ترغیب به آزاد کردن برده و ترهیب از برده کردن انسان آزاده یا فروش او
2772-1890- (10) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَیُّمَا رَجُلٍ أَعْتَقَ امْرَأً مُسْلِمًا؛ اسْتَنْقَذَ اللَّهُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْوًا مِنْهُ مِنَ النَّارِ». قَالَ سَعِیدُ بْنُ مَرْجَانَةَ: فَانْطَلَقْتُ بِهِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْن، فَعَمَدَ عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْن إِلَى عَبْدٍ لَهُ قَدْ أَعْطَاهُ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فیه عَشَرَةَ ألفِ دِرْهَمٍ - أَوْ أَلْفَ دِینَارٍ- فَأَعْتَقَهُ.
رواه البخاری ومسلم وغیرهما.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بردهی مسلمانی را آزاد کند به ازای هر عضوی که آزاد میکند، خداوند عضوی از او را از آتش جهنم نجات میدهد».
سعید بن مرجانه میگوید: با این حدیث نزد علی بن حسین رفتم؛ پس قصد بردهای را کرد که عبدالله بن جعفر به قیمت ده هزار درهم یا هزار دینار به او داده بود و او را آزاد نمود.
(صحیح) وفی روایة لهما وللترمذی: قال النبی ج: «من أعْتَقَ رقَبةً مسلمةً؛ أعتَق الله بکلِّ عضوٍ منهُ عضواً مِنَ النارِ حتى فرجَهُ بِفَرْجِهِ».
و در روایت ترمذی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرکس بردهی مسلمانی را آزاد کند، خداوند متعال در برابر هر عضوی از آن برده عضوی از او را از جهنم آزاد میکند، حتی شرمگاهش را در مقابل شرمگاه او آزاد میکند».
2773-1891- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س وَغَیْرِهِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ج عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أَیُّمَا امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَعْتَقَ امْرَأً مُسْلِمًا؛ کَانَ فَکَاکَهُ مِنَ النَّارِ، یُجْزِیءُ کُلُّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْوًا مِنْهُ. وَأَیُّمَا امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَعْتَقَ امْرَأَتَیْنِ مُسْلِمَتَیْنِ کَانَتَا فَکَاکَهُ مِنَ النَّارِ، یُجْزِی کُلُّ عُضْوٍ مِنْهُمَا عُضْوًا مِنْهُ. [وَأَیُّمَا امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ أَعْتَقَتْ امْرَأَةً مُسْلِمَةٌ؛ کَانَتْ فَکَاکَهَا مِنَ النَّارِ، یُجْزِیءُ کُلُّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْوًا مِنْهَا]»([1]).
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح".
از ابو امامه س و دیگر اصحاب رسول الله ج روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر مسلمانی که بردهی مسلمانی را آزاد کند، سبب آزادی او از جهنم میشود و هر عضو برده در برابر عضوی از وی میباشد؛ و هر مسلمانی که دو زن مسلمان را آزاد کند، سبب آزادی او از جهنم میشود و هر عضو آن دو کنیز در برابر عضوی از وی میباشد. [و هر زن مسلمانی که زن مسلمان دیگری را آزاد کند، سبب آزادی او از جهنم میشود و هر عضو برده در برابر عضوی از وی میباشد».
0-1892- (3) (صحیح) ورواه ابن ماجه من حدیث کعب بن مرة أو مرة بن کعب.
ورواه أحمد وأبو داود بمعناه من حدیث کعب بن مرة السلمی وزادا فیه: «وَأَیُّمَا امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ أَعْتَقَتْ امْرَأَةً مُسْلِمَةً کَانَتْ فِکَاکَهَا مِنَ النَّارِ، یُجْزىءُ کُلُّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَائِهَا عُضْوًا مِنْ أَعْضَائِهَا».
و در روایت احمد و ابوداود میافزاید: «هر زن مسلمانی که زن مسلمان دیگری را آزاد کند موجب رهایی او از آتش میشود؛ و به ازای هر عضوی که آزاد میکند، خداوند عضوی از او را از آتش جهنم نجات میدهد».
2774-1893- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللَّهِ ج: «مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً فَهِیَ فِکَاکُهُ مِنَ النَّارِ».
از عقبة بن عامر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بردهی مسلمانی را آزاد کند، سبب نجات او از آتش جهنم میشود».
رواه أحمد بإسناد صحیح - واللفظ له([2]) -، وأبو داود والنسائی فی حدیث مرَّ فی الرمی، وأبو یعلى والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"، ولفظه: قال: «مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً؛ فَکَّ اللَّهُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَائِهِ عُضْوًا مِنْ أَعْضَائِهِ مِنَ النَّارِ».
و در روایت حاکم آمده است: «هرکس بردهای را آزاد کند به ازای هر عضوی که آزاد میکند، خداوند عضوی از او را از آتش جهنم نجات میدهد».
2775-1191- (1) (ضعیف) وَعَنْ وَاثِلَةَ بْنِ الْأَسْقَعِ س قَالَ: کُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج فِی غَزْوَةِ (تَبُوک)، فَإِذَا نَفَرٌ مِنْ بَنِی سُلَیْمٍ؛ فَقَالُوا: إِنَّ صَاحِبًا قَد أَوْجَبَ([3])، قَالَ: «أَعْتِقُوا عَنْهُ رَقَبَةً؛ یُعْتِقُ اللَّهُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْوًا مِنْهُ مِنَ النَّارِ».
رواه أبو داود وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرطهما"([4]).
(أوجب) یعنی: عملی مرتکب شده که اتش را بر وی واجب میکند.
از واثله بن اسقع س روایت است: همراه رسول الله ج در غزوه تبوک بودم که عدهای از بنی سُلیم آمده و گفتند: دوست ما عملی را مرتکب شده که آتش بر او واجب میشود. رسول الله ج فرمود: «بردهای از طرف او آزاد کنید. خداوند متعال در برابر هر عضو آن برده، عضوی از او را از آتش آزاد میکند».
2776-1894- (5) (صحیح) وَعَنْ شُعْبَة الْکُوفِیُّ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی بُرْدَةَ بْنِ أَبِی مُوسَى فَقَالَ: أَیْ بَنِیَّ! أَلَا أُحَدِّثُکُمْ حَدِیثًا حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج؟ قَالَ: «مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً؛ أَعْتَقَ اللَّهُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْوًا مِنْهُ مِنَ النَّارِ».
رواه أحمد، ورواته ثقات.
از شعبة الکوفی روایت است که نزد ابی بردة بن ابی موسی بودیم که گفت: ای فرزندم! آیا به شما حدیثی نگویم که پدرم از رسول الله ج روایت کرده است؟ رسول الله ج فرمودند: «هرکس بردهای [مسلمان] را آزاد کند، به ازای هر عضوی که آزاد میکند، خداوند عضوی از او را از آتش جهنم نجات میدهد».
2777-1895- (6) (صحیح لغیره([5])) وَعَنْ مَالِکِ بْنِ الْحَارِثِ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «مَنْ ضَمَّ یَتِیمًا بَیْنَ أَبَوَیْنِ مُسْلِمَیْنِ إِلَى طَعَامِهِ وَشَرَابِهِ حَتَّى یَسْتَغْنِیَ عَنْهُ؛ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ..، وَمَنْ أَعْتَقَ امْرَأً مُسْلِمًا؛ کَانَ فَکَاکَهُ مِنَ النَّارِ، یُجْزِی لِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْوًا مِنْهُ».
رواه أحمد من طریق علی بن زید عن زرارة بن أبی أوفى عنه.
از مالک بن الحارث س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس یتیمی از پدر و مادری مسلمان را در آب و غذایش شریک کند تا یتیم از او بینیاز گردد، خداوند بهشت را بر او واجب میکند...، و هرکس مسلمانی را آزاد کند، موجب نجاتش از آتش میشود و در مقابل هر عضوش، عضوی از او از آتش نجات پیدا میکند».
2778-1896- (7) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ س قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللهِ ج: أَیُّ اللَّیْلِ أَسْمَعٌ؟ قَالَ: «جَوْفُ اللَّیْلِ الْآخِرِ، ثُمَّ الصَّلَاةُ مَقْبُولَةٌ حَتَّى تُصَلِّیَ الْفَجْرُ([6])، ثُمَّ لَا صَلَاةَ حَتَّى تَکُونَ الشَّمْسُ قَیْدَ رُمْحٍ أَوْ رُمْحَیْنِ، ثُمَّ الصَّلَاةُ مَقْبُولَةٌ حَتَّى یَقُومَ الظِّلُّ قِیَامَ الرُّمْحِ، ثُمَّ لَا صَلَاةَ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ، [ثُمَّ الصَّلَاةُ مَقْبُولَةٌ حَتَّى تَکُونَ الشَّمْسُ] قِیْدَ رُمْحٍ أَوْ رُمْحَیْنِ([7])، ثُمَّ لَا صَلَاةَ حَتَّى تَغِیبَ الشَّمْسُ». قَالَ: [ثُمَّ قَالَ]: وَأَیُّمَا امْرِئٍ أَعْتَقَ امْرءَأً مُسْلِمًا؛ فَهُوَ فِکَاکُهُ مِنَ النَّارِ، یُجْزَىءُ بِکُلِّ عَظْمٍ مِنْهُ عَظْمًا مِنْهُ، وَأَیُّمَا امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ أَعْتَقَتِ امْرَأَةً مُسْلِمَةً فَهِیَ فِکَاکُهَا مِنَ النَّارِ، یُجْزَى بِکُلِّ عَظْمِ مِنْهَا عَظْمًا مِنْهَا، وَأَیُّمَا امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَعْتَقَ امْرَأَتَیْنِ مُسْلِمَتَیْنِ فَهُمَا فِکَاکُهُ مِنَ النَّارِ، یُجْزَى عَظْمَیْنِ مِنْ عِظَامهما عَظْمًا مِنْهُ».
رواه الطبرانی، ولا بأس برواته، إلا أن أبا سلمة بن عبدالرحمن لم یسمع من أبیه.
از عبدالرحمن بن عوف س روایت است، از رسول الله ج سؤال شد کدام قسمت شب اجابت دعا بیشتر است؟ رسول الله ج فرمود: «آخر شب، سپس تا خواندن نماز صبح نماز قبول میشود، سپس تا اینکه خورشید به اندازهی یک یا دو نیزه بالا بیاید نمازی وجود ندارد، سپس نماز قبول میشود تا اینکه سایه روی نیزه بایستد (خورشید در وسط آسمان بایستد) سپس نماز قبول نمیشود تا اینکه خورشید مایل گردد، {سپس نماز قبول میگردد تا اینکه خورشید} به اندازهی یک یا دو نیزه مایل گردد، (نماز ظهر و عصر) و پس از این نمازی نیست تا زمانی که خورشید غروب کند». سپس فرمود: «و مرد مسلمانی نیست که برده مسلمانی را آزاد کند مگر اینکه موجب نجات وی از آتش میشود و در مقابل هر استخوان، استخوانی از او از آتش نجات مییابد؛ و زن مسلمانی نیست که کنیز مسلمانی را آزاد کند مگر اینکه موجب نجات او از آتش میشود و در مقابل هر استخوانش، استخوانی از او از آتش نجات مییابد. و مرد مسلمانی نیست که دو کنیز مسلمان را آزاد کند مگر اینکه موجب نجات او از آتش میشوند و در مقابل هر دو عضو آنها، یک عضو او از آتش نجات مییابد».
2779-1897- (8) (صحیح) وَعَنْ أَبِی نَجِیحٍ السُّلَمِیِّ س قَالَ: حَاصَرْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج الطَّائِفِ، وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «أَیُّمَا رَجُلٍ مُسْلِمٍ أَعْتَقَ رَجُلًا مُسْلِمًا؛ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ جَاعِلٌ وِقَاءَ کُلِّ عَظْمٍ مِنْ عِظَامِهِ عَظْمًا مِنْ عِظَامِ مُحَرَّرِهِ. وَأَیُّمَا امْرَأَةٍ مُسْلِمَةً أَعْتَقَتِ امْرَأَةً مُسْلِمَةً؛ فَإِنَّ اللَّهَ ﻷ جَاعِلٌ وِقَاءَ کُلِّ عَظْمٍ مِنْ عِظَامِهَا عَظْمًا مِنْ عِظَامِ مُحَرَّرتِهَا مِنَ النَّارِ».
رواه أبو داود وابن حبان فی "صحیحه".
از ابو نجیح سُلمی س روایت است که همراه رسول الله ج طائف را محاصره کردیم و از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هر مرد مسلمانی که برده مسلمانی را آزاد کند، خداوند متعال در برابر هر استخوان از استخوانهای فردی که آزاد نموده، استخوانی از استخوانهای او را [در برابر آتش] حفظ میکند. و هر زن مسلمانی که کنیز مسلمانی را آزاد کند، خداوند متعال در برابر هر استخوان از استخوانهای فردی که آزاد نموده، استخوانی از استخوانهای او را [در برابر آتش] حفظ میکند».
(صحیح) وفی روایة لأبی داود والنسائی: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً؛ کَانَتْ فِدَاءَهُ مِنَ النَّارِ».
و در روایت ابوداود و نسائی آمده است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هرکس بردهی مؤمنی را آزاد کند، موجب نجات او از آتش میشود».
(قال الحافظ): "أبو نجیح هو عمرو بن عبسة".
2780-1898- (9) (صحیح) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَى رَسُولِ الله ج فقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! عَلِّمْنِی عَمَلًا یُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ. قَالَ: «إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ لَقَدْ أَعْرَضْتَ الْمَسْأَلَةَ، أَعْتِقِ النَّسَمَةَ، وَفُکَّ الرَّقَبَةَ». قَالَ: أَلَیْسَتَا وَاحِدَةً؟ قَالَ: «لَا، عِتْقُ النَّسَمَةِ أَنْ تَفَرَّدَ بِعِتْقِهَا، وَفَکُّ الرَّقَبَةِ أَنْ تُعْطِی فِی ثَمَنِهَا، وَالْمِنْحَةُ الْوَکُوفُ([8])، وَالْفَیْءُ عَلَى ذِی الرَّحِمِ الْقَاطِعِ([9])، فَإِنْ لَمْ تُطِقْ ذَاکَ فَأَطْعَمِ الْجَائِعَ وَاسْقِ الظَّمْآنَ، وَأمُرْ بِالْمَعْرُوفِ، وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ، فَإِنْ لَمْ تُطِقْ ذَلِکَ؛ فَکُفَّ لِسَانَکَ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ».
رواه أحمد وابن حبان فی "صحیحه" - واللفظ له-، والبیهقی وغیره. [مضى 8- الصدقات/17].
از براء بن عازب س روایت است که بادیهنشینی نزد رسول الله ج آمده و گفت: ای رسول الله ج! عملی به من بیاموز که مرا وارد بهشت کند. فرمود: «اگر سخن را کوتاه کنی، حق موضوع را بهجا آوردهای؛ أَعْتِقِ النَّسَمَةَ، وَفُکَّ الرَّقَبَةَ (بردهای را آزاد کن)». وی گفت: مگر هر دو یک چیز نیستند. رسول الله ج فرمود: «نه، عتق النسمة یعنی آزاد کردن برده و فک الرقبة یعنی پرداخت هزینه آزادیش و دادن شیر شتر به فقرا و نیکی کردن به خویشاوندی که با تو قطع رابطه کرده؛ و اگر توانایی نداشتی گرسنهای را سیر نما و به تشنهای آب بده و امر به معروف و نهی از منکر کن. و اگر توانایی این را هم نداشتی پس زبانت را جز از خیر نگهدار».
2781-1899- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبو سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «خَمْسٌ مَنْ عَمِلَهُنَّ فِی یَوْمٍ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ: مَنْ عَادَ مَرِیضًا، وَشَهِدَ جَنَازَةً، وَصَامَ یَوْمًا، وَرَاحَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَأَعْتَقَ رَقَبَةً».
رواه ابن حبان فی "صحیحه". [مضى 7- الجمعة/1].
از ابوسعید خدری س روایت است که از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «هرکس در یک روز این پنج عمل را انجام دهد، خداوند او را از اهل بهشت مینویسد: عیادت بیمار، شرکت در تشییع جنازه، روزه گرفتن، رفتن به نماز جمعه و آزاد کردن برده».
([1]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "الترمذی" (1547)، وغفل عنها المعلقون الثلاثة کعادتهم! وهو مخرج فی "الصحیحة" (2611).
([2]) قلت: فیه نظر، وإنْ تبعه الحاکم (2/ 211)، ووافقه الذهبی، فإنَّه من روایة قتادة عن قیس الجذامی، عن عقبة. فقد قالوا: "لم یلق قتادة من أصحاب النبی إلا أنساً وعبدالله بن سرجس". وعزوه لأبی داود والنسائی مُحیلاً على "الرمی" وهم آخر، فإنَّه هناک (12- الجهاد/ 8) من حدیث أبی نجیح عمرو بن عبسة! وهو الآتی هنا بعد ثلاثة أحادیث.
([3]) یعنی: اشتباهی را انجامم داده که مستوجب آتش میباشد.چنانکه در "النهایة" آمده است. و آن اشتباه قتل بوده است.
انظر "الضعیفة" (907)، ففیه بیان وهم الحاکم وعلة الحدیث، والروایة الراجحة منه.
([4]) قلت: فیه الغریف بن الدیلمی وهو مجهول، التبس على الحاکم بآخر ثقة، وبیانه فی "الضعیفة" (907).
([5]) وقول المعلقین الثلاثة: "حسن بشواهده" غفلة منهم عن لفظة (البتة) المحذوفة هنا مکان النقاط، فإنه لا شاهد لها، وجنف منهم فی سائره لأن له شواهد صحیحة فی الباب هنا، وفی (22- البر/ 4).
([6]) الأصل: "تطلع الشمس"، وهو خطأ فاحش غفل عنه المعلقون الثلاثة، مما یدل على جهلهم وقلة فقههم، فإنَّ الصلاة بعد الفجر غیر مقبولة، على تفصیل معروف فی کتب الفقه، ووقع فی "المجمع" (4/ 243): "یطلع الفجر"، وهو خطأ أیضاً، والتصحیح من "المعجم الکبیر" (1/ 94-95/ 279)، والزیادة التالیة منه. وغفل عنها أیضاً المعلقون!!
([7]) هنا فی الأصل: "ثم الصلاة مقبولة"، وهی زیادة لا معنى لها مع مخالفتها لـ "الطبرانی" و"المجمع"، وأثبتها المعلقون الثلاثة فی طبعتهم المحققة زعموا!
([8]) عبارت است از شتری بسیار شیرده که شیرش به فقیر داده میشود.
([9]) یعنی عطوفت با وی و به نیکی با وی ارتباط را از سر گرفتن.