اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از احتکار

ترهیب از احتکار

2594-1781- (1) (صحیح) عَنْ مَعْمَر بن أبی معمر - وقیل ابن عبدالله بن نضلة- س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنِ احْتَکَرَ([1]) فَهُوَ خَاطِئٌ».

رواه مسلم وأبو داود.

از معمر بن ابی معمر - و گفته شده ابن عبدالله بن نضلة - س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دست به احتکار بزند، گنه‌کار است».

(صحیح) والترمذی وصححه، وابن ماجه، ولفظهما: قال: «لَا یَحْتَکِرُ إِلَّا خَاطِئٌ»([2]).

و در روایت ترمذی و ابن ماجه آمده است: «احتکار نمی‌کند مگر گنه‌کار».

2595-1100- (1) (منکر) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنِ احْتَکَرَ طَعَامًا أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ اللَّهِ، وَبَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ، وَأَیُّمَا أَهْلِ عَرْصَةٍ أَصْبَحَ فِیهِمُ امْرُؤٌ جَائِعًا؛ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُمْ ذِمَّةُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَی».

رواه أحمد وأبو یعلى والبزار والحاکم. وفی هذا المتن غرابة، وبعض أسانیده جید([3]). وقد ذکر رزین شطره الأول؛ ولم أره فی شیء من الأصول التی جمعها.

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس چهل روز غذایی را احتکار کند، از خداوند برائت جسته و خداوند متعال از وی برائت می‌جوید. و هرگاه در میان اهل منطقه‌ای، کسی شب را گرسنه صبح کند، عهد و امان خداوند از آنها برداشته می‌شود».

2596-1101- (2) (ضعیف) وَعَنْ عُمَرَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الْجَالِبُ مَرْزُوقٌ، وَالْمُحْتَکِرُ مَلْعُونٌ».

از عمر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «تاجر سود بدون گناه کسب می‌کند و کسی‌که احتکار می‌کند مورد لعنت است».

رواه ابن ماجه والحاکم؛ کلاهما عن علی بن سالم بن ثوبان، عن علی بن یزید بن جدعان. وقال البخاری والأزدی: "لا یتابع علی بن سالم على حدیثه هذا". (قال الحافظ) زکی الدین: "لا أعلم لعلی بن سالم غیر هذا الحدیث، وهو فی عداد المجهولین. والله أعلم".

2597-1102- (3) (منکر) وَعن الهیثم بن رافع عن أبی یحیى المکی عن فروخ مولى عثمان بن عفان: أنَّ طعاماً أُلقِیَ على باب المسجِدِ، فخَرَج عُمَرُ بنُ الخَطّابِ س و هو أمیرُ المؤمنینَ یومَئذٍ -، فقال: ما هذا الطعام؟ فقالوا: طعامٌ جُلِب إلینا أو عَلَینا، فقال: بارَکَ الله فیه وفیمَن جَلبَهُ إلینا أو عَلَینا، فقال له بعضُ الّذین مَعَهُ: یا أمیرَ المؤمنین! قدِ احتُکِرَ، قال: ومَن احتَکَرَهُ؟ قالوا: احتَکَرَهُ فَرّوخٌ وفلانٌ مولى عَمَرَ بنِ الخطّابِ، فأرسَل إلیهما فأتیاهُ، فقال: ما حمَلَکُما على احتِکَارِ طَعامِ المُسلِمینَ؟ قالوا: یا أمیرَ المؤمنین! نشتَری بأموالِنا ونَبِیع! فقال عمرُ س: سمعتُ رسولَ الله ج یقول: «من احتَکَر على المسلمین طعامَهُم؛ ضرَبَه الله بالجُذام والإفلاسِ». فقال: عند ذلک فرّوخٌ: یا أمیرَ المؤمنین! فإنِّی أُعاهِدُ الله وأعاهُدُک أن لا أعودَ فی احتِکار طعامٍ أبداً، فتَحَوَّل إلى مِصرَ. وأمَّا مولى عُمَر فقال: نَشتری بأموالِنا ونَبیعُ. فَزَعم أبو یحیى أنَّه رأى مولى عمر مَجذوماً مَشدوخاً.

از فروخ مولی عثمان بن عفان روایت است: غذایی بر در ورودی مسجد انداخته شده بود. چون عمر بن خطاب که در آن زمان امیر مومنان بود از مسجد خارج شد، گفت: این غذا چیست؟ گفتند: غذایی است که برای ما کسب شده. پس گفت: خداوند در آن و در کسی‌که آن را برای ما کسب نموده برکت نهد؛ عده‌ای از همراهان به ایشان گفتند: ای امیر مومنان، این غذا احتکار شده بود. فرمود: چه کسی آن را احتکار کرده است؟ گفتند: فروخ و فلانی مولی عمر بن خطاب؛ پس به دنبال آنها فرستاد و آنان را آوردند. سپس فرمود: چه چیزی باعث شد تا غذای مسلمانان را احتکار کنید؟ گفتند: ای امیر مومنان، با اموال خود آنها را خرید و فروش می‌کنیم. عمر گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس غذای مسلمانان را احتکار کند، خداوند متعال او را به جذام و فقر مبتلا می‌کند». در این هنگام فروخ گفت: ای امیر مومنان، من با خدا عهد کردم و با شما عهد نمودم که هرگز غذای مسلمانان را احتکار نکنم و به این عمل بازنگردم. پس به مصر تبعید شد. اما مولی عمر گفت: با اموال خود خرید و فروش کردیم. ابویحی گمان کرده مولی عمر را درحالی دیده که مبتلا به جذام بوده است.

رواه الأصبهانی هکذا. وروى ابن ماجه المرفوع منه فقط عن یحیى بن حکیم: حدثنا أبو بکر الحنفی: حدثنا الهیثم بن رافع: حدثنی أبو یحیى المکی. وهذا إسناد جید متصل، و رواته ثقات([4])، وقد أُنکِر على الهیثم روایته لهذا الحدیث مع کونه ثقة. والله أعلم.

2598-1103- (4) (منکر) وَعَنْ مُعَاذٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْمُحْتَکِرُ، إِنْ أَرْخَصَ اللهُ الْأَسْعَارَ حَزِنَ، وَإِنْ أَغْلَاهَا اللهُ فَرِحَ».

وفی روایة: «إِن سَمِعَ بِرُخْصٍ سَاءَهُ، وَإِن سَمِعَ بِغَلَاءٍ فَرِحَ».

ذکره رزین فی "جامعه"، ولم أره فی شیء من الأصول التی جمعها، إنما رواه الطبرانی وغیره بإسناد واهٍ.

از معاذ س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «بدترین بنده آن است که احتکار کند؛ چون خداوند متعال قیمت کالاها را پایین آورد ناراحت می‌شود و چون قیمت آنها را بالا برد، خوشحال می‌شود».

2599-1104- (5) (منکر) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «أَهْلُ الْمَدَائِنِ هُمُ الْحُبُسُ([5]) فِی سَبِیلِ اللَّهِ، فَلَا تَحْتَکِرُوا عَلَیْهِمْ الأقواتَ، وَلَا تُغَلُّوا عَلَیْهِمُ الْأَسْعَارَ، فإنَّ مَنِ احْتَکَرَ علَیْهمْ طعاماً أرْبَعینَ یوماً ثُمَّ تَصدَّقَ به؛ لَمْ تَکُنْ لَه کَفَّارَةٌ».

ذکره رزین أیضاً، ولم أجده([6]).

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اهل مدائن وقف در راه خدا هستند. غذاها را بر آنها احتکار نکنید و قیمت‌ها را بر ایشان افزایش ندهید چرا که هرکس به مدت چهل روز غذایی را بر ایشان احتکار کند سپس از آن صدقه دهد، کفاره این عمل وی نمی‌شود».

2600-1105- (6) (منکر) وَعن أبی هریرة و مَعقَل بن یَسار ب؛ أنَّ رسول الله ج قال: «یُحْشَرُ الحاکِرونَ وقَتَلَةُ الأنْفُسِ فی دَرَجةٍ، ومَنْ دَخَل فی شیء مِنْ سِعْرِ المسلمین یُغلیه عَلَیْهِم؛ کان حّقاً على الله أَنْ یُعَذِّبَهُ فی مُعْظَمِ النارِ یومَ القِیامةِ».

ذکره رزین أیضاً، وهو مما أنفرد به مهنأ بن یحیى، عن بقیة بن الولید، عن سعید بن عبدالعزیز، عن مکحول، عن أبی هریرة([7]). وفی هذا الحدیث والحدیثین قبله نکارة ظاهرة. والله أعلم.

از ابوهریره و معقل بن یسار ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «احتکار کنندگان و کسی‌که مرتکب قتل نفس شده در یک درجه و مرتبه حشر خواهند شد. و هرکس نرخ مسلمانان را در مورد کالایی افزایش دهد، این حق بر خداوند است که روز قیامت او را در آتش عذاب کند».

2601-1106- (7) (ضعیف) وَعَنِ الْحَسَنِ قَالَ: ثَقُلَ مَعْقِلُ بْنُ یَسَارٍ، فَأَتَاهُ عُبَیْدُاللَّهِ بْنُ زِیَادٍ یَعُودُهُ، فَقَالَ: هَلْ تَعْلَمُ یَا مَعْقِلُ! أَنِّی سَفَکْتُ دَمًا حَرَاماً؟ قَالَ: لَا أعلَمُ. قَالَ: هَلْ عَلِمْتَ، أَنِّی دَخَلْتُ فِی شَیْءٍ مِنْ أَسْعَارِ الْمُسْلِمِینَ؟ قَالَ: مَا عَلِمْتُ، قَالَ: أَجْلِسُونِی. ثُمَّ قَالَ: اسْمَعْ یَا عُبَیْدَاللَّهِ حَتَّى أُحَدِّثَکَ شَیْئًا مَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج مَرَّةً وَلَا مَرَّتَیْنِ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ دَخَلَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَسْعَارِ الْمُسْلِمِینَ لِیُغْلِیَهُ عَلَیْهِمْ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَی أَنْ یُقْعِدَهُ بِعُظْمٍ مِنَ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ». قَالَ: أَنْتَ سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج؟ قَالَ: نَعَمْ، غَیْرَ مَرَّةٍ وَلَا مَرَّتَیْنِ.

از حسن روایت است: معقل بن یسار بیمار شد و عبیدالله بن زیاد به عیادت وی آمد و گفت: ای معقل آیا می‌دانی خون حرامی را ریختم؟ معقل گفت: نه نمی‌دانم؛ عبیدالله گفت: آیا می‌دانی دخالتی در قیمت‌ کالاهای مسلمانان داشتم؟ گفت: نمی‌دانم؛ معقل گفت: مرا بنشانید. سپس گفت: بشنو ای عبیدالله حدیثی را که چندین بار از رسول الله ج شنیدم. از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس دخالتی در قیمت کالاهای مسلمانان داشته باشد تا قیمت را بر ایشان بالا ببرد، این حق برای خداوند متعال هست که در روز قیامت او را در جایگاه بزرگی از آتش قرار دهد». عبیدالله گفت: تو این را از رسول الله ج شنیدی؟ گفت: بله؛ نه یک بار و نه دوبار (بلکه چندین بار)».

رواه أحمد، والطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"؛ إلا أنه قال: کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَی أَنْ یَقْذِفَهُ فِی مُعْظَمٍ مِنَ النَّارِ».

و در روایت طبرانی آمده است: «این حق برای خداوند است که او را در آتش بزرگی بیندازد».

والحاکم مختصراً ولفظه: قال: «مَنْ دَخَلَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَسْعَارِ الْمُسْلِمِینَ یُغْلِیَ عَلَیْهِمْ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ یَقْذِفَهُ فِی جَهَنَّمَ رَأْسُهُ أَسْفَلَهُ».

و در روایت حاکم آمده است: «هرکس در بخشی از قیمت کالاهای مسلمانان دخالت کند که آنها را بالا ببرد، این حق بر خداوند است که او را به سر به آتش دوزخ بیندازد».

رووه کلهم عن زید بن مرة عن الحسن. وقال الحاکم: "سمعه معتمر بن سلیمان وغیره من زید". (قال المملی) الحافظ: "ومَن [دون]([8]) زید بن مرة؛ فرواته کلهم ثقات معروفون غیره، فإنی لا أعرفه، ولم أقف له على ترجمة. والله أعلم بحاله".

2602-1107- (8) (منکر) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب؛  أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «احْتِکَارُ الطَّعَامِ بِمَکَّةَ إِلْحَادٌ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" من روایة عبدالله بن المؤمَّل([9]).

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «احتکار غذا در مکه الحاد است».

2603-1108- (9) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنِ احْتَکَرَ حَکرةً یُرِیدُ أَنْ یُغَالی بِهَا عَلَى الْمُسْلِمِینَ؛ فَهُوَ خَاطِئٌ، وَقَدْ بَرِئَت مِنْهُ ذِمَّةُ اللَّهِ».

رواه الحاکم من روایة إبراهیم بن إسحاق الغَسیلی([10])، وفیه مقال. والله أعلم.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس کالایی را احتکار کند که قیمتش را بر مسلمانان بالا ببرد، دچار گناه شده و عهد و امان خداوند از او برداشته می‌شود».

12 -(ترغیب التجار فی الصدق، وترهیبهم من الکذب والحلف وإن کانوا صادقین)



([1]) فی الأصل زیادة: "طعاماً"؛ ولما کانت لا أصل لها عند أحدٍ من مخرِّجیه الذین ذکرهم المصنف، ولا عند غیرهم فقد حذفتها. وأما المعلقون الثلاثة فأثبتوها موهمین القراء بورودها عند مخرجیه الأربعة بذکر أرقامهم! مع أنهم نقلوا بُعد إنکار الناجی لها، ومن جهلهم أنَّهم علقوا کلامه على اللفظ الآتی الخالی من الزیادة!!

([2]) قلت: هو روایة لمسلم أیضاً (5/ 56)، وهو روایة أبی داود (3447)، ولذلک کان الأولى أنْ یقال فی التخریج: رواه مسلم. وفی لفظ له، وهو لأبی داود والترمذی وابن ماجه. .

"خاطئ" به معنای «آثم» (گنهکار است) میباشد. و معناى روایت این است که: جز کسی که به گناه و نافرمانی عادت کرده و خو گرفته است، کسی جرات چنین عمل زشتی را ندارد.

احتکار چنانکه نووی در شرح مسلم می‌گوید: عبارت است از اینکه غذایی [قوتی از اقوات مردم] در وقت گرانی برای تجارت خریده شود و فروخته نشود و ذخیره گردد تا قیمت آن بالا برود؛ اما اگر در وقت ارزانی بخرد تا آن را در زمانی که گران گردد، بفروشد، احتکار به حساب نمی‌آید. علما در مورد احتکار حرام اخلاف کرده‌اند که چه بسا نزدیک‌ترین اقوال به قول صواب دیدگاه امام احمد باشد که می‌گوید: احتکار در مورد چیزی حرام است که حیات مردم به آن بستگی دارد. انظر "معالم السنن" (5/ 90-91).

([3]) قلت: کلا، فإن مدار أسانیده کلها على أبی بشر الأملوکی، وبه أعله الهیثمی، وقال: "ضعفه ابن معین"، وسبقه أبو حاتم فقال: "حدیث منکر، وأبو بشر لا أعرفه". وقد غفل عن هذه العلة جماعة، فأخذوا یعلونه بغیرها، ویردها بعضهم، والکل غافل عنها کما بینته فی "غایة المرام" (194/ 324).

([4]) قلت: بل أبو یحیى المکی غیر معروف، والخبر منکر کما قال الذهبی، وقال البخاری: "فی إسناده نظر".

([5]) جمع: (حبیس) فعیل بمعنى مفعول: کل ما حبس بوجه من الوجوه. کما فی "اللسان"، وکان الأصل: (الحبساء) فصححته من روایة ابن عساکر. انظر "الضعیفة" (5335).

([6]) قلت: لفّقه رزین من حدیثین: أحدهما عن أبی أمامة بالشطر الأول منه عند الطبرانی، وإسناده ضعیف مظلم، والآخر عن معاذ بن جبل وغیره، وهو موضوع، وقد خرجتهما فی "الضعیفة" (858 و859 و5335). ومن جهل الثلاثة حتى بعلم التخریج أنهم عزوه للطبرانی، فأوهموا أنه عنده بتمامه!

([7]) قلت: الذی وجدته بهذا الإسناد عن أبی هریرة إنما هو الشطر الأول من الحدیث دون قوله: "ومن دخل. ."، وأما هذا فإنما روی من حدیث معقل بن یسار الآتی بعده، فکأن رزیناً لفَّقهُ بینهما فجعلهما حدیثاً واحداً! انظر "الضعیفة" (5336).

([8]) سقطت من الأصل، والسیاق یقتضیها.

([9]) قلت: وقال (2/ 289/ 1508): "تفرد به عبدالله بن المؤمل". قلت: وهو ضعیف الحدیث کما فی "التقریب" وغیره، رواه البخاری فی "التاریخ" وأبو داود بسند ضعیف عن یعلى بن أمیة. وهو مخرج فی "ضعیف أبی داود" (346).

([10]) الأصل: "العسیلی" بالعین المهملة، والصواب ما أثبتنا، فإنه من ولد حنظلة غسیل الملائکة، وکان یسرق الحدیث.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد