اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از به تاخیر انداختن پرداخت قرض از سوی توانگر و ترغیب به راضی نمودن قرض‌دهنده

ترهیب از به تاخیر انداختن پرداخت قرض از سوی توانگر و ترغیب به راضی نمودن قرض‌دهنده

2653-1814- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَطْلُ الغَنِیِّ ظُلْمٌ، وَإِذَا أُتْبِعَ أَحَدُکُمْ عَلَى مَلِیءٍ فَلْیُتْبَعْ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «تأخیر نمودن ثروتمند از ادای قرضش، ظلم است و هرگاه یکی از شما برای گرفتن قرضش به کسی حواله گردید که قدرت پرداخت قرض را دارد، قبول کند».

(أُتبع) به ضم همزة و سکون تاء یعنی: «أحیل» حواله گردید. خطابی میگوید: «و اهل حدیث می‌گویند: «اتّبع به تشدید تاء، که اشتباه است».

2654-1815- (2) (صحیح) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ الشَّرِیدِ عَنْ أَبِیهِ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «لَیُّ الْوَاجِدِ یُحِلُّ عِرْضَهُ وَعُقُوبَتَهُ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".

عمرو بن شرید از پدرش س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «خودداری توانگر از پرداخت قرض، سبب حلال شدن آبرو و مجازاتش می‌گردد».

(لَیُّ الواجِد) به فتح لام و تشدید یاء یعنی: به تاخیر انداختن پرداخت بدهی از سوی توانگری که قادر به پرداخت آن میباشد. (یحل عرضه) یعنی: این رفتار وی باعث اباحت ذکر وی به عنوان فردی بدمعامله میشود. و (عقوبته): حبس وی.

2655-1137- (1) (ضعیف) وَعن علیّ س قال: سمعتُ رسولَ الله ج یقول:

«لا یُحِبُّ الله الغَنِیَّ الظَّلومَ، ولا الشَّیْخَ الجَهولَ، ولا الفقیرَ المُخْتالَ».

از علی س روایت است که از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خداوند متعال ثروتمند ظالم را دوست ندارد و همچنین پیرمرد جاهل و فقیر متکبر را».

وفی روایة: «إن الله یُبغِضُ الغنیَّ الظَّلومَ، والشیخَ الجهولَ، والعائِلَ المُختالَ».

و در روایتی آمده است: «ثروتمند ظالم و پیرمرد جاهل و فقیر متکبر مورد خشم خداوند می‌باشند».

رواه البزار، والطبرانی فی "الأوسط" من روایة الحارث الأعور عن علی، والحارث وُثِّق، ولا بأس به فی المتابعات([1]).

2656-1138- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س؛ أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ یُحِبُّهُمُ اللَّهُ، وَثَلَاثَةٌ یُبْغِضُهُمُ اللَّهُ - فذکر الحدیث إلى أن قال: - وَالثَّلَاثَةُ الَّذِینَ یُبْغِضُهُمُ اللَّهُ: الشَّیْخُ الزَّانِی وَالْفَقِیرُ الْمُحْتَالُ، وَالْغَنِیُّ الظَّلُومُ».

و از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه دسته را خداوند متعال دوست دارد و بر سه دسته خشمگین است- و حدیث را ذکر می‌کند تا آنجه که می‌فرماید:- اما سه دسته‌ای که الله متعال بر آنها خشمگین است: پیرمرد زناکار، فقیر متکبر و ثروتمند ظالم».

رواه أبو داود، وابن خزیمة فی "صحیحه"، واللفظ لهما. ورواه بنحوه النسائی، وابن حبان فی "صحیحه"، والترمذی والحاکم وصححاه. [مضی بتمامه 8- الصدقات/10]([2]).

2657-1816- (3) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عن خَولَةَ بنتِ قیس امرأةِ حمزةَ بنِ عبدالمطَّلب ب قالت: قال رسولُ الله ج: «ما قدَّسَ اللهُ أمةً لا یأخذ ضعیفُها الحقَّ من قویِّها غیر مُتَعتَعٍ». ثمَّ قال:

از خوله بنت قیس همسر حمزة بن عبد المطلب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند پاک و مبارک نمی‌گرداند امتی را که در آن ضعیفش بدون پی‌گیری و اصرار حقش را از قوی آن نمی‌گیرد».

0-1139- (3) (ضعیف جداً) «مَن انصَرفَ غَریمُه وهو عنه راضٍ؛ صلَّت علیه دوابُّ الأرضِ، ونون الماءِ، ومَنِ انصرَفَ غریمُه وهو ساخطٌ؛ کُتِب علیه فی کلِّ یومٍ ولیلةٍ وجمُعةٍ وشهرٍ ظُلمٌ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر".

«هرکس طلبکارش را راضی بازگرداند، جانداران زمین و ماهی‌های دریا بر او درود می‌فرستند و هرکس طلبکار را خشمگین بازگرداند در هر شب و روز و جمعه و ماه برای وی ظلم نوشته می‌شود».

2658-1140- (4) ((ضعیف) عدا ما بین المعقوفتین فهو (صحیح لغیره)) وعنها قالت: کَانَ عَلَى رَسُولِ اللهِ ج وَسْقٌ مِنْ تَمْرٍ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِی سَاعِدَةَ، فَأَتَاهُ یَقْضِیَهُ، فَأَمَرَ رَسُولُ اللهِ ج رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ أَنْ یَقْضِیَهُ، فَقَضَاهُ تَمْرًا دُونَ تَمْرِهِ، فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَهُ، فَقَالَ: أَتَرُدُّ عَلَى رَسُولِ اللهِ ج؟ قَالَ: نَعَمْ، وَمَنْ أَحَقُّ بِالْعَدْلِ مِنْ رَسُولِ اللهِ ج؟ فَاکْتَحَلَتْ عَیْنا رَسُولِ اللهِ ج بِدُمُوعِهِ، ثُمَّ قَالَ: «صَدَقَ، وَمَنْ أَحَقُّ بِالْعَدْلِ مِنِّی؟ [لَا قَدَّسَ اللهُ أُمَّةً لَا یَأْخُذُ ضَعِیفُها حَقَّهُ مِنْ شَدِیدِهَا وَلَا بتَعْتِعُهُ]». ثُمَّ قَالَ: «یَا خَوْلَةُ! عِدِیهِ وَاقْضِیهِ؛ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ غَرِیمٍ یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ غَرِیمِهِ رَاضِیًا؛ إِلَّا صَلَّتَ عَلَیْهِ دَوَابُّ الأَرضِ، وَنُونُ الْبِحَارِ، وَلَیْسَ مِنْ عَبدٍ یَلْوِی غَرِیمَهُ وَهُوَ یَجِدُ؛ إِلَّا کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ إِثْمًا».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الکبیر" من روایة حبان بن علی؛ واختلف فی توثیقه.

و از او روایت شده که رسول الله ج به اندازه یک وسق خرما به مردی از بنی‌ساعده بدهکار بود؛ پس برای پرداخت آن نزد وی رفت و به مردی از انصار دستور داد تا آن را پرداخت کند. او نیز با خرمایی جز خرمایی که آن شخص داده بود، بدهی را پرداخت کرد. و طلبکار نپذیرفت و گفت: آیا برای این مساله به رسول الله ج مراجعه کنیم؟ گفت: بله؛ و چه کسی از رسول الله ج به عدالت سزاوارتر است؟ پس نزد رسول الله ج رفتند؟ رسول الله ج فرمود: «راست گفته است. چه کسی از من به عدالت سزاوارتر است؟ [خداوند پاک و مبارک نمی‌گرداند امتی را که در آن ضعیفش حق خود را از قوی آن بدون پی‌گیری نمی‌گیرد]». سپس فرمود: «ای خوله، بدهی او را پرداخت کن چراکه هیچ طلبکاری بدهکار را با رضایت ترک نمی‌کند مگر اینکه جانداران در زمین و ماهی‌های دریا بر او درود می‌فرستند؛ و کسی‌که با وجود توان پرداخت بدهی، طلب طلبکار را به تاخیر بیندازد، خداوند متعال در برابر هر روز و شب یک گناه برای او ثبت می‌کند».

0-1817- (4) (حسن) ورواه بنحوه الإمام أحمد من حدیث عائشة بإسناد جید قوی([3]).

(تَعتَعه) بتاءین مثناتین فوق وعینین مهملتین؛ یعنی: تکرار مطالبه‌ی حقش او را  پریشان و بی‌تاب کرده و خسته می‌کند و پرداخت بدهی‌اش به تاخیر می‌افتد. و (نون البحار): ماهی‌های دریا. و (یلوی غریمه) یعنی: بازپرداخت طلب طلبکار را به تاخیر می‌اندازد.

2659-1818- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا قُدِّسَتْ أُمَّةٌ لَا یُعْطَى الضَّعِیفُ فِیهَا حَقَّهُ غَیرَ مُتَعْتَعٍ».

رواه أبو یعلى، ورواته رواة "الصحیح".

از ابوسعید س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پاک و مبارک نمی‌گردد امتی که در آن حق ضعیف بدون پی‌گیری به او پرداخت نمی‌شود».

(صحیح) ورواه ابن ماجه بقصة، ولفظه قال: جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَى النَّبِیِّ ج یَتَقَاضَاهُ دَیْنًا کَانَ عَلَیْهِ، فَاشْتَدَّ عَلَیْهِ حَتَّى قَالَ: أُحَرِّجُ عَلَیْکَ إِلَّا قَضَیْتَنِی. فَانْتَهَرَهُ أَصْحَابُهُ، فَقَالُوا: وَیْحَکَ! تَدْرِی مَنْ تُکَلِّمُ؟ فَقَالَ: إِنِّی أَطْلُبُ حَقِّی. فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «هَلَّا مَعَ صَاحِبِ الْحَقِّ کُنْتُمْ؟». ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى خَوْلَةَ بِنْتِ قَیْسٍ فَقَالَ لَهَا: «إِنْ کَانَ عِنْدَکِ تَمْرٌ فَأَقْرِضِینَا حَتَّى یَأْتِیَنَا تَمْرٌ فَنَقْضِیَکِ». فَقَالَتْ: نَعَمْ، بِأَبِی أَنْتَ وأمی یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَأَقْرَضَتْهُ، فَقَضَى الْأَعْرَابِیَّ وَأَطْعَمَهُ. فَقَالَ: أَوْفَیْتَ أَوْفَى اللَّهُ لَکَ. فَقَالَ: «أُولَئِکَ خِیَارُ النَّاسِ؛ إِنَّهُ لَا قُدِّسَتْ أُمَّةٌ لَا یَأْخُذُ الضَّعِیفُ فِیهَا حَقَّهُ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ».

رواه البزار من حدیث عائشة مختصراً([4]).

بادیه‌نشینی نزد رسول الله ج آمد و قرض خود را از رسول الله ج طلب نمود. پس با تندی به رسول الله ج گفت: به تو فشار آورده و در تنگنایت قرار می‌دهم مگر اینکه قرض مرا بدهی. اصحاب رسول الله ج او را سرزنش کردند و گفتند: وای بر تو! آیا می‌دانی با چه کسی صحبت می‌کنی؟ بادیه‌نشین گفت: من حقم را می‌خواهم. رسول الله ج فرمود: «شایسته است همراه صاحب حق باشید». سپس فردی را به نزد خوله بنت قیس فرستاد و به او فرمود: «اگر نزد تو خرمایی هست به ما قرض بده، هرگاه برای ما خرمایی آوردند قرض تو را ادا می‌کنیم».پس خوله گفت: بله! پدر و مادرم فدایت ای رسول الله ج! پس به رسول الله ج قرض داد و رسول الله ج طلب بادیه‌نشین را پرداخت کرده و به او غذا داد. بادیه‌نشین گفت: به عهدت وفا کردی، خدا پاداشت را بدهد. رسول الله ج فرمود: «آنها بهترین مردمند، پاک و مبارک نمی‌گردد امتی که در آن ضعیفش حقش را بدون پیگیری و تحمل اذیت و آزار دریافت نمی‌کند».

0-1819- (6) (صحیح لغیره) والطبرانی من حدیث ابن مسعودٍ بإسناد جید([5]).

17-(الترغیب فی کلمات یقولهن المدیون والمهموم والمکروب والمأسور)



([1]) قلت: کیف ولا وقد کذبه الشعبی وأبو إسحاق السبیعی وابن المدینی؟! والحدیث مخرج فی "الضعیفة" (1805).

([2]) قلت: وسبق هناک بیان أن عزوه لأبی داود وهم. فتنبه.

([3]) قلت: نعم، لکنَّها قصة أخرى، ولیس فیها الشطر الثانی من تلک، وفیها قوله ج: «أُولَئِکَ خِیَارُ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْمُوفُونَ الْمُطِیبُونَ». وهی مخرجة فی "الصحیحة" (2677).

([4]) قلت: هو عند البزار (2/ 105- کشف الأستار) مثل روایة أحمد التی أشرتُ إلیها آنفاً، فلا فائدة من توزیع التخریج والحدیث واحد.

([5]) قلت: رواه مختصراً جداً فی قصة أخرى فیها الجملة الأخیرة بلفظ "فَلِمَ بعثنی الله إذن، إنَّ الله لا یقدس. ." الحدیث، وفی إسناده انقطاع بینته فی "الضعیفة" (6647).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد