اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از ترساندن اهل مدینه یا قصد بدی نسبت به آنها داشتن

ترهیب از ترساندن اهل مدینه یا قصد بدی نسبت به آنها داشتن

1784-1212- (1) (صحیح) عَنْ سَعْدٍ س قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «لاَ یَکِیدُ أَهْلَ المَدِینَةِ([1]) أَحَدٌ، إِلَّا انْمَاعَ کَمَا یَنْمَاعُ المِلْحُ فِی المَاءِ».

رواه البخاری ومسلم.

از سعد س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هیچکس نیست که در پی نیرنگ و توطئه برای مردم مدینه باشد، چنان ذوب می‌شود (نابود می‌گردد) که نمک در آب حل می‌گردد».

 وفی روایة لمسلم([2]): «وَلَا یُرِیدُ أَحَدٌ أَهْلَ الْمَدِینَةِ بِسُوءٍ؛ إِلَّا أَذَابَهُ اللهُ فِی النَّارِ ذَوْبَ الرَّصَاصِ، أَوْ ذَوْبَ الْمِلْحِ فِی الْمَاءِ».

و در روایت مسلم آمده است: «هیچکس نیست که نسبت به مردم مدینه قصد بدی داشته باشد، مگر اینکه الله متعال او را همچون سرب در آتش ذوب می‌کند یا مانند حل شدن نمک در آب».

وقد روی هذا الحدیث عن جماعة من الصحابة فی "الصحاح" وغیرها.

1785-1213- (2) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب أَنَّ أَمِیرًا مِنْ أُمَرَاءِ الْفِتْنَةِ قَدِمَ الْمَدِینَةَ، وَکَانَ قَدْ ذَهَبَ بَصَرُ جَابِرٍ، فَقِیلَ لِجَابِرٍ: لَوْ تَنَحَّیْتَ عَنْهُ، فَخَرَجَ یَمْشِی بَیْنَ ابْنَیْهِ، فَانکَبَّ، فَقَالَ: تَعِسَ مَنْ أَخَافَ رَسُولَ اللَّهِ ج. فَقَالَ ابْنَاهُ أَوْ أَحَدُهُمَا: یَا أَبَتاه! وَکَیْفَ «أَخَافَ رَسُولَ اللَّهِ ج» وَقَدْ مَاتَ؟ فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ، فَقَدْ أَخَافَ مَا بَیْنَ جَنْبَیَّ».

رواه أحمد، ورجاله رجال "الصحیح".

از جابر س روایت است که یکی از سردسته‌های فتنه وارد مدینه شد؛ به جابر س که بیناییش را از دست داده بود گفته شد: اگر از او دور بمانی بهتر است؛ پس در میان دو فرزندش حرکت می‌کرد که افتاد. گفت: سرنگون باد کسی‌ که رسول الله ج را ترساند. دو فرزندش یا یکی از آن دو گفت: ای پدر! چگونه رسول الله ج را ترساند درحالی‌که رسول الله ج وفات کرده است؟ گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «کسی ‌که اهل مدینه را بترساند درحقیقت مرا ترسانده است».

(حسن صحیح) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" مختصراً. قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ([3]) أَخَافَهُ اللَّهُ».

و در روایت ابن حبان به اختصار آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرکس اهل مدینه را بترساند، الله متعال او را می‌ترساند».

1786-1214- (3) (صحیح) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، أَنَّهُ قَالَ: «اللَّهُمَّ مَنْ ظَلَمَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ وَأَخَافَهُمْ، فَأَخِفْهُ، وَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لَا یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَلَا عَدْلٌ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الکبیر" بإسناد جید.

از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خدایا! هرکس به اهل مدینه ظلم کند و آنها را بترساند، او را بترسان! و لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر او باد و هیچ عملی از او قبول نشود».

1787-1215- (4) (صحیح) وروى النسائی والطبرانی عَنِ السَّائِبِ بْنِ خَلَّادٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «اللهُمَّ مَنْ ظَلَمَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ([4]) وَأَخَافَهُمْ، فَأَخِفْهُ، وَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لَا یَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلَا عَدْلًا».

از سائب بن خلاد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خدایا! هرکس به اهل مدینه ظلم کند و آنها را بترساند، پس او را بترسان! و لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر او باد و خداوند هیچ عمل او را قبول نکند».

0-775- (1) (ضعیف) وفی رواىة للطبرانی قال: «مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ، أَخَافَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَغَضِبَ عَلَیْهِ([5]) وَلَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ صَرْفاً وَلَا عَدْلاً».

(الصرف): آنچه فرض است. و (العدل): آنچه نافله است. و این دیدگاه سفیان ثوری میباشد. و گفته شده:  (الصرف) نافله و (العدل): فریضه میباشد. و گفته شده: (الصرف): توبه و (العدل): فدیه میباشد. و این دیدگاه مکحول است. و گفته شده: (الصرف): اکتساب و (العدل): فدیه است. و گفته شده: (الصرف): وزن و (العدل): کیل است. و معانی دیگری برای آنها ذکر شده است.

و در روایتی آمده است: «هرکس باعث ترس اهل مدینه شود خداوند متعال او را در روز قیامت می‌ترساند و بر او خشم می‌گیرد و هیچ عملی را از وی قبول نمی‌کند».

1788-776- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ عبدالله بن عَمرو ب أنَّ رسولَ الله ج قَالَ: «مَنْ آذَى أَهْلَ المَدِینَةِ آذَاهُ اللهُ، وعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ والمَلاَئِکَةِ والنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لاَ یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ ولاَ عَدْلٌ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر".

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس اهل مدینه را مورد اذیت و آزار قرار دهد، خداوند متعال او را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهد و لعنت الله و فرشتگان و تمام مردم بر او خواهد بود و هیچ عملی از وی قبول نمی‌شود».

1789-777- (3) (ضعیف) وَعَنْ سَعدِ بن أَبِی وَقَّاصٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اللَّهُمَّ اکْفِهِمْ مَنْ دَهَمَهُمْ بِبَأْسٍ - یَعْنِی أَهْلَ الْمَدِینَةِ -، وَلَا یُرِیدُهَا أَحَدٌ بِسُوءٍ؛ إِلَّا أَذَابَهُ اللَّهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ».

رواه البزار بإسناد حسن([6])، وآخره فی "الصحیح" بنحوه. وتقدم.

(دَهَمَهم) یعنی به سرعت آنها را دربرگیرد.  

از سعد بن ابی وقاص س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پروردگارا، اهل مدینه را خود کفایت کن در برابر کسانی‌ که به آنها یورش می‌آورند؛ و هیچ‌کس نسبت به مدینه قصد سوء ندارد مگر اینکه خداوند متعال مانند نمک در آب او را ذوب می‌کند».


 

12- کتاب الجهاد([7])



([1]) یعنی هرکس قصد سوئی نسبت به آنها داشته باشد. و اینکه فرمود: «انْمَاعَ کَمَا یَنْمَاعُ المِلْحُ فِی المَاءِ» وجه تشبیه چنین است: اهل مدینه با وجود فراوانی علمشان و طبیعت پاکشان، به آب تشبیه شدهاند و کسانی که قصد سوئی نسبت به آنها دارند به نمک تشبیه شدهاند چراکه ضرر و زیان مکر و نیرنگ آنها به خودشان بازمیگرددو از این جهت به نمک تشبیه شدهاند که قصد فاسد کردن آب را دارد اما خود در آن حل میشود. و معنای آن چنین است: هیچکس نیست که در پی نیرنگ و توطئه برای اهل مدینه باشد و قصد ضرر و زیان نسبت به آنها و اذیت و آزارشان را داشته باشد مگر اینکه الله متعال او را مانند مس در آتش ذوب میکند. و مستحق چنین عذابی نگردیده مگر به سبب گناه بزرگی که مرتکب شده است. والله اعلم.  

([2]) قلت: فیه إشعار بأن الروایة الأولى عند مسلم أیضاً، ولیس کذلک، وإنما هو لفظ البخاری (رقم 872- مختصره). وإنما هی عند مسلم (4/ 122) بمعناها. ورواها أیضاً من حدیث أبی هریرة، وعنه أخرجه النسائی أیضاً فی "الکبرى" (ق 89/ 2)، وأحمد (2/ 279 و309 و330 و357)، وعنده الروایة الأخرى عن سعد (1/ 184)، وکذا النسائی (91/ 1).

([3]) زاد فی حدیث آخر: "ظالماً لهم"، وهو مخرج فی "الصحیحة" (2671)، وهو حدیث السائب الآتی بعد حدیث.

([4]) زاد أبو نعیم فی "الحلیة": "ظالماً لهم".

([5]) قوله: "وغضب علیه" لم ترد فی طرق الحدیث إلا من روایة (موسى بن عبیدة) عند الطبرانی (7/ 170-171) عن السائب. و (موسى) هذا ضعیف، وإلا فی روایة أخرى عن جابر، وفیها من لا یحتج به، وبخاصة عند المخالفة، وهی مخرجة فی "الصحیحة" تحت الرقم (2671).

([6]) وکذا قال فی "المجمع"، وفی إسناده عند البزار (2/ 51/ 1183) ابن لهیعة، وحسنه المعلقون بشواهده -زعموا-، والشطر الأول منه غریب لا شاهد له! والشطر الثانی منه فی "مسلم" (4/ 113 و122)، وأحمد (1/ 180) بلفظ: "من أراد أهل المدینة بَدهَم أو بسوء أذابه الله کما. ."، ففی ثبوت أوله نظر. والله أعلم. وهو أول حدیث فی "الصحیح" من هذا الباب.

([7]) اصل (الجهاد) در لغت مترادف الجهد به معنای سختی و رنج و مشقت است. و در شرع به معنای به کار بردن تمام تلاش و کوشش در جنگیدن با کفار میباشد. میگویم: جهاد اعم از جنگ مسلحانه با کفار است چراکه رسول الله ج فرمودند: «جَاهِدُوا الْمُشْرِکِینَ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَأَلْسِنَتِکُمْ»: «با مشرکان با مال و جان و زبانتان جهاد کنید». «المشکاة» (3821)، و«صحیح أبی داود» (1261).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد