ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب روزهدار برای غذا دادن به کسانی که نزد او بوده و روزه نیستند
1568-655- (1) (ضعیف) عَنْ أُمِّ عُمَارَة الأَنْصَارِیَّةِ ل: أَنَّ النَّبِیَّ ج دَخَلَ عَلَیْهَا فَقَدَّمَتْ إِلَیْهِ طَعَامًا، فَقَالَ: «کُلِی». فَقَالَتْ: إِنِّی صَائِمَةٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ الصَّائِمَ تُصَلِّی عَلَیْهِ المَلَائِکَةُ إِذَا أُکِلَ عِنْدَهُ حَتَّى یَفْرُغُوا»، - وَرُبَّمَا قَالَ: حَتَّى یَشْبَعُوا-».
رواه الترمذی واللفظ له، وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح".
وفی روایة للترمذی: «الصَّائِمُ إِذَا أَکَلَ عِنْدَهُ المَفَاطِیرُ صَلَّتْ عَلَیْهِ المَلَائِکَةُ»([1]).
از ام عماره انصاری ل روایت است: رسول خدا ج نزد وی رفته و غذایی را برای ایشان تدارک دید. پس رسول خدا ج فرمود: «بخور»؛ ام عماره گفت: من روزهام. رسول خدا ج فرمودند: «فرشتهها بر روزهدار درود میفرستند زمانی که دیگران نزد وی غذا بخورند تا از خوردن فارغ شوند - و چه بسا فرمود: تا اینکه سیر شوند -».
و در روایت ترمذی آمده است: «چون کسانی که روزه ندارند نزد روزهدار چیزی بخورند، فرشتگان بر او درود میفرستند».
1569-656- (2) (موضوع) وعَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ بُرَیْدَةَ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِبِلَالٍ: «الْغَدَاءُ یَا بِلَالُ». فَقَالَ: إِنِّی صَائِمٌ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «نَأْکُلُ أَرْزَاقَنَا، وَفَضْلُ رِزْقِ بِلَالٍ فِی الْجَنَّةِ، شَعَرْتَ یَا بِلَالُ! أَنَّ الصَّائِمَ تُسَبِّحُ عِظَامُهُ، وَتَسْتَغْفِرُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ مَا أُکِلَ عِنْدَهُ؟».
رواه ابن ماجه والبیهقی؛ کلاهما من روایة بقیة: حدثنا محمد بن عبدالرحمن عن سلیمان. ومحمد بن عبدالرحمن هذا مجهول([2])، وبقیة مدلس، وتصریحه بالتحدیث لا یفید مع الجهالة. والله أعلم.
از سلیمان بن بریده از پدرش روایت است که رسول خدا ج به بلال فرمود: «نهار ای بلال»؛ بلال گفت: من روزهام. رسول خدا ج فرمودند: «ما رزق خود را میخوریم و رزق بلال در بهشت است. احساس میکنی ای بلال، استخوانهای روزهدار تسبیح میگویند و مادامی که نزد وی غذا خورده شود، فرشتگان بر او درود میفرستند».
20- (ترهیب الصائم من الغیبة والفحش والکذب ونحو ذلک)
([1]) قلت: فیه علة، وهی جهالة (لیلى) والمخالفة، فانظر "الضعیفة" (1332) إن شئت. وأما الجهلة، فتوسطوا، فلا هم راعوا العلة. ولا هم تقلدوا صحة من صححه! بل قالوا: "حسن"! خبط عشواء!!
([2]) قلت: بل هو معروف، فإنه القشیری، قال أبو حاتم: "کان یفتعل الحدیث"، فانظر المجلد الثالث من "الضعیفة" (1331).