اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به نگهبانی و مرزبانی در راه الله ﻷ

ترغیب به نگهبانی و مرزبانی در راه الله ﻷ

1790-1216- (1) (صحیح) عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «رِبَاطُ یَوْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا عَلَیْهَا، وَمَوْضِعُ سَوْطِ أَحَدِکُمْ مِنَ الجَنَّةِ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا عَلَیْهَا، وَالرَّوْحَةُ یَرُوحُهَا العَبْدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ الغَدْوَةُ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا عَلَیْهَا»([1]).

رواه البخاری ومسلم والترمذی وغیرهم([2]).

از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نگهبانی یک روز در راه خدا ارزشمندتر از دنیا و آنچه بر آن است می‌باشد و جای شلاق یکی از شما در بهشت، از دنیا و آنچه در آن است بهتر است و یک بار که بنده در راه خدا برود یا از آن بیاید، از دنیا و آنچه بر آن است با ارزش‌تر است».

(الغدوة) به فتح غین: یک بار رفتن را گویند. و (الروحة) به فتح راء: یک بار آمدن را گویند.

1791-1217- (2) (صحیح) وَعَنْ سَلْمَانَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «رِبَاطُ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ خَیْرٌ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَقِیَامِهِ، وَإِنْ مَاتَ جَرَى عَلَیْهِ عَمَلُهُ الَّذِی کَانَ یَعْمَلُ، وَأُجْرِیَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ، وَأُمِنَ مِنَ الْفُتَّانَ([3])».

رواه مسلم واللفظ له، والترمذی والنسائی([4]).

از سلمان س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «نگهبانی یک روز و شب بهتر از روزه‌ی یک ماه و بر پا داشتن شب‌های آن است. و اگر در آن وفات کند، عملی را که انجام می‌داد برای همیشه برای او می‌نویسند و رزق او مقرر و پایدار خواهد بود و از فتنه و آزمایش نکیر و منکر در امان می‌ماند».

1792-1218- (3) (صحیح) وَعَنْ فَضَالَة بْن عُبَیْدٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «کُلُّ مَیِّتٍ یُخْتَمُ عَلَى عَمَلِهِ إِلَّا المُرَابِط فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ فَإِنَّهُ یُنْمَى لَهُ عَمَلُهُ إِلَى یَوْمِ القِیَامَةِ، وَیُؤمَنُ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ».

رواه أبو داود والترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح"، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط مسلم".

از فَضالة بن عُبید س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بر عمل هرکس که بمیرد مهر زده می‌شود جز نگهبان در راه خدا که عملش تا قیامت برای وی رشد می‌کند و از فتنه‌ی قبر در امان می‌ماند».

(صحیح) وابن حبان فی "صحیحه"، وزاد فی آخره قَالَ: وَسَمِعتُ رَسُولُ الله ج یَقُولُ: «الْمُجَاهِدُ مِنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ لِلَّهِ ﻷ».

وهذه الزیادة فی بعض نسخ الترمذی([5]).

و در پایان روایت ابن حبان آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «مجاهد کسی است که برای الله با نفسش جهاد می‌کند».

1793-1219- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی الدَّردَاء س عَنْ رَسُول اللهِ ج قَالَ: «رِبَاطُ شَهْرٍ خَیْرٌ مِنْ صِیَامِ دَهْرٍ، وَمَنْ مَاتَ مُرَابِطًا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ، وَغُدِیَ عَلَیْهِ بِرِزْقِهِ وَرِیحَ مِنْ الْجَنَّةِ، وَیُجری أَجْرُ الْمُرَابِطِ، حتی یَبعَثَهُ اللهُ ﻷ».

رواه الطبرانی، ورواته ثقات.

از ابو درداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نگهبانی یک ماه بهتر از روزه‌ی یک سال است و هرکس در حال نگهبانی در راه خدا وفات کند، از فزع اکبر در امان می‌ماند و هر صبح، روزی او داده می‌شود و باد بهشتی بر او می‌وزد و اجر نگهبان در راه خدا به او داده می‌شود تا زمانی که الله ﻷ او را محشور کند».

1794-1220- (5) (حسن) وَعَنِ الْعِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «کُلُّ عَمَلٍ یَنْقَطِع عَنْ صَاحِبِهِ إِذَا مَاتَ، إِلَّا الْمُرَابِطُ فِی سَبِیلِ اللهِ، فَإِنَّهُ یُنَمَّى لَهُ عَمَلُهُ، وَیُجْرَى عَلَیْهِ رِزْقُهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسنادین رواة أحدهما ثقات([6]).

از عِرباض بن ساریه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون کسی بمیرد، تمام اعمالش خاتمه می‌یابد جز نگهبان و پاسدار در راه خدا که عملش تا قیامت برای او رشد می‌کند و روزی وی تا قیامت جریان دارد».  

1795-778- (1) (ضعیف) وَعَنْ أُمِّ الدَّرْدَاءِ ل تَرْفَعُ الْحَدِیثَ قَالَ: «مَنْ رَابَطَ فِی شَیْءٍ مِنْ سَوَاحِلِ الْمُسْلِمِینَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ، أَجْزَأَتْ عَنْهُ رِبَاطَ سَنَةٍ».

رواه أحمد من روایة إسماعیل بن عیاش عن المدنییِّن، وبقیة إسناده ثقات.

از ام درداء ل روایت است که می‌گوید: هرکس سه روز در بخشی از سواحل مسلمانان نگهبانی دهد، پاداش نگهبانی و پاسبانی یک سال به وی داده می‌شود».

1796-1221- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ مَاتَ مُرَابِطًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُجْرِیَ عَلَیْهِ أَجْرُ عَمَلِهِ الصَّالِحِ الَّذِی کَانَ یَعْمَلُ، وَأُجْرِیَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ، وَأَمِنَ مِنَ الْفُتَّانِ، وَبَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ آمِنًا مِنَ الْفَزَعِ الأَکبَرِ».

رواه ابن ماجه بإسناد صحیح.

از ابو هریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در حال نگهبانی در راه خدا وفات کند، اجر عمل صالحی که انجام می‌داده برای او جاری خواهد بود و روزی او جریان خواهد داشت و از نکیر و منکر در امان می‌ماند و خداوند متعال در روز قیامت او را درحالی زنده می‌کند ‌که از فزع اکبر در امان است».

0-779- (2) (ضعیف) والطبرانی فی "الأوسط" أطول منه، وقال فیه: «وَالْمُرابِطُ إِذَا مَاتَ فِی رِبَاطِهِ؛ کُتِبَ لَهُ أَجْرُ عَمَلِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَغُدِیَ وَرِیحَ بِرِزْقِهِ، وَیزوِّجَ سَبْعِینَ حَوْرَاءَ، وَقِیلَ لَهُ: قِفْ اشْفَعْ، إِلَى أَنْ یَفْرَغَ الْحِسَابُ».

وإسناده مقارب([7]).

و در روایت طبرانی در «الأوسط» آمده است: «مرزبان چون درحال نگهبانی بمیرد پاداش عمل وی تا روز قیامت برای او نوشته می‌شود و هر صبح روزی او داده می‌شود و روزی وی جاری خواهد بود و با هفتاد حور ازدواج می‌کند و به او گفته می‌شود: بایست و شفاعت کن تا اینکه حسابرسی تمام می‌شود».

1797-1222- (7) (حسن صحیح) وَعَنْ وَاثِلَةَ بْنِ الْأَسْقَعِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا مَا عَمِلَ بِها فِی حَیَاتِهِ، وَبَعْدَ مَمَاتِهِ حَتَّى تُتْرکَ، وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً، فَعَلَیْهِ إِثْمُهَا حَتَّى تُتْرکَ، وَمَنْ مَاتَ مُرَابِطًا فِی سَبِیلِ اللهِ، جَرَى عَلَیهِ عَمَلُ الْمُرَابِطِ فِی سَبِیلِ الله حَتَّى یُبْعَثَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد لا بأس به. [مضی2- السنة/2].

از واثلة بن اسقع س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس سنت نیکویی بنا نهد، تا زمانی که در قید حیات است و بدان عمل می‌شود به او اجر و پاداش آن داده می‌شود. و بعد از وفاتش نیز تا زمانی که ترک شود به او اجر داده می‌شود. و هرکس سنت بدی بنا نهد، گناه آن برای او نوشته می‌شود تا زمانی که ترک شود؛ و هرکس در حال نگهبانی در راه خدا وفات کند، ثواب عمل نگهبان در راه خدا تا برانگیخته شدن در روز قیامت برای او منظور می‌گردد».

1798-780- (3) (موضوع) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ الله ج عَنْ أَجْرِ الرِّبَاطِ([8])؟ فَقَالَ: «مَنْ رَابَطَ لَیْلَةً حَارِسًا مِنْ وَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ، کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَلْفَهُ مِمَّنْ صَامَ وَصَلَّى».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسناد جید([9]).

از انس س روایت است که رسول الله ج از پاداش نگهبانی و مرزبانی سوال شد. پس فرمود: «هرکس شبی را در ورای مسلمانان نگهبانی دهد، پاداش روزه و نماز کسانی‌ که پشت سر او هستند (برای آنها نگهبانی می‌دهد) برای او خواهد بود».

1799-781- (4) (ضعیف) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ رَابِطَ یَوْمًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ، جَعَلَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَبَیْنَ النَّارِ سَبْعَ خَنَادِقَ، کُلُّ خَنْدَقٍ کَسَبْعِ سَمَوَاتٍ، وَسَبْعِ أَرَضِینَ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط"، وإسناده لا بأس به([10]) إن شاء الله، ومتنه غریب.

از جابر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس روزی را در راه خدا نگهبانی دهد، خداوند متعال بین او و دوزخ هفت خندق قرار می‌دهد چنان‌که هر خندقی به بزرگی هفت آسمان و هفت زمین است».

1800-782- (5) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَرِبَاطُ یَوْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مِنْ وَرَاءِ عَوْرَةِ الْمُسْلِمِینَ مُحْتَسِبًا، مِنْ غَیْرِ شَهْرِ رَمَضَانَ، أَعْظَمُ أَجْرًا مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ صِیَامِهَا وَقِیَامِهَا، وَرِبَاطُ یَوْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مِنْ وَرَاءِ عَوْرَةِ الْمُسْلِمِینَ مُحْتَسِبًا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَعْظَمُ أَجْرًا - أُرَاهُ قَالَ: أَفضَلُ - مِنْ عِبَادَةِ أَلْفَی سَنَةٍ صِیَامِهَا وَقِیَامِهَا، فَإِنْ رَدَّهُ اللَّهُ إِلَى أَهْلِهِ سَالِمًا، لَمْ تُکْتَبْ عَلَیْهِ سَیِّئَةٌ أَلْفَ سَنَةٍ، وَتُکْتَبُ لَهُ الْحَسَنَاتُ، وَیُجْرَى لَهُ أَجْرُ الرِّبَاطِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».

رواه ابن ماجه، وآثار الوضع ظاهرة علیه، ولا عجب، فراویه عمر بن صُبحٍ([11]) الخراسانی([12])، ولولا أنه فی الأصول لما ذکرته.

از ابی بن کعب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نگهبانی یک روز در راه خدا با امید ثواب در جهت حفاظت از مسلمانان در ماهی جز رمضان، اجر و پاداشی بیش‌تر از روزه و نماز صد سال دارد. و اجر و پاداش نگهبانی یک روز در راه خدا به امید ثواب، در حفاظت از مسلمانان در ماه رمضان، نزد خداوند از روزه و نماز دوهزار سال برتر و بزرگ‌تر است و اگر خداوند او را سالم نزد خانواده‌اش بازگرداند، به مقدار گناه هزار سال را برای او نمی‌نویسد حال آنکه نیکی‌های وی ثبت می‌شوند و پاداش نگهبانی و مرزبانی تا روز قیامت برای او نوشته می‌شود».

1801-1223- (8) (صحیح) وَعَنْ مُجَاهِدٍ([13]) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّهُ کَانَ فِی الرِّبَاطِ فَفَزِعُوا إِلَى السَّاحِلِ، ثُمَّ قِیلَ: لَا بَأْسَ، فَانْصَرَفَ النَّاسُ وَأَبُو هُرَیْرَةَ وَاقِفٌ، فَمَرَّ بِهِ إِنْسَانٌ، فَقَالَ: مَا یُوقِفُکَ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ! فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَوْقِفُ سَاعَةٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ خَیْرٌ مِنْ قِیَامِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ عِنْدَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه" والبیهقی وغیرهما.

مجاهد از ابوهریره س روایت می‌کند که: در پاسبانی مرزها بودند که ناگهان همگی به ‌سوی ساحل رفتند سپس گفته شد: دشمنی در کار نیست، مردم برگشتند و ابوهریره س ایستاد. انسانی بر او عبور کرده و گفت: ای ابوهریره! چه چیزی باعث شده اینجا بایستی، گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «یک ساعت (برای نگهبانی) ایستادن در راه خدا، بهتر از قیام شب قدر کنار حجر الاسود است».

1802-1224- (9) (حسن لغیره) وَعَنْ عُثْمَان بْن عَفَّانَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «رِبَاطُ یَوْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ یَوْمٍ فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الْمَنَازِلِ».

رواه النسائی والترمذی، وقال: "حدیث حسن غریب".

عثمان بن عفان س روایت می‌کند از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «یک روز نگهبانی در راه خدا بهتر از هزار روز در موقعیتی دیگر می‌باشد».  

ورواه ابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم، وزاد: «فَلْیَنْظُرْ کُلُّ امْرِئٍ لِنَفْسِهِ».

و در روایت ابن حبان و حاکم آمده است: «پس باید هرکس برای خود بیندیشد».

 وهذه الزیادة مدرجة من کلام عثمان؛ غیر مرفوعة، کذا جاءت مبینة فی روایة الترمذی، وقال الحاکم: "صحیح على شرط البخاری". ورواه ابن ماجه؛ إلا أنه قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ رَابَطَ لَیْلَةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ، کَانَتْ کَأَلْفِ لَیْلَةٍ صِیَامِهَا وَقِیَامِهَا».

و در روایت ابن ماجه آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هرکس یک شب در راه خدا نگهبانی دهد از هزار شب روزه و قیام بهتر است».

1803-783- (6) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّ صَلَاةَ الْمُرَابِطِ تَعْدِلُ خَمْسَ مِائَةِ صَلَاةٍ، وَنَفَقَةُ الدِّینَارِ وَالدِّرْهَمِ مِنْهُ أَفْضَلُ مِنْ سبع مِائَةِ دِینَارٍ یُنْفِقُهُ فِی غَیْرِهِ».

رواه البیهقی.

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز کسی‌که در حال پاسداری و نگهبانی است برابر است با پانصد نماز؛ و انفاق دینار و درهم از سوی وی برتر است از هفتصد دینار که در راهی جز آن انفاق کند».

1804-784- (7) (ضعیف جداً) وروى أبو الشیخ([14]) وغیره من حدیث أنس: «إِنَّ الصَّلَاةَ بِأَرضِ الرِّبَاط؛ بّأَلفی أَلف صَلَاة».

 وفیه نکارة.

از انس س روایت است که: «نماز در سرزمین جهاد برابر است با دو میلیون نماز».

1805-785- (8) (ضعیف جداً) وَعَنْ عُتْبَةَ بْنِ النُّدَّرِ([15]) س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا انْتَاطَ([16]) غَزْوُکُمْ، وَکَثُرَتِ الْعَزَائِمُ، وَاسْتُحِلَّتِ الْغَنَائِمُ، فَخَیْرُ جِهَادِکُمُ الرِّبَاطُ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

از عتبه بن نُدَّر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون جنگ دور شد و خسارت‌ها افزون گردید و غنایم حلال گردید (به دست آمد) بهترین جهادتان نگهبانی و مرزبانی است».

1806-1225- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «تَعِسَ([17]) عَبْدُ الدِّینَارِ، وَعَبْدُ الدِّرْهَمِ، وَعَبْدُ الخَمِیصَةِ([18]) - زاد فی روایةٍ: وعبد القطیفة -  إِنْ أُعْطِیَ رَضِیَ، وَإِنْ لَمْ یُعْطَ سَخِطَ، تَعِسَ وَانْتَکَسَ، وَإِذَا شِیکَ فَلاَ انْتُقِشَ([19]). طُوبَى لِعَبْدٍ آخِذٍ بِعِنَانِ فَرَسِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، أَشْعَثَ رَأْسُهُ، مُغْبَرَّةٍ قَدَمَاهُ، إِنْ کَانَ فِی الحِرَاسَةِ، کَانَ فِی الحِرَاسَةِ، وَإِنْ کَانَ فِی السَّاقَةِ کَانَ فِی السَّاقَةِ، إِنِ اسْتَأْذَنَ لَمْ یُؤْذَنْ لَهُ، وَإِنْ شَفَعَ لَمْ یُشَفَّعْ».

رواه البخاری([20]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نابود باد و به هلاکت افتد، بنده‌ی دینار و درهم و لباس زیبا و نفیس! اگر به او داده شود، خشنود می‌گردد و اگر به او داده نشود، خشمگین و ناراحت می‌شود. نابود باد و به هلاکت افتد و چون خاری به پایش فرو رود کسی پیدا نشود که آن را در آورد. خوشا به حال بنده‌ای که با سری ژولیده و پاهایی غبار آلود، عنان اسبش را در راه خدا بدست گیرد. اگر به او مأموریت نگهبانی داده شود، نگهبانی داده و اگر به او مأموریت در خط مقدم داده شود در آنجا انجام وظیفه می‌کند؛ (چنان است که) اگر اجازه بخواهد، به او اجازه داده نمی‌شود و اگر شفاعتی کند، کسی شفاعتش را نمی‌پذیرد».

(القطیفة): جامهای پُرزدار مخملی که به عنوان روانداز همچون ملافه و پتو مورد استفاده قرار میگیرد. و (الخمیصة) به فتح خاء: لباسی از خز یا پشم. و (انتکس) یعنی: دچار سرخوردگی و سرشکستگی شدن. و (شِیک) به کسر شین و سکون یاء؛ یعنی: خاری در بدنش فرو رفت. و مفرد (الشوک) میباشد. و گفته شده منظور از «الشوکة» در اینجا سلاح است. و گفته شده صدمه زدن دشمن میباشد. و (الانتقاش) به قاف و شین: درآوردن آن با موچین مراد است. و این ضرب المثلی است به معنای: چون دچار مصیبتی شد جبران نگردد و بهبود نیابد. و (طوبى): اسم بهشت است. و گفته شده اسمی درختی در بهشت است. و گفته شده جملهی فعلیه ماخوذ از (الطیب) میباشد. و این معنا به صواب نزدیکتر است.

1807-1226- (11) (صحیح) وَعَنهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مِنْ خَیْرِ مَعَاشِ([21]) النَّاسِ لَهُمْ رَجُلٌ مُمْسِکٌ بِعِنَانِ فَرَسِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ، یَطِیرُ عَلَى مَتْنِهِ، کُلَّمَا سَمِعَ هَیْعَةً أَوْ فَزْعَةً طَارَ عَلَیْهِ([22])، یَبْتَغِی الْقَتْلَ أَو الْمَوْتَ مَظَانَّهُ، وَرَجُلٌ فِی غُنَیْمَةٍ فِی [رَأْسِ] شَعَفَةٍ مِنْ هَذِهِ الشِّعَاف، أَوْ بَطْنِ وَادٍ مِنْ هَذِهِ الْأَوْدِیَةِ، یُقِیمُ الصَّلَاةَ، وَیُؤْتِی الزَّکَاةَ، وَیَعْبُدُ رَبَّهُ حَتَّى یَأْتِیَهُ الْیَقِینُ، لَیْسَ مِنَ النَّاسِ إِلَّا فِی خَیْرٍ».

رواه مسلم والنسائی.

و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین زندگی مردم، زندگی مردی است که لگام اسبش را در راه خدا گرفته باشد و بر پشت آن به سرعت جولان دهد و هرگاه سر و صدای جنگ و فریاد دشمن را می‌شنود به سرعت به سوی آن می‌رود و کشتن دشمن یا مرگ و شهادت را طلب می‌کند؛ و زندگی مردی که در میان تعداد اندکی گوسفند در ارتفاع کوهی از این کوه‌ها یا دره‌ای از این دره‌هاست و به اقامه‌ی نماز و ادای زکات می‌پردازد و پروردگار خود را عبادت می‌کند تا مرگش فرا رسد، درحالی‌که با مردم به جز با نیکی و پندار خوب به سر نمی‌برد».

(متن الفرس): یعنی پشت اسب. و (الهَیعة) به فتح هاء و سکون یاء: عبارت است از هرآنچه سبب ترس از سوی دشمن باشد، صدا یا خبری. و (الشَّعَفة) با شین و عین مفتوح: عبارت است از بالای کوه.

1808-1227- (12) (صحیح لغیره) وَعَنْ أُمِّ مَالِکٍ البَهْزِیَّةِ ل قَالَتْ: ذَکَرَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِتْنَةً فَقَرَّبَهَا. قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَنْ خَیْرُ النَّاسِ فِیهَا؟ قَالَ: «رَجُلٌ فِی مَاشِیَةٍ یُؤَدِّی حَقَّهَا، وَیَعْبُدُ رَبَّهُ، وَرَجُلٌ آخِذٌ بِرَأْسِ فَرَسِهِ، یُخِیفُ العَدُوَّ وَیُخِیفُونَهُ».

رواه الترمذی عن رجل عن طاوس عن أم مالک وقال: "حدیث غریب([23]) من هذا الوجه. ورواه لیث بن أبی سلیم عن طاوس عن أم مالک". انتهى.

از ام مالک بَهزیّه ل روایت است که رسول الله ج از فتنه‌ای یاد کرد که نزدیک است رخ دهد. گفتم: ای رسول الله ج! در آن‌وقت بهترین مردم چه کسی خواهد بود؟ فرمود: «مردی که در بین گوسفندان خود می‌باشد و حق آنها را ادا کرده و پروردگارش را عبادت می‌کند و مردی که سر اسبش را گرفته و دشمن را ترسانده و دشمن او را می‌ترساند».

0-1228- (13) (صحیح لغیره) ورواه البیهقی مختصراً من حدیث أُمِّ مِبْشَرٍ تَبْلُغُ بِهِ النَّبِیُّ ج قَالَ: «خَیْرُ النَّاسِ مَنْزِلَةً رَجُلٌ عَلَى مَتْنِ فَرَس یُخِیفُ الْعَدُوَّ وَیُخِیفُونَهُ».

بیهقی به طور مختصر از ام مِبشَر از رسول الله ج نقل می‌کند که رسول الله ج فرمود: «بهترین مردم از نظر منزلت و جایگاه مردی است که بر پشت اسبش نشسته و دشمن را ترسانده و دشمن او را می‌ترساند».

2- (الترغیب فی الحراسة فی سبیل الله تعالى)



([1]) (الرِّباط) به کسر راء: ماندن در فاصلهی میان کفار و مسلمانان برای نگهبانی و حراست از مسلمانان در برابر کفار؛ میگویم: و این واژه ارتباطی به ربط صوفیه ندارد. اینکه صوفی در خانهای برای عبادت ساکن و ماندگار شده و اسباب را رها میکند و بر این باورند که مسبب الاسباب امور آنها را کفایت میکند. چگونه چنین باوری درست است درحالیکه خداوند متعال میفرماید: ﴿فَإِذَا قُضِیَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ١٠ [الجمعة: 10] «پس هنگامی‌که نماز پایان یافت، (برای کسب رزق و روزی) در زمین پراکنده شوید و از فضل الله طلب کنید». و بر این اساس است که عمر س می‌گوید: «لا یقعدنّ أحدکم فی المسجد یقول: الله یرزقنی، فقد علمتم أن السماء لا تمطر ذهباً ولا فضة»: «نباید هیچیک از شما در مسجد بنشیند و بگوید: الله مرا روزی می‌دهد. یقینا می‌دانید که آسمان طلا و نقره نمی‌باراند». و اینکه فرمود: «خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا عَلَیْهَا» ضمیر «ها» به دنیا بازمیگردد. و فایده اینکه به جای «ما فیها»، «ما علیها» ذکر شده، این است که معنای استعلا اعم از ظرفیت و قویتر از آن است لذا قصد آن افزایش در مبالغه و بیان این مساله بوده که دنیا فانی و نابود شدنی و آخرت باقی و ماندگار است. و آنچه دائم و باقی است بهتر است از آنچه زیاد است اما پایانپذیر. والله اعلم.

([2]) قلت: عزوه لمسلم لا یخلو من تسامح، فإنه لم یرو منه (6/ 36) إلا جملة الغدوة، وانظر "تحفة الأشراف" (4/ 113/ 4716)، وهی مرویة عن جمع من الصحابة منهم سلمان الآتی بعده. وهی مخرجة فی "الإرواء" (5/ 3-4).

([3]) به ضم فاء جمع (فاتن). و آن دو نکیر و منکر هستند که فرد دفن شده را مورد آزمایش قرار میدهند. و این از باب اطلاق جمع بر دو نفر می‌‌باشد. و روایت طحاوی در "مشکل الحدیث" (3/ 102) آن را تایید میکند.

"وأمن فتان القبر"، وله شواهد عند الهیثمی (5/ 287)، ومنها الحدیث الآتی بعده، وکان فی الأصل بعض الأخطاء فصححتها من "مسلم" (6/ 51)، وقد خرجته فی "الإرواء" (5/ 22-23) من طرق.

([4]) بعد هذا فی الأصل: "والطبرانی وزاد. وبعث یوم القیامة شهیداً". قلت: هذه الزیادة ضعیفة، وقد خرجت حدیثها فی "الضعیفة" (5395).

([5]) قلت: وهی نسخة "تحفة الأحوذی" أیضاً (3/ 2). والزیادة عند أحمد أیضاً (6/ 20 و 22).

([6]) لم أره فی "المعجم الکبیر" إلا بإسناد واحد (18/ 256/ 641)، وفیه (معاویة بن یحیى) وهو الصَّدَفی، قال الحافظ: "ضعیف، وما حدَّث بالشام أحسن مما حدَّث بـ (الری) ". قلت: وهذا من روایة الشامیین عنه، فهو حسن إن شاء الله، وصحیح بما قبله.

([7]) وفی نسخة: وإسناده ثقات. ولعلها شاذة، فالسند ضعیف، وبیانه فی "الضعیفة" (5303).

([8]) الأصل: (المرابطة)، وعلى هامشه: "وفی نسخة: "عن أجر الرباط"، والأولى أصح". قلت: وما أثبتنا هو الصواب؛ لمطابقته لما فی "الأوسط" (رقم- 8226- مصورتی) و"مجمع البحرین" وغیرهما.

([9]) قلت: کلا، فإن فیه متّهماً، وبیانه فی "الضعیفة" (5325).

([10]) قلت: فیه عند الطبرانی رقم (4825) أبو طیبة عیسى بن سلیمان، وهو ضعیف کما قال الهیثمی، وقال الحافظ فی "التقریب": "صدوق یهم".

([11]) الأصل ومطبوعة عمارة والمعلقین الثلاثة: (صُبیح) مصغراً، وکذلک وقع فی "ابن ماجه" (2/ 175- التازیة)، وهو خطأ، والتصحیح من "الخلاصة" وغیره من کتب الرجال.

([12]) یعنی وی یکی از دروغگویان معروف به وضع و جعل حدیث است.

([13]) قلت: إنما بدأ المصنف بمجاهد دون أبی هریرة، لیشیر بذلک إلى ما قیل أن مجاهداً لم یسمع من أبی هریرة. لکن هذا لم یثبت، ولذلک حکاه الحافظ فی "التهذیب" بصیغة التمریض: (قیل). ویؤیده أنه ثبت سماع مجاهد من أبی هریرة فی "سنن البیهقی" (7/ 270)، رواه عنه بسند صحیح. ولذلک خرجت الحدیث فی "الصحیحة" (1068).

([14]) لم أقف الآن على إسناده، ولکن من الظاهر أنه أشد نکارة من الذی قبله.

([15]) بضم النون وفح الدال المهملة المشددة، آخره راء مهملة، کما فی "الإِصابة" و"العجالة" (136/ 2)، وقال الدارقطنی: "وصحّفه الطبرانی فقال: (ابن البذر) بموحدة وذال معجمة". قلت: ووقع فی الأصل ومطبوعة عمارة: (ابن المنذر)! وهو تصحیف أیضاً. وعلى الصواب وقع فی "موارد الظمآن" (1625) و"المجمع" أیضاً (5/ 290) بروایة الطبرانی. وفی سندهما سوید ابن عبدالعزیز، وهو متروک.

([16]) هو على وزن (احتاط)، أی: بَعُد غزوکم، وهو من نیاط المفازة، وهو بُعْدها، فکأنها نیطت بمفازة أخرى لا تکاد تنقطع.

([17]) به کسر عین و فتح آن؛ گفته میشود: (تعس یتعس) زمانی که در تنگنا قرار گرفته و به صورت به خاک افتد. و دعایی نابودی و هلاکت علیه کسی میباشد.

([18]) جامهی چهارگوش را گویند.

([19]) به این معناست که: اگر خاری به بدنش فرورود، کسی را نمییابد که آن را با موچین از بدنش خارج کند. گفته میشود: «نقشت الشوک» زمانی که خار را از بدنش خارج کند. "فتح الباری".

([20]) فی "الجهاد" (6/ 62-63- فتح) بالروایة الأولى بتمامها، وفی "الرقاق" (11/ 211-212) بالروایة الأخرى مختصراً دون قوله: "تعس وانتکس. . " إلخ، وهی عند ابن ماجه أیضاً (2/ 534-535).

([21]) یعنی: بهترین نوع زندگی. در  "القاموس": (العیش) به معنای «الحیاة»: زندگی میباشد. «عاش یعیش عیشاً ومعاشاً». . . و به معنای غذا و آنچه با آن زندگی میشود و زندگی وابسته به آن است.

([22]) الأصل: "على متنه"، والتصحیح من "مسلم" (6/ 39)، وهکذا ذکره المؤلف فیما سیأتی (23- الأدب/ 9- العزلة).

([23]) قلت: فی طبعة (الدعاس) (6/ 341 رقم 2178): "حسن غریب". وإن من تناقض المعلقین الثلاثة وجهلهم، تضعیفهم للحدیث هنا، وتحسینهم إیاه فی مکان آخر، فقالوا هنا: " (1846) ضعیف، رواه الترمذی (2177) ". وقالوا فی المکان الآخر (2/ 238): " (1926) حسن، رواه الترمذی (2771) وقال: حسن غریب، وتقدم برقم (1846) "! والحدیث فی المکان الذی أشرت إلیه من الترمذی. وأما رقمهم فخطأ! ظلمات بعضها فوق بعض!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد