ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترهیب از گرفتن آنچه بخشنده بدون رضایت پرداخت کرده
1205-839- (1) (صحیح لغیره) عَنْ عَائِشَةَ ل عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ هَذَا الْمَالَ خُضرَةٌ حُلْوَةٌ([1])، فَمَنْ أَعْطَیْنَاهُ مِنْهَا شَیْئًا بِطِیبِ نَفْسٍ مِنَّا، وَحُسنِ طُعْمَةٍ مِنْهُ، مِنْ غَیْرِ شَرَهِ نَفْسٍ، بُورِکَ لَهُ فِیهِ، وَمَنْ أَعْطَیْنَاهُ مِنْهَا شَیْئًا بِغَیْرِ طِیبِ نَفْسٍ مِنَّا، وَحُسنِ طُعْمَةٍ مِنْهُ، وَشَرَهِ نَفْسٍ، کَانَ غیرَ مبارکٍ لَهُ فِیه».
رواه ابن حبان فی "صحیحه". وروى أحمد([2]) والبزَّار منه الشطر الأخیر بنحوه بإسناد حسن.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «این مال تر و تازه و شیرین است؛ به هرکس با رضایت خاطر از این مال بدهیم و او از این مال به نیکی کسب رزق و روزی کند، بدون اینکه حریص بر آن باشد، برای او در آن برکت قرار داده میشود. و به هرکس بدون رضایت خاطر از این مال بدهیم و او از این مال به نیکی کسب رزق و روزی کند و بر آن حریص باشد، برای او در آن برکت قرار داده نمیشود».
(الشره): عبارت است از حرص و آز.
1206-840- (2) (صحیح) وَعَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا تُلْحِفُوا فِی الْمَسْأَلَةِ، فَوَاللَّهِ لَا یَسْأَلُنِی أَحَدٌ مِنْکُمْ شَیْئًا فَتُخْرِجُ لَهُ مَسْأَلَتُهُ مِنِّی شَیْئًا وَأَنَا لَهُ کَارِهٌ، فَیُبَارَکَ لَهُ فِیمَا أَعْطَیْتُهُ».
رواه مسلم والنسائی، والحاکم، وقال: "صحیح على شرطهما".
از معاویه بن ابوسفیان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در طلب مال از من اصرار نکنید، به خدا سوگند، هریک از شما چیزی از من طلب کند و از سوی من به مراد خود برسد درحالیکه من به دادن آن راضی نباشم، در آنچه به او دادم، برکتی نخواهد بود».
وفی روایة لمسلم قال: وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّمَا أَنَا خَازِنٌ، فَمَنْ أَعْطَیْتُهُ عَنْ طِیبِ نَفْسٍ، فَیُبَارَکُ لَهُ فِیهِ، وَمَنْ أَعْطَیْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ وَشَرَهِ نَفسٍ، کَانَ کَالَّذِی یَأْکُلُ وَلَا یَشْبَعُ».
و در روایتی از مسلم آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «من خزانهدار هستم و کسی که من با رضایت به او عطا کنم برای او در آن برکت قرار داده میشود و کسی که در مقابل طلبش به او عطا کنم و او حریص بر آن باشد مانند کسی است که غذا میخورد اما سیر نمیشود».
(لا تلحفوا) یعنی: «لا تلحوا» در خواستن اصرار نکنید.
1207-841- (3) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «لَا تُلْحِفُوا فِی المَسْأَلَةِ، فَإِنَّهُ مَنْ یَسْتَخْرِجُ مِنَا بِهَا شَیْئًا، لَا یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ».
رواه أبو یعلى، ورواته محتج بهم فی "الصحیح".
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در طلب مال از من اصرار نکنید، کسی که با طلب کردن از ما چیزی میگیرد، برای او در آن مال برکتی نخواهد بود».
1208-842- (4) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ الرَّجُلَ یَأْتِینِی مِنْکُمْ فَیَسْأَلُنِی فَأُعْطِیهِ، فَیَنْطَلِقُ وَمَا یَحْمِلُ فِی حِضْنِهِ([3]) إِلَّا النَّارَ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه".
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی از شما نزد من آمده و از من مالی طلب میکند، پس آن را به او میدهم، آن مرد میرود درحالیکه در آغوشش چیزی جز آتش را حمل نمیکند».
1209-843- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ج یَقسِمُ ذَهَبًا، إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَعْطِنِی. فَأَعْطَاهُ. ثُمَّ قَالَ: زِدْنِی. فَزَادَهُ - ثَلَاثَ مَرَّاتٍ -، ثُمَّ وَلَّى مُدْبِرًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَأْتِینِی الرَّجُلُ فَیَسْأَلُنِی، فَأُعْطِیهِ، ثُمَّ یَسْأَلُنِی، فَأُعْطِیهِ - ثَلَاثَ مَرَّاتٍ -، ثُمَّ یُوَلَّى مُدْبِرًا وَقَدْ جَعَلَ فِی ثَوْبِهِ نَارًا إِذَا انْقَلَبَ إِلَى أَهْلِهِ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه".
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج مشغول تقسیم مقداری طلا بود که مردی آمد و گفت: ای رسول الله ج! به من هم بده؛ به او هم داد؛ مرد گفت: به من بیشتر بده، پس رسول الله ج به او بیشتر داد. – و سه بار این مساله تکرار شد-. سپس آن مرد برگشت. رسول الله ج فرمود: «مردی نزدم آمد و از من درخواست نمود پس به او عطا کردم، دوباره درخواست نموده و به او عطا کردم - و سه مرتبه این مساله تکرار شد- سپس پشت نموده و به سوی خانوادهاش برگشت درحالیکه در لباسش آتشی قرار داشت».
1210-844- (6) (صحیح) وَعَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! رَأَیْتُ فُلَانًا یَشْکُرُ، یذکر أَنَّکَ أَعْطَیْتَهُ دِینَارَیْنِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَکِنَّ فُلَانًا قَدْ أَعْطَیْتُهُ مَا بَیْنَ الْعَشَرَةِ إِلَى الْمِئَةِ فَمَا شَکر، وَمَا یَقُولُهُ! إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَخْرُجُ مِنْ عِنْدِی بِحَاجَتِهِ مُتَأَبِّطَهَا، وَمَا هِیَ([4]) إِلَّا النَّارُ». قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! لِمَ تُعْطِیهِمْ؟ قَالَ: «یَأْبَوْنَ إِلَّا أَنْ یَسْأَلُونِی، وَیَأْبَى اللَّهُ لِیَ الْبُخْلَ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه". ورواه أحمد وأبو یعلى من حدیث أبی سعید وتقدم [4-باب/24- رقم/(24)]
از عمر بن خطاب س روایت است که بر رسول الله ج وارد شده و گفت: ای رسول الله ج! فلانی را دیدم که شکر میکرد و میگفت شما به او دو دینار دادهاید. رسول الله ج فرمود: «ولی من به فلانی بین ده تا صد دینار عطا کردم اما او تشکر نکرد، آن را بر زبان نمیآورد! فردی از شما از نزد من خارج میشود درحالیکه آتش را زیر بغل حمل میکند». عمر میگوید؛ گفتم: ای رسول الله ج! چرا به آنها عطا میکنی؟ فرمود: «آنها به جز طلب کردن چیزی را نمیپذیرند و خداوند بخیل بودن را برای من نمیپذیرد».
(متأبطها) یعنی: آن را زیر بغلش قرار میدهد.
7- (ترغیب من جاءه شیء من غیر مسألة ولا إشراف نفس فی قبوله، سیما إن کان محتاجاً، والنهی عن رده وإن کان غنیاً عنه)
([1]) در این حدیث دنیا در رغبت و میلی که انسان نسبت به آن دارد به میوهای سبر و تر و تازه و لذیذ تشبیه شده است. حال آنکه چنین میوهای خود به تنهایی نسبت به خشک آن، مرغوب و مطلوب است و همچنین میوهی شیرین خود به تنهایی نسبت به ترش آن مرغوب و مطلوب است؛ و چون این هر دو صفت در میوهای جمع باشد، شیفتگی به آن بیشتر خواهد بود. تحفة الأحوذی (7/ 137) مصحح
([2]) قلت: أحمد رواه بتمامه نحوه (6/ 68).
([3]) به کسر و اسکان ضاد: زیر بغل تا پهلو را گویند.
([4]) الأصل: "نسی"، والتصویب من "الموارد" (849).