" والحاکم. وتقدم بتمامه فی "کثرة الجماعة" [مضى 17- باب].
از ابی بن کعب س روایت است که روزی رسول الله ج پس از خواندن نماز صبح برای ما فرمود: «آیا فلانی حضور دارد؟» گفتند: نه؛ فرمود: «آیا فلانی حضور دارد؟» گفتند: نه؛ فرمود: «این دو نماز سنگینترین نمازها بر منافقین است. اگر میدانستید در این دو نماز چه چیزی وجود دارد اگر به خزیدن هم میبود در آن حاضر میشدید».
584-420- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدَبٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ صَلَّى الصُّبْحَ([7]) فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللَّهِ».
رواه ابن ماجه بإسناد صحیح.
از سمره بن جندب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس نماز صبح را بخواند، در عهد و پیمان خداوند است».
0-421- (7) (صحیح لغیره) ورواه أیضا من حدیث أبی بکر الصدیق س وزاد فیه: «فَلَا تَخْفِرُوا اللَّهَ فِی عَهْدِهِ، فَمَنْ قَتَلَهُ طَلَبَهُ اللَّهُ حَتَّى یَکُبَّهُ فِی النَّارِ، عَلَى وَجْهِهِ».
رواه مسلم من حدیث جندب. وتقدم فی "[13- باب] الصلوات الخمس".
همچنین ابن ماجه این حدیث را از ابوبکر صدیق با این افزوده روایت کرده است: «عهد و پیمان خدا را نشکنید؛ کسی که آن را بشکند، خداوند متعال او را دنبال کرده تا او را بر صورتش در آتش جهنم بیافکند».
(یُقال) (أَخفرتُ الرجل) بالخاء المعجمة؛ إذا نقضت عهده.
585-229- (5) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ سَلْمَانَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ غَدَا إِلَى صَلَاةِ الصُّبْحِ، غَدَا بِرَایَةِ الْإِیمَانِ، وَمَنْ غَدَا إِلَى السُّوقِ، غَدَا بِرَایَةِ إِبْلِیسَ».
رواه ابن ماجه.
و از سلمان س روایت است که میگوید: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «هرکس برای نماز صبح خارج شود، گویا پرچم ایمان را برافراشته است. و هرکس به سوی بازار رود، گویا پرچم شیطان را بلند کرده است».
586-422- (8) (صحیح موقوف) وَرُوِیَ عَنْ مِیْثَمٍ([8]) - رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِی ج قَالَ: بَلَغَنِی: أَنَّ الْمَلَکَ یَغْدُو بِرَایَتِهِ مَعَ أَوَّلِ مَنْ یَغْدُو إِلَى الْمَسْجِدِ، فَلَا یَزَالُ بِهَا مَعَهُ حَتَّى یَرْجِعَ فَیَدْخُلَ بِهَا مَنْزِلَهُ، وَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَغْدُو بِرَایَتِهِ إِلَى السُّوقِ مَعَ أَوّل مَن یَغدُو، فَلَا یَزَالُ بِهَا مَعَهُ حَتَّى یَرْجِعَ فَیُدْخِلَهَا مَنْزِلَهُ».
رواه ابن أبی عاصم وأبو نعیم فی "معرفة الصحابة" وغیرها([9]).
مِیثم س که مردی از اصحاب رسول الله ج است روایت میکند که به من خبر رسید: فرشته با پرچمش با اولین کسی که به مسجد میآید همراهی میکند و همچنان با پرچمش او را همراهی میکند تا برگشته و با همان پرچم وارد منزلش گردد. و شیطان با پرچمش با اولین کسی که به بازار میرود حرکت میکند و پیوسته او را همراهی کرده تا برگشته و با همان پرچم او را وارد منزلش میکند».
587-423- (9) (صحیح موقوف) وَعَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ سُلَیْمَانَ بْنِ أَبِی حَثْمَةَ: أَنَّ([10]) عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ س فَقَدَ سُلَیْمَانَ بْنَ أَبِی حَثْمَةَ فِی صَلَاةِ الصُّبْحِ، وَأَنَّ عُمَرَ غَدَا إِلَى السُّوقِ، وَمَسْکَنُ سُلَیْمَانَ بَیْنَ الْمَسْجِدِ وَالسُّوقِ، فَمَرَّ عَلَى الشِّفَاءِ أُمِّ سُلَیْمَانَ، فَقَالَ لَهَا: لَمْ أَرَ سُلَیْمَانَ فِی الصُّبْحِ! فَقَالَتْ: إِنَّهُ بَاتَ یُصَلِّی، فَغَلَبَتْهُ عَیْنَاهُ! قَالَ عُمَرُ: لَأَنْ أَشْهَدَ صَلَاةَ الصُّبْحِ فِی جمَاعَةِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقُومَ لَیْلَةً».
رواه مالک.
از ابوبکر بن سلیمان بن ابی حَثمه روایت است که عمر بن خطاب س سلیمان بن ابی حَثمه را در نماز صبح نیافت؛ عمر س صبح به بازار رفت و منزل سلیمان بین مسجد و بازار بود؛ پس شفاء، مادر سلیمان را ملاقات کرده به او گفت: سلیمان را در نماز صبح ندیدم؛ جواب داد: او در طول شب نماز میخواند در نتیجه خواب بر او غلبه کرد. عمر س گفت: حضور در نماز جماعت صبح نزد من محبوب تر است از اینکه در طول شب نماز بخوانم».
588-424- (10) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ مَشَى فِی ظُلْمَةِ اللَّیْلِ إِلَى الْمَساجِدِ، لَقِیَ اللَّهَ بِنُورٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن، ولابن حبان فی "صحیحه" نحوه.
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که در تاریکی شب به سوی مسجد قدم بر دارد، روز قیامت خداوند متعال را با نوری ملاقات میکند».
589-425- (11) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «بَشِّرِ الْمَشَّائِینَ فِی الظُّلَمِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه ابن ماجه، وابن خزیمة فی "صحیحه" والحاکم - واللفظ له- وقال: "صحیح على شرط الشیخین". وتقدم مع غیره [9- باب].
از سهل بن سعد الساعدی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «به کسانی که در تاریکی شب به سوی مسجد قدم بر میدارند، نور کاملی را در روز قیامت بشارت بده».
20- (الترهیب من ترک حضور الجماعة لغیر عذر)
([1]) یعنی: و نماز عشاء را نیز به جماعت خوانده باشد چنانکه متن ابوداود بیانگر این مساله میباشد.
([2]) فی الأصل زیادة: "وصبح"، ولا أصل لها عند أبی داود، ولا عند غیره، ولا معنى لها.
([3]) صحیح ابن خزیمة (2/ 365).
([4]) قلت: وأخرجه الحاکم أیضاً، وقال: "صحیح على شرط الشیخین"، ووافقه الذهبی، وهو کما قالا.
([5]) لکن له شاهد یقویه، وانظر "الصحیحة" (1774).
([6]) قلت: هو حسن الحدیث إذا لم یخالف، ودونه متکلم فیه، عرفت ذلک بعد أن طبع "الطبرانی"، والمتن منکر مخالف للسنة القولیة والفعلیة فی صلاة سنة الفجر فی البیت. وقد خرجت الحدیث فی "الضعیفة" (6723)، بعد أن کنت حسنته التزاماً لما کنت ذکرته فی مقدمة "الصحیح" من الاعتماد على المنذری بالشرط المذکور هناک رقم (35)، فقلدنی الجهلة وحسنوه، وهدانی الله تعالى، وصدق الله ﴿وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾.
([7]) فی الأصل والمخطوطة زیادة "فی جماعة" فحذفتُها لأنها لیست عند ابن ماجه، ولا عند أحمد (5/ 10) أیضاً والطبرانی (7/ 266-267)، وغفل عنها الغافلون الثلاثة -کعادتهم- فأثبتوها! وزاد الطبرانی: "فلا تخفروا الله تبارک وتعالى فی ذمّته". أخرجاه کابن ماجه من طریق الحسن عن سمرة، وکذلک لیست هی فی حدیث أبی بکر الصدیق ولا فی حدیث جندب اللذین بعده.
([8]) بکسر المیم وفتح المثلثة کما فی "الأنساب" وغیره، وفی طبعة عمارة: (مَیْتَم) بفتح المیم والمثناة من فوق، وهو خطأ.
([9]) قلت: ابن أبی عاصم فی "الوحدان" (5/ 183/ 2715)، وعنه أبو نعیم فی "المعرفة" (2/ 213/ 2)، وهو موقوف صحیح السند، کما قال الحافظ فی "الإصابة"، فلا أدری لماذا أشار المؤلّف إلى تضعیفه.
([10]) فی الأصل وغیره: "عن"، والتصویب من "الموطّأ" (152).