ترغیب به محافظت از چشم و ترهیب از آزاد گذاشتن آن و خلوت نمودن با زن نامحرم و لمس وی
2784-1194- (1) (ضعیف جداً) عن عبد الله بن مسعود س قال: قال رسولُ الله ج - یعنی عن ربه ﻷ-: «النظرةُ سهمٌ مسمومٌ مِنْ سِهام إبلیسَ، مَنْ ترکها مِنْ مَخافتی؛ أبْدَلْتُه إیماناً یَجِدُ حلاوَتَهُ فی قَلْبِهِ».
رواه الطبرانی والحاکم من حدیث حذیفة. وقال: "صحیح الإسناد"([1]).
(قال الحافظ): "خرجاه من روایة عبدالرحمن بن إسحاق الواسطی وهو واه".
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نگاه تیری مسموم از تیرهای شیطان است؛ هرکس آن را از ترس من ترک کند، ایمانی را جایگزین آن میکنم که حلاوت آن را در قلبش میچشد».
2785-1195- (2) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَنْظُرُ إِلَى مَحَاسِنِ امْرَأَةٍ [أَوَّلَ مَرَّةٍ]([2]) ثُمَّ یَغُضُّ بَصَرَهُ؛ إِلَّا أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُ عِبَادَةً؛ یَجِدُ حَلَاوَتَهَا فِی قَلبِهِ».
رواه أحمد والطبرانی؛ إلا أنه قال: «یَنْظُرُ إِلَى امْرَأَةٍ أَوَّلَ رَمَقَةٍ».
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ مسلمانی نیست که تنها یک بار چشمش به زیباییهای زنی بیفتد و چشمانش را فرو بندد مگر اینکه خداوند متعال توفیق عبادتی را برای وی میسر میکند که حلاوت آن را در قلبش میچشد».
و بیهقی آن را روایت نموده و میگوید: «اگر حدیث صحیح باشد، مراد این است که چشمش به صورت اتفاقی و نه عمدا به زنی بیفتد و از روی پرهیزگاری نگاهش را از وی برگرداند؛ والله اعلم».
2786-1196- (1) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ إِلَّا عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَعَیْنٌ خَرَجَ مِنْها مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ».
رواه الأصبهانی. [مضى 12- الجهاد/2].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر چشمی روز قیامت گریان است مگر چشمی که در برابر محارم الهی بسته مانده و چشمی که در راه خدا بیدار مانده و چشمی که به خاطر ترس از خدا چون سر مگس از آن اشک روان شده است».
2787-1900- (1) (حسن لغیره) وَعَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ حَیْدَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا تَرَى أَعْیُنُهُمُ النَّارَ: عَیْنٌ حَرَسَتْ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَعَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ، وَعَیْنٌ کَفَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ».
رواه الطبرانی، ورواته ثقات معروفون؛ إلا أن أبا حبیب العنقری([3]) - ویقال له: القنوی- لم أقف على حاله. [مضى 12- الجهاد/2].
از معاویة بن حیده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر هستند که چشمهای آنان آتش را نمیبیند: چشمی که در راه خدا نگهبانی دهد و چشمی که از ترس خدا میگرید و چشمی که از [دیدن] محارم الهی دوری میکند».
2788-1901- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «اضْمَنُوا لِی سِتًّا مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَضْمَن لَکُمُ الْجَنَّةَ: اصْدُقُوا إِذَا حَدَّثْتُمْ، وَأَوْفُوا إِذَا وَعَدْتُمْ، وَأَدُّوا الأَمَانَةَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ، وَاحْفَظُوا فُرُوجَکُمْ، وَغُضُّوا أَبْصَارَکُمْ، وَکُفُّوا أَیْدِیَکُمْ».
رواه أحمد وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم؛ کلهم من روایة المطلب بن عبدالله بن حنطب عنه، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد". (قال الحافظ): "بل المطلب لم یسمع من عبادة. والله أعلم".
از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شش چیز را برای من در مورد خودتان ضمانت کنید، من برای شما بهشت را ضمانت میکنم: هرگاه سخن گفتید راست بگویید، چون وعده دادید به آن وفا کنید، هرگاه به شما امانت سپردند، امانت را برگردانید، شرمگاهتان را حفظ کنید، چشمتان را از [نگاه به نامحرم] ببندید و دست خود را [از خیانت] دور نگه دارید».
2789-1902- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ س؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ لَهُ: «یَا عَلِیُّ! إِنَّ لَکَ کَنْزًا فِی الجَنَّةِ، وَإِنَّکَ ذُو قَرْنَیْهَا، فَلا تُتْبِعِ النَّظْرَةَ النَّظْرَةَ، فَإِنَّمَا لَکَ الْأُولَى، وَلَیْسَتْ لَکَ الْآخِرَةُ».
رواه أحمد.
از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ای علی! برای تو گنجی در بهشت است و تو ذوالقرنین این امت هستی؛ پس در پی هر نگاه، نگاه دیگری نینداز. زیرا نگاه اول [که به صورت اتفاقی رخ میدهد] برای توست و نگاه دیگر برای تو نیست».
0-1903- (4) (حسن لغیره) ورواه الترمذی وأبو داود من حدیث بریدة قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِعَلِیٍّ: «یَا عَلِیُّ! لَا تُتْبِعِ النَّظْرَةَ النَّظْرَةَ؛ فَإِنَّمَا لَکَ الْأُولَى، وَلَیْسَتْ لَکَ الْآخِرَةُ».
وقال الترمذی: "حدیث حسن غریب، لا نعرفه إلا من حدیث شریک".
و در روایت ترمذی و ابوداود آمده است: رسول الله ج به علی س فرمود: «ای علی! بعد از هر نگاه، نگاه دیگری نینداز؛ زیرا نگاه اول برای توست و نگاه دیگر برای تو نیست».
اینکه رسول الله ج به علی فرمود: «وَإِنَّکَ ذُو قَرْنَیْهَا» یعنی ذوالقرنین این امت هستی. چراکه دو زخم در دو گوشه پیشانی [=قرن] وی بود که یکی با ضربهی ابن ملجم – که لعنت خداوند بر او باد – و دیگری در اثر ضربهی عمرو بن وُدٍّ ایجاد شد. و گفته شده: به این معناست که تو صاحب دو طرف بهشت و پادشاه آن هستی که تمام نواحی آن را میپیماید چنانکه اسکندر تمام نواحی زمین از شرق و غرب را پیمود. و طبق یکی از اقوال، از این جهت ذوالقرنین نامیده شد. و این معنا نیز نزدیک به صواب است. هرچند معانی دیگری برای آن گفته شده است.
2790-1904- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «کُتِبَ عَلَى ابْنِ آدَمَ نَصِیبُهُ مِنَ الزِّنَا؛ فَهُوَ مُدْرِکٌ ذَلِکَ لَا مَحَالَةَ، فَالْعَیْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَرُ، وَالْأُذُنَانِ زِنَاهُمَا الِاسْتِمَاعُ، وَاللِّسَانُ زِنَاهُ الْکَلَامُ، وَالْیَدُ زِنَاهَا الْبَطْشُ([4])، وَالرِّجْلُ زِنَاهَا الْخُطَا، وَالْقَلْبُ یَهْوَى وَیَتَمَنَّى، وَیُصَدِّقُ ذَلِکَ الْفَرْجُ وَیُکَذِّبُهُ».
رواه مسلم والبخاری باختصار، وأبو داود والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهرهی انسان از زنا نوشته شده که مرتکب آن خواهد شد؛ زنای چشمان نگاه کردن، زنای دو گوش گوش دادن، زنای زبان سخن گفتن، زنای دست لمس کردن و زنای پا گام نهادن است. و قلب بدان علاقه داشته و آن را آرزو میکند و شرمگاه آن را تأیید کرده یا رد مینماید».
وفی روایة لمسلم وأبی داود: «وَالْیَدَانِ تَزْنِیَانِ؛ فَزِنَاهُمَا الْبَطْشُ، وَالرِّجْلَانِ تَزْنِیَانِ؛ فَزِنَاهُمَا الْمَشْیُ، وَالْفَمُ یَزْنِی؛ فَزِنَاهُ الْقُبَلُ([5])».
و در روایت مسلم و ابوداود آمده است: «و دو دست زنا میکنند و زنای آنها لمس کردن است و دو پا زنا میکنند و زنای آنها رفتن است و دهان زنا میکند و زنای آن بوسیدن است».
2791-1905- (6) (حسن صحیح) وَعَنِ عَبْدِ اللَّهِ ابْنِ مَسْعُودٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْعَیْنَانِ تَزْنِیَانِ، وَالرِّجْلَانِ تَزْنِیَانِ، وَالْفَرْجُ یَزْنِی».
رواه أحمد بإسناد صحیح، والبزار، وأبو یعلى.
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دو چشم و دو پا و شرمگاه زنا میکنند».
2792-1906- (7) (صحیح) وَعَنْ جَرِیرٍ س قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ نَظَرِ الْفَجْأَةِ؟ فَقَالَ: «اصْرِفْ بَصَرَکَ».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی.
از جریر س روایت است که از رسول الله ج در مورد نگاه ناگهانی سؤال کردم. رسول الله ج فرمود: «نگاهت را برگردان»..
2793-1907- (8) (صحیح موقوف) وَعَنْ عَبْد اللهِ - یعنی ابن مسعود – س قَالَ... ([6]): «الْإِثْمُ حَوَّازُ الْقُلُوبِ، وَمَا مِنْ نَظْرَةٍ إِلَّا وَلِلشَّیْطَانِ فِیهَا مَطْمَعٌ».
رواه البیهقی وغیره، ورواته لا أعلم فیهم مجروحاً، لکن قیل: أنّ صوابه موقوف.
از عبدالله یعنی ابن مسعود س روایت است که ... میگوید: «گناه دلها را میپوشاند و هیچ نگاهی نیست مگر اینکه شیطان در آن طمعی دارد».
(حوّاز القلوب) به فتح حاء و تشدید واو؛ عبارت است از آنچه قلب را دربرگرفته و بر آن غلبه میکند تا امور ناپسندی را مرتکب گردد. و گفته شده: به تخفیف واو و تشدید زای، جمع (حازَّة) عبارت است از اموری که در قلوب نفوذ کرده و در آن اثر گذاشته و قلوب را دربرمیگیرد که گناه هستند. و این معنا مشهورتر است.
2794-1197- (4) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَتَغُضَّنَّ أَبْصَارَکُمْ، وَلَتَحْفَظُنَّ فُرُوجَکُمْ؛ [وَلَتُقِیمُنَّ]([7]) وُجُوهَکُمْ».
رواه الطبرانی.
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «باید چشمانتان را فروبندید و فرجهایتان را حفظ کنید و با هم متحد و یکدل باشید».
2795-1198- (5) (ضعیف جداً) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ صَبَاحٍ إِلَّا وَمَلَکَانِ یُنَادِیَانِ: وَیْلٌ لِلرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ، وَوَیْلٌ لِلنِّسَاءِ مِنَ الرِّجَالِ».
رواه ابن ماجه، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([8]).
از ابوسعید س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ صبحی نیست مگر اینکه دو فرشته ندا میدهند: وای بر مردان از زنان و وای بر زنان از مردان».
2796-1199- (6) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ج جَالِسٌ فِی الْمَسْجِدِ إِذْ دَخَلَتِ امْرَأَةٌ مِنْ مُزَیْنَةَ؛ تَرْفُلُ فِی زِینَةٍ لَهَا فِی الْمَسْجِدِ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ! انْهَوْا نِسَاءَکُمْ عَنْ لُبْسِ الزِّینَةِ، وَالتَّبَخْتُرِ فِی الْمَسْجِدِ؛ فَإِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَمْ یُلْعَنُوا حَتَّى لَبِسَ نِسَاؤُهُمُ الزِّینَةَ، وَتَبَخْتَروا فِی الْمَسَاجِدِ».
رواه ابن ماجه.
از عایشه ل روایت است: رسول الله ج در مسجد نشسته بود که زنی از مزینه وارد شد و به خاطر لباس فاخری که بر تن داشت با ناز و تکبر در مسجد راه میرفت. پس رسول الله ج فرمودند: «ای مردم، زنانتان را از پوشیدن لباس زینت و فخرفروشی در مسجد، نهی کنید؛ چراکه بنی اسرائیل لعنت نشدند تا اینکه زنانشان لباس زینت پوشیده و در مساجد فخرفروشی کردند».
2797-1908- (9) (صحیح) وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِیَّاکُمْ([9]) وَالدُّخُولَ عَلَى النِّسَاءِ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ: أَفَرَأَیْتَ الحَمْوَ([10])؟ قَالَ: «الحَمْوُ المَوْتُ».
رواه البخاری ومسلم، والترمذی، ثم قال: «وَمَعْنَى کَرَاهِیَةِ الدُّخُولِ عَلَى النِّسَاءِ عَلَى نَحْوِ مَا رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَا یَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ إِلَّا کَانَ ثَالِثَهُمَا الشَّیْطَانُ»([11]).
از عقبة بن عامر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از رفتن نزد زنان [بیگانه] پرهیز کنید». مردی از انصار پرسید: نظر شما در مورد خویشاوندان شوهر [برادر شوهر] چیست؟ فرمود: «هلاکت در همین است».
و ترمذی آن را روایت کرده و میگوید: معنای کراهیت دخول بر زنان همان است که از رسول الله ج روایت شده که فرمودند: «مردی با زنی خلوت نمیکند مگر اینکه سومین آنها شیطان است».
[در معناى: (الحمو) گفته شده: برادر شوهر؛ گویا خلوت نمودن با او را مکروه میدانست]». (الحَمُ) به فتح حاء و تخفیف میم؛ و همچنین به اثبات واو و نیز همزة، عبارت است از پدر شوهر و هرکس به وی نزدیک است. مانند برادر، عمو، پسر عمو و مانند آنها؛ و مراد از آن در اینجا همین است. لیث بن سعد و .. نیز آن را چنین تفسیر نمودهاند. و همچنین شامل پدر زن و نزدیکان وی میشود. و گفته شده: مراد از آن فقط نزدیکان شوهر میباشد. و گفته شده: فقط نزدیکان زن میباشد. ابوعبید در معنای آن میگوید: یعنی باید بمیرد و چنین کاری نکند. چون دیدگاه وی در مورد پدر شوهر چنین است درحالیکه محرم است، پس وضعیت در مورد بیگانه به چه صورت خواهد بود؟.
2798-1909- (10) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لاَ یَخْلُوَنَّ أَحَدُکُم بِامْرَأَةٍ إِلَّا مَعَ ذِی مَحْرَمٍ».
رواه البخاری ومسلم.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچیک از شما با زنی خلوت نکند مگر با یکی از محارمش باشد».
(صحیح لغیره) وتقدم فی "أحادیث الحمام" [4- الطهارة/5] حدیث ابن عباس ب عن النبی ج وفیه: «وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَخْلُوَنَّ بِامْرَأَةٍ لَیْسَ بَیْنَهُ وَبَیْنَهَا مَحْرَمٌ».
رواه الطبرانی.
و از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «و هرکس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد با زنی که بین آنها محرمی نیست خلوت نکند».
2799-1910- (11) (حسن صحیح) وَعَنْ مَعْقِلَ بْنَ یَسَارٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَأَنْ یُطْعَنَ فِی رَأْسِ أَحَدِکُمْ بِمخیطٍ مِنْ حَدِیدٍ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَمَسَّ امْرَأَةً لَا تَحِلُّ لَهُ».
رواه الطبرانی والبیهقی، ورجال الطبرانی ثقات رجال الصحیح.
از معقل بن یسار س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر در سر یکی از شما سوزن یا جوالدوزی فرو برده شود برای او بهتر است از اینکه زنی را لمس کند که برای او حلال نیست».
(المِخْیَط) به کسر میم و فتح یاء: عبارت است از آنچه با آن میدوزند مانند سوزن و جوالدوز و مانند آن.
2800-1200- (7) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «إِیَّاکُمْ وَالْخَلْوَةَ بِالنِّسَاءِ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا خَلَا رَجُلٌ بامْرَأَةٍ؛ إِلَّا دَخَلَ الشَّیْطَانُ بَیْنَهُمَا، وَلَأَن یَزْحَمَ رَجُلٌ خِنْزِیرًا مُتَلَطِّخًا بِطِینٍ أَوْ حَمْأَةٍ؛ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَزْحَمَ مَنْکِبُهِ مَنْکِبَ امْرَأَةٍ لَا تَحِلُّ لَهُ».
حدیث غریب، رواه الطبرانی.
(الحَمأة) به فتح حاء و سکون میم: عبارت است از گل سیاه متعفن.
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از خلوت با زنان بر حذر باش. سوگند به کسیکه جانم در دست اوست هیچ مردی با زنی خلوت نمیکند مگر اینکه شیطان بین آنها نفوذ میکند؛ و اینکه مردی با خوکی آلوده به گل سیاه متعفن تماس داشته باشد برای او بهتر است از اینکه شانهاش به شانه زنی تماس پیدا کند که برای او حلال نیست».
2- (الترغیب فی النکاح سیما بذات الدّین الولود)
([1]) قلت: ورده الذهبی کالمصنف، وفیه علتان أخریان، إحداهما: الاضطراب فی إسناده، فمرة قال: عن ابن مسعود، ومرة: عن حذیفة. وأخرى: عن ابن عمر! انظر "الضعیفة" (1065).
([2]) زیادة من "المسند" (5/ 264)، وهو مخرج هناک (1064).
([3]) راجع له التحقیق حول نسبته تحت حدیثه المتقدم (12- الجهاد/ 2).
([4]) أی: اللمس، وهو روایة لابن حبان وغیره، وهی مخرجة فی "الصحیحة" (2804) من المجلد السادس، وقد طبع حدیثاً، فالحدیث یشمل مصافحة النساء من غیر المحارم، وهو مما ابتلی به کثیر من المسلمین، وفیهم بعض الخاصة، وربما أباحه بعضهم! انظر "الصحیحة" (1/ 1/ 448-449).
([5]) جمع (قبلة) بالضم، وهی اللثمة، ووقع فی الأصل: "القیل" بالمثناة من تحت! وهو خطأ، ثم إننی لم أرَ هذه الروایة عند مسلم، وقد أخرج الأولى فی "القدر".
([6]) فی الأصل مکان النقط: "قال رسول الله ج"، فحذفته لأنَّ الصواب فیه أنَّه موقوف؛ کما حققته فی "الصحیحة" (2613).
([7]) زیادة من الطبرانی فی "الکبیر" (8/ 246/ 7840) و"المجمع" و"الجامع الکبیر" (2/ 639)، ووقع فی الأصل: (لیکسفن الله) فصححت من المصادر المذکورة، ووقع فی مطبوعة الثلاثة: (لیکشفن الله) بالشین المعجمة!!
([8]) قلت: وتعقبه الذهبی بقوله (2/ 159): "قلت: خارجة بن مصعب واه". وهو مخرج فی "الضعیفة" (2018).
([9]) خطاب متوجه زنان بیگانهای است که از محارم نیستند ولو اینکه از نزدیکان باشند. که بیان محارم ذکر خواهد شد.
([10]) هذا لفظه عند مخرجیه، وکان الأصل فی الموضعین (الحم) بحذف الواو وتخفیف المیم، بوزن (أخ)، وهو لغة من خمس لغات ذکرها الحافظ فی "الفتح" والمؤلف بعضها.
([11]) هذا قطعة من حدیث لعمر س مخرج فی "الصحیحة" (1116)، ویشیر الترمذی به أنَّ قوله فیه: "رجل" مطلق؛
لازم است مساله خلوت با زنان مقید به خلوت با بیگانگان و کسانی که محرم نیستند بیان گردد تا میان این حدیث و دیگر احادیث وارده در این زمینه جمع گردد. احادیثی که به جواز خلوت زن با محرمش دلالت دارند مانند حدیث ابن عباس که ذکر خواهد شد؛ همچنین باید «الحمو» بر غیر محرم حمل گردد تا میان آن و حدیث ابن عباس و مانند آن، جمع صورت بگیرد. مثل احادیثی که زن را از سفر بدون محرم نهی کردهاند؛ و چنانکه پیداست مستلزم سفر، خلوت است. به ویژه که در برخی روایات آمده است: «مگر اینکه پدرش یا برادرش همراه وی باشند». چنانکه در (23- الأدب/ 43) خواهد آمد. و زیادهای که در بین کروشه آمده، از ترمذی میباشد. بنابراین دیدگاه درست آن است که مراد از آن برادرشوهر و مانند آن از غیر محارم میباشد. چراکه معمولا فتنه از سوی امثال وی میباشد. علاوه بر این حمل حدیث بر محارم، ایجاد حرجی خارج از توان میباشد که به نص قرآن نفی شده است.