ترغیب به آسانگیری در خرید و فروش و رفتار نیک در مطالبهی طلب و پرداخت بدهی
2553-1742- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب؛ قَالَ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْدًا سَمْحًا إِذَا بَاعَ، سَمْحًا إِذَا اشْتَرَى، سَمْحًا إِذَا اقْتَضَى».
رواه البخاری، وابن ماجه، واللفظ له.
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به بندهای رحم کند که در هنگام خرید و فروش و مطالبهی حقش [از بدهکار] سختگیر نباشد».
(حسن) والترمذی، ولفظُه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «غَفَرَ اللَّهُ لِرَجُلٍ کَانَ قَبْلَکُمْ؛ کَانَ سَهْلًا إِذَا بَاعَ، سَهْلًا إِذَا اشْتَرَى، سَهْلًا إِذَا اقْتَضَى».
و از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به بندهای رحم کند که در هنگام خرید و فروش و مطالبهی حقش [از بدهکار] سختگیر نباشد [و با لطف و نرمی رفتار نماید]».
2554-1743- (2) (حسن لغیره) وَعَنْ عُثْمَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَدْخَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ رَجُلًا کَانَ سَهْلًا مُشْتَرِیًا وَبَائِعًا، وَقَاضِیًا وَمُقْتَضِیًا؛ الْجَنَّةَ».
رواه النسائی، وابن ماجه لم یذکر: "قاضیاً ومقتضیاً".
از عثمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند مردی را وارد بهشت نمود که چه خریدار بود یا فروشنده آسانگیر بود. و در پرداخت بدهیاش به طلبکار و نیز مطالبهی طلبش از بدهکار آسانگیر بود».
2555-1744- (3) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ یَحْرُمُ عَلَى النَّارِ، أَوْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النَّارُ؟ عَلَى کُلِّ قَرِیبٍ هَیِّنٍ سَهْلٍ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب".
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را از کسی خبر ندهم که بر آتش حرام است یا آتش بر او حرام است؟ بر هر فرد آسانگیرِ نزدیک به مردم».
والطبرانی فی "الکبیر" بإسناد جید، وزاد: "لین"([1])، وابن حبان فی "صحیحه".
(صحیح لغیره) وفی روایة لابن حبان: «إنما تَحرُمُ النارُ على کلِّ هیِّنٍ لَیِّنٍ قریبٍ سَهلٍ».
و در روایت ابن حبان آمده است: «آتش بر هر انسان آسانگیرِ بردبارِ نزدیک به مردم حرام گردیده است».
2556-1745- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ کَانَ هَیِّنًا لَیِّنًا قَرِیبًا؛ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند آتش را بر هر انسان آسانگیرِ بردبارِ نزدیک به مردم حرام نموده است».
0-1746- (5) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی فی "الأوسط" من حدیث أنس ولفظه: قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَنْ یَحْرُمُ عَلَى النَّارِ؟ قَالَ: «الَهَیِّنُ اللِّیِّنُ، السَّهْلُ الْقَرِیبُ».
و در روایت طبرانی آمده است: گفته شد: ای رسول الله ج! چه کسی بر آتش حرام است؟ رسول الله ج فرمود: «بر هر بردبارِ آسانگیرِ نزدیک به مردم».
0-1747- (6) (صحیح لغیره) ورواه فی "الأوسط" أیضاً و"الکبیر" عَنْ مُعَیْقِیبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «حُرِّمَتِ النَّارُ عَلَى الْهَیِّنِ اللَّیِّنِ، السَّهْلِ الْقَرِیبِ».
از معیقیب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آتش بر هر آسانگیرِ بردبارِ نزدیک به مردم حرام شده است».
2557-1748- (7) (صحیح لغیره) وَعَنهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ سَمْحَ البَیْعِ، سَمْحَ الشِّرَاءِ، سَمْحَ القَضَاءِ».
رواه الترمذی وقال: "غریب". والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند آسانگیری در خرید و فروش و مطالبهی قرض را دوست دارد».
2558-1749- (8) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اسْمَحْ، یُسْمَحْ لَکَ».
رواه أحمد، ورجاله رجال "الصحیح"؛ إلا مهدی بن جعفر.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آسانگیر باش تا بر تو آسان گرفته شود».
2559-1085- (1) (موضوع) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أَفْضَلُ الْمُؤْمِنِینَ رَجُلٌ سَمْحُ الْبَیْعِ، سَمْحُ الشِّرَاءِ، سَمْحُ الْقَضَاءِ، سَمْحُ الِاقْتَضَاءِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، ورواته ثقات([2]).
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «برترین مومنان کسی است که در خرید و فروش و پرداخت قرض و مطالبهی قرض با تساهل برخورد میکند».
2560-1750- (9) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دَخَلَ رَجُلٌ الْجَنَّةَ بِسَمَاحَتِهِ قَاضِیًا وَمُقتضِیًا».
رواه أحمد، ورواته ثقات مشهورون.
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی وارد بهشت شد به خاطر آسانگیری در پرداخت قرض و مطالبهی قرض».
2561-1751- (10) (صحیح) وَعَنْ حُذَیْفَةَ س قَالَ: «أُتِیَ اللهُ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ آتَاهُ اللهُ مَالًا، فَقَالَ لَهُ: مَاذَا عَمِلْتَ فِی الدُّنْیَا؟ - قَالَ: ﴿وَلَا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِیثًا﴾ - قَالَ: یَا رَبِّ آتَیْتَنِی مَالاً فَکُنْتُ أُبَایِعُ النَّاسَ، وَکَانَ مِنْ خُلُقِی الْجَوَازُ، فَکُنْتُ أَیَسَّرُ عَلَى الْمُوسِرِ، وَأُنْظِرُ الْمُعْسِرَ، فَقَالَ اللهُ تَعَالَی: أَنَا أَحَقُّ بِذَلک مِنْکَ، تَجَاوَزُوا عَنْ عَبْدِی». فَقَالَ عُقْبَةُ بْنُ عَامِرٍ وَأَبُو مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِیُّ: هَکَذَا سَمِعْنَاهُ مِنْ فِی رَسُولِ اللهِ ج.
رواه مسلم هکذا موقوفاً على حذیفة، ومرفوعاً عن عقبة وأبی مسعود([3]). وتقدمت بقیة ألفاظ هذا الحدیث فی «إنظار المعسر» [8- الصدقات/14].
از حذیفه س روایت است که میگوید: خداوند متعال [در روز قیامت] بندهای از بندگانش را میآورد که به او مالی داده و به او میفرماید: «در دنیا چه کاری انجام دادهای؟ - ﴿وَلَا یَکۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِیثٗا﴾ [النساء: 42] «و هیچ سخنی را نمیتوانند از الله پنهان کنند - میگوید: پروردگارا! به من مال دادی و من با مردم معامله میکردم و آسانگیری از اخلاق من بود، بر توانگران آسان میگرفتم و به بدهکاران تهیدست مهلت میدادم. پس خداوند متعال میفرماید: من بر انجام این عمل از تو سزاوارتر هستم، از بندهام درگذرید». عقبه بن عامر و ابومسعود انصاری میگویند: اینچنین از دهان رسول الله ج شنیدیم.
2562-1752- (11) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ج یَتَقَاضَاهُ، فَأَغْلَظَ لَهُ، فَهَمَّ بِهِ أَصْحَابُهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دَعُوهُ؛ فَإِنَّ لِصَاحِبِ الحَقِّ مَقَالًا». ثُمَّ قَالَ: «أَعْطُوهُ سِنًّا مِثْلَ سِنِّهِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، لا نَجِدُ إِلَّا أَمْثَلَ مِنْ سِنِّهِ، فَقَالَ: «أَعْطُوهُ، فَإِنَّ خَیْرکُمْ أَحْسَنُکُمْ قَضَاءً».
رواه البخاری ومسلم، والترمذی مختصراً ومطولاً، وابن ماجه مختصراً.
از ابوهریره س روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و طلب خود را از ایشان خواست و به تندی سخن گفت. چون اصحاب قصد تنبیه [زبانی یا عملی] او را کردند، رسول الله ج فرمود: «او را رها کنید، زیرا صاحب حق، حق سخن گفتن دارد». و سپس فرمود: «شتری مثل شتر خودش به او بدهید». گفتند: ای رسول الله ج! جز گرانتر از شتر او، شتر دیگری نداریم. فرمود: «آن را به او بدهید، زیرا بهترین شما کسی است که بدهیاش را به نحو احسن بپردازد».
2563-1753- (12) (صحیح) وَعَنْ أَبِی رَافِعٍ مَوْلَى رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: اسْتَسْلَفَ رَسُولُ اللهِ ج بَکْرًا، فَجَاءَتْهُ إِبِلٌ مِنَ الصَّدَقَةِ. قَالَ أَبُو رَافِعٍ: فَأَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ أَقْضِیَ الرَّجُلَ بَکْرَهُ. فَقُلْتُ: لَمْ أَجِدْ فِی الْإِبِلِ إِلَّا جَمَلًا خِیَارًا رَبَاعِیًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَعْطِهِ إِیَّاهُ؛ فَإِنَّ خِیَارَ النَّاسِ أَحْسَنُهُمْ قَضَاءً».
رواه مالک ومسلم وأبو داود والترمذی وصححه، والنسائی وابن ماجه.
از ابو رافع مولای رسول الله ج روایت است که رسول الله ج شتر جوانی را قرض گرفت، پس شتر صدقهای را به نزد او آوردند. ابو رافع س میگوید: رسول الله ج به من دستور داد شتر جوانی را که از آن مرد قرض گرفته بود به او برگردانم. گفتم: در بین شتران جز شتر هفت سالهای نمییابم؛ رسول الله ج فرمودند: «آن را به او بده! زیرا بهترین مردم کسی است که به نحو احسن قرض و بدهیاش را میپردازد».
2564-1086- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ س قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ ج صَلَاةَ العَصْرِ، ثُمَّ قَامَ خَطِیبًا - فذکر الحدیث إلى أن قال: - «أَلَا وَإِنَّ مِنْهُمْ حَسَنَ القَضَاءِ حَسَنَ الطَّلَبِ، وَمِنْهُمْ سَیِّئُ القَضَاءِ حَسَنَ الطَّلَبِ، فَتِلْکَ بِتِلْکَ، أَلَا وَإِنَّ مِنْهُمُ السَّیِّئَ القَضَاءِ السَّیِّئَ الطَّلَبِ، أَلَا وَخَیْرُهُمُ الحَسَنُ القَضَاءِ الحَسَنُ الطَّلَبِ، أَلَا وَشَرُّهُمْ سَیِّئُ القَضَاءِ سَیِّئُ الطَّلَبِ».
رواه الترمذی فی حدیث یأتی فی "الغضب" إن شاء الله تعالى [23- الأدب/10] وقال: "حدیث حسن"([4]).
از ابوسعید خدری س روایت است که میگوید: رسول الله ج نماز عصر را بر ما امامت داد، سپس به ایراد خطبه پرداخت. - و حدیث را ذکر میکند تا آنجا که میگوید: - از آنها کسانی هستند که بدهیشان را به خوبی ادا میکنند و بدهی را به خوبی وصول میکنند. و از آنها کسانی هستند که بدهی را به خوبی نمیپردازند و اما آن را به خوبی وصول میکنند. و این در برابر آن است. و بدانید که از میان آنها کسانی هستند که بدهی را به خوبی نمیپردازند و آن را به خوبی از دیگران وصول نمیکنند. بدانید بهترین آنها کسانی هستند که به خوبی بدهی را پرداخت کرده و آن را به خوبی وصول میکنند. و بدانید بدترین آنها کسانی هستند که در پرداخت بدهی و وصول آن بدرفتاری میکنند».
2565-1754- (13) (حسن) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: اسْتَسْلَفَ النَّبِیّ ج مِنْ رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ أَرْبَعِینَ صَاعًا، فَاحْتَاجَ الأَنْصَارِیُّ، فَأَتَاهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا جَاءَنا شَیءٌ». فَقَالَ الرَّجُلُ: وَأَرَادَ أَن یَتَکَلَّمَ؛ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لا تَقُلْ إلاَّ خَیْرًا، فَأَنَا خَیْرُ مَنْ یُسَلَّفُ»، فَأَعْطَاهُ أَرْبَعِینَ فَضْلا، وَأَرْبَعِینَ لِسَلَفِهِ، فَأَعْطَاهُ ثَمَانِینَ.
رواه البزار بإسناد جید.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج از مرد انصاری چهل صاع قرض گرفت؛ چون انصاری به آن نیاز پیدا کرد، نزد رسول الله ج آمد؛ رسول الله ج فرمود: «چیزی نداریم». چون آن مرد انصاری خواست صحبت کند، رسول الله ج فرمود: «جز خیر چیزی نگو؛ زیرا من بهترین کسی هستم که قرض را بر میگردانم». پس به او چهل صاع اضافه بخشیده و چهل صاع به خاطر قرضش داد، یعنی هشتاد صاع به او داد.
2566-1087- (3) (ضعیف جداً) وروى ابن ماجه عنه قال: جَاءَ رَجُلٌ یَطْلُبُ النَّبِیَّ ج فَتَکَلَّمَ بِبَعْضِ الْکَلَامِ، فَهَمَّ بِهِ بَعض أَصحَابه، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَهْ! إِنَّ صَاحِبَ الدَّیْنِ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى صَاحِبِهِ حَتَّى یَقْضِیَهُ»([5]).
از ابن ماجه روایت است: مردی نزد رسول الله ج آمده و قرض خود را طلب نمود و سخنانی ناروا بیان داشت که صحابه تصمیم داشتند پاسخ وی را داده و او را ادب کنند اما رسول الله ج فرمود: «دست نگه دارید، قرض دهنده حق دارد قرض خود را مطالبه کند تا اینکه قرض خود را دریافت کند».
2567-1755- (14) (حسن) وَعن أبی هریرة س قال: أتى النبیِّ ج رجلٌ یتقاضاه قد استَسلفَ منه شطرَ وَسقٍ، فأعطاه وَسقاً، فقال: «نِصفُ وَسقٍ لک، ونصفُ وسقٍ من عِندی». ثمَّ جاء صاحب الوسقِ یتقاضاهُ، فأعطاهُ وَسقَین، فقال رسول الله ج: «وسقٌ لک، ووسقٌ مِن عندی».
رواه البزار، وإسناده حسن إن شاء الله.
از ابوهریره س روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و نصف وسقی را که رسول الله ج از او قرض گرفته بود، طلب کرد؛ به او یک وسق داد و فرمود: «نصف وسق برای توست و نصف دیگر از جانب من است». سپس صاحب آن وسق آمد و قرضش را طلب نمود، پس به او دو وسق داد؛ رسول الله ج فرمودند: «یک وسق برای توست و وسق دیگر از جانب من است».
(شطر وسق) یعنی: نصف وسق. (والوسق) به فتح واو و سکون سین: شصت صاع میباشد و گفته شده: بار شتر میباشد.
2568-1756- (15) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ، وَعَائِشَةَ ش؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ طَلَبَ حَقًّا فَلْیَطْلُبْهُ فِی عَفَافٍ، وَافٍ أَوْ غَیْرَ وَافٍ».
رواه الترمذی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط البخاری".
از ابن عمر و عایشه ش روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس حقش را طلب کرد باید آن را به نیکی طلب کند، اگرچه حق خود را کامل یا ناقص بیابد».
2569-1757- (16) (صحیح) وروى ابن ماجه عن عبد الله بن [أبی] ربیعة س: أَنَّ النَّبِیَّ ج اسْتَسْلَفَ مِنْهُ حِینَ غَزَا حُنَیْنًا ثَلَاثِینَ أَوْ أَرْبَعِینَ أَلْفًا، فَلَمَّا قَدِمَ قَضَاهَا إِیَّاهُ؛ ثُمَّ قَالَ لَهُ النَّبِیُّ ج: «بَارَکَ اللَّهُ لَکَ فِی أَهْلِکَ وَمَالِکَ، إِنَّمَا جَزَاءُ السَّلَفِ الْوَفَاءُ وَالْحَمْدُ».
از عبدالله بن ابی ربیعه س روایت است که رسول الله ج هنگام غزوه حنین سی یا چهل هزار از من قرض گرفت؛ چون رسول الله ج بدهیاش را به او پس داد، به وی فرمود: «خداوند در مال و خانوادهات برکت قرار دهد. پاداش قرض این است که آن را به صاحبش برگردانی و از او تشکر کنی».
8 -(الترغیب فی إقالة النادم)
([1]) یشهد لهذه الزیادة ولأصل الحدیث ما بعده، وهما مخرجان مع غیره من الشواهد فی "الصحیحة" (938).
([2]) کذا قال، وهو وهم فاحش، وإن تبعه الهیثمی، کیف لا وفیه الشاذکونی؟! وأفحش منه تحسین المعلقین الثلاثة للحدیث، فکأنهم استلزموا ذلک من التوثیق، فإن کان کذلک فهو من جهلهم ولکنهم غیر مستقرین على ذلک. انظر "الضعیفة" (2853).
([3]) ذکر عقبة بن عامر فی هذا الحدیث وهمٌ، صوابه: عقبة بن عمرو أبو مسعود الأنصاری. قاله الدارقطنی. وانظر (8- الصدقات/ 14).
([4]) قلت: وکذا فی نسخة "تحفة الأحوذی" (3/ 219)، و"تحفة المزی" (3/ 468/ 3466). ووقع فی طبعة الدعاس (2192): "حسن صحیح"، بزیادة "صحیح"، وسواء کان هذا أو ذاک فإنه یعنی ". . لغیره"؛ لأن فی إسناده علی بن زید بن جدعان، وهو ضعیف من قبل حفظه، ولذلک لما أخرجه الحاکم (4/ 505-506) سکت عنه ولم یصححه على تساهله المعروف. وأما المعلقون الثلاثة، فقالوا هنا: "حسن"! وفیما سیأتی: "حسن بشواهده"! ولیس لبعض مقاطعه شاهد، ومنها هذا.
([5]) قلت: فیه (حنش) وهو متروک، وهو مخرج فی "الضعیفة" (3180). وخلط الثلاثة بین هذا، وبین روایة البزار التی فی "الصحیح"، فضعفوها لظنهم أن فیها (حنشاً) هذا، مع أنهم نقلوا عن الهیثمی توثیقه لرجاله، کما رأوا تجوید المؤلف لإسناده!! والله المستعان.