ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به کسب [روزی] از راه خرید و فروش و ...
2460-1685- (1) (صحیح) عَنِ المِقْدَامِ بنِ معدِ یکربٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا أَکَلَ أَحَدٌ طَعَامًا قَطُّ خَیْرًا مِنْ أَنْ یَأْکُلَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ، وَإِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ دَاوُدَ کَانَ یَأْکُلُ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ».
رواه البخاری وغیره.
از مقدام بن معد یکرب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچکس بهتر از غذایی نخورده است که با کار و دسترنج خود به دست آورده؛ و رسول خدا داود u از دسترنج خود غذا میخورد».
(صحیح) وابن ماجه، ولفظه: قَالَ: «مَا کَسَبَ الرَّجُلُ کَسْبًا أَطْیَبَ مِنْ عَمَلِ یَدِهِ، وَمَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ وَوَلَدِهِ وَخَادِمِهِ فَهُوَ صَدَقَةٌ»([1]).
و در روایت ابن ماجه آمده است: «هیچ مردی حلالتر از دسترنج خودش به دست نمیآورد و مردی نیست که بر خودش و خانوادهاش و فرزندانش و خدمتکارانش انفاق میکند مگر اینکه برای او صدقه به شمار میرود».
2461-1686- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَأَنْ یَحْتَطِبَ أَحَدُکُمْ حُزْمَةً عَلَى ظَهْرِهِ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدًا فَیُعْطِیَهُ أَوْ یَمْنَعَهُ».
رواه مالک والبخاری ومسلم والترمذی والنسائی. [مضی 8- الصدقات/2].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اینکه یکی از شما بار هیزمی را بر پشت خود حمل کند [و این طریق کسب درآمد کند] برای او بهتر است از اینکه از کسی چیزی بخواهد، چه به او بدهد یا نه».
2462-1687- (3) (صحیح) وَعَنِ الزُّبَیْرِ بْنِ العَوَّامِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَأَنْ یَأْخُذَ أَحَدُکُمْ أَحْبُلَهُ فَیَأْتِیَ بِحُزْمَةٍ مِن حَطَبٍ عَلَى ظَهْرِهِ فَیَبِیعَهَا، فَیَکُفَّ بِهَا وَجْهَهُ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ النَّاسَ أَعْطَوْهُ أَوْ مَنَعُوهُ».
رواه البخاری. [مضی 8- الصدقات/4].
از زبیر بن عوام س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر یکی از شما طنابی بَر دارد و یک پشته چوب را بر پشتش گذاشته و بیاورد و آن را بفروشد و به واسطهی آن آبرو و حیثیت خود را نگه دارد، برای او بهتر از آن است که به سوی مردم دست دراز کند، چیزی به او بدهند یا ندهند».
2463-1042- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسِ س: أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ أَتَى النَّبِیَّ ج فَسَأَلهُ، فَقَالَ: «أَمَا فِی بَیْتِکَ شَیْءٌ؟». قَالَ: بَلَى، حِلْسٌ([2]) نَلْبَسُ بَعْضَهُ، وَنَبْسُطُ بَعْضَهُ، وَقَعْبٌ نَشْرَبُ فِیهِ مِنَ الْمَاءِ. قَالَ: «ائْتِنِی بِهِمَا». فَأَتَاهُ بِهِمَا، فَأَخَذَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ج بِیَدِهِ وَقَالَ: «مَنْ یَشْتَرِی هَذَیْنِ؟». قَالَ رَجُلٌ: أَنَا آخُذُهُمَا بِدِرْهَمٍ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ یَزِیدُ عَلَى دِرْهَمٍ (مَرَّتَیْنِ، أَوْ ثَلَاثًا)؟». قَالَ رَجُلٌ: أَنَا آخُذُهُمَا بِدِرْهَمَیْنِ. فَأَعْطَاهُمَا إِیَّاهُ، فَأَخَذَ الدِّرْهَمَیْنِ فَأَعْطَاهُمَا الْأَنْصَارِیَّ وَقَالَ: «اشْتَرِ بِأَحَدِهِمَا طَعَامًا فَانْبِذْهُ إِلَى أَهْلِکَ، وَاشْتَرِ بِالْآخَرِ قَدُومًا فَأئْتِنِی بِهِ». فَأَتَاهُ بِهِ، فَشَدَّ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ج عُودًا بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ: «اذْهَبْ فَاحْتَطِبْ وَبِعْ، وَلَا أَرَیَنَّکَ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْمًا». فَفَعَلَ، فَجَاءَ وَقَدْ أَصَابَ عَشْرَةَ دَرَاهِمَ، فَاشْتَرَى بِبَعْضِهَا ثَوْبًا وَبِبَعْضِهَا طَعَامًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «هَذَا خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ تَجِیءَ الْمَسْأَلَةُ نُکْتَةً([3]) فِی وَجْهِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» الحدیث.
از انس س روایت است که مردی از انصار نزد رسول الله ج آمده و از او درخواست کمک نمود؛ رسول الله ج فرمود: «آیا در خانهات چیزی نیست؟». گفت: بله، لباسی است که بخشی از آن را میپوشم و بخشی از آن را به عنوان فرش استفاده میکنم. و کاسهای است که با آن آب مینوشم. رسول الله ج فرمود: «با آنها نزد من بیا». پس با آنها آمده و رسول الله ج آنها را گرفت و فرمود: »چه کسی این دو را میخرد؟». مردی گفت: من آنها را به یک درهم میخواهم. رسول الله ج فرمود: »چه کسی بیش از یک درهم میخرد؟». (دو یا سه بار این را گفتند) مردی گفت: من آنها را به دو درهم میخرم. پس به وی فروخته شد. رسول الله ج دو درهم را گرفته و آنها را به مرد انصاری داد و فرمود: «با یک درهم غذا بخر و به خانوادهات بده و با درهم دیگر تیشهای بخر و نزد من بیا». پس با تیشهای که خرید نزد رسول الله ج آمد و رسول خدا با چوب، دستهای برای آن درست کرد. سپس فرمود: «برو و چوب جمع کن و بفروش. و تو را پانزده روز نبینم». پس وی چنین کرد. و درحالی بازگشت که ده درهم داشت. پس با بخشی از آن لباس و با بخشی از آن غذا خرید. سپس رسول الله ج فرمود: «این برای تو بهتر است از اینکه درخواست (مال) کنی و این روز قیامت نقطهای در چهرهات باشد».
رواه أبو داود واللفظ له، والنسائی، والترمذی وقال: "حدیث حسن". وتقدم بتمامه فی "المسألة" [8- الصدقات/4]([4]).
2464-1688- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَعِیدِ بْنِ عُمَیْرٍ عَن عَمِّهِ س قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللهِ ج: أَیُّ الْکَسْبِ أَطْیَبُ؟ قَالَ: «عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ، وَکُلُّ کَسْبٍ مَبْرُور([5])».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد". قال ابن معین: "عم سعید هو البراء". ورواه البیهقی عن سعید بن عمر مرسلاً، وقال: "هذا هو المحفوظ، وأخطأ من قال: عن عمه".
سعید بن عمیر از عمویش س روایت میکند که گفت: از رسول الله ج سؤال شد کدام کسب درآمد پاکتر است؟ رسول الله ج فرمود: «کار کردن مرد با دست خودش و هر کسب نیک [که در آن شبهه و خیانتی نباشد]».
2465-1689- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ جُمَیْعِ بْنِ عُمَیْرٍ عَنْ خَالِد قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ الله ج عَنْ أَفْضَلِ الْکَسْبِ؟ فَقَالَ: «بَیْعٌ مَبْرُورٌ، وَعَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ».
رواه أحمد والبزار، والطبرانی فی "الکبیر" باختصار وقال: "عن خالد أبی بردة بن نِیار". وروى البیهقی عن محمد بن عبدالله بن نمیر، وذکر له هذا الحدیث، فقال: "إنما هو عن سعید بن عمیر".
جُمیع بن عمیر از خالد روایت میکند که میگوید: از رسول الله ج در مورد برترین نوع کسب درآمد سؤال شد؟ رسول الله ج فرمود: «خرید و فروش نیک و کار کردن مرد با دست خودش».
2466-1690- (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ الله ج عَنْ أَفْضَلِ الْکَسْبِ؟ فَقَالَ: «بَیْعٌ مَبْرُورٌ، وَعَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"، ورواته ثقات([6]).
از ابن عمر ب روایت است که میگوید: از رسول الله ج در مورد برترین نوع کسب درآمد سؤال شد؟ رسول الله ج فرمود: «خرید و فروش نیک [مطابق با شریعت] و کار کردن مرد با دست خودش».
2467-1691- (7) (صحیح لغیره) وَعَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِیجٍ س قَالَ: قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَیُّ الْکَسْبِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: «عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ، وَکُلُّ بَیْعٍ مَبْرُورٌ».
رواه أحمد والبزار، ورجال إسناده رجال "الصحیح" خلا المسعودی؛ فإنه اختلط، واختُلف فی الاحتجاج به، ولا بأس به فی المتابعات([7]).
از رافع بن خَدیج س روایت است که گفته شد: ای رسول الله ج! کدام کسب درآمد برتر است؟ رسول الله ج فرمود: «کار کردن مرد با دست خودش و هر خرید و فروش نیک».
2468-1692- (8) (صحیح لغیره) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَة س قَالَ: مَرَّ عَلَى النَّبِیِّ ج رَجُلٌ، فَرَأَى أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ ج مِنْ جَلَدِهِ وَنَشَاطِهِ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ! لَوْ کَانَ هَذَا فِی سَبِیلِ اللهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنْ کَانَ خَرَجَ یَسْعَى عَلَى وَلَدِهِ صِغَارًا فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَإِنْ کَانَ خَرَجَ یَسْعَى عَلَى أَبَوَیْنِ شَیْخَیْنِ کَبِیرَیْنِ فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَإِنْ کَانَ خَرَجَ یَسْعَى عَلَى نَفْسِهِ یُعِفُّهَا فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَإِنْ کَانَ خَرَجَ رِیَاءً وَمُفَاخَرَةً فَهُوَ فِی سَبِیلِ الشَّیْطَانِ».
رواه الطبرانی ورجاله رجال "الصحیح"([8]).
از کعب بن عُجره س روایت است که مردی از کنار رسول الله ج عبور کرد و اصحاب رسول الله ج قوت و چابکی او را دیدند. گفتند: ای کاش این فرد در راه خدا بود! رسول الله ج فرمود: «اگر کسی جهت کسب درآمد برای فرزند کوچکش کار کند، پس او در راه خداست. و اگر کسی جهت کسب درآمد برای پدر و مادر پیرش کار کند، پس او در راه خداست و اگر کسی جهت کسب درآمد برای خودش کار کند، پس او در راه خداست. و اگر کسی به خاطر ریا و تفاخر کار کند، پس او در راه شیطان است».
2469-1043- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عن ابن عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" والبیهقی.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال مومنی را که کسب معاش میکند، دوست دارد».
2470-1044- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ
عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَت: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَمْسَى کالًّا مِنْ عَمَلِ یَدهِ؛ أَمْسَى مَغْفُورًا لَهُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، والأصبهانی من حدیث ابن عباس([9]). وتقدم من هذا الباب غیر ما حدیث فی "المسألة" [8- الصدقات/4] أغنى عن إعادتها هنا.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس روز را با خستگی کار برای کسب حلال شب کند، مورد مغفرت و بخشش قرار میگیرد».
2- (الترغیب فی البکور فی طلب الرزق وغیره وما جاء فی نوم الصبحة)
([1]) قلت: ورواه أحمد أیضاً، وهو مخرَّج فی "غایة المرام" (121/ 163).
([2]) به کسر حاء و سکون لام: لباسی زخیم است که بر پشت شتر زیر پالان میاندازند. و (القعب): کاسه
([3]) (نکتة) به ضم نون و سکون کاف: اثری چون نقطه را گویند.
([4]) انظر التعلیق علیه هناک.
([5]) کسبی که در آن شبهه و خیانتی نباشد.
([6]) قلت: بل إسناده صحیح کما بینته فی "الصحیحة" (607).
([7]) قلت: ومن طریقه أخرجه الطبرانی أیضاً فی "المعجم الأوسط".
([8]) کذا قال، وتبعه الهیثمی، وفیه نظر بینته فی الأصل، لکنْ له شواهد یتقوى بها، أشرت إلیها هناک.
([9]) قلت: ظاهر التخریج یفرق بین روایة الطبرانی فهی عن عائشة، وروایة الأصبهانی فهی عن ابن عباس، والواقع أن کلتیهما عن ابن عباس، ولا أصل له عن عائشة. وهو مخرج فی "الضعیفة" (2626).