اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به قرائت قرآن در نماز و غیر آن و فضیلت یادگیری و آموزش دادن آن و ترغیب به سجده‌ی تلاوت

ترغیب به قرائت قرآن در نماز و غیر آن و فضیلت یادگیری و آموزش دادن آن و ترغیب به سجده‌ی تلاوت

2058-1415- (1) (صحیح) عَنْ عُثْمَان بْنِ عَفَّان س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «خَیْرُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ القُرْآنَ وَعَلَّمَهُ».

رواه البخاری ومسلم([1]) وأبوداود والنسائی وابن ماجه وغیرهم.

از عثمان بن عفان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و آن را به دیگران بیاموزد».

2059-1416- (2) (صحیح) وَعَنْ عَبْداللَّهِ بْن مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ حَرْفًا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَلَهُ بِهِ حَسَنَةٌ، وَالحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، لَا أَقُولُ ﴿الم حَرْفٌ، وَلَکِنْ أَلِفٌ حَرْفٌ، وَلَامٌ حَرْفٌ، وَمِیمٌ حَرْفٌ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح غریب".

از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس یک حرف از کتاب الله را بخواند، در برابر آن یک حسنه برای او خواهد بود و هر حسنه ده برابر آن پاداش دارد؛ نمی‌گویم که [الم] یک حرف است بلکه «الف» یک حرف، «لام» یک حرف و «میم» یک حرف است».

2060- 1417- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللَّهِ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ، وَیَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ، إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ، وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللَّهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ».

رواه مسلم وأبو داود وغیرهما. [مضى 3- العلم/1- باب/3- حدیث].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «گروهی نیستند که در خانه‌ای از خانه‌های خدا جمع شوند و با یکدیگر قرآن بخوانند و آن را مذاکره کنند، مگر اینکه بر آنان سکینه و آرامش نازل می‌شود و رحمت خداوند آنان را در برمی‌گیرد و فرشتگان آنان را احاطه کرده و خداوند متعال ایشان را در میان کسانی که نزد او هستند یاد می‌کند».‌

2061-1418- (4) (صحیح) وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللهِ ج وَنَحْنُ فِی الصُّفَّةِ فَقَالَ: «أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَغْدُوَ کُلَّ یَوْمٍ إِلَى (بُطْحَانَ)، أَوْ إِلَى (الْعَقِیقِ) فَیَأْتِیَ مِنْهُ بِنَاقَتَیْنِ کَوْمَاوَیْنِ، فِی غَیْرِ إِثْمٍ، وَلَا قَطْعِ رَحِمٍ؟». فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ! کلنا یُحِبُّ ذَلِکَ. قَالَ: «أَفَلَا یَغْدُو أَحَدُکُمْ إِلَى الْمَسْجِدِ فَیَعْلَمُ([2]) أَوْ یَقْرَأُ آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ نَاقَتَیْنِ، وَثَلَاثٌ خَیْرٌ لَهُ مِنْ ثَلَاثٍ، وَأَرْبَعٌ خَیْرٌ مِنْ أَرْبَعٍ، وَمِنْ أَعْدَادِهِنَّ مِنَ الْإِبِلِ؟!».

از عقبه بن عامر س روایت است: ما در صفه بودیم که رسول الله ج نزد ما آمد و فرمود: «کدامیک از شما دوست دارد هر روز به بطحان یا عقیق رفته و دو شتر بزرگِ دو کوهان را بدون آنکه گناه یا قطع رحمی مرتکب شود، برای خود بیاورد؟» گفتیم: ای رسول الله ج! همه ما چنین چیزی را دوست داریم. فرمود: «مگر یکی از شما هر روز به مسجد نمی‌رود تا دو آیه از قرآن را بیاموزد یا بخواند، آن دو آیه برای او بهتر از دو شتر و سه آیه بهتر از سه شتر و چهار آیه بهتر از چهار شتر و به این ترتیب هر تعداد از آیات برای او بهتر از همان تعداد شتری می‌باشد که به این‌صورت بدست آورد».

رواه مسلم وأبو داود، وعنده: «کَوْمَاوَیْنِ زَهْرَاوَیْنِ، بِغَیْرِ إِثْمٍ بِاللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَلَا قَطْعِ رَحِمٍ». قَالُوا: کُلُّنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: «فَلَأَنْ یَغْدُوَ أَحَدُکُمْ کُلَّ یَوْمٍ إِلَى الْمَسْجِدِ فَیَتَعَلَّمَ آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ، خَیْرٌ لَهُ مِنْ نَاقَتَیْنِ، وَإِنْ ثَلَاثٌ فَثَلَاثٌ مِثْلُ أَعْدَادِهِنَّ».

و در روایت ابوداود آمده است: «و دو شترِ بزرگِ دو کوهانِ تیزرو را بدون ارتکاب گناه یا قطع پیوند خویشاوندی برای خود بیاورد؟» گفتیم: ای رسول الله ج! همه ما چنین چیزی را دوست داریم. فرمود: «اگر یکی از شما هر روز به مسجد برود و دو آیه از قرآن بیاموزد، برای او بهتر از آن دو شتر می‌باشد؛ و سه آیه بهتر از سه شتر و به همین ترتیب هر تعداد آیاتی که بیاموزد برای وی بهتر از همان تعداد شتر می‌باشد».

(بُطحان) به ضم باء و سکون طاء: جایی در مدینه است. و (الکوماء) به فتح کاف و سکون واو: عبارت است از شتری که کوهان بزرگی دارد.

2062-859- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ کُتِبَت لَهُ حَسَنَةٌ مُضَاعَفَةٌ، وَمَنْ تَلَاهَا کَانَتْ لَهُ نُورًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

رواه أحمد عن عبادة بن میسرة - واختلف فی توثیقه- عن الحسن عن أبی هریرة، والجمهور على أن الحسن لم یسمع من أبی هریرة.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس به آیه‌ای از کتاب الله گوش دهد، چندین برابر برای وی نیکی نوشته می‌شود و هرکس قرآن را تلاوت کند، برای او نوری خواهد بود در روز قیامت».

2063-860- (2) (ضعیف جداً) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَتَعَالَى: مَنْ شَغَلَهُ الْقُرْآنُ عَنْ مَسْأَلَتِی أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی السَّائِلِینَ، وَفَضْلُ کَلَامِ اللَّهِ عَلَى سَائِرِ الکَلَامِ، کَفَضْلِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب"([3]).

از ابوسعید س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال می‌فرماید: هرکس تلاوت قرآن او را از خواستن از درگاه من، به خود مشغول دارد، برتر از آنچه به درخواست کنندگان داده شده، به او می‌دهم و فضل کلام الله بر سایر کلام‌ها چون فضل الله بر مخلوقاتش می‌باشد».

2064-1419- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مُوسَى الْأَشْعَرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مَثَلُ الْأُتْرُجَّةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ، وَطَعْمُهَا طَیِّبٌ. وَمَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَل التَّمْرَةِ، لَا رِیحَ لَهَا، وَطَعْمُهَا حُلْوٌ. وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مَثَلُ الرَّیْحَانَةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ، وَطَعْمُهَا مُرٌّ. وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ، لَیْسَ لَهَا رِیحٌ، وَطَعْمُهَا مُرٌّ».

وفی روایة: "مثل الفاجر" بدل "المنافق".

رواه البخاری ومسلم والنسائی وابن ماجه.

از ابو موسی اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال مؤمنی که قرآن می‌خواند، همانند ترنجی است که هم بو و هم طعم آن لذت‌بخش است. اما مؤمنی که قرآن را تلاوت نمی‌کند همچون خرماست که بویی ندارد، اما طعم آن شیرین است. و منافقی که قرآن را تلاوت می‌کند، همچون ریحان است که بوی خوش و طعمی تلخ دارد. و منافقی که قرآن را تلاوت نمی‌کند، مانند حنظل است که بویی ندارد و طعم آن تلخ است».

[حنظل: هندوانه‌ی ابوجهل]

و در روایتی «مثال فاجر» به‌ جای «منافق» آمده است.

2065-1420- (6) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مَثَلُ الْأُتْرُجَّةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ، وَطَعْمُهَا طَیِّبٌ. وَمَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ، لَا رِیحَ لَهَا، وَطَعْمُهَا طَیِّبٌ. وَمَثَلُ الْفَاجِرِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الرَّیْحَانَةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ، وَطَعْمُهَا مُرٌّ. وَمَثَلُ الْفَاجِرِ الَّذِی لَا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ، طَعْمُهَا مُرٌّ وَلَا رِیحَ لَهَا. وَمَثَلُ الْجَلِیسِ الصَّالِحِ کَمَثَلِ صَاحِبِ الْمِسْکِ، إِنْ لَمْ یُصِبْکَ مِنْهُ شَیْءٌ، أَصَابَکَ مِنْ رِیحِهِ. وَمَثَلُ جَلِیسِ السُّوءِ کَمَثَلِ صَاحِبِ الْکِیرِ، إِنْ لَمْ یُصِبْکَ مِنْ سَوَادِهِ؛ أَصَابَکَ مِنْ دُخَانِهِ».

رواه أبو داود.

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال مؤمنی که قرآن می‌خواند، همانند ترنجی است که هم بو و هم طعم آن لذت‌بخش است. و مثال مؤمنی که قرآن تلاوت نمی‌کند همانند خرماست که بویی ندارد، اما طعم آن شیرین است. و فاجری که قرآن را تلاوت می‌کند، همچون ریحان است که بوی خوش و طعم تلخ دارد. و فاجری که قرآن را تلاوت نمی‌کند، مانند حنظل است که بویی ندارد و طعم آن تلخ است. و مثال همنشین صالح همانند صاحب مشک است اگر چیزی از او به تو نرسد، از بوی خوش آن بهره‌مند خواهی شد. و مثال همنشین بد همانند همانند آهنگری است که اگر از سیاهی آن چیزی به تو نرسد، دودش به تو خواهد رسید».

2066-1421- (7) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الْمَاهِرُ بِالْقُرْآنِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ، وَالَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَیَتَعْتِعُ فِیهِ، وَهُوَ عَلَیْهِ شَاقٌّ لَهُ أَجْرَانِ».

وفی روایة: «وَالَّذِی یَقْرَؤُهُ وَهُوَ یَشْتَدُّ عَلَیْهِ لَهُ أَجْرَانِ».

رواه البخاری ومسلم - واللفظ له- وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی‌که قرآن را ماهرانه بخواند، همراه فرشتگان بزرگوار و نیکوکار وحی است و کسی‌که قرآن را به سختی و با وقفه بخواند و خواندن آن بر وی دشوار باشد، دو اجر دارد».

و در روایتی آمده است: «و هرکس درحالی قرآن بخواند ‌که خواندن آن برایش دشوار است، برای او دو اجر می‌باشد».

2067-1422- (8) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَوْصِنِی. قَالَ: «عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ؛ فَإِنَّهُ رَأْسُ الْأَمْرِ کُلِّهِ». قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! زِدْنِی. قَالَ: «عَلَیْکَ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ، فَإِنَّهُ نُورٌ لَکَ فِی الْأَرْضِ، وَذُخْرٌ لَکَ فِی السَّمَاءِ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه" فی حدیث طویل.

از ابوذر س روایت است که گفتم: ای رسول الله ج! مرا سفارش کن. فرمود: «تقوای الهی را پیشه کن؛ زیرا آن رأس تمام کارها است». گفتم: ای رسول الله ج! بیش‌تر نصیحتم کن. فرمود: «قرآن بخوان؛ زیرا آن نوری برای تو در زمین و ذخیره‌ای برای تو در آسمان است».

8206-1423- (9) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْقُرْآنُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ، ومَاحِلٌ مُصَدَّقٌ، مَنْ جَعَلَهُ أَمَامه قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ، وَمَنْ جَعَلَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ سَاقُهُ إِلَى النَّارِ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قرآن شفاعت‌کننده‌ای است که شفاعت او پذیرفته می‌شود و مجادله‌کننده‌ای تصدیق شده است. کسی‌که آن را پیشاپیش خود قرار دهد، او را به بهشت راهنمایی می‌کند و کسی‌که آن را پشت سر قرار دهد، او را به جهنم می‌کشاند».

(ماحِل) بکسر الحاء المهملة؛ أی: ساع. وقیل: خصم مجادل.

2069-1424- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَة الْبَاهِلِیُّ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ؛ فَإِنَّهُ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ شَفِیعًا لِأَصْحَابِهِ» الحدیث.

رواه مسلم. ویأتی بتمامه إن شاء الله [6- الترغیب فی قراءة سورة البقرة].

از ابو امامه باهلی س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «قرآن بخوانید، چراکه قرآن در روز قیامت برای یاران خود شفاعت می‌کند».

2070-861- (3) (ضعیف) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ مُعَاذٍ عَنْ أَبِیهِ؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَعَمِلَ بِهِ؛ أُلْبِسَ وَالِدَاهُ تَاجًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ، ضَوْءُهُ أَحْسَنُ مِنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ فِی بُیُوتِ الدُّنْیَا، فَمَا ظَنُّکُمْ بِالَّذِی عَمِلَ بِهَذَا؟».

رواه أبو داود والحاکم؛ وکلاهما عن زبان عن سهل. وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([4]).

از سهل بن معاذ از پدرش روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس قرآن بخواند و به آن عمل کند، در روز قیامت تاجی را بر پدر و مادرش می‌پوشاند؛ تاجی که روشنایی آن بهتر از روشنایی خورشید در خانه‌های دنیا است؛ پس چه گمان می‌برید در مورد کسی‌که به این عمل می‌کند؟».

2071-862- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «مَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِی شَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ رَکْعَتَیْنِ یُصَلِّیهِمَا، وَإِنَّ البِرَّ لَیُذَرُّ عَلَى رَأْسِ العَبْدِ مَا دَامَ فِی صَلَاتِهِ، وَمَا تَقَرَّبَ العِبَادُ إِلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَا خَرَجَ مِنْهُ. یَعْنِی القُرْآنَ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن([5]) غریب".

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال در مورد هیچ عملی چون دو رکعت نمازی که بنده می‌خواند با رافت و مهربانی به او روی نمی‌آورد و مادامی که بنده در نماز است نیکی برای وی ثبت می‌شود و بنده با چیزی چون تلاوت قرآن به خداوند تقرب نمی‌جوید».

2072-1425- (11) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «یَجِیءُ صَاحِبُ الْقُرْآنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، فَیَقُولُ الْقُرْآنُ: یَا رَبِّ حَلِّهِ، فَیُلْبَسُ تَاجَ الْکَرَامَةِ، ثُمَّ یَقُولُ: یَا رَبِّ زِدْهُ، فَیُلْبَسُ حُلَّةَ الکَرَامَةِ، ثُمَّ یَقُولُ: یَا رَبِّ ارْضَ عَنْهُ، فَیَرْضَى عَنْهُ، فَیُقَالُ لَهُ: اقْرَأْ، وَارْقَ، وَیُزَادُ بِکُلِّ آیَةٍ حَسَنَةً».

رواه الترمذی وحسنه، وابن خزیمة والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روز قیامت صاحب قرآن می‌آید؛ پس قرآن می‌گوید: پروردگارا! او را بپوشان، پس تاج کرامت بر سر او نهاده می‌شود. پس از آن می‌گوید: پروردگارا! به او بیشتر بده! پس لباس کرامت بر او پوشیده می‌شود. قرآن می‌گوید: پروردگارا! از او خشنود شو، پس خداوند از او راضی می‌گردد و به او گفته می‌شود: قرآن بخوان و بالا برو؛ و به این ترتیب با هر آیه‌ای که می‌خواند، یک نیکی افزوده می‌شود».

2073- 1426- (12) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرو بن العَاصِی ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یُقَالُ لِصَاحِبِ الْقُرْآنِ: اقْرَأْ وَارْقَ، وَرَتِّلْ کَمَا کُنْتَ تُرَتِّلُ فِی الدُّنْیَا؛ فَإِنَّ مَنْزِلَکَ عِنْدَ آخِرِ آیَةٍ([6]) تَقْرَؤُهَا».

رواه الترمذی وأبو داود وابن ماجه([7]) وابن حبان فی "صحیحه" وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح".

و از عبدالله بن عمرو بن العاصی روایت است که رسول الله فرمودند: «به صاحب قرآن گفته میشود: قرآن بخوان و بالا برو؛ بخوان چنانکه در دنیا میخواندی؛ چراکه جایگاه تو نزد آخرین آیهای است که آن را میخوانی».

قال الخطابی: "جاء فی الأثر: أن عدد آی القرآن على قدر دَرَج الجنة، فیقال للقارىء: ارقَ فی الدرج على قدر ما کنت تقرأ من آی القرآن، فمن استوفى قراءة جمیع القرآن استولى على أقصى درج الجنة فی الآخرة، ومن قرأ جزءاً منه کان رُقیهُ فی الدرج على قدر ذلک، فیکون منتهى الثواب عند منتهى القراءة"([8]).

خطابی میگوید: «در اثر آمده است: تعداد آیات قرآن به اندازهی درجات بهشت میباشد. بنابراین به قاری گفته میشود: به اندازهی آیاتی که از قرآن تلاوت نمودی، در درجات بهشت بالا برو؛ پس هرکس به قرائت تمام قرآن پرداخته است، در آخرت به بالاترین درجات بهشت دست مییابد. و هرکس جزئی از آن را خوانده است، ارتقای وی در درجات بهشت به همان اندازه میباشد. و انتهای ثواب وی برابر است با پایان آیاتی که میخواند».

2074-1427- (13) (صحیح) وَعَنْ ابْنَ عُمَرَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لاَ حَسَدَ إِلَّا عَلَى اثْنَتَیْنِ: رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ هَذَا الکِتَابَ، فَقَامَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ، وَرَجُلٌ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَتَصَدَّقُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ».

رواه البخاری ومسلم. [مضى 6- النوافل/11- قیام اللیل].

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حسد جز در دو مورد جایز نیست: مردی که خداوند متعال [حفظ و فهم] این کتاب (قرآن) را به او عطا کرده باشد و شب و روز به آن بپردازد و مردی که خداوند به او مال و ثروتی عنایت کرده باشد و شب و روز در راه خدا انفاق نماید».

2075-1428- (14) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لاَ حَسَدَ إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: رَجُلٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ القُرْآنَ، فَهُوَ یَتْلُوهُ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ، فَسَمِعَهُ جَارٌ لَهُ فَقَالَ: لَیْتَنِی أُوتِیتُ مِثْلَ مَا أُوتِیَ فُلاَنٌ؛ فَعَمِلْتُ مِثْلَ مَا یَعْمَلُ. وَرَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَهُوَ یُهْلِکُهُ فِی الحَقِّ، فَقَالَ رَجُلٌ: لَیْتَنِی أُوتِیتُ مِثْلَ مَا أُوتِیَ فُلاَنٌ؛ فَعَمِلْتُ مِثْلَ مَا یَعْمَلُ».

رواه البخاری.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حسادت جز در دو مورد جایز نیست: مردی که خداوند به او قرآن آموخته است و آن را شب و روز تلاوت می‌کند. پس همسایه‌اش می‌شنود و می‌گوید: ای کاش! به من نعمتی همانند نعمتی که به فلانی عطا شده، داده می‌شد تا من هم عملی چون او می‌داشتم. و مردی که خداوند متعال به او مال و ثروت عنایت کرده است و این مال را در مسیر حق صرف می‌کند؛ پس شخص دیگری می‌گوید: ای کاش! به من نعمتی همانند نعمتی که به فلانی عطا شده، داده می‌شد. تا من هم چون او عمل می‌کردم».

 (قال المملی): مملی میگوید: در اینجا مراد از حسد، غبطه میباشد. و آن عبارت است از تمنای آنچه محسود دارد نه تمنای نابودی نعمتی که وی از آن برخوردار است که این همان حسد مذموم میباشد. 

2076-863- (5) (ضعیف) وَعَنْ ابن عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا یَهُولُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ، وَلَا یَنَالُهُمُ الْحِسَابُ، هُمْ عَلَى کَثِیبٍ مِنْ مِسْکٍ، حَتَّى یُفْرَغ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَأَمَّ بِهِ قَوْمًا وَهُمْ بِهِ یَرْضَوْنَ، وَدَاعٍ یَدْعُو إِلَى الصَّلَوَاتِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ، وَرَجُلٌ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ رَبِّهِ، وَفِیمَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ مَوَالِیهِ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر" بإسناد لا بأس به.

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر هستند که ترس بزرگ آنان را هراسان نمی‌کند و حسابرسی نخواهند داشت و بر تپه‌ای از مشک هستند تا اینکه حسابرسی مردم به پایان می‌رسد: کسی‌که برای کسب رضای خدا قرآن می‌خواند و درحالی امامت قومی را برعهده دارد که آنها از وی راضی هستند. و کسی‌که برای کسب رضایت خداوند به ‌سوی نماز فرامی‌خواند و کسی‌که رابطه میان او و پروردگارش و نیز رابطه میان او و اربابش نیکو باشد».

ورواه فی الکبیر بنحوه، وزاد فی أوله: قَالَ ابْنِ عُمَرَ ب: لَوْ لَمْ أَسْمَعْهَ مِنْ رَسُولِ اللهِ ج إِلَّا مَرَّةً، وَمَرَّةً حتی عَدَّ سَبْعَ مَرَّاتٍ لَمَّا حَدَّثْتُ بِهِ. [مضى 5- الصلاة/1].

و در روایت وی در «الکبیر» آمده است: ابن عمر ب گفت: اگر این روایت را هفت بار از رسول الله ج نمی‌شنیدم آن را روایت نمی‌کردم.

2077-864- (6) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ج بَعْثًا وَهُمْ ذُوو عَدَدٍ، فَاسْتَقْرَأَهُمْ، فَاسْتَقْرَی کُلَّ رَجُلٍ مِنْهُمْ یَعنِی مَا مَعَهُ مِنَ القُرْآنِ -، قَالَ: فَأَتَى عَلَى رَجُلٍ مِنْ أَحْدَثِهِمْ سِنًّا فَقَالَ: «مَا مَعَکَ یَا فُلَانُ؟». قَالَ: مَعِی کَذَا وَکَذَا، وَسُورَةُ (البَقَرَةِ). فَقَالَ: «أَمَعَکَ سُورَةُ (البَقَرَةِ)؟». قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَاذْهَبْ فَأَنْتَ أَمِیرُهُمْ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِهِمْ: وَاللَّهِ مَا مَنَعَنِی أَنْ أَتَعَلَّمَ (البَقَرَةِ) إِلَّا خَشْیَةَ أَن لا أَقُومَ بِهَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَعَلَّمُوا القُرْآنَ وَاقْرَءُوهُ؛ فَإِنَّ مَثَلَ القُرْآنِ لِمَنْ تَعَلَّمَهُ فَقَرَأَهُ، کَمَثَلِ جِرَابٍ مَحْشُوٍّ یَفُوحُ رِیحِهِ کُلُّ مَکَانٍ، وَمَنْ تَعَلَّمَهُ فَیَرْقُدُ وَهُوَ فِی جَوْفِهِ؛ فَمَثَلهُ کَمَثَلِ جِرَابٍ أُوکِیءَ عَلَى مِسْکٍ».

رواه الترمذی واللفظ له وقال: "حدیث حسن"([9]). وابن ماجه مختصراً، وابن حبان فی "صحیحه".

از ابوهریره س روایت است: رسول الله ج گروهی را که تعدادشان زیاد بود برای جهاد فرستاد. پس از آنان خواست تا قرآن بخوانند و هریک از آنها آنچه از قرآن در خاطر داشت خواند. تا اینکه نوبت به کسی رسید که کمترین سن را در میان گروه داشت. رسول الله ج فرمود: «چه مقدار از قرآن حفظ داری فلانی؟». گفت: چنین و چنان در خاطر دارم و سوره بقره؛ رسول الله ج فرمود: «آیا سوره بقره را حفظ داری؟» گفت: بله؛ فرمود: «برو که تو امیر آنها هستی». پس یکی از بزرگان آنها گفت: به خدا سوگند از آموزش بقره مرا چیزی جز ترس عمل کردن به آن (چنان‌که باید) باز نداشت. پس رسول الله ج فرمود: «قرآن را فراگیرید و آن را بخوانید چراکه مثال قرآن برای کسی‌که آن را فراگرفته و می‌خواند چون مَشک پر از مُشکی است که بوی آن در هر مکانی به مشام می‌رسد و هرکس آن را فراگیرد و درحالی‌که آن را در خاطر دارد بخوابد همچون مَشکی سربسته و پر از مشک است».

2078-865- (7) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَقَدِ اسْتَدَرَجَ النُّبُوَّةَ بَیْنَ جَنْبَیْهِ، غَیْرَ أَنَّهُ لَا یُوحَى إِلَیْهِ، لَا یَنْبَغِی لِصَاحِبِ الْقُرْآنِ أَنْ یَجِدَ([10]) مَعَ مَنْ وجد، وَلَا یَجْهَلَ مَعَ مَنْ جَهِلَ وَفِی جَوْفِهِ کَلَامُ اللَّهِ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([11]).

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس قرآن بخواند درحقیقت مقام نبوت را در بین دو پهلویش درج کرده است جز اینکه به او وحی نمی‌شود. برای صاحب قرآن که کلام خدا را در سینه دارد مناسب نیست با کسی‌که خشمگین است، با خشم و غضب برخورد کند و با کسی‌که جاهل است جاهلانه با سخنان بد و شدت در قول و فعل برخورد کند».

2079-1429- (15) (صحیح) وَعَنهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الصِّیَامُ وَالْقُرْآنُ یَشْفَعَانِ لِلْعَبْدِ، یَقُولُ الصِّیَامُ: رَبِّ إِنِّی مَنَعْتُهُ الطَّعَامَ وَالشَّرابَ بِالنَّهَارِ؛ فَشَفِّعْنِی فِیهِ، وَیَقُولُ الْقُرْآنُ: رَبِّ مَنَعْتُهُ النَّوْمَ بِاللَّیْلِ؛ فَشَفِّعْنِی فِیهِ، فَیُشَفَّعَانِ».

رواه أحمد، وابن أبی الدنیا فی "کتاب الجوع"، والطبرانی فی "الکبیر"، والحاکم واللفظ له، وقال: "صحیح على شرط مسلم". [مضى 9- الصوم/1].

از او یعنی عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روزه و قرآن برای انسان شفاعت می‌کنند. روزه می‌گوید: پروردگارا! در طول روز مانع خوردن و نوشیدن او شدم پس مرا شفیع او قرار ده. و قرآن می‌گوید: پروردگارا! مانع خواب شب او شدم پس مرا شفیع او قرار ده. پس آن دو شفاعت می‌کنند».

2080-1430- (16) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ س: أَنَّ أُسَیْدَ بْنَ حُضَیْرٍ بَیْنَمَا هُوَ لَیْلَةً یَقْرَأُ فِی مِرْبَدِهِ([12])، إِذْ جَالَتْ فَرَسُهُ فَقَرَأَ، ثُمَّ جَالَتْ أُخْرَى فَقَرَأَ، ثُمَّ جَالَتْ أَیْضًا، قَالَ أُسَیْدٌ: فَخَشِیتُ أَنْ تَطَأَ یَحْیَى([13])، فَقُمْتُ إِلَیْهَا، فَإِذَا مِثْلُ الظُّلَّةِ فَوْقَ رَأْسِی فِیهَا أَمْثَالُ السُّرُجِ عَرَجَتْ فِی الْجَوِّ حَتَّى مَا أَرَاهَا. قَالَ: فَغَدَوْتُ عَلَى رَسُولِ اللهِ ج فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ! بَیْنَمَا أَنَا الْبَارِحَةَ مِنْ جَوْفِ اللَّیْلِ أَقْرَأُ فِی مِرْبَدِی، إِذْ جَالَتْ فَرَسِی، - فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «اقْرَأِ ابْنَ حُضَیْرٍ!» قَالَ: - فَقَرَأْتُ، ثُمَّ جَالَتْ أَیْضًا، - فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «اقْرَأِ ابْنَ حُضَیْرٍ!». قَالَ: - فَقَرَأْتُ ثُمَّ جَالَتْ أَیْضًا، - فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «اقْرَأِ ابْنَ حُضَیْرٍ!». قَالَ: - فَانْصَرَفْتُ([14]) وَکَانَ یَحْیَى قَرِیبًا مِنْهَا، خَشِیتُ أَنْ تَطَأَهُ، فَرَأَیْتُ مِثْلَ الظُّلَّةِ فِیهَا أَمْثَالُ السُّرُجِ، عَرَجَتْ فِی الْجَوِّ حَتَّى مَا أَرَاهَا. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «تِلْکَ الْمَلَائِکَةُ [کَانَتْ] تَسْتَمِعُ لَکَ، وَلَوْ قَرَأْتَ لَأَصْبَحَتْ یَرَاهَا النَّاسُ، مَا تَسْتَتِرُ مِنْهُمْ».

رواه البخاری ومسلم، واللفظ له.

از ابوسعید خدری س روایت است که شبی اُسَید بن حُضیر س در محل خشک نمودن خرما قرآن می‌خواند که اسبش شروع به دست و پا زدن کرد. اما وی به قرائت ادامه داد؛ دوباره اسبش شروع به دست و پا زدن کرد. باز هم قرآن خواندن را ادامه داد؛ بار دیگر نیز اسبش شروع به دست و پا زدن کرد. اسید گفت: پس ترسیدم که یحیی (پسرم) را لگدمال کند، پس به‌ سوی او رفتم و بالای سرم چیزی شبیه سایبان دیدم که اشیایی همانند چراغ در آن وجود داشت که به طرف آسمان می‌رفت تا اینکه دیگر آن را ندیدم. اسید س می‌گوید: صبح نزد رسول الله ج رفتم و گفتم: ای رسول الله ج! نیمه‌‌شب گذشته در محل خشک نمودن خرما قرآن می‌خواندم که اسبم شروع به دست و پا زدن کرد. رسول الله ج فرمود: «به قرائت ادامه می‌دادی». گفت: قرآن خواندم و دوباره شروع به دست و پا زدن کرد. رسول الله ج فرمود: «به قرائت ادامه می‌دادی». گفت: به طرف یحیی که نزدیک آن بود رفتم؛ چون می‌ترسیدم او را لگدمال کند. پس بالای سرم چیزی شبیه سایبان دیدم که اشیایی مانند چراغ در آن وجود داشت و به طرف بالا می‌رفت تا اینکه دیگر آن را ندیدم. رسول الله ج فرمود: «آنها فرشتگان بودند که به تو گوش می‌دادند و اگر به قرائت ادامه می‌دادی، صبح، مردم آنها را مشاهده می‌کردند بدون اینکه از نظر مردم پنهان بمانند».

0-1431- (17) (صحیح) ورواه الحاکم بنحوه باختصار، وقال فیه: «فَالْتَفَتُّ، فَإِذَا أَمْثَالُ الْمَصَابِیحِ مُدَلَّاةٌ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ». فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَمْضِیَ. فَقَالَ: «تِلْکَ الْمَلَائِکَةُ نَزَلَتْ لِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ، أَمَا إِنَّکَ لَوْ مَضَیْتَ لَرَأَیْتَ الْعَجَائِبَ».

وقال: "صحیح على شرط مسلم"([15]).

و در روایت حاکم آمده است: «به آسمان نگاه کردم و چیزی شبیه چراغ‌هایی که بین آسمان و زمین معلق بودند، مشاهده کردم. پس گفت: ای رسول الله ج! نتوانستم به قرائتم ادامه دهم. پس رسول الله ج فرمود: «آن فرشتگان برای قرائت قرآن فرود آمده بودند. اما اگر تو به قرائت قرآن ادامه می‌دادی، چیزهای عجیبی را می‌دیدی».

(الظُلَّة): به ضم ظاء و تشدید لام: پوشش و سرپوش. و گفته شده به معنای ابر می‌باشد.

2081-866- (8) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّکُمْ لَا تَرْجِعُونَ إِلَى اللَّهِ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِمَّا خَرَجَ مِنْهُ یَعْنِی الْقُرْآنَ».

رواه الحاکم وصححه([16]). ورواه أبو داود فی "مراسیله" عن جبیر بن نفیر.

از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شما با عملی که از تلاوت قرآن برتر باشد به ‌سوی خداوند بازنمی‌گردید».

2082-867- (9) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ یعنی ابن مسعود- س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ، فَاقْبَلُوا مِنْ مَأْدُبَتِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ، إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ حَبْلُ اللَّهِ، وَالنُّورُ الْمُبِینُ، وَالشِّفَاءُ النَّافِعُ، عِصْمَةٌ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهِ، وَنَجَاةٌ لِمَنْ اتبعه، لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبُ، وَلَا یَعْوَجُّ فَیُقَوَّمُ، وَلَا تَنْقَضِی عَجَائِبُهُ، وَلَا یَخْلَقُ مِنْ کَثْرَةِ الرَّدِّ، اتْلُوهُ؛ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْجُرُکُمْ عَلَى تِلَاوَتِهِ کُلَّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ، أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ لکم: (الم) حَرْفٌ، وَلَکِنْ أَلِفٌ وَلَامٌ وَمِیمٌ»([17]).

رواه الحاکم من روایة صالح بن عمر عن إبراهیم الهجری عن أبی الأحوص عنه. وقال: "تفرد به صالح ابن عمر عنه، وهو صحیح"([18]).

و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «این قرآن میهمان خداوند است پس تا آنجا که می‌توانید به میهمان او روی آورید. این قرآن رسیمان خداوند و نور آشکار و دارویی است شفابخش و سودمند؛ و برای هرکس که بدان چنگ زند، مصونیت به دنبال داشته و برای هرکس از آن پیروی کند نجات‌بخش می‌باشد. این قرآن کج نمی‌شود تا لازم باشد راست گردد و منحرف نمی‌شود تا لازم باشد به حالت اولش باز گردانده شود. و عجایب و شگفتی‌های آن تمام نمی‌شود و با تلاوت مداوم آن [لذت و طراوت آن] کهنه نمی‌شود. آن را تلاوت کنید. خداوند متعال در برابر تلاوت آن به ازای هر حرف، ده نیکی به شما پاداش می‌دهد اما من نمی‌گویم: «الم» یک حرف است بلکه الف و لام و میم هرکدام یک حرف است».

2083-1432- (18) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِلَّهِ أَهْلِینَ مِنَ النَّاسِ». قَالُوا: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَهْلُ الْقُرْآنِ هُمْ أَهْلُ اللَّهِ وَخَاصَّتُهُ».

رواه النسائی وابن ماجه والحاکم؛ کلهم عن ابن مهدی: حدثنا عبدالرحمن بن بدیل عن أبیه عن أنس. وقال الحاکم: "یروى من ثلاثة أوجه عن أنس، هذا أجودها". (قال المملی الحافظ عبدالعظیم): "وهو إسناد صحیح".

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال در بین مردم دوستان و اولیایی دارد». گفتند: ای رسول الله ج! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: «اهل قرآن، اهل الله و خاصان او هستند».

2084- 1433- (19) (صحیح لغیره) وَعَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ س؛ أَنَّهُ مَرَّ عَلَى قَارِئٍ یَقْرَأُ، ثُمَّ سَأَلَ، فَاسْتَرْجَعَ ثُمَّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ قَرَأَ القُرْآنَ فَلْیَسْأَلِ اللَّهَ بِهِ؛ فَإِنَّهُ سَیَجِیءُ أَقْوَامٌ یَقْرَءُونَ القُرْآنَ، یَسْأَلُونَ بِهِ النَّاسَ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن".

از عمران بن حصین ب روایت است که وی از فردی گذشت که قرآن میخواند، سپس چیزی [از مردم] طلب نمود. عمران بن حصین ب گفت: «إنا لله و إنا إلیه راجعون». سپس گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «کسیکه قرآن میخواند پس باید به وسیله‌ی آن نیازش را از خداوند بخواهد؛ زیرا اقوامی خواهند آمد که قرآن میخوانند و به وسیلهی قرآن، نیازشان را از مردم میخواهند».

2085-1434- (20) (حسن لغیره) وَعَنْ بُرَیْدَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَتَعَلَّمَهُ وَعَمِلَ بِهِ؛ أُلْبِسَ وَالِدَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَاجًا مِنْ نُورٍ، ضَوْءُهُ مِثْلُ ضَوْءِ الشَّمْسِ، وَیُکْسَى وَالِدَاهُ حُلَّتَانِ لَا تَقُومُ لَهُمَا الدُّنْیَا، فَیَقُولَانِ: بِمَ کُسِینَا هَذَا؟ فَیُقَالُ: بِأَخْذِ وَلَدِکُمَا الْقُرْآنَ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم"([19]).

از بُریده س روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «هرکس قرآن را قرائت کند و آن را بیاموزد و به آن عمل کند، روز قیامت تاجی از نور بر سر پدر و مادر او نهاده می‌شود که درخشندگی آن همچون درخشندگی آفتاب است؛ و نیز بر پدر و مادرش جامه‌ای پوشانده می‌شود که از همه دنیا با ارزش‌تر است. پس آنان می‌گویند: به چه دلیلی این لباس‌ها بر ما پوشانده شده؟ پاسخ داده می‌شود: به دلیل آموزش دادن قرآن به فرزندتان».

2086-868- (10) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاسْتَظْهَرَهُ، فَأَحَلَّ حَلَالَهُ وَحَرَّمَ حَرَامَهُ؛ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ الجَنَّةَ، وَشَفَّعَهُ فِی عَشَرَةٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ، کُلُّهُمْ قَدْ وَجَبَتْ لَهُم النَّارُ».

رواه ابن ماجه، والترمذی واللفظ له وقال: "حدیث غریب"([20]).

از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس قرآن بخواند و آن را حفظ کند و حلال آن را حلال و حرامش را حرام بداند، به این وسیله خداوند متعال او را وارد بهشت می‌کند و او را شفیع ده نفر از خانواده‌اش قرار می‌دهد؛ ده نفری که آتش بر آنها واجب شده است».

2087-1435- (21) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ لَمْ یُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ، وَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ٥ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا، قَالَ: [إِلَّا]([21]) الَّذِینَ قَرَأوا الْقُرْآنَ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد".

از ابن عباس ب روایت است که می‌گوید: کسی‌که قرآن بخواند به سنی نمی‌رسد که دچار اختلال عقلی گردد؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «سپس او را به پایین‌تر مرحله بر گرداندیم مگر کسانی‌که ایمان آوردند». و فرمود: [مگر] کسانی که قرآن می‌خوانند».

2088-869- (11) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا أَبَا ذَرٍّ! لَأَنْ تَغْدُوَ فَتَعَلَّمَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ، خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ تُصَلِّیَ مِائَةَ رَکْعَةٍ، وَلَأَنْ تَغْدُوَ فَتَعَلَّمَ بَابًا مِنَ الْعِلْمِ عُمِلَ بِهِ أَوْ لَمْ یُعْمَلْ بِهِ؛ خَیْرٌ مِنْ أَنْ تُصَلِّیَ أَلْفَ رَکْعَةٍ».

رواه ابن ماجه بإسناد حسن([22]). [مضى 3- العلم/1].

از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ای ابوذر، اینکه صبحگاه آیه‌ای از کتاب الله فراگیری، برای تو بهتر است از اینکه صد رکعت نماز بخوانی؛ و اینکه صبحگاه بابی از علم فراگیری که بدان عمل شود یا نه، برای تو بهتر است از اینکه هزار رکعت نماز بخوانی».

2089-1436- (22) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ؛ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم". [مضى- النوافل/11- آخره].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس ده آیه در شب بخواند، از غافلان نوشته نمی‌شود».

2090-1437- (23) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ حَافَظَ عَلَى هَؤُلَاءِ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَاتِ؛ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ، وَمَنْ قَرَأَ فِی لَیْلَةٍ مِائَةَ آیَةٍ؛ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ».

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم، واللفظ له، وقال: "صحیح على شرطهما". (قال الحافظ): وقد تقدم فی صلاة اللیل أحادیث نحو هذا" [6- قیام اللیل/11].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بر این نمازهای فرض مواظبت کند، از غافلان نوشته نمی‌شود و کسی‌که ده آیه در شب بخواند از قانتین [کسانی که خاشعانه به امر الله پرداخته‌اند] نوشته می‌شود».

2091-1438- (24) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا قَرَأَ ابْنُ آدَمَ السَّجْدَةَ فَسَجَدَ؛ اعْتَزَلَ الشَّیْطَانُ یَبْکِی یَقُولُ: یَا وَیْلَهُ، - وَفِی رِوَایَةٍ: یَا وَیْلِی - أُمِرَ ابْنُ آدَمَ بِالسُّجُودِ فَسَجَدَ، فَلَهُ الْجَنَّةُ، وَأُمِرْتُ بِالسُّجُودِ فَأَبَیْتُ، فَلِیَ النَّارُ».

رواه مسلم وابن ماجه.

از ابو هریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «وقتی انسان آیه‌ی سجده را می‌خواند و سجده را به‌ جا می‌آورد، شیطان به گوشه‌ای رفته، گریه کرده و می‌گوید: وای! - و در روایتی می‌گوید: وای بر من - انسان مأمور به سجده گردید و سجده کرد، پس بهشت برای او است و من مأمور به سجده شدم اما سرپیچی کردم، پس جهنم برای من است».

0-1439- (25) (صحیح لغیره) ورواه البزار من حدیث أنس.

0-1440- (26) (صحیح لغیره موقوف) ورواه الطبرانی عن أبی إسحاق عن ابن مسعود س موقوفاً قال: إِذَا رَأَى الشَّیْطَانُ ابْنَ آدَمَ سَاجِدًا صَاحَ وَقَالَ: یَا وَیْلَهُ - وَیْلٌ لِلشَّیْطَانِ - أَمَرَ اللهُ ابْنَ آدَمَ أَنْ یَسْجُدَ وَلَهُ الْجَنَّةُ؛ فَأَطَاعَ، وَأَمَرَنِی أَنْ أسْجُدَ، فَعَصَیْتُ؛ وَلِیَ النَّارُ».

طبرانی از ابو اسحاق از ابن مسعود س روایت می‌کند: شیطان زمانی که انسان را در حال سجده می‌بیند فریاد می‌زند و می‌گوید: ای وای! - ای وای بر شیطان! - خداوند به فرزند آدم دستور داد سجده کند، پس اطاعت نمود و بهشت برای اوست. و به من دستور داد سجده کنم اما نافرمانی کردم، پس جهنم برای من است».

2092-870- (12) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ س: أَنَّهُ رَأَى رُؤْیَا أَنَّهُ یَکْتُبُ ﴿صٓ، فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى (سَجْدَتِهَا)، قَالَ: رَأَى الدَّوَاةَ وَالْقَلَمَ وَکُلَّ شَیْءٍ بِحَضْرَتِهِ انْقَلَبَ سَاجِدًا. قَالَ: فَقَصَّصتهَا عَلَى النَّبِیِّ ج، فَلَمْ یَزَلْ یَسْجُدُ بِهَا.

رواه أحمد، ورواته رواة "الصحیح"([23]).

از ابوسعید خدری س روایت است که در خواب دید سوره «ص» را می‌نویسد و چون به آیه سجده رسید، دوات و قلم و هرآنچه نزد وی بود به سجده افتادند. ابوسعید می‌گوید: این داستان را برای رسول الله ج بیان کردم، پس پیوسته در این آیه سجده می‌کرد.

2093-1441- (27) (حسن لغیره) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی رَأَیْتُ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِیمَا یَرَى النَّائِمُ کَأَنِّی أُصَلِّی خَلْفَ شَجَرَةٍ، فَرَأَیْتُ کَأَنِّی قَرَأْتُ سَجْدَةً، فَرَأَیْتُ الشَّجَرَةَ کَأَنَّهَا تَسْجُدُ بِسُجُودِی، فَسَمِعْتُهَا وَهِیَ سَاجِدَةٌ وَهِیَ تَقُولُ: «اللَّهُمَّ اکْتُبْ لِی بِهَا عِنْدَکَ بِهَا أَجْرًا، وَاجْعَلْهَا لِی عِنْدَکَ ذُخْرًا، وَضَعْ عَنِّی بِهَا وِزْرًا، وَاقْبَلْهَا مِنِّی کَمَا تَقَبَّلْتَ مِنْ عَبْدِکَ دَاوُدَ». قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَرَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج قَرَأَ السَّجْدَةَ، فَسَمِعْتُهُ وَهُوَ سَاجِدٌ یَقُولُ مِثْلَ مَا قَالَ الرَّجُلُ عَنْ کَلَامِ الشَّجَرَةِ.

از ابن عباس ب روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و گفت: دیشب در خواب دیدم پشت درختی نماز می‌خوانم. آیه سجده را خواندم، پس دیدم که درخت با سجده‌ی من گویا سجد کرد؛ پس شنیدم که درخت در حال سجده می‌گفت: «اللَّهُمَّ اکْتُبْ لِی بِهَا عِنْدَکَ بِهَا أَجْرًا، وَاجْعَلْهَا لِی عِنْدَکَ ذُخْرًا، وَضَعْ عَنِّی بِهَا وِزْرًا، وَاقْبَلْهَا مِنِّی کَمَا تَقَبَّلْتَ مِنْ عَبْدِکَ دَاوُدَ»: پروردگارا! به خاطر آن اجر و پاداشی برای من بنویس و آن را نزد خود برای من ذخیره گردان و به خاطر آن گناهی از من پاک کن و آن را از من قبول کن همانطور که از بنده‌ات داود ÷ قبول کردی». ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج را دیدم که آیه سجده را خواند و به سجده رفت و شنیدم که در سجده‌اش همان دعایی را که آن مرد از قول درخت نقل کرد، می‌خواند.

رواه الترمذی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه واللفظ له. (قال الحافظ): "رووه کلهم عن محمد بن یزید بن خنیس عن الحسن بن محمد بن عبدالله بن أبی یزید عن ابن جریج عن عبید الله بن أبی یزید عن ابن عباس. وقال الترمذی: "حدیث [حسن] غریب، لا نعرفه إلا من هذا الوجه"([24]) انتهى. والحسن؛ قال بعضهم: "لم یرو عنه غیر محمد بن یزید". وقال العقیلی: "لا یتابع على حدیثه".

0-1442- (28) (حسن لغیره) ورواه أبو یعلى والطبرانی من حدیث أبی سعید الخدری س قال: رَأَیْتُ فِیمَا یَرَى النَّائِمُ کَأَنِّی تَحْتَ شَجَرَةٍ، وَکَأَنَّ الشَّجَرَةَ تَقْرَأُ: ﴿صٓ، فَلَمَّا أَتَتْ عَلَى (السَّجْدَةِ) سَجَدَتْ، فَقَالَتْ فِی سُجُودَهَا: «اللَّهُمَّ اغْفر لِی بِهَا، اللَّهُمَّ حُطَّ عَنِّی بِهَا وِزْرًا، وَأَحْدِثْ لِی بِهَا شُکْرًا، وَتَقَبَّلْهَا مِنِّی کَمَا تَقَبَّلْتَ مِنْ عَبْدِکَ دَاوُدَ سَجْدَتَهُ». فَغَدَوْتُ عَلَى رَسُول اللَّهِ ج، فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: «سَجَدْتَ یَا أَبَا سَعِیدٍ؟». قُلْتُ: لَا. قَالَ: «فَأَنْتَ أَحَقَّ بِالسُّجُودِ مِنَ الشَّجَرَةِ». ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ج سُورَةَ ﴿صٓ، حَتَّى أَتَى السَّجْدَةِ فَسَجَدَ، وَقَالَ فِی سُجُودِهِ مَا قَالَتِ الشَّجَرَةُ فِی سُجُودِهَا.

ابو یعلی و طبرانی از ابوسعید خدری س روایت می‌کند که گفت: خواب دیدم که گویا زیر درختی هستم و درخت سوره‌ی [ص] را می‌خواند و هنگامی‌که به آیه‌ی سجده رسید، سجده کرد و در سجده خود گفت: «خدایا! به سبب آن مرا بیامرز و گناهی از من پاک کن و آن را شکری از جانب من قرار بده و آن را از من قبول کن همانطور که سجده‌ی بنده‌ات داود را قبول کردی». صبح نزد رسول الله ج رفتم و ایشان را در جراین قرار دادم. پس رسول الله ج فرمود: «ای ابا سعید، آیا سجده کردی؟» گفتم: نه. فرمود: «تو از آن درخت به سجده سزاوارتری». سپس رسول الله ج سوره‌ی [ص] را خوانده تا اینکه به آیه‌ی سجده رسید و سجده کرد و در سجده‌اش همان چیزی را گفت که درخت در سجده‌اش گفته بود.

وفی إسناده یمان بن نصر لا أعرفه([25]).

2094-1443- (29) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: «أَنَّ النَّبِیَّ ج کُتِبَتْ عِنْدَه سُورَةُ النَّجْمِ، فَلَمَّا بَلَغَ السَّجْدَةَ سَجَدَ! وَسَجَدْنَا مَعَهُ، وَسَجَدَتِ الدَّوَاةُ وَالْقَلَمُ».

رواه البزار بإسناد جید([26]).

از ابوهریره س روایت است که سوره‌ی [نجم] نزد رسول الله ج نوشته می‌شد، هنگامی‌که به آیه‌ی سجده رسید، سجده کرد! و ما همراه او سجده کردیم و دوات و قلم همراه او سجده کردند.

2 -(الترهیب من نسیان القرآن بعد تعلمه، وما جاء فیمن لیس فی جوفه منه شیء)



([1]) ذِکْرُ مسلم هنا سبقُ قلم من المؤلف رحمه الله تعالى. فإنه لم یخرجه أصلاً کما نبه علیه الحافظ الناجی. وعکسه ما فعله السیوطی فی "الجامع"، فإنه عزاه لأصحاب السنن الأربعة المذکورین دون الشیخین من حدیث عثمان، وإنما عزاه للبخاری من حدیث علی! وإنما هو عند الدارمی دون البخاری، کما بینته فی "الصحیحة" (1172 و1173).

([2]) کذا فی "مسلم" (2/ 197)، وفی "أبی داود" (1456) وأحمد أیضاً (4/ 154)، وابن الضریس فی "فضائل القرآن" (ص 48)، والطبرانی "الکبیر" (17/ 290/ 799): "فیتعلم".

([3]) کذا قال، وفی إسناده محمد بن الحسن بن أبی یزید الهمدانی، کذبه ابن معین وأبو داود، ولذا قال الذهبی: "حسنه الترمذی فلم یحسن".

([4]) قلت: وتعقبه الذهبی بقوله (1/ 568): "قلت: زبان لیس بالقوی". وقال الحافظ: "ضعیف"، وهو مخرج فی "ضعیف أبی داود" (259).

([5]) کذا الأصل، ویغلب على الظن أن لفظة (حسن) مقحمة من بعض النساخ؛ لأنها تنافی تمام کلام الترمذی فإنه قال (2913): ". . وبکر بن خُنیس قد تکلم فیه ابن المبارک، وترکه فی آخر عمله"، وأیضاً لم ترد فی النسخ المطبوعة ولدیّ منها ثلاث أصحها نسخة "تحفة المبارکفوری" (3/ 54)، ولم یذکرها أیضاً الحافظ المزی فی "تحفته". ثم هی مباینة لإشارة المؤلف إلى تضعیفه بتصدیره إیاه بقوله: "ورُوی. ." . . . إلى غیر ذلک من الأمور التی یکفی بعضها لتنبیه الغافلین لو کانوا یعلمون!

([6]) زاد ابن حبان: "کنت".

مراد از «صَاحِبِ الْقُرْآنِ» حافظ قرآن و کسی است که آن را تلاوت نموده و بدان عمل میکند. چنانکه شیخ علی قاری در «المرقاة» (2/ 589) تحقیق نموده است. بنابراین مجرد خواندن مراد نیست چنانکه در کلام خطابی آشکار است.

([7]) عزوه لابن ماجه من حدیث ابن عمرو خطأ، فإنه عنده (3780) من حدیث أبی سعید الخدری. وهذا أیضاً مما غفل عنه المعلقون الثلاثة، فلم ینبهوا على الخطأ! وأسوأ منه عزو الأستاذ الدعاس الحدیث للبخاری فی تعلیقه على "الترمذی" (8/ 117) معتمداً فی ذلک على "تیسیر الوصول"!

([8]) "معالم السنن" (2/ 136)، ولیس فیه: "فی الآخرة". وانظر التعلیق المتقدم.

([9]) کذا قال، وقلده الثلاثة، وفیه (عطاء مولى أبی أحمد)، تابعی لا یعرف؛ کما قال الذهبی.

([10]) یعنی خشمگین شود.

([11]) قلت: فیه (ثعلبة أبو الکنود الحَمراوی)، وفیه جهالة، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5118).

([12]) به کسر میم و فتح باء: جایی که در آن خرما خشک میشود. مانند بیدر برای گندم (خرمنگاه) و موارد مشابه.

([13]) وی پسرش میباشد.

([14]) یعنی: به سوی پسرش یحیی رفت. چنانکه در روایت بخاری آمده است و نزد وی به صورت معلق وارد شده است.

([15]) قلت: ولکنه عند الحاکم من حدیث أسید نفسه؛ خلافاً لما یوهمه صنیع المؤلف رحمه الله، وکذلک رواه ابن حبان، وسیأتی لفظه فی الکتاب (6- الترغیب فی قراءة سورة البقرة. .)، ولذلک أعطیته رقماً خاصاً. وغفل عن ذلک المعلقون کعادتهم، فقلدوا المؤلف فی عزوه للحاکم، فقرنوا به الجزء والصفحة، کما عزوه هناک تقلیداً له أیضاً لکن زادوا رقمه! ولو کانوا من أهل العلم والبحث -کما یتظاهرن- لبینوا خطأ عزوه للحاکم هنا، وعزوه إلیه هناک!!

([16]) قلت: فیه (عبدالله بن صالح)، وقد خالف ابن مهدی الذی أرسله، وبیانه فی "الضعیفة" (1957). ثم هو طرف من حدیث الترمذی المتقدم هنا برقم (4).

([17]) قلت: الشطر الأخیر منه صح من طریق أخرى تراه هنا فی "الصحیح".

([18]) قلت: تعقبه الذهبی بقوله (1/ 555): "لکن إبراهیم بن مسلم [الهَجَری] ضعیف". قلت: وروی عنه موقوفاً، وهو الصحیح، لکن الجملة الأخیرة قد توبع علیها کما حققته فی "الصحیحة" (3327)، وهو فی "الصحیح" فی أول هذا الباب.

([19]) له شاهد یقویه مخرج فی "الصحیحة" (2829).

([20]) قلت: وتمام کلامه: "ولیس إسناده بصحیح. . ."، وذلک لأن فیه متروکاً، وکذبه بعضهم، وفوقه مجهول.

([21]) سقطت من الأصل واستدرکتها من الحاکم (2/ 528-529) و"الشعب" (2/ 556)، وصححه الذهبی أیضاً، وضعفه الجهلة وقالوا: "وفیه عکرمة مولى ابن عباس تکلم فیه"!! وقد احتج به الشیخان وسائر الستة، والکلام الذی أشاروا إلیه لا یصح فیه کما قال الحافظ فی "التقریب": "ثقة ثبت، عالم بالتفسیر، لم یثبت تکذیبه عن ابن عمر، ولا یثبت عنه بدعة".

([22]) لیس کما قال؛ کما تقدم بیانه هناک.

([23]) وکذا قال الهیثمی، ولکنه منقطع، فإنه عند أحمد (3/ 78 و84) من طریق بکر المزنی، ولم یذکروا له روایة عن أبی سعید، ورواه البیهقی فی "السنن" (2/ 320) عنه قال: أخبرنی مخبر عن أبی سعید. فرجع الإسناد إلى مخبر مجهول، لمثل هذا نقول: إن قول الحافظ: "رواته رواة الصحیح" لا یعنی الصحة، ولجهل الثلاثة بهذا قالوا متحفظین -کعادتهم-: "حسن"!

([24]) وقد صرح المعلقون الثلاثة بتضعیفه مع نقلهم تحسین الترمذی وتصحیح ابن حبان والحاکم والذهبی؛ دون أن یبینوا وجه التضعیف المزعوم، وقد خرجت الحدیث وبینت حسنه فی "الصحیحة" (2710).

([25])  بل هو معروف روى عنه جمع، وثقه ابن حبان، والعلة ممن فوقه، فانظر "الصحیحة" (2710).

([26]) قلت: کذا قالا! وتعقب الذهبیُّ الحاکمَ بقوله (1/ 554): "قلت: قابوس لین". وکذا قال الحافظ فی "التقریب". أما الجهلة الثلاثة فقالوا: "حسن بشواهده"، فکذبوا؛ فإنه لا شاهد له!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد