ترغیب به حضور در مجالس ذکر و جمع شدن برای ذکر الله تعالی
2184-1502- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِلَّهِ مَلاَئِکَةً یَطُوفُونَ فِی الطُّرُقِ، یَلْتَمِسُونَ أَهْلَ الذِّکْرِ، فَإِذَا وَجَدُوا قَوْمًا یَذْکُرُونَ اللَّهَ تَنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلَى حَاجَتِکُمْ، فَیَحُفُّونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا. قَالَ: فَیَسْأَلُهُمْ رَبُّهُمْ، وَهُوَ أَعْلَمُ بهمْ: مَا یَقُولُ عِبَادِی؟ قَالَ: یَقُولُونَ: یُسَبِّحُونَکَ، وَیُکَبِّرُونَکَ، وَیَحْمَدُونَکَ، وَیُمَجِّدُونَکَ. قَالَ: فَیَقُولُ: هَلْ رَأَوْنِی؟ قَالَ: فَیَقُولُونَ: لاَ وَاللَّهِ یَا رَب! مَا رَأَوْکَ. قَالَ: فَیَقُولُ: وَکَیْفَ لَوْ رَأَوْنِی؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْکَ کَانُوا أَشَدَّ لَکَ عِبَادَةً، وَأَشَدَّ لَکَ تَمْجِیدًا، وَأَکْثَرَ لَکَ تَسْبِیحًا. قَالَ: فَیَقُولُ: فَمَا یَسْأَلُونِی؟ قَالَ: یَقُولُونَ: یَسْأَلُونَکَ الجَنَّةَ. قَالَ: فَیَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لاَ وَاللَّهِ یَا رَبِّ! مَا رَأَوْهَا. قَالَ: فَیَقُولُ: فَکَیْفَ لَوْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ أَنَّهُمْ رَأَوْهَا کَانُوا أَشَدَّ عَلَیْهَا حِرْصًا، وَأَشَدَّ لَهَا طَلَبًا، وَأَعْظَمَ فِیهَا رَغْبَةً. قَالَ: فَمِمَّ یَتَعَوَّذُونَ؟ قَالَ: یَقُولُونَ: مِنَ النَّارِ. قَالَ: فَیَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لاَ وَاللَّهِ مَا رَأَوْهَا. قَالَ: فَیَقُولُ: فَکَیْفَ لَوْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْهَا کَانُوا أَشَدَّ مِنْهَا فِرَارًا، وَأَشَدَّ لَهَا مَخَافَةً. قَالَ: فَیَقُولُ: أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ. قَالَ: یَقُولُ مَلَکٌ مِنَ المَلاَئِکَةِ: فِیهِمْ فُلاَنٌ لَیْسَ مِنْهُمْ، إِنَّمَا جَاءَ لِحَاجَةٍ. قَالَ: هُمُ القوم لاَ یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند فرشتگانی دارد که در راهها به جستجوی اهل ذکر میپردازند. چون گروهی را بیابند که به ذکر خدا مشغولند همدیگر را صدا میزنند و میگویند: بشتابید بهسوی آنچه به دنبالش بودید. پس آنها را با بالهایشان تا آسمان دنیا در برمیگیرند. پروردگارشان از آنان میپرسد درحالیکه او داناتر است: بندگانم چه میگویند؟ فرشتگان میگویند: تسبیح، تکبیر و تحمید تو را میگویند و تو را به بزرگی یاد میکنند. خداوند میفرماید: آیا مرا دیدهاند؟ میگویند: به خدا قسم نه، تو را ندیدهاند. خداوند متعال میفرماید: اگر مرا ببینند چگونه خواهند بود؟! فرشتگان میگویند: اگر تو را دیده بودند بیشتر تو را عبادت میکردند و بیشتر تو را به بزرگی یاد میکردند و تسبیح میگفتند. پس میفرماید: چه میخواهند؟ میگویند: از تو بهشت میخواهند. میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ میگویند: نه، به خدا قسم ای پروردگار! آن را ندیدهاند. میفرماید: اگر آن را ببینند چگونه خواهند بود؟! میگویند: اگر آن را دیده بودند بیشتر بدان حریص میشدند و در بدست آوردن آن سعی و تلاش بیشتری میکردند. خداوند میفرماید: از چه چیزی پناه میجستند؟ میگویند: از دوزخ پناه میجویند. میفرماید: آن را دیدهاند؟ میگویند: نه، به خدا قسم آن را ندیدهاند؛ میفرماید: اگر آن را ببینند چگونه خواهند بود؟! میگویند: اگر آن را ببینند بیشتر از آن میترسند و از آن فرار میکنند. میفرماید: من شما را گواه و شاهد میگیرم که آنها را مورد بخشش قرار دادم. یکی از فرشتگان میگوید: در میانشان فردی است که از آنان نیست و برای کاری آمده بود. میفرماید: آنان گروهی هستند که همنشین آنها شقی و بدبخت نمیگردد».
رواه البخاری - واللفظ له- ومسلم. ولفظه: قَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى مَلَائِکَةً سَیَّارَةً، فُضُلًا([1]) یَبتَغُونَ مَجَالِسَ الذِّکْرِ، فَإِذَا وَجَدُوا مَجْلِسًا فِیهِ ذِکْرٌ قَعَدُوا مَعَهُمْ، وَحَفَّ بَعْضُهُمْ بَعْضًا بِأَجْنِحَتِهِمْ، حَتَّى یَمْلَئُوا مَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ السَّمَاءِ، فَإِذَا تَفَرَّقُوا عَرَجُوا وَصَعِدُوا إِلَى السَّمَاءِ. قَالَ: فَیَسْأَلُهُمُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ، وَهُوَ أَعْلَمُ: مِنْ أَیْنَ جِئْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: جِئْنَا مِنْ عِنْدِ عِبَادِکَ فِی الْأَرْضِ یُسَبِّحُونَکَ، وَیُکَبِّرُونَکَ، وَیُهَلِّلُونَکَ، وَیَحْمَدُونَکَ، وَیَسْأَلُونَکَ. قَالَ: وَمَاذَا یَسْأَلُونِی؟ قَالُوا: یَسْأَلُونَکَ جَنَّتَکَ. قَالَ: وَهَلْ رَأَوْا جَنَّتِی؟ قَالُوا: لَا أَیْ رَبِّ! قَالَ: وَکَیْفَ لَوْ رَأَوْا جَنَّتِی؟ قَالُوا: وَیَسْتَجِیرُونَکَ؟ قَالَ: وَمِمَّ یَسْتَجِیرُونَنِی؟ قَالُوا: مِنْ نَارِکَ یَا رَبِّ! قَالَ: وَهَلْ رَأَوْا نَارِی؟ قَالُوا: لَا یَا رَبِّ! قَالَ: فَکَیْفَ لَوْ رَأَوْا نَارِی؟ قَالُوا: وَیَسْتَغْفِرُونَکَ. قَالَ: فَیَقُولُون: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ وَأَعْطَیْتُهُمْ مَا سَأَلُوا، وَأَجَرْتُهُمْ مِمَّا اسْتَجَارُوا. قَالَ: یَقُولُونَ: رَبِّ فِیهِمْ فُلَانٌ عَبْدٌ خَطَّاءٌ إِنَّمَا مَرَّ فَجَلَسَ مَعَهُمْ. قَالَ: فَیَقُولُ: وَلَهُ غَفَرْتُ، هُمُ الْقَوْمُ لَا یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ».
و در روایت مسلم آمده است: «خداوند تبارک وتعالی فرشتگان خاصی دارد که در جستجوی مجالس ذکر هستند. چون مجلسی را بیابند که در آن ذکر خداوند است همراه آنها مینشینند؛ پس یکدیگر را با بالهایشان میپوشانند؛ تا میان آنها و آسمان را پر میکنند و هنگامیکه اهل آن مجلس پراکنده میگردند، فرشتگان به سوی آسمان بالا میروند. پروردگارشان از آنان میپرسد درحالیکه او داناتر است: از کجا میآیید؟ ملائکه میگویند: از نزد بندگانت در زمین میآییم که تسبیح، تکبیر و تحمید تو را میگفتند و تو را به بزرگی یاد میکردند و از تو میخواستند. خداوند متعال میفرماید: از من چه میخواهند؟ میگویند: از تو بهشتت را میخواهند. میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ میگویند: نه، به خدا قسم ای پروردگار! آن را ندیدهاند. میفرماید: اگر آن را ببینند چگونه خواهند بود؟! ملائکه میگویند: به تو پناه میجویند. خداوند متعال میفرماید: از چه چیزی به من پناه میجستند؟ میگویند: از دوزخت ای پروردگار؛ میفرماید: دوزخم را دیدهاند؟ میگویند: نه، به خدا قسم ای پروردگار؛ میفرماید: اگر دوزخم را ببینند چگونه خواهند بود؟! میگویند: از تو طلب مغفرت میکنند؛ پس میفرماید: آنها را بخشیده و آنچه خواستند به آنها دادم و از آنچه از آن پناه میجستند پناهشان دادم. میگویند: پروردگارا! در میانشان فردی است بسیار گنهکار که از آنجا عبور میکرد پس کنارشان نشست. میفرماید: آنان گروهی هستند که همنشین آنها شقی و بدبخت نمیگردد».
2185-1503- (2) (صحیح) وَعَن معاویة س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج خَرَجَ عَلَى حَلْقَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: «مَا أَجْلَسَکُمْ؟». قَالُوا: جَلَسْنَا نَذْکُرُ اللهَ وَنَحْمَدُهُ عَلَى مَا هَدَانَا لِلْإِسْلَامِ، وَمَنَّ بِهِ عَلَیْنَا. قَالَ: «آللَّهِ([2]) مَا أَجْلَسَکُمْ إِلَّا ذَلکَ». قَالُوا: آللَّهِ([3]) مَا أَجْلَسَنَا إِلَّا ذَلکَ. قَالَ: «أَمَا إِنِّی لَمْ أَسْتَحْلِفْکُمْ تُهْمَةً لَکُمْ، وَلَکِنَّهُ أَتَانِی جِبْرائیلُ فَأَخْبَرَنِی أَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یُبَاهِی بِکُمُ الْمَلَائِکَةَ».
رواه مسلم والترمذی والنسائی.
معاویه س میگوید: رسول الله ج به سوی جمعی از اصحابش که حلقه زده بودند رفته و فرمود: سبب نشستن شما چیست؟ گفتند: نشستهایم ذکر خداوند گفته و او را به خاطر هدایت کردنمان به سوی اسلام و منّتی که به خاطر اسلام بر ما نهاده، ستایش کنیم. فرمود: «شما را به خدا سوگند جز این هدف، چیز دیگری سبب نشستن شما نشده است؟». گفتند: به خدا سوگند جز این هدف سبب دیگری موجب نشستن ما گردهم نشده است. فرمود: «از سوگند دادن شما هیچ غرضی نداشتم ولی جبرائیل نزدم آمد و مرا خبر داد که خداوند متعال نزد فرشتگان به شما فخر میورزد».
2186-914- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخدری س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «یَقُولُ الله ﻷ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: سَیَعْلَمُ أَهْلُ الْجَمْعِ مَنْ أَهْلُ الْکَرَمِ». فَقِیلَ: مَنْ أَهْلُ الْکَرمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَهلُ مَجَالِسِ الذِّکْرِ».
رواه أحمد وأبو یعلى، وابن حبان فی "صحیحه" والبیهقی، وغیرهم([4]).
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال روز قیامت میفرماید: حاضران در این روز بزودی خواهند فهمید که اهل کرامت چه کسانی هستند». پس گفته میشود: اهل کرامت چه کسانی هستند؟ فرمود: «اهل مجالس ذکر».
2187-915- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: کَانَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ إِذَا لَقِیَ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ الله ج قَالَ: تَعَالَ نُؤْمِنْ بِرَبِّنَا سَاعَةً. فَقَالَ ذَاتَ یَوْمٍ لِرَجُلٍ، فَغَضِبَ الرَّجُلُ، فَجَاءَ إِلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَلَا تَرَى إِلَى ابْنِ رَوَاحَةَ یُرَغِّبُ عَنْ إِیمَانِکَ إِلَى إِیمَانِ سَاعَةٍ؟ فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «یَرْحَمُ اللَّهُ ابْنَ رَوَاحَةَ! إِنَّهُ یُحِبُّ الْمَجَالِسَ الَّتِی تَتَبَاهَى بِهَا الْمَلَائِکَةُ».
رواه أحمد بإسناد حسن([5]).
از انس بن مالک س روایت است: چون عبدالله بن رواحه یکی از اصحاب رسول الله ج را ملاقات میکرد میگفت: بیا تا ساعتی به پروردگارمان ایمان آوریم. (با مذاکره ایمانی بر ایمانمان بیفزاییم). روزی به کسی چنین گفت و آن شخص ناراحت شد و نزد رسول الله آمده و گفت: ای رسول خدا، آیا ابن رواحه را نمیبینید که از ایمان شما به ایمان ساعتی روی گردانده است؟ رسول الله ج فرمودند: «خداوند به ابن رواحه رحم کند، او مجالسی را که فرشتگان به آن افتخار میکند دوست دارد».
2188-1504- (3) (صحیح لغیره) وَعَنهُ أَیضاً عَن رَسُول الله ج قَالَ: «مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا یَذْکُرُونَ اللَّهَ ﻷ لَا یُرِیدُونَ بِذَلِکَ إِلَّا وَجْهَهُ؛ إِلَّا نَادَاهُمْ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: أَنْ قُومُوا مَغْفُورًا لَکُمْ، قَدْ بُدِّلَت سَیِّئَاتِکُمْ حَسَنَاتٍ».
رواه أحمد، ورواته محتج بهم فی "الصحیح"؛ إلا میمون المرائی – بفتح المیم والراء بعدها ألف- نسبة إلى امرىء القیس([6])، وأبو یعلى والبزار والطبرانی.
همچنین از او (یعنی انس بن مالک س) روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ قومی نیست که برای ذکر خداوند گردهم جمع شوند و هدفی جز رضای خداوند نداشته باشند مگر اینکه منادی از آسمان ندا میزند: برخیزید درحالیکه گناهانتان بخشیده شده است و گناهانتان به نیکی تبدیل شده است».
0-1505- (4) (صحیح لغیره) ورواه البیهقی من حدیث عبدالله بن مغفل([7]).
0-1506- (5) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی عَنْ سَهلِ بْنِ الحَنْظَلیةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا جَلَسَ قَوْمٌ مَجْلِسًا یَذْکُرُونَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ فِیهِ فَیَقُومُونَ، حَتَّى یُقَالَ لَهُمْ: قُومُوا قَدْ غَفَرَ اللهُ لَکُمْ، وبُدِّلَتْ سَیِّئَاتُکُمْ حَسَنَاتٍ».
طبرانی از سهل بن حنظلیه س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «هیچ قومی نیست که گردهم جمع شده و به ذکر خداوند مشغول شوند و آن مجلس را ترک کنند، مگر اینکه به آنها گفته میشود: برخیزید درحالیکه خداوند شما را بخشیده و گناهانتان به نیکی تبدیل شده است».
2189-916- (3) (منکر) وَرُوِیَ عَن أَنَسٍ س أَیضاً عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ سَیَّارَةً مِنَ الْمَلائِکَةِ یَطْلُبُونَ حِلَقَ الذِّکْرِ، فَإِذَا أَتَوْا عَلَیْهِمْ حَفُّوا بِهِمْ، ثُمَّ بَعَثُوا رَائِدَهُمْ إِلَى السَّمَاءِ إِلَى رَبِّ الْعِزَّةِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى، فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا أَتَیْنَا عَلَى عِبَادٍ مِنْ عِبَادِکَ، یُعَظِّمُونَ آلاءَکَ، وَیَتْلُونَ کِتَابَکَ، وَیُصَلُّونَ عَلَى نَبِیِّکَ محمد ج، ویسئلونک لآخرتهم ودیناهُم. فَیَقُولُ الله تَبَارَکَ وَتَعَالَى: غَشُّوهُمْ رَحْمَتِی، [فَیَقُولُونَ: یَا رب! إن فیهم فلانا الخطاء؛ إنما إعتنقهم إعتناقا، فَیَقُولُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى: غَشُّوهُمْ رَحْمَتِی]، فَهُمُ الْجُلَسَاءُ لا یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ».
رواه البزار([8]).
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال فرشتگانی در حرکت به دنبال حلقههای ذکر دارد و چون نزد آنان حاضر شوند آنها را احاطه میکنند سپس نماینده خود را به آسمان و به سوی خداوند متعال میفرستند و میگویند: پروردگارا از سوی بندگانی از بندگانت آمدیم که نعمتهای تو را گرامی داشته و کتابت را تلاوت میکردند و بر پیامبرت محمد ج درود میفرستند و از تو اموری را برای آخرت و دنیای خود طلب میکنند. خداوند متعال میفرماید: رحمتم را بر آنان بگسترانید. فرشتگان میگویند: پروردگارا، در میان آنها فلان گنهکار وجود دارد اما با علاقه به آنها پیوسته است. خداوند متعال میفرماید: رحمتم را بر آنان بگسترانید. آنان همنشینانی هستند که همنشین آنها هم بدبخت نمیشود».
2190-917- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ ج بِعَبْدِاللَّهِ بْنِ رَوَاحَةَ وَهُوَ یُذَکِّرُ أَصْحَابَهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَمَا إِنَّکُمُ الْمَلَأُ الَّذِینَ أَمَرَنِی اللَّهُ أَنْ أَصْبِرَ نَفْسِی مَعَکُمْ». ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ﴾ إلى قوله: ﴿وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾. أَمَا إِنَّهُ مَا جَلَسَ عِدَّتُکُمْ؛ إِلَّا جَلَسَ مَعَهُمْ عِدَّتُهُمْ مِنَ الْمَلَائِکَةِ، إِنْ سَبَّحُوا اللَّهَ تَعَالَی سَبَّحُوهُ، وَإِنْ حَمِدُوا اللَّهَ حَمِدُوهُ، وَإِنْ کَبَّرُوا اللَّهَ کَبَّرُوهُ، ثُمَّ یَصْعَدُونَ إِلَى الرَّبِّ جَلَّ ثَنَاؤُهُ، وَهُوَ أَعْلَمُ مِنْهُمْ، فَیَقُولُونَ: یَا رَبَّنَا! عِبَادُکَ سَبَّحُوکَ فَسَبَّحْنَا، وَکَبَّرُوکَ فَکَبَّرْنَا، وَحَمَدُوکَ فَحَمَدْنَا، فَیَقُولُ رَبُّنَا أ: یَا مَلَائِکَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ. فَیَقُولُونَ: فِیهِمْ فُلَانٌ وَفُلَانٌ الْخَطَّاءُ، فَیَقُولُ: هُمُ الْقَوْمُ لَا یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ».
رواه الطبرانی فی "الصغیر".
از ابن عباس ب روایت است: رسول الله ج از کنار عبدالله بن رواحه گذشت درحالیکه وی در مورد اصحاب رسول الله ج سخن میگفت. پس رسول الله ج فرمود: «اما شما گروهی هستید که خداوند متعال مرا امر نموده تا همراه شما باشم». سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ تُرِیدُ زِینَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا٢٨﴾ [الکهف: 28] «و با کسانی باش که پروردگار خود را صبحگاهان و شامگاهان میخوانند (و تنها) وجه او را میطلبند و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمانت را از آنها بر مگیر و پیروی نکن از کسانیکه دلهایشان را از یاد خود غافل ساختهایم و هوای نفس خویش را پیروی کردند و کارهایشان از حد گذشته (و برباد) است». اما عدهای از شما همنشین نمیشوید مگر اینکه عدهای از فرشتگان با شما همنشین میشوند که چون تسبیح خدا گویید تسبیح میگویند و چون حمد و ستایش خداوند گویید، حمد و ستایش او را میگویند و چون بزرگی خداوند را یاد کنید از خداوند به بزرگی یاد میکنند؛ سپس به سوی خداوند متعال صعود میکنند و خداوند به آنها داناتر است. میگویند: پروردگارا، بندگانت تسبیح تو را گفتند، پس ما تسبیح گفتیم و بزرگی تو را یاد کردند و ما نیز تکبیر گفتیم و حمد و ستایش تو را گفتند پس ما حمد و ستایش گفتیم. خداوند متعال میفرماید: فرشتگانم، شما گواه باشید که من آنها را بخشیدم.فرشتهها میگویند: در میان آنها فلان و فلان گنهکار وجود دارد. خداوند متعال میفرماید: آنها گروهی هستند که همنشین ایشان هم بدبخت نمیشود».
2191-1507- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ: مَا غَنِیمَةُ مَجَالِسِ الذِّکْرِ؟ قَالَ: «غَنِیمَةُ مَجَالِسِ الذِّکْرِ الْجَنَّةُ».
رواه أحمد بإسناد حسن.
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که گفتم: ای رسول الله ج! غنیمت مجالس ذکر چیست؟ فرمود: «غنیمت مجالس ذکر بهشت است».
2192-918- (5) (ضعیف) وَعَنْ جَابِرٍ س: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج فَقَالَ: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ لِلَّهِ سَرَایَا مِنَ الْمَلَائِکَةِ تَحِلُّ وَتَقِفُ عَلَى مَجَالِسِ الذِّکْرِ فِی الْأَرْضِ، فَارْتَعُوا فِی رِیَاضِ الْجَنَّةِ». قَالُوا: وَأَیْنَ رِیَاضُ الْجَنَّةِ؟ قَالَ: «مَجَالِسُ الذِّکْرِ، فَاغْدُوا، وَرُوحُوا فِی ذِکْرِ اللَّهِ، وَذَکِّرُوهُ أَنْفُسَکُمْ، مَنْ کَانَ یُحِبُّ أَنْ یَعْلَمَ مَنْزِلَتَهُ عِنْدَ اللَّهِ، فَلْیَنْظُرْ کَیْفَ مَنْزِلَةُ اللَّهِ عِنْدَهُ؟ فَإِنَّ اللَّهَ یُنْزِلُ الْعَبْدَ مِنْهُ حَیْثُ أَنْزَلَهُ مِنْ نَفْسِهِ».
رواه ابن أبی الدنیا وأبو یعلى والبزار والطبرانی والحاکم والبیهقی، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([9]). (قال المملی) س: "فی أسانیدهم کلها عمر مولى عفرة ویأتی الکلام علیه، وبقیة أسانیدهم ثقات مشهورون محتج بهم. والحدیث حسن. والله أعلم".
از جابر س روایت است: رسول الله ج نزد ما آمده و فرمودند: «ای مردم، خداوند متعال گروههایی از فرشتگان دارد که در مجالس ذکر در زمین توقف میکنند؛ پس در باغهای بهشت مشغول باشید». صحابه گفتند: باغهای بهشت کجا هستند؟ فرمود: «مجالس ذکر، پس ذکر خدا کنید و او را به یاد آورید. هرکس میخواهد جایگاه خود را نزد خدا بداند، باید ببیند جایگاه خداوند نزد او چگونه است؟ چراکه خداوند بنا بر جایگاهی که خداوند نزد بنده دارد، جایگاه او را مشخص میکند».
2193-1508- (7) (حسن لغیره) وَعن عمرو بن عبسة س قال: سمعت رسول الله ج یقول: «عن یمینِ الرحمنِ - وکلتا یدیه یمین- رجالٌ لیسوا بأنبیاءَ ولا شهداءَ، یغشى بیاضُ وجوههم نظرَ الناظرین، یغبِطُهم النبیون والشهداءُ بمقعدِهم وقربهم من الله ﻷ». قیل: یا رسول الله! من هم؟ قال: «هم جُمّاعٌ من نوازع القبائل، یجتمعون على ذکر الله...».
رواه الطبرانی وإسناده مقارب لا بأس به([10]).
از عمرو بن عبسه س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «در سمت راست خداوند (و هردو دست خداوند راست میباشد) مردانی هستند که انبیا و شهدا نیستند و سفیدی چهرههایشان، نگاه مشاهدهکنندگان را به خود جذب میکند؛ انبیا و شهدا به خاطر جایگاه و نزدیکی آنها به خداوند، غبطه میخورند». گفته شد: ای رسول الله ج آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: «گروهی از قبایل مختلف و غریب که برای ذکر خدا جمع میشوند».
(جُمّاع) به ضم جیم و تشدید میم؛ یعنی: افرادی از قبایل پراکنده و جاهای مختلف. و (نوازع): جمع (نازع): عبارت است از غریب؛ معنای روایت این است که این افراد به خاطر قرابت و خویشاوندی و ارتباط نسبی و شناختی که با هم دارند، گردهم جمع نمیشوند بلکه تنها برای ذکر الله جمع میشوند.
2194-1509- (8) (صحیح) وَعن أبی الدرداء س قال: قال رسول الله ج: «لیبعثن الله أقواماً یومَ القیامة فی وجوههم النورُ، على منابر اللؤلؤ، یغبطهم الناس، لیسوا بأنبیاء ولا شهداء». قال: فجثا أعرابیٌّ على رکبتیه؛ فقال: یا رسول الله! حَلِّهم لنا نعرفهم. قال: «هم المتحابون فی الله، من قبائل شتى، وبلاد شتى، یجتمعون على ذکر الله یذکرونه».
رواه الطبرانی بإسناد حسن([11]).
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند در روز قیامت اقوامی را مبعوث خواهد کرد که در چهرههایشان نور است و بر منابری از لؤلؤ قرار میگیرند که مردم به آنها غبطه میخورند و آنها انبیا و شهدا نیستند». بادیهنشینی بر دو زانو نشسته و گفت: ای رسول الله ج ویژگی آنها را برای ما بیان کن تا آنها را بشناسیم. فرمود: «آنها از قبیلهها و سرزمینهای مختلفی هستند که به خاطر خدا با هم دوست هستند و برای ذکر خداوند جمع شده تا او را یاد کنند».
2195-1510- (9) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ وَأَبِی سَعِیدٍ ب؛ أَنَّهُمَا شَهِدَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج؛ أَنَّهُ قَالَ: «لَا یَقْعُدُ قَوْمٌ یَذْکُرُونَ اللهَ؛ إِلَّا حَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ، وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمِ السَّکِینَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ».
رواه مسلم والترمذی وابن ماجه.
از ابوهریره و ابوسعید ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ گروهی برای ذکر خدا گردهم نمینشینند مگر اینکه فرشتگان اطراف آنها حلقه میزنند و رحمت خداوند آنها را در برگرفته و سکینه و آرامش بر آنها فرود میآید و خداوند آنها را نزد کسانیکه در پیشگاه اویند یاد میکند».
2196-1511- (10) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا مَرَرْتُمْ بِرِیَاضِ الجَنَّةِ فَارْتَعُوا». قَالُوا: وَمَا رِیَاضُ الجَنَّةِ؟ قَالَ: «حِلَقُ الذِّکْرِ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب"([12]).
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه از باغهای بهشت عبور کردید خوب استفاده کنید». گفتند: باغهای بهشت چیست؟ فرمود: «حلقههای ذکر».
(الرتْع) عبارت است از خوردن و نوشیدن در مکانی فراخ پرگیاه و برکت([13]).
3 -(الترهیب من أن یجلس الإنسان مجلساً لا یذکر الله فیه، ولا یصلى على نبیه محمد ج)
([1]) بسکون الضاد على الأکثر والأصوب کما فی "النهایة"، أی: إنهم ملائکة زائدون على الحفظة وغیرهم من المرتبین مع الخلائق، فهؤلاء السیارة لا وظیفة لهم، وإنما مقصودهم حلق الذکر. ذکره النووی، وکان الأصل "فضلاء"، وتبعه عمارة مع أنه فسره بنحو ما ذکرنا! وکذلک وقع فی "المستدرک" و"تلخیصه" (1/ 495)، وکل ذلک تحریف من النساخ.
([2]) بهمزة ممدودة على الاستفهام، والثانی بلا مد، والهاء فیهما مکسورة على المشهور وعند الجمهور. قاله الناجی. ووقع فی الأصل ممدوداً فی الموضعین! وتبعه عمارة والمعلقون الثلاثة!!
([3]) انظر الحاشیة السابقة.
([4]) قلت: فیه عندهم جمیعاً (دراج أبو السمح عن أبی الهیثم)، وهو عنه ذو مناکیر کما تقدم منا مراراً.
([5]) کذا قال وتبعه الهیثمی، وتقلده الثلاثة، وفیه (عمارة) -وهو ابن زیاد-، کثیر الخطأ، عن (زیاد النمیری)، وهو ضعیف کما فی "التقریب".
([6]) قال الناجی: "وهم بطن من مضر. وکان ینبغی أن یقول: (إلا میموناً)؛ إذ هو مصروف".
([7]) قلت: له عند البیهقی فی "الشعب" لفظان هذا أحدهما، والآخر یأتی فی آخر الباب التالی، هو مخرج فی "الصحیحة" (2557).
([8]) رقم (3062 - کشف) وفیه زیاد النمیری المتقدم، وعنه (زائدة بن أبی الرقاد) قال البخاری وتبعه العسقلانی: "منکر الحدیث"، ومع هذا تساهل الهیثمی فقال (10/ 77): "إسناده حسن"! وقلده المعلقون الثلاثة! والزیادة من "الکشف" و"المجمع".
([9]) قلت: تعقبه الذهبی بقوله (1/ 495): "قلت: عمر ضعیف"، وکذا قال الحافظ فی "التقریب"، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6205).
([10]) وفی "المجمع" (10/ 77): "ورجاله موثقون". قلت: فأشار إلى أن فی بعضهم کلاماً، وإلا لقال: "ورجاله ثقات" کما لا یخفى على أهل المعرفة بهذا العلم، ولهذا لم تطمئن النفس لإیراده فی "الصحیح"، وهذا إن سَلم من علة قادحة کالتدلیس والانقطاع ونحوه، وإلا لصرح بأنه حسن على الأقل، لکن له بعض الشواهد دون آخره المشار إلیه بالنقط، ولذلک أوردته هنا، وسیأتی بعضها فی (23- الأدب/ 31- الحب فی الله) مثل حدیث ابن عباس، وأبی الدرداء، وغیرهما. وشاهد آخر من حدیث أبی مالک الأشعری یأتی فی الباب المشار إلیه فی هذا "الصحیح". ونص المحذوف: "فینتقون أطایب الکلام، کما ینتقی آکل التمر أطایبه".
([11]) وکذا قال الهیثمی (10/ 77)، وذکره من حدیث عمرو بن عبسة، وقال: "رواه الطبرانی، ورجاله موثقون"، ولم یتیسر لی الوقوف على إسناد الحدیثین لننظر فیهما، فإن مسند الصحابیین المذکورین من "المعجم الکبیر" للطبرانی لم یطبع بعد، فأخشى أن یکون فی التحسین المذکور شیء من التساهل المعهود، فإن الحدیث قد جاء عن جمع من الصحابة کما سیأتی فی الکتاب (31- الترغیب فی الحب فی الله تعالى. .)، ولیس فیها الاجتماع على الذکر، فأخشى أن یکون ذکره فیه منکراً، أو على الأقل شاذاً. وأما حدیث عمرو بن عبسة، فقد أوردته فی الکتاب الآخر لأن فیه زیادة أخرى، ولأن المؤلف قد أشار إلى أن فی إسناده ضعفاً؛ بقوله: "وإسناده مقارب لا بأس به"! ونحوه قول الهیثمی المتقدم.
([12]) قلت: فی إسناده ضعف؛ ولذلک کنت أوردته فی "ضعیف الجامع الصغیر" برقم (799)، ثم بدا لی أنه حسن، لأن له متابعاً وشاهداً. فخرجته فی "الصحیحة" (2562). وبناء علیه أوردته هنا. فمن کان عنده "صحیح الجامع الصغیر" فلینقله إلیه. والله فی عون العبد، ما کان العبد فی عون أخیه.
([13]) هذا المعنى مکانه فی الأصل متقدم عن هنا، وقد أخرته لضرورة الشرح.