ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به احرام بستن و تلبیه گفتن و بلند کردن صدا در آنها
1665-1133- (1) (حسن صحیح) عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «تَابِعُوا بَیْنَ الحَجِّ وَالعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الفَقْرَ وَالذُّنُوبَ، کَمَا یَنْفِی الکِیرُ([1]) خَبَثَ الحَدِیدِ وَالذَّهَبِ وَالفِضَّةِ، وَلَیْسَ لِلْحَجَّةِ المَبْرُورَةِ ثَوَابٌ إِلَّا الجَنَّةُ. وَمَا مِن مُؤمِنٍ یَظَلُّ یَومَهُ مُحرِمًا إِلَّا غَابَتِ الشَّمسُ بِذنوبه»([2]).
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حج و عمره را پشت سر هم انجام دهید؛ زیرا آن دو گناهان و فقر را از بین میبرند همانطور که کورهی آهنگری ناخالصی و زایدهی آهن و طلا و نقره را از بین میبرد؛ و حج مقبول پاداشی جز بهشت ندارد. و مؤمنی نیست که روزش را با احرام میگذراند مگر اینکه با غروب خورشید تمام گناهانش محو میگردد».
(حسن لغیره) رواه الترمذی، وقال: "حدیث حسن صحیح"، ولیس فی بعض نسخ الترمذی: "وَمَا مِن مُؤمِنٍ" إلى آخره([3])، وکذا هو فی النسائی و«صحیح ابن خزیمة» بدون الزیادة.
(حسن لغیره) وزاد رزین فیه: «وَمَا مِن مُؤمِنٍ یُلَبِّی للهِ بالحجِّ؛ إلا شَهِدَ لَهُ مَا عَلَى یَمینِهِ وشمالِهِ إلى منقطعِ الأرضِ».
ولم أر هذه الزیادة فی شیء من نسخ الترمذی ولا النسائی.
و در روایت رزین آمده است: «هیچ مؤمنی نیست که برای خداوند در حج لبیک بگوید، مگر اینکه تمام آنچه در سمت راست و چپ او تا انتهای زمین قرار دارد برای او شهادت میدهند».
1666-1134- (2) (صحیح) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «مَا مِنْ مُلَبٍّ یُلَبِّی، إِلَّا لَبَّى مَا عَنْ یَمِینِهِ وَشِمَالِهِ مِنْ حَجَرٍ أَوْ شَجَرٍ أَوْ مَدَرٍ، حَتَّى تَنْقَطِعَ الْأَرْضُ مِنْ هَاهُنَا وَهَاهُنَا، عَنْ یَمِینِهِ وَشِمَالِهِ»([4]).
رواه الترمذی وابن ماجه والبیهقی؛ کلهم من روایة إسماعیل بن عَیّاش عن عُمارة بن غزیَّة عن أبی حازم عن سهل. ورواه ابن خزیمة فی "صحیحه" عن عَبیدة - یعنی ابن حمید-: حدثنی عُمارة بن غزیَّة عن أبی حازم عن سهل. ورواه الحاکم وقال: "صحیح على شرطهما".
از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی نیست که لبیک بگوید مگر اینکه آنچه در سمت راست و چپ او تا پایان زمین قرار دارند از سنگ و درخت و کلوخ به لبیک او پاسخ داده و او را همراهی میکنند؛ از آنجا و آنجا، از راست و چپ او (مشرق و مغرب)».
1667-1135- (3) (صحیح) وَعَنْ خَلَّادِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج قَالَ: «أَتَانِی جِبْرائیلُ فَأَمَرَنِی([5]) أَنْ آمُرَ أَصْحَابِی أَنْ یَرْفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ بِالْإِهْلَالِ أَو([6]) التَّلْبِیَةِ».
خلاد بن سائب از پدرش روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «جبرائیل نزد من آمد و به من دستور داد تا به اصحابم بگویم: تهلیل یا تلبیه را با صدای بلند بگویند».
رواه مالک وأبو داود والنسائی وابن ماجه والترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح"، وابن خزیمة فی "صحیحه"، وزاد ابن ماجه: «فَإِنَّهَا [مِنْ] شِعَارِ الْحَجِّ»([7]).
و در روایت ابن ماجه آمده است: «زیرا تلبیه از جمله مناسک حج است».
1668-1136- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ زَیْدِ بْنِ خَالِدٍ الْجُهَنِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «جَاءَنِی جِبْرائیلُ فَقَالَ: مُرْ أَصْحَابَکَ فَلْیَرْفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ بِالتَّلْبِیَةِ، فَإِنَّهَا مِنْ شِعَارِ الْحَجِّ».
رواه ابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از زید بن خالد جُهَنی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جبرائیل نزد من آمد و گفت: به اصحابت دستور بده در هنگام تلبیه گفتن صدایشان را بلند کنند؛ زیرا آن از مناسک و علامات حج است».
1669-1137- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا أَهَلَّ مُهِلٌّ قَطُّ إِلَّا بُشِّرَ، وَلَا کَبَّرَ مُکَبِّرٌ قَطُّ إِلَّا بُشِّرَ». قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! بِالْجَنَّةِ؟ قَالَ: «نَعَمْ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسنادین، رجال أحدهما رجال "الصحیح".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی نیست که با صدای بلند تلبیه و تکبیر بگوید مگر اینکه به او بشارت داده میشود». گفته شد: ای رسول الله ج، به بهشت؟ فرمود: «بله».
0-716- (1) (ضعیف) والبیهقی؛ إلا أنه قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا أَهَلَّ مُهِلٌّ قَطُّ؛ إِلَّا آبَتِ الشَّمْسُ بِذُنُوبِهِ».
(أَهَلَّ) الملبی: زمانی است که در تلبیه گفتن صدایش را بلند کند.
رسول الله ج فرمودند: «هیچکس با صدای بلند تلبیه نمیگوید مگر اینکه با غروب خورشید گناهان وی بخشیده میشود».
1670-1138- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج سُئِلَ: أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: «الْعَجُّ، وَالثَّجُّ».
از ابوبکر صدیق س روایت است که از رسول الله ج سؤال شد: کدامین عمل افضل است؟ فرمود: «بلند کردن صدا در هنگام لبیک گفتن و ریختن خون قربانی».
رواه ابن ماجه والترمذی، وابن خزیمة فی "صحیحه"؛ کلهم من روایة محمد بن المنکدر عن عبدالرحمن بن یربوع، وقال الترمذی: "لم یسمع محمد من عبدالرحمن".
ورواه الحاکم وصححه، والبزار؛ إلا أنه قال: مَا بال الْحَجِّ؟ قَالَ: «الْعَجُّ وَالثَّجُّ».
و در روایت بزار آمده است: نیکی حج در چیست؟ فرمود: «بلند کردن صدا در هنگام لبیک گفتن و ریختن خون قربانی».
قال وکیع: "یعنی بـ (العجّ): العجیج بالتلبیة، و(الثجّ): نحر البدن". وتقدم [یعنی 4- باب/10 حدیث].
1671-717- (2) (منکر) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُحْرِمٍ یَضْحَى([8]) لِلَّهِ یَوْمَهُ یُلَبِّی حَتَّى تَغِیبَ الشَّمْسُ، إِلَّا غَابَتْ بِذُنُوبِهِ، فَعَادَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».
رواه أحمد، وابن ماجه، واللفظ له.
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هیچ مُحرمی نیست که از وقت ضحی تا غروب خورشید برای الله متعال لبیک گوید مگر اینکه خورشید با گناهان وی پنهان میگردد (بخشیده میشود) و چون روزی برمیگردد که از مادر متولد شده است».
0-718- (3) (ضعیف جداً) ورواه الطبرانی فی "الکبیر"، والبیهقی من حدیث عامر بن ربیعة س([9]).
(ضعیف جداً)([10]) وتقدم حدیث سهل بن سعد فی الباب الأول [رقم19]، وفیه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا رَاحَ مُسْلِمٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مُجَاهِدًا أَوْ حَاجًّا مُهِلًّا أَوْ مُلَبِّیًا، إِلَّا غَرَبَتِ الشَّمْسُ بِذُنُوبِهِ وَخَرَجَ مِنْهَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
از سهل بن سعد روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هیچ مسلمانی در راه الله مجاهد یا حاجی، لبیکگویان نخواهد بود مگر اینکه خورشید با گناهان وی غروب میکند».
6 – (الترغیب فی الإحرام من المسجد الأقصى)
([1]) تقدم تفسیره قریباً تحت الحدیث 11/ الباب الأول- الحاشیة (1).
([2]) قلت: من تفاهة تحقیق المعلقین هنا أنهم لم یخرجوا هذه الزیادة، ولا تکلموا على زیادة (رزین) بشیء، وإنما أحالوا على حدیث ابن مسعود المتقدم (1- باب/ 12- حدیث)، ولیس فیه الزیادة!! وزیادة (رزین) یشهد لها الحدیث الذی بعده، وحدیث ابن عمرو المذکور فی (2- فی النفقة فی الحج).
([3]) قلت: لکن یشهد لها حدیث أبی هریرة الآتی قریباً رقم (5)، ویشهد لزیادة رزین حدیث سهل الآتی عقبه.
([4]) اگر گفته شود: فایدهی تلبیه گفتن سنگها و درختان و .. به همراه مسلمان، برای او چیست؟ در پاسخ میگویم: همراهی آنها با وی در این ذکر، دلیل بر فضیلت و شرف و جایگاه آن نزد الله متعال میباشد. چراکه همراهی آنها با وی در این ذکر جز به همین دلیل نمیباشد. و نیز جایز است که برای وی اجر و پاداش تلبیه گفتن این اشیاء نوشته شود. چراکه به پیروی و دنبالهروی از او این ذکر را میگویند؛ بنابراین مومن با گفتن این ذکر، همچون راهنمای بر خیر و خوبی میباشد. والله اعلم
([5]) امر در اینجا امر ایجابی است چراکه تبلیغ شرائع واجب است. و نیز آنجا که میفرماید: «أَنْ آمُرَ أَصْحَابِی» نزد ظاهریه امر از نوع وجوب است بر خلاف دیدگاه جمهور. و اینکه میفرماید: «أَنْ یَرْفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ» جهت آشکار نمودن شعار احرام و آموزش دادن آن به کسانی است که نسبت به آنچه در این مقام برای آنها مشروع گردیده، جاهل هستند.
([6]) الأصل ومطبوعة عمارة والمخطوطة "والتلبیة"، والصواب ما أثبته، وهو روایة الترمذی (طبع الهند) عن سفیان بن عیینة. ورواه النسائی عنه "بالتلبیة" فقط، وعکس ذلک ابن ماجه فقال: "بالإهلال" فقط، وهو روایة لأحمد. وتابعه مالک، وعنه أبو داود بنحو روایة الترمذی، بلفظ: "بالتلبیة أو بالإهلال، یرید أحدهما". وهکذا رواه أحمد أیضاً عن مالک. رواه هو وسفیان عن عبدالله بن أبی بکر بإسناده عن السائب. وتابعهما ابن جریج قال: کتب إلیَّ عبدالله بن أبی بکر به بلفظ: "بالتلبیة والإهلال"، جمع بینهما. رواه عنه هکذا محمد بن بکر. وخالفه روح فقال: "بالتلبیة أو الإهلال"، وقال روح: "ولا أدری أیّنا وَهِلَ؟ أنا أو عبدالله أو خلاد فی (الإهلال أو التلبیة) ". رواه أحمد عنهما. فهذا یدل على أن الشک قدیم، ولیس من روح لروایة مالک وسفیان المتقدمین، فهو من عبدالله ابن أبی بکر أو خلاد، کما قال روح، فاتفاق هؤلاء على روایة هذا الحرف على الشک یدل على أن روایة الجمع بین الإهلال والتلبیة شاذة، کما وقع فی نسخة الترمذی بتحقیق الأستاذ الدعاس، وکذلک وقع فی "المستدرک"، وهو خطأ من الناسخ أو أحد رواته، فإنه عنده من طریق الحمیدی عن سفیان، وهو فی "مسند الحمیدی" برقم (853) على الشک: "بالإهلال أو بالتلبیة". قال الشیخ المبارک فوری فی "التحفة" (2/ 85): "المراد بـ (الإهلال): التلبیة، على طریقة التجرید، لأن معناه رفع الصوت بالتلبیة. وکلمة (أو) للشک. قاله أبو الطیب".
([7]) قلت: هذه الزیادة لیست عند ابن ماجه ولا عند غیره من حدیث السائب، وإنما هی فی حدیث زید بن خالد الآتی بعده، فتنبه ولا تکن مثل المعلقین الثلاثة الذین عزوه لابن ماجه بالرقم!! وهو مخرج فی "الصحیحة" (830).
([8]) یأتی نحوه فی حدیث جابر (9- باب/ الحدیث الأول) مع تفسیره من المؤلف.
([9]) قلت: هو عند البیهقی فی "الشعب" من طریق الطبرانی، ولفظه: "من أضحى یوماً لله. ." الحدیث. وهو مخرج فی "الضعیفة" (5018 و6832).
([10]) سقط هذا الحکم من الطبعة السابقة. [ش].