ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به گفتن کلماتی که به هنگام بدخوابی یا بیخوابی یا ترس و پریشانی شبانه گفته میشود
2340-1601- (1) (حسن لغیره) عَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ س عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِذَا فَزِعَ أَحَدُکُمْ فِی النَّوْمِ فَلْیَقُلْ: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَنْ یَحْضُرُونِ)؛ فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ».
از عمرو بن شعیب س از پدرش از جدش روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر کسی از شما در خواب ترسید، پس باید بگوید: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَنْ یَحْضُرُونِ) از غضب، قهر، مجازات خداوند و شر بندگانش و وسوسهی شیاطین و حضور آنها، به کلمات کامل خداوند پناه میبرم) هرگز آن خواب به او ضرری نمیرساند».
0-991- (1) (ضعیف موقوف) قال: وَکَانَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ عَمْرٍو ب یُلَقِّنُهَا مَنْ عَقَلَ مِنْ وَلَدِهِ، وَمَنْ لَمْ یَعْقِلْ، کَتَبَهَا فِی صَکٍّ ثُمَّ عَلَّقَهَا فِی عُنُقِهِ.
رواه أبو داود، والترمذی - واللفظ له-، وقال: "حدیث حسن غریب". والنسائی([1])، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"، ولیس عنده تخصیصها بالنوم.
میگوید: عبدالله بن عمرو ب این کلمات را به هریک از فرزندانش که به سن تمییز رسیده بود، میآموخت و در مورد فرزندان کوچکتر، این کلمات را مینوشت و بر گردنشان آویزان میکرد.
وفی روایة للنسائی([2]) قال: کَانَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ رَجُلًا یَفْزَعُ فِی مَنَامِهِ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللهِ ج فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «إِذَا اضْطَجَعْتَ فَقُلْ: بِسْمِ اللهِ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ»، فذکر مثله.
و در روایت نسائی آمده است: خالد بن ولید مردی بود که در خوابش میترسید و وحشت میکرد. پس این مساله را با رسول الله ج در میان گذاشت؛ رسول الله ج فرمود: «هرگاه به بستر خواب رفتی بگو: (بِسْمِ اللهِ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ) و به مانند آن را ذکر نمود.
وقال مالک فی "الموطأ": بَلَغَنِی أَنَّ خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ قَالَ لِرَسُولِ اللهِ ج: إِنِّی أُرَوَّعُ فِی مَنَامِی. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ ج: «قُلْ: ..» فذکر مثله.
و مالک در موطأ روایت نموده: به من خبر رسیده که خالد بن ولید به رسول الله ج گفت: من در خوابم میترسم. رسول الله ج به او فرمود: «بگو..» و به مانند آن ذکر نمود.
ورواه أحمد عَنْ مُحَمَّدِ بن یحیى بْنِ حَبَّانَ، عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ الْوَلِیدِ أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی أَجِدُ وَحْشَةً، قَالَ: »إِذَا أَخَذْتَ مَضْجَعَکَ فَقُلْ: ..» فذکر مثله.
ومحمدٌ لم یسمعْ من الولید([3]).
محمد بن یحیی بن حبان از ولید بن ولید روایت میکند که گفت: ای رسول الله ج! من احساس وحشت میکنم. فرمود: «هرگاه به بستر رفتی بگو: ..» و مانند آن را ذکر نمود.
2341-992- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: حَدَّثَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ أَهَاوِیلَ یَرَاهَا بِاللَّیْلِ حَالَتْ بَیْنَهُ وَبَیْنَ صَلَاةِ اللَّیْلِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ! أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ تَقُولُهُنَّ، لَا تَقُولُهُنَّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى یُذْهِبَ اللَّهُ ذَلِکَ عَنْکَ؟». قَالَ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی، فَإِنَّمَا شَکَوْتُ هذَا إِلَیْکَ رَجَاءَ هَذَا مِنْکَ. قَالَ: «قُلْ: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ، وَأَنْ یَحْضُرُونَ)». قَالَتْ عَائِشَةُ: فَلَمْ أَلْبَثْ إِلَّا لَیَالِی حَتَّى جَاءَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی، وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا أَتْمَمْتُ الْکَلِمَاتِ الَّتِی عَلَّمْتَنِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی مَا کُنْتُ أَجِدُ، مَا أُبَالِی لَوْ دَخَلْتُ عَلَى أَسَدٍ فِی خِیسَتِهِ بِلَیْلٍ.
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
(خِیسة الأسد) به کسر خاء: عبارت است از جایی که بدان پناه میبرد.
از ابوامامه س روایت است: خالد بن ولید س در مورد امور وحشتناکی که در شب میدید و مانع نماز شب وی میشد، با رسول الله ج سخن گفت. رسول الله ج فرمود: «ای خالد بن ولید، آیا کلماتی را به تو نیاموزم که چون آنها را سه بار بگویی، خداوند متعال این حالات را از تو دور کند؟». خالد گفت: بله ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت باد؛ من با این امید، نزد شما از این مساله شکایت کردم. رسول الله ج فرمود: «بگو: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ، وَأَنْ یَحْضُرُونَ) عایشه میگوید: پس از آن چند شبی نگذشت که خالد بن ولید آمد و گفت: ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت باد، سوگند به کسی که تو را به حق مبعوث کرده است هنوز این کلمات را به تعداد سه مرتبه تمام نکردم که خداوند متعال آن حالت را از من دور کرد و اکنون باکی ندارم از اینکه شبانه به پناهگاه شیر وارد شوم.
2342-1602- (2) (حسن) وَعَنْ أَبِی التَّیَّاحِ قَالَ: قُلْتُ: لِعَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ خَنْبَشٍ التَّمِیمِیِّ، وَکَانَ کَبِیرًا: أَدْرَکْتَ رَسُولَ اللَّهِ ج؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: کَیْفَ صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ ج لَیْلَةَ کَادَتْهُ الشَّیَاطِینُ([4])؟ قَالَ: إِنَّ الشَّیَاطِینَ تَحَدَّرَتْ تِلْکَ اللَّیْلَةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج مِنَ الْأَوْدِیَةِ وَالشِّعَابِ، وَفِیهِمْ شَیْطَانٌ بِیَدِهِ شُعْلَةٌ مِن نارٍ یُرِیدُ أَنْ یُحْرِقَ بِهَا وَجْهَ رَسُولِ اللَّهِ ج([5])، فَهَبَطَ إِلَیْهِ جِبْرِیلُ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! قُلْ. قَالَ: مَا أَقُولُ؟ قَالَ: قُلْ: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ([6]) مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَذَرَأَ وَبَرَأَ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَعْرُجُ فِیهَا، وَمِنْ شَرِّ فِتَنَتیِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ، إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ؛ یَا رَحْمَنُ!)، قَالَ: فَطُفِئَتْ نَارُهُمْ، وَهَزَمَهُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى.
رواه أحمد وأبو یعلى، ولکل منهما إسناد جید محتج به([7]).
از ابوالتیاح روایت است که به عبدالرحمن بن خَنبَشٍ التمیمی س که فرد پیری بود گفتم: آیا رسول الله ج را ملاقات کردهای؟ گفت: بله. گفتم: شبی که نزدیک بود شیاطین او را بکشند، چه کار کرد. گفت: شیاطین آن شب از وادیها و درهها به سوی رسول الله ج آمدند. در بین آنها شیطانی بود که شعلهای از آتش در دست داشته و قصد سوزاندن صورت رسول الله ج را داشت که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! بگو. رسول الله ج فرمود: چه بگویم؟ گفت: بگو: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَذَرَأَ وَبَرَأَ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَعْرُجُ فِیهَا، وَمِنْ شَرِّ فِتَنَتیِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ، إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ؛ یَا رَحْمَنُ!) به کلمات کامل خدا پناه میبرم از شر آنچه خلق نموده و پخش نموده و متناسب و بدون نقص آفریده و از شر آنچه از آسمان فرود میآید و از شر آنچه به سوی آن بالا میرود و از شر فتنهی شب و روز و از شر هر حادثه مگر حادثهای که خوبی به دنبال دارد ای رحمن!) پس آتش آنها خاموش شده و خداوند آنها را شکست داد.
0-1603- (3) (حسن لغیره) وقد رواه مالک فی "الموطأ" عن یحیى بن سعید مرسلاً.
0-1604- (4) (حسن لغیره) ورواه النسائی([8]) من حدیث ابن مسعود بنحوه.
(خَنْبَش) هو بفتح الخاء المعجمة بعدها نون ساکنة وباء موحدة مفتوحة وشین معجمة.
2343-993- (3) (ضعیف) وَعَنْ خَالِدِ بْنِ الْوَلِیدِ س: أَنَّهُ أَصَابَهُ أَرَقٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ إِذَا قُلْتَهُنَّ نِمْتَ؟ قُل: (اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظَلَّتْ، وَرَبَّ الْأَرَضِینَ وَمَا أَقَلَّتْ، وَرَبَّ الشَّیَاطِینِ وَمَا أَضَلَّتْ، کُنْ لِی جَارًا مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجمَعینَ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَوْ یَطغَى، عَزَّ جَارُکَ، وتبارَک اسمُک)».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"([9]) واللفظ له، وإسناده جید؛ إلا أن عبدالرحمن بن سابط لم یسمع من خالد. وقال فی "الکبیر": «عزَّ جارُک، وجلَّ ثناؤک، ولا إله غیرُک».
از خالد بن ولید روایت است: چون دچار بدخوابی شد رسول الله ج فرمودند: «آیا کلماتی را به تو نیاموزم که چون آنها را بگویی بخوابی؟ بگو: (اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظَلَّتْ، وَرَبَّ الْأَرَضِینَ وَمَا أَقَلَّتْ، وَرَبَّ الشَّیَاطِینِ وَمَا أَضَلَّتْ، کُنْ لِی جَارًا مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجمَعینَ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَوْ یَطغَى، عَزَّ جَارُکَ، وتبارَک اسمُک) خدایا، ای پروردگار هفت آسمان و آنچه در سایه خود جای داده و ای پروردگار زمین و آنچه در خود جای داده و ای پروردگار شیاطین و کسانی که شیاطین گمراهشان میکنند، پناه من باش در برابر شر تمام مخلوقاتت که یکی از آنها بر من طغیان و زیادهروی کند؛ پناه تو عزت است و اسم تو مبارک)».
0-994- (4) (ضعیف جداً) ورواه الترمذی من حدیث بریدة بإسناد فیه ضعف([10]). وقال فی آخره: «عَزَّ جَارُکَ، وَجَلَّ ثَنَاؤُکَ، وَلَا إِلَهَ غَیْرُکَ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ».
و در روایت ترمذی آمده است: «پناه تو عزت است و ستایش تو بزرگ و معبود برحقی جز تو نیست».
14- (الترغیب فیما یقول إذا خرج من بیته إلى المسجد وغیره وإذا دخلهما)
([1]) لیس عنده «وکان عبدالله بن عمرو یلقنها..»الخ، وهو عند الآخرین عقب الحدیث المرفوع، ولفظه للترمذی، وفیه عنعنة ابن إسحاق، وإنما أوردته فی «الصحیح»؛ لأن له شاهداً، فانظر التعلیق على "الکلم الطیب" (ص 45) و"الصحیحة" (2738).
([2]) هذه الروایة وما بعدها تحت هذا الحدیث فی «صحیح الترغیب» ولم یحکم علیها الشیخ بحکم خاص، وأوهم ذکرها بعد الضعیف الموقوف أن حکمها مثله، ولذا علقنا هنا ما تری. [ش].
([3]) قلت: هذا منکر، والمعروف أن القصة لأخیه خالد بن الولید. انظر "الصحیحة" (2738).
([4]) وقع فی الأصل ومطبوعة عمارة والمخطوطة: "الجن"، والتصویب من "المسند" (3/ 419)، وأبی یعلى (4/ 1621)، و"الأسماء" للبیهقی (ص 25).
([5]) زاد أحمد فی روایة: "فرعب، قال جعفر -یعنی ابن سلیمان:- أحسبه قال: جعل یتأخر". ولفظ أبی یعلى: "فلما رآهم رسول الله ج فزع".
([6]) زاد أحمد فی روایة: «التی لا یجاوزهن بر ولا فاجر». وهی روایة أبی یعلى. ومن الحداثة فی هذا العلم قول المعلق علیه: "وهو موقوف على (عبدالرحمن بن خنبش)". وهذا معناه أن کل أحادیث (کان) الشمائل، وأحادیث (نهى) - هی کلها موقوفة!!
([7]) هذا یوهم أن للحدیث عندهما إسنادین لکل منهما إسناد! ولیس کذلک، فإنهما أخرجاه من طریق جعفر بن سلیمان الضبعی: ثنا أبو التیاح به.
([8]) قال الناجی (155/ 1): "أی رواه النسائی موصولاً من طریق یحیى بن سعید أیضاً، لکن بغیر إسناد الحدیث الأول وسیاقه". قلت: فکان الأولى أن یقول المؤلف: "ووصله النسائی. . .". قلت: یعنی فی "عمل الیوم واللیلة" (530/ 956)، وکذا وصله البیهقی فی "الأسماء" (ص 306)، وفی سندهما جهالة.
([9]) وکذا قال الهیثمی (10/ 126)، وهو خطأ، والصواب: "و (الصغیر"، (ص 205 - هندیة). وهو فی "الروض النضیر" (1/ 299).
([10]) بل هو ضعیف جداً، فیه عند الترمذی (2/ 267) الحکم بن ظهیر، قال الترمذی نفسه: "قد ترک حدیثه بعض أهل الحدیث".