ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به اسمهای نیک و آنچه در مورد نهی از اسمهای بد و تغییر آن وارد شده است
2890-1227- (1) (ضعیف) عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّکُمْ تُدْعَوْنَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِأَسْمَائِکُمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِکُمْ؛ فَحَسِّنُوا أَسْمَاءَکُمْ».
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شما در روز قیامت با اسامی خود و اسامی پدرانتان خوانده میشوید، پس اسامی نیکویی انتخاب کنید».
رواه أبو داود، وابن حبان فی "صحیحه"؛ کلاهما عن عبدالله بن أبی زکریا عنه، وعبدالله بن أبی زکریا ثقة عابد. قال الواقدی: "کان یعدل بعمر بن عبدالعزیز". لکنه لم یسمع من أبی الدرداء، واسم أبی زکریا إیاس بن یزید.
2891-1976- (1) (صحیح) وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «...([1]) أَحَبُّ الأَسْمَاءِ إِلَى اللَّهِ عَبْدُاللَّهِ وَعَبْدُالرَّحْمَنِ».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی وابن ماجه.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین اسمها نزد خداوند، عبدالله و عبدالرحمن است».
2892-1977- (2) ((حسن لغیره) عدا ما بین المعقوفتین فهو 1228- (2) (ضعیف)) وَعَنْ أَبِی وَهْبٍ الْجُشَمِیِّ - وَکَانَتْ لَهُ صُحْبَةٌ - س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «[تَسَمَّوْا بِأَسْمَاءِ الْأَنْبِیَاءِ] وَأَحَبُّ الْأَسْمَاءِ إِلَى اللَّهِ عَبْدُاللَّهِ، وَعَبْدُالرَّحْمَنِ، وَأَصْدَقُهَا حَارِثٌ وَهَمَّامٌ، وَأَقْبَحُهَا حَرْبٌ وَمُرَّةُ».
از ابو وهب جُشَمی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «[فرزندانتان را اسامی پیامبران بنامید] محبوبترین اسمها نزد خداوند، عبدالله و عبدالرحمن و راستترین و درستترین اسمها حارث و هَمّام و زشتترین اسمها حَرب و مُرَّه است».
رواه أبو داود - واللفظ له – والنسائی. وإنما کان حارث وهمام أصدق الأسماء؛ لأنَّ (الحارث): هو الکاسب، و(الهمام): هو الذی یهم مرة بعد أخرى، وکل إنسان لا ینفک عن هذین.
حارث و همام درستترین اسمها هستند، چون حارث به معنای کاسب و همّام یعنی کسیکه همیشه سعی و تلاش میکند و هیچ انسانی از این دو صفت جدا نمیشود.
2893-1978- (3) (صحیح) وَعَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدَبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَحَبُّ الْکَلَامِ إِلَى اللهِ أَرْبَعٌ: سُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَاللهُ أَکْبَرُ. لَا یَضُرُّکَ بِأَیِّهِنَّ بَدَأْتَ. لَا تُسَمِّیَنَّ غُلَامَکَ یَسَارًا، وَلَا رَبَاحًا، وَلَا نَجِیحًا، وَلَا أَفْلَحَ؛ فَإِنَّکَ تَقُولُ: أَثَمَّ هُوَ؟ فَلَا یَکُونُ فَیَقُولُ: لَا إِنَّمَا هُنَّ أَرْبَعٌ، فَلَا تَزِیدُنَّ عَلَیَّ»([2]).
از سمرة بن جندب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین کلامها نزد خداوند چهار کلمه است: سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر. از هرکدام شروع کنی اشکالی ندارد. نام فرزندت را یسار [از یسر و آسانی]، رَباح [از ربح و سود]، نَجیح [از نجح و ظفر به معنای پیروزی] و اَفلح [از فلاح و رستگاری] نگذار؛ زیرا میگویی: فلانی [که یکی از این اسامی را دارد] آنجاست؟ پس پاسخ میشنوی: نه [یعنی مثلا میپرسی یسار و رباح آنجاست؟ میگوید: نزد ما آسانی و سودی نیست؛ که چنین تفائلی نسبت به اسم وی زیبا نیست]. آنها چهار اسم هستند پس به من افترا نبندید و به آنها نیفزایید».
رواه مسلم - واللفظ له - وأبو داود والترمذی وابن ماجه مختصراً، ولفظه: قَالَ: نَهَانا رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ نُسَمِّیَ رَقِیقَنَا([3]) أَرْبَعَةَ أَسْمَاءٍ: أَفْلَحُ، وَنَافِعٌ، وَرَبَاحٌ، وَیَسَارٍ.
و در روایت ابن ماجه آمده است: رسول الله ج ما را نهی نمود از اینکه بردههایمان را با اسمهای اَفلح و نافِع و رَباح و یسار نامگذاری کنیم.
2894-1979- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ أَخْنَعَ اسْمٍ عِنْدَ اللهِ رَجُلٌ تَسَمَّى مَلِکَ الْأَمْلَاکِ، - زَادَ فِی رِوَایَة:- - لَا مَالِکَ إِلَّا اللهُ». قَالَ سُفْیَانُ: مِثْلُ «شَاهَانْشَاهْ»([4]).
وقَالَ أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ، سَأَلْتُ أَبَا عَمْرٍو (یعنی الشیبانی) عَنْ «أَخْنَعَ»؟ فَقَالَ: «أَوْضَعَ([5])».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پستترین نامها نزد خداوند، مردی است که خود را پادشاه پادشاهان بنامد». و در روایتی میافزاید: «پادشاهی نیست مگر الله». سفیان میگوید: همانند شاهنشاه.
و احمد بن حنبل میگوید: از ابا عمرو (یعنی شیبانی) در مورد «اَخنع» پرسیدم، جواب داد: یعنی: پست.
رواه البخاری ومسلم.
(صحیح) ولمسلم: «أَغْیَظُ رَجُلٍ عَلَى اللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَأَخْبَثُهُ رَجُلٌ [کَانَ] یُسَمَّى([6]) مَلِکَ الْأَمْلَاکِ. لَا مَلِکَ إِلَّا اللهُ».
و در روایت مسلم آمده است: «بدترین و پلیدترین فرد در روز قیامت نزد خداوند کسی است که شاهنشاه نامیده شده است و پادشاهی نیست مگر برای الله».
([1]) هنا فی الأصل زیادة نصها: ("أحب الأسماء إلى الله ما عبد وما حمد". وفی روایة). وهی زیادة باطلة لم ترد فی المخطوطة وغیرها، والظاهر أنَّها مدرجة من بعض جهلة النساخ، فإنَّه لا أصل له بهذا اللفظ کما کنت بینته فی "الضعیفة" (411)، وانظر الحدیث (408) منه، وکنت نسبت الخطأ هنا إلى المؤلف رحمه الله، إحساناً منی الظن بمحقق الکتاب، فأستغفر الله من ذلک، وعفا عنا وعن محققه.
([2]) ظاهر السیاق یدل على أنَّ قوله: "إنما هن أربع. . ." مرفوع من کلامه ج، ویؤکد ذلک أنَّ فی روایة صحیحة لأحمد التصریح بذلک، ولذلک کنت خرجتها فی "الصحیحة" (346)، وفی ذلک إبطال لقول من زعم أنَّه من قول الراوی لیس من الحدیث. انظر "شرح مسلم" للنووی، والحاشیة على "مسلم" طبع استنبول.
([3]) لیس هذا خاصاً بالأرقاء، بل هو بعض معنى (غلامک) فی الروایة الأولى، ویؤیده تعلیل النهی فیها بقوله: "فإنَّک تقول. . ."، وعلیه یدل کلام النووی وغیره، ثم إنَّ هذا اللفظ قد رواه مسلم أیضاً، فکان على المؤلف أنْ یذکره ولا یهمله، کما أنَّ ابن ماجه روى الأربع کلمات أیضاً.
([4]) ومثله (قاضی القضاة) عند الحافظ العراقی وغیره. راجع "فتح الباری".
([5]) عیاض میگوید: «به این معناست که بدترین و حقیرترین اسامی میباشد. خانع به معنای ذلیل میباشد. و چون اسمی خوارترین اسامی باشد، کسی که این اسم بر او نهاده میشود ذلتش بیشتر است». "فتح".
([6]) الأصل: "رجل تسمى"، والتصویب من المخطوطة و"مسلم" (6/ 174).