873-613- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَعْقِدُ الشَّیْطَانُ عَلَى قَافِیَةِ رَأْسِ أَحَدِکُمْ إِذَا هُوَ نَامَ ثَلاَثَ عُقَدٍ، یَضْرِبُ کُلَّ عُقْدَةٍ: عَلَیْکَ لَیْلٌ طَوِیلٌ فَارْقُدْ! فَإِنِ اسْتَیْقَظَ فَذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ تَوَضَّأَ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ صَلَّى انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ کُلُّهَا([1])، فَأَصْبَحَ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ، وَإِلَّا أَصْبَحَ خَبِیثَ النَّفْسِ کَسْلاَنَ».
(صحیح) رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه، وقال: «فَیُصْبِحُ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ قَدْ أَصَابَ خَیْرًا، وَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ أَصْبَحَ کَسِلًا، خَبِیثَ النَّفْسِ، لَمْ یُصِبْ خَیْرًا»([2]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگامی که شما میخوابید، شیطان بر پشت گردنهای شما سه گره میزند و میگوید: شب طولانی است، بخواب! اگر او از خواب بیدار شد و ذکر خداوند را بر زبان آورد، یکی از گرهها، باز میشود. و اگر وضو گرفت، گره دوم باز میشود. و اگر مشغول نماز شد، تمام گرهها باز میگردد. و به این ترتیب در حالی صبح میکند که سرحال و با نشاط است وگرنه صبح، تنبل و افسرده (و اندوهگین) از خواب بیدار میشود».
و در روایت ابن ماجه علاوه بر این آمده است: «در حالی صبح میکند که سرحال و با نشاط است و اجر و ثواب کسب کرده است و اگر چنین نکرد صبح، کسل و افسرده از خواب بیدار میشود و هیچ خیری نصیبش نشده است».
(قافیة) الرأس: مؤخره، ومنه سمی آخر بیت الشعر قافیة.
874-614- (2) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ ذَکَرٍ وَلَا أُنْثَى إِلَّا عَلَى رَأْسِهِ جَرِیرٌ مَعْقُودٌ حِینَ یَرْقُدُ بِاللَّیْلِ، فَإِنِ اسْتَیْقَظَ فَذَکَرَ اللَّهَ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، وَإِذَا قَامَ فَتَوَضَّأَ وَصَلَّى انْحَلَّتِ الْعُقَدُ، وَأَصْبَحَ خَفِیفًا طَیِّبَ النَّفْسِ، قَدْ أَصَابَ خَیْرًا».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه" وقال: "(الْجَرِیرُ): الْحَبْلُ".
رواه ابن حبان فی "صحیحه" ویأتی لفظه [16- البیوع/13].
از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ مرد و زنی نیست مگر اینکه در شب، هنگام خواب بر روی سرش طنابی گره زده شده میباشد؛ اگر بیدار شده و خدا را یاد کند، گرهی باز میگردد. و اگر بلند شد و وضو گرفت و نماز خواند، تمام گرهها باز میشود و در حالی صبح میکند که سرحال و با نشاط است و اجر و ثواب کسب کرده است».
875-615- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَفْضَلُ الصِّیَامِ بَعْدَ رَمَضَانَ شَهْرُ اللهِ الْمُحَرَّمُ، وَأَفْضَلُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ صَلَاةُ اللَّیْلِ».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین روزه بعد از ماه رمضان، روزه ماه محرم و بهترین نماز بعد از نمازهای فرض، نماز شب میباشد».
876-616- (4) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ س قَالَ: أوَّلَ ما قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ج المَدِینَةَ انْجَفَلَ النَّاسُ إِلَیْهِ، فَکُنتُ فِیمَن جَاءَهُ، فَلَمَّا تَأَمَّلتُ وَجْهَهُ وَاسْتَبَنْتُهُ، عَرَفْتُ أَنَّ وَجْهَهُ لَیْسَ بِوَجْهِ کَذَّابٍ، قَالَ: فَکَانَ أَوَّلَ مَا سَمِعتُ مِن کَلَامِهِ أَنْ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ! أَفْشُوا السَّلَامْ، وَأَطْعِمُوا الطَّعَامْ، وَصِلُوا الْأَرْحَامْ، وَصَلُّوا بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامْ، تَدْخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلَامْ»([3]).
رواه الترمذی، وقال: "حدیث حسن صحیح"، وابن ماجه، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط الشیخین".
از عبد الله بن سلام س روایت است، اولین باری که رسول الله ج وارد مدینه شد مردم به سوی او هجوم آوردند و من در بین کسانی بودم که به طرف او میرفتیم؛ زمانی که در چهرهی او تامل نموده و بررسی کردم، دانستم که این چهره، چهرهی یک انسان دروغگو نیست. اولین چیزی که از رسول الله ج شنیدم این بود که فرمود: «ای مردم! سلام را در بین خودتان رواج دهید و (به دیگران) غذا داده و صلهی رحم را به جا آورید و در شب که مردم خوابند نماز بخوانید، به سلامت وارد بهشت میشوید».
(انجفل) الناس، بالجیم، أی: أسرعوا ومضوا کلهم.
(استبنتُه)أی: تحققته وتبیَّنته.
877-617- (5) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب عَنِ النَّبِیُّ ج قَالَ: «فِی الْجَنَّةِ غُرْفَةٌ یُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَبَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا». قَالَ أَبُو مَالِکٍ الْأَشْعَرِیُّ: لِمَنْ هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «لِمَنْ أَطَابَ الْکَلَامْ، وَأَطْعَمَ الطَّعَامْ، وَبَاتَ قَائِمًا وَالنَّاسُ نِیَامْ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن، والحاکم، وقال: "صحیح على شرطهما".
از عبد الله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همانا در بهشت منازلی است که بیرون آن از درون آن و درون آن از بیرون آن دیده میشود». ابو مالک اشعری گفت: ای رسول الله ج! این منازل برای چه کسی است؟ فرمود: «برای کسی که سخن نیکی بگوید و به دیگران غذا بدهد و به شب نماز گزارد درحالیکه مردم خوابیدهاند».
878-618- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ غُرَفًا یُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا، وَبَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا، أَعَدَّهَا اللَّهُ لِمَنْ أَطْعَمَ الطَّعَامْ، وَأَفْشَى السَّلَامْ، وَصَلَّى بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامْ».
رواه ابنُ حبان فی "صحیحه".
وتقدم حدیث ابن عباس فی " صلاة الجماعة" [5- الصلاة/16 رقم (7)] وفیه:
(صحیح لغیره) «وَالدَّرَجَاتُ: إِفْشَاءُ السَّلَامْ، وَإِطْعَامُ الطَّعَامْ، وَالصَّلَاةُ بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامْ».
رواه الترمذی وحسنه.
از ابومالک اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همانا در بهشت منازلی است که بیرون آن از درون آن و درون آن از بیرون آن دیده میشود که خداوند آن را برای کسی آماده کرده که به دیگران غذا بدهد و سلام کردن را رواج دهد و به شب نماز گزارد درحالیکه مردم خوابیدهاند».
و در ورایت ابن عباس که ترمذی آن را روایت نموده آمده است: «و درجات عبارت است از: رواج دادن سلام و غذا دادن به دیگران و نماز شب به جا آوردن درحالیکه مردم خوابیدهاند».
879-354- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی إِذَا رَأَیْتُکَ طَابَتْ نَفْسِی، وَقَرَّتْ عَیْنِی، أَنْبِئْنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ. قَالَ: «کُلُّ شَیْءٍ خُلِقَ مِنَ الْمَاءِ». فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِشَیْءٍ إِذَا عَمِلْتُه دَخَلْتُ الْجَنَّةَ. قَالَ: «أَطْعِمِ الطَّعَام، وَأَفْشِ السَّلَام، وَصِلِ الْأَرْحَام، وَصَلِّ بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامٌ، تَدْخُلِ الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ»([4]).
رواه أحمد، وابن أبی الدنیا فی "کتاب التهجد" وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له، والحاکم وصححه.
از ابوهریره س روایت است که میگوید: گفتم ای رسول خدا، چون شما را میبینم آرامش وجودم را دربرگرفته و چشمانم روشن میشوند. مرا از همه چیز آگاه کن. فرمود: «همه چیز از آب خلق شده است». پس گفتم: مرا از عملی خبر ده که چون آنرا انجام دادم وارد بهشت شوم؟ فرمود: «به دیگران غذا بده و و سلام را ترویج داده و پیوند خویشاوندی را برقرار کن و درحالیکه مردم شبانه در خوابند نماز بگزار؛ در این صورت در امنیت وارد بهشت میشوی».
880-355- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَن عَلِیٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولُ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَشَجَرَةٌ یَخْرُجُ مِنْ أَعْلَاهَا حُلَلٌ، وَمِنْ أَسْفَلِهَا خَیْلٌ مِن ذَهَب، مُسْرَجَةٌ مُلَجَّمَةٌ، مِن دُّرِّ وَیَاقُوتٍ، لَا تَرُوثُ وَلَا تَبُولُ، لَهَا أَجنِحَةٌ، خطوها مَدَّ البَصَر، فَیرکَبُهَا أَهلُ الجَنَّةِ، فَتَطیرُ بِهِم حَیثُ شَاؤوا، فَیَقُولُ الَّذِینَ أَسْفَلَ مِنْهُمْ دَرَجَةً: یَا رَبِّ بِمَ بَلَغَ عِبَادُکَ هَذِهِ الکَرَامَة کُلَّهَا؟ قَالَ: فَیُقَال لَهُم: کَانُوا یُصَلُّونَ بِاللَّیلِ، وَکُنْتُمْ تَنَامُونَ، وَکَانُوا یَصُومُونَ، وَکُنْتُمْ تَأْکُلُونَ، وَکَانُوا یُنْفِقُونَ؛ وَکُنْتُمْ تَبْخَلُونَ، وَکَانُوا یُقَاتِلُونَ؛ وَکُنتُ تَجْبُنُون».
رواه ابن أبی الدنیا.
و از علی س روایت است که میگوید: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «در بهشت درختی است که از بالای آن لباس و از پایین آن اسبهایی از طلای نورانی و پوشیده از دُر و یاقوت خارج میشود که نه سرگینی دارند و نه ادرار میکنند. از بالهایی برخوردارند به اندازه دید چشم که بهشتیان بر آن سوار شده و به هرجا که میخواهند پرواز میکنند. کسانی از آنان که در درجات پایینتری هستند میگویند: پروردگارا، به چه دلیل چنین کرامتی به بندگانت عطا نمودی. راوی میگوید: به آنها گفته میشود: آنها در شب نماز میخواندند درحالیکه شما خواب بودید و روزه میگرفتند و شما میخوردید و انفاق میکردند و شما بخل میورزیدید و در راه خدا میجنگیدند و شما میترسیدید».
881-356- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ یَزِیدَ ل عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «یُحْشَرُ النَّاسُ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، فَیُنَادِی مُنَادٍ فَیَقُولُ: أَیْنَ الَّذِینَ کَانوا «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ»؟ فَیَقُومُونَ وَهُمْ قَلِیلٌ، فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ، ثُمَّ یُؤْمَرُ بِسَائِرِ النَّاسِ إِلَى الْحِسَابِ».
رواه البیهقی.
و از اسما دختر یزید ل روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «روز قیامت انسانها در زمینی هموار حشر میشوند که منادی ندا میدهد: کجایند کسانی که «پهلوهایشان از بسترها دور میشد»؟ پس برمیخیزند درحالیکه تعدادشان کم است و بدون حساب وارد بهشت میشوند سپس به حسابرسی سایر مردم امر میشود».
882-619- (7) (صحیح) وَعَن المُغَیرةِ بن شُعبَة س قَالَ:: قَامَ النَّبِیُّ ج حَتَّى تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهُ، فَقِیلَ لَهُ: غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ، قَالَ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».
از مغیره بن شعبه س روایت است که رسول الله ج چنان به نماز ایستاد که پاهایش ورم کرد. به او گفته شد: خداوند گناهان گذشته و آیندهات را بخشیده است. فرمود: «آیا بندهی شکرگزار و حق شناسی نباشم؟!».
رواه البخاری ومسلم والنسائی([5]). وفی روایة لهما([6]) وللترمذی قال: «إِنْ([7]) کَانَ النَّبِیُّ ج لَیَقُومُ أَو لِیُصَلِّیَ حَتَّى تَرِمُ قَدَمَاهُ، أَوْ سَاقَاهُ، فَیُقَالُ لَهُ؟ فَیَقُولُ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».
رسول الله ج به اندازهای برای خواندن نماز میایستاد تا اینکه پاها یا ساقهایش ورم میکرد، (چون) به او گفته میشد (چرا چنین میکنید درحالیکه خداوند متعال گناهان گذشته و آیندهی شما را بخشیده است؟) میفرمود: «آیا بندهی شکرگزار و حقشناسی نباشم».
883-620- (8) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج: یَقُومُ حَتَّى تَرِمَ قَدَمَاهُ، فَقِیلَ لَهُ: أَیْ رَسُولُ اللَّهِ! أَتَصْنَعُ هَذَا وَقَدْ جَاءَکَ مِنَ اللَّهِ أَنْ (قَدْ غَفَرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ)؟ قَالَ: «أَفَلَا أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"([8]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج برای خواندن نماز میایستاد تا اینکه پاهایش ورم میکرد. به رسول الله ج گفته شد: ای رسول خدا! چنین میکنی درحالیکه از سوی خداوند بر تو وحی شده است که (خداوند گناهان گذشته و آیندهات را بخشیده است). فرمود: «آیا بندهی شکرگزار و حقشناسی نباشم».
884-621- (9) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ رَسُولَ الله ج کَانَ یَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ حَتَّى تَتَفَطَّرَ([9]) قَدَمَاهُ، فَقُلتُ لَهُ: لِمَ تَصْنَعُ هَذَا وَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟ قَالَ: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أَکُونَ عَبْدًا شَکُورًا؟!».
رواه البخاری ومسلم.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج شب زندهداری میکرد به حدی که پاهایشان متورم میشد. به همین دلیل به ایشان گفتم: ای رسول الله ج! چرا این کار را میکنید درحالیکه خداوند متعال گناهان گذشته و آیندهات را بخشیده است؟ فرمود: «آیا دوست نداشته باشم که بندهی شکرگزاری باشم؟».
885-622- (10) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَحَبُّ الصَّلَاةِ إِلَى اللهِ صَلَاةُ دَاوُدَ، وَأَحَبُّ الصِّیَامِ إِلَى اللهِ صِیَامُ دَاوُدَ، کَانَ یَنَامُ نِصْفَ اللَّیْلِ، وَیَقُومُ ثُلُثَهُ، وَیَنَامُ سُدُسَهُ، وَیَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه، وذکر الترمذی منه الصوم فقط.
از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین نماز نزد خداوند، نماز داود و محبوبترین روزه نزد خداوند، روزهی داود است. او تا نیمهی شب میخوابید و یک سوم آن را نماز میخواند و یک ششم آن را میخوابید. و یک روز در میان روزه میگرفت».
886-623- (11) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إِنَّ فِی اللَّیْلِ لَسَاعَةً لَا یُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ، یَسْأَلُ اللهَ خَیْرًا مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ، وَذَلِکَ کُلَّ لَیْلَةٍ».
رواه مسلم.
از جابر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «در شب ساعتی است که هیچ مسلمانی در آن از خداوند خیری از امور دنیا و آخرت نمیخواهد، مگر اینکه آن را به او میدهد و آن در هر شب وجود دارد».
887-624- (12) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ الْبَاهِلِیِّ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «عَلَیْکُمْ بِقِیَامِ اللَّیْلِ، فَإِنَّهُ دَأْبُ الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ، وَقُرْبَةٌ إِلَى رَبِّکُمْ، وَمُکَفِّرَةٌ لِلسَّیِّئَاتِ، وَمَنْهَاةٌ عَنِ الْإِثْمِ».
رواه الترمذی فی "کتاب الدعاء" من "جامعه" وابن أبی الدنیا فی "کتاب التهجد" وابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم؛ کلهم من روایة عبد الله بن صالح کاتب اللیث([10]). وقال الحاکم: "صحیح على شرط البخاری".
از ابو امامه باهلی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز شب را به پا دارید که انجام آن شیوهی صالحان قبل از شما بوده و باعث نزدیکی به خداوند، کفارهی گناهان و دوری از گناه میباشد».
888-357- (4) (ضعیف) وَعَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «عَلَیْکُمْ بِقِیَامِ اللَّیْلِ، فَإِنَّهُ دَأَبُ([11]) الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ، ومَقْرُبَةٌ لَکُمْ إِلَى رَبِّکُمْ، وَمَکْفَرَةٌ لِلسَّیِّئَاتِ، وَمَنْهَاةٌ عَنِ الْإِثْمِ، وَمَطْرَدَةٌ للدَّاءِ مِنَ الْجَسَدِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" من روایة عبد الرحمن بن سلیمان بن أبی الجون([12]).
و از سلمان فارسی س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «نماز شب را بر خود لازم بگیرید که عادت صالحان پیش از شما بود و باعث نزدیک شدن شما به پروردگارتان است و گناهان را میپوشاند و از گناه بازمیدارد و بیماری را از بدن دور میکند».
0-358- (5) (ضعیف جداً) ورواه الترمذی فی "الدعوات" من "جامعه" من روایة بکر بن خَنیَس، عن محمد بن سعید الشامی عن ربیعة بن یزید عن أبی إدریس الخولانی عن بلال س. وعبد الرحمن بن سلیمان أصلح حالا من محمد بن سعید.
889-625- (13) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «رَحِمَ اللَّهُ رَجُلًا قَامَ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّى وَأَیْقَظَ امْرَأَتَهُ، فَإِنْ أَبَتْ، نَضَحَ فِی وَجْهِه الْمَاءَ، وَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأَةً قَامَتْ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّتْ وَأَیْقَظَتْ زَوْجَهَا، فَإِنْ أَبَى نَضَحَتْ فِی وَجْهِهِ الْمَاءَ».
رواه أبو داود -وهذا لفظه- والنسائی وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم، وقال: "صحیح على شرط مسلم" وعند بعضهم "رشَّ" و"رشَّت" بدل "نضح" و"نضحت"، وهو بمعناه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند مورد رحمت قرار دهد مردی که قسمتی از شب بیدار شده و همسرش را (برای نماز شب) بیدار میکند و اگر بیدار نشد به صورتش آب میپاشد؛ و خداوند مورد رحمت قرار دهد زنی که قسمتی از شب بیدار شده و همسرش را بیدار میکند و اگر بیدار نشد به صورتش آب میپاشد».
890-359- (6) (ضعیف) وروى الطبرانی فی "الکبیر" عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا مِنْ رَجُلٍ یَسْتَیْقِظُ مِنَ اللَّیْلِ، فَیُوقِظُ امْرَأَتَهُ، فَإِنْ غَلَبَهَا النَّوْمُ نَضَحَ فِی وَجْهِهَا الْمَاءِ فَیَقُومَانِ فِی بَیْتِهِمَا، فَیَذْکُرَانِ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ سَاعَةً مِنَ اللَّیْلِ إِلَّا غُفِرَ لَهُمَا».
و طبرانی در «الکبیر» از ابومالک اشعری س روایت میکند رسول خدا ج فرمودند: «هیچ مردی نیست که شب هنگام بیدار شده و همسرش را بیدار میکند و چون خواب بر همسرش غالب باشد (برای بیداری وی) آب به صورتش میپاشد و هر دو در خانهیشان برخاسته و مدتی را به ذکر و یاد خداوند متعال میگذرانند مگر اینکه خداوند متعال آنها را مورد مغفرت خویش قرار میدهد».
891-626- (14) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ وَأَبِی سَعِیدٍ الخدری ب قَالَا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا أَیْقَظَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّیَا، أَوْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ جَمِیعًا کُتِبَا فِی (الذَّاکِرِینَ وَالذَّاکِرَاتِ)»
رواه أبو داود، وقال: "رواه ابن کثیر موقوفاً على أبی سعید، ولم یذکر أبا هریرة"([13]).
از ابوهریره و ابو سعید خدری ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه مرد همسرش را در شب بیدار کند و نماز بخوانند یا دو رکعت را با هم به جا آورند، از جمله کسانی نوشته میشوند که بسیار ذکر و یاد خدا میکنند».
ورواه النسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم؛ وألفاظهم متقاربة: «مَنِ اسْتَیْقَظَ مِنَ اللَّیْلِ، وَأَیْقَظَ أَهلَهُ، فَصَلَّیَا رَکْعَتَیْنِ –زاد النسائی: جَمِیعًا -؛ کُتِبَا مِنَ ﴿الذَّاکِرِینَ اللهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ﴾».
قال الحافظ: "صحیح على شرط الشیخین".
و با این الفاظ نیز روایت شدده است: «هرکس شب بیدار شود و خانوادهاش را بیدار کند و دو رکعت نماز - با هم- بخوانند، از جمله کسانی نوشته میشوند که بسیار ذکر و یاد خدا میکنند».
892-360- (7) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِاللهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «فَضْلُ صَلَاةِ اللَّیْلِ عَلَى صَلَاةِ النَّهَارِ، کَفَضْلِ صَدَقَةِ السِّرِّ عَلَى صَدَقَةِ الْعَلَانِیَةِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن([14]).
و از عبدالله س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «فضل نماز شب بر نماز روز، همچون فضل صدقه مخفیانه بر صدقهای است که علنی داده شود».
893-361- (8) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ س قَالَ: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ نُصَلِّیَ مِنَ اللَّیْلِ مَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ، وَأَنْ نَجْعَلَ آخرَ ذَلِکَ وِتْرًا».
رواه الطبرانی والبزار.
و از سمره بن جندب س روایت است که میگوید: رسول خدا ج به ما دستور داد کم یا زیاد، مقداری از شب را به نماز بگذرانیم و آخرین نماز را وتر قرار دهیم».
894-362- (9) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن أَنَسٍ س یَرفَعُهُ قَالَ: «صَلَاةٌ فِی مَسجِدِی تُعدَلُ بِعَشرَة آلَاف صَلَاة، وَصَلَاةٌ فِی المَسجِدِ الحَرامِ تُعدَلُ بِمِئَة أَلف صَلَاةٍ، وَالصَّلَاةُ بِأَرضِ الرِّبَاط تُعدَل بِأَلفی أَلف صَلَاة، وَأَکثرُ مِن ذَلِکَ کُلِّه؛ الرَّکعَتَان یُصَلِّیهِمَا العَبدُ فِی جَوفِ اللَّیل، لَا یُرِیدُ بِهِمَا إِلا مَا عِندَ الله عَزَّ وَجَل».
رواه أبو الشیخ ابن حَیَّان فی "کتاب الثواب".
و از انس س به صورت مرفوع روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «نماز خواندن در مسجد من برابر است با ده هزار نماز؛ و نماز خواندن در مسجد الحرام برابر است با صد هزار نماز؛ و نماز خواندن در میدان جهاد برابر است با دو میلیون نماز؛ و بیش از همه اینها دو رکعت نمازی است که بنده در دل شب میخواند و با آن جز خواستار پاداشی که نزد الله است، نمیباشد».
895-363- (10) (ضعیف) وَعَنْ إِیَاسِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْمُزَنِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا بُدَّ مِنْ صَلَاةٍ بِلَیْلٍ، وَلَوْ حَلْبَ شَاةٍ، وَمَا کَانَ بَعْدَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَهُوَ مِنَ اللَّیْلِ».
رواه الطبرانی، ورواته ثقات؛ إلا محمد بن إسحاق([15]).
و از ایاس بن معاویه مزنی س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «بایستی در شب نماز خوانده شود و لو اینکه به مقدار دوشیدن گوسفندی باشد. و بعد از نماز عشاء جزو شب محسوب میشود».
896-364- (11) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: فَذَکَرْتُ([16]) قِیَامَ اللَّیْلِ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «نِصْفَهُ، ثُلُثَهُ، رُبْعَهُ، فُوَاقَ حَلْبِ نَاقَةٍ، فُوَاقَ حَلْبِ شَاةٍ».
رواه أبو یعلى، ورجاله محتج بهم فی "الصحیح"، وهو بعض حدیث([17]).
(فُواق الناقة) بضم الفاء: وهو هنا قدر ما بین رفع یدیک عن الضرع وقت الحلب وضمهما.
و از ابن عباس ب روایت است که میگوید: پس نماز شب را ذکر نمودم که برخی از آنها گفتند: رسول خدا ج فرمودند: «مقدار آن به اندازه نصف شب، یک سوم شب، یک چهارم، به اندازه توقف زمانی در یک بار دوشیدن شتر و به اندازه توقف در یک بار دوشیدن گوسفند میباشد».
فُواق الناقه به وقفه زمانی گفته میشود که در فاصله گرفتن و رها کردن پستان به هنگام شیر دوشیدن اتفاق میافتد.
897-365- (12) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللهِ ج بِصَلَاةِ اللَّیْلِ، وَرَغَّبَ فِیهَا حَتَّى قَالَ: «عَلَیْکُمْ بِصَلَاةِ اللَّیْلِ وَلَوْ رَکْعَةً».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط".
و همچنین از ابن عباس ب روایت است که میگوید: رسول خدا ج ما را به نماز شب امر نمود و در این مورد تشویق کرد چنانکه فرمود: «نماز شب را بخوانید هرچند یک رکعت باشد».
898-627- (15) (حسن لغیره) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ ب قَالَ: جَاءَ جِبْرِیلُ إِلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: «یَا مُحَمَّدُ! عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ، وَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَجْزِیٌّ بِهِ، وَأَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإِنَّکَ مُفَارِقُهُ، وَاعْلَمْ أَنَّ شَرَفَ الْمُؤْمِنِ قِیَامُ اللَّیْلِ، وَعِزَّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، وإسناده حسن([18]).
از سهل بن سعد ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جبرئیل نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای محمد! هرچه میخواهی زندگی کن که وفات خواهی کرد و آنچه میخواهی عمل کن؛ زیرا بیگمان نتیجهی آن را خواهی دید؛ و هر کسی را که میخواهی دوست بدار که از هم جدا خواهی شد؛ و بدان که شرف و بزرگواری مؤمن به شب زندهداری اوست و عزت و سربلندی وی دربینیازی او از مردم است».
899-366- (13) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَشْرَافُ أُمَّتِی حَمَلَةُ الْقُرْآنِ، وَأَصْحَابُ اللَّیْلِ».
رواه ابن أبی الدنیا والبیهقی.
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «اشراف امت من حافظان قرآن و شب زندهداران هستند».
900-367- (14) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ صَلَّى مِنْکُمْ مِنَ اللَّیْلِ فَلْیَجْهَرْ بِقِرَاءَتِهِ؛ فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تُصَلِّی بِصَلَاتِهِ، وَتَسْمَعُ لِقِرَاءَتِهِ، وَإِنَّ مُؤْمِنِی الْجِنِّ الَّذِینَ یَکُونُونَ فِی الْهَوَاءِ، وَجِیرَانَهُ فِی مَسْکَنِهِ، یُصَلُّونَ بِصَلَاتِهِ، وَیَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ، وَإِنَّهُ یَطْرُدُ بِقِرَاءَتِهِ عَنْ دَارِهِ وَعَنِ الدُّورِ الَّتِی حَوْلَهُ فُسَّاقَ الْجِنِّ، وَمَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ، وَإِنَّ الْبَیْتَ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ عَلَیْهِ خَیْمَةٌ مِنْ نُورٍ، یَهتَدِی بِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ، کَمَا یُهتَدی بِالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ، وَفِی الْأَرْضِ الْقَفْرِ، فَإِذَا مَاتَ صَاحِبُ الْقُرْآنِ، رُفِعَتْ تِلْکَ الْخَیْمَةُ، فَتَنْظُرُ الْمَلَائِکَةُ مِنَ السَّمَاءِ، فَلَا یَرَوْنَ ذَلِکَ النُّورَ، فَتَتَلَقَّاهُ الْمَلَائِکَةُ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ، فَتُصَلِّی الْمَلَائِکَةُ عَلَى رُوحِهِ فِی الْأَرْوَاحِ، ثُمَّ تَسْتَقْبِلُ الْمَلَائِکَةَ الْحَافِظَیْنِ اللَّذَیْنِ کَانُوا مَعَهُ، ثُمَّ تَسْتَغْفِرُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُ، وَمَا مِنْ رَجُلٍ تَعَلَّمَ کِتَابَ اللَّهِ، ثُمَّ صَلَّى سَاعَةً مِنَ اللَّیْلِ إِلَّا أَوْصَتْ بِهِ تِلْکَ اللَّیْلَةُ الْمَاضِیَةُ اللَّیْلَةَ الْمُسْتَأنفةَ أَنْ تُنَبِّهَهُ لِسَاعَتِهِ، وَأَنْ تَکُونَ عَلَیْهِ خَفِیفَةً، وَإِذَا مَاتَ وَکَانَ أَهْلُهُ فِی جِهَازِهِ، جَاءَ الْقُرْآنُ فِی صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَمِیلَةٍ، فَوَقَفَ عَلَی رَأْسِهِ، حَتَّى یُدْرَجَ فِی أَکْفَانِهِ، فَیَکُونُ الْقُرْآنُ عَلَى صَدْرِهِ دُونَ الْکَفَنِ، فَإِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ، وَسُوِّیَ، وَتَفَرَّقَ عَنْهُ أَصْحَابُهُ، أَتَاهُ مُنْکَرٌ وَنَکِیرٌ، فَیُجْلِسَانِهِ فِی قَبْرِهِ، فَیَجِیءُ الْقُرْآنُ حَتَّى یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَهُمَا، فَیَقُولَانِ لَهُ: إِلَیْکَ حَتَّى نَسْأَلَهُ، فَیَقُولُ: لَا وَرَبِّ الْکَعْبَةِ! إِنَّهُ لَصَاحِبِی وَخَلِیلِی، وَلَسْتُ أَخْذُلُهُ عَلَى حَالٍ، فَإِنْ کُنْتُمَا أُمِرْتُمَا بِشَیْءٍ فَامْضِیَا لِمَا أُمِرْتُمَا وَدَعَانِی مَکَانِی، فَإِنِّی لَسْتُ أُفَارِقُهُ حَتَّى أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ، ثُمَّ یَنْظُرُ الْقُرْآنُ إِلَى صَاحِبِهِ فَیَقُولُ: أَنَا الْقُرْآنُ الَّذِی کُنْتَ تَجْهَرُ بِی، وَتُخْفِینِی، وَ تُحِبُّنِی، فَأَنَا حَبِیبُکَ، فَمَنْ أَحْبَبْتُهُ أَحَبَّهُ اللَّهُ، لَیْسَ عَلَیْکَ بَعْدَ مَسْأَلَةِ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ هَمٍّ وَلَا حُزنٍ، فَیَسْأَلَهُ مُنْکَرٌ وَنَکِیرٌ، وَیَصْعَدَانِ، وَیَبْقَى هُوَ وَالْقُرْآنُ، فَیَقُولُ: لَأُفْرِشَنَّکَ فِرَاشًا لَیِّنًا، وَلَأُدَثِّرَنَّکَ دِثَارًا حَسَنًا جَمِیلًا بِمَا أَسْهَرْتَ لَیْلَکَ، وَأَنْصَبْتَ نَهَارَکَ، - قَالَ: - فَیَصْعَدُ الْقُرْآنُ إِلَى السَّمَاءِ أَسْرَعَ مِنَ الطَّرْفِ، فَیَسْأَلُ اللَّهَ ذَلِکَ لَهُ، فَیُعْطِیَهُ ذَلِکَ، فَیَنْزِلُ بِهِ أَلْفُ أَلْفٍ مَلَکٍ مِنْ مُقَرَّبِی السَّمَاءِ السَّادِسَةِ، فَیَجِیء الْقُرْآنُ فَیُحَییِّهُ، وَیَقُولُ: هَلِ اسْتَوْحَشْتَ؟ مَا زِدتُ مُذْ فَارَقْتُکَ أَنْ کَلَّمْتُ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى، حَتَّى أَخَذتُ لَکَ فِرَاشًا وَدِثَارًا وَمِفتَاحًا، وَقَدْ جِئْتُکَ بِهِ، فَقُمْ حَتَّى تُفْرِشَکَ الْمَلَائِکَةُ. قَالَ: فَتُنْهِضُهُ الْمَلَائِکَةُ إِنْهَاضًا لَطِیفًا، ثُمَّ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَسِیرَةَ أَرْبَعِ مِائَةِ عَامٍ، ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ فِرَاشٌ بِطَانَتُهُ مِنْ حَرِیرٍ أَخْضَرَ، حَشْوُهُ الْمِسْکُ الْأَذْفَرُ، وَتُوضَعُ لَهُ مُرَافِقٌ عِنْدَ رِجْلَیْهِ وَرَأْسِهِ مِنَ السُّنْدُسِ وَالْإِسْتَبْرَقِ، وُیُسْرَجُ لَهُ سِرَاجَانِ مِنْ نُورِ الْجَنَّةِ عِنْدَ رَأْسِهِ وَرِجْلَیْهِ، یُزْهِرَانِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، ثُمَّ تُضْجِعُهُ الْمَلَائِکَةُ عَلَى شِقِّهِ الْأَیْمَنِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، ثُمَّ یُؤْتَى بِیَاسَمِینَ الْجَنَّةِ، وَتَصْعَدُ عَنْهُ، وَیَبْقَى هُوَ وَالْقُرْآنُ، فَیَأْخُذُ الْقُرْآنُ إِلَى أَهْلِهِ، فَیُخْبِرُهُم([19]) [بِخَبَرِهِ] کُلَّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ، وَیَتَعَاهَدُهُ کَمَا یَتَعَاهَدُ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَلَدَهُ بِالْخَبَرِ، فَإِنْ تَعَلَّمَ مِنْ وَلَدِهِ الْقُرْآنَ بَشَّرَهُ بِذَلِکَ، وَإِنْ کَانَ عَقِبُهُ عَقِبَ سُّوءِ دَعَا لَهُمْ بِالصَّلَاحِ وَالْإِقْبَالِ، أَوْ کَمَا ذُکِرَ».
رواه البزار وقال: "خالد بن معدان لم یسمع من معاذ، ومعناه أنه یجیء ثواب القرآن([20]) کما قال: إن اللقمة تجیء یوم القیامة مثل أحد"([21])، وإنما یجیء ثوابها".انتهى.
قال الحافظ: "فی إسناده من لا یعرف حاله، وفی متنه غرابة کثیرة بل نکارة ظاهرة وقد تکلم فیه العقیلی وغیره".
از معاذ بن جبل س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هریک از شما که نماز شب میخواند، باید قرائت را به صورت جهری بخواند. چراکه فرشتگان همراه او نماز میخوانند و قرائت وی را گوش میکنند و نیز جنهای مومن که در هوا هستند و نیز کسانی از آنها که با وی همسایه هستند، همراه وی نماز میخوانند و قرائت وی را گوش میکنند. وی با این قرائت جنهای فاسق و شیاطین متمرد را از خانه خود و خانههای اطراف دور میکند. و خانهای که در آن قرآن خوانده میشود خیمهای از نور بر آن احاطه دارد که راهنمای اهل آسمان است. چنانکه ستاره درخشان در قعر دریا و سرزمین بیآب و گیاه راهنما میباشد. چون همنشین قرآن فوت شود، این خیمه برداشته شده و فرشتگان از آسمان نگاه میکنند و این نور را نمیبینند؛ فرشتگان در هر آسمان او را دریافت میکنند و در میان ارواح بر روح وی درود میفرستند؛ سپس فرشتگان نگهبان که همراه وی بودند، روی آورده و پس از آن فرشتگان تا روزی که دوباره برانگیخته میشود برای وی طلب مغفرت میکنند. و هیچکس نیست که کتاب الله را بیاموزد سپس مدتی از شب را نماز بخواند مگر اینکه این شب، شب جدید را به آن لحظات توصیه میکند. و بیان میکند که آن شب بسیار زود گذشته است. چون چنین شخصی بمیرد درحالیکه خانواده وی مشغول رسیدگی به امور وی باشند، قرآن در چهرهای زیبا ظاهر شده و در کنار سر وی قرار گرفته تا اینکه در کفن وی قرار گیرد. پس قرآن بر سینهی وی بدون کفن قرار میگیرد و چون در قبر نهاده میشود و دفن وی به پایان میرسد و همراهانش پراکنده میشوند، منکر و نکیر به سراغ وی میآیند و او را در قبر مینشانند که قرآن آمده و در بین او و آنها قرار میگیرد. منکر و نکیر به قرآن میگویند: بگذار تا از او سوال کنیم. قرآن میگوید: نه به خداوند کعبه سوگند؛ او دوست و همراه من بود و من به هیچ وجه او را رها نمیکنم. اگر شما به چیزی امر شدید، آنرا انجام دهید و مرا در این مکان رها کنید. براستی من از او جدا نمیشوم تا وارد بهشت شود. سپس قرآن به همراه و همنشین خود نگریسته و میگوید: من قرآنی هستم که آن را با صدای بلند و آرام میخواندی و مرا دوست داشتی و من محبوب تو بودم؛ و هرکس را که من دوست داشته باشم الله دوست دارد. پس از مساله نکیر و منکر غم و اندوهی برای تو نخواهد بود. سپس نکیر و منکر از وی سوال کرده و به آسمان صعود میکنند و او با قرآن باقی میماند. قرآن میگوید: برایت فرش نرم و لطیف و ملافه و پتوی زیبایی که با آن شب را سپری کرده و خستگی روزت را رفع کنی مهیا میکنم؛ راوی میگوید: پس قرآن سریعتر از یک چشم به هم زدن به آسمان رفته و این موارد را از خداوند برای او میخواهد و به او داده میشود. پس یک میلیون فرشته از مقربان آسمان ششم همراه آن نازل میشوند و قرآن میآید و او را زنده میکند و میگوید: وحشت کردهای؟ مدتی که تو را ترک نمودم با خداوند متعال سخن میگفتم تا اینکه برای تو فرش و ملافه و کلیدی گرفتم. و با آنها نزد تو آمدم. پس برخیز تا فرشتگان برای تو فرش پهن کنند. راوی میگوید: پس فرشتگان با لطافت او را بلند کرده و قبر وی را به اندازه مسیر چهارصد سال وسعت میدهند و پس از آن فرشی برای وی پهن میکنند که آستر آن از حریر سبز است، درون آن از مشک خوشبو است. و برای او بالشهایی در نزدیک پاها و سرش قرار میدهند که از حریر لطیف و نازک و حریر ضخیم و براق است. و در کنار پاها و سرش دو چراغ از نور بهشت روشن میکنند که تا روز قیامت نور میدهند. سپس فرشتهها او را بر پهلوی راست و رو به قبله قرار میدهند. سپس یاسمین بهشت آورده میشود و به آسمان میروند و او و قرآن باقی میماند. قرآن به خانوادهاش روی آورده و هر شبانه روز اخبار وی را به آنها منتقل میکند و با وی عهد و پیمان میبندد، چنانکه پدر دلسوز از فرزندش عهد و پیمان خیر میگیرد. پس اگر فرزندش قرآن را بیاموزد وی را بدین سبب بشارت میدهند و اگر فرزندان بدی داشته باشد برای اصلاح و اقبال آنها دعا میکند».
0-368- (15) (موضوع) ورواه ابن أبی الدنیا وغیره عن عبادة بن الصامت موقوفاً علیه، ولعله أشبه.
901-369- (16) (موضوع) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ بَاتَ لَیْلَةً فِی خِفَّةٍ مِنَ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ یُصَلِّی، تدارکَتْ حَوْلَهُ الْحُورُ الْعَیْنُ حَتَّى یُصْبِحَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس شبی را با وجود کم بودن غذا و نوشیدنی نماز بگزارد، حور عین اطراف وی میگردد تا اینکه صبح کند».
902-628- (16) (صحیح) عَن عَمْرُو بْنُ عَبَسَةَ([22]) س أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبْدِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ الآخِرِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ یَذْکُرُ اللَّهَ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ، فَکُنْ».
رواه الترمذی – واللفظ له-، وابن خزیمة فی "صحیحه"، وقال الترمذی: "حدیث صحیح غریب".
از عمرو بن عبسه س روایت است که از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «در تاریکی آخر شب، خداوند متعال در نزدیکترین فاصله با بنده میباشد، پس اگر میتوانی از کسانی باشی که در این زمان به ذکر و یاد خداوند مشغولند، پس از آنان باش.
903-370- (17) (ضعیف) وَعَنِ عبدِالله ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا خَیَّبَ اللَّهُ امرأً قَامَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ فَافْتَتَحَ سُورَةَ الْبَقَرَةِ وَآلَ عِمْرَانَ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، وفی إسناده بقیة([23]).
و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال کسی را که در دل شب برخاسته و خواندن دو سوره «بقره» و «آل عمران» را آغاز میکند، بیبهره و زیانمند نمیگرداند».
904-629- (17) (حسن) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ یُحِبُّهُمُ اللَّهُ، وَیَضْحَکُ إِلَیْهِمْ، وَیَسْتَبْشِرُ بِهِمْ: الَّذِی إِذَا انْکَشَفَتْ فِئَةٌ قَاتَلَ وَرَاءَهَا بِنَفْسِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَإِمَّا أَنْ یُقْتَلَ، وَإِمَّا أَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ وَیَکْفِیَه، فَیَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی کَیْفَ صَبَّرَ لِی بِنَفْسَهُ؟! وَالَّذِی لَهُ امْرَأَةٌ حَسَنَةٌ، وَفِرَاشٌ لَیِّنٌ حَسَنٌ، فَیَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ، فَیَقُولُ: یَذَرُ شَهْوَتَهُ وَیَذْکُرُنِی، وَلَوْ شَاءَ رَقَدَ. وَالَّذِی إِذَا کَانَ فِی سَفَرٍ، وَکَانَ مَعَهُ رَکْبٌ، فَسَهَرُوا، ثُمَّ هَجَعُوا فَقَامَ فِی السَّحَرِ فِی ضَرَّاءَ وَسَرَّاءَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن([24]).
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر هستند که خداوند متعال آنها را دوست داشته و در چهرهی آنها میخندد و به آنها مژده میدهد: کسی که با گروهی در راه خدا جهاد میکند و برای رضای خداوند میجنگد، یا کشته شده یا که خدا او را یاری و کفایت میکند؛ خداوند میفرماید: به بندهی من بنگرید که به خاطر من جانش را فدا کرده است. و فردی که زن زیبا و بستری نرم و نیکو دارد، پس برای نماز شب بیدار میشود؛ خداوند متعال میفرماید: هوسش را رها کرده و مرا یاد میکند و اگر میخواست، میخوابید. و فردی که در سفر همسفرانی دارد؛ در راه سفر شب را بیدار مانده، سپس میخوابند؛ پس او در وقت سحر در سختی یا آسایش نماز را به پا میدارد».
905-630- (18) (حسن لغیره) وَعنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «عَجِبَ رَبُّنَا مِنْ رَجُلَیْنِ؛ رَجُلٌ ثَارَ([25]) عَنْ وِطَائِهِ وَلِحَافِهِ، مِنْ بَیْنِ أَهْلِهِ وَحِبِّهِ إِلَى صَلَاتِهِ، فَیَقُولُ اللهُ جَلَّ وَعَلَا [أیا مَلَائِکَتِی]([26]) انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی ثَارَ عَنْ فِراشِه وَوِطَائِهِ، مِنْ بَین حِبِّهِ وَأَهْلِهِ إِلَى صَلَاتِهِ، رَغْبَةً فِیمَا عِنْدِی، وَشَفَقَةً مِمَّا عِنْدِی، وَرَجُلٌ غَزَا فِی سَبِیلِ اللهِ وَانْهَزَمَ أَصحابُه، وَعَلِمَ مَا عَلَیْهِ فِی الِانْهِزَامِ، وَمَا لَهُ فِی الرُّجُوعِ، فَرَجَعَ حَتَّى یُهرِیقَ دَمَهُ، فَیَقُولُ اللهُ [لِمَلَائِکَتِهِ]([27]): انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی رَجَعَ رَجاءَ فِیمَا عِنْدِی، وَشَفَقَةً مِمَّا عِنْدِی، حَتَّى یُهریقَ دَمَهُ».
(صحیح لغیره موقوف) رواه أحمد وأبو یعلى والطبرانی وابن حبان فی "صحیحه".
از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال از دو شخص تعجب نمود: مردی که از زیرانداز و لحافش و بین خانواده و محبوبش برخاسته و به نماز میایستد؛ پس خداوند میفرماید: ای ملائکهی من! به بندهام نگاه کنید که از زیرانداز و لحافش برخاسته و از میان محبوب و اهلش به نماز ایستاده، به امید آنچه نزد من است و از ترس آنچه نزد من میباشد؛ و مردی که در راه خدا جهاد میکند و یارانش شکست خوردهاند و میداند در مقابل شکست چه چیزی را باید تحمل کند و میداند آنچه به نفع او در برگشتن است، ولی بر میگردد تا خونش ریخته شود، پس خداوند به ملائکهاش میگوید: به بندهام بنگرید که به امید آنچه نزد من و از ترس آنچه نزد من است، برگشته تا خونش ریخته شود».
ورواه الطبرانی موقوفاً([28]) بإسناد حسن ولفظه: «إِنَّ اللهَ لَیضحک إِلَى رَجُلَینِ: رَجُلٍ قَامَ فِی لَیلَةٍ بَارِدَةٍ مِن فِراشِه وَلِحافِهِ وَدِثاره([29]) فَتَوَضَأَ، ثُمَّ قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ، فَیَقُولُ اللهُ عَزَّ وَجَل لِمَلَائِکَتِهِ: مَا حَمَلَ عَبدِی هَذَا عَلَى مَا صَنَعَ؟ فَیَقُولُون: رَبَّنا! رَجَاءَ مَا عِندَک، وَشفقة مِمَّا عِندَک. فَیَقُولُ: فَإِنِّی قَد أَعطَیتُه مَا رَجَا، وَأمَّنتُه مِمَّا یخاف، وَذکر بقیَّته».
و در روایت طبرانی به صورت موقوف و با اسناد حسن آمده است: «خداوند در چهره دو مرد میخندد، مردی که شب سرد از بستر و لحاف و روانداز خود برخاسته و وضو گرفته و به نماز میایستد؛ پس خداوند به ملائکه خود میفرماید: چه چیزی بندهام را به این عمل واداشت؟ میگویند: پروردگارا! به امید آنچه نزد تو و از ترس آنچه نزد تو است. میفرماید: همانا من آنچه امید داشت به او عطا کردم و از آنچه میترسید در امان نگه داشتم». و ادامهی حدیث را ذکر میکند.
906-631- (19) (حسن لغیره) وَعَن عُقبَة بنِ عَامِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «الرَّجُلٌ مِنْ أُمَّتِی یَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ یُعَالِجُ نَفْسَهُ إِلَى الطَّهُورِ، وَعَلَیْهِ عُقَدٌ، فَإِذَا وَضَّأَ یَدَیْهِ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِذَا وَضَّأَ وَجْهَهُ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، وَإِذَا مَسَحَ رَأْسَهُ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، وَإِذَا وَضَّأَ رِجْلَیْهِ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ. فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَل لِلَّذِین وَرَاءَ الْحِجَابِ: انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی هَذَا یُعَالِجُ نَفْسَهُ، وَیَسْأَلَنِی، مَا سَأَلَنِی عَبْدِی هَذَا فَهُوَ لَهُ».
رواه أحمد وابن حبان فی "صحیحه"، واللفظ له.
از عُقبه بن عامر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «مردی از امت من شب بیدار شده و خودش را با وضو معالجه میکند درحالیکه بر او گرههایی است؛ هرگاه دستها را بشوید، گرهی باز میشود و چون صورتش را بشوید، گرهی باز میشود، چون سرش را مسح کند، گرهی باز میشود و چون پایش را بشوید، گرهی باز میشود؛ و خداوند به کسانی که پشت پرده قرار گرفتهاند میگوید: به بندهام نگاه کنید، او نفسش را مداوا میکند و از من درخواست میکند، پس هرچیزی که بندهام درخواست نموده به او داده میشود».
907-371- (18) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: قَالَ عَبْدُاللَّهِ: «إنَّهُ مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ: لَقَدْ أَعَدَّ اللَّهُ لِلَّذِینَ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ مَا لَمْ تَرَ عَیْنٌ، وَلَمْ تَسْمَعْ أُذُنٌ، وَلَمْ یَخْطُرْ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ، وَلَا یَعْلَمُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَلَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ. قَالَ: وَنَحْنُ نَقْرَؤُهَا ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ﴾ الآیة.
رواه الحاکم وصححه.
و از ابوعبیده روایت است که میگوید: عبدالله گفت: «در تورات نوشته است: خداوند متعال برای کسانی که پهلوهایشان از بستر دور میشود، نعمتهایی را آماده نموده که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی وصف آنها را نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده و هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل از آن اطلاعی ندارد. و ما آنرا میخواندیم: «هیچ کس نمیداند چه چیزهای شادی آفرین و مسرّت بخشی برای ایشان پنهان شده است».
908-632- (20) (صحیح) وَعَن عَبْداللَّهِ بْنَ أَبِی قَیْسٍ([30]) قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةُ ل: «لَا تَدَعْ قِیَامَ اللَّیْلِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج کَانَ لَا یَدَعُهُ، وَکَانَ إِذَا مَرِضَ، أَوْ کَسِلَ صَلَّى قَاعِدًا».
رواه أبو داود وابن خزیمة فی "صحیحه".
از عبد الله بن ابوقیس روایت است که عایشه ل گفت: «نماز شب را رها نکن؛ زیرا رسول الله ج آن را رها نمیکرد و هرگاه مریض یا خسته میشد، نشسته نماز میخواند».
909-633- (21) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ: أَنَّهُ بَاتَ عِنْدَ سَلْمَانَ س لَیَنْظُرَ مَا اجْتِهادُهُ، قَالَ: فَقَامَ یُصَلِّی مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ، فَکَأَنَّهُ لَمْ یَرَ الَّذِی کَانَ یَظُنُّ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لَهُ، فَقَالَ سَلْمَانُ: حَافِظُوا عَلَى هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، فَإِنَّهُنَّ کَفَّارَاتٌ لِهَذِهِ الْجِرَاحَاتِ، مَا لَمْ تُصَبُ الْمَقْتَلَةُ، فَإِذَا صَلَّى النَّاسُ الْعِشَاءَ صَدَرُوا عَلَى ثَلَاثِ مَنَازِلَ، مِنْهُمْ مَنْ عَلَیْهِ وَلَا لَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ لَا لَهُ وَلَا عَلَیْهِ: فَرَجُلٌ اغْتَنَمَ ظُلْمَةَ اللَّیْلِ وَغَفْلَةِ النَّاسِ فَرَکِبَ فَرسُهُ فِی الْمَعَاصِی، فَذَلِکَ عَلَیْهِ وَلَا لَهُ، وَمَنْ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ فَرَجُلٌ اغْتَنَمَ بِظُلْمَةَ اللَّیْلِ وَغَفْلَةَ النَّاسِ فَقَامَ یُصَلِّی، فَذَلِکَ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ، وَمَنْ لَا لَهُ وَلَا عَلَیْهِ فَرَجُلٌ صَلَّى ثُمَّ نَامَ، [فَذَلِکَ]([31]) لَا لَهُ وَلَا عَلَیْهِ، إِیَّاکَ وَالْحَقْحَقَةَ، وَعَلَیْکَ بِالْقَصْدِ، وَداوِمْ([32])».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" موقوفا بإسناد لا بأس به، ورفعه جماعة. [تقدم مرفوعاً نحوه/5-الصلاة/13].
از طارق بن شهاب روایت است که وی شب را نزد سلمان س گذراند تا جهد و عبادت وی را شاهد باشد. طارق میگوید: در پایان شب برخاسته به نماز ایستاد. گویا که سلمان چنان نبود که طارق گمان میکرد. پس این مساله را با وی در میان گذاشت. پس سلمان گفت: بر این نمازهای پنجگانه مراقبت کنید که کفارهی این گناهان میباشند مادامی که اموری مرتکب نشود که باعث هلاکت هستند. چون مردم نماز عشاء را بخوانند، در سه جایگاه قرار خواهند داشت: از آنها کسانی هستند که شبشان به ضرر آنهاست نه به نفع آنها؛ و از آنها کسانی هستند که شبشان به نفع آنهاست نه به ضرر آنها؛ و از آنها کسانی هستند که شبشان نه به نفع آنها و نه به ضرر آنهاست. کسی که تاریکی شب و غفلت مردم را غنیمت شمرده و برای انجام گناهان سوار اسبش میشود، درواقع این شب به ضرر اوست نه به نفع او؛ و کسی که به نفع اوست نه به ضرر او، مردی است که تاریکی شب و غفلت مردم را غنیمت شمرده، برخاسته و نماز میخواند، پس این شب به نفع اوست نه به ضرر او؛ و کسی که نه به نفع و نه به ضرر اوست، مردی است که نماز خوانده سپس میخوابد، پس آن شب نه به نفع اوست و نه به ضرر او؛ و بر حذر باش از اینکه خود را خسته کنی و میانهروی را در پیش گیر و بر عملت مداومت بورز».
(الحقحقة) بحاءین مهملتین مفتوحتین وقافین الأولى ساکنة، والثانیة مفتوحة: هو أشد السیر، وقیل: هو أن یجتهد فی السیر ویلح فیه حتى تعطب راحلته، أو تقف، وقیل غیر ذلک.
910-634- (22) (حسن لغیره) وَعَنْ سَمُرَةَ بن جُندب س قَالَ: کَانَ رَسُول الله ج یَقُولُ لَنَا: «لَیْسَ فِی الدُّنْیَا حَسَدٌ إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: الرَّجُلِ یَغبطُ الرَّجُلَ أَنْ یُعْطِیَهُ اللهُ الْمَالَ الْکَثِیرَ، فَیُنْفِقَ مِنْهُ، فَیُکْثِرَ النَّفَقَةَ، یَقُولُ الْآخَرُ: لَوْ کَانَ لِی مَالٌ لَأَنْفَقْتُ مِثْلَ مَا یُنْفِقُ وَأَحْسَنَ، فَهُوَ یَحْسُدُهُ، وَرَجُلٍ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فَیَقُومُ اللَّیْلَ، وَعِنْدَهُ رَجُلٌ إِلَى جَنْبِهِ لَا یَعْلَمُ الْقُرْآنَ، فَهُوَ یَحْسُدُهُ عَلَى قِیَامِهِ، أو عَلَى مَا عَلَّمَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ الْقُرْآنَ، فَیَقُولُ: لَوْ عَلَّمَنِیَ اللهُ مِثْلَ هَذَا لَقُمْتُ مِثْلَ مَا یَقُومُ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" وفی سنده لین.
از سَمُره بن جندب س روایت است که رسول الله ج به ما فرمودند: «در دنیا جز در دو مورد حسد وجود ندارد. مردی که غبطه میخورد بر کسی که خداوند به او مال زیادی داده و از آن انفاق کرده و بسیار انفاق میکند؛ مرد دیگر میگوید: اگر من مالی داشتم، مثل این مرد انفاق میکردم و چه بسا بیشتر، پس بر او حسد میورزد. و مردی که قرآن میخواند و نماز شب به جا میآورد و در کنار او مردی است که نمیتواند قرآن تلاوت کند و بر نماز او و آنچه خداوند از قرآن به او یاد داده، حسد میورزد و میگوید: اگر خداوند چنین به من یاد میداد، همانند او نماز شب را به جا میآوردم».
(الحسد) منظور از حسادت از بین رفتن نعمت محسود است. و این به اتفاق حرام است. همچنین گاهی منظور از اطلاق آن، غبطه میباشد که عبارت است از تمنای حالت کسی که به او غبطه خورده میشود بدون اینکه تمنای نابودی آن را برای او داشته باشد. و مراد از حسد در این روایت و امثال آن همین است. پس اگر حالتی که بدان غبطه خورده میشود، محمود باشد، تمنای وی محمود است و اگر آن حالت مذموم باشد، تمنای وی مذموم است که متمنا در اثر آن گنهکار میشود.
911-635- (23) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ [بْنِ عُمَرَ]([33]) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا حَسَدَ إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: رَجُلٌ آتَاهُ اللهُ الْقُرْآنَ، فَهُوَ یَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ، وَرَجُلٌ آتَاهُ اللهُ مَالًا، فَهُوَ یُنْفِقُهُ آنَاءَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ».
رواه مسلم وغیره.
از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حسد جز در دو مورد جایز نیست: مردی که خداوند [تلاوت] قرآن به او عطا کرده باشد و شب و روز [با تلاوت و عمل کردن] آن را به پا میدارد؛ و مردی که خداوند به او مال و ثروت عنایت کرده باشد و شب و روز در راه خدا انفاق نماید».
912-636- (24) (حسن) وَعَنْ یَزِیدَ بْنِ الْأَخْنَسِ - وَکَانَتْ لَهُ صُحْبَةٌ س - أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا تَنَافُسَ [بَیْنَکُمْ] إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللهُ قُرْآنًا فَهُو یَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، [وَیَتَّبع مَا فِیهِ]([34])، فَیَقُولُ رَجُلٌ: لَو أَنَّ اللهَ أَعْطَانِی مَا أَعْطَى فُلَانًا فَأَقُومُ بِهِ کَمَا یَقُومُ، وَرَجُلٌ أَعْطَاهُ اللهُ مَالًا، فَهُو یُنْفِقُ مِنه وَیَتَصَدَّقُ، فَیَقُولُ رَجُلٌ مِثْلَ ذَلِکَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر"، ورواته ثقات مشهورون([35]).
از یزید بن اخنس س - که از اصحاب رسول الله ج میباشد - روایت است که رسول الله ج فرمودند: «رقابتی در بین شما وجود ندارد، مگر در دو چیز؛ مردی که خداوند قرائت قرآن به او عطا کرده باشد و شب و روز آن را به پا میدارد و پایبند آنچه در آن است میباشد؛ پس کسی میگوید: اگر خداوند آنچه به فلانی عطا کرده به من عطا کند، من همانند او آن را به پا میدارم. و مردی که خداوند به او مال و ثروت عنایت کرده باشد و از آن انفاق و صدقه میکند و مردی همچون سخنان فرد سابق چنان میگوید».
0-637- (25) (صحیح) ورواه أبو یعلى من حدیث أبی سعید نحوه بإسناد جید([36]).
913-638- (26) (حسن) وَعَنْ فَضَالَةَ بْنِ عُبَیْدٍ وَتَمِیمٍ الدَّارِیِّ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ کُتِبَ لَهُ قِنْطَارٌ [مِنَ الْأَجْرِ]([37])، وَالْقِنْطَارُ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یَقُولُ رَبُّکَ عَزَّ وَجَل: اقْرَأْ وَارْقَ لِکُلِّ آیَةٍ دَرَجَةً، حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى آخِرِ آیَةٍ مَعَهُ، یَقُولُ رَبُّکَ عَزَّ وَجَل لِلْعَبْدِ: اقْبِضْ. فَیَقُولُ الْعَبْدُ بِیَدِهِ: یَا رَبُّ! أَنْتَ أَعْلَمُ. یَقُولُ: بِهَذِهِ([38]) الْخُلْدُ، وَبِهَذِهِ النَّعِیمُ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" بإسناد حسن، وفیه إسماعیل بن عیاش عن الشامیین، وروایته عنهم مقبولة عند الأکثرین([39]).
از فضاله بن عبید و تمیم داری ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که ده آیه در شب بخواند، برای او یک قنطار پاداش داده میشود. و هر قنطار از دنیا و آنچه در آن است بهتر است؛ و در روز قیامت پروردگارت ﻷ میفرماید: بخوان و با هر آیه، یک درجه بالا برو. تا اینکه به آخرین آیهای که همراه اوست میرسد، خداوند ﻷ به بنده میفرماید: بگیر. بنده با اشارهی دست میگوید: یا رب! تو داناتری. خداوند میفرماید: با دست راست خلود و جاودانگی را گرفته و با دست چپ نعمتها را بگیر».
914-639- (27) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَامَ بِعَشْرِ آیَاتٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الغَافِلِینَ، وَمَنْ قَامَ بِمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ القَانِتِینَ، وَمَنْ قَامَ بِأَلْفِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ المُقَنْطِرِینَ».
رواه أبو داود وابن خزیمة فی "صحیحه" کلاهما من روایة أبی سویَّة([40]) عن أبی حُجَیرة عن عبد الله بن عمرو. وقال ابن خزیمة: "إن صح الخبر فإنی لا أعرف أبا سویَّة([41]) بعدالة ولا جرح"([42]).
از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که ده آیه بخواند، از غافلان نوشته نمیشود. و کسی که صد آیه بخواند، از تهجدگزاران نوشته میشود. و کسی که هزار آیه بخواند، از جمله مقنطرین (کسانی که اجر زیادی به اندازهی یک قنطار به او داده میشود) نوشته میشود».
0-372- (19) (ضعیف) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" من هذه الطریق أیضاً، إلا أنه قال: "وَمَن قَامَ بِمِائَتِی آیَة کُتِبَ مِنَ المُقَنْطِرِینَ".
قوله من (المقنطرین) أی: ممن کتب له قنطار من الأجر.
(قال الحافظ): "من سورة ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ﴾ [الملک: 1]. إلى آخر القرآن ألف آیة. والله أعلم".
و این حدیث را ابن حبان در صحیحش از این طریق روایت نموده جز اینکه میگوید: «و هرکس دویست آیه بخواند جزو مقنطرین (کسانی که پاداش یک قنطار برای آنها نوشته میشود) نوشته میشود».
حافظ میگوید: از سوره ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ﴾ تا آخر قرآن هزار آیه است، والله اعلم».
915-373- (20) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «الْقِنْطَارُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ أُوقِیَّةٍ، أُوقِیَّةٍ خَیْرٌ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه"([43]).
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هر قنطار برابر است با دوازده هزار اوقیه؛ و هر اوقیه بهتر است از آنچه میان آسمان و زمین است».
916-374- (21) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ، وَمَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ کُتِبَ لَهُ قُنُوتُ لَیْلَةٍ، وَمَنْ قَرَأَ مِئَتَیْ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ، وَمَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْعَابِدِینَ، وَمَنْ قَرَأَ خَمْسَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْحَافِظِینَ، وَمَنْ قَرَأَ سِتَّمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ، وَمَنْ قَرَأَ ثَمَانِ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْمُخْبِتِینَ، وَمَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ أَصْبَحَ لَهُ قِنْطَارٌ، وَالْقِنْطَارُ أَلْفٌ وَمِئَتَا أُوقِیَّةٍ، الْأُوقِیَّةُ خَیْرٌ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ - أَوْ قَالَ: خَیْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ - وَمَنْ قَرَأَ أَلْفَیْ آیَةٍ کَانَ مِنَ الْمُوجِبِینَ».
رواه الطبرانی.
(الموجب) الذی أتى بفعلٍ یوجب له الجنة. ویطلق أیضاً على من أتى بفعل یوجب له النار.
و از ابی امامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس ده آیه در شب بخواند جزو غافلان نوشته نمیشود و هرکس صد آیه بخواند قیام یک شب برای وی نوشته میشود. و هرکس دویست آیه بخواند جزو قانتین نوشته میشود. و هرکس چهارصد آیه بخواند جزو عابدین نوشته میشود. و هرکس پانصد آیه بخواند جزو حافظین نوشته میشود. و هرکس ششصد آیه بخواند جزو خاشعین نوشته میشود. و هرکس هشتصد آیه بخواند جزو مخبتین نوشته میشود. و هرکس هزار آیه بخواند پاداش وی یک قنطار خواهد بود. و هر قنطار برابر است با هزار و دویست اوقیه؛ و اوقیه بهتر است از آنچه میان آسمان و زمین است. – یا اینکه گفت: بهتر از هر آن چیزی است که خورشید بر آن طلوع کند- و هرکس دوهزار آیه بخواند از موجبین خواهد بود».
موجب به کسی گفته میشود که عملی انجام میدهد که بهشت را بر وی واجب میکند. و همچنین بر کسی اطلاق میگردد که عملی را انجام میدهد که آتش را بر وی واجب میگرداند.
917-640- (28) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیرَة س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: "مَن حَافَظَ عَلَى هؤلاء الصَّلَوَاتِ المَکتُوبَاتِ لَم یَکُن مِنَ الغَافِلِین، وَمَن قَرَأَ فِی لَیلَةٍ مِائةَ آیةٍ لَم یُکتَب مِنَ الغَافِلِین، أَو کُتِبَ مِنَ القَانِتِین"([44]).
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که بر این نمازهای پنجگانه محافظت کند، جزو غافلین قرار نمیگیرد. و کسی که در شب صد آیه بخواند، از غافلین نوشته نمیشود یا از تهجدگزاران (قانتین) نوشته میشود».
0-375- (22) (منکر) والحاکم، ولفظه - وهو روایة لابن خزیمة أیضاً- قال: «مَنْ صَلَّى فِی لَیْلَةٍ بِمِائَةِ آیَةٍ، لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ، وَمَنْ صَلَّى فِی لَیْلَةٍ بِمِائَتَیْ آیَةٍ، کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ الْمُخْلَصِینَ».
وقال الحاکم: "صحیح على شرط مسلم"([45]).
و حاکم آنرا روایت نموده و لفظ آن چنین است چنانکه روایت ابن خزیمه نیز میباشد: «هرکس در شب صد آیه بخواند جزو غافلان نوشته نمیشود و هرکس دویست آیه بخواند جزو قانتین مخلص نوشته میشود».
(صحیح لغیره) وفی روایة له قال فیها «على شرط مسلم» أیضاً: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ، لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ».
و در روایتی از حاکم آمده است: «کسی که در شب ده آیه بخواند، از غافلان نوشته نمیشود».
12- (الترهیب من صلاة الإنسان وقراءته حال النعاس)
([1]) قلت: فی تفسیر "العقد" أقوال، والأقرب أنَّه على حقیقته، بمعنى السحر للإنسان، ومنعه من القیام، کما یعقد الساحر مَن سحرَه، کما أخبر بذلک المولى تعالى ذکره فی کتابه: «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ» فالذی خُذِلَ یعمل فیه، والذی وُفِّق یصرف عنه. ومما یدل على أنَّه على الحقیقة، ما رواه ابن ماجه عن أبی هریرة مرفوعاً: "على قافیة رأس أحدکم حبل فیه ثلاث عقد" الحدیث. وما رواه ابن خزیمة وکما یأتی فی هذا الباب عن جابر رضی الله عنه: "على رأسه جریر معقود"، وفسِّر الجریر بالحبل.
([2]) فی الأصل هنا: (وروى ابن خزیمة فی "صحیحه" نحوه؛ وزاد فی آخره:
"فحلوا عُقدَ الشیطان ولو برکعتین"). ولما کانت هذه الزیادة لا تصح عندی؛ لشذوذها وتفرد (علی بن قرة بن حبیب) بها -ولم أعرفه- أعرضت عن ذکرها إلا منبهاً لضعفها، وعن ذکرها فی "الضعیف" أیضاً، لأنها لا فائدة تذکر دون ما قبلها. کما بینت المقدمة.
([3]) هذا وکل ما یشبهه مما سبق أو یأتی من الکلام المقفَّى المسجع قَلْ أو کثر، یقف القارئ على کل فصل منه، ولا یعرَب آخره مراعاة للسجع والوزن، ونظیره: "الله أکبرْ، خَرِبت خیبرْ"، وما فی معناه، کما فی العجالة (89-90)، وقد أطال القول فیه.
([4]) هذه الفقرة یَشهد لها حدیث عبد الله بن سلام فی الباب [برقم 876-616-(4)]. فتنبه.
([5]) قال الناجی (90) ما خلاصتهُ: "غفل المصنف عن ابن ماجه، ولا شک أنَّ اللفظ المذکور للبخاری فی "التفسیر" سوى لفظة "قد" وهی لابن ماجه، وقبلها: "یا رسول الله".
([6]) بل هما للبخاری فی "التهجد"؛ دون مسلم والترمذی.
([7]) کلمة (إنْ) مخففة من الثقیلة، وهی بکسر الهمزة، وضمیر الشأن محذوف والتقدیر: إنه کان. واللام فی (لَیقوم) مفتوحة للتأکید، ولفظة (ترِم) منصوبة بـ (أنْ) المقدرة، وهی بفتح التاء المثناة من فوق، فعل مضارع للمؤنث، وماضیه (ورِم) من باب (ورِث یرِث)، بالکسر فیهما، ومعنى (ورم): انتفخ.
([8]) قال الناجی: "وهو عجیب! فقد رواه الترمذی فی "الشمائل"، وابن ماجه". قلت: والنسائی أیضاً (1/ 244) مختصراً.
([9]) هکذا بتاءین فی أوله، وفی روایة (تَفَطَّر) بوزن تفعَّل بالتشدید بتاء واحدة، أی: تشقّق. والله أعلم.
([10]) قلت: لکنه یتقوّى بحدیث سلمان الفارسی المذکور فی الأصل عقبه، وقد قال الحافظ العراقی فی "تخریج الإحیاء" (1/ 321): "رواه الطبرانی فی "الکبیر"، والبیهقی بسند حسن". وفی حدیث سلمان زیادة ضعیفة.
([11]) (الدأب): العادة والشأن، وقد یحرک، وأصله من (دأب فی العمل): إذا جد وتعب، إلا أن العرب حولت معناه إلى العادة والشأن. قاله فی "النهایة".
([12]) فی "الصحیح" ما یغنی عنه من حدیث أبی أمامة؛ دون جملة المطردة.
([13]) قلت: إسناد المرفوع صحیح، وقد صححه جمع، ولا یضیره روایة ابن کثیر موقوفاً، لأنّ الرفع زیادة ثقة واجب قبولها، لا سیما وله طریق آخر مرفوع عن أبی سعید وحده رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر"، وهو مخرج فی "الروض النضیر" (962)، ثم إنَّ النسائی إنما رواه فی "الکبرى" (1/ 413/ 1310)! بخلاف حدیث أبی هریرة الذی قبله فهو قد رواه فی "الصغرى" (1/ 239)! وهما مخرَّجان فی "صحیح أبی داود" (1181 و1182).
([14]) قلت: نعم لولا أن أحد رواته عن الثوری، قد خولف فی رفعه، فأوقفه جمع من الثقات عن الثوری، مع أن الذی خالفهم فیه ضعف من قبل حفظه، فمثله لا یکون حدیثه حسناً، وإنما هو شاذ أو منکر. وتفصیل هذا الإجمال فی "الضعیفة" (4010).
([15]) یعنی وی مدلس است. و إیاس بن معاویه مُزنی از صغار تابعین میباشد. و اعلان رضایت الهی از وی، توهم صحابه بودن وی را ایجاد میکند. لذا در این مورد باید دقت داشت. سه نفر تعلیقنویسان این کتاب از این مساله غافل شدهاند چنانکه نسبت به تدلیس موجود در این روایت جاهل بود و حدیث را حسن دانستهاند.
([16]) کذا الأصل، وفی "المجمع": "تذکرت"، ووقع فی "مسند أبی یعلى" بخط یمکن أن یقرأ على الوجهین! والنسخة غیر جیدة. وفی المخطوطة: "ذکرت"، ولعله الصواب.
([17]) لا وجه لقوله: "وهو بعض حدیث" کما بینته فی "الضعیفة" (3912). ثم إن فی الإسناد إنقطاعاً لأنه من روایة (بُکیر) (وهو ابن عبد الله الأشج والد مخرمة)، لم یذکروا له روایة عن أحد من الصحابة، قال الحاکم: "وإنما روایته عن التابعین".
([18]) فیه نظر بینته على هامش الأصل، ثم وجدت له شواهد فخرجته فی "الصحیحة" (831 و1903).
([19]) الأصل: (فیجیزهم)، والتصویب من "المخطوطة"، و"کشف الأستار"، و"البحر الزخار" (7/ 99). وهو مخرج فی "الضعیفة" (6821).
([20]) هذا التأویل فیه نظر، فانظر التعلیق الآتی فی "الصحیح" فی (9 - کتاب الصیام/ 1) حدیث ابن عمرو: "الصیام والقرآن یشفعان .. ".
([21]) قلت: هو بهذا اللفظ ضعیف، رواه أحمد (2/ 404)، ومن هذا الوجه رواه الترمذی بنحوه، وسیأتی فی "8 - الصدقات/9 - الترغیب فی الصدقة والحث علیها".
([22]) الأصل: (عنبسة)، وکذا فی المخطوطة وغیرها، وهو خطأ وقع أیضاً فی الحدیث المتقدم «4- الطهارة/ 7».
([23]) قلت: لیس لبقیة ذکر فی هذا الحدیث کما بینته فی "الضعیفة" (5064).
([24]) قلت: لقد رواه من أولى بالعزو إلیه، وهو الحاکم، وصححه على شرطهما، وفیه نظر بینته فی "الصحیحة" (3489).
([25]) أی: نهض ووثب. و (الوِطاء): خلاف الغطاء، وفی "المصباح": "وزان الکتاب: المهاد الوطیء". و (حِبِّه) أی: حبیبه. ووقع فی "المسند" (حَیِّه)!
([26]) زیادة من "المسند".
([27]) زیادة من "المسند" وابن حبان.
([28]) قلت: وکذا قال الهیثمی، وهو فی حکم المرفوع، کما لا یخفى. ورواه ابن أبی الدنیا أیضاً، فانظر "الصحیحة" (3478).
([29]) (الدثار): الغطاء، ومنه (دثرونی) أی: غطونی.
([30]) فی الأصل: "أبی قبیس"، والتصویب من المخطوطة و"السنن" وکتب الرجال. وفی مطبوعة عمارة: "عبد بن أبی قیس"، وفی "المختصر": "عبد الله بن قیس"، وکلّه خطأ.
([31]) زیادة من "المجمع" یقتضیها السیاق.
([32]) کذا الأصل، وهو الموافق لأصله "الطبرانی" (6/ 266)، ولأصل هذا، فإنه رواه عن عبد الرزاق، وهذا فی "المصنف" (148 و4726)، وفی المخطوطة و"المجمع" ومطبوعة الثلاثة: (ودوامه).
([33]) سقطت من الأصل ومطبوعة الثلاثة، وهو خطأ، لأنه یعنی أنه عبد الله بن مسعود، إذ هو المراد عند الإطلاق، ولیس هو راوی الحدیث بهذا اللفظ. وإنما هو عبد الله بن عمر. کذلک هو عند مسلم (2/ 201)، فکان ینبغی تقییده، ورواه البخاری أیضاً، وقد أخرجاه عن ابن مسعود أیضاً، لکنْ بلفظ مغایر لهذا کما سیأتی (8- الصدقات/ 15).
([34]) هذه الزیادة والتی قبلها من "کبیر الطبرانی" (22/ 239/ 226)، و"الأوسط" أیضاً (3/ 142/ 2292)، وکذا "مسند أحمد"، و"مسند الشامیین" أیضاً (2/ 214- 215)، و"مجمع الزوائد".
([35]) قلت: وکذا قال فی "المجمع" (2/ 256)، وصنیعهما یشعر أن الحدیث لم یروه أحمد فی "مسنده"، وإلا لعزیاه إلیه! وهو ذهول، فقد أخرجه فیه (4/ 104) بسند جید.
([36]) قلت: أخرجه فی "مسنده" (2/ 340/ 1085)، لکن یقال فیه ما قیل فی الذی قبله، فقد أخرجه أحمد أیضاً (2/ 479) بسند صحیح عن أبی صالح عن أبی سعید، وفی روایة عن أبی صالح عن أبی هریرة، وهذه عند البخاری أیضاً.
([37]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "مجمع البحرین".
([38]) أی: اقبض یمینک على الخلد، وشمالک على النعیم؛ کما فی روایة أخرى لابن عساکر، وفی أولها زیادة، وقد خرجتها فی "الضعیفة" (5495).
([39]) وفیه أیضاً القاسم أبو عبد الرحمن، وهو حسن الحدیث. انظر "المعجم الکبیر" (2/ 38/ 1253) و"الأوسط" (9/ 205/ 8446).
([40]) الأصل "سریة" فی الموضعین، وکذا فی مطبوعة عمارة، وهو خطأ، والتصویب من "السنن" وکتب الرجال والمخطوطة.
([41]) انظر الحاشیة السابقة.
([42]) قلت: لکن قد روى عنه جماعة من الثقات، ولذلک قال الحافظ فیه: "صدوق". وهو مخرج فی "الصحیحة" (642).
([43]) قلت: وأخرجه ابن ماجه أیضاً وأحمد بسند فیه نظر بینته فی "الضعیفة" (4076).
([44]) هکذا الروایة بالشک، والمعتمَد دون جملة "لم یُکتَب من الغافلین"؛ لأنّ هذه فیمَن قام بعشر، ومن قام بمئة کتب من القانتین کما فی حدیث ابن عمرو المتقدم، ویشهد للأول روایة الحاکم الآتیة، انظر "الصحیحة".
([45]) قلت: هذا وهم، فإن ابن أبی الزناد لم یحتج به مسلم، وإنما روى له شیئاً فی المقدمة، ثم هو إلى ذلک فیه ضعف. انظر "الصحیحة" (642).