اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به آیات و اذکار بعد از نمازهای فرض

ترغیب به آیات و اذکار بعد از نمازهای فرض

2325-1592- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ فُقَرَاءَ الْمُهَاجِرِینَ أَتَوْا رَسُولَ اللهِ ج فَقَالُوا: ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ([1]) بِالدَّرَجَاتِ الْعُلَا، وَالنَّعِیمِ الْمُقِیمِ. قَالَ: «وَمَا ذَاکَ؟». قَالُ: یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی، وَیَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ، وَیَتَصَدَّقُونَ وَلَا نَتَصَدَّقُ، وَیُعْتِقُونَ وَلَا نَعْتِقُ. فَقَالَ رَسُولَ اللهِ ج: «أَفَلَا أُعَلِّمُکُمْ شَیْئًا تُدْرِکُونَ بِهِ مَنْ سَبَقَکُمْ وَتَسْبِقُونَ بِهِ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَلَا یَکُونُ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْکُمْ؛ إِلَّا مَنْ صَنَعَ مِثْلَ مَا صَنَعْتُمْ؟!». قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولُ اللهِ! قَالَ: «تُسَبِّحُونَ، وَتُکَبِّرُونَ، وَتَحْمَدُونَ، دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ مَرَّةً». قَالَ أَبُو صَالِحٍ([2]): فَرَجَعَ فُقَرَاءُ الْمُهَاجِرِینَ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج، فَقَالُوا: سَمِعَ إِخْوَانُنَا أَهْلُ الْأَمْوَالِ بِمَا فَعَلْنَا، فَفَعَلُوا مِثْلَهُ. فَقَالَ رَسُول اللهِ ج: «ذَلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ». قَالَ سُمَیٌّ: فَحَدَّثْتُ بَعْضَ أَهْلِی بِهَذَا الْحَدِیثَ، فَقَالَ: وَهِمْتَ، إِنَّمَا قَالَ لک: تُسَبِّحُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَحْمَدُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتُکَبِّرُ أَربَعاً وَثَلَاثِینَ. قَالَ: فَرَجَعْتُ إِلَى أَبِی صَالِحٍ فَقُلْتُ لَهُ ذَلِکَ. فَأَخَذَ بِیَدِی فَقَالَ: (اللهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ)، (اللهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ)، حَتَّى یَبْلُغَ مِنْ جَمِیعِهِنَّ ثَلَاثَةً وَثَلَاثِینَ.

رواه البخاری ومسلم، واللفظ له.

از ابوهریره س روایت است که فقرای مهاجرین نزد رسول الله ج آمده و گفتند: ثروتمندان به درجات بالا و بزرگ و نعمت جاویدان دست یافتند. فرمود: «چگونه؟» گفتند: نماز می‌خوانند همانطور که ما می‌خوانیم و روزه می‌گیرند همانطور که ما روزه می‌گیریم و صدقه می‌دهند و ما نمی‌دهیم و برده آزاد می‌کنند و ما نمی‌کنیم؛ رسول الله ج فرمودند: «آیا چیزی به شما نیاموزم که به وسیله‌ی آن، به اشخاصی برسید که از شما پیشی گرفته‌اند و بر آیندگان سبقت بگیرید و کسی برتر از شما نباشد؛ مگر کسی‌که عملی همچون شما داشته باشد؟!». گفتند: بله، ای رسول الله ج! فرمود: «بعد از هر نماز سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار الله اکبر بگویید». ابوصالح می‌گوید: بعد از آن فقرای مهاجرین نزد رسول الله ج آمدند و گفتند: برادران ثروتمند ما شنیده‌اند که ما چه می‌کنیم و آنان نیز مانند ما عمل می‌کنند؛ رسول الله ج فرمودند: «آن از فضل خداست که به هرکس بخواهد عطا می‌فرماید». سُمَی می‌گوید: چون برای بعضی از خانواده‌ام این حدیث را بیان کردم کسی از آنها گفت: اشتباه کردی؛ او به تو گفته است: سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله و سی و چهار بار الله اکبر. سُمَی می‌گوید: پس به ابو صالح مراجعه نموده و جریان را به او گفتم، او دست مرا گرفته و گفت: (الله أکبر وسبحان الله والحمد لله)، (الله أکبر وسبحان الله والحمد لله) تا همه‌ی آنها به سی و سه بار برسد.

(صحیح) وفی روایة لمسلم أیضاً قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ سَبَّحَ [اللهَ]([3]) فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَحَمِدَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَکَبَّرَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، فَتْلِکَ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ، ثُمَّ قَالَ تَمَامَ الْمِائَةِ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ غُفِرَتْ لَهُ خَطَایَاهُ وَإِنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ».

و در روایتی از مسلم آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرکس بعد از هر نماز سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار الله اکبر بگوید، جمعا نود و نه ذکر گفته است و با گفتن: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) صدمین ذکر را نیز تکمیل کند، گناهانش بخشیده می‌شود اگرچه مانند کف دریا باشد».

ورواه مالک، وابن خزیمة فی "صحیحه" بلفظ هذه، إلا أن مالکاً قال: «غُفِرت له ذنوبهُ ولو کانت مثل زَبَدِ البحر»([4]).

و در روایت مالک آمده است: «گناهانش بخشیده می‌شود اگرچه به اندازه‌ی کف دریا باشد».

ورواه أبو داود، ولفظه: قَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: قَالَ أَبُو ذَرٍّ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! ذَهَبَ أَصْحَابُ الدُّثُورِ بِالْأُجُورِ، یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی، وَیَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ، وَلَهُمْ فُضُولُ([5]) أَمْوَالٍ یَتَصَدَّقُونَ بِهَا، وَلَیْسَ لَنَا مَالٌ نَتَصَدَّقُ بِهِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا أَبَا ذَرٍّ! أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ تُدْرِکُ بِهِنَّ مَنْ سَبَقَکَ، وَلَا یَلْحَقُکَ مَنْ خَلْفَکَ، إِلَّا مَنْ أَخَذَ بِمِثْلِ عَمَلِکَ؟». قَالَ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «تُکَبِّرُ اللَّهَ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَحْمَدُهُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتُسَبِّحُهُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَخْتِمُهَا بِـ (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ غُفِرَتْ ذُنُوبُهُ وَلَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ([6])».

ابوهریره می‌گوید: ابوذر س گفت: ای رسول الله ج! ثروتمندان اجرها را بردند؛ نماز می‌خوانند همانطور که ما می‌خوانیم و روزه می‌گیرند همانطور که ما روزه می‌گیریم و مال زیادی دارند که با آن صدقه می‌دهند و ما مالی نداریم که با آن صدقه بدهیم. پس رسول الله ج فرمود: «ای ابوذر! آیا چیزی به تو بیاموزم که به وسیله‌ی آن به کسانی برسی که از تو پیشی گرفته‌اند و بر آیندگان سبقت بگیری، جز کسی‌که عملی چون تو داشته باشد». گفت: بله! ای رسول الله ج! فرمود: «بعد از هر نماز سی و سه بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگو و آنها را با «لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملک وله الحمد وهو على کل شیء قدیر» به پایان برسان؛ [در این‌صورت] گناهان [گوینده‌ا]ش بخشیده می‌شود، اگرچه مانند کف دریا باشد».

0-983- (1) (ضعیف) ورواه الترمذی([7]) وحسنه، والنسائی من حدیث ابن عباس نحوه، وقالا فیه: «فإذا صلَّیْتُم فَقُولوا: (سبحانَ الله) ثلاثاً وثلاثین مرَّة، و (الحمدُ لله) ثلاثاً وثلاثین مرَّةً، و (الله أکبرُ) أربعاً وثلاثین مرَّةً، و (لا إله إلا اللهُ) عَشْر مراتٍ؛ فإنَّکُم تُدْرِکونَ مَنْ سَبَقکم، ولا یَسْبقُکم مَنْ بَعْدَکُمْ».

(الدثور): بضم الدال المهملة، جمع (دثر)، وهو المال الکثیر([8]).

و ترمذی و نسائی از طریق ابن عباس ب روایت نموده که در آن آمده است: «چون نماز خواندید سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمدلله و سی و چهار بار الله اکبر و ده مرتبه لااله الاالله بگویید؛ در این‌صورت به مرتبه‌ی کسانی می‌رسید که پیش از شما بودند و از کسان پس از خود سبقت می‌گیرید».

2326-1593- (2) (صحیح) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «مُعَقِّبَاتٌ لَا یَخِیبُ قَائِلُهُنَّ أَوْ فَاعِلُهُنَّ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ؛ ثَلَاثٌ وَثَلَاثُونَ تَسْبِیحَةً، وَثَلَاثٌ وَثَلَاثُونَ تَحْمِیدَةً، وَأَرْبَعٌ وَثَلَاثُونَ تَکْبِیرَةً».

رواه مسلم والترمذی والنسائی.

از کعب بن عجرة س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پس از هر نمازی اذکاری وجود دارند که گوینده یا انجام دهنده‌ی آنها هیچ وقت ناکام نمی‌ماند: سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمدلله و سی و چهار بار الله اکبر».

2327-984- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَلِیٍّ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج لَمَّا زَوَّجَهُ فَاطِمَةَ بَعَثَ مَعَهَا بِخَمِیلَةٍ وَوِسَادَةٍ مِنْ أَدَمٍ، حَشْوُهَا لِیفٌ، وَرَحَیَیْنِ وَسِقَاءٍ وَجَرَّتَیْنِ، فَقَالَ عَلِیٌّ س لِفَاطِمَةَ ل ذَاتَ یَوْمٍ: وَاللَّهِ لَقَدْ سَنَوْتُ حَتَّى اشْتَکَیْتُ صَدْرِی، وَقَدْ جَاءَ اللَّهُ أَبَاکِ بِسَبْیٍ، فَاذْهَبِی فَاسْتَخْدِمِیهِ، فَقَالَتْ: وَأَنَا وَاللَّهِ قَدْ طَحَنْتُ حَتَّى مَجَلَتْ یَدَایَ. فَأَتَتِ رَسُولَ اللَّهِ ج، فَقَالَ: «مَا جَاءَ بِکِ أَیْ بُنَیَّةُ؟». قَالَتْ: جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَیْکَ، وَاسْتَحْیَتْ أَنْ تَسْأَلَهُ، وَرَجَعَتْ. فَقَالَ عَلِیٌّ: مَا فَعَلْتِ؟ قَالَتْ: اسْتَحْیَیْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ. فَأَتَیا جَمِیعًا النَّبِیَّ ج، فَقَالَ عَلِیٌّ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! لَقَدْ سَنَوْتُ حَتَّى اشْتَکَیْتُ صَدْرِی، وَقَالَتْ فَاطِمَةُ: قَدْ طَحَنْتُ حَتَّى مَجَلَتْ یَدَایَ، وَقَدْ جَاءَکَ اللَّهُ بِسَبْیٍ وَسَعَةٍ فَأَخْدِمْنَا. فَقَالَ: «وَاللَّهِ لَا أُعْطِیکُم وَأَدَعُ أَهْلَ الصُّفَّةِ تَطْوَى([9]) بُطُونُهُمْ مِنَ الجُوعِ، لَا أَجِدُ مَا أُنْفِقُ عَلَیْهِمْ، وَلَکِنِّی أَبِیعُهُمْ وَأُنْفِقُ عَلَیْهِمْ أَثْمَانَهُمْ». فَرَجَعَا، فَأَتَاهُمَا النَّبِیُّ ج وَقَدْ دَخَلَا فِی قَطِیفَتِهِمَا؛ إِذَا غَطَّتْ رُءُوسَهُمَا تَکَشَّفَتْ أَقْدَامُهُمَا، وَإِذَا غَطَّت أَقْدَامَهُمَا تَکَشَّفَتْ رُءُوسُهُمَا، فَثَارَا، فَقَالَ: «مَکَانَکُمَا». ثُمَّ قَالَ: «أَلَا أُخْبِرُکُمَا بِخَیْرٍ مِمَّا سَأَلْتُمَانِی؟». قَالَا: بَلَى. فَقَالَ: «کَلِمَاتٌ عَلَّمَنِیهِنَّ جِبْرائیلُ»، فَقَالَ: «تُسَبِّحَانِ الله فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَتَحْمَدَانِ عَشْرًا، وَتُکَبِّرَانِ عَشْرًا، وَإِذَا أَوَیْتُمَا إِلَى فِرَاشِکُمَا سَبِّحَا ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَاحْمَدَا ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَکَبِّرَا أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ». قَالَ عَلِیٌّ: فَوَاللَّهِ مَا تَرَکْتُهُنَّ مُنْذُ سَمِعتُهُنَّ مِن رَسُولِ اللَّهِ ج، قَالَ: فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْکَوَّا: وَلَا لَیْلَةَ صِفِّینَ؟ فَقَالَ: «قَاتَلَکُمِ اللَّهُ یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ! وَلَا لَیْلَةَ صِفِّینَ».

رواه أحمد واللفظ له. ورواه البخاری([10]) ومسلم وأبو داود والترمذی، وتقدم فی "ما یقول إذا أوى إلى فراشه" [6- النوافل/9] بغیر هذا السیاق. وفی هذا السیاق ما یستغرب، وإسناده جید، ورواته ثقات، وعطاء بن السائب ثقة، وقد سمع منه حماد بن سلمة قبل اختلاطه([11]). والله أعلم.

(الخمیلة) به فتح خاء و کسر میم؛ کساء له خمل یجعل غالباً [دثاراً]([12])، وهو القطیفة أیضاً. عبارت است از لباسی پرزدار که غالبا به عنوان روانداز استفاده میشود. همچنین قطیفه میباشد.  (من أدَم) به فتح الف و دال؛ یعنی از پوست. و گفته شده: از پوست قرمز. (رحیین) به فتح راء و حاء و تخفیف یاء: مثناى (رحى). و (سنوت) به فتح سین و نون؛ یعنی از آب چاه میکشم. و کار شتری را میکنم که به وسیلهی آن زمینها را آب میدهند.  و (فاستخدمیه) یعنی: خادمی را طلب کن. و همچنین (فأخْدِمنا) به کسر دال، یعنی: خدمتکاری به ما ببخش. و (مجَلَت یدای) به فتح جیم و کسر آن؛ یعنی: «نَفِطَتْ([13]) من کثرة الطحن» از کثرت سر و کار داشتن با آرد دستهایم جوش و دانه (تاول) درآورده است.

از علی س روایت است: هنگامى‌که رسول الله ج فاطمه را به نکاح وى درآورد، براى او چیزهاى ذیل را فرستاد: یک قطیفه، یک بالشت پوستى که از پوست خرما پر شده بود، دو سنگ آسیاب، یک مشک و دو کوزه؛ روزى على به فاطمه گفت: به خدا سوگند، از فرط آب کشى سینه‌ام درد مى‌کند و خداوند براى پدرت اسیرانى بخشیده است، بنابراین نزدش برو و از او خادمى درخواست کن؛ فاطمه گفت: به خدا سوگند من هم از فرط آرد نمودن دست‌هایم تاول زده است. سپس فاطمه نزد رسول الله ج آمد، رسول الله ج فرمود: «چه تو را به اینجا آورده است؟». گفت: آمده‌ام تا به تو سلام بدهم؛ و حیا نمود که خوسته‌اش را مطرح کند، پس بازگشت؛ على پرسید چه کردى؟ پاسخ داد حیا نمودم از وى طلب نمایم. آنگاه هردو نزد رسول الله ج آمدند، على گفت: اى رسول خدا، آنقدر آب کشیدم که سینه‌ام درد مى‌کند و فاطمه گفت: آنقدر آرد نمودم که دست‌هایم آبله نموده‌اند و خداوند براى تو اسیران و گشایش آورده، بنابراین به ما خادمی بده؛ رسول الله ج فرمود: به خدا سوگند، به شما نمى دهم و اهل صفه را نمى‌گذارم که شکم‌‌شان از گرسنگى به هم بپیچد و من چیزى نیابم تا به آنان انفاق کنم. بلکه اینان را مى‌فروشم و قیمت‌شان را براى آنان مصرف مى‌کنم. پس هر دوى آنها بازگشتند. بعد از آن رسول الله ج در حالى نزدشان آمد که زیر قطیفه خود در آمده بودند و چون سر‌شان را مى‌پوشاندند پاهاى‌شان برهنه مى‌شد و وقتى پای‌شان را مى‌پوشاندند، سرهاى‌شان برهنه مى‌شد. پس هردو به شتاب برخاستند و رسول الله فرمود: «راحت باشید». بعد از آن فرمود: «آیا شما را به بهتر از آنچه از من خواستید خبر ندهم؟». گفتند: آرى، فرمود: «کلماتى که جبرائیل آنها را به من آموزش داده است». فرمود: «و بعد از هر نماز ده بار تسبیح و ده بار الحمدلله و ده بار هم تکبیر بگویید. و وقتى در بستر قرار گرفتید، سى و سه بار سبحان الله و سى و سه بار الحمدلله و سى و چهار بار الله اکبر بگویید». على می‌گوید: به خدا سوگند، از وقتى آنها را از پیامبر ج شنیدم تاکنون ترک‌شان نکرده‌ام. راوی مى‌گوید: ابن الکوا به او گفت: در شب صفین هم ترک نکردى؟ گفت: اى اهل عراق خداوند شما را بکشد، در شب صفین هم ترک ننمودم.

2328-1594- (3) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خَصْلَتَانِ لَا یُحْصِیهِمَا عَبدٌ إِلَّا دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَهُمَا یَسِیرٌ، وَمَنْ یَعْمَلُ بِهِمَا قَلِیلٌ، یُسَبِّحُ الله أَحَدُکُمْ دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَیَحْمَدُه عَشْرًا، وَیُکَبِّرُه عَشْرًا، فَتلِکَ مِائَةٌ وَخَمْسُونَ بِاللِّسَانِ، وَأَلْفٌ وَخَمْسُ مِائَةٍ فِی الْمِیزَانِ، وَإِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ یُسَبّحَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَیُحمدُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَیُکَبَّرُ أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ. فَتلک مِائَةٌ باللِّسَانِلإ وَأَلْفٌ فِی الْمِیزَانِ -قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: - وَأَیُّکُمْ یَعْمَلُ فِی یَوْمه وَلَیْله أَلْفَیْنِ وَخَمْسُ مِائَةِ سَیِّئَةٍ؟». قَالَ عَبدُالله: رَأیتُ رَسُولَ الله ج یَعقِدُهُنَّ بِیَدِهِ. قال: قیل: یَا رَسُولَ اللهِ! کَیْفَ لَا یُحْصِیهُمَا؟ قَالَ: «یَأْتِی أَحَدَکُم الشَّیْطَانُ وَهُوَ فِی صَلَاتِهِ فَیَقُولُ له، اذْکُرْ کَذَا، اذْکُرْ کَذَا، وَیَأْتِیهِ عِنْدَ مَنَامِهِ فَیُنَوِّمُهُ».

رواه أبو داود والترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح". والنسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له. [مضى 6- النافل/9]. (قال المملی): "رووه کلهم عن حماد بن زید عن عطاء بن السائب عن أبیه عن عبدالله".

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بنده بر دو خصلت محافظت نمی‌کند، مگر اینکه وارد بهشت می‌شود. و این دو عمل آسان و عاملان به آن کم هستند: اینکه یکی از شما بعد از هر نماز ده بار سبحان الله، ده بار الحمدلله و ده بار الله‌اکبر بگوید که جمعا یکصد و پنجاه بار به زبان و هزار و پانصد بار در میزان می‌شود. و زمانی که در بسترش قرار گرفت سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله و سی و چهار بار الله اکبر بگوید. و آن صد بار به زبان و هزار بار در میزان محاسبه می‌شود». رسول الله ج فرمود: «کدامیک از شما در روز و شب هزار و پانصد گناه انجام می‌دهد». عبدالله بن عمرو ب می‌گوید: رسول الله ج را دیدم که آنها را با دستش می‌شمرد. گفته شد: ای رسول الله ج! چگونه از این دو عمل مراقبت نمی‌کنند؟ فرمود: «شیطان در نمازش می‌آید و به او می‌گوید که فلان چیز و فلان چیز را به یاد بیاور؛ در هنگام خوابیدن شیطان به نزد یکی از شما می‌آید و او را به خواب می‌برد».

2329-1595- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ؛ لَمْ یَمْنَعْهُ مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ إِلَّا أَنْ یَمُوتَ».

رواه النسائی والطبرانی بأسانید أحدها صحیح. وقال شیخنا أبو الحسن([14]): "هو على شرط البخاری وابن حبان فی "کتاب الصلاة"([15]) وصححه([16]).

از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بعد از هر نماز فرض آیة الکرسی را بخواند، تنها زنده بودنش مانع رفتن او به بهشت می‌شود».

2330-985- (3) (ضعیف) وَعَن الحسن بن علی ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فِی دُبُرِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ، کَانَ فِی ذِمَّةِ اللهِ إِلَى الصَّلَاةِ الْأُخْرَى».

رواه الطبرانی بإسناد حسن([17]).

از حسن بن علی ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس آیة الکرسی را پس از هر نماز فرض بخواند، تا نماز دیگر در امان خداوند خواهد بود».

2331-986- (4) (منکر موقوف) وَعَنْ أَبِی کَثِیر مَوْلَى بَنِی هَاشِمٍ؛ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا ذَرٍّ الْغِفَارِیَّ صَاحِبَ رَسُولِ اللَّهِ ج یَقُولُ: «کَلِمَاتٌ مَنْ ذَکَرَهُنَّ مِائَةَ مَرَّةٍ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ: (اللَّهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)، ثُمَّ لَوْ کَانَتْ خَطَایَاهُ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ لَمَحَتْهُنَّ».

رواه أحمد، وهو موقوف([18]).

از ابی کثیر مولی ابی هاشم روایت است که از ابوذر غفاری س شنیده که رسول الله ج فرمودند: «کلماتی هستند که هرکس آنها را صد مرتبه پس از هر نماز بگوید، اگر گناهانش به اندازه کف روی دریا باشد، آنها را نابود می‌کند. این کلمات عبارتند از: «الله أکبر، وسبحان الله، والحمد لله، ولا إله إلا الله وحده لا شریک له، ولا حول ولا قوة إلا بالله».

2332-987- (5) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ عَبْدِاللهِ [بْنِ زَیْدِ] ([19]) بْنِ أَرْقَمَ عَنْ أَبِیهِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ: ﴿سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ. وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ [ثَلَاثَ مَرَّاتٍ]([20])؛ فَقَدِ اکْتَالَ بِالْجَرِیبِ الْأَوْفَى مِنَ الْأَجْرِ».

رواه الطبرانی.

از عبدالله بن زید بن ارقم از پدرش س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از هر نماز سه بار بگوید: ﴿سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ. وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ اجر و پاداشی کامل دریافت می‌کند».

2333-988- (6) (ضعیف) وَعَن أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَالَ فِی دُبُرَ الصَّلاةِ: (سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ، لا حَوْلَ ولاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ)؛ قَامَ مغفورًا له».

رواه البزار عن أبی الزهراء عن أنس، وسندُه إلى أبی الزهراء جید، وأبو الزهراء لا أعرفه.

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از نماز بگوید: (سُبْحَانَ اللهِ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ، لا حَوْلَ ولاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللهِ) درحالی برمی‌خیزد که بخشیده شده است».

2334-989- (7) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ دَعَا بِهَؤُلَاءِ([21]) الدَّعَوَاتِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ؛ حَلَّتْ لَهُ الشَّفَاعَةُ مِنِّی یَوْمَ الْقِیَامَةِ: (اللهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّدًا الْوَسِیلَةَ وَاجْعَلْهُ فِی الْمُصْطَفَیْنِ مَحَبَّتَهُ، وَفِی الْعَالینَ دَرَجَتَهُ، وَفِی الْمُقَرَّبِینَ دَارَه)».

رواه الطبرانی، وهو غریب.

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از هر نماز فرض با آن دعاها دست به دعا بردارد، شفاعت من در روز قیامت برای او حلال می‌شود: «اللهمَّ أعطِ محمداً الوسیلةَ واجعلْه فی المصطَفَیْن محبَّتَه، وفی العالین درجته، وفی المقرَّبین داره»: (پروردگارا، به محمد وسیله را عطا کن و محبت او را در میان برگزیدگان و درجه‌اش را در میان بلند مرتبگان و جایگاهش را در میان مقربین قرار ده)».

2335-990- (8) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَالَ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ: (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ [الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ]([22]) وَأَتُوبُ إِلَیْهِ)؛ غُفِرَ لَهُ، وَإِنْ کَانَ فَرَّ مِنَ الزَّحْفِ».

رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط".

از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از هر نماز بگوید: (أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ) مورد مغفرت و بخشش قرار می‌گیرد هرچند از میدان جنگ فرار کرده باشد».

2336-1596- (5) (صحیح) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج أَخَذَ بِیَدِهِ یَوْمًا ثُمَّ قَالَ: «یَا مُعَاذُ! وَاللهِ إِنِّی لَأُحِبُّکَ». فَقَالَ لَهُ مُعَاذٌ: بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللهِ! وَأَنَا وَاللهِ أُحِبُّکَ. قَالَ: «أُوصِیکَ یَا مُعَاذُ أَلا تَدَعَنَّ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أَنْ تَقُولَ: اللهُمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ». وَأَوْصَى بِذَلِکَ مُعَاذٌ الصُّنَابِحِیَّ، وَأَوْصَى بِهِ الصُّنَابِحِیُّ أَبَا عَبْدِالرَّحْمَنِ، وَأَوْصَى بِهِ [أَبُو]([23]) عَبْدِالرَّحْمَنِ عُقْبَةَ بْنِ مُسْلِمٍ».

رواه أبو داود والنسائی - واللفظ له-، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط الشیخین".

از معاذ بن جبل س روایت است: روزی رسول الله ج دستش را گرفته و فرمود: «ای معاذ! به خدا قسم! من تو را دوست دارم». گفتم: پدر و مادرم فدایت! به خدا قسم! من هم تو را دوست دارم. فرمود: «ای معاذ! تو را وصیت می‌کنم که بعد از هر نمازی این دعا را ترک نکن: «اللهُمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ» خداوندا! مرا بر ذکر و شکر نعمت‌ها و انجام عبادتت به نحو احسن یاری فرما». معاذ صنابحی را به آن توصیه و صنابحی، ابو عبدالرحمن را به آن و عبدالرحمن، عقبة بن مسلم را به آن توصیه کرد.

12- (الترغیب فیما یقوله ویفعله من رأى فی منامه ما یکره)



([1]) به ضم دال؛ جمع (دَثْر): عبارت است از مال زیاد.

([2]) هو راوی الحدیث عن أبی هریرة، واسمه ذکوان.

([3]) سقطت من الأصل ومن المخطوطة ومن مطبوعة (الثلاثة)! مع أنهم ذکروها فی التعلیق! والتصویب من "صحیح مسلم".

([4]) ومن طریق مالک رواه النسائی فی "عمل الیوم" (202/ 142). وزاد فی روایة له (143): "یحیی ویمیت"، وهی شاذة أو منکرة، ولعلها من شیخ النسائی (محمد بن وهب) وهو الحرانی، قال النسائی: "لا بأس به". وقد أخطأ أیضاً فی اسم أحد رواته کما بینه النسائی. ومن أخطاء المعلقین الثلاثة أنهم عزوا الحدیث للنسائی بالرقمین المذکورین من حدیث ابن عباس! وإنما هو عنده -کغیره- من حدیث أبی هریرة.

([5]) فی الأصل والمخطوطة: "فضل"، والتصویب من "أبی داود" و"المسند" أیضاً، وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" (1348).

([6]) کذا الأصل تبعاً لأبی داود، ولم ترد هذه الزیادة: "غفرت ذنوبه. . " عند أحمد فی هذه الروایة؛ وهو الصواب کما حققته فی "صحیح أبی داود" (1348)، وهی غیر منسجمة مع السیاق کما هو ظاهر، وإنما هی فی روایة مالک المتقدمة، وقبلها روایة مسلم، فکأنه دخل على الراوی حدیث فی حدیث.

([7]) یعنی فی "سننه" (2/ 265 - شاکر).

([8]) سقط التعریف بـ (الدثور) من الطبعة السابقة، وأثبتها من المنیریة (2/ 260). [ش].

([9]) گفته میشود: (طَویَ) من الجوع یطوی طوى فهو طاو؛ یعنی شکمش خالی و گرسنه است و چیزی نخورده است. وطوى یطوی: زمانی است که این امر عمدا باشد. "النهایة"

([10]) قلت: حشر البخاری ومن ذکر معه هنا مما لا وجه له، لبعد الاختلاف بین هذه الروایة وروایاتهم، وبخاصة منها روایة الشیخین، ویتبین للقارىء ذلک بمقابلة روایتهما التی کنت سردتها فی "الصحیح" (6- النوافل/9) من جهة، وروایة أبی داود التی ساقها المؤلف، وذکرتها هناک فی "الضعیف" من جهة أخرى بهذه الروایة هنا، فإنه سیظهر لک الفرق حتماً، ویتبین تساهل المؤلف فی التخریج والعزو، عفا الله عنا وعنه.

([11]) قلت: قد سمع منه بعد الاختلاط أیضاً، فلا تصح روایته هذه مع ما فیها من المخالفة لروایة الشیخین التی أشرت إلیها وأحلت علیها آنفاً. نعم فیها جملة صحت فی "المسند" من طریق أخرى أشرت إلیها فی التعلیق على الحدیث فی الباب الذی أشار إلیه المصنف.

([12]) سقطت من الأصل ومطبوعة عمارة والثلاثة أیضاً! واستدرکتها من المخطوطة، وفی مطبوعة الثلاثة: (عالیاً)!!

([13]) الأصل: (تقطعت)! والمراد أن یدیها خرج بهما بثور.

([14]) وی علی بن مفضل بن علی أبو الحسن بن قاضی أنجب أبی مکارم مقدسی مالکی یکی از ائمه مذهب [مالکی] و از حفاظ حدیث، پرهیزگار، دیندار، خوش اخلاق میباشد. وی در سال (611) فوت شد. چنانکه در "تذکرة الحفاظ" (4/ 187-188) آمده است.

([15]) قلت: "کتاب الصلاة" لابن حبان، هو کتاب له مفرد عن کتابه "الصحیح" الذی سماه بـ"التقاسیم والأنواع"، وقد نص هو على ذلک، فقد جاء فی "معجم البلدان" لیاقوت ما نصه -وقد ساق أسماء العشرات من کتبه- (1/ 418/ 2): "وکتاب "صفة الصلاة" أدرک علیه فی "کتاب التقاسیم"، فقال: فی أربع رکعات یصلیها الإنسان ست مئة سنة عن النبی ج، أخرجناها بفصولها فی "کتاب صفة الصلاة"، فأغنى ذلک عن نظمها فی هذا النوع من هذا الکتاب". وقد خفیت هذه الحقیقة على الحافظ الناجی، فقال عقب قول المؤلف (فی کتاب الصلاة): "أی من صحیحه"! وکذلک خفیت على الحافظ السیوطی، فإنه عزاه فی "الجامع الصغیر" و"الکبیر" لـ (حب)، أی فی "صحیحه" کما هو اصطلاحه الذی نص علیه فی المقدمة، ولم یخرجه فیه، ولذلک لم یورده الهیثمی فی "موارد الظمآن"، فتنبه.

([16]) فی الأصل هنا قوله: (وزاد الطبرانی فی بعض طرقه: "و (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)"، وإسناده بهذه الزیادة جید أیضاً). قلت: هذا من تساهل المؤلف، وقلده الثلاثة، وفی إسناده من کذبه الدارقطنی، مع مخالفته للحدیث الصحیح، وهو بهذه الزیادة منکر، وبیانه فی "الضعیفة" (6012).

([17]) قلت: هذا من تساهل المؤلف، وقلده الثلاثة، وفی إسناده مضعف، ومن لا یعرف، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5135).

([18]) قلت: ولا یصح إسناده، وأبو کثیر لا یعرف، ودونه ابن لهیعة، ووهم السیوطی، فذکره فی "جامعیه"، وهو لا یذکر فیهما إلا المرفوع، وقد کان فاتنی التنبیه علیه فی "ضعیف الجامع الصغیر" (4268- الطبعة الأولى الشرعیة)، فلیعلق علیه. ولهذا وغیره خرجته فی "الضعیفة" (6851).

([19]) سقطت من الأصل ومن "المجمع"، واستدرکتهما من "معجم الطبرانی" (5/ 240/ 5124)، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6529)

([20]) انظر الحاشیة السابقة.

([21]) هنا زیادة: (الکلمات و) فحذفتها لعدم ورودها فی "معجم الطبرانی" (8/ 283/ 7926) ولا فی "المجمع" (10/ 112).

([22]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "المعجمین"، والظاهر أن السقط من المؤلف، فقد تبعه الهیثمی فی "المجمع" (10/ 104) عزواً وسقطاً! وهذا مما یؤکد متابعته للمنذری فی کثیر من أحادیثه، وتقدمت بعض الأمثلة، أقربها حدیث زید بن أرقم قبل حدیثین، وحدیث البراء مخرج فی "الضعیفة" (4546).

([23]) سقطت من الطبعة السابقة. [ش].

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد