اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب روزه‌دار از غیبت، دشنام، دروغ و مواردی از این قبیل

ترهیب روزه‌دار از غیبت، دشنام، دروغ و مواردی از این قبیل

1570-1079- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالعَمَلَ بِهِ، فَلَیْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِی أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ».

رواه البخاری وأبو داود والترمذی والنسائی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس از دروغ‌گویی و عمل به مقتضای آن دست بر ندارد، خداوند هیچ نیازی به خودداری او از خوردن و آشامیدن ندارد».

(صحیح) وابن ماجه، وعنده: «مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْجَهْلَ وَالْعَمَلَ بِهِ».

وهو روایة للنسائی([1]).

و در روایت ابن ماجه آمده است: «هرکس از دروغگویی و جهالت و عمل به مقتضای آن دست برندارد».

0-1080- (2) (حسن لغیره) ورواه الطبرانی([2]) فی "الصغیر" و"الأوسط" من حدیث أنس بن مالک، ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ لَمْ یَدَعِ الْخَنَا وَالْکَذِبَ، فَلَا حَاجَةَ لِلَّهِ أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ».

انس بن مالک س در حدیثی می‌گوید: رسول الله ج فرمودند: «هرکس دروغ و دشنام را رها نکند خداوند هیچ نیازی به خودداری او از خوردن و آشامیدن ندارد».

1571-1081- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَیضاً قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَل: کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلَّا الصِّیَامَ، فَإِنَّهُ لِی، وَأَنَا أَجْزِی بِهِ، وَالصِّیَامُ جُنَّةٌ، وَإِذَا کَانَ یَوْمُ صَوْمِ أَحَدِکُمْ فَلاَ یَرْفُثْ، وَلاَ یَصْخَبْ، فَإِنْ سَابَّهُ أَحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْیَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، إِنِّی صَائِمٌ» الحدیث.

 رواه البخاری - واللفظ له- ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه. وتقدم بطرقه وذکر غریبه فی [أول] "الصیام".

همچنین از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «الله ﻷ می‌فرماید: هر عمل انسان برای خود او است مگر روزه که برای من است و من پاداش آن را می‌دهم و روزه سپر است، هرگاه کسی از شما روزه بود پس نباید ناسزا بگوید یا بر کسی فریاد بزند و اگر کسی به او دشنام داد یا با او درگیر شد پس باید بگوید: من روزه‌ام، من روزه‌ام».

1572-657- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الصِّیَامُ جُنَّةٌ مَا لَمْ یَخْرِقْهَا».

رواه النسائی بإسناد حسن، وابن خزیمة فی "صحیحه"، والبیهقی.

از ابوعبیده س روایت است: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «روزه سپری است مادامی که پاره نشود».

0-658- (2) (ضعیف جداً) ورواه الطبرانی فی "الأوسط"([3]) من حدیث أبی هریرة، وزاد: قِیلَ: وَبِمَ یَخْرِقُها؟ قَالَ: «بِکَذِبٍ، أَوْ غِیبَةٍ».

و در روایت طبرانی از ابوهریره س در «الأوسط» علاوه بر این آمده است: گفته شد: با چه چیزی پاره می‌شود؟ فرمود: «با دروغ یا غیبت».

1573-1082- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَیْسَ الصِّیَامُ مِنَ الْأَکْلِ وَالشُّرْبِ، إِنَّمَا الصِّیَامُ مِنَ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ، فَإِنْ سَابَّکَ أَحَدٌ أَو جَهِلَ عَلَیْکَ، فَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، إِنِّی صَائِمٌ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روزه خودداری از خوردن و نوشیدن نیست بلکه روزه، دوری کردن از کارهای بیهوده و ناسزا گفتن است و اگر کسی به تو دشنام داد یا رفتاری جاهلانه داشت پس بگو: من روزه‌ام من روزه‌ام».

(حسن) رواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".

وفی روایة لابن خزیمة([4]) عَنهُ عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «لَا تُسَابَّ وَأَنْتَ صَائِمٌ، فَإِنْ سَابَّکَ أَحَدٌ فَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، وَإِنْ کُنْتَ قَائِمًا فَاجْلِسْ».

و در روایت ابن خزیمه از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «درحالی‌که روزه هستی سخن زشت نگو و اگر کسی سخن زشتی به تو گفت و دشنامت داد، بگو من روزه‌ هستم و اگر ایستاده بودی، بنشین».

1574-1083- (5) (حسن صحیح) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «رُبَّ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ، وَرُبَّ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی نیست و چه بسا شب‌زنده‌داری که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست».

(حسن صحیح) رواه ابن ماجه - واللفظ له- والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط البخاری"، ولفظهما: «رُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ صِیَامِهِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ، وَرُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قِیَامِهِ السَّهَرُ».

و در روایت ابن خزیمه و حاکم با این متن آمده است: «چه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست و چه بسا تهجد خوانی که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست».

(حسن صحیح) ورواه البیهقی ولفظه: «رُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنَ الْقِیَامِ السَّهَرَ، وَرُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنَ الصِّیَامِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ».

و بیهقی چنین روایت کرده است: «چه بسا تهجد خوانی که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست وچه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست».

1575-1084- (6) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «رُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ صِیَامِهِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ، وَرُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قِیَامِهِ السَّهَرُ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر وإسناده لا بأس به.

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست و چه بسا تهجدخوانی که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست».

1576-659- (3) (ضعیف) وَعَنْ عُبَیْدٍ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ ج: أَنَّ امْرَأَتَیْنِ صَامَتَا، وَأَنَّ رَجُلًا قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ هَاهُنَا امْرَأَتَیْنِ قَدْ صَامَتَا، وَإِنَّهُمَا قَدْ کَادَتَا أَنْ تَمُوتَا مِنَ الْعَطَشِ! فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَوْ سَکَتَ، ثُمَّ عَادَ - وَأُرَاهُ قَالَ -: بِالْهَاجِرَةِ، قَالَ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ! إِنَّهُمَا وَاللَّهِ قَدْ مَاتَتَا أَوْ کَادَتَا أَنْ تَمُوتَا! قَالَ: «ادْعُهُمَا». قَالَ: فَجَاءَتَا، قَالَ: فَجِیءَ بِقَدَحٍ أَوْ عُسٍّ، فَقَالَ لِإِحْدَاهُمَا: «قِیئِی». فَقَاءَتْ قَیْحًا وَدَمًا وَصَدِیدًا وَلَحْمًا، حَتَّى مَلَأتْ نِصْفَ الْقَدَحِ، ثُمَّ قَالَ لِلْأُخْرَى: «قِیئِی». فَقَاءَتْ مِنْ قَیْحٍ وَدَمٍ وَصَدِیدٍ وَلَحْمٍ عَبِیطٍ وَغَیْرِهِ، حَتَّى مَلَأَتِ الْقَدَحَ. ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ هَاتَیْنِ صَامَتَا عَمَّا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُمَا، وَأَفْطَرَتَا عَلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا، جَلَسَتْ إِحْدَاهُمَا إِلَى الْأُخْرَى فَجَعَلَتَا یَأْکُلَانِ مِن لُحُوم النَّاسِ».

رواه أحمد واللفظ له، وابن أبی الدنیا وأبو یعلى؛ کلهم عن رجل لم یسم عن عبید.

از عبید مولی رسول الله ج روایت است که: دو زن روزه گرفتند و مردی گفت: ای رسول خدا، آنجا دو زن هستند که روزه گرفته‌اند و نزدیک است از تشنگی بمیرند! پس رسول خدا ج از وی روی گرداند یا سکوت اختیار کرد. پس - به گمانم راوی گفت- در نیمه روز بازگشت. گفت: ای پیامبر خدا، به خدا سوگند آنان مردند یا نزدیک است بمیرند! رسول خدا ج فرمود: «آنان را فرابخوان». راوی می‌گوید: آن دو زن آمدند. و کاسه‌ای آورده شد. پس به یکی از آنها فرمود: «استفراغ کن»؛ پس چرک و خون و گوشت استفراغ کرد چنانکه نصف کاسه پر شد. سپس به دیگری فرمود: «استفراغ کن». پس چرک و خون و خونابه و گوشت تازه استفراغ کرد، چنانکه کاسه پر شد. سپس فرمود: «این دو از آنچه خداوند برای آنها حلال کرده روزه گرفته و با آنچه برای آنها حرام نموده، افطار نمودند؛ با هم نشسته و گوشت مردم را می‌خورند (غیبت می‌کنند)».

0-660- (4) (ضعیف جداً) ورواه أبو داود الطیالسی، وابن أبی الدنیا فی "ذم الغیبة"، والبیهقی من حدیث أنس. ویأتی فی "الغیبة" إن شاء الله [23/19].

(العُسّ) به ضم عین و تشدید سین: عبارت است از کاسهی بزرگ. و (العَبیط) به فتح عین: تازه.

21- (الترغیب فی الاعتکاف([5]))



([1]) قلت: فی "السنن الکبرى" (2/ 238-239) وکذا البخاری؛ إلا أنَّهما قالا: "والعمل به والجهل". انظر "مختصر البخاری" (921)، وقد سقط منه زیادة "والجهل"، فاستدرکتها فی نسختی منه لتستدرک فی الطبعة الثانیة إنْ شاء الله تعالى -وقد تم طبعها والحمد لله- برقم (886) ولکنْ فاتنا وضعها بین معکوفتین إشارة إلى أنها زیادة فی روایة مسنده.

([2]) رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط" کما قال؛ لکنْ بسند قال الهیثمی: "فیه من لم أعرفه"! فقصر، وقال الحافظ: "رجاله ثقات"! وفیه نظر بینته فی "الروض النضیر" (118)، وهذا الحدیث مما سقط من مطبوعة "المعجم الأوسط" فی جملة أحادیث هی فی وجهین من "المصورة" (1/ 208 / 2- 209/ 2)، وعددها (13) هذا أحدها! وقد استُدرکت فی الطبعة الجدیدة منه (4/ 65-69- طبعة الحرمین) ورقمه فیها (3622).

([3]) قلت: فی إسناده (5/ 271/ 4533 و8/ 398/ 7810) الربیع بن بدر، وهو متروک، وقال الطبرانی: "لم یروه غیره".

([4]) قلت: وعنه ابن حبان (897- موارد).

([5]) (الاعتکاف) در لغت به معنای لازم گرفتن چیزی و ملتزم نمودن و حبس نفس بر آن میباشد چه خیر باشد یا شر. اما در اصطلاح شرعی به معنای التزام به حضور در مسجد برای عبادت بر وجهی مخصوص میباشد. حکم آن سنت است و به اجماع، با نذر واجب میگردد. این سنت در اغلب سرزمینهای اسلامی ترک شده است؛ کسی را نمیبینیم که به این سنت عمل کند حتی علما و پیشوایان امت؛ و کسی را نمیبینیم که بدان تشویق نماید. از خداوند متعال هدایت مسلمانان در عمل به آنچه از جانب رسول الله ج وارد شده، خواستاریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد