اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به نگهبانی در راه الله تعالی

ترغیب به نگهبانی در راه الله تعالی

1809-1229- (1) (صحیح لغیره) عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «عَیْنَانِ لَا تَمَسُّهُمَا النَّارُ، عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ بَاتَتْ تَحْرُسُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب".

از ابن عباس ب روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «دو چشم است که آتش آنها را لمس نمی‌کند، چشمی که از ترس خداوند می‌گرید و چشمی که شب را با نگهبانی در راه خدا سپری می‌کند».

1810-786- (1) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاذ بن أَنَسٍ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ حَرَسَ مِنْ وَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى مُتَطَوِّعًا لَا یَأْخُذُهُ سُلْطَانٌ، لَمْ یَرَ النَّارَ بِعَیْنَیْهِ إِلَّا تَحِلَّةَ الْقَسَمِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا.

رواه أحمد وأبو یعلى والطبرانی، ولا بأس به فی المتابعات([1]).

(تحِلّة القسم) به فتح تاء و کسر حاء و تشدید لام؛ به معنای کفارهی سوگند میباشد.

از معاذ بن انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس خودخواسته (تطوعاً) بدون دستور پادشاه، در راه خدا، در مرزهای مسلمانان نگهبانی و مرزبانی کند، آتش دوزخ را به چشم خود نخواهد دید مگر به سبب کفاره‌ی قسم؛ خداوند متعال می‌فرماید: « و هیچ‌یک از شما نیست مگر آنکه وارد آن (= جهنم) می‌شود».

1811-787- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْن مَالِکٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «حَرْسُ لَیْلَةٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِ رَجُلٍ وَقِیَامِهِ فِی أَهْلِهِ أَلْفَ سَنَةٍ، السَّنَةُ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَسِتُّونَ یَوْمًا، الْیَوْمُ کَأَلْفِ سَنَةٍ».

رواه ابن ماجه، ویشبه أن یکون موضوعاً.

از انس بن مالک س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «نگهبانی شبی در راه خدا برتر از روزه و نماز هزار سال در بین خانواده می‌باشد. سال 360 روز است و این روز برابر است با هزار سال».

ورواه أبو یعلى مختصراً قال: «مَنْ حَرَسَ لَیْلَةً عَلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ، کَانَ أَفْضَلَ مِنْ عِبَادَتِه فِی أَهْلِهِ أَلْفَ سَنَةٍ».

و ابویعلی به صورت مختصر آن را چنین روایت می‌کند: «هرکس شبی را در ساحل دریا نگهبانی دهد، (این نگهبانی) برتر است از عبادت هزار سال وی در میان خانواده‌اش».

1812-1230- (2) (حسن صحیح) وَعَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «عَیْنَانِ لَا تَمَسُّهُمَا النَّارُ أَبَدًا: عَیْنٌ بَاتَتْ تَکْلُأُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ».

و از او (یعنی انس بن مالک س) روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دو چشم است که هرگز آتش آنها را لمس نمی‌کند: چشمی که شب را با نگهبانی در راه خدا سپری می‌کند و چشمی که به خاطر ترس از خدا می‌گرید».

رواه أبو یعلى، ورواته ثقات، والطبرانی فی "الأوسط"؛ إلا أنه قال: «عَیْنَانِ لَا تَرَیَانِ النَّارَ».

و در روایت طبرانی در «الأوسط» آمده است: «دو چشم است که آتش را نمی‌بینند».

(تکلأ) یعنی: مراقبت نموده و نگهبانی می‌دهد.

1813-1231- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ مُعَاوِیَة بْن حَیْدَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا تَرَى أَعْیُنُهُمُ النَّارَ: عَیْنٌ حَرَسَتْ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَعَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ، وَعَیْنٌ کفَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ».

رواه الطبرانی، ورواته ثقات، إلا أن أبا الحبیب العنقزی([2]) لا یحضرنی حاله.

از معاویة بن حیده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که چشمان‌شان آتش را مشاهده نمی‌‌کند: چشمی که در راه خدا نگهبانی می‌دهد و چشمی که از ترس خدا می‌گرید و چشمی که از محارم خدا دوری کرده است».

1814-1232- (4) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِلَیْلَةٍ أَفْضَلَ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ؟ حَارِسٌ حَرَسَ فِی أَرْضِ خَوْفٍ، لَعَلَّهُ أَنْ لَا یَرْجِعَ إِلَى أَهْلِهِ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط البخاری".

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا به شما از شبی برتر از شب قدر خبر ندهم؟ نگهبانی که در سرزمین ناامنی نگهبانی می‌دهد و احتمال دارد که نزد خانواده‌اش بر نگردد».

1815-788- (3) (ضعیف) وَعَنْ عُثمَانَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «حَرَسُ لَیْلَةٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ لَیْلَةٍ؛ یُقَامُ لَیْلُهَا، وَیُصَامُ نَهَارُهَا».

رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([3]).

از عثمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پاسداری شبی در راه خدا بهتر از هزار شب است که شبش به نماز و روزش به روزه سپری شود».

1816-789- (4) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةُ أَعْیُنٍ لَا تَمَسَّهَا النَّارُ: عَیْنٌ فُقِئَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ حَرَسَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد". (قال المملی) س: "بل فی إسناده عمر بن راشد الیمانی"([4]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه چشم هستند که آتش آنها را لمس نمی‌کند: چشمی که در راه خدا کور شده و چشمی که در راه خدا نگهبانی داده و چشمی که از خوف و خشیت خدا گریسته است».

1817-1233- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أِیضاً أنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «حُرِّمَ عَلَى عَیْنَیْنِ أَنْ تَنَالَهُمَا النَّارُ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ بَاتَتْ تَحْرُسُ الْإِسْلَامَ وَأَهْلَهُ مِنْ الْکُفْرِ».

رواه الحاکم، وفی إسناده انقطاع.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «رسیدن آتش بر دو چشم حرام است: چشمی که از ترس خدا گریسته است و چشمی که شب را به نگهبانی از اسلام و مسلمانان در برابر کفر سپری کرده است».

1818-1234- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی رَیْحَانَةَ س قَالَ: کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج فِی غَزْوَةٍ، فَأَتَیْنَا ذَاتَ یَومٍ عَلَی شَرَفٍ، فَبِتْنَا عَلَیْهِ، فَأَصَابَنَا بَرْدٌ شَدِیدٌ؛ حَتَّى رَأَیْتُ مَنْ یَحْفِرُ فِی الْأَرْضِ حُفْرَةً یَدْخُلُ فِیهَا، وَیُلْقِی عَلَیْهِ الْجَحَفَةَ - یَعْنِی التُّرْسَ -، فَلَمَّا رَأَى ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ج مِنَ النَّاسِ قَالَ: «مَنْ یَحْرُسُنَا اللَّیْلَةِ، وَأَدْعُو لَهُ بِدُعَاءٍ یَکُونُ فِیهِ فَضْلٌ؟». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ: أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «ادْنُهْ»، فَدَنَا، فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟»، فَتَسَمَّى لَهُ الْأَنْصَارِیُّ، فَفَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ ج بِالدُّعَاءِ، فَأَکْثَرَ مِنْهُ. قَالَ أَبُو رَیْحَانَةَ: فَلَمَّا سَمِعْتُ مَا دَعَا بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ج، فَقُلْتُ: أَنَا رَجُلٌ آخَرُ، قَالَ: «ادْنُهْ» فَدَنَوْتُ. فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقُلْتُ: أَنَا أَبُو رَیْحَانَةَ، فَدَعَا لِی بِدُعَاءٍ هُوَ دُونَ مَا دَعَا لِلْأَنْصَارِیِّ، ثُمَّ قَالَ: «حُرِّمَتِ النَّارُ عَلَى عَیْنٍ دَمَعَتْ أَوْ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ، وَحُرِّمَتِ النَّارُ عَلَى عَیْنٍ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» - أَو قَالَ: حُرِّمَتِ النَّارُ عَلَى عَیْنٍ أُخْرَى ثَالِثَةٍ لَمْ یَسْمَعْهَا مُحَمَّدُ بْنُ سُمَیْرٍ-».

رواه أحمد واللفظ له، ورواته ثقات، والنسائی ببعضه، و الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".

از ابوریحانه س روایت است که در غزوه‌ای همراه رسول الله ج بودیم، یک روز به مکانی مرتفع رسیدیم و شب را در آنجا خوابیدیم، اما هوا بسیار سرد شد تا جایی که می‌دیدم افرادی گودالی حفر کرده و در آن وارد شده و بر دهانه‌ی آن سپر می‌گذاشتند. وقتی رسول الله ج این عمل مردم را مشاهده کرد فرمود: «چه کسی امشب برای ما نگهبانی می‌دهد تا برای او دعایی کنم که در آن فضل و رحمت وجود دارد؟» مردی از انصار گفت: من ای رسول الله ج! فرمود: «نزدیک بیا». پس نزدیک آمده و رسول الله ج فرمود: «تو کیستی؟» انصاری نامش را به ایشان گفت، رسول الله ج برای او بسیار زیاد دعا کرد. ابو ریحانه گفت: وقتی شنیدم آنچه رسول الله ج برای او دعا کرد، گفتم: من مرد دیگری هستم. فرمود: «نزدیک بیا». پس نزدیک رفتم. فرمود: «تو کیستی؟» گفتم: ابو ریحانه، پس برای من دعایی کرد کمتر از آنچه برای انصاری دعا کرده بود. سپس فرمود: «آتش بر چشمی که به خاطر ترس از خدا از آن اشک جاری شود یا بگرید و هم‌چنین چشمی که در راه خدا شب را بیدار بماند حرام شده است».- یا فرمود: حرام است آتش بر چشم سومی که محمد بن سمیر آن را نشنیده باشد.

1819-790- (5) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ [أیضاً] س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، إِلَّا عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ خَرَجَ مِنْهَا مِثْلُ رَأْسِ الذُّبَابِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ».

رواه الأصبهانی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر چشمی روز قیامت گریان است مگر آن چشمی که از محارم الهی بسته مانده و چشمی که در راه خدا شب را بیدار مانده و چشمی که به خاطر خشیت الهی قطرات اشکی چون سر مگس از آن خارج شده است».

1820-1235- (7) (صحیح) وَعَنْ سَهْل ابْن الْحَنْظَلِیَّةِ([5]) س: أَنَّهُمْ سَارُوا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج یَوْمَ (حُنَیْنٍ)، فَأَطْنَبُوا السَّیْرَ، حَتَّى کَانَتْ عَشِیَّةً، فَحَضَرْتُ الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَجَاءَ فَارِسٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی انْطَلَقْتُ بَیْنَ أَیْدِیکُمْ، حَتَّى طَلَعْتُ جَبَلَ کَذَا وَکَذَا، فَإِذَا أَنَا بِهَوَازِنَ عَلَى بَکْرَةِ أَبِیهم([6]) بِظُعُنِهِمْ([7])، وَنَعَمِهِمْ وَشَائِهِمْ، اجْتَمَعُوا إِلَى (حُنَیْنٍ)، فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَقَالَ: «تِلْکَ غَنِیمَةُ الْمُسْلِمِینَ غَدًا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی». ثُمَّ، قَالَ: «مَنْ یَحْرُسُنَا اللَّیْلَةَ؟». قَالَ أَنَسُ بْنُ أَبِی مَرْثَدٍ الْغَنَوِیُّ: أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «ارْکَبْ»، فَرَکِبَ فَرَسًا لَهُ، وَجَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اسْتَقْبِلْ هَذَا الشِّعْبَ([8]) حَتَّى تَکُونَ فِی أَعْلَاهُ، وَلَا نُغَرَّنَّ مِنْ قِبَلِکَ اللَّیْلَةَ». فَلَمَّا أَصْبَحْنَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ج إِلَى مُصَلَّاهُ، فَرَکَعَ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قَالَ: «هَلْ أَحْسَسْتُمْ فَارِسَکُمْ؟». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا أَحْسَسْنَاهُ. فَثُوِّبَ بِالصَّلَاةِ([9])، فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج یُصَلِّی، وَهُوَ یَلْتَفِتُ إِلَى الشِّعْبِ، حَتَّى إِذَا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ ج صَلَاتَهُ وَسَلَّمَ، قَالَ: «أَبْشِرُوا فَقَدْ جَاءَ فَارِسُکُمْ». فَجَعَلْنَا نَنْظُرُ إِلَى خِلَالِ الشَّجَرِ فِی الشِّعْبِ، فَإِذَا هُوَ قَدْ جَاءَ حَتَّى وَقَفَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ: إِنِّی انْطَلَقْتُ حَتَّى کُنْتُ فِی أَعْلَى هَذَا الشِّعْبِ، حَیْثُ أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ ج، فَلَمَّا أَصْبَحْتُ اطَّلَعْتُ الشِّعْبَیْنِ کِلَاهمَا، فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ أَحَدًا، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «هَلْ نَزَلْتَ اللَّیْلَةَ؟». قَالَ: لَا، إِلَّا مُصَلِّیًا أَوْ قَاضِیَ حَاجَةٍ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَدْ أَوْجَبْتَ، فَلَا عَلَیْکَ أَنْ لَا تَعْمَلَ بَعْدَهَا».

رواه النسائی، وأبو داود، واللفظ له.                                              

(أوجبت) یعنی عملی را انجام دادی که به سبب آن بهشت بر تو واجب گشت.

از سهل بن حنظلیه س روایت است که: آنها روز حنین همراه رسول الله ج حرکت کردند، مسیر طولانی شد تا اینکه شب شد؛ پس نماز را همراه رسول الله ج گزاردم، اسب‌سواری آمد و گفت: ای رسول الله ج! من جلوتر از شما برای بررسی اوضاع رفتم تا به کوه فلان و فلان رسیدم، دیدم که همه‌ی هوازن همراه با زنان و حیوانات‌شان (شتر و گاو و گوسفندان‌شان) در حنین جمع شده‌اند. رسول الله ج تبسمی کرد و فرمود: «اگر خدا بخواهد، فردا آنها غنیمت مسلمانان می‌شوند». و فرمود: «چه کسی امشب از ما پاسداری می‌کند؟» انس بن ابی مرثد غنوی گفت: من ای رسول الله ج! رسول الله ج فرمود: «سوار شو». پس سوار اسبش شده و به ‌سوی رسول الله ج آمد، رسول الله ج به او فرمود: «به ‌سوی این دره برو تا به بلند‌ترین جای آن برسی. و دشمن از جانب تو بر ما شبیخون نزند». هنگامی ‌که صبح کردیم رسول الله ج به‌ سوی محل نمازش خارج شده و دو رکعت نماز خواند، سپس فرمود: «آیا از سواره‌ی‌تان خبری شد؟» گفتند: ای رسول الله ج! از او خبری نداریم. پس نماز اقامه شد. و رسول الله ج نماز را شروع نمود درحالی‌که به ‌سوی دره می‌نگریست تا اینکه رسول الله ج نماز را تمام نموده و سلام داده و فرمود: «بر شما بشارت باد، سواری‌تان آمد». پس ما به میان درختان دره نگاه می‌کردیم که او آمده و نزد رسول الله ج ایستاده و گفت: من رفتم تا چنانکه رسول الله ج مرا امر کره بود در بلند‌ترین نقطه‌ی این دره جای گرفتم؛ چون صبح شد و به دو دره نگاه کردم، کسی را ندیدم. رسول الله ج به او فرمود: «آیا دیشب از مکانت فرو آمدی؟» گفت: نه، مگر برای نماز و قضای حاجت؛ رسول الله ج به او فرمود: «بهشت بر تو واجب گردید و بعد از این اگر هیچ عملی انجام ندهی بر تو مشکلی نخواهد بود».

3 - (الترغیب فی النفقة فی سبیل الله وتجهیز الغزاة وخلفهم([10]) فی أهلهم)



([1]) فیه زبان بن فائد، وهو ضعیف کما قال الحافظ وغیره.

([2]) کذا فی "المجمع". ووقع فی الأصل (العبقری) وکذا فی المخطوطة ومطبوعة عمارة. ولعل الصواب ما أثبتنا، فسیأتی فی (17- النکاح/1): (العنقزی) بالنون بدل الباء الموحدة، والظاهر من کلام الناجی على هذه النسبة هنا أنه وقعت فی نسخته من "الترغیب" فی الموضعین کما أثبتنا، فإنه قال: "قال هناک: أبا حبیب، وهنا عرّفه فقال: (الحبیب)، وتعریفه منکر، (العنقزی) یعنی بفتح المهملة والقاف بینهما نون ساکنة وبالزای المعجمة، زاد هناک: ویقال له: (الغَنَوی). یعنی بتحریک المعجمة والنون معاً وکسر الواو، ورأیت بخطی على حاشیة نسختی -ولا أعرف من أین نقلته؟ - أن اسمه: المبارک بن عبدالله، ولم أره فی الکنى، ولا فی الأسماء". قلت: ووقع فی "فوائد الخلعی" و"تاریخ ابن عساکر" فی نسختین منه، أحدُهما نسخة البرزالی: (الغَنَوی) بالغین المعجمة أیضاً، وفی مخطوطة الأصل (الفتوی)! ووقع فی "تهذیب المزی" فی الرواة عن بهز (أبو حبیب القنوی) نسبة إلى (القناة) وهی الرمح، وهذا اختلاف شدید لم نهتد إلى الصواب منه، وقد ذکروا فیمن ینسب النسب الأخیرة: (أبو علی قرة بن حبیب بن زید بن مطر، وقیل: ابن شهرزاد القشیری القنوی) من شیوخ البخاری، فمن المحتمل أن یکون صاحب هذا الحدیث هو جد أبی علی هذا یزید بن مطر، فإنه أبو حبیب کما ترى، ولکنی لم أجد له ذکراً. والله أعلم.

([3]) قلت: ولیس کما قال، لأن فیه مصعباً، وهو ابن ثابت بن عبدالله بن الزبیر، ومصعب ضعفه أحمد وغیره، ثم هو لم یسمع من جده ابن الزبیر.

([4]) یشیر إلى ضعفه، وبه تعقبه الذهبی فی "تلخیصه" (2/ 82) بقوله: "قلت: عمر ضعفوه".

([5]) وی سهل بن ربیع و (الحنظلیة) مادرش میباشد. و (حنین) تنصرف وتمنع من الصرف؛ درهای در منطقه طائف است. و غزوه (حنین) در سال هشتم بعد از فتح مکه بوده است.

([6]) خطابی میگوید: کلمهای در زبان عرب میباشد که مراد از به کار بردن آن بیان کثرت و فراوانی در عدد میباشد.

([7]) خطابی و ابن اثیر میگویند: «الظُّعن» به معنای زنان است. مفرد آن «ظعینة» و اصل ظعینة شتری است که زنان بر آن سوار و حرکت میکنند. و گفتته شده از این جهت به زن «ظعینة» گفته میشود که هرجا شوهرش کوچ کند همراه وی کوچ میکند. (ظعن: به معنای کوچ و مهاجرت میباشد).

وکان فی الأصل بعض الأخطاء، فصححتها منه ومن "أبی داود".

([8]) به کسر اول آن: عبارت است از آنچه دو کوه را از هم جدا میکند.

(ولا نغرَّن) به صیغه متکلم مع الغیر على البناء للمفعول، و در آخر آن نون ثقیله: ماخوذ از الغرور به معنای: «لا یجیئنا العدو» دشمن نزد ما نمیآید، میباشد. (من قبلک) یعنی غافلگیرانه از جانب تو. چنین در "عون المعبود" آمده است.

([9]) یعنی نماز صبح را اقامه نمود.

([10]) کذا قال، والصواب: "وخلافتهم". قال الناجی: "وکأن المصنف تخیل أن هذا مصدر هذه اللفظة، ولیس کذلک، إنما یقال: خلف فلان فلاناً فی أهله ونحوهم خلافة، إذا صار خلیفة له، ومنه قوله تعالى: «اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی»، هذا قول أهل اللغة، ومنهم صاحب "الغریبین"، و"الصحاح" و"القاموس" وغیرهم من أئمة هذا الفن. ثم رأیت النووی فی "شرحه لمسلم" قد عبر بما قلته: فقال: "باب إعانة الغازی فی سبیل الله برکوب وغیره وخلافته فی أهله بخیر"، فحمدت الله على التوفیق".

قلت: ولم یتنبه لهذا الخطأ اللغوی المحققون الثلاثة!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد