ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به یک روز در میان روزه گرفتن که روزهی داود ÷ است
1526-1050- (1) (صحیح) عَنْ عَبْداللَّهِ بْنَ عَمْرِو بْنِ العَاصِ ب قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ ج: «إِنَّکَ لَتَصُومُ النَّهَارَ، وَتَقُومُ اللَّیْلَ». قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «إِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ هَجَمَتْ لَهُ العَیْنُ، وَنَفِهَتْ لَهُ النَّفْسُ، لاَ صَامَ مَنْ صَامَ الأَبَد، صَوْمُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ مِنَ الشَّهرِ، صَوْمُ الشَّهْرِ کُلِّهِ». قُلْتُ: فَإِنِّی أُطِیقُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: «فَصُمْ صَوْمَ دَاوُدَ، کَانَ یَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا، وَلاَ یَفِرُّ إِذَا لاَقَى»([1]).
از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج به من فرمود: «تو روز را روزه گرفته و شب را بر پا میداری». گفتم: بله! فرمود: «اگر چنین کنی چشم فرو رفته و ضعیف میگردد و نفس خسته میشود، کسی که در طول سال روزه باشد روزهی او درست نیست. روزهی سه روز از هر ماه روزهی تمام آن ماه محسوب میگردد». گفتم: من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «پس همچون داود روزه بگیر، او یک روز در میان روزه میگرفت و چون با دشمن رویارو میشد فرار نمیکرد».
وفی روایة: «أَلَمْ أُخْبَرْ أَنَّکَ تَصُومُ وَلَا تُفْطِرُ، وَتُصَلِّی اللَّیْلَ؟ فَلَا تَفْعَلْ، فَإِنَّ لِعَیْنِکَ حَظًّا، وَلِنَفْسِکَ حَظًّا، وَلِأَهْلِکَ حَظًّا، فَصُمْ وَأَفْطِرْ، وَصَلِّ وَنَمْ، وَصُمْ مِنْ کُلِّ عَشَرَةِ أَیَّامٍ یَوْمًا، وَلَکَ أَجْرُ تِسْعَةٍ». قَالَ: إِنِّی أَجِدُ([2]) أَقْوَى مِنْ ذَلِکَ یَا نَبِیَّ اللهِ! قَالَ: «فَصُمْ صِیَامَ دَاوُدَ». قَالَ: وَکَیْفَ کَانَ یَصُومُ یَا نَبِیَّ اللهِ؟ قَالَ: «کَانَ یَصُومُ یَوْمً وَیُفْطِرُ یَوْمًا، وَلَا یَفِرُّ إِذَا لَاقَى».
و در روایتی آمده است که رسول الله ج فرمودند: «شنیدهام که روزه میگیری و افطار نمیکنی و شب را به نماز میگذرانی؟ چنین نکن زیرا چشم، بدن و زن هریک بر تو حقی دارند؛ پس روزه بگیر و افطار کن، نماز بخوان و بخواب؛ و از هر ده روز یک روز روزه بگیر که برای تو اجر نه روز باقی هم خواهد بود». گفتم: ای رسول الله ج! من بیش از این توانایی دارم. فرمود: «پس به مانند داود روزه بگیر». گفتم: ای رسول الله ج! او چگونه روزه میگرفت؟ فرمود: «یک روز در میان روزه میگرفت و چون با دشمن روبرو میشد فرار نمیکرد».
وفی أخرى قَالَ النَّبِیُّ ج: «لاَ صَوْمَ فَوْقَ صَوْمِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، شَطْرَ الدَّهَرِ، صُمْ یَوْمًا، وَأَفْطِرْ یَوْمًا».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما.
و در روایت دیگری رسول الله ج فرمودند: «هیچ روزهای برتر از روزهی داود ÷ نیست؛ روزهی نیمی از سال؛ یک روز روزه بگیر و یک روز افطار کن».
(صحیح) وفی روایة لمسلم: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ لَهُ: «صُمْ یَوْمًا، وَلَکَ أَجْرُ مَا بَقِیَ». قَالَ: إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: [«صُمْ یَوْمَیْنِ، وَلَکَ أَجْرُ مَا بَقِیَ». قَالَ: إِنِّی أُطِیقُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ:] «صُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ، وَلَکَ أَجْرُ مَا بَقِیَ». قَالَ: إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: [«صُمْ أَرْبَعَةَ أَیَّامٍ، وَلَکَ أَجْرُ مَا بَقِیَ». قَالَ: إِنِّی أُطِیقُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ، قَالَ:] «صُمْ أَفْضَلَ الصِّیَامِ عِنْدَ اللهِ، صَوْمَ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلَام کَانَ یَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا». [مضى هنا 9/رقم(11)].
و در روایتی از مسلم رسول الله ج فرمودند: «یکروز روزه بگیر و برای تو اجر روزهای باقی مانده خواهد بود». گفت: من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «دو روز روزه بگیر و برای تو اجر روزهای باقی مانده خواهد بود». گفت: من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «سه روز روزه بگیر و برای تو اجر روزهای باقی مانده خواهد بود». گفت: من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «چهار روز روزه بگیر و برای تو اجر روزهای باقی مانده خواهد بود». گفت: من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «پس بهترین روزه نزد خداوند را بگیر یعنی روزهی داود ÷ که یک روز روزه میگرفت و روز دیگر افطار میکرد».
(صحیح) وفی روایة لمسلم وأبی داود: قَالَ: «فَصُمْ یَوْمًا وَأَفْطِرْ یَوْمًا، وَهُوَ أَعْدَلُ الصِّیَامِ، وَهُوَ صِیَامُ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلَام». قُلْتُ إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ»([3]).
و در روایت مسلم و ابوداود آمده است: «یک روز در میان روزه بگیر و این مناسبترین نوع روزه میباشد که روزهی داود ÷ است». گفتم: من بر برتر از این توانایی دارم. رسول الله ج فرمود: «برتر از آن نیست».
(صحیح) وفی روایة للنسائی: «صُمْ أَحَبَّ الصِّیَامِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ صَومَ دَاوُدَ، کَانَ یَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا».
و در روایت نسائی آمده است: «محبوبترین روزه نزد خداوند، روزهی داود را بگیر، او یک روز در میان روزه میگرفت».
(صحیح لغیره) وفی روایة لمسلم قال: «کُنْتُ أَصُومُ الدَّهْرَ، وَأَقْرَأُ الْقُرْآنَ کُلَّ لَیْلَةٍ، قَالَ: فَإِمَّا ذُکِرْتُ لِلنَّبِیِّ ج، وَإِمَّا أَرْسَلَ إِلَیَّ، فَأَتَیْتُهُ فَقَالَ: «أَلَمْ أُخْبَرْ أَنَّکَ تَصُومُ الدَّهْرَ، وَتَقْرَأُ الْقُرْآنَ کُلَّ لَیْلَةٍ؟». فَقُلْتُ: بَلَى، یَا نَبِیَّ اللهِ! وَلَمْ أُرِدْ بِذَلِکَ إِلَّا الْخَیْرَ. قَالَ: «فَإِنَّ بِحَسْبِکَ أَنْ تَصُومَ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ». فَقُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ! إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: «فَإِنَّ لِزَوْجِکَ عَلَیْکَ حَقًّا، وَلِزَوْرِکَ عَلَیْکَ حَقًّا، وَلِجَسَدِکَ عَلَیْکَ حَقًّا. (قَالَ:) فَصُمْ صَوْمَ دَاوُدَ نَبِیِّ اللهِ! فَإِنَّهُ کَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ». قَالَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ! وَمَا صَوْمُ دَاوُدَ؟ قَالَ: «کَانَ یَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا (قَالَ:) وَاقْرَأِ الْقُرْآنَ فِی کُلِّ شَهْرٍ». قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ! إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: «فَاقْرَأْهُ فِی کُلِّ عِشْرِینَ». قَالَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ! إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: «فَاقْرَأْهُ فِی کُلِّ عَشْرٍ». قَالَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ! إِنِّی أُطِیقُ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: «فَاقْرَأْهُ فِی کُلِّ سَبْعٍ، وَلَا تَزِدْ عَلَى ذَلِکَ؛ فَإِنَّ لِزَوْجِکَ عَلَیْکَ حَقًّا، وَلِزَوْرِکَ عَلَیْکَ حَقًّا، وَلِجَسَدِکَ عَلَیْکَ حَقًّا»([4]).
و در روایت مسلم آمده که میگوید: من تمام سال را روزه میگرفتم. و هر شب قرآن را به طور کامل میخواندم. پس در این مورد با رسول الله ج صحبت شده بود یا که فردی را به دنبال من فرستاد. پس نزد ایشان حاضر شدم؛ فرمود: «شنیدهام که تمام سال را روزه میگیری و هر شب تمام قرآن را میخوانی؟» گفتم: بله، ای رسول الله ج! و هیچ هدفی جز خیر نداشتم. فرمود: «برای تو همین کافی است که از هر ماه سه روز، روزه بگیری». گفتم: ای رسول الله ج! من بیش از این توانایی دارم. فرمود: «همسرت، مهمانت و بدنت بر تو حقی دارند؛ پس به مانند پیامبر خدا داود روزه بگیر! زیرا از میان مردم او بیش از همه عبادت میکرد». گفتم: ای رسول الله ج!، روزهی داود چگونه است؟ فرمود: «یک روز در میان روزه میگرفت و قرآن را در طول یک ماه بخوان (ختم کن)». گفتم: ای رسول الله ج! من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «پس در هر بیست روز آن را ختم کن». گفتم: ای رسول الله ج! من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «پس در هر ده روز آن را ختم کن». گفتم: ای رسول الله ج! من بر بیش از این توانایی دارم. فرمود: «پس در هر هفت روز آن را ختم کرده و بر این نیفزا؛ زیرا همسرت، مهمانت و بدنت بر تو حق دارند».
1527-1051- (2) (صحیح) وَعَنهُ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَحَبُّ الصِّیَامِ إِلَى اللهِ صِیَامُ دَاوُدَ، وَأَحَبُّ الصَّلَاةِ إِلَى اللهِ صَلَاةُ دَاوُدَ؛ کَانَ یَنَامُ نِصْفَ اللَّیْلِ، وَیَقُومُ ثُلثَهُ، وَیَنَامُ سُدْسَهُ، وَکَانَ یُفْطِرُ یَوْمًا، وَیَصُومُ یَوْمًا».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه.
از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین روزه نزد خداوند روزهی داود است. و محبوبترین نماز نزد خداوند متعال نماز داود است. او نیمی از شب را میخوابید و یک سوم آن را بر پا میداشت و یک ششم آن را میخوابید. و یک روز در میان روزه میگرفت».
(هجمت العین) به فتح هاء و جیم یعنی: گودی افتاده و دچار فرورفتگی و ضعف میشود. (ونفهت النفس) به فتح نون و کسر فاء یعنی: خسته و درمانده و ملول میشود. (والزور) به فتح زای: همان «الزائر» به معنای دیدار کننده میباشد. مفرد و جمع آن یکسان است.
([1]) یعنی چون با دشمن رویارو میشد فرار نمیکرد. و گفته شده: اینکه این مساله به دنبال ذکر روزه بیان شده اشاره به این دارد که روزه گرفتن به این ترتیب باعث سستی و خستگی و ضعیف شدن بدن در رویارویی با دشمن نمیشود. بلکه از افطار روزی برای روزهی روز بعد کمک میگیرد. بنابراین از جهاد و پرداختن به دیگر حقوق بازنمیماند و مشقت روزه را در روزی که روزه است از این جهت احساس میکند که روزه گرفتن برای وی عادت نشده است؛ اما زمانی که امری برای انسان به عادت تبدیل شد، سختیها و مشقتهای آن نیز برایش آسان میگردد. چنانکه در حاشیه الأصل آمده است.
([2]) کذا وجد، وإنما هی: "أجدنی"، لکنْ سقط بقیتها. کذا فی "العجالة" (126/ 2).
([3]) قلت: وهذه الروایة عند البخاری أیضاً دون قوله: "وهو أعدل الصیام"، وهو فی "مختصری للبخاری" (66- فضائل القرآن/ 34- باب).
([4]) هذه الروایة من طریق عکرمة بن عمار التی أشرت إلیها فی التعلیق على الحدیث رقم (11) الباب (1037): وفی آخرها: «قَالَ: فَشَدَّدْتُ، فَشُدِّدَ عَلَیَّ. قَالَ: وَقَالَ لِی النَّبِیُّ ج: «إِنَّکَ لَا تَدْرِی لَعَلَّکَ یَطُولُ بِکَ عُمْرٌ». قَالَ: فَصِرْتُ إِلَى الَّذِی قَالَ لِی النَّبِیُّ ج فَلَمَّا کَبِرْتُ وَدِدْتُ أَنِّی کُنْتُ قَبِلْتُ رُخْصَةَ النَّبِیّ ج.
و در پایان این روایت آمده است: بدینسان بر خود سخت گرفتم، درنتیجه بر من سخت تمام شد. رسول الله ج به من فرمود: «تو نمیدانی؛ شاید عمرت طولانی شود». عبدالله بن عمرو ب میگوید: به فرمودهی پیامبر عمل میکردم و چون پیر شدم، آرزو نمودم که کاش رخصت پیامبر ج را میپذیرفتم.