ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترهیب از کاستن در پیمانه و ترازو
2572-1760- (1) (حسن) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: لَمَّا قَدِمَ النَّبِیُّ ج الْمَدِینَةَ کَانُوا مِنْ أَخْبَثِ النَّاسِ کَیْلًا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ ﻷ: ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾، فَأَحْسَنُوا الْکَیْلَ بَعْدَ ذَلِکَ.
رواه ابن ماجه وابن حبان فی "صحیحه"، والبیهقی.
از ابن عباس ب روایت است، هنگامیکه رسول الله ج به مدینه پا نهاد، مردم مدینه از بدترین مردم در پیمانه بودند، پس خداوند ﴿وَیۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِینَ﴾ [المطففین: 1] «وای بر کم فروشان» را نازل کرد و بعد از آن پیمانه را کامل نمودند.
2573-1089- (1) (ضعیف جداً) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِأَصْحَابِ الْکَیْلِ وَالْوَزْنِ: «إِنَّکُمْ قَدْ وُلِّیتُمْ أَمْرًا فِیهِ هَلَکَتِ الْأُمَمُ السَّالِفَةُ قَبلَکُم».
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج به کسانی که با کیل (پیمانه) و وزن به معامله مشغول بودند فرمود: «شما امری را عهدهدار شدید که امتهای پیش از شما در آن هلاک شدند».
رواه الترمذی والحاکم؛ کلاهما من طریق حسین بن قیس عن عکرمة عنه. وقال الحاکم: "صحیح الإسناد". (قال الحافظ): "کیف وحسین بن قیس متروک؟! والصحیح عن ابن عباس موقوف. کذا قاله الترمذی وغیره".
2574-1761- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: أَقْبَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج فَقَالَ: «یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ! خَمْسُ خِصَالٍ إِذَا ابْتُلِیتُمْ بِهِنَّ، وَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تُدْرِکُوهُنَّ: لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِی قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى یُعْلِنُوا بِهَا؛ إِلَّا فَشَا فِیهِمُ الطَّاعُونُ وَالْأَوْجَاعُ الَّتِی لَمْ تَکُنْ مَضَتْ فِی أَسْلَافِهِمُ الَّذِینَ مَضَوْا، وَلَمْ یَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ؛ إِلَّا أُخِذُوا بِالسِّنِینَ وَشِدَّةِ الْمَئُونَةِ وَجَوْرِ السُّلْطَانِ عَلَیْهِمْ، وَلَمْ یَمْنَعُوا زَکَاةَ أَمْوَالِهِمْ؛ إِلَّا مُنِعُوا الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ، وَلَوْلَا الْبَهَائِمُ لَمْ یُمْطَرُوا، وَلَمْ یَنْقُضُوا عَهْدَ اللَّهِ وَعَهْدَ رَسُولِهِ؛ إِلَّا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ عَدُوًّا مِنْ غَیْرِهِمْ، فَأَخَذُوا بَعْضَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ، وَمَا لَمْ تَحْکُمْ أَئِمَّتُهُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ، وَیَتَخَیَّرُوا([1]) فِیمَا أَنْزَلَ اللَّهُ؛ إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ بَأْسَهُمْ بَیْنَهُمْ».
رواه ابن ماجه - واللفظ له - والبزار والبیهقی. [مضی لفظه8- الصدقات /2].
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج نزد ما آمده و فرمودند: «ای گروه مهاجرین! پنج صفت است که چون به آنان مبتلا شدید [گرفتار انواع عذاب میشوید] و من به خداوند پناه میبرم که آن زمان را دریابید: در میان هیچ قومی زنا آشکارا رواج نمییابد، مگر اینکه طاعون و بیماریهایی که در میان گذشتگان آنان سابقه نداشته، در میان آنان شیوع مییابد. و از میزان و ترازو نمیکاهند، مگر اینکه خشکسالی و مشکلات در کسب رزق و روزی دامنگیر آنها شده و حاکم ظالم بر ایشان مسلط میشود. و از پرداخت زکات اموالشان خودداری نمیکنند مگر اینکه از باران محروم میشوند و اگرچهارپایان نبودند باران نمیبارید. و عهد و پیمان الله و رسولش را نمیشکنند، مگر اینکه خداوند دشمنی از غیر خودشان را بر ایشان مسلط خواهد نمود که بخشی از آنچه در دست دارند تصاحب میکند. و قومی که مبنای حکمرانی حاکمانشان کتاب الله نباشد و خیر و سعادت را در آنچه خداوند نازل فرموده جستجو نکند، خداوند آن قوم را به درگیریهای داخلی دچار میگرداند».
0-1762- (3) (صحیح) ورواه الحاکم بنحوه من حدیث بریدة، وقال: "صحیح على شرط مسلم". [مضی لفظه 8- الصدقات/2].
0-1090- (2) (ضعیف موقوف) ورواه مالک بنحوه موقوفاً على ابن عباس([2])، ولفظه: قَالَ: «مَا ظَهَرَ الْغُلُولُ فِی قَوْمٍ [قَطُّ]؛ إِلَّا أَلْقی اللهُ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ، وَلَا فَشَا الزِّنَا فِی قَوْمٍ؛ إِلَّا کَثُرَ فِیهِمُ الْمَوْتُ، وَلَا نَقَصَ قَوْمٌ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ؛ إِلَّا قَطَعَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّزْقُ، وَلَا حَکَمَ قَوْمٌ بِغَیْرِ حَقٍّ؛ إِلَّا فَشَا فِیهِمُ الدَّمُ، وَلَا خَتَرَ قَوْمٌ بِالْعَهْدِ، إِلَّا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْعَدُوَّ».
از ابن عباس ب روایت است که میگوید: در میان قومی، دزدی در مال غنیمت ظهور نمیکند مگر اینکه خداوند متعال در قلوب آنها رعب و وحشت قرار میدهد و زنا در میان قومی رایج نمیشود مگر اینکه مرگ در میان آنها افزایش مییابد. و قومی از کیل و پیمانه نمیکاهند مگر اینکه خداوند رزق و روزی را از ایشان قطع میکند. [ایشان را در کسب رزق و روزی با مشکل مواجه میکند]. و قومی به امری جز حق حکم نمیکند مگر خونریزی در بین آنها رواج مییابد و هیچ قومی عهد شکنی نمیکند مگر اینکه خداوند دشمن را بر آنها مسلط میکند».
(حسن لغیره) ورفعه الطبرانی وغیره إلى النبی ج، [ومضی لفظه 8/2].
و(السِّنین) جمع سنة، عبارت است از سالی که خشکسالی شده و از زمین چیزی نروید، چه باران ببارد یا نبارد.
(الختر): عبارت است از خیانت و نقض عهد و پیمان.
2575-1763- (4) (حسن) وَعَن ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ اللهِ یُکَفِّرُ الذُّنُوبَ کُلَّهَا إِلَّا الْأَمَانَةَ، قَالَ: یُؤْتَى بِالْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ - وَإِنْ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ -، فَیُقَالُ: أَدِّ أَمَانَتَکَ، فَیَقُولُ: أَیْ رَبِّ! کَیْفَ وَقَدْ ذَهَبَتِ الدُّنْیَا؟ قَالَ: فَیُقَالُ: انْطَلِقُوا بِهِ إِلَى الْهَاوِیَةِ، فَیُنْطَلَقُ بِهِ إِلَى الْهَاوِیَةِ، وَیُمَثَّلُ لَهُ أَمَانَتُهُ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ دُفِعَتْ إِلَیْهِ، فَیَرَاهَا فَیَعْرِفَهَا، فَیَهْوِی فِی أَثَرِهَا حَتَّى یُدْرِکَهَا فَیَحْمِلَهَا عَلَى مَنْکِبَیْهِ، حَتَّى إِذَا نَظَرَ ظَنَّ أَنَّهُ خَارِجٌ زَلَّتْ عَنْ مَنْکِبَیْهِ، فَهُوَ یَهْوِی فِی أَثَرِهَا أَبَدَ الْآبِدِینَ، ثُمَّ قَالَ: الصَّلَاةُ أَمَانَةٌ، وَالْوُضُوءُ أَمَانَةٌ، وَالْوَزْنُ أَمَانَةٌ، وَالْکَیْلُ أَمَانَةٌ - وَأَشْیَاءٌ عَدَّدَهَا، وَأَشدُّ ذَلِکَ الْوَدِائِعُ. قال – یعنی: زاذان -: فَأَتَیْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ فَقُلْتُ: أَلَا تَرَى إِلَى مَا قَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ؟ قَالَ: کَذَا. قَالَ: کَذَا. قَالَ: صَدَقَ، أَمَا سَمِعْتَ الله یَقُولُ: ﴿إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾.
رواه البیهقی موقوفاً. ورواه بمعناه هو وغیره مرفوعاً، والموقوف أشبه([3]).
از ابن مسعود س روایت است که میگوید: کشته شدن در راه خدا تمام گناهان را پاک میکند جز امانت؛ در روز قیامت بنده را میآورند – اگرچه در راه خدا کشته شده – پس گفته میشود: امانتت را ادا کن؛ میگوید: پروردگارا! چگونه ادا کنم درحالیکه دنیا تمام شده است؟ گفته میشود: او را به جهنم ببرید، پس به جهنم برده میشود و امانتش به او نشان داده میشود همانند روزی که به او تحویل داده شد، آن را میبیند و میشناسد، پس به دنبال آن رفته تا اینکه به آن میرسد و آن را بر دو شانهاش حمل میکند تا جایی که گمان میکند از آنجا خارج میشود که از دوشش میافتد، پس او همیشه به دنبال آن میرود. سپس گفت: نماز، وضو، ترازو، پیمانه و امور دیگری که آنها را شمرد هریک امانت هستند و شدیدترین آنها، امانت دیگران است. زاذان میگوید: نزد براء بن عازب رفته و گفتم: آیا نمیبینی عبدالله بن مسعود چه میگوید؟ چنین و چنان میگوید. براء گفت: راست گفته، آیا نشنیدهای که خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾ [النساء: 58] «بیگمان الله به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آنها باز گردانید».
10- (الترهیب من الغش، والترغیب فی النصیحة فی البیع وغیره)
([1]) أی: یطلبوا الخیر، أی: وما لم یطلبوا الخیر والسعادة فیما أنزل الله، قال الزمخشری فی "الفائق" (1/ 278): "والاختیار أخذ ما هو خیر، وهو یتعدى إلى أحد مفعولیه بواسطة (مِن) ثم یحذف. . ."، وقد وقعت هذه اللفظة فی الأصل بإهمال الخاء، والتصویب من "ابن ماجه"، و"الحلیة"، وأشکل المراد منها على الحافظ الناجی، وأطال الکلام فی ذلک لفظاً ومعنى دون طائل، ولعل فیما ذکرته شفاء على إیجازه، والله أعلم.
([2]) قلت: هو فی "الموطأ" (2/ 16) هکذا، عن یحیى بن سعید أنه بلغه عن عبدالله بن عباس. قلت: وهذا منقطع؛ إن لم یکن معضلاً، فإن یحیى بن سعیدٍ وهو الأنصاری النجّاری من صغار التابعین، ولم یذکروا له روایة عن غیر أنس من الصحابة، ورواه الطبرانی مرفوعاً وتقدم فی (8- الصدقات/ 2).
([3]) قلت: وإسناده حسن، بخلاف المرفوع، فهو ضعیف، وهو مخرج فی "الضعیفة" (4071). ومن تخالیط الثلاثة وجهلهم أنهم لم یقفوا عند ما نقلوه عن الإمام أحمد أنه قال فی الموقوف: "إسناده جید"، بل تعالوا علیه، وقالوا: "ضعیف، رواه البیهقی (5266) وفیه الأعمش وأبو عمر الکندی، کلاهما یرسل"! وهذا منتهى الجهل، فإن مثل هذا الإعلال قد یفید لو کان الحدیث مرسلاً، فکیف وهو عن ابن مسعود مسنداً، وجوّده أحمد؟!! ولکنه التعالم.