اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

فصل

فصل

2895-1980- (5) (صحیح لغیره) عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ رَسُولَ الله ج کَانَ یُغَیِّرُ الِاسْمَ القَبِیحَ.

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج نام‌های زشت را تغییر می‌داد.

رواه الترمذی وقال: «قَالَ أَبُو بَکْرٍ بن نافع: وَرُبَّمَا قَالَ عُمَرُ بْنُ عَلِیٍّ فِی هَذَا الحَدِیثِ «هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّبِیِّ ج مُرْسَل»، وَلَمْ یَذْکُرْ فِیهِ عَائِشَةَ».

2896-1981- (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب:  أَنَّ ابْنَةً لِعُمَرَ کَانَ یُقَالُ لَهَا: (عَاصِیَة)، فَسَمَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ ج (جَمِیلَةَ).

رواه الترمذی وابن ماجه، وقال الترمذی: "حدیث حسن".

از ابن عمر ب روایت است، عمر س دختری داشت که به او (عاصیه) گفته می‌شد پس رسول الله ج او را (جمیله) نامید.

ورواه مسلم باختصار قال: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج غَیَّرَ اسْمَ (عَاصِیَةَ)؛ قَالَ: «أَنْتِ جَمِیلَةُ».

و در روایت مسلم به اختصار آمده است: رسول الله ج اسم عاصیه (گنه‌کار) را تغییر داد و فرمود: تو جمیله (زیبا) هستی.

2897-1982- (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ زَیْنَبَ بِنتَ أبی سَلَمة کَانَ اسْمُهَا (بَرَّةَ): تُزَکِّی نَفْسَهَا، فَسَمَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ ج زَیْنَبَ.

رواه البخاری ومسلم وابن ماجه وغیرهم.

از ابوهریره س روایت است که زینب بنت ابی سلمه، اسمش (بَرَّه) [اسم مبالغه از «البر» به معنای نیکی] بود که به این دلیل خود را مدح نموده و می‌ستود. پس رسول الله ج او را زینب نامید.

2898-1983- (8) (صحیح) وَعَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ قَالَ: سَمَّیْتُ ابْنَتِی بَرَّةَ، فَقَالَتْ لِی زَیْنَبُ بِنْتُ أَبِی سَلَمَةَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج نَهَى عَنْ هَذَا الِاسْمِ، وَسُمِّیتُ (بَرَّةَ)، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ، اللهُ أَعْلَمُ بِأَهْلِ الْبِرِّ مِنْکُمْ». فَقَالُوا: بِمَ نُسَمِّیهَا؟ قَالَ: «سَمُّوهَا زَیْنَبَ».

از محمد بن عمرو بن عطاء روایت است که نام دخترم را (بَرَّه) گذاشتم، زینب بنت ابی سلمه گفت: رسول الله ج از این اسم نهی فرموده است. چون مرا بَرَّه نامیدند، رسول الله ج فرمود: «خودستایی نکنید و خود را تایید نکنید، زیرا خداوند بر نیکوکاران شما آگاه‌تر است». پس گفتند: او را چه بنامیم؟ فرمود: «او را زینب بنامید».

رواه مسلم وأبو داود. قَالَ أَبُو دَاوُدَ: «وَغَیَّرَ النَّبِیُّ ج اسْمَ الْعَاصِی، وَعَزِیزٍ، وَعَتلَةَ، وَشَیْطَانٍ، وَالْحَکَمِ، وَغُرَابٍ، وَحُبَابَ، وَشِهَابَ، فَسَمَّاهُ: هِشَامًا، وَسَمَّى حَرْبًا: سِلْمًا، وَسَمَّى الْمُضْطَجِعَ: الْمُنْبَعِثَ، وَأَرْضًا تُسَمَّى عَفِرَةَ، سَمَّاهَا: خَضِرَةَ، وَشِعْبَ الضَّلَالَةِ سَمَّاهُ: شِعْبَ الْهُدَى، وَبَنی الزِّنْیَةِ سَمَّاهُمْ بَنِی الرِّشْدَةِ، وَسَمَّى بَنِی مُغْوِیَةَ: بَنِی رِشْدَةَ». قَالَ أَبُو دَاوُدَ: «تَرَکْتُ أَسَانِیدَهَا اخْتِصَاراً([1])».

ابوداود می‌گوید: رسول الله ج اسم‌های عاصی (گناه‌کار، طغیانگر)، عزیز (از نام‌های خداوند)، عُتله (شدت و غلظت)، شیطان (از ریشه شطن به معنی دور)، حَکَم (که داور حقیقی خداوند است)، غُراب (کلاغ ـ از ریشهی غَرُب به معنای بُعد و دوری)، حُباب (نوعی مار) را تغییر داد و شهاب (اخگر) را هشام نامید و حرب را سِلم و مضطجع را منبعث نامید. و زمینی که عفرة (خشم) نامیده می‌شد خضرة (سرسبز) نامید و شِعب الضلالة را شِعب الهدى و بنی الزنیة را بنی الرشدة نامید و بنی مغویة را بنی رشدة نامید. ابوداود می‌گوید: جهت اختصار اسانید را ترک کردم.

(قال الخطابی): "أما (العاصی) فإنما غیَّره کراهیة لمعنى العصیان، وإنما سِمة المؤمن الطاعة والاستسلام. و(العزیز) إنما غیره لأنَّ العزة لله، وشعار العبد: الذلة والاستکانة. و (عَتلة) معناها الشدة والغلظة، ومنه قولهم: رجلٌ عُتلٌّ، أی: شدید غلیظٌ، ومن صفة المؤمن اللین والسهولة.و(شیطان) اشتقاقه من الشطن، وهو البعد من الخیر، وهو اسم المارد الخبیث من الجن والإنس. و(الحَکَم): هو الحاکم الذی لا یرد حکمه، وهذه الصفة لا تلیق إلا بالله تعالى، ومن أسمائه الحکَم. و(غراب) مأخوذ من الغَرب، وهو البعد، ثم هو حیوان خبیث المطعم، أباح رسول الله ج قتله فی الحل والحرم. و(حُباب) یعنی بضم الحاء المهملة وتخفیف الباء الموحدة: نوع من الحیَّات، وروی([2]) أنه اسم شیطان. و(الشِّهابُ) الشعلة من النار، والنار عقوبة الله. وأما (عَفِرةُ) - یعنی بفتح العین وکسر الفاء - فهی نعت الأرض التی لا تنبت فیها شیئاً، فسماها: خضرة على معنى التفاؤل حتى تُخضِر" انتهى([3]).

خطابی می‌گوید: «عاصی را تغییر داد به خاطر بدی معنای (گناه‌کار، طغیانگر) حال آنکه صفت مومن اطاعت و تسلیم بودن است. و اسم‌های «العزیز» را تغییر داد چون عزت فقط از آن الله است. و شعار بنده ذلت و خواری و فروتنی در برابر الله می‌باشد. «عُتله» به معنای (شدت و غلظت) را تغییر داد چون صفت مومن نرمی و آسانگیری است. «شیطان» را تغییر داد چون از ریشه «شطن» به معنای دور از خیر می‌باشد و نیز اسم هر فرد متجاوز و سرکشی از جن و انسان است. «الحَکَم» را تغییر داد چون الله متعال حاکم و داوری است که حکمش رد نمی‌شود. و این صفت تنها شایسته خداوند متعال است. و از اسماء الهی می‌باشد. «غُراب» را تغییر داد چون ماخوذ از «الغَرب» به معنای بُعد و دوری می‌باشد و همچنین حیوانی بد مزه است که رسول الله کشتن آن را در منطقه حل و حرم مباح نموده است. «حُباب» را تغییر داد چون نوعی مار است و روایت شده اسم شیطانی است. و «الشِّهاب» عبارت است از شعله‌ای از آتش (اخگر) و آتش عقوبت الهی می‌باشد. اما «عَفِرَةُ» به فتح عین و کسر فاء، عبارت است از زمینی که چیزی در آن نمی‌روید، پس آن را «خضرة» نامید و اینچنین اسم آن را به فال نیک گرفت تا سرسبز گردد.

7 - (الترغیب فی تأدیب الأولاد)



([1]) قلت: وکلها ثابتة الأسانید، إلا تغییر اسم الغراب، ففیه ریطة بنت مسلم، وهی مجهولة. وإلا اسم حباب، وسیشیر المؤلف قریباً إلى تضعیفه، وهی مخرجة فی "صحیح أبی داود".

([2]) قلت: فیه إشارة إلى ضعف الحدیث المروی فی ذلک، وبیانه فی "الضعیفة" (3511).

([3]) یعنی کلام الخطابی باختصار، وهو فی "المعالم" (7/ 255-256).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد