اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از ربا

ترهیب از ربا

2698-1844- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقَاتِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَمَا هُنَّ؟ قَالَ: «الشِّرْکُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالحَقِّ، وَأَکْلُ الرِّبَا، وَأَکْلُ مَالِ الیَتِیمِ، وَالتَّوَلِّی یَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ المُحْصَنَاتِ الغَافِلاَتِ المُؤْمِنَاتِ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی. [مضی12- الجهاد/11].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از هفت گناه نابود کننده اجتناب کنید». گفتند: ای رسول الله ج! آنها کدامند؟ فرمود: «شرک به خداوند، سحر، کشتن نفسی که خداوند حرام نموده مگر به حق، خوردن ربا، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ و تهمت زنا زدن به زنان پاکدامن مؤمن بی‌خبر از فساد».

(الموبقات): مهلک و نابودکننده.

2699-1845- (2) (صحیح) وَعَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «رَأَیْتُ اللَّیْلَةَ رَجُلَیْنِ أَتَیَانِی، فَأَخْرَجَانِی إِلَى أَرْضٍ مُقَدَّسَةٍ، فَانْطَلَقْنَا حَتَّى أَتَیْنَا عَلَى نَهَرٍ مِنْ دَمٍ فِیهِ رَجُلٌ قَائِمٌ([1])، وَعَلَى شطِّ النَّهَرِ رَجُلٌ بَیْنَ یَدَیْهِ حِجَارَةٌ، فَأَقْبَلَ الرَّجُلُ الَّذِی فِی النَّهَرِ، فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ رَمَى الرَّجُلُ بِحَجَرٍ فِی فِیهِ فَرَدَّهُ حَیْثُ کَانَ، فَجَعَلَ کُلَّمَا جَاءَ لِیَخْرُجَ رَمَى فِی فِیهِ بِحَجَرٍ، فَیَرْجِعُ کَمَا کَانَ. فَقُلْتُ: مَا هَذَا الَّذِی رَأَیْتُهُ فِی النَّهَرِ؟ قَالَ: آکِلُ الرِّبَا».

رواه البخاری هکذا فی "البیوع" مختصراً، وتقدم فی "ترک الصلاة" مطولاً [5- الصلاة/40].

از سمرة بن جندب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دیشب دو مرد را دیدم که نزد من آمدند و مرا به سرزمین مقدسی بردند. پس رفتیم تا اینکه به نهری از خون رسیدیم که مردی در آن ایستاده بود. و کنار نهر آب، مردی بود که در مقابلش سنگ‌هایی بود. مردی که در نهر بود جلو آمد و هرگاه می‌خواست از نهر خارج شود آن مرد سنگی در دهانش می‌انداخت و او را به جایی که بود بر می‌گرداند و هرگاه می‌خواست از رود خارج شود سنگی در دهانش می‌انداخت و او را به جایی که بود بر می‌گرداند؛ گفتم: این چه کسی بود که در نهر دیدم؟ گفت: ربا خوار».

2700-1846- (3) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ج آکِلَ الرِّبَا، وَمُوکِلَهُ».

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج رباخوار و ربا دهنده را لعنت کردند.

رواه مسلم والنسائی. ورواه أبو داود والترمذی وصححه، وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"؛ کلهم من روایة عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود عن أبیه، ولم یسمع منه([2])، وزادوا فیه: «شَاهِدِیهِ، وَکَاتِبَهُ».

و در روایتی علاوه بر این آمده است: «دو شاهد و کاتب آن را».

2701-1847- (4) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ بن عبدالله ب قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللهِ ج آکِلَ الرِّبَا، وَمُؤْکِلَهُ، وَکَاتِبَهُ، وَشَاهِدَیْهِ، وَقَالَ: «هُمْ سَوَاءٌ».

رواه مسلم وغیره.

از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج رباخوار و ربا دهنده و نویسنده و دو شاهد آن را لعنت نمود. و فرمود: «همگی [در گناه ربا] یکسان‌اند».

2702-1848- (5) (حسن لغیره) وَعن أبی هریرة س قال: قال رسول الله ج: «الکبائرُ سبعٌ: أوَّلُهُنَّ الإشراکُ بالله، وقتلُ النفس بغیر حقِّها، وأکلُ الرِّبا، وأکلُ مالِ الیتیمِ، وفرارُ یومِ الزحفِ، وقَذفُ المحصَناتِ، والانتِقالُ إلى الأعرابِ بعدَ هِجرتهِ».

رواه البزار من روایة عمرو بن أبی سَلَمة، ولا بأس به فی المتابعات. [مضی12/11].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «گناهان کبیره هفت دسته‌اند: اولین آنها شرک به خداوند است و کشتن نفسی به ناحق و خوردن ربا و خوردن مال یتیم و فرار در روز جنگ و تهمت زدن به زنان پاکدامن و بازگشت به‌ سوی  بادیه‌نشینان بعد از هجرت به مدینه».

2703-1849- (6) (صحیح) وَعَنْ عَوْنُ بْنُ أَبِی جُحَیْفَةَ عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: «لَعَنَ رَسُولُ الله ج الوَاشِمَةَ وَالمُسْتَوْشِمَةَ، وَآکِلَ الرِّبَا، وَمُوکِلَهُ، وَنَهَى عَنْ ثَمَنِ الکَلْبِ، وَکَسْبِ البَغِیِّ، وَلَعَنَ المُصَوِّرِینَ».

رواه البخاری وأبو داود. (قال الحافظ): "واسم أبی جحیفة وهب بن عبدالله السُّوائی".

عون بن ابی جحیفه از پدرش س روایت می‌کند که رسول الله ج زن خالکوب و کسی‌که خال بر او می‌کوبند و رباخوار و ربا دهنده را لعنت نمود و از پول [حاصل از خرید و فروش] سگ و کسب و کار از راه فاحشه نهی کرده و تصویرگران را لعنت نمود».

2704-1850- (7) (صحیح لغیره) وَعَن عبدالله بْنَ مَسْعُودٍ س قَالَ:  «آکُلُ الرِّبَا، وَمُوکِلُهُ، وَشَاهِدَاهُ، وَکَاتِباهُ إِذَا عَلِمُوا بِهِ، وَالْوَاشِمَةُ، وَالْمُسْتَوْشِمَةُ لِلْحُسْنِ، وَلَاوِی الصَّدَقَةِ، وَالْمُرْتَدُّ أَعْرَابِیًّا بَعْدَ الهِجْرَةِ؛ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ ج».

رواه أحمد وأبو یعلى، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، وزاد فی آخره: «یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

از عبدالله بن مسعود س روایت است که می‌گوید: «رباخوار و ربا دهنده و دو شاهد و دو نویسنده‌ی آن اگر از ماهیت معامله ربوی آگاه باشند و زن خالکوب و کسی‌که برای زیبایی بر او خال می‌کوبند و کسی‌که زکات مالش را نمی‌پردازد و بادیه‌نشینی که بعد از هجرت مرتد گردد، بر زبان محمد ج لعنت شده‌اند.

(قال الحافظ): رووه کلهم عن الحارث - وهو الأعور - عن ابن مسعود؛ إلا ابن خزیمة، فإنَّه رواه عن مسروق عن عبدالله بن مسعود.

2705-1158- (1) (ضعیف جداً) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَرْبَعٌ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا یُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ، وَلَا یُذِیقَهُمْ نَعِیمَهَا: مُدْمِنُ الْخَمْرِ، وَآکِلُ الرِّبَا، وَآکِلُ مَالِ الْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقٍّ، وَالْعَاقُّ لِوَالِدَیْهِ».

رواه الحاکم عن إبراهیم بن خثیم بن عراک - وهو واهٍ - عن أبیه عن أبیه عن جده عن أبی هریرة وقال: "صحیح الإسناد"([3]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چهار نفر هستند که این حق برای خداوند متعال است که آنان را وارد بهشت نکند و نعمت آن را به ایشان نچشاند: معتاد به شرابخواری، ربا خوار، کسی‌که مال یتیم را با ناحق می‌خورد و کسی‌که نافرمانی پدر و مادرش می‌کند».

2706-1851- (8) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ- یعنی ابن مسعود - س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الرِّبَا ثَلَاثَةٌ وَسَبْعُونَ بَابًا، أَیْسَرُهَا مِثْلُ أَنْ یَنْکِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط البخاری ومسلم". ورواه البیهقی من طریق الحاکم ثم قال: "هذا إسناد صحیح، والمتن منکر بهذا الإسناد([4])، ولا أعلمه إلا وهماً، وکأنَّه دخل لبعض رواته إسناد فی إسناد"([5]).

از عبدالله - یعنی ابن مسعود- س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ربا هفتاد و سه دروازه دارد؛ [گناه] میسرترین [نوع] آن مانند این است که مرد با مادرش همخوابی کند».

2707-1852- (9) (صحیح) وَعَنهُ؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «الرِّبَا([6]) بِضعٌ وسبعونَ باباً، والشرکُ مثلُ ذلِکَ».

و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ربا هفتاد و چند بخش است و شرک همانند آن است».

2708-1853- (10) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الرِّبَا سَبْعُونَ بَابًا؛ أَدْنَاهَا کَالَّذِی یَقَعُ عَلَى أُمِّهِ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ربا هفتاد بخش دارد و [گناه] کمترین [بخش] آن مانند کسی است که با مادرش همخوابی کند».

رواه البیهقی بإسناد لا بأس به، ثم قال: "غریب بهذا الإسناد، وإنما یعرف بعبدالله بن زیاد عن عکرمة یعنی ابن عمار. قال: وعبدالله بن زیاد هذا منکر الحدیث"([7]).

2709-1159- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سَلَامٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «الدِّرْهَمُ یُصِیبُهُ الرَّجُلُ مِنَ الرِّبَا؛ أَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ ثَلَاثَةٍ وَثَلَاثِینَ زَنْیَةٍ یَزْنِیهَا فِی الْإِسْلَامِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" من طریق عطاء الخراسانی عن عبدالله، ولم یسمع منه([8]).

از عبدالله بن سلام روایت است که رسول الله ج فرمودند: «درهمی که کسی از طریق ربا بدست آورد نزد خداوند متعال بزرگ‌تر است از سی و سه بار زنایی که در اسلام مرتکب شود».

0-1160- (3) (ضعیف موقوف) ورواه ابن أبی الدنیا والبغوی وغیرهما موقوفاً على عبدالله، وهو الصحیح، ولفظ الموقوف فی أحد طرقه: قال عبدالله: الرِّبَا اثْنَانِ وَسَبْعُونَ حُوبًا، أَصْغَرُهَا حُوبًا کَمَنْ أَتَى أُمَّهُ فِی الإسْلامِ، وَدِرْهَمٌ مِنَ الرِّبَا أَشَدُّ مِنْ بِضْعٍ وَثَلاثِینَ زَنْیَةً. قَالَ: وَیَأْذَنُ اللَّهُ بِالْقِیَامِ لِلْبَرِّ وَالْفَاجِرِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، إِلا آکِلَ الرِّبَا، فَإِنَّهُ لَا یَقُومُ ﴿إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ([9])..

عبدالله می‌گوید: ربا هفتاد و دو گناه دارد که کمترین آنها چنان است که کسی با مادرش در اسلام زنا کند. و درهمی از ربا بدتر از سی و چند زنا می‌باشد. راوی می‌گوید: خداوند متعال در روز قیامت به هر نیکوکار و بدکاری اجازه بلند شدن می‌دهد جز رباخوار که برنمی‌خیزد «مگر مانند برخاستن کسی‌که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده و (نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند)».

2710-1854- (11) (صحیح موقوف) وروى أحمد بإسناد جید عن کعب الأحبار قال: لَأَنْ أَزْنِیَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ زَنْیَةً؛ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ آکُلَ دِرْهَمَ رِبًا یَعْلَمُ اللَّهُ أَنِّی أَکَلْتُهُ حِینَ أَکَلْتُهُ رِبًا.

کعب الاحبار می‌گوید: اگر سی و سه بار عمل فاحشه انجام دهم نزد من محبوب‌تر است از اینکه یک درهم ربا بخورم که خداوند بداند آن را به عنوان ربا خورده‌ام.

2711-1855- (12) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ حَنْظَلَةَ - غَسِیلِ الْمَلَائِکَةِ - ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دِرْهَمٌ رِبًا یَأْکُلُهُ الرَّجُلُ وَهُوَ یَعْلَمُ؛ أَشَدُّ مِنْ سِتَّةٍ وَثَلَاثِینَ زَنْیَةً».

از عبدالله بن حنظله – کسی که توسط ملائکه غسل داده شد-  ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی‌که یک درهم ربا با اطلاع از [ربا بودن] آن می‌خورد [عذاب آن] شدیدتر از عذاب سی و شش بار عمل فاحشه است».

رواه أحمد والطبرانی فی "الکبیر"، ورجال أحمد رجال "الصحیح".

حافظ میگوید: حنظله پدر عبدالله ملقب به «غسیل الملائکة» می‌باشد. چون وی در روز احد جنب بود و نصف سرش را شسته بود که صدای دشمن را شنید؛ پس برای جهاد در راه خدا خارج شده و شهید شد. پس رسول الله فرمودند: «لَقَد رأیتُ الملائِکةَ تَغْسِلُه»([10]): «فرشتگان را دیدم که او را غسل می‌کنند».

2712-1856- (13) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عن أنس بن مالکٍ س قال: خَطبنَا رسولُ الله ج فَذَکر أمْرَ الربا وعظَّم شأنَهُ وقال: «إنَّ الدرْهَم یصیبُه الرجلُ مِنَ الرِّبا؛ أعْظَمُ عند الله فی الخطیئةِ مِنْ ستٍّ وثلاثینَ زَنْیَةً یَزْنیها الرجلُ، وَإنَّ أرْبى الربا عِرْضُ الرجلِ المسْلِمِ».

رواه ابن أبی الدنیا فی کتاب "ذم الغیبة" والبیهقی([11]).

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج برای ما خطبه خواند و ذکر ربا نموده و گناه آن را بزرگ شمرد و فرمود: «درهمی که کسی از راه ربا به دست می‌آورد نزد خدا از گناه سی و شش عمل فاحشه‌ای که مرتکب آن می‌گردد بیشتر است؛ و بزرگ‌ترین ربا بی‌آبرو کردن فرد مسلمان است».

2713- 1161- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَعَانَ ظَالِمًا بِبَاطِلٍ لِیَدْحَضَ بِه حَقًّا؛ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَذِمَّةِ رَسُولِهِ ج، وَمَنْ أَکَلَ دِرْهَمًا مِنْ رِبًا؛ فَهُوَ مِثْلُ ثَلَاثةٍ وَثَلَاثِینَ زَنْیَةً، وَمَنْ نَبَتَ لَحْمُهُ مِن سُّحْتِ؛ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ».

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس ظالمی را در امری باطل برای نابودی حقی یاری کند، درحقیقت عهد خود را با خداوند و رسولش شکسته است. و هرکس درهمی ربا بخورد این عمل وی چون سی و سه زنا می‌باشد و هرکس گوشت وی از طریق حرام رشد کند، آتش بدان سزاوارتر است».

رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط"، والبیهقی لم یذکر "من أعان ظالماً" وقال: «إنَّ الرَّبا نَیِّفٌ وسبعون باباً، أهْوَنُهُنَّ باباً مثلُ مَنْ أَتى أمَّهُ فی الإسْلامِ، ودِرهَمٌ مِنْ رِباً أشدُّ مِنْ خمسٍ وثلاثین زَنْیَةً» الحدیث.

و در روایت بیهقی چنین آمده: «ربا هفتاد و اندی بخش دارد که کمترین بخش آن چون زنا کردن با مادر در اسلام است و درهمی از ربا بد‌تر است از سی و پنج زنا».

2714-1857- (14) (صحیح لغیره) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الرِّبَا اثْنَانِ وَسَبْعُونَ بَابًا، أَدْنَاهَا مِثْلُ إِتْیَانِ الرَّجُلِ أُمَّهُ، وَإِنَّ أَرْبَى الرِّبَا اسْتِطَالَةُ الرَّجُلِ فِی عِرْضِ أَخِیهِ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" من روایة عمر بن راشد، وقد وُثِّق.

از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ربا هفتاد و هشت بخش دارد و [گناه] کمترین [بخش] آن همچون زنای مرد با مادرش می‌باشد. و بزرگ‌ترین ربا تعدی و تجاوز شخص به آبروی برادرش می‌باشد».

2715-1858- (15) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الرِّبَا سَبْعُونَ حُوبًا؛ أَیْسَرُهَا أَنْ یَنْکِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ».

رواه ابن ماجه والبیهقی؛ کلاهما عن أبی معشر- وقد وثق - عن سعید المقبری عنه. ورواه ابن أبی الدنیا عن عبدالله بن سعید - وهو واه - عن أبیه عن أبی هریرة. وتقدم بنحوه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ربا هفتاد گناه دارد که کمترین آن [همچون] همبستری فرد با مادرش می‌باشد».

(الحوب) به ضم حاء: عبارت است از گناه.

2716-1859- (16) (حسن لغیره) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ تُشْتَرَى الثَّمَرَةُ حَتَّى تُطْعَمَ. وَقَالَ: إِذَا ظَهَرَ الزِّنَا وَالرِّبَا فِی قَرْیَةٍ؛ فَقَدْ أَحَلُّوا بِأَنْفُسِهِمْ عَذَابَ اللَّهِ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد".

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج از اینکه ثمره قبل از اینکه برسد فروخته شود نهی فرمود؛ و فرمود: «هرگاه زنا و ربا در روستایی ظاهر شد، پس عذاب خدا را برای خود حلال کرده‌اند».

2717-1860- (17) (حسن لغیره) وَ عن ابن مسعودٍ س ذکرَ حدیثاً عن النبی ج وقال فیه: «مَا ظَهَرَ فِی قَوْمٍ الزِّنَا وَالرِّبَا؛ إِلَّا أَحَلُّوا بِأَنْفُسِهِمْ عذابَ اللَّهِ».

رواه أبو یعلى بإسناد جید([12]).

ابن مسعود س حدیثی را از رسول الله ج نقل کرده که در آن می‌فرماید: «زنا و ربا در روستایی ظاهر نمی‌شود مگر اینکه عذاب خدا را برای خود حلال نموده‌اند».

2718-1162- (5) (ضعیف) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِی ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنْ قَوْمٍ یَظْهَرُ فِیهِمُ الرِّبَاإ إِلَّا أُخِذُوا بِالسَّنَةِ، وَمَا مِنْ قَوْمٍ یَظْهَرُ فِیهِمُ الرُّشَا؛ إِلَّا أُخِذُوا بِالرُّعْبِ».

رواه أحمد بإسناد فیه نظر([13]).

(السنة): سالی که قحطی است. چه در ان باران ببارد یا نبارد. 

از عمرو بن العاص ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هیچ قومی نیست که ربا در میان آنها انتشار یابد مگر اینکه دچار قحط‌سالی می‌شوند و هیچ قومی نیست که رشوه در میان آنها انتشار یابد مگر اینکه خوف و هراس آنان را فرامی‌گیرد».

2719-1163- (6) (ضعیف) وَعن أبی هریرة س قال: قال رسولُ الله ج: «رأیتُ لیلة أُسرِیَ بی لما انتَهَینا [إلى]([14]) السماء السابعة؛ فَنظرتُ فوقی فإذا أنا بِرَعدٍ وبُروقٍ وصواعِقَ، قال: فأتیتُ على قومٍ بطونُهم کالبُیوتِ فیها الحیَّات تُرى مِن خارِجِ بطونهم، قلتُ: یا جبریلُ! مَن هؤلاء؟ قال: هؤلاء أکَلَة الربا».

رواه أحمد فی حدیث طویل، وابن ماجه مختصراً، والأصبهانی؛ کلهم من روایة علی بن زید عن أبی الصلت عن أبی هریرة.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در شب اسرا چون به آسمان هفتم رسیدم در بالای سرم رعد و برق و صاعقه دیدم. بر قومی گذشتم که شکم‌های‌شان چون خانه‌هایی بود که در آن مارهایی بودند که از خارج شکم‌شان دیده می‌شد. گفتم: ای جبریل، آنان کیستند؟ فرمود: آنها رباخواران هستند».

2720-1164- (7) (ضعیف جداً) وروى الأصبهانی أیضاً من طریق أبی هارون العبدی - واسمه عُمارة بن جُوَین، وهو واهٍ - عن أبی سعید الخدریّ: «أنَّ رسول الله ج لما عُرِجَ به إلى السماء نظَر فی سماء الدّنیا، فإذا رجالٌ بطونهم کأمثال البیوت العظام، قد مالَت بُطونُهم، وهم مُنَضَّدُون على سابِلَةِ آل فرعون، یُوقَفون على النار کلَّ غداةٍ وعشِیٍّ، یقولون: ربَّنا لا تُقِم الساعة أبداً. قلتُ: یا جبریل! مَن هؤلاء؟ قال: هؤلاء أکلَةُ الرِّبا من أمَّتِک ﴿لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ».

اصبهانی میگوید: «(منضدون) یعنی: روی هم انداخته میشوند. و (السابلة): یعنی: آل فرعون که صبح و شام در معرض آتش قرار میگیرند آنها را لگدمال میکنند».

از ابوسعید خدری س روایت است زمانی که رسول الله ج به آسمان عروج داده شد، به آسمان دنیا نگاه کرد و مردانی را دید که شکم‌هایی به اندازه خانه‌های بزرگ دارند. شکم‌های‌شان منحرف شده و بر روی یکدیگر و در زیر لگدهای آل فرعون می‌باشند. و در هر شب و روز در برابر آتش قرار می‌گیرند و می‌گویند: خدایا هرگز قیامت را بر پا مکن. گفتم: ای جبریل اینها چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان رباخواران امتت هستند. «برنمی‌خیزد مگر مانند برخاستن کسی‌که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده و (نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند)».

2721-1861- (18) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ یَظْهَرُ الرِّبَا وَالزِّنَا، وَالْخَمْرُ».

رواه الطبرانی، ورواته رواة "الصحیح".

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قبل از قیامت ربا و زنا و شرابخواری آشکار می‌گردد».

2722-1165- (8) (ضعیف) وَعن القاسم بن عبدالواحد الوزان قال: رأیتُ عبدَالله بن أبی أوفى ب([15]) فی السوق فی الصیارَفةِ فقال: یا معشَرَ الصیارِفَةِ! أبشِروا. قالوا: بَشَّرکَ الله بالجنَّة؛ بِمَ تُبَشِّرُنا یا أبا محمَّد؟ قال: قال رسول الله ج: «أبشِروا بالنَّار».

رواه الطبرانی بإسناد لا بأس به([16]).

از قاسم بن عبدالواحد وزان روایت است: عبدالله بن ابی اوفی را در بازار صرافان دیدم که می‌گفت: ای صرافان، مژده باد شما را و خوشحال باشید؛ گفتند: خداوند تو را به بهشت بشارت دهد؛ به چه دلیلی خوشحال باشیم؟ گفت: رسول الله ج فرمودند: «برای آتش خوشحال باشید».

2723-1862- (19) (حسن لغیره) وَرُوِیَ عَنْ عَوْفِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِیَّاکَ وَالذُّنُوبَ الَّتِی لَا تُغْفَرُ؛ الْغُلُولُ، فَمَنْ غَلَّ شَیْئًا؛ أَتَى بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَأکلُ الرِّبَا، فَمَنْ أَکَلَ الرِّبَا؛ بُعِثَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَجْنُونًا یَتَخَبَّطُ؛ ثُمَّ قَرَأَ: ﴿الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ».

رواه الطبرانی.

از عوف بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از گناهانی که بخشیده نمی‌شود دوری کن؛ دزدی از مال غنیمت؛ هرکس در چیزی از مال غنیمت خیانت کند، در روز قیامت همراه با آن آورده می‌شود. و ربا خواری؛ کسی‌که ربا می‌خورد در روز قیامت همانند دیوانه‌ای که مس شیطانی شده، مبعوث می‌شود. سپس این آیه را خواند: ﴿ٱلَّذِینَ یَأۡکُلُونَ ٱلرِّبَوٰاْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ ٱلَّذِی یَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مِنَ ٱلۡمَسِّ [البقرة: 275] «کسانی‌که ربا می‌خورند (روز قیامت از گور) بر نمی‌خیزند مگر مانند برخاستن کسی‌که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده و (نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند)».

0-1166- (9) (موضوع) والأصبهانی من حدیث أنس، ولفظه: قال رسول الله ج: «یَأْتی آکِلُ الرِّبا یومَ القیامَةِ مُخَبَّلاً یَجُرّ شِقَّة([17])، ثُمَّ قرَأ: ﴿لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ».

اصبهانی می‌گوید: «(المخبل): مجنون؛ [والمخبل: فلج. و ﴿الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ؛ یعنی: شیطان بر وی مستولی شده و با او درگیر شده و او را دچار دیوانگی میکند]».

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روز قیامت رباخوار چون مجنونی می‌آید که نیمی از بدنش فلج است. سپس این آیه را تلاوت کرد: «بر نمی‌خیزند مگر مانند برخاستن کسی‌که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده و (نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند)».

2724-1863- (20) (صحیح) وَعَنِ عبدالله بْنِ مَسْعُودٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا أَحَدٌ أَکْثَرَ مِنَ الرِّبَا؛ إِلَّا کَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهِ إِلَى قِلَّةٍ».

رواه ابن ماجه، والحاکم، وقال: "صحیح الإسناد". وفی لفظ له قال: «الرِّبَا وَإِنْ کَثُرَ، فَإِنَّ عَاقِبَتَهُ إِلَى قِلٍّ». وقال فیه أیضاً: "صحیح الإسناد".

از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بنده‌ای نیست که از راه ربا ثروتمند شود مگر اینکه عاقبتش فقر و نیازمندی است».

2725-1167- (10) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَیَأْتِیَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا أَکَلَ الرِّبَا، فَمَنْ لَمْ یَأْکُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبَارِهِ».

رواه أبو داود وابن ماجه؛ کلاهما من روایة الحسن عن أبی هریرة، واختلف فی سماعه، والجمهور على أنه لم یسمع منه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که همه آنها ربا می‌خورند و آنکه (به طور مستقیم) از ربا نمی‌خورد، غبار آن او را فرا می‌گیرد».

2726-1864- (21) (حسن لغیره) وَرُوِیَ عن عبادة بن الصامت س عن رسول الله ج قال: «والَّذی نفسی بیَدِه لَیبیتَنَّ أُناسٌ من أُمَّتی على أشَرٍ وبَطَر، ولَعِبٍ ولَهوٍ، فیُصبحوا قِردةً وخنازیرَ باستِحلالِهِمُ المحارِمَ، واتِّخاذِهِمُ القَینَاتِ، وشُربِهمُ الخمرَ، وأکلِهِمُ الرِّبا، ولُبسِهمُ الحریرَ».

رواه عبدالله ابن الإمام أحمد فی "زوائده".

از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قسم به کسی‌که جانم در دست اوست، مردانی از امت من شب را با طغیان‌گری و تکبر و هوسرانی و کارهای بیهوده می‌گذرانند و شب را به صبح می‌کنند درحالی‌که به شکل میمون و خوک مسخ شده‌اند؛ چون آنها حرام‌ها را حلال و از زنان آوازخوان استفاده کرده و شراب نوشیده و ربا خورده و حریر پوشیدند».

2727-1168- (11) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «یَبِیتُ قَوْمٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى طُعْمٍ وَشُرْبٍ، وَلَهْوٍ وَلَعِبٍ، فَیُصْبِحُونَ وَقَدْ مُسِخُوا قِرَدَةً وَخَنَازِیرَ، وَلَیُصِیبَنَّهُمْ خَسْفٌ وَقَذْفٌ، حَتَّى یُصْبِحَ النَّاسُ فَیَقُولُونَ: خُسِفَ اللَّیْلَةَ بِبَنِی فُلَانٍ، وَخُسِفَ اللَّیْلَةَ بِدَارِ فُلَانٍ [خَوَاصَّ]، وَلَتُرْسَلَنَّ عَلَیْهِمْ حَاصِبٌ([18]) مِنَ السَّمَاءِ کَمَا أُرْسِلَتْ عَلَى قَوْمِ لُوطٍ؛ عَلَى قَبَائِلَ فِیهَا، وَعَلَى دُورٍ، وَلَتُرْسَلَنَّ عَلَیْهِمُ الرِّیحُ الْعَقِیمُ الَّتِی أَهْلَکَتْ عَادًا؛ عَلَى قَبَائِلَ فِیهَا، وَعَلَى دُورٍ؛ بِشُرْبِهِمُ الْخَمْرَ، وَلُبْسِهِمُ الْحَرِیرَ، وَاتِّخَاذِهِمُ الْقَیْنَاتِ، وَأَکْلِهِمُ الرِّبَا، وَقَطِیعَةِ الرَّحِمِ». وخَصلَةٌ نَسِیَها جَعفَرٌ.

رواه أحمد مختصراً، والبیهقی واللفظ له.

(القینات): جمع (قینة) عبارت است از زن آوازخوان.

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «گروهی از این امت بر سفره غذا و نوشیدنی و لهو و لعب شب را صبح می‌کنند درحالی‌که صبح به بوزینه و خوک مسخ شده‌اند و به خسف و قذف مبتلا می‌شوند چنان‌که مردم صبح کرده و می‌گویند: دیشب بنی فلان دچار خسف شد و دیشب در فلان سرزمین خسف رخ داد. و از آسمان بر آنها سنگ می‌بارد چنان‌که بر قوم لوط بارید. بر قبایلی که در آنها هستند و بر سرزمین‌های ایشان. و بر آنها تندبادی از جنس بادی که قوم عاد را نابود کرد می‌وزد. بر قبایلی که در آنها هستند و بر سرزمین‌های ایشان؛ و دلیل این همه عذاب شراب‌خواری و پوشیدن لباس ابریشمی و زنان آواز خوان و ربا خواری و قطع پیوند خویشاوندی می‌باشد». و خصلتی دیگر بود که جعفر فراموش کرده است.

20 -(الترهیب من غصب الأرض وغیرها)



([1]) وفی روایة "فی النهر رجل سابح یسبح"، وهذه أوضح، وقد مضت فی المکان الذی أشار إلیه المؤلف.

([2]) قلت: بل سمع منه على الراجح کما تقدم، فانظر التعلیق على حدیث ابن مسعود فی (16- البیوع/ 17)، و"الإرواء" (5/ 184-185).

([3]) قلت: وتعقبه الذهبی (2/ 37) بقوله: "قلت: إبراهیم قال النسائی: متروک".

([4]) قلت: من جهل المعلقین الثلاثة وقلة فهمهم قولهم معلقین على قول البیهقی هذا: "وأنکر الإسناد"! والصواب أنْ یقال: "صحح الإسناد، وأنکر المتن" کما هو ظاهر. والحدیث عندی صحیح على الأقل لغیره، لکثرة شواهده، وهی مخرجة فی "الصحیحة" (1871)، وللحدیث عندهما تتمة بلفظ: "وإنَّ أربى الربا عرض الرجل المسلم".

([5]) انظر الحاشیة السابقة.

([6]) بالباء الموحدة من (الربى)، ووقع فی "کشف الأستار" (64/ 91): (الریاء) بالمثناة التحتیة، وهو خطأ مطبعی اغتر به الجهلة الثلاثة فنقلوه کما هو مخالفین الثابت فی الکتاب وغیره مثل "مُسند البزار" أصل "الکشف"، فهو فی "المسند" (15/ 318/ 1935). ولو کان عندهم شیء من العلم والفقه لعرفوا أن الشطر الثانی من الحدیث یدل على الخطأ، لأنَّ (الریاء) شرک کما تقدم فی "الترهیب من الریاء" فی أول الکتاب، فلا یستقیم المعنى حینئذ، لأنه یصیر کما لو قیل: "الشرک بضع. . والشرک مثل ذلک"، ثم زادوا فی الطین بلة فقالوا عقبه: "ورواه ابن ماجه (2275) باختصار: والشرک مثل ذلک"، فأوهموا أن الحدیث بالیاء عند ابن ماجه أیضاً، وهذا مما یدل على أنهم لا یحسنون التعبیر والکتابة أیضاً. والله المستعان.

([7]) لم یفهم هذا الکلام المعلقون الجهلة فقالوا (2/ 618): "فی إسناد البیهقی (5520) عبدالله بن زیاد منکر الحدیث. . "، ولیس هذا فی إسناد البیهقی، وإنما هو إعلال منه لإسناده الذی الذی ساق طرفه عقب الذی استغربه، کما هو ظاهر.

([8]) من تخالیط الثلاثة الجهلة أنهم أعلوه نقلاً عن الهیثمی بـ (عمر بن راشد)! وإنما أعل به الهیثمی حدیث البراء بن عازب المذکور فی الأصل بعد أربعة أحادیث، وتحته نقلوا عنه أیضاً إعلاله المذکور! وهو الصواب. وهو فی "الصحیح" لغیره.

([9]) قلت: وهکذا رواه البیهقی فی "الشعب" (5514) من طریق عطاء الخرسانی؛ أن عبدالله ابن سلام قال: فذکره موقوفاً. وهذا إسناد منقطع، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6758).

([10]) قلت: وهو حدیث صحیح مخرَّج فی "الإرواء" (3/ 167/ 713).

([11]) لقد ضعف المعلقون الثلاثة هذا الحدیث الصحیح اغتراراً منهم بتصدیر المؤلف إیاه بقوله: "رُوی"، وبإعلال البیهقی لإسناده بأحد رواته، وجهلوا قاعدة تقویة الحدیث بکثرة الطرق، فالشطر الأول منه یشهد له أحادیث الباب، وقد حسنوا هم الحدیث الذی قبله کما تقدم، والشطر الثانی منه له شواهد حسنوا هم أیضاً بعضها برقمهم (3713 و4165) کما سیأتی فی (22/ 19)، فکیف یستقیم التضعیف مع ثبوت شطریه لو کانوا یعلمون ویعقلون ما یکتبون؟!

([12]) کذا قال، وتبعه الهیثمی، وفی إسناده (8/ 396/ 4981) شریک القاضی، وبه أعلَّه المعلق علیه، لکنَّه وهم وهماً فاحشاً قلَّده علیه الثلاثة الجهلة، فقال: "لکنَّه لم ینفرد به، بل تابعه علیه أکثر من ثقة، کما یتبین من مصادر التخریج". ثم أفاض فی ذکر التابعین وتخریجهم! ووجه الوهم أنَّ أبا یعلى ساق بإسناده المذکور عن ابن مسعود قوله: "لُعن أکلُ الربا ومُوکله، وشاهداه وکاتبه" المتقدم أول الباب، ثم قال أبو یعلى: "وقال: "ما ظهر. . " الحدیث". قلت: فهما حدیثان بإسناد واحد، وقد أشار إلى هذا المؤلف بقوله: ". . ذکر حدیثاً عن النبی ج، وقال فیه: "ما ظهر. .". فالتخریج الذی أفاض فیه إنما هو للحدیث الأول منهما فقط، وأما هذا الآخر، فلم یذکر له متابعاً ولو ضعیفاً! ویغلب على ظنی أنَّ هؤلاء المقلدة لم یقرؤوا تخریج الرجل، وإنما أخذوا منه ما یسودون به السطور، وإلا فإنَّهم لو فعلوا لما قلدوه، بل ما سرقوه منه! لأنَّ ذلک واضح کالشمس لا یحتاج إلى العلم الذی نفتقده منهم! ومن جهلهم أنَّهم حسنوه مع تضعیفهم لشریک! وکان علیهم أنْ یصححوه على وهمهم! وأنا إنما حسنته للشاهد الذی قبله عن ابن عباس، فتنبه.

([13]) قلت: فیه تساهل ظاهر، لأن إسناده مسلسل بالعلل من أظهرها (ابن لهیعة)، وهو مخرج فی "الضعیفة" (1236).

([14]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "المسند" (2/ 353) ولیس فیه "رأیت"، وکذا هو فی "ترغیب الأصبهانی" (1/ 289/ 647)، وعلی بن زید -هو ابن جدعان- ضعیف. وأبو الصلت مجهول.

([15]) اسم پدرش علقمه بن خالد أسلمی میباشد؛ او و پدرش از اصحاب هستند. و بعد از پیامبر مدت مدیدی زنده بود و آخرین نفری از صحابه بود که در کوفه فوت شد.  

([16]) قلت: کیف والقاسم الوزان هذا لم یوثقه أحد، حتى ولا ابن حبان، وأشار الذهبی فی "المیزان" إلى أنه مجهول، وصرح بذلک العسقلانی، وبه أعله الهیثمی فی "المجمع"، وکان الأصل (الوراق) فصححه منه ومن "التهذیب".

([17]) الأصل: (شَفَتَه)، والتصحیح من "ترغیب الأصبهانی" (2/ 574/ 1374)، والزیادة منه.

([18]) الأصل: (حجارة)، والتصویب من "البیهقی" و"مسند الطیالسی" أیضاً، والزیادة منهما.

و (الحاصب): باد شدیدی که خاک و سنگریزه به همراه دارد. چنانکه در "اللسان" آمده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد