ترهیب مسافر از روزه گرفتن اگر روزه گرفتن در سفر او را دچار مشقت میکند و ترغیب وی به افطار کردن
1531-1053- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرٍ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج خَرَجَ عَامَ الْفَتْحِ إِلَى مَکَّةَ فِی رَمَضَانَ، فَصَامَ، حَتَّى بَلَغَ (کُرَاعَ الْغَمِیمِ)، وَصَامَ النَّاسُ، ثُمَّ دَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ، فَرَفَعَهُ حَتَّى نَظَرَ النَّاسُ إِلَیْهِ، ثُمَّ شَرِبَ. فَقِیلَ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ: إِنَّ بَعْضَ النَّاسِ قَدْ صَامَ؟ فَقَالَ: «أُولَئِکَ الْعُصَاةُ، أُولَئِکَ الْعُصَاةُ».
از جابر س روایت است که: رسول الله ج در سال فتح مکه، در ماه رمضان، درحالیکه او و مردم روزه بودند، به سوی مکه حرکت کرد تا اینکه به کراع الغمیم رسیدند. پس رسول الله ج کاسهی آبی درخواست کردند. آن را بالا برده تا اینکه مردم آن را دیدند سپس از آن نوشید. بعد از آن به او گفته شد: بعضی از مردم روزه هستند. رسول الله ج فرمود: «آنان نافرمانان هستند، آنان نافرمانان هستند».
وفی روایة: فَقِیلَ لَهُ: إِنَّ النَّاسَ قَدْ شَقَّ عَلَیْهِمِ الصِّیَامُ، وَإِنَّمَا یَنْظُرُونَ فِیمَا فَعَلْتَ. فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ بَعْدَ الْعَصْرِ» الحدیث.
رواه مسلم([1]).
و در روایتی آمده است: به او گفته شد: روزه بر بعضی از مردم سخت شده و آنها چشم به عمل شما دوختهاند. پس رسول الله ج بعد از نماز عصر ظرف آبی [جهت افطار کردن] درخواست نمود.
(کُراع) به ضم کاف. (الغَمیم) به فتح غین: مکانی است در سه میلی (عُسفان)([2]).
1532-1054- (2) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج فِی سَفَرٍ، فَرَأَى رَجُلًا قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَیْهِ، وَقَدْ ظُلِّلَ عَلَیْهِ، فَقَالَ: «مَا لَهُ؟» قَالُوا: رَجُلٌ صَائِمٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تَصُومُوا فِی السَّفَرِ».
از جابر س روایت است که: رسول الله ج در سفری مردی را مشاهده کرد که مردم دور او جمع شده و بر او سایه افکنده بودند؛ فرمود:«برای او چه تفاقی افتاده است؟» گفتند: مردی روزهدار است. رسول الله ج فرمود: «نیکی این نیست که در سفر روزه بگیرید».
(زاد فی روایة): «وَعَلَیْکُمْ بِرُخْصَةِ اللَّهِ الَّتِی رَخَّصَ لَکُمْ»([3]).
و در روایتی افزوده: «از تخفیفی که خداوند برای شما قرار داده است استفاده کنید».
وفی روایة: «لَیْسَ مِنَ البِرِّ الصَّوْمُ فِی السَّفَرِ».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی.
و در روایتی آمده است: «روزه به هنگام سفر نیکی به حساب نمیآید».
(صحیح) وفی روایة للنسائی: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج مَرَّ بِرَجُلٍ فِی ظِلِّ شَجَرَةٍ یُرَشُّ عَلَیْهِ الْمَاءُ، قَالَ: «مَا بَالُ صَاحِبِکُمْ؟». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! صَائِمٌ. قَالَ: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنَ الْبِرِّ أَنْ تَصُومُوا فِی السَّفَرِ، وَعَلَیْکُمْ بِرُخْصَةِ اللَّهِ الَّتِی رَخَّصَ لَکُمْ، فَاقْبَلُوهَا».
و در روایت نسائی آمده است: رسول الله ج از کنار مردی که در سایهی درختی نشسته بود و بر او آب میپاشیدند عبور کرد، فرمود: «برای دوستتان چه اتفاقی افتاده است؟» گفتند: ای رسول الله ج! او روزهدار است. فرمود: «این نیکی نیست که در سفر روزه بگیرید و از تخفیفی که خداوند برای شما قرار داده است استفاده کنید و آن را بپذیرید».
1533-1055- (3) (حسن صحیح) وَعن عمار بن یاسر س قال: أقبلنا مع رسول الله ج من غزوة، فَسِرنا فی یوم شدیدِ الحر، فنزلنا فی بعض الطریق، فانطلق رجل منا فدخل تحت شجرة، فإذا أصحابه یلوذون به، وهو مضطجع کهیئة الوجع، فلما رآهم رسول الله ج قال: "ما بال صاحبکم؟". قالوا: صائم. فقال رسول الله ج: "لیس من البرِّ أن تصوموا فی السفرِ، علیکم بالرخصة التی رخَّص الله لکم، فاقبلوها".
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن.
از عمار بن یاسر س روایت است که ما همراه رسول الله ج از جنگی برمیگشتیم و حرکت ما در روز بسیار گرمی بود. در بخشی از راه توقف کردیم، مردی از ما به زیر درختی رفت و یارانش درحالی اطراف او جمع شدند که همچون بیماری داراز کشیده بود. هنگامی که رسول الله ج آنها را دید فرمود: «برای دوستتان چه اتفاقی افتاده است؟» گفتند: ای رسول الله ج! او روزهدار است. فرمود: «نیکی این نیست که در سفر روزه بگیرید؛ و از تخفیفی که خداوند برای شما قرار داده، استفاده کرده و آن را بپذیرید».
1534-1056- (4) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: سَارَ رَسُولُ الله ج فَنَزَلَ بِأَصْحَابِهِ، وَإِذَا نَاسٌ قَدْ جَعَلُوا عَرِیشًا عَلَى صَاحِبِهِمْ، وَهُوَ صَائِمٌ، فَمَرَّ بِهِمْ رَسُولُ اللهِ رسول الله ج فَقَالَ: «مَا شَأْنُ صَاحِبِکُمْ! أَوَجِعٌ؟». قَالُوا: لَا یَا رَسُولَ اللهِ، وَلَکِنَّهُ صَائِمٌ، وَذَلِکَ فِی یَوْمٍ حَرُورٍ([4]). فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا بِرَّ أَنْ یُصَامَ فِی سَفَرٍ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر"، ورجاله رجال الصحیح([5]).
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج در راهی که میرفت با یارانش توقف نمود؛ برخی از مردم برای دوستشان که روزهدار بود سایهبانی درست کردند. رسول الله ج از کنار او عبور کرد و فرمود: «برای دوستتان چه اتفاقی افتاده، آیا بیمار است؟» گفتند: نه ای رسول خدا، او روزه است. و این مساله در روز بسیار گرمی بود. رسول الله ج فرمود: «نیکی این نیست که در سفر روزه گرفته شود».
1535-1057- (5) (صحیح) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ عَاصِمٍ الأَشعَرِی س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ: «لَیْسَ مِنَ الْبِرِّ الصِّیَامُ فِی السَّفَرِ».
رواه النسائی وابن ماجه بإسناد صحیح.
کعب بن عاصم اشعری س میگوید از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «این نیکی نیست که در سفر روزه گرفته شود».
0-642- (1) (شاذ) وهو عند أحمد بلفظ: «لَیْسَ مِنَ امْ بِرِّ، امْ صِیَامُ فِی امْ سَفَرِ»([6]).
ورجاله رجال "الصحیح".
1536-1058- (6) (صحیح) وَعَن عبدالله بن عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «لَیْسَ مِنَ الْبِرِّ الصَّومُ فِی السَّفَرِ».
رواه ابن ماجه وابن حبان فی "صحیحه".
از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «این نیکی نیست که در سفر روزه گرفته شود».
1537-643- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «صَائِمُ رَمَضَانَ فِی السَّفَرِ، کَالْمُفْطِرِ فِی الْحَضَرِ».
رواه ابن ماجه مرفوعاً هکذا، والنسائی بإسناد حسن([7])؛ إلا أَنَّهُ قَالَ: کَانَ یُقَالُ: الصَّائِمُ فِی السَّفَرِ، کَالْإِفْطَارِ فِی الْحَضَرِ».
وفی روایة: «الصَّائِمُ فِی السَّفَرِ کَالْمُفْطِرِ فِی الْحَضَرِ».
(قال الحافظ): "قول الصحابی: "کان یقال کذا"، هل یلتحق بالمرفوع أو الموقوف؟ فیه خلاف مشهور بین المحدثین والأصولیین، لیس هذا موضع بسطه، لکن الجمهور على أنه إذا لم یضفه إلى زمن النبی ج یکون موقوفاً. والله أعلم".
از عبدالرحمن بن عوف س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «روزه در سفر چون افطار در حضر میباشد».
حافظ میگوید: «این قول صحابی «کَانَ یُقَالُ کَذَا» روایت را به احادیث مرفوع ملحق میکند یا موقوف؟ در این زمینه اختلاف مشهوری بین محدثین و اصولیین میباشد که اینجا موضع بسط آن نیست. اما جمهور بر این باورند که اگر این قول به زمان پیامبر اضافه نشده باشد، در حکم روایت موقوف میباشد. والله اعلم».
1538-644- (3) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی طُعْمَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ ابْنِ عُمَرَ، فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِالرَّحْمَنِ! إِنِّی أَقْوَى عَلَى الصِّیَامِ فِی السَّفَرِ؟ فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ: إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ لَمْ یَقْبَلْ رُخْصَةَ اللَّهِ عَزَّ وَجَل، کَانَ عَلَیْهِ مِنَ الْإِثْمِ مِثْلُ جِبَالِ عَرَفَةَ».
رواه أحمد، والطبرانی فی "الکبیر". وکان شیخنا الحافظ أبو الحسن / یقول: إسناد أحمد حسن([8]). وقال البخاری فی "کتاب الضعفاء": "هو حدیث منکر". والله أعلم.
از ابوطعمه روایت است که میگوید: نزد ابن عمر ب بودم که مردی نزد وی آمده و گفت: ای ابوعبدالرحمن، من توانایی روزه در سفر دارم. پس ابن عمر ب گفت: من از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «هرکس رخصت و فرصتی را که خداوند به او میدهد نپذیرد، گناه وی چون کوههای عرفه است».
1539-1059- (7) (حسن صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ، کَمَا یَکْرَهُ أَنْ تُؤْتَى مَعْصِیَتُهُ».
رواه أحمد بإسناد صحیح، والبزار، والطبرانی فی "الأوسط" بإسناد حسن، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"([9]).
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند تبارک وتعالی دوست دارد که به رخصتهایش عمل شود، چنانکه دوست ندارد نافرمانیش صورت بگیرد».
(حسن صحیح) وفی روایة لابن خزیمة قال: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ کَمَا یُحِبُّ أَنْ تُتْرَکَ مَعْصِیَتُهُ».
و در روایت ابن خزیمه آمده است: «خداوند متعال دوست دارد که به رخصتهایش عمل شود چنانکه دوست دارد معصیت و نافرمانیش ترک شود».
1540-645- (4) (موضوع) وروى الطبرانی فی "الأوسط" أیضاً و"الکبیر" عن عبدالله بن یزید بن آدم قال: حدثنی أبو الدرداء وواثلة بن الأسقع وأبو أمامة وأنس بن مالک؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ تُقْبَلَ رُخَصُهُ، کَمَا یُحِبُّ الْعَبْدُ مَغْفِرَةَ رَبِّهِ»([10]).
از عبدالله بن یزید بن آدم روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال دوست دارد که رخصتهای او پذیرفته شوند چنانکه بنده مغفرت و بخشش خداوند را دوست دارد».
1541-1060- (8) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنَّ اللهَ یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ، کَمَا یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى عَزَائِمُهُ».
رواه البزار بإسناد حسن والطبرانی، وابن حبان فی "صحیحه".
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال دوست دارد که به رخصتهایش عمل شود، چنانکه دوست دارد دستوراتش اجرا گردد».
1542-1061- (9) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کُنَّا مَعَ النَّبِیِّ ج فِی السَّفَرِ فَمِنَّا الصَّائِمُ، وَمِنَّا الْمُفْطِرُ، قَالَ: فَنَزَلْنَا مَنْزِلًا فِی یَوْمٍ حَارٍّ، أَکْثَرُنَا ظِلًّا صَاحِبُ الْکِسَاءِ، وَمِنَّا مَنْ یَتَّقِی الشَّمْسَ بِیَدِهِ، قَالَ: فَسَقَطَ الصُّوَّامُ، وَقَامَ الْمُفْطِرُونَ فَضَرَبُوا الْأَبْنِیَةِ، وَسَقَوْا الرِّکَابَ([11])، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ذَهَبَ الْمُفْطِرُونَ الْیَوْمَ بِالْأَجْرِ».
رواه مسلم([12]).
انس س میگوید: در سفری همراه رسول الله ج بودیم، بعضی از ما روزهدار و بعضی روزه نداشتند. در روزی بسیار گرم در جایی توقف کردیم، کسانی که عبا و لباس داشتند سایهی بیشتری داشتند و بعضی از ما با دستش خود را از [نور و گرمای] خورشید حفظ میکرد. روزهداران افتادند و کسانی که روزه نداشتند برخاسته و چادرها را برپا نموده و ستوران را آب دادند. رسول الله ج فرمود: «امروز کسانی که روزه نداشتند اجر و ثوابها را با خود بردند».
1543-1062- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: غَزَوْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ ج لِسِتَّ عَشْرَةَ مَضَتْ مِنْ رَمَضَانَ، فَمِنَّا مَنْ صَامَ وَمِنَّا مَنْ أَفْطَرَ، فَلَمْ یَعِبِ الصَّائِمُ عَلَى الْمُفْطِرِ، وَلَا الْمُفْطِرُ عَلَى الصَّائِمِ».
ابوسعید خدری س میگوید: درحالیکه شانزده روز از رمضان گذشته بود با رسول الله ج به جنگ رفتیم؛ بعضی از ما روزه داشتند و برخی نه؛ نه روزهدار به آنکه روزه نداشت ایراد میگرفت و نه آنکه روزه نداشت به کسی که روزه داشت.
وفی روایة: «یَرَوْنَ أَنَّ مَنْ وَجَدَ قُوَّةً فَصَامَ، فَإِنَّ ذَلِکَ حَسَنٌ، وَیَرَوْنَ أَنَّ مَنْ وَجَدَ ضَعْفًا فَأَفْطَرَ، فَإِنَّ ذَلِکَ حَسَنٌ».
و در روایتی آمده است: «معتقد بودند کسی که توانایی روزه دارد و روزه بگیرد بهتر است و کسی که توانایی روزه ندارد بهتر آن است که روزه نگیرد».
رواه مسلم وغیره.
(حافظ میگوید): «علما اختلاف کردهاند که در سفر روزه گرفتن افضل است یا افطار کردن (روزه نگرفتن)؟ انس بن مالک معتقد است که روزه گرفتن افضل است. و این مساله را از عثمان بن ابی العاصی، ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، ثوری، ابوثور و اصحاب رای حکایت میکند. و مالک و فضیل بن عیاض و شافعی معتقدند: نزد ما روزه گرفتن کسی که توانایی آن را دارد، محبوبتر است. و عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس و سعید بن مسیب و شعبی و اوزاعی و احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه بر این باورند که روزه نگرفتن افضل است. و از عمر بن عبدالعزیز و قتاده و مجاهد روایت شده که افضل این دو آسانترین آنها بر انسان میباشند. و حافظ ابوبکر بن منذر همین دیدگاه را برگزیده و نیز قول حسن میباشد. والله اعلم»([13]).
15- (الترغیب فی السحور سیما بالتمر)
([1]) (ج3/ 141-142)، وکان فی الأصل زیادة وتکرار فحذفته، لمخالفته لـ"مسلم"، ولعدم ورود ذلک فی "مختصر الترغیب" للحافظ (ص 85). وقد نقل کلامی هذا المعلقون الثلاثة (2/ 72)، ولجهلهم حملوه على الروایة الثانیة المذکورة أعلاه، فقالوا: "وحذف الألبانی الروایة الثانیة الواردة، وقال. .". وإنما حذفت قوله المکرر فی الأصل وهو: "وفی روایة: فقیل له: إن بعض الناس قد صام فقال: أولئک العصاة، أولئک العصاة"! وبعده الروایة الثانیة المذکورة أعلاه.
([2]) قلت: وهذا موضع على مرحلتین من مکة.
([3]) هذه الزیادة لیست إلا عند النسائی، وهی مخرجة فی "إرواء الغلیل" (4/ 54-57).
([4]) وزان (رسول): الریح الحارة، قال الفراء: تکون لیلاً ونهاراً. "المصباح".
([5]) قلت: وتبعه الهیثمی (3/ 161)، وهو من أوهامهما، فإنَّه فی "الکبیر" (13/ 45/ 109) من طریق حیی عن أبی عبدالرحمن عنه، حیی -هو ابن عبدالله المعافری- لیس من رجال "الصحیح"، وهو صدوق یهم. فهو حسن.
([6]) قال الناجی (126/ 2): "هذه لغة لبعض أهل الیمن، یجعلون لام التعریف میماً، ویحتمل أن یکون النبی ج خاطب بها کعب بن عاصم الأشعری راوی هذا الحدیث کذلک لأنها لغته، ویحتمل أن یکون هذا الأشعری نطق بها على ما ألف من لغته فحملها عنه الراوی وأوردها باللفظ الذی سمعه منه. قال شیخنا ابن حجر فی "تلخیصه تخریج أحادیث الرافعی لابن الملقن": "وهذا الثانی أوجه عندی". وقال الحافظ دُعلج بن أحمد فی "مسند المقلِّین من الصحابة رضی الله عنهم" بعد أن رواه باللغة المذکورة من الطریق التی ذکرها المصنف من "مسند أحمد" عن معمر عن الزهری عن صفوان ابن عبدالله بن صفوان بن أمیة بن خلف الجمحی عن أم الدرداء وهی الصغرى عن کعب الأشعری: "ورواه على اللغة المشهورة ابن جریج واللیث وسفیان -یعنی ابن عیینة- ویونس ومالک عن الزهری". قال: ورواه یزید بن زریع بن معمر عن الزهری کذلک".
قلت: وهو المحفوظ کما بینته فی "الضعیفة" (1130). وأما الجهلة الثلاثة فخلطوا -کعادتهم- المحفوظ بالشاذ، وقالوا "صحیح"!
([7]) قلت: هو منقطع بین أبی سلمة بن عبدالرحمن بن عوف وأبیه، فإنه لم یسمع منه.
([8]) وکذا قال الهیثمی، وفی إسناده ابن لهیعة، وقد اضطرب فی إسناده، فلا جرم استنکره البخاری. وبیان ذلک فی "الضعیفة" (1949). وأما الجهلة فتناقضوا، فصدروه بقولهم: "ضعیف", ثم نقلوا عن الهیثمی: "وإسناد أحمد حسن"! وأقروه!!
([9]) قلت: إسناده عندهم جمیعاً یدور من طرق على عمارة بن غزیة عن حرب بن قیس عن نافع عن ابن عمر. وهذا إسناد حسن؛ حرب هذا لم یوثقه غیر ابن حبان، وسقط من إسناد أحمد فی روایة، فصارت ظاهرة الصحة ولکنها شاذة لمخالفتها الطرق المشار إلیها، ولروایة أحمد الأخرى. انظر تفصیله فی "الإرواء" (3/ 9-13).
([10]) انظر "الضعیفة" (508)؛ فإن ابن آدم هذا قال أحمد: "أحادیثه موضوعة"، وقول الهیثمی فیه: "ضعفه أحمد وغیره" من تساهله، وتقلده الثلاثة!
([11]) هما المطی، الواحدة: (راحلة) من غیر لفظها.
([12]) وکذا البخاری والنسائی وغیرهما بنحوه. کذا فی "العجالة" (126/ 2). وهو فی "السنن الکبرى" للنسائی، کما فی "الضعیفة" تحت الحدیث (84). وهو فی کتابی "مختصر البخاری" (56- الجهاد/ 81- باب).
([13]) میگویم: رحمت خداوند بر او باد، راست گفته است. افضل آنها آسانترین آنهاست. توان و شرایط مردم متفاوت است بنابراین هریک از آنها باید به آنچه برای او آسانتر است عمل کند. و بر این اساس است که به طور صحیح از رسول الله ج روایت است که فرمودند: «صُمْ إِنْ شِئْتَ، وَأَفْطِرْ إِنْ شِئْتَ»: «اگر خواستی روزه بگیر و اگر خواستی افطار کن (روزه نگیر)». به روایت مسلم (3/ 145)؛ و در طریق صحیح دیگری آمده است: «أَیُّ ذَلِکَ عَلَیک أَیسَر فَافعَل»: «هریک بر تو آسانتر است همان را انجام بده». تخریج آن در «الصحیحة» (2884) میباشد.