اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از افطار نمودن بخشی از ماه رمضان بدون عذر

ترهیب از افطار نمودن بخشی از ماه رمضان بدون عذر

1454-605- (1) (ضعیف) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج: «مَنْ أَفْطَرَ یَوْمًا مِنْ رَمَضَانَ مِنْ غَیْرِ رُخْصَةٍ وَلَا مَرَضٍ، لَمْ یَقْضِهِ صَوْمُ الدَّهْرِ کُلِّهِ، وَإِنْ صَامَهُ».

رواه الترمذی واللفظ له، وأبو داود، والنسائی، وابن ماجه، وابن خزیمة فی "صحیحه"، والبیهقی؛ کلهم من روایة ابن المطوَّس - وقیل أبی المطوَّس- عن أبیه عن أبی هریرة. وذکره البخاری تعلیقاً غیر مجزوم، فقال: "ویذکر عن أبی هریرة رفعه: «مَنْ أَفْطَرَ یَوْمًا مِنْ رَمَضَانَ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ وَلاَ مَرَضٍ، لَمْ یَقْضِهِ صومُ الدَّهْرِ، وَإِنْ صَامَهُ».

وقال الترمذی: "لا نعرفه إلا من هذا الوجه، وسمعت محمداً - یعنی البخاری- یقول: أبو المطوَّس اسمه یزید بن المطوَّس، ولا أعرف له غیر هذا الحدیث" انتهى. وقال البخاری أیضاً: "لا أدری سمع أبوه من أبی هریرة أم لا". وقال ابن حبان: "لا یجوز الاحتجاج بما انفرد به". والله أعلم.

از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس بدون عذر و بیماری روزی از روزهای رمضان را افطار کند، هرچند تمام عمر را روزه بگیرد نمی‌تواند آن یک روز را قضا نموده و جبران کند».

1455-1005- (1) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ الْبَاهِلِیُّ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ:  «بَیْنَا أَنَا قَائِمٌ أَتَانِی رَجُلَانِ، فَأَخَذَا بِضَبْعَیَّ، فَأَتَیَا بِی جَبَلًا وَعْرًا، فَقَالَا لِی: اصْعَدْ، فَقُلْتُ: إِنِّی لَا أُطِیقُهُ، فَقَالَ: إِنَّا سَنُسَهِّلُهُ لَکَ، فَصَعِدْتُ، حَتَّى إِذَا کُنْتُ فِی سَوَاءِ الْجَبَلِ إِذَا بِأَصْوَاتٍ شَدِیدَةٍ. قُلْتُ: مَا هَذِهِ الْأَصْوَاتُ؟ قَالُوا: هَذَا عُوَاءُ أَهْلِ النَّارِ. ثُمَّ انْطُلِقَ بِی، فَإِذَا أَنَا بِقَوْمٍ مُعَلَّقِینَ بِعَرَاقِیبِهِمْ، مُشَقَّقَةٍ أَشْدَاقُهُمْ، تَسِیلُ أَشْدَاقُهُمْ دَمًا. قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: الَّذِینَ یُفْطِرُونَ قَبْلَ تَحِلَّةِ صَوْمِهِمْ» الحدیث.

 رواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"([1]).

از ابو امامه باهلی س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خوابیده بودم که دو مرد نزد من آمدند و مرا گرفته و به کنار کوهی ناهموار بردند». گفتند: بالا برو، گفتم: «من توانایی آن را ندارم». گفتند: ما آن را برای تو آسان می‌کنیم. «پس بالا رفتم تا اینکه در بالای کوه بودم که صداهای بلندی می‌شنیدم. گفتم: این صداها چیست؟» گفتند: این صدای جهنمیان است. «سپس برده شدم به کنار قومی که با پاشنه‌ی پایشان آویزان و فک‌های‌شان شکاف برداشته (فراخ گردیده) و از فک‌های‌شان خون جاری بود. گفتم: اینها چه کسانی هستند؟» گفتند: کسانی که قبل از فرارسیدن وقت افطار، افطار کردند».

اینکه در حدیث آمده است: «قَبْلَ تَحِلَّةِ صَوْمِهِمْ» یعنی: قبل از وقت افطار، افطار می‌کردند([2]).

1456-606- (2) (ضعیف) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب - قَالَ حَمَّاد بن زید: وَلَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَدْ رَفَعَهُ إِلَى النَّبِیِّ ج - قَالَ: «عُرَى الْإِسْلَامِ وَقَوَاعِدُ الدِّینِ ثَلَاثَةٌ، عَلَیْهِنَّ أُسِّسَ الْإِسْلَامُ، مَنْ تَرَکَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ، فَهُوَ بِهَا کَافِرٌ حَلَالُ الدَّمِ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَالصَّلَاةُ الْمَکْتُوبَةُ، وَصَوْمُ رَمَضَانَ».

 رواه أبو یعلى بإسناد حسن. وفی روایة: «مَنْ تَرَکَ مِنْهُنَّ وَاحِدَةً فَهُوَ باللهِ کَافِرٌ، ولا یُقبلُ مِنهُ صَرفٌ ولا عَدْلٌ، وقد حَلَّ دَمُهُ ومالُه». [مضى 5- الصلاة/40].

(قال الحافظ): "تقدمت أحادیث تدل لهذا الباب فی "ترک الصلاة" [5/40] وغیره".

و از ابن عباس ب روایت است که می‌گوید: دستگیره‌های اسلام و قواعد و پایه‌هایی که دین بر آنها بنا شده‌ است سه چیز هستند، هرکس یکی از آنها را ترک کند بدان کافر شده است و خونش حلال است: گواهی لا اله الا الله، نماز فرض و روزه رمضان».

و از ابن عباس ب به صورت مرفوع روایت است که در آن آمده است: «هرکس یکی از آنها را ترک کند به الله کافر شده است و خداوند متعال از وی هیچ عملی را قبول نمی‌کند و خون و مالش حلال است».

4- (الترغیب فی صوم ست من شوال)



([1]) قلت: تعجب الحافظ الناجی من المؤلف حیث لم یعزه للنسائی، فقد أخرجه فی "الکبرى" له، ولیس فی "الصغرى" کما یوهمه صنیع النابلسی فی "الذخائر" (3/ 135)، فإنَّه عزاه للنسائی، ونص فی المقدمة أنه لا یخرج له إلا من "سننه الصغرى"! والحدیث أخرجه الحاکم أیضاً (1/ 430 و2/ 209)، وصححه، ووافقه الذهبی.

([2]) یعنی قبل از غروب خورشید افطار می‌کردند. نه اینکه قبل از اذان افطار می‌کردند چنانکه برخی از جاهلان چنین تصوری از این روایت دارند و بر این اساس از کسانی ایراد می‌گیرند که به هنگام غروب خورشید در مخالفت با بعضی و جهت پیروی از سنت صحیح نبوی در افطار کردن عجله می‌کنند؛ چنانکه روایت آن در باب (16) خواهد آمد. و بلکه پیروان سنت را ملزم به تاخیر افطار تا اذانی می‌کنند که چه بسا در برخی مناطق تا ده دقیقه با تاخیر گفته می‌شود. چون بر مبنای تقویم فلکی اذان می‌گویند نه بر مبنای رویت بصری؛ و این بر مبنای اقلیم‌های مختلف و شهرهای مختلف و بلکه مناطق مختلف در یک شهر، متفاوت می‌باشد. چنانکه امری مشهود است. و گاهی در برخی مناطق اذان را در حالی می‌شنویم که خورشید غروب نکرده است. پس ای خردمندان، عبرت بگیرید. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد