ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب برده بر ادای حق الله و حق مالکش
2754-1880- (1) (صحیح) عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا نَصَحَ لِسَیِّدِهِ، وَأَحْسَنَ عِبَادَةَ اللهِ؛ فَلَهُ أَجْرُهُ مَرَّتَیْنِ».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر برده از مالکش اطاعت کرده و عبادت خداوند را خوب انجام دهد، اجرش دو برابر میشود».
2755-1881- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «المَمْلُوکُ الَّذِی یُحْسِنُ عِبَادَةَ رَبِّهِ، وَیُؤَدِّی إِلَى سَیِّدِهِ الَّذِی عَلَیْهِ مِنَ الحَقِّ وَالنَّصِیحَةِ وَالطَّاعَةِ، لَهُ أَجْرَانِ».
رواه البخاری.
از ابو موسی اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بردهای که به خوبی عبادت پروردگارش را انجام دهد و حق صاحبش را ادا نموده و از وی اطاعت کند، دارای دو اجر است».
2756-1882- (3) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «ثَلاَثَةٌ لَهُمْ أَجْرَانِ: رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الکِتَابِ آمَنَ بِنَبِیِّهِ وَآمَنَ بِمُحَمَّدٍ ج، وَالعَبْدُ المَمْلُوکُ إِذَا أَدَّى حَقَّ اللَّهِ وَحَقَّ مَوَالِیهِ، وَرَجُلٌ کَانَتْ لَهُ أَمَةٌ، فَأَدَّبَهَا فَأَحْسَنَ تَأْدِیبَهَا، وَعَلَّمَهَا فَأَحْسَنَ تَعْلِیمَهَا، ثُمَّ أَعْتَقَهَا فَتَزَوَّجَهَا؛ فَلَهُ أَجْرَانِ».
رواه البخاری ومسلم.
و از او روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که دو اجر دارند: اهل کتابی که به پیامبرش ایمان آورده، سپس به رسول الله ج ایمان آورد؛ بردهای که حق خداوند و آقایش را ادا کند و مردی که کنیزی داشته باشد و او را به خوبی تربیت کرده و در تربیت او نهایت دقت را به کار برده و وی را آموزش دهد، سپس او را آزاد کرده و به ازدواج خود در آورد، پس برای او دو اجر است».
(صحیح) والترمذی وحسنه، ولفظه: قال: «ثَلَاثَةٌ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ: عَبْدٌ أَدَّى حَقَّ اللَّهِ وَحَقَّ مَوَالِیهِ؛ فَذَاکَ یُؤْتَى أَجْرَهُ مَرَّتَیْنِ، وَرَجُلٌ کَانَتْ عِنْدَهُ جَارِیَةٌ وَضِیئَةٌ، فَأَدَّبَهَا فَأَحْسَنَ تَأدِیبَهَا، ثُمَّ أَعْتَقَهَا، ثُمَّ تَزَوَّجَهَا، یَبْتَغِی بِذَلِکَ وَجْهَ اللَّهِ؛ فَذَلِکَ یُؤْتَى أَجْرَهُ مَرَّتَیْنِ، وَرَجُلٌ آمَنَ بِالکِتَابِ الأَوَّلِ ثُمَّ جَاءَ الکِتَابُ الآخَرُ فَآمَنَ بِهِ؛ فَذَلِکَ یُؤْتَى أَجْرَهُ مَرَّتَیْنِ».
«سه گروه هستند که به آنها دو بار اجر داده میشود: بردهای که حق خداوند و آقایش را ادا کند، دو بار پاداش داده میشود؛ و مردی که کنیزی زیبا داشته باشد و جهت رضای خداوند او را به خوبی تربیت کرده و در تربیت او نهایت دقت را به کار برده سپس او را آزاد کرده و به ازدواج خود در آورد، دو بار پاداش داده میشود. و مردی که به کتاب آسمانی زمانش ایمان میآورد سپس کتاب دیگری نازل میشود و به آن ایمان میآورد، او هم دو بار پاداش داده میشود».
(الوضیئة) به فتح واو و کسر ضاد: عبارت است از زن زیبای پاکیزه.
2757-1883- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لِلْعَبْدِ الْمَمْلُوکِ الْمُصْلِحِ أَجْرَانِ». وَالَّذِی نَفْسُ أَبِی هُرَیْرَةَ بِیَدِهِ([1]) لَوْلَا الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْحَجُّ وَبِرُّ أُمِّی لَأَحْبَبْتُ أَنْ أَمُوتَ وَأَنَا مَمْلُوکٌ.
رواه البخاری ومسلم.
از ابوهریره س روایت که رسول الله ج فرمودند: «برای بردهی مصلح دو اجر و پاداش میباشد». و سوگند به کسیکه جان ابوهریره در دست اوست، اگر جهاد در راه خدا و حج و نیکی به مادرم نبود، دوست داشتم در حال بردگی بمیرم.
2758-1183- (1) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «عَبْدٌ أَطَاعَ اللهَ، وَأَطَاعَ مَوَالِیَهُ؛ أَدْخَلَهُ اللهُ الْجَنَّةَ قَبْلَ مَوَالِیهِ بِسَبْعِینَ خَرِیفًا، فَیَقُولُ السَّیِّدُ: رَبِّ هَذَا کَانَ عَبْدِی فِی الدُّنْیَا! قَالَ: جَازَیْتُهُ بِعَمَلِهِ، وَجَازَیْتُکَ بِعَمَلِکَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"([2])، وقال: "تفرد به یحیى بن عبدالله بن عبد ربه الصفار عن أبیه". (قال الحافظ): "لا یحضرنی فیهما جرح ولا عدالة".
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بندهای که از الله اطاعت میکند و از آقایش اطاعت میکند، خداوند متعال او را هفتاد سال قبل از آقایش وارد بهشت میکند. آقایش میگوید: پروردگارا، او برده من در دنیا بود. خداوند متعال میفرماید: او را در برابر عملش و تو را در برابر عملت پاداش دادم».
2759-1184- (2) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ رَجُلًا([3]) أُدْخِلَ الْجَنَّةَ، فَرَأَى عَبْدَهُ فَوْقَ دَرَجَتِهِ! فَقَالَ: یَا رَبِّ! هَذَا عَبْدِی فَوْقَ دَرَجَتِی [فِی الْجَنَّةِ]! قَالَ: نَعَمْ، جَزَیْتُهُ بِعَمَلِهِ، وجَزَیْتُکَ بِعَمَلِکَ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی وارد بهشت میشود و بردهاش را در مرتبهای بالاتر از خود میبیند، پس میگوید: پروردگارا، این برده من است که در بهشت، در مرتبهای بالاتر از من قرار دارد. میفرماید: بله؛ او را در برابر عملش و تو را در برابر عملت پاداش دادم».
2760-1185- (3) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أیضاً؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «عُرِضَ عَلَیَّ ثَلَاثَةٍ یَدْخُلُونَ الجَنَّةَ: شَهِیدٌ، وَعَفِیفٌ مُتَعَفِّفٌ، وَعَبْدٌ أَحْسَنَ عِبَادَةَ اللَّهِ وَنَصَحَ لِمَوَالِیهِ».
رواه الترمذی وحسنه واللفظ له، وابن حبان فی "صحیحه [مضی8- الصدقات/2].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر که وارد بهشت میشوند بر من عرضه شدند: شهید، پاکدامنِ خویشتندار و بردهای که به خوبی الله را عبادت کرده و از آقایش اطاعت کرده است».
2761-1884- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أیضاً؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «نِعِمَّا لِأَحَدِهِمْ أَنْ یُطِیعَ الله، وَیُؤَدِّیَ حَقَّ سَیِّدِهِ. یَعْنِی المَمْلُوکَ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح"([4]).
از ابوهریره س همچنین روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خوشا به حال یکی از آنها [یعنی بردگان] که اطاعت خداوند میکند و حق آقایش را ادا میکند».
2762-1186- (4) (ضعیف) وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ عَلَى کُثْبَانِ المِسْکِ - أُرَاهُ قَالَ: یَوْمَ القِیَامَةِ-: عَبْدٌ أَدَّى حَقَّ اللَّهِ وَحَقَّ مَوَالِیهِ، وَرَجُلٌ أَمَّ قَوْمًا وَهُمْ بِهِ رَاضُونَ، وَرَجُلٌ یُنَادِی بِالصَّلَوَاتِ الخَمْسِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب".
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر در روز قیامت بر تپهای از مشک هستند: بردهای که حق الله و حق آقایش را ادا کرده باشد و مردی که گروهی را امام باشد و از او راضی باشند و کسیکه در هر شبانه روز برای نماهای پنجگانه اذان میدهد».
ورواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر" ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا یَهُولُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ، وَلَا یَنَالُهُمُ الْحِسَابُ، هُمْ عَلَى کَثِیبٍ مِنْ مِسْکٍ، حَتَّى یُفْرَغَ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ؛ وَأَمَّ بِهِ قَوْمًا وَهُمْ بِهِ راضونَ، وَدَاعٍ یَدْعُوا إِلَى الصَّلَوَاتِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ، وَعَبْدٌ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ رَبِّهِ وَفِیمَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ مَوَالِیهِ».
ورواه فی "الکبیر" بنحوه؛ إلا أنه قال فی آخره: «وَمَمْلُوکٌ لَمْ یَمْنَعْهُ رِقُّ الدُّنْیَا مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِ». [مضى 5- الصلاة/1].
و در روایت طبرانی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «سه نفر هستند که ترس بزرگ آنان را هراسان نمیکند و حسابرسی نخواهند داشت و بر تپهای از مشک هستند تا اینکه حسابرسی مردم به پایان میرسد: کسیکه برای کسب رضای خداوند قرآن میخواند و امامت قومی را برعهده دارد و آنها از وی راضی هستند. و کسیکه برای کسب رضایت خداوند به سوی نماز فرامیخواند (موذن) و کسیکه رابطه میان او و پروردگارش و نیز رابطه میان او و آقایش نیکو باشد».
و در روایت «الکبیر» آمده است: «و بردهای که بردگی او را از عبادت خداوند متعال بازنداشته است».
2763-1187- (5) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أوَّلُ سابِقٍ إلى الجنَّةِ؛ مَمْلوکٌ أطاعَ اللهَ وأطاع مَوالِیَهُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اولین کسیکه به سوی بهشت سبقت میجوید، بردهای است که از خداوند و پس از آن از آقایش اطاعت کرده باشد».
2764-1188- (6) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ بَخِیلٌ، وَلا خِبٌّ، وَلا سَیِّئُ الْمَلَکَةِ([5])، وَأَوَّلُ مَنْ یَقْرَعُ بَابَ الْجَنَّةِ؛ الْمَمْلُوکینَ إِذَا أَحْسَنُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَفِیمَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَوَالِیهِمْ».
رواه أحمد وأبو یعلى بإسناد حسن، وبعضه عند الترمذی وغیره([6]).
(الخَبّ) بفتح الخاء المعجمة وتکسر وبتشدید الباء الموحدة: عبارت است از فریبکار مکار خبیث.
از ابوبکر صدیق س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بخیل و فریبکار و کسیکه با بردهاش رفتار بدی دارد، وارد بهشت نمیشود. اولین کسیکه درِ بهشت را میکوبد، بردگانی هستند که روابط نیکویی بین آنها و خداوند متعال و آقایشان حاکم بوده است».
24-(ترهیب العبد من الإباق من سیده)
([1]) هذا لفظ مسلم، وکذا البخاری فی "الأدب المفرد" (208)، ووقع فی "صحیحه" مدرجاً فی الحدیث بلفظ: "والذی نفسی بیده، لولا. . ." إلخ؛ وهو وهم ظاهر، کما بینه الحافظ فی "الفتح" (5/ 127) وتراه فی "الصحیحة" (877)، فلیراجعه من شاء.
([2]) قلت: أظن أن ذکره: "الأوسط" سبق قلم من المؤلف، تبعه علیه الهیثمی فی "مجمع الزوائد" (4/ 239)، والصواب: "الصغیر" (ص 244- هندیة)، وقال: "تفرد بن یحیى بن عبدالله، عن أبیه". ولا یعرفان. وهو فی "الروض النضیر" برقم (429).
([3]) الأصل (عبداً دخل) وکذا وقع فی "المجمع"، وهو خطأ مخالف لما فی أصله "المعجم الأوسط" (8/ 174) وغیره؛ کما بینته فی "الضعیفة" (1767).
([4]) قلت: وأخرجه البخاری أیضاً (2/ 124)، ومسلم (5/ 95) نحوه، وطریق البخاری طریق الترمذی. وجهل ذلک المعلقون الثلاثة فاقتصروا على قولهم: "حسن. رواه الترمذی (1985) ".
([5]) أی: یسیء إلى مملوکه. قاله الإمام أحمد فی "مسائل أبی داود" (ص 284).
([6]) قلت: کابن ماجه، وعندهما جملة (الملکة) فقط، وعند ابن ماجه زیادة تأتی فی (20- القضاء /10)، وهو عند أحمد (1/ 4) وأبی یعلى (95) والأخرین من روایة فرقد السبخی وهو ضعیف، وقال الترمذی (1947) عقبه: "حدیث غریب، وقد تکلم أیوب السختیانی وغیر واحد فی فرقد السبخی من قبل حفظه". ونسب إلیه المعلقون الثلاثة أنه حسنه، وهو من أوهامهم التی لا تعد ولا تحصى. وقد یکون التحسین فی بعض النسخ، فقد ذکره المؤلف فی المکان المشار إلیه، وهم إنما عزوه إلى الترمذی بالرقم الذی ذکرته، ولیس فیه التحسین الذی عزوه إلیه، فهو من خبطاتهم، ولا عزاه إلیه المزی فی "التحفة" (5/ 204/ 6618) فی عبارته التی نقلتها عنه وقال نحوها البغوی فی "شرح السنة" (9/ 349). وهو مخرج فی "الضعیفة" (6200).