اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به تواضع در حج و پوشش لباس معمولی و پوشیدن لباس‌های کم‌ارزش جهت اقتداء و پیروی از پیامبران

ترغیب به تواضع در حج و پوشش لباس معمولی و پوشیدن لباس‌های کم‌ارزش جهت اقتداء و پیروی از پیامبران

1654-1122- (1) (صحیح لغیره) رُوِیَ عَن أَنَسِ بن مالکٍ س قَالَ: حَجَّ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى رَحْلٍ، رَثٍّ، وَقَطِیفَةٍ خَلِقةٍ تُسَاوِی أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ، أَوْ لَا تُسَاوِی، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ حَجَّةٌ لَا رِیَاءَ فِیهَا، وَلَا سُمْعَةَ».

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج بر کجاوه‌ قدیمی و با لباسی کهنه که برابر با چهار درهم یا کمتر بود حج نمودند، سپس فرمودند: «خدایا این حج را بدون ریا و سمعه قرار بده».

(صحیح لغیره) رواه الترمذی فی" الشمائل"، وابن ماجه، والأصبهانی؛ إلا أنه قال: «لا تساوی أربعةَ دراهمَ».

و در روایت اصبهانی آمده است: «برابر با چهار درهم نبود».

0-1123-(2) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی فی "الأوسط" من حدیث ابن عباس.

(القطیفة): لباس و جامهی پرز دار، کرکدار.

1655-1124-(3) (صحیح) وَعَنْ ثُمَامَةَ قَالَ: «حَجَّ أَنَسٌ عَلَى رَحْلٍ، وَلَمْ یَکُنْ شَحِیحًا، وَحَدَّثَ: أَنَّ النَّبِیَّ ج حَجَّ عَلَى رَحْلٍ، وَکَانَتْ زَامِلَتَهُ».

رواه البخاری.

از ثُمامه روایت است که انس سوار بر شتر حج را به جا آورد و بخیل هم نبود [اکتفای وی به آن از باب بخل نبود] و می‌گفت: رسول الله ج سوار بر شتری حج را به جا آورد که شتر باریش به حساب می‌آمد.

1656-1125- (4) (حسن) وَعَن قُدَامَةَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ - وَهُوَ ابْنُ عَمَّارٍ - قَالَ: «رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَرْمِی الْجَمْرَةَ یَوْمَ النَّحْرِ عَلَى نَاقَتِهِ صَهْبَاءَ([1]) لَا ضَرْبَ، وَلَا طَرْدَ، وَلَا: إِلَیْکَ إِلَیْکَ.

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه" وغیره.

از قدامه بن عبدالله - ابن عمار- روایت است که می‌گوید: دیدم که رسول الله ج روز عید سوار بر شتر سرخ‌مو به سوی جمرات سنگ پرتاب می‌نمود، نه کسی را زد و نه دور کرد و نه گفت: مواظب باش مواظب باش.

1657-1126- (5) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: کُنَّا مَعَ النَّبِی ج بَیْنَ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ، فَمَرَرْنَا بِوَادٍ، فَقَالَ: «أَیُّ وَادٍ هَذَا؟». قَالُوا: وَادِی الْأَزْرَقِ. قَالَ: «کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مُوسَى ج - فَذَکَرَ مِنْ طُولِ شَعَرِهِ شَیْئًا لَا یَحْفَظُهُ دَاوُدُ([2]) - وَاضِعًا إِصْبَعَیْهِ فِی أُذُنَیْهِ لَهُ جُؤَارٌ إِلَى اللَّهِ بِالتَّلْبِیَةِ، مَارًّا بِهَذَا الْوَادِی». قَالَ: ثُمَّ سِرْنَا حَتَّى أَتَیْنَا عَلَى ثَنِیَّةٍ، فَقَالَ: «أَیُّ ثَنِیَّةٍ هَذِهِ؟». قَالُوا: ثَنِیَّةُ (هَرْشَى) أَوْ (لَفْتٍ). قَالَ: «کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى یُونُسَ ج عَلَى نَاقَةٍ حَمْرَاءَ عَلَیْهِ جُبَّةُ صُوفٍ وَخِطَامُ نَاقَتِهِ خُلْبَةٌ، مَارًّا بِهَذَا الْوَادِی مُلَبِّیًا».

رواه ابن ماجه بإسناد صحیح([3])، وابن خزیمة، واللفظ لهما.

از ابن عباس ب روایت است که در سفری همراه رسول الله ج از دشتی بین مکه و مدینه عبور کردیم، رسول الله ج فرمود: «این کدام دشت است؟» گفتند: وادی الأزرق. فرمود: «گویا موسی ÷ را می‌بینم - و از بلند بودن موی او سخن گفت، که داود یکی از راویان حدیث آن را به یاد ندارد – درحالی‌که دو انگشتش را در گوش قرار داده با صدای بلند لبیک‌گویان از این وادی عبور می‌کند». سپس رفتیم تا اینکه به گردنه‌ای رسیدیم. فرمود: «این کدام گردنه است؟» گفتند: گردنه هرشى یا لفت. فرمود: «گویا یونس ÷ را می‌بینم که سوار بر شتری سرخ درحالی‌که لباسی پشمی پوشیده و افسار شترش از لیف خرما است لبیک‌گویان از این وادی عبور می‌کند».

ورواه الحاکم بإسناد على شرط مسلم، ولفظه: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج أَتَى عَلَى وَادِی الْأَزْرَقِ، فَقَالَ: «مَا هَذَا؟». قَالُوا: وَادِی الْأَزْرَقِ. فَقَالَ: «کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مُوسَى مُهبِطًا لَهُ جُؤَارٌ إِلَى اللهِ بِالتَّکبیر». ثُمَّ أَتَى عَلَى ثَنِیَّةٍ [(هَرْشَى)، فَقَالَ: «أَیُّ ثَنِیَّةٍ هَذِهِ؟». فَقَالُوا: ثَنِیَّةُ (هَرْشَى)]. فَقَالَ: «کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى یُونُسَ [بْنِ مَتَّى ÷]([4]) عَلَى نَاقَةٍ حَمْرَاءَ جَعْدَةٍ([5])، خِطَامُهَا لِیفٌ، وَهُوَ یُلَبِّی([6]) وَعَلَیْهِ جُبَّةٌ صُوفٌ».

و در روایت حاکم آمده است: هنگامی که رسول الله ج به وادی الأزرق رسید، فرمود: «این کدام دشت است؟» گفتند: وادی الأزرق. فرمود: «گویا موسی ÷ را می‌بینم که با صدای بلند تکبیرگویان وارد این وادی می‌شود». سپس رفت تا اینکه به تپه‌ی هرشی رسید، فرمود این کدام گردنه است؟ گفتند: «گردنه هرشى». فرمود: «گویا یونس بن متی ÷ را می‌بینم، سوار بر شتر سرخ تنومندی که افسار شترش از لیف بود، لبیک‌گویان با لباسی پشمی از آن عبور می‌کند».

(هرشى) به فتح هاء و سکون راء: گردنه‌‌ای نزدیکِ (الجُحفَةِ) است. و(لِفَت) به کسر لام و همچنین فتح آن: گردنه کوهستانی (قدید) بین مکه و مدینة میباشد. و (الخُلبة) به ضم خاء و سکون لام: عبارت است از لیف نخل خرما.

1658-1127-(6) (حسن لغیره) وَعَنهُ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «صَلَّى فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ سَبْعُونَ نَبِیًّا مِنْهُمْ مُوسَى ج، کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ وَعَلَیْهِ عَبَاءَتَانِ قَطْوَانِیَّتَانِ وَهُوَ مُحْرِمٌ، عَلَى بَعِیرٍ مِنْ إِبِلِ شَنُوءَةَ، مَخْطُومٍ بِخِطَامِ لِیفٍ، لَهُ ضَفِیرَتَانِ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط"([7])، وإسناده حسن.

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هفتاد پیامبر در مسجد خیف نماز به جا آورده‌اند از جمله موسی ج؛ گویا او را می‌بینم ‌که محرم است و دو عبای قطوانی بر خود انداخته و سوار بر شتری از شترهای شنوءه که به افساری از لیف لگام شده و دو موی بافته دارد.

(قطوان) به فتح قاف و طاء: مکانی در کوفه که عبا و جامهها منسوب به آن است.

1659-713- (1) (ضعیف) وَعَنهُ قَالَ: لَمَّا مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ج بِوَادِی (عُسْفَانَ) حِینَ حَجَّ قَالَ: «یَا أَبَا بَکْرٍ أَیُّ وَادٍ هَذَا؟». قَالَ: وَادِی (عُسْفَانَ). قَالَ: «لَقَدْ مَرَّ بِهِ هُودٌ وَصَالِحٌ عَلَى بَکَرَاتٍ خُطُمُهَا اللِّیفُ، أُزُرُهُمْ الْعَبَاءُ، وَأَرْدِیَتُهُمْ النِّمَارُ، یَحُجُّونَ الْبَیْتَ الْعَتِیقَ».

رواه أحمد والبیهقی؛ کلاهما من روایة زمعة بن صالح عن سلمة بن وهرام، ولا بأس بحدیثهما فی المتابعات، وقد احتج بهما ابن خزیمة وغیره.

‏(عُسفان) به ضم عین و سکون سین: مکانی است در فاصلهی دو منزل راه (مرحله ایستگاه میانراهی) تا مکه. و (البَکرات) جمع (بَکْرة) به سکون کاف: عبارت است از شتر نوجوان. و (النَّمِرات)([8]) به کسر میم جمع (نَمِرَة): عبارت است از جامهی خطدار و راه راه.

و از ابن عباس ب روایت است: چون رسول خدا ج به هنگام حج از سرزمین عسفان گذشتند فرمودند: «ای ابوبکر این کدام سرزمین است؟» ابوبکر گفت: منطقه عسفان. رسول خدا ج فرمود: «هود و صالح سوار بر شتران نوجوانی با افساری از جنس نخل خرما از این منطقه گذشتند که لباس‌شان عبا و ردای‌شان خط‌دار بوده و عازم حج بیت عتیق بودند».

1660-714- (2) (ضعیف) وَعَنهُ عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «حَجَّ مُوسَى عَلَى ثَوْرٍ أَحْمَرَ، عَلَیْهِ عَبَاءَةٌ قَطَوَانِیَّةٌ».

رواه الطبرانی من روایة لیث بن أبی سُلَیم، وبقیة رواته ثقات.

و از ابن عباس ب از رسول الله ج روایت است: «حج موسی ÷ بر گاوی قرمز بوده، درحالی‌که عبایی قطوانی بر تن داشته است».

1661-1128- (7) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَقَدْ مَرَّ بِـ (الرَّوْحَاءِ)([9]) سَبْعُونَ نَبِیًّا، فِیهِمْ نَبِیُّ اللَّهِ مُوسَى، حُفَاةً، عَلَیْهِمُ الْعَبَاءُ، یَؤُمُّونَ بَیْتَ اللَّهِ الْعَتِیقَ».

رواه أبو یعلى والطبرانی، ولا بأس بإسناده فی المتابعات.

از ابوموسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از سرزمین روحاء هفتاد پیامبر عبور کردند که در جمع آنها موسی ÷ بود، چنانکه همه با پای برهنه و عبا بر دوش قصد بیت الله العتیق داشتند».

0-1129- (8) (حسن لغیره) ورواه أبو یعلى أیضاً من حدیث أنس بن مالک.

1662-1130- (9) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فِی هَذَا الْوَادِی؛ مُحْرِمًا بَیْنَ قَطَوَانِیَّتَیْنِ».

رواه أبو یعلى، والطبرانی فی "الأوسط" بإسناد حسن.

از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «گویا در این سرزمین به موسی بن عمران می‌نگرم که با دو عبای سفید احرام بسته است».

1663-1131- (10) ((حسن لغیره) عدا ما بین المعقوفتین فهو 715- (3) (ضعیف)) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب: أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِرَسُولِ الله ج: مَنِ الحاجُّ؟ [قَالَ: الشَّعِثُ التَّفِلُ]([10]). فَأَیُّ الحَجِّ أَفضَلَ؟ قَالَ: «الْعَجُّ، وَالثَّجُّ». [قَالَ: وَمَا السَّبِیل؟ قَالَ: «الزَّادُ وَالرَّاحِلَةُ»]([11]).

رواه ابن ماجه بإسناد حسن.

از ابن عمر ب روایت است که مردی به رسول الله ج گفت: حاجی کیست؟ فرمود: «ژولیده‌ی بدبوی». گفت: کدام حج برتر است؟ فرمود: «بلند کردن صدا در هنگام لبیک گفتن و ریختن خون قربانی». گفت: و منظور از سبیل چیست؟ فرمود: «توشه و شتر (وسیله‌ی سفر) است».

[وعند الترمذی: عنه: جَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا یُوجِبُ الحَجَّ؟ قَالَ: «الزَّادُ وَالرَّاحِلَةُ». وقال: "حدیث حسن"]([12]).

و در روایت ترمذی از ابن عمر ب روایت شده که: مردی آمد و گفت: ای رسول خدا، چه چیزی حج را واجب میکند؟ فرمود: «داشتن توشه و وسیلهی سفر».

(حسن) وتقدم [1- باب/19- حدیث] فی حدیث ابن عمر: «وَأَمَّا وُقُوفُکَ عَشِیَّةَ عَرَفَةَ، فَإِنَّ اللَّهَ یَهْبِطُ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْیَا فَیُبَاهِی بِکُمُ الْمَلائِکَةَ، یَقُولُ: عِبَادِی جَاءُونِی شُعْثًا مِنْ کِلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ، یَرْجُونَ جَنَّتِی، فَلَوْ کَانَتْ ذُنُوبُکُمْ کَعَدَدِ الرَّمْلِ، أَوْ کَقَطْرِ الْمَطَرِ، أَوْ کَزَبَدِ الْبَحْرِ، لَغَفَرتهَا. أَفِیضُوا عِبَادِی مَغْفُورًا لَکُمْ، وَلِمَنْ شَفَعْتُمْ لَهُ» الحدیث.

«و اما توقف‌ات در عرفه، خداوند به آسمان دنیا فرود آمده و نزد ملائکه به شما افتخار می‌کند و می‌گوید: بندگان من با موهای‌ ژولیده از هر گوشه و کنار به امید بهشت من آمده‌اند، اگر گناهان‌تان به تعداد ریگ‌ها یا قطره‌‌های باران یا کف روی دریا باشد آنها را بخشیدم. بندگان من، از سرزمین عرفه بیرون بروید درحالی‌که شما و کسانی را که برای آنها شفاعت کرده‌اید بخشیده‌ام».

وفی روایة ابن حبان قال: «فَإِذَا وَقَفَ بِعَرَفَةَ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَنْزِلُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَیَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عِبَادِی شَعْثًا غُبْرًا، اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ، وَإِنْ کَانَت عَدَدَ قَطْرِ السَّمَاءِ، وَرَمْلِ عَالِجٍ» الحدیث.

و در روایت ابن حبان آمده است: «و هنگامی که در عرفه توقف می‌کند، الله ﻷ به آسمان دنیا فرود آمده و می‌گوید: نگاه کنید به بندگانم که با موهای‌ ژولیده و غبارآلود آمده‌اند، شاهد باشید که گناهان‌شان را بخشیدم هرچند به تعداد قطره‌‌های آسمان و به تعداد توده‌های ریگ باشد».

(الشَّعِثُ) به کسر عین: عبارت است از کسی که مدت زمان طولانی موهایش را شانه نکرده و نَشُسته باشد. و (التَّفِلُ) به فتح تاء و کسر فاء: عبارت است از کسی که نظافت و بوی خوش را ترک نموده چنانکه بوی وی تغییر کرده است. و (العجُّ) به فتح عین و تشدید جیم: عبارت است از بلند کردن صدا در تلبیه گفتن و گفته شده در تکبیر گفتن.  و (الثجُّ): به معنای نحر شتر میباشد.

1664-1132- (11) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ یُبَاهِی بِأَهْلِ عَرَفَاتٍ مَلَائِکَةَ السَّمَاءِ، فَیَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عِبَادِی هَؤُلَاءِ، جَاءُونِی شُعْثًا غُبْرًا».

رواه أحمد، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرطهما". وسیأتی أحادیث من هذا النوع فی "[9-] الوقوف" إن شاء الله تعالى.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند نزد ملائکه‌ی آسمان، به افرادی که در سرزمین عرفات هستند، مباهات می‌ورزد و می‌فرماید: به این بندگانم نگاه کنید که با موهای ژولیده و غبار‌آلود به سوی من آمده‌اند».

5 – (الترغیب فی الإحرام والتلبیة، ورفع الصوت بهما)



([1]) من (الصهبة)، وهی کالشقرة، و (الأصیهب) تصغیره، قاله الخطابی، والمعروف أن (الصهبة) مختصة بالشعر، وهی حمرة یعلوها سواد، کذا فی "النهایة".

([2]) داود، ابن ابی هند است. از ابی العالیة از ابن عباس روایت کرده است. و در روایت مجاهد از ابن عباس آمده است: «وَأَمَّا مُوسَى فَرَجُلٌ آدَمُ جَعْدٌ، عَلَى جَمَلٍ أَحْمَرَ مَخْطُومٍ بِخُلْبَةٍ»: «اما موسی ÷، مردی چهارشانه و گندمگون بود و سوار بر شتری سرخ بود که مهارش از لیف درخت خرما ساخته شده بود».

([3]) قلت: هو کما قال، لکنه أبعد النجعة فی عزوه إلیه فقط، فقد أخرجه مسلم أیضاً، لکن فی کتاب "الإیمان" (1/ 106). وعنده أیضاً الروایة التی عزاها للحاکم؛ فوهم هذا فی استدراکه على مسلم، لا سیما وروایة مسلم أتم، والزیادات له، وبعضها عند الحاکم أیضاً.

([4]) انظر التعلیق السابق.

([5]) ابن الأثیر میگوید: «یعنی: [مجتمعة الخلق شدیدة] (تنومند).

([6]) وفی روایة أخرى للحاکم: "یقول: لبیک اللهم لبیک".

([7]) کذا قال، وعزاه الهیثمی لـ "الکبیر"، والصواب العزو إلیهما معاً دفعاً للإیهام وهو فی "الکبیر" (11/ 452-453)، و"الأوسط" (6/ 193/ 5403)، وفیه عطاء بن السائب، لکن له شاهد، وهما مخرجان فی "تحذیر الساجد" (ص 106-107)، ومن جهل المعلقین أنهم قالوا: "حسن"، ثم أعلوه" باختلاط عطاء!!

([8]) قلت: کذا الأصل، ولعله أراد أن یکتب: (النمار) بکسر النون، فسبق القلم، فکتب ما ترى.

([9]) بر وزن (الصفراء): مکانی است در بین مکه و مدینه. والزیادة من "مسند أبی یعلى" وغیره.

([10]) ما بین المعقوفتین حکم علیه الشیخ – رحمه الله – فقال: «ضعیف»، وقوله: «أن رجلاَ قال لرسول الله ج من الحاج»، و «قال: وما السبیل؟ قال: الزاد والراحلة» موجودان فی «الصحیح» و «الضعیف» معاً!! خلافاً لما عند الترمذی، فهو فی «الضعیف» فقط. [ش].

([11]) انظر الحاشیة السابقة.

([12]) انظر الحاشیة السابقة.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد