اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

تشویق به نماز حاجت و دعای آن

تشویق به نماز حاجت و دعای آن

987-681- (1) (صحیح) عَن عُثمَانِ بْنِ حُنَیْفٍ س: أَنَّ أَعْمَى أَتَى إِلَی رَسُول الله ج فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! ادْعُ اللهَ أَنْ یَکْشِفَ لِی عَنْ بَصَرِی. قَالَ: «أَوْ أَدَعُکَ؟» قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! إِنَّهُ قَد شَقَّ عَلَیَّ ذَهَابُ بَصَرِی. قَالَ: «فَانْطَلِقْ فَتَوَضَّأْ، ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قُل: (اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، یَا مُحَمَّدُ! إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَى رَبِّی بِکَ أَنْ یکْشِفَ لِی عَنْ بَصَرِی، شَفِّعْهُ فِیَّ([1])، وَشَفِّعْنِی فِی نَفْسِی)». فَرَجَعَ وَقَدْ کَشَفَ الله بَصَرِهِ.

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح غریب". والنسائی - واللفظ له-، وابن ماجه، وابن خزیمة فی "صحیحه". والحاکم وقال: "صحیح على شرط البخاری ومسلم"،

از عثمان بن حُنَیف س روایت است که فرد کوری نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای رسول الله ج! از خدا بخواه که ببینایی‌ام به من برگردد. فرمود: «آیا این دعا را ترک نکنم؟» گفت: نابینا بودن بر من خیلی سخت است. فرمود: «پس برو وضو بگیر، سپس دو رکعت نماز بخوان و بگو: (اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، یَا مُحَمَّدُ! إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَى رَبِّی بِکَ أَنْ یکْشِفَ لِی عَنْ بَصَرِی، شَفِّعْهُ فِیَّ، وَشَفِّعْنِی فِی نَفْسِی): خدایا من از تو می‌طلبم و به سوی تو بوسیله‌ی محمد نبی رحمت، رو می‌آورم. ای محمد! من به وسیله‌ی تو متوجه پروردگارم شدم که بینایی‌ام را برگرداند؛ خدایا شفاعت او را در مورد من قبول فرما و و دعایم را در حق خودم قبول کن)» وی در حالی برگشت که خداوند بینایی‌اش را به او برگردانده بود.  

 ولیس عند الترمذی: "ثم صل رکعتین" إنما قال: «فَأَمَرَهُ أَنْ یَتَوَضَّأَ فَیُحْسِنَ وُضُوءَهُ وَیَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ». فذکره بنحوه، ورواه فی "الدعوات".

و در روایت ترمذی نیامده که «سپس دو رکعت نماز بخوان». بلکه چنین آمده است: «پس به او دستور داد که وضو‌ی کامل بگیرد، سپس این دعا را بخواند».

0-415- (1) (ضعیف موقوف) ورواه الطبرانی وذکر فی أوله قصةً، وهو: أَنَّ رَجُلًا، کَانَ یَخْتَلِفُ إِلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ س فِی حَاجَةٍ لَهُ، وَکَانَ عُثْمَانُ لَا یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ، وَلَا یَنْظُرُ فِی حَاجَتِهِ، فَلَقِیَ عُثْمَانَ بْنَ حُنَیْفٍ، فَشَکَا ذَلِکَ إِلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ بْنُ حُنَیْفٍ: «ائْتِ الْمِیضَأَةَ فَتَوَضَّأْ، ثُمَّ ائْتِ الْمَسْجِدَ فَصَلِّ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قُلْ: (اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ ج نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، یَا مُحَمَّدُ! إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى رَبِّی فَیَقْضِی حَاجَتِی)، وَتُذَکُرُ حَاجَتَکَ، وَرُحْ حَتَّى أَرْوَحَ مَعَکَ، فَانْطَلَقَ الرَّجُلُ، فَصَنَعَ مَا قَالَ لَهُ، ثُمَّ أَتَى بَابَ عُثْمَانَ، فَجَاءَ الْبَوَّابُ حَتَّى أَخَذَ بِیَدِهِ فَأَدْخَلَهُ عَلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ، فَأَجْلَسَهُ مَعَهُ عَلَى الطُّنْفُسَةِ، وَقَالَ: مَا حَاجَتُکَ؟ فَذَکَرَ حَاجَتَهُ، فَقَضَاهَا لَهُ. ثُمَّ قَالَ: مَا ذَکَرْتُ حَاجَتَکَ حَتَّى کَانَت هَذه السَّاعَةُ. وَقَالَ: مَا کَانَتْ لَکَ مِنْ حَاجَةٍ فَائتنا. ثُمَّ إِنَّ الرَّجُلَ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ فَلَقِیَ عُثْمَانَ بْنَ حُنَیْفٍ، فَقَالَ لَهُ: جَزَاکَ اللهُ خَیْرًا؛ مَا کَانَ یَنْظُرُ فِی حَاجَتِی، وَلَا یَلْتَفِتُ إِلَیَّ حَتَّى کَلَّمْتَهُ فِیَّ. فَقَالَ عُثْمَانُ بْنُ حُنَیْفٍ: وَاللهِ مَا کَلَّمْتُهُ، وَلَکِنِّی شَهِدْتُ رَسُولَ اللهِ ج وَأَتَاهُ رَجُلٌ ضَرِیرٌ فَشَکَى إِلَیْهِ ذَهَابَ بَصَرِهِ، فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ج: «أَو تَصبِرْ؟». فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! إِنَّهُ لَیْسَ لِی قَائِدٌ، وَقَدْ شَقَّ عَلَیَّ، فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ج: «ائْتِ الْمِیضَأَةَ فَتَوَضَّأْ، ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ ادْعُ بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ». فَقَالَ عَثمَان بْنُ حُنَیْفٍ: فَوَاللهِ مَا تَفَرَّقْنَا، وَطَالَ بِنَا الْحَدِیثُ حَتَّى دَخَلَ عَلَیْنَا الرَّجُلُ کَأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ بِهِ ضُرٌّ قَطُّ».

قال الطبرانی بعد ذکر طرقه: "والحدیث صحیح"([2]).

(الطنفسة) مثلثة الطاء والفاء أیضاً، وقد تفتح الطاء وتکسر الفاء: اسمی است برای انچه فرش می‌شود. و بر حصیری اطلاق می‌شود که از شاخه‌ی نخل بوده و عرض آن به اندازه‌ی یک ذراع باشد.

و طبرانی آن‌را روایت نموده و در ابتدای آن داستانی را ذکر می‌کند: مردی به دلیل نیازی که داشت نزد عثمان بن عفان س رفت. اما عثمان به وی توجه نکرد و نیاز وی را بررسی نکرد. وی با عثمان بن حُنیف ملاقات کرده و در این مورد نزد وی شکوه کرد. پس عثمان بن حنیف به وی گفت: وضو بگیر و سپس به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان، سپس بگو: (پروردگارا به وسیله پیامبرمان محمد، پیامبر رحمت، از تو می‌خواهم و به تو روی آوردم؛ ای محمد، به وسیله تو به سوی پروردگارم روی آوردم پس حاجتم را برآورده ساز). و نیازت را ذکر کن و به سوی من بیا تا همراه تو بیایم. پس آن مرد رفت و مطابق آنچه به وی گفته شده بود عمل کرد؛ سپس نزد عثمان رفت که دربان وی نزد وی آمده و دستش را گرفته و نزد عثمان برد. پس همراه عثمان بر فرشی نشست. و گفت: نیاز تو چیست؟ وی حاجتش را مطرح کرد و نیازش را برآورده نمود. سپس عثمان گفت: چرا تاکنون نیازت را مطرح نکردی. سپس گفت: هر نیازی داشتی نزد ما بیا. آن شخص عثمان را ترک نموده و با عثمان بن حنیف ملاقات کرد و به وی گفت: خداوند تو را پاداش خیر دهد. به من و نیازم توجهی نداشت تا اینکه در مورد من با او سخن گفتی. عثمان بن حنیف گفت: به خدا سوگند، با وی سخن نگفتم. اما رسول خدا ج را دیدم که کوری نزد وی آمده و از کوری خود شکوه نمود، پس رسول خدا ج به وی فرمود: «(برای بهبودیت دعا کنم) یا اینکه صبر می‌کنی؟» وی گفت: ای رسول خدا، راهنمایی ندارم و این وضعیت برایم دشوار است. پس رسول خدا ج به وی فرمود: «برو وضو بگیر و سپس دو رکعت نماز بخوان و پس از آن این دعاها را بخوان». عثمان بن حنیف گفت: به خدا سوگند هنوز پراکنده نشده بودیم و گفتگوی ما طولانی شد که آن مرد کور نزد ما آمد، چنانکه گویا هرگز کور نبوده است.

988-416- (2) (ضعیف جداً) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ أَبِی أَوْفَى ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ کَانَتْ لَهُ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ أَوْ إِلَى أَحَدٍ([3]) مِنْ بَنِی آدَمَ فَلْیَتَوَضَّأْ، وَلْیُحْسِنِ الْوُضُوءَ، ثُمَّ لِیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ لِیُثْنِ عَلَى اللَّهِ، وَلْیُصَلِّ عَلَى النَّبِیِّ ج، ثُمَّ لِیَقُلْ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ، سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ العَرْشِ العَظِیمِ، الحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ، أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ، وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ، وَالغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ، وَالسَّلَامَةَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ، لَا تَدَعْ لِی ذَنْبًا إِلَّا غَفَرْتَهُ([4])، وَلَا هَمًّا إِلَّا فَرَّجْتَهُ، وَلَا حَاجَةً هِیَ لَکَ رِضًا إِلَّا قَضَیْتَهَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ)».

رواه الترمذی وابن ماجه؛ کلاهما من روایة فاید بن عبد الرحمن بن أبی الورقاء عنه. وزاد ابن ماجه بعد قوله: (یا أرحم الراحمین): «ثُمَّ یَسْأَلُ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ مَا شَاءَ، فَإِنَّهُ یُقَدَّرُ».

ورواه الحاکم باختصار ثم قال: "أخرجته شاهداً، وفاید مستقیم الحدیث". وزاد بعد قوله: (وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ): «وَالْعِصْمَةَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ».

و (قال الحافظ): فاید متروک روى عنه الثقات. وقال ابن عدی: "مع ضعفه یکتب حدیثه".

و از عبدالله بن ابی اوفی ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس نیازی به الله یا انسانی دارد باید به طور کامل وضو گرفته و دو رکعت نماز بخواند، سپس ثنای خداوند را گفته و بر رسول خدا ج درود بفرستد و پس از آن بگوید: (معبود بر حقی جز الله بردبارِ بخشنده نیست. پاک و منزه است خداوندی که پروردگار عرش بزرگ است. حمد و ستایش از آن پروردگار جهانیان است. خدایا موجبات رحمتت و اسباب مغفرتت و بهره‌مندی از هر امر نیک و سلامت از هر گناه را از تو می‌خواهم؛ و اینکه تمام گناهانم را ببخشی. و هیچ اندوهی را باقی نگذاری مگر اینکه آن‌را بر طرف کنی و نیازهایم را که مورد رضایت توست برآورده ساز. ای مهربان‌ترین مهربانان).

و ابن ماجه می‌افزاید: «سپس از امر دنیا و آخرت آنچه می‌خواهد بخواهد که خداوند بر آن قادر و توانا است».

و در روایت حاکم بعد از (وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ)، «وَالْعِصْمَةَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ» آمده است.

989-417- (3) (ضعیف) ورواه الأصبهانی من حدیث أنس س ولفظه: أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: یَا عَلیّ! أَلَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً إِذَا أَصَابَکَ غَمٌّ تَدعُو بِهِ رَبّک، فَیُستَجابُ لَک بِإِذن الله، وَیُفرّج عَنک؟ تَوَضَّأ وصَلِّ رکعتین، وأحمدِ اللهَ وأَثْنِ علیه، وَصَلِّ عَلَى نبیک، وَاستَغفر لِنَفسک وَلِلمؤمنین والمؤمنات، ثم قل: (اللهم أنت تحکُم بین عبادک فیما کانوا فیه یختلفون، لا إله إلا اللهُ العلی العظیمُ، لا إله إلا اللهُ الحلیم الکریمُ، سبحان اللهِ ربِّ السمواتِ السبعِ وربِّ العرشِ العظیم، الحمد لله ربِّ العالمین، اللهم کاشفَ الغمِّ، مُفرِّجَ الهمِّ، مجیبَ دعوة المضطرین إذا دعوک، رحمن الدنیا والآخرة ورحیمَهما، فارحمنی فی حاجتی هذه بقضائها ونجاحها، رحمةً تغنینی بها عن رحمةِ مَن سواک)([5]).

اصبهانی از طریق انس س روایت کرده که رسول خدا ج فرمودند: «ای علی، آیا به تو دعایی آموزش ندهم که چون دچار غم یا همّی شدی به وسیله آن پروردگارت را بخوانی و دعایت به فرمان خداوند اجابت شده و گشایشی صورت گیرد؟ وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و حمد و ستایش خداوند را بگو و بر پیامبرت درود بفرست و برای خود، زنان و مردان مومن طلب مغفرت کن؛ سپس بگو: پروردگارا تو در بین بندگانت در آنچه اختلاف کردند قضاوت می‌کنی، نیست معبود بر حقی جز الله بلند مرتبه بزرگ، نیست هیچ معبود بر حقی جز الله بردبار بخشنده، پاک و منزه است پروردگار هفت آسمان و پروردگار عرش بزرگ، حمد و ستایش از آن الله پروردگار جهانیان است. پروردگار،ا ای برطرف کننده غم‌ و اندوه و اجابت کننده دعای درماندگان چون تو را به فریاد می‌خوانند، ای رحمن دنیا و آخرت و مهربان در دو سرا، در این حاجتم با برآورده کردنش بر من رحم کن، رحمتی که مرا از رحمت جز تو‌ بی‌نیاز گرداند».

990-418- (4) (موضوع) وَعَن ابن مَسعود س عَنِ النَّبِیّ ج قَالَ: «اثْنَتَا عَشْرَةَ رَکْعَةً تُصَلِّیهِنَّ مِنْ لَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ، وَتَتَشَهَّدُ بَیْنَ کُلِّ رَکْعَتَیْنِ، فَإِذَا تَشَهَّدْتَ فِی آخِرِ صَلاتِکَ فَأَثْنِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَل وَصَلِّ عَلَى النَّبِی ج، وَاقْرَأْ وَأَنْتَ سَاجِدٌ: ﴿فَاتِحَةَ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ، وَ ﴿آیَةُ الکُرسِی سبعِ مرات، وَقُلْ: (لَا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) عَشْرَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ قُلِ: (اللَّهُمَّ إِنِّی أسئلک بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ، وَاسْمِکَ الأَعْظَمِ، وَجَدِّکَ الأَعْلَى، وَکَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ)، ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ، ثُمَّ ارْفَعْ رَأْسَکَ، ثُمَّ سَلِّمْ یَمِینًا وَشِمَالا، وَلا تُعَلِّمُوهَا السُّفَهَاءَ، فَإِنَّهُمْ یَدْعُونَ بِهَا فَیُسْتَجَابُون».

رواه الحاکم([6])، وقال: "قال أحمد بن حرب: "قد جرَّبته فوجدته حقاً". وقال إبراهیم بن علی الدَّبیلی([7]): "قد جرَّبته فوجدته حقاً. وقال الحاکم: "قال لنا أبو زکریا: قد جرَّبته فوجدته حقاً، تفرد به عامر بن خداش، وهو ثقة مأمون". انتهى. قال الحافظ: "أما عامر بن خداش هذا هو النیسابوری، قال شیخنا الحافظ أبو الحسن: کان صاحب مناکیر، وقد تفرد به عن عمر بن هارون البلخی، وهو متروک متهم، أثنى علیه ابن مهدی وحده فیما أعلم، والاعتماد فی مثل هذا على التجربة لا على الإسناد([8]). والله أعلم".

از ابن مسعود س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «دوازده رکعت در شب یا روز بخوان و در بین هر دو رکعت تشهد بخوان و چون در پایان نمازت تشهد خواندی، به ثنای خداوند مشغول شو و بر رسول خدا ج درود فرست و درحال سجده هفت بار سوره فاتحه را قرائت کن و نیز هفت بار «آیة الکرسی» را بخوان. سپس این ذکر را ده بار بگو: «نیست معبود بر حقی جز الله، یکتاست و شریکی ندارد، پادشاهی از آن اوست و حمد و ستایش برای اوست. و او بر هر چیزی قادر و تواناست». سپس بگو: «پروردگارا از تو به واسطه عزت عرشت و اوج رحمتت و اسم اعظم و مقام والای تو و کلمات کامل تو می‌خواهم». سپس نیازت را مطرح کن. و پس از آن سرت را بلند کن و به راست و چپ سلام بده؛ و این را به نادانان نیاموز چراکه با آن دست به دعا برداشته و مورد اجابت قرار می‌گیرند».

حافظ میگوید: «و اعتماد بر چنین مواردی از باب تجربه است نه از جهت اسناد. والله اعلم».

991-419- (5) (موضوع) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «جَاءَنِی جِبْرِیلُ بِدَعَوَاتٍ، فَقَالَ: إِذَا نَزَلَ بِکَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاکَ فَقَدِّمْهُنَّ، ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ: (یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ، یَا صَرِیخَ المُستَصرِخِین، یَا غِیَاثَ المُستَغِیثِین، یَا کَاشِفَ السوء، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یَا مُجِیبَ دَعوَةِ الْمُضْطَرِّینِ، یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ، بِکَ أُنْزِلُ حَاجَتِی، وَأَنْتَ أَعلَم بِهَا، فَاقْضِهَا)».

رواه الأصبهانی، وفی إسناده إسماعیل بن عیاش([9])، وله شواهد کثیرة.

از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «جبرئیل علیه السلام با دعاهایی نزد من آمد و گفت: چون به امری از امور دنیا مبتلا شدی، این دعاها را بگو و پس از آن نیازت را مطرح کن: (ای آفریننده آسمان‌ها و زمین از نیستی، ای صاحب عظمت و جلال، ای فریادرس فریادآوران، ای یاری‌دهنده نیازمندان، ای برطرف کننده بدی‌ها، ای مهربان‌ترین مهربانان، ای اجابت کننده دعای درماندگان، ای معبود جهانیان، نیازم را به درگاه تو آوردم و تو بدان دانایی پس آن‌ را برآورده گردان)».

20- (الترغیب فی صلاة الاستخارة، وما جاء فی ترکها)



([1]) با تشدید، یعنی شفاعتش را در مورد من قبول بفرما؛ یعنی دعایش را در حق من قبول بفرما. و اینکه گفت: «وَشَفِّعْنِی» یعنی دعایم را قبول بفرما. «فِی نَفْسِی» یعنی در اینکه سلامتیام را به من برگردانی. و در روایت احمد و جز او آمده است: «وشفعنی فیه» یعنی شفاعت مرا در حق پیامبر قبول بفرما. به این معنا که دعای من مبنی بر اینکه دعای پیامبر را در حق من قبول کنی، قبول بفرما. و این معنایی است که سیاق و سباق بر آن دلالت میکند و خلاصه آن این است که آن فرد کور به دعای پیامبر توسل جسته است نه به ذات یا جاه و مقام پیامبر؛س برای تفصیل بیشتر این مساله به کتابم "التوسل أنواعه وأحکامه" مراجعه کنید. 

([2]) قلت: یعنی المرفوع منه، کما رواه الترمذی وغیره. وهو فی "الصحیح" هنا، وذلک لأن الحدیث عند الإطلاق إنما یراد به المرفوع ولیس الموقوف، ولما کان فی روایة الطبرانی هذه قصتان؛ إحداهما مرفوعة؛ وهی قصة الضریر مع النبی ج، والأخرى موقوفة؛ وهی قصة الرجل مع عثمان بن حنیف، ثم مع عثمان بن عفان، لما کان الأمر کما بیَّنا وجب حمل تصحیح الطبرانی للحدیث على المرفوع منه دون الموقوف، وکأن المؤلف رحمه الله أشار إلى هذا بتقدیمه بین یدی التصحیح المذکور قوله: "بعد ذکر طرقه"، لیلفت النظر إلى ما بینته من جهة، ولأنه لو لم یقل ذلک لذهب وهل القارىء إلى أن المقصود به الحدیث هذا بتمامه وفیه الموقوف. ویؤید حمل کلام الطبرانی على المرفوع، أن فی طریق روایته هذه علة بینتها فی رسالتی المطبوعة: "التوسل أنواعه وأحکامه". وأما الجهلة الثلاثة فلم یفرقوا بین القصتین -کعادتهم- فصححوهما کلتیهما ولم یفرقوا بینهما! وتقدم منهم مثله!

([3]) الأصل: (واحد)، والتصویب من مخرجی الحدیث والمخطوطة.

([4]) کان هنا فی الأصل زیادة: (یا أرحم الراحمین)، فحذفتها لعدم ورودها فی المخطوطة ولا عند مخرجی الحدیث.

([5]) قلت: إسناده مظلم، فیه من لا یعرف، وهو فی "الضعیفة" (5287).

([6]) الإطلاق یوهم أنه فی "المستدرک"، ولیس فیه، وذکر ابن عراق فی "تنزیه الشریعة" (2/ 112/ 92) أنه رواه الحاکم فی "المائة" وغیرها. ومن طریق الحاکم رواه الأصبهانی فی "الترغیب" (2/ 813/ 1994)، وکذا ابن الجوزی "الموضوعات" (2/ 142). ورواه البیهقی فی "الدعوات الکبیر" (2/ 157/ 392) عن عامر بن خداش عن عمر بن هارون البلخی.

([7]) نسبة إلى (دَبیل)، وهی من قریة (الرملة).

([8]) می‌گویم: بلکه اعتماد به چنین مواردی بر مبنای تجربه نیز جایز نیست. چه زیباست آنچه شوکانی در "تحفة الذاکرین" (ص 140) بعد از ذکر این کلام مولف می‌گوید: «می‌گویم: سنت به مجرد تجربه ثابت نمی‌شود. و اعتقاد فاعل چنین عملی مبنی بر سنت بودن آن، وی را از مبتدع بودن نمی‌رهاند. و قبول شدن دعا بر این دلالت نمی‌کند که سبب قبولیت از رسول خدا ج ثابت است. بلکه گاهی الله متعال دعا را بدون توسل به سنت اجابت می‌کند. چراکه او مهربان‌ترین مهربانان است. و گاهی اجابت دعا از باب استدراج می‌باشد. از این گذشته، این روایت که آن را حدیث می‌گویند، مخالف سنت نبوی است چراکه در سنت نبوی به صورت قطعی ثابت شده که از قرائت قرآن در رکوع و سجده نهی شده است. و این از بزرگ‌ترین دلایل بر موضوع بودن این روایت می‌باشد. به ویژه که در سند آن عمر بن هارون بن یزید ثقفی بلخی وجود دارد که از متروکین و متهمین است؛ هرچند حافظ است. و چه بسا ثنای ابن مهدی از او، از باب حفظ وی باشد. و همچنین شاگردش عامر بن خداش، چه بسا، این از مناکیر وی باشد که روایت کرده است. و جای تعجب دارد اعتماد کسانی چون حاکم و بیهقی و واحدی و .. نسبت به تجربی بودن امری که همگی می‌دانند دربردارنده‌ی اموری خلاف سنت  می‌باشد و بلکه در سنت از آن نهی شده است».

([9]) کذا الأصل وغیره، وعلیه جرى الجهلة الثلاثة! والصواب أبو بکر بن عیاش، وإعلاله به تقصیر فاحش، ففیه من یضع الحدیث، وغفل عن هذا کله المعلقون الثلاثة! وخبطوا فقالوا: "ضعیف"، وخنسوا کعادتهم ولم یبینوا، وما فی الکتاب لو صح یقتضی التحسین على الأقل! کما لا یخفى على العارفین. والبیان فی "الضعیفة" (5298).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد