ترغیب به کلماتی که دعا با آنها آغاز میشود و بخشی از آنچه چیزها در مورد اسم اعظم خداوند آمده است
2396-1640- (1) (صحیح) عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ بُرَیْدَةَ عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ رَسُولَ الله ج سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ، الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ، وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ؛ فَقَالَ: «لَقَدْ سَأَلْتَ اللَّهَ بِالِاسْمِ الْأَعْظَمِ، الَّذِی إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى، وَإِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ».
رواه أبو داود والترمذی، وحسنه، وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم؛ إلا أنه قال فیه: "لقد سألت الله باسمه الأعظم"، وقال: "صحیح على شرطهما".
عبدالله بن بریده از پدرش روایت میکند که رسول الله ج صدای مردی را شنید که میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ، الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ، وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ رسول الله ج فرمود: «تو از خداوند به وسیلهی اسم اعظمی درخواست کردی که هرگاه به وسیلهی آن چیزی خواسته شود، داده میشود و چون به وسیلهی آن دعا شود، اجابت میگردد».
(قال المملی): قال شیخنا الحافظ أبو الحسن المقدسی: "وإسناده لا مطعن فیه، ولم یَرِد فی هذا الباب حدیثٌ أجود إسناداً منه".
2397-1018- (1) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س قَالَ: سَمِعَ النَّبِیَّ ج رَجُلًا وَهُوَ یَقُولُ: یَا ذَا الجَلَالِ وَالإِکْرَامِ! فَقَالَ: «اسْتُجِیبَ لَکَ، فَسَلْ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن"([1]).
از معاذ بن جبل س روایت است: رسول الله ج از مردی شنید که میگوید: یا ذا الجلال والإکرام. پس فرمود: «دعایت اجاب میشود، پس بخواه (آنچه میخواهی)».
2398-1019- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَکًا مُوَکَّلًا بِمَنْ یَقُولُ: (یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ!)، فَمَنْ قَالَهَا ثَلَاثًا؛ قَالَ الْمَلَکُ: إِنَّ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَدْ أَقْبَلَ عَلَیْکَ فَسَلْ».
رواه الحاکم([2]).
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال فرشتهای دارد مسئول کسیکه میگوید: یا أرحم الراحمین؛ پس هرکس این ذکر را سه بار بگوید، فرشته میگوید: براستی که ارحم الراحمین به تو روی آورده پس (خواستهات را) بخواه».
2399-1641- (2) (حسن صحیح) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: مَرَّ النَّبِیَّ ج بِأَبی عَیَّاش زید بن الصامت الزُّرَقِی وَهُوَ یُصَلِّی وَهُوَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، [وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَه]، الْمَنَّانَ([3])، بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ! ذو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ!». فَقَالَ رَسُولُ الله ج: «لَقَدْ سَأَلْتَ اللَّهَ بِاسْمِه الْأَعْظَمِ، الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ، وَإِذَا سُئِلَ بِهِ أعطی».
رواه أحمد - واللفظ له-، وابن ماجه. ورواه أبو داود، والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم، وزاد هؤلاء الأربعة([4]).
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج بر ابو عیاش زید بن صامت زُرَقی عبور کرد و او نماز میخواند و میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَه، الْمَنَّانَ، بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ! ذو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ!». رسول الله ج فرمود: «تو از خداوند به وسیلهی اسم اعظمی درخواست کردی که هرگاه به وسیلهی آن چیزی خواسته شود، داده میشود و چون به وسیلهی آن دعا شود اجابت میگردد».
2400-1020- (3) (ضعیف مقطوع) وَعَنِ السَّرِیِّ بْنِ یَحْیَى عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَیِّئٍ - وَأَثْنَى عَلَیْهِ خَیْرًا - قَالَ: کُنْتُ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُرِیَنِی الِاسْمَ الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ، فَرَأَیْتُ مَکْتُوبًا فِی الْکَوَاکِبِ فِی السَّمَاءِ: یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، یَا ذَا الْجِلَالِ وَالْإِکْرَامِ!
رواه أبو یعلى، ورواته ثقات([5]).
از سری بن یحیی از مردی از طیء روایت است که میگوید: از خداوند متعال میخواستم که اسمی را به من نشان دهد که چون با آن خوانده شود اجابت میکند. پس در خواب دیدم در میان ستارگان آسمان نوشته: یا بدیع السموات والأرض، یا ذا الجلال والإکرام.
2401-1021- (4) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ دَعَا بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ الْخَمْسِ؛ لَمْ یَسْأَلِ اللهَ شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَاللهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" بإسناد حسن([6]).
از معاویه بن ابی سفیان ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس خداوند متعال را با این کلمات پنجگانه بخواند، چیزی از خداوند نمیخواهد مگر اینکه به او میدهد: «لا إله إلا الله، والله أکبر، لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک، وله الحمد، وهو على کل شیء قدیر، لا إله إلا الله، ولا حول ولا قوة إلا بالله».
2402-1642- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ یَزِیدَ ل؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فِی هَاتَیْنِ الْآیَتَیْنِ: ﴿وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ﴾، وَفَاتِحَةِ سُورَةِ ﴿آلِ عِمْرَانَ﴾: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ﴾».
رواه أبو داود والترمذی وابن ماجه، وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح". (قال المملی عبدالعظیم): "رووه کلهم عن عبیدالله بن أبی زیاد القداح عن شهر بن حوشب عن أسماء. ویأتی الکلام علیهما".
از اسماء بنت یزید ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اسم اعظم خداوند در این دو آیه هست: ﴿وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ﴾ و ابتدای سورهی آل عمران ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ﴾».
2403-1022- (5) (ضعیف) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْأَحَبِّ إِلَیْکَ، الَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ، وَإِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ، وَإِذَا اسْتُرْحِمْتَ بِهِ رَحِمْتَ، وَإِذَا اسْتُفْرِجَتَ بِهِ فَرَّجْتَ». قَالَتْ: فَقَالَ یَوْماً: «یَا عَائِشَةُ! هَلْ عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ دَلَّنِی عَلَى الِاسْمِ الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ؟». قَالَتْ: فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَعَلِّمْنِیهِ. قَالَ: «إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لَکِ یَا عَائِشَةُ!». قَالَتْ: فَتَنَحَّیْتُ وَجَلَسْتُ سَاعَةً، ثُمَّ قُمْتُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ ثُمَّ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! عَلِّمْنِیهِ. قَالَ: «إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لَکِ یَا عَائِشَةُ أَنْ أُعَلِّمَکِ؛ فَإِنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ تَسْأَلِی بِهِ شَیْئًا للدُّنْیَا». قَالَتْ: فَقُمْتُ فَتَوَضَّأْتُ، ثُمَّ صَلَّیْتُ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قُلْتُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ اللَّهَ، وَأَدْعُوکَ الرَّحْمَنَ، وَأَدْعُوکَ الْبَرَّ الرَّحِیمَ، وَأَدْعُوکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَى کُلِّهَا مَا عَلِمْتُ مِنْهَا وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، أَنْ تَغْفِرَ لِی وَتَرْحَمَنِی. قَالَتْ: فَاسْتَضْحَکَ رَسُولُ اللَّهِ ج ثُمَّ قَالَ: «إِنَّهُ لَفِی الْأَسْمَاءِ الَّتِی دَعَوْتِ بِهَا».
رواه ابن ماجه([7]).
از عایشه ل روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «پروردگارا با توسل به اسم پاک و پاکیزه و مبارکت که نزد تو محبوبتر است از تو میخواهم؛ همان اسمی که چون با آن خوانده شوی اجابت میکنی و چون از تو خواسته شود، میبخشی و چون طلب رحم شود رحم میکنی و چون از تو حل مشکلی خواسته شود آن را برطرف میکنی». عایشه میگوید: روزی رسول الله ج فرمود: «ای عایشه، آیا میدانی خداوند متعال اسمی را که چون با آن خوانده شود اجابت میکند، به من آموخته است». عایشه میگوید: گفتم: ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت باد؛ آن را به من نیز بیاموز. رسول الله ج فرمود: «ای عایشه آن برای تو مناسب نیست». عایشه میگوید: جای خود را تغییر دادم و لحظاتی نشستم سپس برخاسته و سر رسول الله را بوسیدم و گفتم: ای رسول خدا، آن را به من بیاموز. رسول الله ج فرمود: «ای عایشه برای تو مناسب نیست که من آن را به تو بیاموزم. شایسته نیست به وسیله آن اسم چیزی برای دنیا بخواهی». عایشه میگوید: پس برخاستم و وضو گرفتم و دو رکعت نماز خواندم سپس گفتم: پروردگارا، من تو را با اسامی الله، الرحمن، البر، الرحیم میخوانم و تو را با تمام اسمای نیکویت میخوانم چه اسمایی که میدانم و چه اسمایی که نمیدانم که مرا ببخشی و بر من رحم کنی. عایشه میگوید: پس رسول الله ج خندید و سپس فرمود: «آن اسم در بین اسمایی است که با آنها خداوند را خواندی».
2404-1643- (4) (صحیح) وَعَنْ فَضَالَةَ بْنِ عُبَیْدٍ س قَالَ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ج قَاعِدٌ إِذْ دَخَلَ رَجُلٌ فَصَلَّى فَقَالَ: (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی)، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَجِلْتَ أَیُّهَا المُصَلِّی! إِذَا صَلَّیْتَ فَقَعَدْتَ فَاحْمَدِ اللَّهَ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، وَصَلِّ عَلَیَّ، ثُمَّ ادْعُهُ». قَالَ: ثُمَّ صَلَّى رَجُلٌ آخَرُ بَعْدَ ذَلِکَ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَصَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ج. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ج: «أَیُّهَا المُصَلِّی! ادْعُ تُجَبْ».
رواه أحمد، وأبو داود، والترمذی - واللفظ له- وقال: "حدیث حسن"، والنسائی، وابن خزیمة، وابن حبان فی "صحیحیهما".
از فضالة بن عبید س روایت است که رسول الله ج نشسته بود، مردی وارد شده و نماز خواند و گفت: «اللهم اغفرلی وارحمنی»، رسول الله ج فرمود: «ای نمازگزار، عجله کردی! هرگاه نماز خواندی پس بنشین و حمد و ستایش خدا را چنانکه لازم است، بگو و بر من صلوات بفرست، سپس از او بخواه». سپس مرد دیگری نماز خواند و بعد از آن خداوند را ستایش کرده و بر رسول الله ج صلوات فرستاد، رسول الله ج به او فرمود: «ای نمازگزار دعا کن که اجابت میشود».
2405-1644- (5) (صحیح) وَعَنْ سَعْدِ بن أبی وقاص س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دَعْوَةُ ذِی النُّونِ إِذْ دَعَاهُ وَهُوَ فِی بَطْنِ الحُوتِ: ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾؛ فَإِنَّهُ لَمْ یَدْعُ بِهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ فِی شَیْءٍ قَطُّ؛ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ».
رواه الترمذی - واللفظ له-، والنسائی، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد". وزاد([8]):
از سعد بن ابی وقاص س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعای یونس هنگامیکه در شکم ماهی بود و دعا نمود این بود: ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾؛ هیچ فرد مسلمانی نیست که به وسیلهی آن دعا کند مگر اینکه خداوند دعای او را اجابت میکند».
0-1023- (6) (ضعیف جداً) فی طریق عنده: فَقَالَ رَجُلٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! هَلْ کَانَتْ لِیُونُسَ خَاصَّةً أَمْ لِلْمُؤْمِنِینَ عَامَّةً؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا تَسْمَعُ إِلَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾».
و در روایتی آمده است: مردی گفت: ای رسول خدا، آیا این دعا مخصوص یونس است یا برای همه مومنان است؟ رسول الله ج فرمود: «آیا کلام خداوند را گوش ندادی که فرمود: ﴿وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [الأنبیاء: 88] «و از اندوه نجاتش دادیم و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم».
2406-1024- (7) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عن عائشة ل قالت: قال رسولُ الله ج: «إذا قالَ العَبْدُ: یا ربِّ! یا ربِّ! قال اللهُ: لبَّیْکَ عَبْدی، سَلْ تُعْطَ».
رواه ابن أبی الدنیا مرفوعاً هکذا، وموقوفاً على أنس.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون بنده بگوید: یا رب، یا رب، خداوند متعال میفرماید: بله ای بنده من؛ بخواه به تو داده میشود».
2407-1025- (8) (ضعیف موقوف) وروى الحاکم وغیره عن أبی الدرداء وابن عباس؛ أنهما قالا: «اسمُ الله الأکْبرُ؛ ربِّ! ربِّ!».
از ابودرداء و ابن عباس ب روایت است که: «اسم اعظم الله «رب» است».
3 -(الترغیب فی الدعاء فی السجود، ودبر الصلوات، وجوف اللیل الأخیر)
([1]) هذا التحسین غیر ثابت فی بعض نسخ "الترمذی" مثل نسخة الدعاس (3524) و"تحفة الأحوذی" (4/ 278)، ولم یذکره صاحب "المشکاة" (2432)، وفی إسناده (أبو الورد) وهو ابن ثمامة القشیری، ولم یوثقه أحد ولا ابن حبان، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5420).
([2]) قلت: ذکره شاهداً، وتعقبه الذهبی بقوله (1/ 544): "قلت: فضال بن جبیر لیس بشیء". وهو مخرج فی "الضعیفة" (3200).
([3]) الأصل: "یا حنان یا منان! یا"، والتصحیح من أحمد وابن ماجه، والزیادة منهما، وکذا ابن أبی شیبة، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3411). وفیه بیان ما وقع للمعلقین الثلاثة من الخلط فی تخریج الحدیث، وغفلتهم عن التصحیح المذکور.
([4]) قلت: ذکر زیادتین لیستا من شرط «الصحیح» إحداهما عند الأربعة: "یا حی یا قیوم"، والأخرى عند الحاکم: "أسألک الجنة، وأعوذ بک من النار".
([5]) قلت: وکذا قال الهیثمی (10/ 158)، وهو کما قالا إلا الرجل القائل، فإنی وقفت على إسناده بواسطة "المقصد العلی" للهیثمی (2/ 344/ 1682)، وقول المعلق علیه: "إسناده ضعیف" مردود، ولو سکت کما سکت علیه البوصیری کان به أولى، ولعله أراد أن یقول شیئاً آخر من نحو ما سأذکر -فَعَیَّ! فإن (السری بن یحیى) هذا من أتباع التابعین، فیکون الرجل الذی لم یسمَّه تابعیاً مجهولاً، فما ینفعه أن السند إلیه رواته ثقات، فلو أنه رفعه لکان مرسلاً ضعیفاً، فکیف وهو قد أوقفه علیه، فیکون مقطوعاً ضعیفاً لا حجة فیه. وکان المتن بلفظ (الکواکب) بصیغة الجمع، وزیادة (الأعظم) فعدلته إلى ما ترى مصححاً من "المقصد" و"المجمع" و"المطالب العالیة" (3/ 222/ 1317).
([6]) وکذا قال الهیثمی، وهو من أوهامهما أو تساهلهما؛ لیقلدهما المعلقون الثلاثة، وفی إسنادهما ضعیف وعنعنة مدلس؛ وبیان ذلک فی "الضعیفة" (5311).
([7]) قلت: فیه (أبو شیبة) عن عبدالله بن عکیم الجهنی، وهو مجهول لم یوثقه أحد، ولا ابن حبان!
([8]) الزیاده لیست صحیحة، وأما المعلقون الثلاثة فحسنوا الحدیث دون أن یفرقوا بین المزید والمزید علیه، بل ونسبوا ذلک لتصحیح الحاکم والذهبی، وکذبوا. وفی إسناده (عمرو بن بکر السکسکی)، وهو متروک. وهو مخرج فی «الضعیفة» (5019).