ترغیب به حفظ و مراقبت از قرآن[با تلاوتش] و تلاوت آن با صدای خوش
2100-1445- (1) (صحیح) عَنْ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّمَا مَثَلُ صَاحِبِ الْقُرْآنِ کَمَثَلِ الْإِبِلِ الْمُعَقَّلَةِ؛ إِنْ عَاهَدَ عَلَیْهَا أَمْسَکَهَا، وَإِنْ أَطْلَقَهَا ذَهَبَتْ».
رواه البخاری ومسلم.
از ابن عمر ب روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «مثال صاحب قرآن [کسی که آن را حفظ نموده، تلاوت میکند و بدان عمل میکند] همانند صاحب شتری است که زانوی آن را بسته باشد. اگر از او نگهداری کند، نزدش میماند و اگر او را رها سازد، میرود».
وزاد مسلم فی روایة: «وَإِذَا قَامَ صَاحِبُ الْقُرْآنِ فَقَرَأَهُ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ ذَکَرَهُ، وَإِذَا لَمْ یَقُمْ بِهِ نَسِیَهُ».
و در روایتی از مسلم آمده است: «اگر صاحب قرآن هر روز و شب آن را بخواند، آن را به خاطر میسپارد و اگر آن را قرائت نکند، فراموش میکند».
2101-1446- (2) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بن مَسعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «بِئْسَمَا لِأَحَدِهِمْ یَقُولُ: نَسِیتُ آیَةَ کَیْتَ وَکَیْتَ، بَلْ هُوَ نُسِّیَ([1])، اسْتَذْکِرُوا الْقُرْآنَ، فَلَهُوَ أَشَدُّ تَفَصِّیًا([2]) مِنْ صُدُورِ الرِّجَالِ مِنَ النَّعَمِ بِعُقُلِهَا».
رواه البخاری هکذا، ومسلم موقوفاً([3]).
و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چه بد است برای کسیکه میگوید: فلان و فلان آیه را فراموش کردهام، بلکه آن فراموش میشود. قرآن را زیاد تلاوت کنید؛ زیرا قرآن سریعتر از فرار کردن شتر، از سینهی مردم میگریزد».
2102-1447- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مُوسَى الأشعری س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ، فَوَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَهُوَ أَشَدُّ تَفَلُّتًا مِنَ الْإِبِلِ فِی عُقُلِهَا».
رواه مسلم([4]).
از ابوموسی اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از قرآن [با تلاوت مداوم آن] مواظبت کنید، سوگند به خدایی که جان محمد در دست اوست، قرآن سریعتر از شتری که زانویش بسته باشد، میگریزد»([5]).
2103-1448- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَا أَذِنَ اللهُ لِشَیْءٍ کَمَا([6]) أَذِنَ لِنَبِیٍّ حَسَنِ الصَّوْتِ یَتَغَنَّى بِالْقُرْآنِ یَجْهَرُ بِهِ».
رواه البخاری ومسلم - واللفظ له- وأبو داود والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال به چیزی چون گوش فرا دادن به قرائت قرآن پیامبری که با صدای خوش، آشکارا و بلند قرآن بخواند، گوش فرا نداده است».
(حافظ میگوید): "(أذِن) به کسر ذال: یعنی خداوند متعال به چیزی از کلام مردم چنان گوش فرانمیدهد که به قرآن خواندن کسی گوش فرامیدهد که با صدای خوش قرآن میخواند. و سفیان بن عیینه و دیگران معتقدند که دیدگاه مبنی بر گرفته شدن «تغنی» از «الاستغناء» مردود است».
0-875- (1) (شاذ) وروى ابن جریر الطبری هذا الحدیث بإسناد صحیح([7])، وقال فیه: «مَا أَذِنَ اللهُ لِشَیْءٍ مَا أَذنَ لِنَبِیٍّ حَسَنِ التَّرَنُّمِ بِالْقُرْآنِ».
و ابن جریر طبری این حدیث را با اسناد صحیح ذکر نموده و در آن میگوید: «خداوند متعال به چیزی همچون تلاوت قرآنِ پیامبری با صدای خوش، گوش فرانداده است».
2104-876- (2) (ضعیف) وروى الإمام أحمد وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم والبیهقی عن فُضالة بن عُبَیدٍ؛ أن النبیَّ ج قَالَ: «لَلَّهُ([8]) أَشَدُّ أَذَنًا لِلرَّجُلِ الْحَسَنِ الصَّوْتِ بِالْقُرْآنِ، مِنْ صَاحِبِ الْقَیْنَةِ إِلَى قَیْنَتِهِ».
وقال الحاکم: "صحیح على شرطهما"([9]).
(القَینَة) به فتح قاف و إسکان یاء: عبارت است از کنیز آوازخوان.
از فُضاله بن عُبَید روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال بیش از گوش دادن صاحب کنیز آواز خوان به وی، به صدای کسی گوش داده و توجه میکند که با صدای خوش قرآن تلاوت میکند».
2105-1449- (5) (صحیح) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «زَیِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِکُمْ».
رواه أبو داود والنسائی وابن ماجه.
از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قرآن را با صداهای خویش بیارایید».
قال الخطابی: "معناه: زینوا أصواتکم بالقرآن. هکذا فسره غیر واحد من أئمة الحدیث، وزعموا أنه من باب المقلوب کما قالوا: عرضت الناقة على الحوض. أی عرضت الحوض على الناقة. وکقولهم: إذا طلعت الشِّعرى واستوى العود على الحرباء. أی استوت الحرباء على العود".
خطابی میگوید: «به این معناست که: «زینوا أصواتکم بالقرآن»: صداهایتان را با قرآن بیارایید». بسیاری از ائمه حدیث چنین تفسیر کردهاند و ترکیب این حدیث را از باب مقلوب دانستهاند چنانکه گفتند: «عرضت الناقة على الحوض» که به معنای «عرضت الحوض على الناقة» و نیز مانند این ترکیب میباشد: «إذا طلعت الشِّعرى واستوى العود على الحرباء» که به معنای «استوت الحرباء على العود» میباشد».
ثم روى بإسناده عن شعبة قال: نهانی أیوب أن أحدث: "زینوا القرآن بأصواتکم". قال: "ورواه معمر عن منصور عن طلحة؛ فقدم الأصوات على القرآن. وهو الصحیح، أخبرناه محمد بن هاشم: حدثنا الدَّبَری عن عبد الرزاق، أنبأنا معمر عن منصور عن طلحة عن عبدالرحمن بن عوسجة عن البراء أن رسول الله ج قال: "زینوا أصواتکم بالقرآن"([10]). والمعنى: اشغلوا أصواتکم بالقرآن والهجوا به، واتخذوه شعاراً وزینة" انتهى([11]).
و از عبدالرحمن بن عوسجة از براء روایت است که رسول الله ج فرمودند: "زینوا أصواتکم بالقرآن" به این معنا که: صدایتان را به قرآن مشغول کنید و آن را بخوانید و آن را شعار و زینت قرار دهید».
2106-877- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن سَعدِ بنِ أَبِی وَقَّاصٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ نَزَلَ بِحُزْنٍ، فَإِذَا قَرَأْتُمُوهُ فَابْکُوا، فَإِنْ لَمْ تَبْکُوا فَتَبَاکَوْا، تَغَنَّوْا بِهِ، فَمَنْ لَمْ یَتَغَنَّ بِالقُرآنِ فَلَیْسَ مِنَّا»([12]).
رواه ابن ماجه.
از سعد بن ابی وقاص س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «این قرآن با حزن و اندوه نازل شده، پس هرگاه آن را میخوانید گریه کنید و اگر گریه نمیکنید حالت گریه به خود بگیرید و با صدای خوش آن را بخوانید چراکه هرکس قرآن را با صدای خوش نخواند از ما نیست».
2107-1450- (6) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ صَوْتًا بِالْقُرْآنِ؛ الَّذِی إِذَا سَمِعْتُمُوهُ یَقْرَأُ حَسِبْتُمُوهُ یَخْشَى اللَّهَ».
رواه ابن ماجه أیضاً.
از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خوش صداترین مردم در تلاوت قرآن کسی است که هرگاه قرآن خواندنش را میشنوید این تصور در مورد وی برای شما تداعی میشود که وی از خدا میترسد».
2108-1451- (7) (صحیح) وَعَنْ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ قَالَ: قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَزِیدَ: مَرَّ بِنَا أَبُو لُبَابَةَ، فَاتَّبَعْنَاهُ حَتَّى دَخَلَ بَیْتَهُ، فَدَخَلْنَا عَلَیْهِ، فَإِذَا رَجُلٌ رَثُّ الْهَیْئَةِ یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَتَغَنَّ بِالْقُرْآنِ». قَالَ: فَقُلْتُ لِابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَرَأَیْتَ إِذَا لَمْ یَکُنْ حَسَنَ الصَّوْتِ؟ قَالَ: «یُحَسِّنُهُ مَا اسْتَطَاعَ».
رواه أبو داود. والمرفوع منه فی "الصحیحین"([13]) من حدیث أبی هریرة.
از ابن ابی ملیکه روایت است که عبیدالله بن ابو یزید گفت: ابو لبابه از کنار ما گذشت، پس او را تعقیب کردیم تا اینکه وارد خانهاش شد، پس بر او وارد شدیم؛ او مردی بد هیئت بود که گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «از ما نیست کسیکه قرآن را با صدای خوش نخواند». به ابن ابی ملیکه گفتم: ای ابو محمد! در مورد کسیکه صدایش زیبا نیست نظرت چیست؟ گفت: تا آنجا که میتواند آن را زیبا سازد.
5- (الترغیب فی قراءة سورة (الفاتحة)، وما جاء فی فضلها)
([1]) اشاره به نکوهش کسی دارد که از قرآن، با حفظ و تلاوت آن مراقبت نمیکند. چراکه نسیان و فراموشی قرآن رخ نمیدهد مگر با ترک حفظ و مراقبت از آن با تلاوتش و غفلت زیاد؛ بنابراین اگر تلاوت قرآن و خواندن آن در نماز مداوم باشد، حفظ و به یاد داشتن آن تداوم خواهد داشت. و چون انسان بگوید: فلان آیه را فراموش کردم، گویا به تفریط و کوتاهی خود گواهی میدهد. چراکه ذم و نکوهش متوجه ترک مذاکره و مراقبت از قرآن با تلاوت آن میباشد؛ که نتیجهی آن فراموشی قرآن است. برگرفته از فتح الباری.
([2]) (التفصی): رها شدن. خلاصی یافتن. گریختن. گفته میشود: «تفصى فلان من البلیة» زمانی که از بلا رهایی یافته و گریخته؛ و از این قبیل است: «تفصی النوى من التمرة» و این زمانی است که دانه از خرما جدا شود. یعنی گریختن و جدا شدن قرآن از سینهها سریعتر از گریختن چهارپایی است که بدون عقال و افسار رها شود. ابن کثیر در "فضائل القرآن" (ص 70).
([3]) هذا یوهم أن مسلماً لم یروه مرفوعاً، والواقع أنه رواه مرفوعاً وموقوفاً (2/ 191).
([4]) قلت: والبخاری أیضاً، لکن بلفظ "تفصیاً" بدل "تفلتاً"، والمعنى واحد.
([5]) [یعنی زمانی که قرآن با تلاوتش مورد حفظ و مراقبت قرار نگیرد، از یاد رفتن و فراموشی آن سریعتر از گریختن شتری است که با طنابی بسته باشد و از آن رها گردد و فرار کند]. مصحح
([6]) لفظ مسلم فی هذا السیاق: "ما"، ولکن فی روایة أخرى عنده قبل هذه بلفظ: "کما یأذن". فقول الناجی (145/ 1) أن الکاف زادها المصنف من عنده؛ سهو منه.
([7]) قلت: لکن لفظ (الترنم) فیه شاذ مخالف للفظ الشیخین (یتغنى) کما حققته فی "الضعیفة" (6640)، وقبل هذا کنت أوردته فی "صفة الصلاة" اعتماداً على الحافظ، فلیحذف.
([8]) الأصل: (الله)، والتصحیح من المخطوطة ومخزِّجی الحدیث.
([9]) کذا قال، وتعقبه الذهبی بقوله: "قلت: بل هو منقطع". وهو مخرج فی "الضعیفة" (2951).
([10]) قلت: منکر بهذا اللفظ.
([11]) مراد پایان کلام خطابی در کتابش "معالم السنن" (2/ 137-138) میباشد.
میگویم: خطابی – که خداوند متعال از او درگذرد – در بیان معنای حدیث، اینکه معنای آن عکس الفاظ است و اینکه حدیث مقلوب است و الفاظ صحیح آن «زینوا أصواتکم بالقرآن» میباشد، دچار تکلف شده است. و در این مورد به روایت دبری استدلال نموده که در جرح وی سخنانی گفته شده و امام احمد و دیگران با وی مخالفت کردهاند. و آن را با متن ابوداود که محفوظ است روایت کردهاند. لذا در این مورد با همه کسانی که حدیث را تخریج کردهاند مخالفت کرده است. بلکه کسانی آن را صحیح دانستهاند مانند ابن حبان و حاکم و ذهبی و ابن کثیر. لذا به رد تفصیلی آن پرداختم و اشتباه وی در این مورد را از جهت علم حدیث بیان نمودم. و تاکید نمودم که معنای حدیث موافق با ظاهر آن است چنانکه احادیث این باب بر آن دلالت میکنند. و این مساله را با نقل از بسیاری از علما و نقل احادیث تقویت نمودم. چنانکه در برخی طرق آن آمده است: «فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ یَزِیدُ الْقُرْآنَ حُسْنًا»: «چراکه صدای نیکو به زیبایی قرآن میافزاید». دارمی و حاکم و تمام و دیگران آن را روایت کردهاند. و تخریج آن در «الصحیحة»(771) میباشد. و همه این موارد در «الأحادیث الضعیفة» ذیل حدیث شماره (5326) بیان شده است. حاشیهنویس رسالهی شیخ عبدالغنی نابلسی با عنوان "إیضاح الدلالات فی سماع الآلات" با تحقیق احمد راتب حموش دچار اشتباه فاحشی شده است؛ میگوید: «این حدیث را بخاری و دارمی و ابن حنبل و ابوداود و ترمذی و نسائی روایت کردهاند». و این خلط عجیبی است چراکه هیچیک از این محدثین جز دارمی، این حدیث را با این زیادت روایت نکردهاند. فرد مذکور در تعلیقات و حاشیههایی زیادی که بر این کتابچه نگاشته، دچار اشتباهات فاحشی شده است. مهمترین آنها اینکه برای امثال وی روا نیست جهت نشر امثال این کتاب شیخ عبدالغنی صوفی تلاش کنند. کسی که ابزار موسیقی در هر شکل و نوعی را مباح میداند به این حجت که حکم این مساله بنا بر اختلاف نیتها متفاوت میباشد. با این توضیح که هرکس نیت وی از گوش دادن به موسیقی نیک باشد، برای وی گوش دادن به آن مباح است. این نوع استدلال و این مقوله مرا به یاد واقعهای انداخت که میان من و یکی از طالبان علم رخ داد. زمانی که وی به دکانم آمد تا ساعتش را درست کنم. دیدم الواحی دایرهشکل زیر بغل دارد که در گذشته برای شنیدن آهنگ و آواز توسط دستگاهی استفاده میشد که معروف به گرامافون بود. پس عمدا به وی گفتم: تو آواز خوانی؟ وی گفت: نه؛ من آواز نمیخوانم. من میشنوم. گفتم: چه گوش میکنی؟ گفت: ام کلثوم گوش میکنم. در کنار این دستگاه مینشینم درحالیکه تسبیح در دست دارم و آوازش را گوش داده و همزمان آوازخوانی حور عین در بهشت را به یاد آورده و با خود مرور میکنم! پس به او گفتم: وای بر شما؛ - یا چیزی در این معنا – میترسم از اینکه روزی بر یکی از شما بیاید که نوشیدن شراب را حلال بدانید به این حجت که نوشیدن آن یادآور شراب بهشت است!!
صوفیان به این مرتبه رسیدهاند که با ترویج کتاب عبدالغنی نابلسی، درواقع گمراهی را بین مسلمانان منتشر میکنند. پس آیا عبرت گیرندهای هست.
در مورد تعلیقنویس مذکور اخباری به دستم رسیده که وی سلفی است. اگر صحیح باشد، تردیدی نیست قبل از اینکه الله متعال وی را به منهج سلفیت هدایت کند، این تعلیقات را نوشته و بر گمراهیهای شیخ نابلسی سکوت کرده است. این گمان ما در مورد وی میباشد. و این الله متعال است که به آنچه در سینهها نهفته است داناست.
میگویم: اما سه نفر تعلیقنویس این کتاب، تعلیقی بر این سخنان خطابی حتی به اندازهی حرفی ننوشتهاند. و در مورد این حدیث منکر سکوت کردهاند. این سهم آنان از علم است.
([12]) الجملة الأخیرة فی "الصحیح"، فتنبه.
([13]) کذا قال، وهو وهم نبَّه علیه الناجی، فإن مسلماً لم یروه أصلاً. على أن هذا اللفظ غیر محفوظ عن أبی هریرة، وإنما المحفوظ عنه اللفظ المتقدم فی أول الباب برقم (4)، وإن خفی ذلک على بعض المشتغلین بالتعلیق والتصحیح لبعض کتب السنة، کما کنت حققته فی الرد علیه فی کتابی "صفة الصلاة" (ص 127-130 - الطبعة الخامسة). کما غفل عن ذلک المعلقون الثلاثة، وزادوا فی الطین بلة أنهم عزوه لمسلم برقم (792)! وهذا حدیث آخر، وهو المشار إلیه آنفاً!