اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به تیراندازی در راه خدا و آموزش دیدن آن و ترهیب از ترک آن بعد از آموزش از روی بی‌میلی و بی‌رغبتی

ترغیب به تیراندازی در راه خدا و آموزش دیدن آن و ترهیب از ترک آن بعد از آموزش از روی بی‌میلی و بی‌رغبتی

1890-1279- (1) (صحیح) عَنْ عُقْبَة بْن عَامِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ یَقُولُ: «﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ: أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْیُ، أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْیُ، أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْیُ».

رواه مسلم وغیره.

از عُقبة بن عامر س روایت است که می‌گوید: درحالی‌که رسول الله ج  بالای منبر بودند شنیدم که فرمود: «[و آنچه از نیرو در توان دارید، برای (مقابله با) آنها آماده سازید و (همچنین) از اسبان بسته(ی ورزیده، مهیا کنید)] بدانید که نیرو، تیراندازی است. نیرو، تیراندازی است. نیرو، تیراندازی است».

1891-821- (1) (ضعیف) وَعَنهُ قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ بِالسَّهْمِ الْوَاحِدِ ثَلَاثَةَ نَفَرٍ الْجَنَّةَ: صَانِعَهُ یَحْتَسِبُ فِی صَنْعَتِهِ الْخَیْرَ، وَالرَّامِیَ بِهِ، وَمُنْبِلَهُ. وَارْمُوا وَارْکَبُوا، وَأَنْ تَرْمُوا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ تَرْکَبُوا، وَمَنْ تَرَکَ الرَّمْیَ بَعْدَ مَا عَلِمَهُ رَغْبَةً عَنْهُ، فَإِنَّهَا نِعْمَةٌ تَرَکَهَا أَوْ قَالَ: کَفَرَهَا»([1]).

رواه أبو داود واللفظ له، والنسائی، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"، والبیهقی من طریق الحاکم وغیرها([2]).

و از عقبه بن عامر س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خداوند متعال با یک تیر سه نفر را وارد بهشت می‌کند: کسی‌که آن را با نیت خیر ساخته است، کسی‌که آن را تیراندازی می‌کند و کسی‌که آن را آماده کرده و برای تیراندازی به دیگری می‌دهد؛ تیراندازی و سوارکاری کنید؛ اینکه تیراندازی کنید نزد من محبوب‌تر است از سوارکاری؛ و هرکس پس از آموختن تیراندازی از روی بی میلی آن را ترک کند، در واقع نعمتی بوده که آن را ترک کرده است یا اینکه فرمود: بدان کفر ورزیده است».

وفی روایة للبیهقی قال: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَدْخُلُ بِالسَّهْمِ الْوَاحِدِ ثَلَاثَةَ نَفَرٍ الْجَنَّةَ: صَانِعَهُ الَّذِی یَحْتَسِبُ فِی صَنْعَتِهِ الْخَیْرَ، وَالَّذِی یُجَهِّزُ بِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَالَّذِی یَرْمِی بِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ».

و در روایت بیهقی آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خداوند متعال با یک تیر سه نفر را وارد بهشت می‌کند: کسی‌که آن را با نیت خیر ساخته است، کسی‌که با آن در راه خدا آماده و مجهز می‌شود و کسی‌که با آن در راه خدا تیراندازی می‌کند».

(مُنبله) به ضم میم و إسکان نون و کسر باء. بغوی میگوید: «عبارت است از کسی که تیر را به تیرانداز میدهد. و این به دو صورت است: 1- وی در کنار یا پشت سر تیرانداز است و تیرها را یکی پس از دیگری به او میدهد تا تیراندازی کند. 2- تیری را که تیرانداز، تیراندازی کرده به او برمیگرداند. و روایت شده: (والممدّ به) یعنی کسی که به تیرانداز کمک میکند. که در اینصورت در هر دو حالت مصداق آن میباشد». (حافظ عبدالعظیم مملی میگوید): احتمال دارد مراد از (منبله) کسی باشد که تیر را به مجاهد میدهد و جهت تقویت وی و کمک به او، از مالش او را تجهیز میکند. و روایت بیهقی به این معنا دلالت دارد».

1892-1280- (2) (صحیح) وَعَنْ سَلَمَة بْن الأَکْوَعِ س قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ ج عَلَى قَومٍ یَنْتَضِلُونَ، فَقَالَ: «ارْمُوا بَنِی إِسْمَاعِیلَ! فَإِنَّ أَبَاکُمْ کَانَ رَامِیًا، ارْمُوا وَأَنَا مَعَ بَنِی فُلاَنٍ»، فَأَمْسَکَ أَحَدُ الفَرِیقَیْنِ بِأَیْدِیهِمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا لَکُمْ لاَ تَرْمُونَ؟». قَالُوا: کَیْفَ نَرْمِی وَأَنْتَ مَعَهُمْ. قَالَ النَّبِیُّ ج: «ارْمُوا، وَأَنَا مَعَکُمْ کُلِّکُمْ».

از سلمة بن أکوع س روایت است که رسول الله ج از کنار قومی که تیراندازی می‌کردند عبور کرده و فرمود: «ای فرزندان اسماعیل! تیراندازی کنید که پدرتان تیرانداز بود. تیراندازی کنید و من همراه فرزندان فلانی هستم». یکی از دو گروه از تیراندازی دست کشید. رسول الله ج فرمود: «شما را چه شده که تیراندازی نمی‌کنید؟» گفتند: چطور تیراندازی کنیم درحالی‌که تو با آنها هستی؟ رسول الله ج فرمود: «تیراندازی کنید که من همراه همه‌ی شما هستم».

(صحیح لغیره) رواه البخاری وغیره، والدارقطنی؛ إلا أنه قال فیه: «ارْمُوا، وَأَنَا مَعَ بَنِی الْأَدْرَعِ». فَأَمْسَکَ الْقَوْمُ وَقَالُوا: مَن کُنتَ مَعَهُ فَأَنَّى یُغلَب! قَالَ: «ارْمُوا، وَأَنَا مَعَکُمْ کُلِّکُمْ». فَرَمَوْا عَامَّةَ یَوْمِهِمْ، فَلَم یَفضُل أَحَدُهُم الآخر، أَو قَالَ: فَلَم یسبق أَحَدُهُم الآخر. أو کما قال([3]).

و در روایت دارقطنی امده است: «تیراندازی کنید که من با بنی ادرع هستم». یکی از دو گروه از تیراندازی دست کشیده و گفتند: کسی‌که تو با آنها باشی چگونه مغلوب خواهند شد! رسول الله ج فرمودند: «تیراندازی کنید که من همراه همه‌ی شما هستم». پس بیشتر آن روز را به تیراندازی گذراندند و هیچ‌کدام بر دیگری برتری پیدا نکرد و یا که گفت: هیچ‌یک بر دیگری سبقت نگرفت». یا جمله‌ی همانند آن.

1893-1281- (3) (صحیح) وَعَنْ سَعْد بْن أَبِی وَقَّاصٍ س رَفَعَهُ قَالَ: «عَلَیْکُمْ بِالرَّمْیِ؛ فَإِنَّهُ خَیْرٌ - أَوْ مِنْ خَیْرِ - لَهْوِکُمْ».

از سعد بن ابی وقاص س روایت است که می‌گوید: «تیراندازی کنید؛ زیرا آن بهترین یا از بهترین سرگرمی‌های شما می‌باشد».

رواه البزار والطبرانی فی "الأوسط" وقال: «فَإِنَّهُ من خَیْر لَعِبِکُمْ».

 وإسنادهما جیدٌ قوی.

و در روایت طبرانی آمده است: «آن از بهترین بازی‌های‌تان می‌باشد».

1894-822- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عن أبی الدرداء س عن النبی ج قال: «من مشى بین الغَرَضَیْن؛ کان له بکل خطوةٍ حسنةٌ».

رواه الطبرانی.

از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس برای تیراندازی بین دو هدف راه برود، در برابر هر گام یک نیکی برای او خواهد بود».

1895-1282- (4) (صحیح) وَعَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِی رَبَاحٍ قَالَ: رَأَیْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِاللهِ وَجَابِرَ بْنَ عُمَیْرٍ الْأَنْصَارِیَّ یَرْمِیَانِ، فَمَلَّ أَحَدُهُمَا فَجَلَسَ، فَقَالَ لَهُ الْآخَرُ: کَسِلْتَ؟ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «کُلُّ شَیْءٍ لَیْسَ مِنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ فَهُوَ لَهُوٌ أَوْ سَهْوٌ، إِلَّا أَرْبَعَ خِصَالٍ: مَشْیُ الرَّجُلِ بَیْنَ الْغَرَضَیْنِ، وَتَأْدِیبُهُ فَرَسَهُ، ومُلَاعَبَتُه أَهْلَه، وَتَعَلیمُ السِّبَاحَةِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد جید([4]).

از عطاء بن ابی رباح روایت است که: جابر بن عبدالله و جابر بن عمیر الانصاری را دیدم که تیراندازی می‌کردند، یکی از آنها خسته شده و نشست. دیگری به او گفت: خسته شدی؟ من از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هر آنچه غیر از ذکر خدا باشد سرگرمی یا عملی از روی بی‌توجهی است مگرچهار خصلت: حرکت فرد بین سیبل‌های تیراندازی و پرورش اسبش و بازی با همسرش و آموزش شنا».

(الغرض) به فتح غین و راء: عبارت است از آنچه تیراندازان هدف میگیرند.

1896-1283- (5) (صحیح) وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «سَتُفْتَحُ عَلَیْکُمْ أَرَضُونَ، وَیَکْفِیکُمُ اللهُ، فَلَا یَعْجِزُ أَحَدُکُمْ أَنْ یَلْهُوَ بِأَسْهُمِهِ».

رواه مسلم وغیره.

از عُقبة بن عامر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «به زودی [دروازه‌ی] سرزمین‌هایی به روی شما باز خواهد شد [آنها را فتح خواهی کرد] و خداوند شما را کفایت خواهد کرد. پس هیچیک از شما در تیراندازی به خود عجز و ناتوانی راه ندهد».

1897-1284- (6) (صحیح) وَعَنْ أَبِی نَجِیحٍ عَمْرو بْن عَبَسَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ بَلَغَ بِسَهْمٍ([5])؛ فَهُوَ لَهُ دَرَجَةٌ فِی الْجَنَّةِ». فَبَلَّغْتُ یَوْمَئِذٍ سِتَّةَ عَشَرَ سَهْمًا».

رواه النسائی.

از ابو نجیح عمرو بن عبسه س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس تیری را [به سوی کافری] پرتاب کند و به دشمن اصابت کند، یک درجه در بهشت برای او خواهد بود». پس در آن روز شانزده تیرم را به دشمن رساندم.

1898-1285- (7) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ فَهُوَ لَهُ عَدْلُ مُحَرَّرٍ».

رواه أبو داود فی حدیث([6]) والترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح و الحاکم، وقال: "صحیح على شرطهما، ولم یخرجاه".

از ابو نجیح عمرو بن عبسه س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس تیری را در راه خدا تیراندازی کند، برای او پاداشی به اندازه‌ی آزادی برده‌ای خواهد بود».

1899-1286- (8) (صحیح لغیره) وَعَنهُ أَیضاً قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ شَابَ شَیْبَةً فِی الْإِسْلَامِ؛ کَانَتْ لَهُ نُورًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، فَبَلَغَ به الْعَدُوَّ أَوْ لم یبلغْ، کَانَ لَهُ کَعِدْلِ رَقَبَةٍ، وَمَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مُؤمِنةً؛ کَانَت فِدَاءُه مِنَ النَّارِ عُضواً بِعُضو».

هم‌چنین از او روایت است که از رسول الله ج شنیدم فرمودند: «هر مویی که مسلمان در اسلام سفید می‌کند، روز قیامت برای او نوری خواهد بود. و کسی‌که تیری در راه خدا پرتاب کند، خواه به دشمن برسد یا نرسد، برای او پاداشی چون آزاد کردن برده خواهد بود و کسی‌که برده‌‌ی مؤمنی را آزاد نماید، سبب رهایی عضو عضو بدنش از آتش می‌شود».

(حسن صحیح) رواه النسائی بإسناد صحیح، وأفرد الترمذی منه ذکر الشیب، وأبو داود ذکر العتق، وابن ماجه ذکر الرمی، ولفظه: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ رَمَى الْعَدُوَّ بِسَهْمٍ فَبَلَغَ سَهْمُهُ أَصَابَ أَوْ أَخْطَأَ؛ فَعِدلَ رَقَبَةٍ».

وروى الحاکم ذکر الرمی فی حدیث، والعتق فی آخر.

و در روایت ابن ماجه آمده است: «هرکس تیری به سوی دشمن پرتاب کند، خواه به دشمن اصابت کند یا به خطا برود، برابر است با آزاد نمودن برده‌ای».

1900-1287- (9) (صحیح) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ مُرَّةَ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ بَلَغَ الْعَدُوَّ بِسَهْمٍ، رَفَعَ اللَّهُ لَهُ دَرَجَةً». فَقَالَ لَهُ عَبْدُالرَّحْمَنِ بْنُ النَّحَّامِ: وَمَا الدَّرَجَةُ یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «أَمَا إِنَّهَا لَیْسَتْ بِعَتَبَةِ أُمِّکَ! مَا بَیْنَ الدَّرَجَتَیْنِ مِائَةُ عَامٍ».

 رواه النسائی وابن حبان فی "صحیحه".

از کعب بن مره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسی‌که تیری را به دشمن برساند، خداوند یک درجه او را بالا می‌برد». عبدالرحمن بن نحام به او گفت: ای رسول الله ج! چه درجه‌ای؟ فرمود: «اما آن، همانند ارتفاع پله‌های منزل مادرت نیست! ما بین هر درجه صد سال فاصله است».

لنّحّام) به فتح نون و تشدید حاء: عبارت است از کسی که جهت سینه صاف کردن زیاد سرفه میکند.

درجة» در لغت به معنای پله و پلکان است. مصحح]

1901-1288- (10) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ کَانَ کَمَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً».

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

و از کعب بن مره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس تیری در راه خدا پرتاب کند، همچون کسی است که برده‌ای را آزاد کرده است».

1902-1289- (11) (صحیح) وَعَنْ مَعْدَان بْنِ أَبِی طَلْحَةَ [عَنْ أَبِی نَجِیحٍ السُّلَمِیِّ]([7]) س قَالَ: حَاصَرْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج (الطَّائِفَ) فَسَمِعْتُه یَقُولُ: «مَنْ بَلَغَ بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ فَهُوَ لَهُ دَرَجَةٌ فِی الْجَنَّةِ». قَالَ: فَبَلَغَتْ یَوْمَئِذٍ سِتَّةَ عَشَرَ سَهْمًا.

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

معدان بن ابی طلحه از ابی نجیح سُلَمی س روایت می‌کند که ما همراه رسول الله ج طائف را محاصره کردیم. پس شنیدم که او فرمود: «کسی‌که یک تیر در راه خدا پرتاب کند، درجه‌ای برای او در بهشت خواهد بود».

وی می‌گوید: پس در آن روز شانزده تیرم به دشمن رسید.

1903-1290- (12) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی أُمَامَة س؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ شَابَ شَیْبَةً فِی الْإِسْلَامِ؛ کَانَتْ لَهُ نُورًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللهِ - أَخْطَأَ أَوْ أَصَابَ - کَانَ لَهُ بِمِثْلِ رَقَبَةٍ .. ([8])».

رواه الطبرانی بإسنادین، رواة أحدهما ثقات([9]).

از ابو امامه س روایت است که از رسول الله ج شنیده فرمودند: «هرکس مویی در اسلام سفید کند، در روز قیامت برای او نوری خواهد بود. و هرکس تیری در راه خدا پرتاب کند - به خطا برود یا به هدف اصابت کند - برای او به مانند آزاد کردن برده‌ای می‌باشد».

1904-1291- (13) (حسن) وَعَنْ عُتْبَةَ([10]) بْنِ عَبْدٍ السُّلَمِیِّ س؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ لِأَصْحَابِهِ: «قُومُوا فَقَاتِلُوا». قَالَ: فَرُمِیَ رَجُلٌ بِسَهْمٍ، فَقَالَ ج: «أَوْجَبَ هَذَا».

رواه أحمد بإسنادٍ حسن.

عُتبة بن عبد السلمی س روایت می‌کند که رسول الله ج به اصحابش فرمود: «برخیزید و بجنگید». مردی تیری پرتاب کرد؛ پس رسول الله ج فرمود: «واجب کرد».

(أوجب) یعنی  با عملی که انجام داد، بهشت را بر خود واجب نمود.

1905-823- (3) (منکر) وَعن أنس بن مالک س قال: قال رسول الله ج: «من رمى رمیةً فی سبیل الله قصر أو بلغ؛ کان له مثلُ أجرِ أربعةِ أُناسٍ من بنی إسماعیل أعتقهم».

رواه البزار عن شبیب بن بشر([11]) عن أنس.

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در راه خدا تیراندازی کند چه به هدف برخورد کند یا نه، اجر و پاداش وی چون اجر آزادی چهار نفر از فرزندان اسماعیل می‌باشد».

1906-1292- (14) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ کَانَ لَهُ نُورًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

رواه البزار بإسناد حسن.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس تیری در راه خدا پرتاب کند، برای او در روز قیامت نوری خواهد بود».

1907-824- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَمْرٍو الْأَنْصَارِیَّ - وَکَانَ بَدْرِیًّا عَقَبِیًّا أُحُدِیًّا - وَهُوَ صَائِمٌ یَتَلَوَّى مِنَ الْعَطَشِ، وَهُوَ یَقُولُ لِغُلَامه: وَیْحَکم تَرِّسْنِی. فَتَرَّسَهُ الْغُلَامُ حَتَّى نَزَعَ بِسَهْمٍ نَزْعًا ضَعِیفًا حَتَّى رَمَى بِثَلَاثَةِ أَسْهُمٍ، ثُمَّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِی سَبِیلِ اللهِ قَصَّرَ أَوْ بَلَّغَ؛ کَانَ لَهُ نُورًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ»([12]). فَقُتِلَ قَبلَ غُرُوبَ الشَّمْسِ س.

رواه الطبرانی.

از محمد بن حنفیه روایت است که می‌گوید: ابوعمرو انصاری را دیدم – او از اهل بدر و احد بود- که روزه داشت و از تشنگی به خود می‌پیچید و به غلامش می‌گفت: وای بر تو، مرا زره بپوشان؛ پس غلامش زره بر تن وی کرد و تیری را با ضعف و سستی گرفت و سه تیر پرتاب کرد. سپس گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس تیری در راه خدا تیراندازی کند چه به هدف برخورد کند یا نه، برای او نوری در روز قیامت خواهد بود». پس قبل از غروب خورشید کشته شد.

1908-1293- (15) (صحیح) وَعَن عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ عَلِمَ الرَّمْیَ ثُمَّ تَرَکَهُ، فَلَیْسَ مِنَّا..([13])».

رواه مسلم.

از عقبة بن عامر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس تیراندازی یاد بگیرد و سپس آن را ترک کند، از ما نیست».

0-825- (5) (منکر) وابن ماجه؛ إلا أنه قال: «مَنْ تَعَلَّمَ الرَّمْیَ ثُمَّ تَرَکَهُ فَقَدْ عَصَانِی»([14]).

و در روایت ابن ماجه آمده است: «هرکس تیراندازی را آموخته و سپس آن را رها کند، نافرمانی مرا کرده است».

1909-1294- (16) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج: «مَنْ تَعَلَّمَ الرَّمْیَ ثُمَّ نَسِیَهُ؛ فَهِیَ نِعْمَةٌ جَحَدَهَا».

رواه البزار والطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط" بإسنادٍ حسن.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس تیراندازی یاد بگیرد و سپس آن را فراموش کند، پس نعمتی را انکار نموده است».

(ضعیف) وتقدم فی أول الباب حدیث عقبة بن عامر، وفیه: «وَمَنْ تَرَکَ الرَّمْیَ بَعْدَ مَا عَلِمَهُ رَغْبَةً عَنْهُ؛ فَإِنَّهَا نِعْمَةٌ تَرَکَهَا، أَوْ قَالَ: [کَفَرَهَا]([15])».

و پیش‌تر در ابتدای این باب حدیث عقبه بن عامر گذشت که در آن آمده است: «و هرکس پس از آموختن تیراندازی از روی بی‌میلی آن را ترک کند، در واقع نعمتی را ترک کرده است یا اینکه فرمود: بدان کفر ورزیده است».

9 - (الترغیب فی الجهاد فی سبیل الله تعالى، وما جاء فی فضل الکلم فیه، والدعاء عند الصف والقتال)



([1]) هذه الجملة الأخیرة فی "الصحیح" ما یغنی عنها، فانظر حدیث أبی هریرة منه.

([2]) قلت: فی إسناده جهالة واضطراب بینته فی "ضعیف أبی داود" (433).

([3]) قلت: وأخرجه الحاکم، وصححه. ووافقه الذهبی، وفیه راوٍ لم یوثقه غیر ابن حبان. لکن له شاهد من حدیث أبی هریرة نحوه. أخرجه ابن حبان (1646-موارد).

([4]) قلت: فاته النسائی فی "السنن الکبرى" والبزار، و"الطبرانی فی "الأوسط" (9/ 69/ 8143)، وهو مخرج فی "الصحیحة" (315).

([5]) یعنی به دشمن اصابت کند. چنانکه در احادیث بعد تفسیر آن آمده است.

([6]) قلت: سیأتی لفظه فی (16- البیوع/ 25 آخره)، ومنه یتبین أن عزوه لأبی داود وهم، لأنه لیس فیه جملة الرمی هذه.

([7]) سقطت من الأصل. وکذا من مطبوعة عمارة، فصار بذلک معدان صحابیاً، وهو تابعی معروف، والتصحیح من "الموارد" و"مسند أحمد" (4/ 113) وکتب الرجال، ومن الظاهر أن السقط من المؤلف رحمه الله، لأنه تقدم بهذا اللفظ قبل أربعة أحادیث، فلولا توهمه أنه من روایة معدان لما أعاده. والله أعلم.

([8]) قلت: تمامه فی الأصل: "من ولد إسماعیل"، ولما کانت منکرة -لما یأتی بیانه منی بعد هذا إن شاء الله تعالى- فلذلک حذفته.

([9]) قلت: کذا قال، وتبعه الهیثمی، واغتر بهما المعلقون الثلاثة، وزادوا علیهما بجهلهم فحسنوه! لأنهم لا علم عندهم بأصول الحدیث، ولا یرجعون إلى الأصول!! ولو فعلوا لوجدوا فی الطریق الأولى (شهر بن حوشب) وغیره، وفیها الزیادة المنکرة، وفی الأخرى (موسى بن عمیر) وهو متروک، ولیس فیه الزیادة، وتفصیل هذا الإجمال فی "الضعیفة" (6615)

([10]) الأصل: (عقبة)، والتصویب من "المسند" (4/ 183 و184) و"المجمع "، وفات هذا التصحیح المعلقین الثلاثة، وتشبعوا بما لم یعطوا، وتظاهروا بالتحقیق فعزوه لـ "المسند" و"المجمع" بالأرقام دون أن یصوبوا!!

([11]) قال الهیثمی: "هو ثقة، وفیه ضعف". قلت: لذلک فإنی أخشى أن یکون وهم فی قوله: "أربعة"، فإنه جاء فی غیر ما حدیث صحیح بلفظ: "رقبة"، وقد مضى بعضها فی "الصحیح"، وکذلک جاء فى روایة من طریق أخرى عن أنس. أخرجه أبو نعیم فی "الحلیة" (6/ 306)، فلا یحتج بما خالف فیه شبیب، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6615).

([12]) قد جاء هذا المتن فی بعض الأحادیث الصحیحة، فانظر حدیث أبی هریرة "الصحیح" فی هذا الباب.

([13]) هنا فی الأصل زیادة: "أو فقد عصى"، وبعدها روایة ابن ماجه بلفظ: "فقد عصانی" دون شک، انظر الحدیث الآتی.

([14]) قلت: والمحفوظ روایة مسلم: "فلیس منا، أو فقد عصى". وانظر إن شئت الحدیث السابق. وحدیث ابن ماجه فیه مجهولان، وقد بینت ذلک فی "الضعیفة" (6837).

([15]) ما بین المعقوفتین سقط من الطبعة السابقة، وأثبتناه من الأصول. [ش].

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد