تشویق به زود رفتن به نماز جمعه و آنچه در مورد کسی وارد شده که بدون عذر در اول وقت حاضر نمیشود
1028-708- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنِ اغْتَسَلَ یَوْمَ الجُمُعَةِ غُسْلَ الجَنَابَةِ، ثُمَّ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الأولی فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الثَّانِیَةِ فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ، فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ کَبْشًا أَقْرَنَ، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الخَامِسَةِ فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ بَیْضَةً، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ حَضَرَتِ المَلاَئِکَةُ یَسْتَمِعُونَ الذِّکْرَ».
رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که در روز جمعه [مانند] غسل جنابت [غسل] نماید و اول وقت برای نماز جمعه برود، گویا شتری صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا گاوی صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا قوچی صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا مرغی صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا تخم مرغی صدقه نموده است؛ و زمانی که امام برای ایراد خطبه خارج شود، فرشتگان حاضر شده و به خطبه گوش میدهند».
(صحیح) وفی روایة البخاری ومسلم وابن ماجه: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الجُمُعَةِ، وَقَفَت المَلاَئِکَةُ عَلَى بَابِ المَسْجِدِ، یَکْتُبُونَ الأَوَّلَ فَالأَوَّلَ، وَمَثَلُ المُهَجِّرِ کَمَثَلِ الَّذِی یُهْدِی بَدَنَةً، ثُمَّ کَالَّذِی یُهْدِی بَقَرَةً، ثُمَّ کَبْشًا، ثُمَّ دَجَاجَةً، ثُمَّ بَیْضَةً، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ طَوَوْا صُحُفَهُمْ، یَسْتَمِعُونَ الذِّکْرَ».
ورواه ابن خزیمة فی "صحیحه" بنحو هذه.
«وقتی روز جمعه فرا رسید، ملائکه بر در مسجد میایستند و درجات مردم را به ترتیب برحسب زمان وارد شدنشان، یکی پس از دیگری مینویسند؛ ثواب کسی که در اول وقت به مسجد میآید مانند کسی است که شتری را قربانی کرده؛ و سپس مانند کسی که گاوی را قربانی کرده؛ و سپس مانند کسی که قوچی را قربانی کرده؛ سپس مانند کسی که مرغی را قربانی کرده است؛ سپس مانند کسی که تخم مرغی را بخشیده است؛ چون امام برای ایراد خطبه خارج شود، دفترهایشان را در هم میپیچند و به خطبه گوش میدهند».
(صحیح) وفی روایة له أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «الْمُسْتَعْجِلُ إِلَى الجُمُعَةِ کَالْمُهْدِی بَدَنَةً، وَالَّذِی یَلِیهِ کَالْمُهْدِی بَقَرَةً، وَالَّذِی یَلِیهِ کَالْمُهْدِی شَاةً، وَالَّذِی یَلِیهِ کَالْمُهْدِی طَیْرًا».
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «کسی که اول وقت به نماز جمعه برود، گویا شتری صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا گاوی صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا قوچی صدقه نموده است؛ و هرکس بعد از آن برود گویا مرغی صدقه نموده است».
(صحیح) وفی أخرى له قال: «عَلَى کُلِّ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ یَومَ الجُمُعَةِ مَلَکَان یَکْتُبَان الأَوَّلَ فَالأَوَّلَ، کَرَجُلٍ قَدَّمَ بَدَنَةً، وَکَرَجُلٍ قَدَّمَ بَقَرَةً، وَکَرَجُلٍ قَدَّمَ شَاةً، وَکَرَجُلٍ قَدَّمَ طَیراً، وَکَرَجُلٍ قَدَّمَ بَیْضَةً، فَإِذَا قَعَدَ الإِمَامُ طُوِیَتِ الصُّحُفُ».
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «در روز جمعه، در کنار هریک از درهای مساجد دو فرشته قرار میگیرند و درجات مردم را به ترتیب برحسب زمان وارد شدنشان، یکی پس از دیگری مینویسند. [و هریک از نمازگزاران بر حسب زمانی که وارد میشود] به مانند کسی است که شتری را بخشیده؛ و مانند کسی است که گاوی را بخشیده؛ و مانند کسی است که قوچی را بخشیده؛ و مانند کسی است که مرغی را بخشیده؛ و مانند کسی است که تخم مرغی را بخشیده؛ و هنگامی که امام [بر منبر] نشست، دفترهایشان را در هم میپیچند».
(المُهَجِّرِ) عبارت است از کسی که در اول وقت حاضر میشود.
1029-709- (2) (حسن لغیره) وَعَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدَبٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج ضَرَبَ مَثَلَ الْجُمُعَةِ ثُمَّ التَّبْکِیرِ [کَنَاحِرِ الْبَدَنَةِ]([1])، کَنَاحِرِ الْبَقَرَةِ، کَنَاحِرِ الشَّاةِ، حَتَّى ذَکَرَ الدَّجَاجَةَ».
رواه ابن ماجه بإسناد حسن.
از سَمُره بن جندب س روایت است که رسول الله ج دربارهی روز جمعه مثالی زدند، کسی که اول وقت برای نماز جمعه برود، گویا شتری ذبح نموده و گویا گاوی ذبح نموده و گویا گوسفندی ذبح نموده، تا اینکه فرمود: گویا مرغی ذبح نموده است.
1030-710- (3) (حسن) وعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَقْعُدُ الْمَلَائِکَةُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ مَعَهُمُ الصُّحُفُ یَکْتُبُونَ النَّاسَ، فَإِذَا خَرَجَ الْإِمَامُ طُوِیَتِ الصُّحُفُ». قُلْتُ: یَا أَبَا أُمَامَةَ! أَلَیْسَ لِمَنْ جَاءَ بَعْدَ خُرُوجِ الْإِمَامِ جُمُعَةٌ؟ قَالَ: بَلَى. وَلَکِنْ لَیْسَ مِمَّنْ یُکْتَبُ فِی الصُّحُفِ.
رواه أحمد، والطبرانی فی "الکبیر" وفی إسناده مبارک بن فضالة([2]).
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگان در روز جمعه بر درهای مساجد مینشینند و با آنها دفترهایی است که اسامی مردم را مینویسند و هنگامی که امام خارج شد دفترها پیچیده میشود». گفتم: ای ابوامامه س! آیا کسی که بعد از آمدن امام بیاید جمعه دارد؟ گفت: بله؛ ولی اسم او جزو کسانی نیست که در دفتر نوشته شده است.
(حسن صحیح) وفی روایة لأحمد: سمعت رسول الله ج یقول: «تَقْعُدُ الْمَلَائِکَةُ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ، فَیَکْتُبُونَ الْأَوَّلَ وَالثَّانِیَ وَالثَّالِثَ، حَتَّى إِذَا خَرَجَ الْإِمَامُ رُفِعَتِ الصُّحُفُ».
ورواة هذا ثقات.
و در روایت امام احمد آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «فرشتگان در روز جمعه کنار هریک از درهای مساجد نشسته و اسامی افراد را به ترتیب اول و دوم و سوم مینویسند تا اینکه امام خارج شده و دفترها بسته میشود».
1031-433- (1) (ضعیف) وَعَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ س قَالَ: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ خَرَجَت الشَّیَاطِینُ یُرَبِّثُونَ([3]) النَّاسَ إِلَى أَسْوَاقِهِمْ، وَتَقْعُدُ الْمَلائِکَةُ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ، یَکْتُبُونَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ: السَّابِقَ، وَالْمُصَلِّیَ([4])، وَالَّذِی یَلِیهِ، حَتَّى یَخْرُجَ الْإِمَامُ، فَمَنْ دَنَا مِنَ الْإِمَامِ فَأَنْصَتَ وَاسْتَمَعَ وَلَمْ یَلْغُ، کَانَ لَهُ کِفْلانِ مِنَ الْأَجْرِ، وَمَنْ نَأَى فَاسْتَمَعَ وَأَنْصَتَ وَلَمْ یَلْغُ، کَانَ لَهُ کِفْلٌ مِنَ الْأَجْرِ، وَمَنْ دَنَا مِنَ الْإِمَامِ فَلَغَا وَلَمْ یُنْصِتْ وَلَمْ یَسْتَمِعْ، کَانَ عَلَیْهِ کِفْلانِ مِنَ الْوِزْرِ، وَمَنْ قَالَ: صَهٍ، فَقَدْ تَکَلَّمَ، وَمَنْ تَکَلَّمَ فَلا جُمُعَةَ لَهُ». ثُمَّ قَالَ: سَمِعْتُ نَبِیَّکُمْ ج یَقُول.
رواه أحمد وهذا لفظه. وأبو داود، ولفظه: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ، غَدَتِ الشَّیَاطِینُ بِرَایَاتِهَا إِلَى الْأَسْوَاقِ، فَیَرْمُونَ النَّاسَ بِالتَّرَابِیثِ، أَوِ الرَّبَایِثِ، وَیُثَبِّطُونَهُمْ عَنِ الْجُمُعَةِ، وَتَغْدُو الْمَلَائِکَةُ فَیَجْلِسُونَ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ، وَیَکْتُبُونَ الرَّجُلَ مِنْ سَاعَةٍ، وَالرَّجُلَ مِنْ سَاعَتَیْنِ، حَتَّى یَخْرُجَ الْإِمَامُ، فَإِذَا جَلَسَ مَجْلِسًا یَسْتَمْکِنُ فِیهِ مِنَ الِاسْتِمَاعِ وَالنَّظَرِ، فَأَنْصَتَ وَلَمْ یَلْغُ، کَانَ لَهُ کِفْلَانِ مِنْ الأَجْر، فَإِنْ نَأَى حَیْثُ لَا یَسْمَعُ، فَأَنْصَتَ وَلَمْ یَلْغُ، کَانَ لَهُ کِفْلٌ مِنْ الأَجْر، فَإِنْ جَلَسَ مَجْلِسًا یَسْتَمْکِنُ فِیهِ مِنَ الِاسْتِمَاعِ وَالنَّظَرِ، فَلَغَا وَلَمْ یُنْصِتْ، کَانَ لَهُ کِفْلٌ مِنْ وِزْرٍ، - قَالَ - وَمَنْ قَالَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ لِصَاحِبِهِ: أَنصِت، فَقَدْ لَغَا، وَمَنْ لَغَا فَلَیْسَ لَهُ فِی جُمُعَتِهِ [تِلْکَ] شَیْءٌ». ثُمَّ قَالَ آخِرِ ذَلِکَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ ذَلِکَ.
قال الحافظ: «وفی إسنادهما راو لم یسم».
(الربایث) بالراء والباء الموحدة ثم ألف ویاء مثناة تحت بعدها ثاء مثلثة؛ جمع (ربیثة): وهی الأمر الذی یحبس المرء عن مقصده ویثبطه عنه، ومعناه: أن الشیاطین تشغلهم وتفندهم عن السعی إلى الجمعة إلى أن تمضی الأوقات الفاضلة، قال الخطابی: (الترابیث) لیس بشیء، إنما هو (الربایث)([5]). وقوله: (فیرمون الناس) إنما هو: (فیُریَثون الناس). قال: وکذلک روی لنا فی غیر هذا الحدیث([6]). قال الحافظ: "یشیر إلى لفظ روایة أحمد المذکورة"وقوله (صَهٍ) بسکون الهاء، وتکسر منونة: وهی کلمة زجر للمتکلم؛ أی: اسکت. و(الکفل) بکسر الکاف: هو النصیب من الأجر أو الوزر.
از علی بن ابی طالب س روایت است که میگوید: «چون روز جمعه فرارسد شیاطین با ترفندهای مختلف مردم را به سوی بازار تشویق میکنند و فرشتگان بر در مساجد مینشینند و هریک از مردم را با توجه به قدر و منزلت وی در یکی از این دستهها مینویسند: سابقین، نمازگزار و ...؛ تا اینکه امام خارج شود؛ پس هرکس به امام نزدیک شده و گوش فرا دهد و دچار لغو نشود، برای او دو نصیب از اجر و پاداش خواهد بود؛ و هرکس از امام دور بوده و گوش دهد و ساکت باشد و دچار لغو نشود، برای او یک نصیب از پاداش خواهد بود. و هرکس به امام نزدیک شده و دچار لغو شده و ساکت نباشد و گوش ندهد، دو بنصیب از گناه برای وی خواهد بود. و هرکس در این مورد به وی تذکر داده و بگوید: ساکت باش، خود سخن گفته است و هرکس در این زمان سخن گوید جمعهای برای وی نخواهد بود».
ربایث جمع «رَبیثَه» عبارت است از امری که انسان را از مقصدش باز میدارد. و در این روایت به این معناست که شیاطین آنها را از حضور زودهنگام و به موقع در نماز جمعه، به اموری جز آن مشغول میکند تا اینکه اوقات گرانبها بگذرد.
1032-711- (4) (حسن) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س عَنْ النَّبِی ج أَنَّهُ قَالَ: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ قَعَدَتِ الْمَلَائِکَةُ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ، فَیَکْتُبُونَ مَنْ جَاءَ مِنَ النَّاسِ عَلَى مَنَازِلِهِمْ، فَرَجُلٌ قَدَّمَ جَزُورًا، وَرَجُلٌ قَدَّمَ بَقَرَةً، وَرَجُلٌ قَدَّمَ شَاةً، وَرَجُلٌ قَدَّمَ دَجَاجَةً، وَرَجُلٌ قَدَّمَ بَیْضَةً، قَالَ: فَإِذَا أَذَّنَ الْمُؤَذِّنُ وَجَلَسَ الْإِمَامُ عَلَى الْمِنْبَرِ طُوِیَتِ الصُّحُفُ، وَدَخَلُوا الْمَسْجِدَ یَسْتَمِعُونَ الذِّکْرَ».
رواه أحمد بإسناد حسن.
از ابو سعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگان در روز جمعه کنار درهای مساجد مینشینند و اسامی مردم را به ترتیب برحسب وارد شدنشان، یکی پس از دیگری مینویسد. [ثواب کسی که زود به مسجد میآید]، همانند کسی است که شتری را بخشیده است؛ و سپس مانند کسی که گاوی را بخشیده است؛ و سپس مانند کسی که قوچی را بخشیده است؛ سپس مانند کسی که مرغی را بخشیده است؛ سپس مانند کسی که تخم مرغی را بخشیده است. و هنگامی که مؤذن اذان گفت و امام بر منبر نشست، دفترها در هم میپیچند و وارد مسجد میشوند تا به خطبه گوش دهند».
0-712- (5) (صحیح) ورواه النسائی بنحوه من حدیث أبی هریرة([7]).
1033-434- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ س عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ النَّبِیِّ ج أَنَّهُ قَالَ: «تُبْعَثُ الْمَلَائِکَةُ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، یَکْتُبُونَ مَجِیءَ النَّاسِ، فَإِذَا خَرَجَ الْإِمَامُ طُوِیَتِ الصُّحُفُ، وَرُفِعَتِ الْأَقْلَامُ، فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: مَا حَبَسَ فُلَانًا؟ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ ضَالًّا فَاهْدِهِ، وَإِنْ کَانَ مَرِیضًا فَاشْفِهِ، وَإِنْ کَانَ عَائِلًا فَأغْنِهِ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".
(العائل): الفقیر.
از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «روز جمعه فرشتگان بر در مساجد فرستاده میشوند و آمدن مردم را ثبت میکنند و چون امام [برای ایراد خطبه] خارج شود، پروندههای ثبت بسته میشود و قلمها از نوشتن بازمیایستد و فرشتگان به هم میگویند: چه چیزی فلانی را از آمدن زودهنگام بازداشته است؟ پس فرشتگان میگویند: پروردگارا، اگر گمراه است او را هدایت کن و اگر بیمار است وی را شفا ده و اگر فقیر است او را غنی گردان».
1034-435- (3) (ضعیف موقوف) وَعَن أَبِی عُبَیدَة قَالَ: قَالَ عَبدالله: سَارعوا إلى الجمعة، فإن الله یَبْرُزُ إلى أَهل الجنةِ فی کل یومِ جُمعة، فی کَثیبِ کافورٍ، فیکونوا([8]) منه فی القرب على قدر تَسارُعِهِم، فیُحدثُ الله لهم من الَکرامة شیئاً لم یکونوا قد رأَوه قَبلَ ذلک، ثم یرجعون إلَى أهلیهم فَیُحدّثونهم بما أحدثَ الله لهم. قال: ثم دخل عبدالله المسجدَ، فإذا هو برجلین یومَ الجمعةِ قد سبقاه، فقال عبدالله: رجلان، وأنا الثالث، إن شاء الله أن یبارک فی الثالث.
رواه الطبرانی فی "الکبیر". وأبو عبیدة اسمه عامر ولم یسمع من أبیه عبد الله بن مسعود س وقیل: سمع منه.
از ابوعبیده روایت است که عبدالله گفت: به سوی نماز جمعه بشتابید چراکه الله متعال در هر جمعه، در تودهای از کافور خود را به بهشتیان نشان میدهد و هریک از آنها به قدر شتاب خود برای نماز جمعه، به خداوند نزدیک هستند. پس خداوند به آنها چنان کرامتی میبخشد که پیشتر مانند آن را ندیدند سپس به سوی خانواده خود برمیگردند و با آنها در مورد آنچه خداوند متعال برای آنها در نظر گرفته سخن میگویند. راوی میگوید: سپس عبدالله وارد مسجد شد و دو نفر را دید که روز جمعه از یکدیگر سبقت میگیرند؛ پس عبدالله گفت: آن دو مرد با یکدیگر مسابقه میدهند و من نفر سوم آنها هستم که اگر خدا بخواهد در سومین نفر برکت قرار میدهد.
1035-436- (4) (ضعیف) وَعَنْ عَلْقَمَةَ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ عَبْدِاللَّهِ بن مَسعودٍ یوم الْجُمُعَةِ، فَوَجَدَ ثَلَاثَةً قَدْ سَبَقُوهُ، فَقَالَ: رَابِعُ أَرْبَعَةٍ، وَمَا رَابِعُ أَرْبَعَةٍ بِبَعِیدٍ، إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ النَّاسَ یَجْلِسُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الله عَزَّ وَجَل عَلَى قَدْرِ رَوَاحِهِمْ إِلَى الْجُمُعَاتِ، الْأَوَّلَ، ثُمَّ الثَّانِیَ، ثُمَّ الثَّالِثَ، ثُمَّ الرَّابِعَ، وما رَابِعُ أَرْبَعَةٍ مِنَ الله بِبَعِیدٍ».
رواه ابن ماجه وابن أبی عاصم، وإسنادهما حسن([9]).
از علقمه روایت است که میگوید: روز جمعه همراه عبدالله بن مسعود خارج شدم؛ وی سه نفر را یافت که [در حضور در مسجد] از وی سبقت گرفتند پس گفت: چهارمین از چهار نفر؛ و چهارمین از چهار نفر از خداوند دور نیست. از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «مردم در روز قیامت متناسب با سبقت جستن در رفتن به نماز جمعه، در همنشینی خدا خواهند بود. آنکه پیش از دیگران رفته اول و به همین ترتیب دوم و سوم و چهارم خواهد بود و چهارمین از چهار نفر از خداوند دور نخواهد بود».
قال الحافظ رحمه الله: وتقدم [693] حدیث عبدالله بن عمرو عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «مَنْ غَسَّلَ وَاغْتَسَلَ، وَدَنا وَابْتَکَرَ، وَاقْتَرَبَ وَاسْتَمَعَ، کَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ یَخْطُوهَا قِیَامُ سَنَةٍ وَصِیَامُهَا».
وکذلک تقدم [690] حدیث أوس بن أوس نحوه.
عبدالله بن عمرو ب روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «هرکس سرش را شسته و غسل کند و اول وقت از خانه خارج شود و به اول خطبه برسد، نزدیک نشسته و گوش بدهد، برای هر قدمی که برمیدارد ثواب یک سال روزه و نماز به او داده میشود».
1036-713- (6) (صحیح) وَرُوِیَ عَنْ سَمُرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «احْضُرُوا الْجُمُعَةَ، وَادْنُوا مِنَ الْإِمَامِ، فَإِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونُ مِن أَهل الْجَنَّةِ، فَیَتَأَخَّرُ..، فَیُؤَخَّرُ عَنِ الجنَّة، وإنَّه لِمَن أَهلها».
رواه الطبرانی والأصبهانی وغیرهما([10]).
از سمره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در نماز جمعه حاضر شده و به امام نزدیک شوید؛ کسی از اهل بهشت میباشد، اما در نماز تأخیر میکند.. و به همین خاطر ورودش به بهشت به تأخیر میافتد درحالیکه از اهل بهشت میباشد».
4- (الترهیب من تخطی الرقاب یوم الجمعة)
([1]) زیادة من "ابن ماجه"، وکان فی الأصل وطبعة عمارة: "کأجرة البقرة، کأجرة الشاة"، فصحَّحته منه، ونحوه فی "الطبرانی الکبیر" (7/ 256 و281).
([2]) قلت. هذا الإعلال لا وجه له، فإنما یُخشى منه عنعنته، وقد قال عند أحمد (5/ 263): حدَّثنی أبو غالب عن أبی أمامة، بالروایة الآتیة، فصرح بالتحدیث. ثم إنه قد تابعه حسین -وهو ابن واقد-: حدَّثنی أبو غالب بالروایة الأولى. رواه أحمد (5/ 260). وهی عند الطبرانی (8/ 339/ 8085)؛ لکنْ من طریق المبارک معنعناً.
([3]) من (ربَّثَ یُربَّث) بالباء الموحدة فی عین الفعل، ولیس بالیاء المثناة من تحت کما قیده مصطفى عمارة فی تعلیقه فقال: (یُریِّثون): یؤخرون. ومنه الحدیث: وعد جبریل علیه السلام رسول الله - صلى الله علیه وسلم - أن یأتیه فراث علیه. أی أبطأ". وقلده المعلقون الثلاثة، مع أنهم عزوه لأحمد (1/ 93) وهو فیه بالباء الموحدة!!
قلت: وهذا من أوهامهم الکثیرة، وتصحیفاتهم العدیدة مع أن فی شرح المؤلف الآتی، وما نقله عن الخطابی ما یصونهم عن مثل هذا الوهم! وقال ابن الأثیر فی "النهایة" وقد ذکر الحدیث بلفظ: "فیأخذون الناس بالربائث فیذکرونهم الحاجات": "أی لیربِّثوهم بها عن الجمعة. یقال: ربِّثته عن الأمر، إذا حبسته وثبطته". وأما حدیث جبریل الذی استشهد به عمارة فهو فی مادة (رَیث) بالمثناة من تحت من "النهایة"، فتنبه.
([4]) قال ابن الأثیر: " (المصلی) فی خیل الحلبة هو الثانی، سمی به لأن رأسه یکون عند (صلا) الأول، وهو ما عن یمین الذنَب وشماله".
([5]) قال ابن الأثیر: "قلت: یجوز إن صحت الروایة أن یکون جمع (تربیثة)، وهی المرة الواحدة من التربیث، تقول: ربثته تربیثاً وتربیثة واحدة، مثل قدمته تقدیماً وتقدیمة واحدة".
([6]) "المعالم" (2/ 5).
([7]) قلت: ومسلم أیضاً عنه، وابن ماجه وابن خزیمة کما بینته فی الأصل.
([8]) قال الناجی (7/ 1): "کذا وجد بحذف النون، وإنما هو (فیکونون)، بإثباتها، وقد وقع مثل ذلک فی مواضع".
([9]) قلت: کلا فإن فیه علة قادحة، کشفت عنها فی "الأحادیث الضعیفة" (2810)، وغفل عنها الجهلة (1/ 563) فتقلدوا التحسین!
([10]) قلت: ومنهم أحمد (5/ 10)، فکان العزو إلیه أولى. وقد أخرجه أبو داود أیضاً بنحوه، وسنده حسن کما تراه فی "صحیح أبی داود" (1015)، و"الصحیحة" (365)، وکان فی الأصل محل النقط (. . .) قوله: "عن الجمعة"، فلم أذکرها لضعف سندها، وفقدان الشاهد لها، ونکارتها، ولو صحت لکانت من الأدلة على أن تارک الصلاة لیس بکافر! وفیما صح ما یغنی عنه کما تقدم. وغفل الثلاثة عن هذا التحقیق کعادتهم تقلیداً، فحسنوا الحدیث مع إقرارهم لقول الهیثمی فی راویه الحکم بن عبد الملک: "ضعیف"! فما أجهلهم وأشد تناقضهم؟!