اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از عدم حضور در نماز جماعت، بدون عذر

ترهیب از عدم حضور در نماز جماعت، بدون عذر

590- 230- (1) (ضعیف) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ یَمْنَعْهُ مِنَ اتِّبَاعِهِ، عُذْرٌ - قَالُوا: وَمَا الْعُذْرُ؟ قَالَ: خَوْفٌ أَوْ مَرَضٌ -؛ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ الصَّلَاةُ الَّتِی صَلَّى» ([1]).

رواه أبو داود وابن حبان فی "صحیحه" وابن ماجه بنحوه.

از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس صدای اذان را بشنود و عذری او را از اجابت آن بازندارد گفتند: عذر چیست؟ فرمود: ترس یا بیماری از وی نمازی که خوانده است، پذیرفته نمی‌شود».

591-426- (1) (صحیح) وَعَنهُ أَنَّ النَّبِی ج قَالَ: «مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ یُجِبْ، فَلَا صَلَاةَ لَهُ إِلّا مِنْ عُذْرٍ».

رواه القاسم بن أصبغ فی کتابه، وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرطهما".

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که اذان را شنیده و اجابت نکند، نماز او صحیح نیست، مگر اینکه عذری داشته باشد».

592-427- (2) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنْ ثَلَاثَةٍ فِی قَرْیَةٍ وَلَا بَدْوٍ، لَا تُقَامُ فِیهِمُ الصَّلَاةُ إِلَّا قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ، فَعَلَیْکُم بِالْجَمَاعَةِ، فَإِنَّمَا یَأْکُلُ الذِّئْبُ مِنَ الغَنَمِ الْقَاصِیَةَ».

رواه أحمد وأبو داود والنسائی، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم.

از ابودرداء س روایت است از رسول الله ج شنیدم که ‌فرمود: «هیچ سه نفری نیستند که در شهر یا بیابان باشند و نماز را به جماعت بجا نیاورند، مگر اینکه شیطان بر آنها مسلط شده، پس جماعت را بر خود لازم بگیرید زیرا گرگ، گوسفند تنها را شکار می‌کند».

0-231- (2) (ضعیف) وزاد رَزین فی جامعه: «إِنَّ ذِئبَ الإِنسَان الشَّیطَان، إِذَا خَلَا بِهِ أَکَلَهُ».

و رزین در جامع خود افزوده است: «گرگ انسان شیطان است که چون با او تنها شود، وی را می‌خورد».

(صحیح) وتقدم [16- باب] حدیث ابن مسعود س وفیه: «وَلَوْ أَنَّکُمْ صَلَّیْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ کَمَا یُصَلِّی هَذَا الْمُتَخَلِّفُ فِی بَیْتِهِ، وَلَوْ تَرَکْتُمْ سُنَّةَ نَبِیِّکُمْ لَضَلَلْتُمْ» الحدیث. رواه مسلم وأبو داود وغیرهما.

و حدیث ابن مسعود س پیش‌تر گذشت که در آن آمده است: «چنانچه شما همانند این متخلف در خانه‌های‌تان نماز بخوانید، براستی سنت پیامبرتان را ترک کرده‌اید و اگر سنت پیامبرتان را ترک کنید گمراه می‌شوید».

0-232- (3) (ضعیف موقوف) وفی روایة لأبی داود([2]): «وَلَوْ تَرَکْتُمْ سُنَّةَ نَبِیِّکُمْ لَکَفَرْتُمْ([3])..

وتقدم حدیث أبی أمامة فی المعنى مرفوعاً [16-باب/ الحدیث الأول].

و در روایت ابوداود آمده است: «و اگر سنت پیامبرتان را ترک کنید کافر می‌شوید».

593-233- (4) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ أَنَسٍ س عَن رَسُول الله ج أَنَّهُ قَالَ: «الْجَفَاءُ کُلُّ الْجَفَاءِ، وَالْکُفْرُ وَالنِّفَاقُ: مَنْ سَمِعَ مُنَادِیَ اللهِ یُنَادِی إِلَى الصَّلَاةِ فَلَا یُجِیبُهُ».

رواه أحمد والطبرانی من روایة زَبان بن فائد.

و از معاذ بن انس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «سراسر ظلم و کفر و نفاق است اینکه کسی صدای منادی الله به سوی نماز (موذن) را بشنود، اما او را اجابت نکند».

(ضعیف) وفی روایة للطبرانی قَالَ رَسُولُ الله ج: «بِحَسْبِ الْمُؤْمِنِ مِنَ الشَّقَاءِ وَالْخَیْبَةِ أَنْ یَسْمَعَ الْمُؤَذِّنَ یُثَوِّبُ بِالصَّلَاةِ فَلَا یُجِیبُهُ».

(التثویب) هنا: اسم لإقامة الصلاة.

و در روایت طبرانی آمده که رسول خدا ج فرمودند: «برای شقاوت و نومیدی مومن همین کافی است که چون صدای موذن برای اقامه نماز را بشنود او را اجابت نکند».

594-428- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ فِتْیَتِی فَیَجْمَعُوا حُزَمًا مِنْ حَطَبٍ، ثُمَّ آتِیَ قَوْمًا یُصَلُّونَ فِی بُیُوتِهِمْ، لَیْسَتْ بِهِمْ عِلَّةٌ، فَأُحَرِّقَهَا عَلَیْهِمْ».

فَقِیلَ لِیَزِیدَ - هُوَ بْنِ الْأَصَمِّ -: الْجُمُعَةَ عَنَى أَوْ غَیْرَهَا؟ قَالَ: صُمَّت أُذُنَایَ إِنْ لَمْ أَکُنْ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَةَ یَأْثُرُهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج مَا ذَکَرَ([4]) جُمُعَةً وَلَا غَیْرَهَا.

رواه مسلم وأبو داود وابن ماجه والترمذی مختصراً([5]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «تصمیم گرفتم به جوانان دستور دهم تا بسته‌هایی از چوب جمع کنند، سپس نزد گروهی که هیچ عذری ندارند و نماز را در خانه می‌خوانند رفته و خانه‌ها را بر سرشان بسوزانم».

به یزید بن اصم گفته شد، آیا منظور نماز جمعه یا غیر از آن بود؟ در جواب گفت: گوش‌هایم کر شود، اگر آنچه ابوهریره از رسول الله ج نقل کرده نگویم، نه جمعه و نه چیزی دیگر را ذکر نکرد.

595-429- (4) (حسن صحیح) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ أُمِّ مَکْتُومٍ س قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَنَا ضَرِیرٌ، شَاسِعُ الدَّارِ، وَلِی قَائِدٌ لَا یُلَائِمُنِی، فَهَلْ تَجِدُ لِی رُخْصَةً أَنْ أُصَلِّیَ فِی بَیْتِی؟ قَالَ: «تَسْمَعُ النِّدَاءَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «مَا أَجِدُ لَکَ رُخْصَةً».

رواه أحمد وأبو داود وابن ماجه، وابن خزیمة فی "صحیحه والحاکم.

از عمرو بن ام مکتوم س روایت است که گفتم: ای رسول الله ج! من کور هستم و خانه‌ام از مسجد دور است و راهنمایی دارم که یاریم نمی‌کند، آیا برای من رخصتی می‌یابی که در خانه‌ام نماز بخوانم؟ رسول الله ج فرمود: «آیا صدای اذان را می‌شنوی؟» گفتم: بله! فرمود: «برای تو اجازه‌ای نمی‌یابم».

(حسن صحیح) وَفی روایة لأحمد عنه أیضاً: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَتَى الْمَسْجِدَ فَرَأَى فِی الْقَوْمِ رِقَّةً([6])، فَقَالَ: «إِنِّی لَأَهُمُّ أَنْ أَجْعَلَ لِلنَّاسِ إِمَامًا، ثُمَّ أَخْرُجَ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى إِنْسَانٍ، یَتَخَلَّفُ عَنِ الصَّلَاةِ فِی بَیْتِهِ إِلَّا أَحْرَقْتُهُ عَلَیْهِ». فَقَالَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ بَیْنِی وَبَیْنَ الْمَسْجِدِ نَخْلًا، وَشَجَرًا، وَلَا أَقْدِرُ عَلَى قَائِدٍ کُلَّ سَاعَةٍ، أَیَسَعُنِی أَنْ أُصَلِّیَ فِی بَیْتِی؟ قَالَ: «أَتَسْمَعُ الْإِقَامَةَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَأْتِهَا».

وإسناد هذه جید([7]).

رسول الله ج به مسجد آمد و تعداد نمازگزاران را کم دید، پس فرمود: «تصمیم گرفتم که برای شما امامی قرار دهم، سپس خارج شوم و با فردی روبرو نشوم که از نماز جماعت تخلف نموده و در خانه نماز خوانده، مگر اینکه خانه‌اش را بر سرش بسوزانم». ابن ام مکتوم س گفت: ای رسول الله ج! بین من و مسجد نخلستان و درختان قرار دارد و نمی‌توانم فردی را بیابم که هر ساعت مرا راهنمایی کند. آیا می‌توانم در خانه‌ام نماز بخوانم؟ فرمود: «آیا صدای اقامه را می‌شنوی؟» گفت: بله! فرمود: «پس به مسجد بیا».

قوله: (شاسع الدار) هو بالشین المعجمة أولاً والسین والعین المهملتین بعد الألف أی: بعید الدار.

 وقوله: (لا یلایمنی) أی: لا یوافقُنی. وفی نسخ أبی داود: «لا یلاومنی» بالواو، ولیس بصواب. قاله الخطابی وغیره.

قال الحافظ أبو بکر بن المنذر: "رُوِّینا عن غیر واحد من أصحاب رسول الله ج أنهم قالوا: "من سمع النداء ثم لم یجب مِن غیر عذر؛ فلا صلاة له" منهم ابن مسعود وأبو موسى الأشعری، وقد رُوی ذلک عن النبی ج ([8]) ومن کان یرى أنّ حضور الجماعات فرض: عطاء وأحمد بن حنبل وأبو ثَور؛ وقال الشافعی س: "لا أرخَص لمن قدر على صلاة الجماعة فی ترک إتیانها إلا من عذر" انتهى. وقال الخطابی بعد ذکر حدیث ابن أم مکتوم: "وفی هذا دلیل على أن حضور الجماعة واجب، ولو کان ذلک ندباً لکان أولى من یسعه التخلُف عنها أهلُ الضرورة والضعف، ومن کان فی مثل حال ابن أم مکتوم، وکان عطاء بن أبی رباح یقول: لیس لأحد من خلق الله فی الحضر وبالقریة رخصة إذا سمع النداء فی أن یدع الصلاة. وقال الأوزاعی: لا طاعة للوالد فی ترک الجمعة والجماعات" انتهى([9]).

حافظ ابوبکر بن منذر می‌گوید: «از بسیاری از اصحاب رسول الله ج برای ما روایت شده که گفتند: هرکس صدای اذان را بشنود و آن‌ را بدون عذر (با شرکت در نماز جماعت) اجابت نکند، نمازی برای او نیست». از جمله اصحابی که این حدیث را روایت کرده‌اند عبارت است از: ابن مسعود و ابوموسی اشعری؛ و این مساله از رسول خدا ج روایت شده است. و از جمله کسانی که معتقد به فرض بودن شرکت در نماز جماعت هستند: عطا و احمد بن حنبل و ابو ثور می‌باشد. و شافعی می‌گوید: «برای کسی که قادر به شرکت در نماز جماعت باشد و در آن شرکت نکند  و بدون عذر آن‌ را ترک کند، جوازی نمی‌بینم». و خطابی بعد از ذکر حدیث ابن ام مکتوم می‌گوید: «و این دلیلی بر واجب بودن شرکت در نماز جماعت می‌باشد؛ و اگر مستحب بود سزاوارترین افراد به ترک آن ضعیفان و اهل ضرورت بودند و کسانی که وضعیتی چون ابن ام مکتوم دارند». و عطاء بن ابی رباح می‌گوید: برای هیچکس جایز نیست در حالت اقامت و در روستا با شنیدن صدای اذان، در جماعت شرکت نکند». و اوزاعی می‌گوید: «اطاعت از پدر در ترک نماز جمعه و جماعات جایز نیست».

596-430- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: أَتَى النَّبِیَّ ج رَجُلٌ أَعْمَى، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! لَیْسَ لِی قَائِدٌ یَقُودُنِی إِلَى الْمَسْجِدِ، فَسَأَلَ رَسُولَ اللهِ ج أَنْ یُرَخِّصَ لَهُ، فَیُصَلِّیَ فِی بَیْتِهِ، فَرَخَّصَ لَهُ، فَلَمَّا وَلَّى، دَعَاهُ، فَقَالَ: «هَلْ تَسْمَعُ النِّدَاءَ بِالصَّلَاةِ؟» فَقَالَ: نَعَمْ؛ قَالَ: «فَأَجِبْ».

رواه مسلم والنسائی وغیرهما.

از ابوهریره س روایت است که مردی نابینا نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای رسول الله ج! راهنمایی ندارم که مرا به مسجد ببرد. پس از رسول الله ج خواست به او اجازه دهد تا نمازش را در خانه‌اش بخواند. رسول الله ج به او اجازه داد. وقتی پشت کرد که برود رسول الله ج او را صدا زد و فرمود: «آیا صدای اذان را می‌شنوی؟» گفت: بله، رسول الله ج فرمود: «پس (آن را با شرکت در نماز جماعت) اجابت کن».

597-431- (6) (صحیح موقوف) وعَنْ أَبِی الشَّعْثَاءِ الْمُحَارِبِیِّ س قَالَ: کُنَّا قُعُودًا فِی الْمَسْجِدِ، فَأَذَّنَ الْمُؤَذِّنُ، فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ الْمَسْجِدِ یَمْشِی، فَأَتْبَعَهُ أَبُو هُرَیْرَةَ بَصَرَهُ حَتَّى خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: «أَمَّا هَذَا، فَقَدْ عَصَى أَبَا الْقَاسِمِ ج».

رواه مسلم وغیره. وتقدم. [قلت فی: 5/4]([10]).

از ابو شعثاء محاربی س روایت است که می‌گوید: ما در مسجد نشسته بودیم که مؤذن اذان گفت: پس مردی که در مسجد بود برخاسته و از مسجد بیرون رفت. ابوهریره س به او نگاه کرد تا اینکه از مسجد خارج شد. پس ابوهریره س گفت: این مرد با ابوالقاسم ج مخالفت نمود».

598-234- (5) (منکر) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: أَقْبَلَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ وَهُوَ أَعْمَى - وَهُوَ الَّذِی أَنزَلَ فِیهِ: «عَبَسَ وَتَوَلَّى أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى» وَکَانَ رَجُلًا مِنْ قُرَیْشٍ- إِلَى رَسُولِ اللهِ ج، فَقَالَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللهِ! بِأَبِی وَأُمِّی، أَنَا کَمَا تَرَانِی قَدْ دَبَرَتْ سِنِّی، وَرَقَّ عَظْمِی، وَذَهَبَ بَصَرِی، وَلِی قَائِدٌ لَا یُلَایِمُنِی قِیَادُهُ إِیَّایَ، فَهَلْ تَجِدُ لِی رُخْصَةٍ أُصَلِّی فِی بَیْتِی الصَّلَوَاتِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «هَلْ تَسْمَعُ الْمُؤَذِّنَ مِنَ الْبَیْتِ الَّذِی أَنْتَ فِیهِ؟» قَالَ: نَعَمْ، یَا رَسُولَ اللهِ! قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا أَجِدُ لَکَ مِنْ رُخْصَةٍ، وَلَوْ یَعْلَمُ هَذَا الْمُتَخَلِّفُ عَنِ الصَّلَاةِ فِی الْجَمَاعَةِ مَا لِهَذَا الْمَاشِی إِلَیْهَا، لَأَتَاهَا وَلَوْ حَبْوًا عَلَى یَدَیْهِ وَرِجْلَیْهِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" من طریق علی بن یزید الألهانی([11]) عن القاسم عن أبی أمامة.

و از ابوامامه س روایت است که می‌گوید: ابن ام مکتوم که کور بود و از قریش و «عَبَسَ وَتَوَلَّى أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى» در مورد وی نازل شد، نزد رسول خدا ج آمده و گفت: ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، چنانکه می‌بینی سنی از من گذشته است و پیر و فرتوت شده‌ام و بینایی خود را از دست داده‌ام و کسی را ندارم که مرا تا مسجد راهنما باشد، آیا برای من رخصتی برای نماز در خانه می‌بینی؟ پس رسول خدا ج فرمودند: «صدای موذن را در خانه‌ات می‌شنوی؟» وی گفت: بله ای رسول خدا؛ رسول خدا ج فرمود: «رخصتی برای تو نمی‌بینم؛ اگر او که در نماز جماعت شرکت نمی‌کند پاداشی را که برای شرکت کننده در آن است می‌دانست، برای شرکت در نماز جماعت حاضر می‌شد هرچند بر روی دست‌ها و پاهای خود می‌خزید».

599-235- (6) (منکر) وَعَنْ جَابِرِ س قَالَ: أَتَى ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ النَّبِیَّ ج  فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ مَنْزِلِی شَاسِعٌ، وَأَنَا مَکْفُوفُ الْبَصَرِ، وَأَنَا أَسْمَعُ الْأَذَانَ، قَالَ: «فَإِنْ سَمِعْتَ الْأَذَانَ فَأَجِبْ، وَلَوْ حَبْوًا أَوْ زَحْفًا».

رواه أحمد وأبو یعلى، والطبرانی فی "الأوسط وابن حبان فی "صحیحه ولم یقل: "أو زحفاً".

از جابر س روایت است که می‌گوید: ابن ام مکتوم نزد رسول خدا ج آمده و گفت: ای رسول خدا، منزل من دور است و کور هستم و اذان را می‌شنوم. رسول خدا ج فرمودند: «اگر صدای اذان را می‌شنوی آن‌را اجابت کن هرچند خیزان باشد».

600-236- (7) (ضعیف موقوف) وَعَنْ ابْنُ عَبَّاسٍ ب أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ یَصُومُ النَّهَارَ، وَیَقُومُ اللَّیْلَ، لَا یَشْهَدُ الجَمَاعَةَ وَلَا الجُمْعَةَ؛ فَقَالَ: «هذا فِی النَّارِ».

رواه الترمذی موقوفا.

و از ابن عباس ب روایت است که در مورد مردی سوال شد که روزها را روزه می‌گیرد و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند اما در نماز جماعت و جمعه شرکت نمی‌کند؛ پس در پاسخ گفت: چنین شخصی در آتش است.

601-432- (7) (صحیح) وَعَنهُ ب أیضاً قَالَ: ««مَنْ سَمِعَ حَیِّ عَلَى الْفَلَاحِ فَلَمْ یُجِبْ، فَقَدْ تَرَکَ سُنَّةَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ الله ج».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسناد حسن([12]).

از ابن عباس ب روایت است، کسی که حی علی الفلاح را بشنود و اجابت نکند، سنت رسول الله ج را ترک کرده است.

602-433- (8) (صحیح لغیره) وَعَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَیَنْتَهِیَنَّ رِجَالٌ عَنْ تَرْکِ الْجَمَاعَةِ، أَوْ لَأُحَرِّقَنَّ بُیُوتَهُمْ».

رواه ابن ماجه من روایة الزِبرِقان بن عَمرو الضَّمری عن أسامة، ولم یسمع منه.

از اسامه بن زید س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «باید مردانی از ترک نماز جماعت دست بردارند یا اینکه خانه‌های‌شان را می‌سوزانم».

603-434- (9) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی بُرْدَةَ([13]) عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَارِغًا صَحِیحًا فَلَمْ یُجِبْ، فَلَا صَلَاةَ لَهُ».

رواه الحاکم من روایة أبی بکر بن عیاش عن أبی حُصین عن أبی بُردة([14]) وقال: "صحیح الإسناد".

ابن بُریده از پدرش س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «کسی که صدای اذان را بشنود درحالی‌که فارغ و سالم است، اما به نماز جماعت نیاید، برای او نمازی نیست».

(قال الحافظ) س: "الصحیح وقفه"([15]).

21- (الترغیب فی صلاة النافلة فی البیوت)



([1]) قلت: إنما أوردته هنا لزیادة السؤال والجواب، وإلا فالحدیث دونها صحیح، کما تراه فی الذی یلیه.

([2]) قلت: لیس لأبی داود غیر هذه الروایة خلافاً لا یشعر به تعبیر المؤلف هذا. وقد نبه على ذلک الناجی رحمه الله، کما نبهت أیضاً علیه فی "صحیح أبی داود" (559).

([3]) قلت: والمحفوظ بلفظ: "لضللتم"، وهو روایة مسلم وغیره. انظر "الصحیح" (16 - باب).

([4]) الأصل وغیره: "ولمْ یذکر"، وما أثبته من "أبی داود".

([5]) قلت: وکذلک رواه الآخرون مختصراً، غیر أبی داود؛ فإن السیاق له، فکنتُ أودُّ أنْ ینبَّه المؤلف علیه، کما هی غالب عادته، لا سیما ولیس عند غیره: "لیست بهم علة". وفی صحتها نظر عندی بینته فی "صحیح أبی داود" (558).

([6]) أی: قِلَّة. فی "اللسان": "وفی ماله رَقَق، ورقَّة: أی: قلَّة".

([7]) قلت: نعمْ، لکن قوله: "الإقامة" منکر لأَسباب، منها: أنه لا یمکن لمن کان شاسع الدار أن یسمعها عادة، والمحفوظ "النداء" کما فی الروایات الأخرى منها ما قبلها، والتی بعدها. وبیانه فی "التعلیق الرغیب".

([8]) قلت: یشیر إلى حدیث ابن عباس المتقدم أول الباب.

([9]) أی: کلام الخطابی، وهو فی "المعالم" (2/ 291-292)، وله فیه تتمّة، تعمّد المؤلف عدم ذکرها لضعفها من حیث الدلیل.

([10]) وهو عندنا برقم (392-175). [ش].

([11]) قال الذهبی فی "المغنی": "ضعفوه، وترکه الدارقطنی"، وقال الجهلة: "حسن بشواهده"! ولیس فیما أشاروا إلیه من الشواهد جملة الحبو! وهو فی "الصحیح" دونها، ومختصراً. وکذلک حسنوا حدیث جابر الآتی بعده، وهما مخرجان فی "الضعیفة" (6722).

([12]) قلت: بل هو صحیح؛ لأن رجاله فی "الأوسط" (8/ 476/ 7986) ثقات رجال مسلم؛ غیر (موسى بن هارون) شیخ الطبرانی، وهو ثقة حافظ.

([13]) فی الأصل فی الموضعین: "ابن بریدة"، وکذا فی طبعة عمارة والمخطوطة! والصواب ما أثبتناه، والتصحیح من "المستدرک" وغیره، وأبوه هو أبو موسى الأشعری رضی الله عنه، فالحدیث من مسنده، ولیس من مسند بریدة، وهو ابن الحصیب. وغفل عن هذا المغفلون الثلاثة، فأثبتوا الخطأ رغم أننی کنت نبهت علیه فی الطبعة السابقة، وقد ساعدتهم على تصحیح بعض الأخطاء، وقد یصرحون بذلک أحیاناً!

([14]) انظر الحاشیة السابقة.

([15]) قلتُ: لا وجه لهذا التصحیح، فقد تابع (أبا بکر بن عیاش) مسعرٌ وغیره کما تراه فی "الإرواء" (2/ 338)؛ رووْه ثلاثتهم عن أبی حصین به مرفوعاً. ویشهد له حدیث ابن عباس المتقدم أول الباب. ومن جهل الثلاثة قولهم فی تخریج الحدیث (1/ 354): "صحیح موقوفاً، رواه الحاکم (1/ 246) ". ولا یخفى فساده على المبتدئ فی هذا العلم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد